ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1276- عن ابن عمرَ$ قَالَ: کَانَ رسولُ اللهِr یَعْتَکِفُ العَشْرَ الأوَاخِرَ مِنْ رَمَضَانَ. [متفقٌ علیه]([1])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: رسولاللهr دههی پایانیِ رمضان را اعتکاف میکرد.
1277- وعن عائشة& أنَّ النَّبِیَّr کَانَ یَعْتَکِفُ العَشْرَ الأوَاخِرَ مِنْ رَمَضَانَ، حَتَّى تَوَفَّاهُ اللهُ تَعَالَى، ثُمَّ اعْتَکَفَ أزْوَاجُهُ مِنْ بَعْدِهِ. [متفقٌ علیه]([2])
ترجمه: عایشه& میگوید: پیامبرr دههی پایانیِ رمضان را بهاعتکاف مینشست تا اینکه الله متعال، او را از دنیا بُرد؛ و سپس زنانش پس از او اعتکاف میکردند.
1278- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: کَانَ النَّبِیُّr یَعْتَکِفُ فی کُلِّ رَمَضَانَ عَشْرَةَ أیَّامٍ، فَلَمَّا کَانَ العَامُ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ اعْتَکَفَ عِشْرِینَ یَوْماً. [روایت بخاری]([3])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: پیامبرr در هر رمضان ده روز بهاعتکاف مینشست؛ اما در سالِ وفاتش بیست روز اعتکاف کرد.
شرح
باب فضیلت افطاری دادن به روزهدار، آخرین بابیست که مؤلف/ دربارهی مسایل مربوط به روزه آورده است. یکی از نعمتهای الله متعال به بندگانش، این است که تعاون و همکاری در زمینهی تقوا و پرهیزگاری را برایشان مقرر فرموده که از آن جمله میتوان افطاری دادن به روزهدار را برشمرد؛ زیرا روزهدار به فرمان شریعت، باید افطار کند و در افطار کردن شتاب نماید؛ لذا اگر برای اجرای این رهنمود دینی به او کمک شود، این هم یکی از نعمتهای اللهU بهشمار میآید؛ از اینرو رسولاللهr فرموده است: «هرکس به روزهداری افطاری دهد، اجری مانندِ اجر روزهدار به او میرسد؛ بیآنکه چیزی از پاداش روزهدار کاسته شود».
علما دربارهی مقدار افطاری دادن به روزهدار اختلاف نظر دارند؛ شماری از آنها گفتهاند: منظور از افطاری دادن به روزهدار، حداقل چیزیست که روزهدار با آن روزهاش را بگشاید؛ مانندی یک دانه خرما.
برخی دیگر از علما گفتهاند: افطاری باید در حدّی باشد که روزهدار، سیر شود و در طولِ شب به خوردن غذا نیاز پیدا نکند و حتی نیازی به خوردنِ سَحری نداشته باشد؛ اما از ظاهرِ حدیث چنین برمیآید که اگر کسی به روزهدار افطاری بدهد، حتی در حدّ یک دانه خرما، اجری مانند اجر روزهدار مییابد و از پاداش روزهدار نیز چیزی کاسته نمیشود.
از اینرو شایسته است که انسان در حدّ توان خود به روزهداران، بهویژه روزهداران فقیر و نیازمند افطاری دهد.
سپس مؤلف/ به موضوع اعتکاف پرداخته است. اعتکاف به معنای خلوت گزیدن در مسجد برای تقرب و نزدیکی جستن به الله متعال میباشد و در دههی پایانی رمضان، مشروع شده است؛ زیرا پیامبرr در دههی آخر رمضان به اعتکاف مینشست؛ سپس در طلبِ شبِ قدر، در دههی میانی اعتکاف فرمود تا اینکه به او خبر داده شد که شب قدر در دههی آخر رمضان است؛ لذا از آن پس در دههی پایانیِ رمضان اعتکاف میکرد. پس روشن شد که اعتکاف در غیررمضان، مبنای شرعی ندارد و این دیدگاه برخی از علما که «انسان بهاندازهی ماندنِ خود در مسجد، نیت اعتکاف کند»، هیچ دلیلی ندارد؛ زیرا پیامبرr چنین اعتکافی را برای امتش مقرر نفرموده است؛ نه با گفتارِ خود و نه با کردار خویش؛ یعنی به مردم نفرموده است که هرگاه وارد مسجد میشوید، نیت اعتکاف کنید؛ همچنین ثابت نیست که خود نیز چنین کرده باشد. آن بزرگوار دههی پایانیِ رمضان را در جستجوی شب قدر بهاعتکاف مینشست؛ از اینرو شایسته است که معتکف به کاری جز عبادتهایی از قبیل: نماز، ذکر و قرائت قرآن و امثالِ آن نپردازد؛ حتی برخی از علما اشتغال به تحصیل علم را در حالت اعتکاف ناشایست دانسته و گفتهاند: معتکف باید به عبادتهای ویژهای که ذکر شد، بپردازد؛ زیرا زمان اعتکاف به چنین عبادتهایی اختصاص دارد. معتکف نباید جز به ضرورت از مسجد بیرون برود؛ مثلاً در شرایطی که کسی ندارد تا برایش آب و غذا بیاورد، میتواند برای خوردن و آشامیدن و نیز برای قضای حاجت یا برای غُسل جنابت و امثالِ آن از مسجد بیرون برود. همچنین اگر در مسجدی غیر از مسجد جامع اعتکاف کرده است، روز جمعه باید در نماز جمعه حاضر شود؛ یعنی مسجد محل اعتکافش را بهقصد مسجد جامع ترک کند. لذا اصل بر این است که معتکف از مسجد بیرون نرود؛ مگر برای ضرورتهای گریزناپذیرِ شرعی یا طبیعی خود.
اگر شخصی نزد معتکف آمد و میخواست که او را به سخنان بیهوده مشغول کند، شایسته است که معتکف به او بگوید: برادر! من معتکفم؛ در مسیر اطاعت و بندگیِ اللهU یاور من باش و مرا از عبادت باز مدار. اللهU از بیان حق و حقیقت شرم نمیکند؛ پس دلیلی ندارد که از گفتن حق خجالت بکشید. البته نشستنهای کوتاهمدت در نزد معتکف یا سخنان اندک در نزد او، ایرادی ندارد؛ زیرا رسولاللهr در حالِ اعتکاف زنانش را به حضور میپذیرفت و با آنان سخن میگفت و آنان نیز با او سخن میگفتند.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 2025؛ و صحیح مسلم، ش: 1171.
([2]) صحیح بخاری، ش: 2026؛ و صحیح مسلم، ش: 1172.
([3]) صحیح بخاری، ش: 2044؛ و صحیح مسلم، ش: 1173.