244- باب: فضیلت ذکر و تشویق به آن
الله متعال میفرماید:
﴿وَلَذِکۡرُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُ﴾ [العنکبوت: ٤٥]
و ذکر و یاد الله، بزرگتر است.
و میفرماید:
﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ﴾ [البقرة: ١٥٢]
پس مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم.
و میفرماید:
﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥﴾ [الأعراف: ٢٠٥]
و پروردگارت را (با تدبر و) در (ژرفای) وجودت، بامداد و شامگاه با زاری و بیم و بدون بلند کردن صدا یاد کن و از غافلان مباش.
و میفرماید:
﴿وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾ [الجمعة: ١٠]
و الله را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید.
و میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِینَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِینَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِینَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِینَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِینَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا٣٥﴾ [الأحزاب : ٣٥]
بهراستی مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان مؤمن، و مردان و زنان فرمانبردار، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان بردبار، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهدهنده و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که الله را بسیار یاد میکنند، الله برایشان آمرزش و پاداش بزرگی آماده کرده است.
و میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢﴾
[الأحزاب : ٤١، ٤٢]
ای مؤمنان! الله را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را به پاکی یاد نمایید.
آیات فراوانی در اینباره وجود دارد.
شرح
مؤلف/ در «ریاضالصالحین» بخشی به نام کتاب اذکار گشوده است.
اذکار، جمع ذکر است و مراد از آن، ذکرِ اللهU میباشد. وی ضمن گشودن این بخش، بابی را به «فضیلت ذکر و تشویق به آن» اختصاص داده و چندین آیه در اینباره آورده است.
گفتنیست: ذکرِ اللهU زبانی، قلبی و نیز با سایر اعضا و جوارح انجام میشود؛ ذکر قلبی، همان تفکر و اندیشیدن است؛ بدینسان که انسان در نامها، صفات، احکام، افعال و آیات الاهی بیندیشد. ذکر زبانی هم که روشن است و شامل هر سخن یا گفتاریست که مایهی تقرب و نزدیکی به اللهU میباشد؛ مانند: «لاإلهإلاالله»، «سبحانالله»، «الله اکبر» و نیز تلاوت قرآن، مطالعهی سنت و مطالعهی کتابهای دینی و نیز امر به معروف و نهی از منکر، و...؛ همهی اینها سبب تقرب و نزدیکیِ انسان به اللهU هستند.
و اما ذکر و یاد پروردگار با افعال که همان ذکر خداوندU با اندام و جوارح میباشد، به معنای انجام هر عملیست که انسان را به الله متعال نزدیک میگرداند؛ مانند قیام در نماز و همچنین رکوع، سجده و نشستن؛ اما چنین مشهور شده است که ذکر، یعنی گفتنِ «لاإلهإلاالله»، «سبحانالله»، «الله اکبر» و «الحمدلله» و...؛ اما همانگونه که بیان شد، معنا و مفهومِ ذکر، فراتر از این است.
مؤلف/ آیاتی دربارهی ذکر آورده است؛ از جمله، این آیه که الله متعال میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢﴾
[الأحزاب : ٤١، ٤٢]
ای مؤمنان! الله را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را به پاکی یاد نمایید.
الله متعال در این آیه مومنان را مورد خطاب قرار داده و به آنها امر فرموده است که او را فراوان و در همه حال و در هر مکان و زمانی یاد کنند؛ بهویژه در ابتدای روز و ابتدای شب؛ البته احتمال میرود که منظور، همهی لحظات شبانهروز باشد. الله متعال میفرماید:
﴿وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾ [الجمعة: ١٠]
و الله را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید.
دستور به ذکر و یادِ اللهU در ضمنِ امر به پایداری در برابر دشمن نیز آمده است؛ چنانکه اللهU میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥﴾ [الأنفال: ٤٥]
ای مؤمنان! هنگامی که با گروهی (از دشمن) روبهرو شدید، پایداری نمایید و الله را زیاد یاد کنید تا رستگار شوید.
بدینسان الله متعال بیان فرموده که ذکر و یادِ او، یکی از عوامل پایداری و پیروزی در برابرِ دشمن است. پیروزی یا موفقیت، واژهی جامعیست که دستیابی به هدفِ دلخواه و رهایی از هر امر ناخوشایندی را در برمیگیرد. الله متعال میفرماید:
﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۗ وَلَذِکۡرُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ ٤٥﴾ [العنکبوت: ٤٥]
آنچه را که از این کتاب به تو وحی شده است، بخوان و نماز را برپا دار. بیگمان نماز از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد. و ذکر و یاد الله، بزرگتر است.
برخی از علما دربارهی این فرمودهی الهی که ﴿وَلَذِکۡرُ
ٱللَّهِ أَکۡبَرُ﴾ گفتهاند:
معنایش این است که بزرگترین یاد و ذکر الله متعال در نماز میباشد. و گفته شده:
معنایش این است که ذکر و یادِ الله بهطور عموم، بزرگتر است. هنگامی که انسان
نماز میگزارد، قلبش زنده میشود و در نماز، اللهU را فراوان یاد میکند. الله
متعال
ضمن
بیان پارهای از ویژگیهای نیکِ زنان و مردان مسلمان و فرمانبردار، میفرماید:
﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا ٣٥﴾
[الأحزاب : ٣٥]
و مردان و زنانی که الله را بسیار یاد میکنند، الله برایشان آمرزش و پاداش بزرگی آماده کرده است.
الله متعال میفرماید:
﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِی وَلَا تَکۡفُرُونِ ١٥٢﴾ [البقرة: ١٥٢]
پس مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم و شکر و سپاسم را به جای آورید و مرا ناسپاسی نکنید.
آیات فراوانی از این دست وجود دارد که بیانگر فضیلت ذکر است و به ذکر و یادِ الله متعال تشویق میکند. الله متعال کسانی را که ایستاده، نشسته و درازکشیده، پروردگارشان را یاد میکنند، ستوده و بیان نموده که آنان، خردمندند؛ چنانکه میفرماید:
﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١﴾
[آل عمران: ١٩٠، ١٩١]
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز، نشانههایی برای خردمندان وجود دارد؛ کسانی که ایستاده و نشسته و یا در حالی که بر پهلوها آرمیدهاند، الله را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند:) ای پروردگار ما! این را بیهوده نیافریدهای؛ تو پاکی. پس ما را از آتش دوزخ محافظت بفرما.
لذا شایسته است که همواره در یاد و ذکرِ الله متعال باشیم؛ این، برای زبان دشوار نیست و هر دم میتوانیم این اذکار را بر زبان داشته باشیم که: «لاإلهإلاالله وسبحان الله والحمد لله والله اکبر». کارِ بسیار سادهایست و اجر و ثواب فراوانی هم دارد. امید است که الله متعال ما را جزو کسانی قرار دهد که او را فراوان یاد میکنند.
***
1416- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «کَلِمَتَانِ خَفِیفَتَانِ عَلَى اللِّسَانِ، ثَقِیلَتَانِ فِی المِیزَانِ، حَبِیبَتَانِ إِلَى الرَّحْمنِ: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللهِ العظیمِ». [متفقٌ علیه]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «دو کلمه وجود دارد که بر زبان سبک است؛ ولی در ترازوی اعمال سنگین میباشد و محبوب پروردگار رحمان است: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللهِ العظیمِ».
1417- وعنهُt قَالَ: قَالَ رسول اللهr: «لأَنْ أَقُولَ: سُبْحَانَ اللهِ، وَالحَمْدُ للهِ، وَلا إله إِلا اللهُ، وَاللهُ أکْبَرُ، أَحَبُّ إلَیَّ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ». [روایت مسلم]([2])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «اینکه بگویم: سُبْحَانَ اللهِ، وَالحَمْدُ للهِ، وَلا إله إِلا اللهُ، وَاللهُ أکْبَرُ، برایم از آنچه که خورشید بر آن طلوع میکند، دوستداشتنیتر است».
1418- وعنهُ: أنَّ رسُولَ اللهr قَالَ: «مَنْ قَالَ لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، فِی یَوْمٍ مِئَةَ مَرَّةٍ کَانَتْ لَهُ عَدْلَ عَشْرِ رِقَابٍ وکُتِبَتْ لَهُ مِئَةُ حَسَنَةٍ، وَمُحِیَتْ عَنْهُ مِئَةُ سَیِّئَةٍ، وَکَانَتْ لَهُ حِرْزاً مِنَ الشَّیْطَانِ یَوْمَهُ ذَلِکَ حَتَّى یُمْسِیَ، وَلَمْ یَأتِ أَحَدٌ بِأَفْضَلَ مِمَّا جَاءَ بِهِ إِلاَّ رَجُلٌ عَمِلَ أکْثَرَ مِنْهُ».
وقال: «مَنْ قَالَ سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ، فی یَوْمٍ مِئَةَ مَرَّةٍ، حُطَّتْ خَطَایَاهُ، وَإنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ البَحْرِ». [متفقٌ علیه]([3])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرکه روزانه صد بار بگوید: لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، پاداشی برابر با آزاد کردن ده برده به او میرسد و صد نیکی برایش ثبت میشود و صد گناه از گناهانش پاک میگردد و آن روز تا غروب، از شرّ شیطان حفاظت میشود و هیچکس عملی بهتر از او انجام نداده است؛ مگر کسی که بیش از او این ذکر را گفته باشد».
و فرمود: «هرکس روزانه صد بار بگوید: سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ، گناهانش پاک میشود؛ اگرچه همانندِ کفِ دریا، فراوان باشد».
شرح
هر سه حدیثِ ابوهریرهt بیانگر فضیلت ذکر است.
نخست: پیامبرr فرمود: «دو کلمه وجود دارد که بر زبان سبک است؛ ولی در ترازوی اعمال سنگین میباشد و محبوب پروردگار رحمان است: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللهِ العظیمِ». روز قیامت که اعمال انسان را وزن میکنند و این دو کلمه را در ترازو مینهند، سنگینیِ این دو کلمه در ترازو نمایان میشود؛ ضمنِ اینکه پروردگار رحمان، این دو کلمه را دوست دارد؛ این، ثواب بسیار بزرگیست؛ زیرا وقتی الله متعال عملی را دوست داشته باشد، انجامدهندهی آنرا نیز دوست دارد. به عبارت دیگر: انسان میتواند با گفتنِ این دو کلمه، محبت الاهی را جلب کند. سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، بدین معناست که الله متعال را از هر عیب و نقصی، پاک میدانی و اذعان میکنی که اللهU از هر جهت، کامل است؛ ذکر تسبیح و تحمید در کنارِ هم، بیانگرِ کمالِ لطف و احسان پروردگار نسبت به بندگانش میباشد و نیز نشانگر کمالِ علم و حکمت و دیگر ویژگیها و صفات والا و کاملِ الاهیست.
سُبْحَانَ اللهِ العظیمِ، یعنی: اللهU دارای عظمت و جلال و شکوه است و هیچ چیز و هیچکس در قدرت، حکمت، و علم، از او بزرگتر نیست؛ او در ذات و صفاتش بزرگ و بیهمتاست.
ای بندهی خدا! همواره این دو کلمه را بر زبان داشته باش؛ زیرا بر زبان راندنِ این دو کلمه، کار دشواری نیست؛ بلکه هم در ترازوی اعمال، سنگین است و هم محبوبِ الله متعال میباشد؛ پس شایسته است که انسان این دو کلمه را همواره بر زبان براند و بگوید: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللهِ العظیمِ.
حدیث دوم: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «اینکه بگویم: سُبْحَانَ اللهِ، وَالحَمْدُ للهِ، وَلا إله إِلا اللهُ، وَاللهُ أکْبَرُ، برایم از آنچه که خورشید بر آن طلوع میکند، دوستداشتنیتر است»؛ یعنی گفتن این اذکار، برایم از تمام دنیا محبوبتر است. اینها نیز اذکارِ سبکیست؛ یعنی گفتنِ این اذکار، کار دشواری نیست. امروزه مردم، دشت و دریا، و زمین و آسمان را درمینوردند و سختی و خطرِ سفر را به جان میخرند تا شاید به اندکی از مال و ثروت دنیا دست یابند؛ و شاید هم به آنچه میخواهند، نرسند؛ ولی شگفتا که در انجامِ این کارهای بزرگ، اما سبک و آسان، کوتاهی میکنیم؛ چراکه شیطان، انسان را به تنبلی و سستی وا میدارد. این، در حالیست که رسولاللهr بیان فرمود که گفتن این اذکار را از همهی دنیا، بیشتر دوست دارد. بهراستی اگر همهی دنیا از آنِ تو باشد، آنگاه که بمیری، به چه دردَت میخورَد و چه استفادهای از آن میبَری؟ اما سُبْحَانَ اللهِ، وَالحَمْدُ للهِ، وَلا إله إِلا اللهُ، وَاللهُ أکْبَرُ، نیکیهای ماندگاریست که باید قدرش را بدانیم؛ الله متعال میفرماید:
﴿ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِینَةُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱلۡبَٰقِیَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَیۡرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابٗا وَخَیۡرٌ أَمَلٗا ٤٦﴾ [الکهف: ٤٦]
مال و فرزندان، زیور زندگی دنیا هستند و کارهای نیکِ پایدار، نزد پروردگارت از نظر پاداش، بهتر و امیدبخشتر است.
لذا شایسته است که فرصت را برای انجام چنین کارهایی غنیمت بدانیم.
حدیث سوم: هرکه روزانه صد بار بگوید: لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، به فضایل پنجگانهی ذیل دست مییابد:
یکم: پاداشی برابر با آزاد کردن ده برده به او میرسد.
دوم: و صد نیکی برایش ثبت میشود.
سوم: و صد گناه از گناهانش پاک میگردد.
چهارم: و آن روز تا غروب، از شرّ شیطان حفاظت میشود.
پنجم: و هیچکس عملی بهتر از او انجام نداده است؛ مگر کسی که بیش از او این ذکر را گفته باشد.
اینها فضایلِ
پنجگانهایست که در حدیث برای گفتنِ لا إله إِلا
اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ
شَیْءٍ قَدِیرٌ بیان شده
است. این، بسیار آسان است؛ میتوانید صبح که به مسجد میآیید، در بین راه یا
هنگامی که در انتظار نماز نشستهاید یا پس از طلوع فجر، این ذکر را بگویید. این هم
یکی از اذکار و کارهاییست که چه خوبست که انسان به آن پایبند باشد و در ابتدای
روز آنرا
بگوید تا در طول آنروز از شرّ
شیطان حفاظت شود.
همچنین «هرکس روزانه صد بار بگوید: سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ، گناهانش پاک میشود؛ اگرچه همانندی کفِ دریا، فراوان باشد». بهتر است که سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ را در پایان روز بگوییم تا گناهانی که در آن روز مرتکب شدهایم، محو شود. در هر حال، لحظات عُمر ما فرصتیست که دوباره تکرار نمیشود؛ پس لحظات زندگی خود را با انجام این کارهایِ آسان که ثواب فراوانی دارد، غنیمت شماریم. از الله متعال میخواهیم به ما توفیق دهد که ذکر و شکر او را بهجای آوریم و بهنیکی عبادتش کنیم.
***
1419- وعن أَبی أیوب الأنصاریِّt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «مَنْ قَالَ لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، عَشْرَ مَرَّاتٍ، کَانَ کَمَنْ أعْتَقَ أرْبَعَةَ أنْفُسٍ منْ وَلَدِ إسْمَاعِیلَ». [متفقٌ علیه]([4])
ترجمه: ابوایوب انصاریt میگوید: پیامبرr فرمود: «هرکه ده بار بگوید: لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، مانند کسیست که چهار برده از فرزندان اسماعیلu را آزاد کرده است».
1420- وعن أَبی ذَرٍّt قَالَ: قَالَ لِی رسولُ اللهr: «ألا أُخْبِرُکَ بِأَحَبِّ الکَلاَمِ إِلَى اللهِ؟ إنَّ أَحَبَّ الکَلاَمِ إِلَى اللهِ: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ». [روایت مسلم]([5])
ترجمه: ابوذرt میگوید: رسولاللهr به من فرمود: «آیا تو را از محبوبترین سخن در نزد الله آگاه نسازم؟ دوستداشتنیترین گفتار در نزد الله، سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ میباشد».
1421- وعن أَبی مالکٍ الأشعریَّt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: « الطُّهُورُ شَطْرُ الإیمانِ، وَالحَمْدُ للهِ تَمْلأُ المِیزَانَ، وَسُبْحَانَ اللهِ وَالحَمْدُ للهِ تَمْلآنِ- أَوْ تَمْلأُ- مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ». [روایت مسلم]([6])
ترجمه: ابومالک اشعریt میگوید: رسولاللهr فرمود: «پاکیزگی، نصف ایمان است. و «الحمدلله» ترازو(ی نیکیها) را پُر میکند و «سبحان الله والحمدلله» فاصلهی میان آسمانها و زمین را پُر میکنند».
1422- وعن سعد بن أَبی وقاصٍt قال: جَاءَ أعْرَابیٌّ إِلَى رسول اللهr فَقَالَ: عَلِّمْنِی کَلاَماً أقُولُهُ. قَالَ: «قُلْ: لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اللهُ أکْبَرُ کَبِیراً، وَالحَمْدُ للهِ کَثیراً، وَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ العَالِمینَ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ العَزِیزِ الحَکِیمِ». قَالَ: فهؤُلاءِ لِرَبِّی، فَمَا لِی؟ قَالَ: «قُلْ: اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی وَاهْدِنِی، وَارْزُقْنِی». [روایت مسلم]([7])
ترجمه: سعد بن ابیوقاصt میگوید: بادیهنشینی نزد رسولاللهr آمد و گفت: سخنی به من یاد بده تا آنرا بگویم. پیامبرr فرمود: «بگو: لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اللهُ أکْبَرُ کَبِیراً، وَالحَمْدُ للهِ کَثیراً، وَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ العَالِمینَ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ العَزِیزِ الحَکِیمِ». عرض کرد: اینها که برای پروردگارم میباشد؛ برای خودم چه؟ فرمود: «بگو: اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی وَاهْدِنِی، وَارْزُقْنِی».
1423- وعن ثَوبانَt قَالَ: کَانَ رَسولُ اللهِr إِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلاَتِهِ اسْتَغْفَرَ ثَلاثَاً، وَقَالَ: «اللهمَّ أنْتَ السَّلاَمُ، وَمِنْکَ السَّلاَمُ، تَبَارَکْتَ یَا ذَا الجَلاَلِ وَالإکْرَامِ». قِیلَ لِلأوْزَاعِیِّ- وَهُوَ أحَدُ رواة الحدیث-: کَیْفَ الاسْتِغْفَارُ؟ قَالَ: تَقُولُ: أسْتَغْفِرُ الله، أسْتَغْفِرُ الله. [روایت مسلم]([8])
ترجمه: ثوبانt میگوید: رسولاللهr پس از پایان نماز که سلام میداد، سه بار استغفار میکرد و میگفت: «اللهمَّ أنْتَ السَّلاَمُ، وَمِنْکَ السَّلاَمُ، تَبَارَکْتَ یَا ذَا الجَلاَلِ وَالإکْرَامِ». به اوزاعی که از راویان حدیث است، گفته شد: استغفار چگونه است؟ پاسخ داد: بدینسان که بگویی: «أسْتَغْفِرُ الله، أسْتَغْفِرُ الله».
شرح
اینها، دیگر احادیثیست که مؤلف/ در باب فضیلت ذکر آورده است. پیشتر دربارهی برخی از این احادیث سخن گفتیم؛ از آن جمله، این حدیث که: «هرکس ده بار بگوید: لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، مانند کسیست که چهار برده از فرزندان اسماعیلu را آزاد کرده است»؛ یعنی گویا چهار برده از برترین انسانها از نظر نَسَب که همان فرزندان اسماعیلu هستند، آزاد کرده است؛ زیرا بنیاسماعیل بهترین نَسَب را در میان انسانها دارند و نَسَب سایر مردم به کسان دیگری برمیگردد. این حدیث، بیانگر فضیلت این ذکر است.
همچنین حدیثی بدین مضمون گذشت که: «دوستداشتنیترین گفتار در نزد الله، سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ میباشد». پیشتر حدیثی بدین مضمون آمده بود که: «دو کلمه وجود دارد که بر زبان سبک است؛ ولی در ترازوی اعمال سنگین میباشد و محبوب پروردگار رحمان است: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللهِ العظیمِ».
حدیث ثوبانt نیز بیانگر یک ذکر در وقتِ مشخصیست؛ چنانکه ثوبانt میگوید: رسولاللهr پس از پایان نماز که سلام میداد، میگفت: «أسْتَغْفِرُ الله، أسْتَغْفِرُ الله، أسْتَغْفِرُ الله؛ اللهمَّ أنْتَ السَّلاَمُ، وَمِنْکَ السَّلاَمُ، تَبَارَکْتَ یَا ذَا الجَلاَلِ وَالإکْرَامِ». انسان پس از پایان نمازش استغفار میکند تا اگر نقصی در نمازش بوده است، آمرزیده شود؛ همچنین میگوید: «اللهمَّ أنْتَ السَّلاَمُ، وَمِنْکَ السَّلاَمُ، تَبَارَکْتَ یَا ذَا الجَلاَلِ وَالإکْرَامِ» و بدینسان با توسل به این نام والا و نیکوی الاهی از اللهU که از هر عیب و نقصی پاک و سالم است، میخواهد که نمازش را نماز سالم و کاملی قرار دهد تا کفارهی گناهان و مایهی رفع درجاتش باشد.
***
1424- وعن المغیرة بن شعبةَt أنَّ رسولَ اللهr کَانَ إِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلاَةِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، اللهمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ». [متفقٌ علیه]([9])
ترجمه: مغیره بن شعبهt میگوید: رسولاللهr هنگامیکه از نماز فارغ میشد و سلام میداد، میگفت: «لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، اللهمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ».([10])
1425- وعن عبدِ الله بن الزُّبَیْرِ$ أنَّه کَانَ یَقُولُ دُبُرَ کُلِّ صَلاَةٍ، حِیْنَ یُسَلِّمُ: «لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ، لا إله إِلا اللهُ، وَلا نَعْبُدُ إِلاَّ إیَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الفَضْلُ وَلَهُ الثَّنَاءُ الحَسَنُ، لا إله إِلا اللهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الکَافِرُونَ». قَالَ ابْنُ الزُّبَیْرِ: وَکَانَ رسولُ اللهr یُهَلِّلُ بِهِنَّ دُبُرَ کُلِّ صَلاَةٍ. [روایت مسلم]([11])
ترجمه: از عبدالله بن زبیر$ روایت است که وی در پایان هر نماز، پس از اینکه سلام میداد، میگفت: «لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ، لا إله إِلا اللهُ، وَلا نَعْبُدُ إِلاَّ إیَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الفَضْلُ وَلَهُ الثَّنَاءُ الحَسَنُ، لا إله إِلا اللهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الکَافِرُونَ».([12]) ابنزبیر$ میگوید: رسولاللهr پس از هر نمازی، این ذکر را ورد زبانش قرار میداد.
شرح
این دو حدیث دربارهی اذکاریست که در اوقات مشخصی گفته میشوند؛ زیرا اذکار دو گونهاند: اذکار مقید که وقت مشخصی دارند؛ و اذکار مطلق. برخی از اذکار مقید به نماز هستند و برخی دیگر از اذکار، مقید به وضو که اصطلاحاً به آنها اذکار وضو و اذکار نماز نیز گفته میشود. این دو حدیث، یعنی حدیثِ مغیره بن شعبه و عبدالله بن زبیر# دربارهی اذکار نماز است.
مغیره بن شعبهt میگوید: رسولاللهr هنگامیکه از نماز فارغ میشد و سلام میداد، میگفت: «لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، اللهمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ».
«لا إله إِلا اللهُ»، یعنی هیچ معبود برحق و راستینی جز اللهU وجود ندارد که سزاوارِ پرستش باشد و بتها و معبودانی که جز الله پرستش میشوند، شایسته و سزاوار عبادت نیستند؛ هرچند کسانی که آنها را عبادت میکنند، نام «اله» یا معبود را بر آنها بگذارند و آنها را معبودان خویش بخوانند؛ بلکه معبودانشان همانگونهاند که الله متعال میفرماید:
﴿مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ أَسۡمَآءٗ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍ﴾ [یوسف: ٤٠]
شما، جز پروردگار، تنها نامهایی را میپرستید که خودتان و پدرانتان نامگذاری کردهاید (و نام «اله» یا معبود را بر آنها گذاشتهاید؛ در حالی که) الله هیچ دلیلی بر درستی آنها نازل نکرده است.
«وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ»، برای تأکید است؛ یعنی با بیان اینکه الله، یکتاست و شریکی ندارد، بر مفهوم «لا إله إِلا اللهُ» و وحدانیت اللهU تأکید میشود و بیان میگردد که الله متعال در الوهیتش یکتا و بیشریک است و فرمانروایی و حمد و ستایش، ویژهی اوست و او بر هر کاری تواناست. فرمانروایی و حاکمیت مطلق، فراگیر و گسترده از آنِ اوست؛ همچنانکه فرمانرواییِ آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست و نیز مالکیت انسانها، جانوران، درختان، دریاها، رودخانهها، فرشتگان و نیز ماه و خورشید، به او اختصاص دارد و همهی اینها و آنچه که ما میدانیم و نمیدانیم، ملک او هستند و او هرگونه که بخواهد و حکمتش اقتضا کند، در ملک خویش تصرف میکند و هرچه بخواهد، بهانجام میرساند.
«وَلَهُ الحَمْدُ»، یعنی کمال مطلق ویژهی اوست و او در همه حال، سزاوار حمد و ستایش است؛ چه آنگاه که در خوشی و نعمت بهسر بریم و چه آنگاه که در رنج و سختی باشیم. انسان در خوشیها پروردگارش را ستایش میکند و او را سپاس میگوید و آنگاه که گرفتار رنج و سختی شود، باز هم پروردگارش را میستاید و همهی کارهایش را به الله میسپارد؛ زیرا چهبسا انسان، مصلحت رنج و گرفتاریِ خویش را نمیداند؛ اما الله متعال به مصلحت هر چیزی، اگاهی کامل و مطلق دارد؛ از اینرو انسان، پروردگارش را در همه حال میستاید؛ چنانکه اگر مسألهی خوشحالکنندهای برای پیامبرr پیش میآمد، میگفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتِ»؛ یعنی: «حمد و ستایش، از آن الله است که به لطفش نیکیها به انجام میرسد». و اگر مسألهی دیگری، برایش پیش میآمد، میگفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ».([13]) اما متأسفانه به جای عبارت مذکور، عبارت دیگری در میان مردم رایج شده که میگویند: «الحمد لله الذی لا یُحمد علی مکروه سواه»؛ یعنی: «حمد و ستایش از آن خداست که کسی جز او در برابر ناخوشیها ستایش نمیشود». این، حمد و ستایش ناقصیست. زیرا بیانگر کمصبریِ ستایشگر است یا حداقل نشان میدهد که چنین ستایشگری، از کمال صبر برخوردار نیست. بنابراین هرگاه مسألهی ناگواری پیش آمد، با همان الفاظی، اللهU را حمد و ستایش کنید که رسولاللهr ستایش کرده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ».
«اللهمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ»؛ یعنی: «یا الله! هیچکس جلودار بخشش و عطای تو نیست و هیچکس نمیتواند آنچه را که تو باز داری، ببخشاید». وقتی چنین باوری داشته باشیم، از کسی جز اللهU عطا و بخشش نمیخواهیم و اگر کسی چیزی به ما بدهد، میدانیم که دهش و بخششِ الاهیست و الله متعال برای ما مقدر فرموده است که فلان شخص، فلان چیز را به ما ببخشد و آنشخص، فقط سبب بوده است؛ البته به ما دستور داده شده که دهش و بخشش دیگران را جبران کنیم؛ همانگونه که پیامبرr فرموده است: «مَنْ صَنَعَ إلَیْکُمْ مَعْرُوفاً فَکَافِئُوهُ، فَإنْ لَمْ تَجِدُوا ما تُکَافِئُونَهُ فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَرَوْا أَنَّکُمْ قَد کَافَأْتُمُوهُ»؛([14]) یعنی: «هرکه به شما نیکی کرد، نیکیاش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکیاش نیافتید، آنقدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکیاش را جبران کردهاید».
ولی هر نیکی و بخششی که به ما میشود، میدانیم که الله متعال آنرا برای ما فراهم ساخته و شخصِ بخشنده را بر آن داشته است که چنین دهشی به ما ببخشد.
«وَلا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ»؛ یعنی: «ثروت و بهرهی هیچ ثروتمند و سرمایهداری، او را از تو بینیاز نمیگرداند و در برابر تو سودی برایش ندارد». لذا مال و ثروت هیچکس و نیز زن و فرزندانش و دیگر بهرههایی که از دنیا برده است، او را از اللهU، بینیاز نمیکنند و در برابر الله هیچ سودی برایش ندارند؛ زیرا فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ الله متعال میباشد و بهراستی چه بسیار ثروتمندانی که با زن و فرزندان خود، خوش و خرم زندگی میکنند و ناگهان بیمار میشوند و هیچکس جز اللهU نمیتواند این بلا را از او دور کند و بهبودش ببخشد؛ یا فردی با ثروت و سرمایهی فراوان، ناگهان افسرده میشود و به ناراحتی و اندوهی دچار میگردد که از کسی جز اللهU برایش هیچ کاری ساخته نیست!
لذا با گفتنِ چنین دعایی، همه چیز را به الله واگذار میکنیم. همچنین شایسته است که انسان پس از پایان نماز، هنگامی که سلام میدهد، سه بار استغفار کند و سپس بگوید: «اللهمَّ أنْتَ السَّلاَمُ، وَمِنْکَ السَّلاَمُ، تَبَارَکْتَ یَا ذَا الجَلاَلِ وَالإکْرَامِ». گفتنیست: ترتیب اذکار، واجب نیست؛ یعنی فرقی نمیکند که ابتدا کدامیک از اذکار را بگویید؛ ولی بهتر است که ابتدا سه بار استغفار کنید و سپس دعای مذکور و آنگاه سایر اذکار مسنون را بگویید. انشاءالله پیرامون حدیث عبدالله بن زبیر$ نیز سخن خواهیم گفت.
***
1426- وعَن أبی هُریرةt أَنَّ فُقَرَاءَ الْمُهَاجِرِینَ أَتَوْا رسولَ اللهr فقالوا: ذَهَبَ أَهْلُ الدُّثُورِ بِالدَّرَجاتِ العُلَى والنَّعِیمِ المُقِیم؛ یُصَلُّونَ کمَا نُصَلِّی، ویَصُومُونَ کمَا نَصُوم وَیَتَصَدَّقُونَ ولا نَتَصَدَّق، ویَعتِقُونَ ولا نَعتقُ. فقال رسولُ اللهr: «أَفَلا أُعَلِّمُکُمْ شَیئاً تُدرِکُونَ بِهِ مَنْ سبَقَکُم، وتَسْبِقُونَ بِهِ مَنْ بَعْدَکُمْ وَلاَ یَکُونُ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْکُم إِلاَّ مَنْ صَنَعَ مِثلَ ما صَنَعْتُم؟» قالوا: بَلَى یا رسولَ الله، قال: «تُسَبِّحُونَ، وتَحمَدُونَ وتُکَبِّرُون دُبُرَ کُلِّ صَلاةٍ ثَلاثاً وثَلاثِینَ مَرَّةً». قَالَ أَبُو صالح الراوی عن أَبی هریرةt، لَمَّا سُئِلَ عَنْ کَیْفِیَّةِ ذِکْرِهِنَّ قَالَ: یَقُولُ: سُبْحَان اللهِ، وَالحَمْدُ للهِ واللهُ أکْبَرُ، حَتَّى یَکُونَ مِنهُنَّ کُلُّهُنَّ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ. [متفقٌ علیه]([15])
وزاد مسلمٌ فی روایته: فَرَجَعَ فُقَرَاءُ المُهَاجِرِینَ إِلى رسولِ اللهr فَقَالُوا: سَمِعَ إِخْوَانُنَا أَهْلُ الأَموَالِ بِمَا فَعلْنَا، فَفَعَلوا مِثْلَه؟ فَقَالَ رسولُ اللهr: ﴿ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُ﴾
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: فقرای مهاجران نزد رسولاللهr آمدند و گفتند: ثروتمندان، درجات والا و نعمتهای جاویدان را از آنِ خود ساختهاند؛ آنها همانند ما نماز میخوانند و روزه میگیرند، و نیز صدقه میدهند و ما نمیتوانیم صدقه بدهیم و برده آزاد میکنند و ما توانایی آزاد کردن برده نداریم. رسولاللهr فرمود: «آیا عملی به شما بیاموزم که بهوسیلهی آن به کسانی که از شما پیشی گرفتهاند، برسید و از آیندگان خود سبقت بگیرید و کسی برتر از شما نباشد، مگر کسی که مانندِ شما عمل کند؟» گفتند: بله، ای رسولخدا!» فرمود: «پس از هر نماز، سی و سه بار "سبحانالله" سی و سه بار "الحمدلله" و سی و سه بار "الله اکبر" بگویید». ابوصالح- راوی حدیث از ابوهریرهt- میگوید: هنگامیکه از ابوهریرهt دربارهی چگونگی این ذکر پرسیده شد، پاسخ داد: (نمازگزار) هر یک از اذکارِ سبحانالله، الحمدلله، و اللهاکبر را سی و سه بار بگوید.
مسلم در روایت خود افزون بر این آورده است: پس از مدتی فقرای مهاجران نزد رسولاللهr بازگشتند و گفتند: ای رسولخدا! برادران ثروتمندمان شنیدهاند که ما چهکار میکنیم؛ آنها نیز همین عمل را انجام میدهند. رسولاللهr فرمود: «این، فضلِ الله است که به هرکس بخواهد، میبخشد».
شرح
این، یکی از احادیثیست که مؤلف/ دربارهی فضیلت یکی از اذکارِ پس از نماز آورده است؛ پیشتر بیان شد که اذکار بر دو گونهاند: مطلق و مقید؛ و این، جزو اذکار مقید میباشد. ابوهریرهt میگوید: فقرای مهاجران نزد رسولاللهr آمدند و گفتند: ثروتمندان، درجات والا و نعمتهای جاویدان را از آنِ خود ساختهاند.پیامبرr فرمود: «چگونه؟» گفتند: آنها همانند ما نماز میخوانند و روزه میگیرند، و نیز صدقه میدهند و ما نمیتوانیم صدقه بدهیم و برده آزاد میکنند و ما توانایی آزاد کردن برده نداریم. رسولاللهr فرمود: «آیا عملی به شما بیاموزم که بهوسیلهی آن به کسانی که از شما پیشی گرفتهاند، برسید و از آیندگان خود سبقت بگیرید و کسی برتر از شما نباشد، مگر کسی که مانندِ شما عمل کند؟» گفتند: بله، ای رسولخدا!» فرمود: «پس از هر نماز، سی و سه بار "سبحانالله" سی و سه بار "الحمدلله" و سی و سه بار "الله اکبر" بگویید». پس از مدتی فقرای مهاجران نزد رسولاللهr بازگشتند و گفتند: ای رسولخدا! برادران ثروتمندمان شنیدهاند که ما چهکار میکنیم؛ آنها نیز همین عمل را انجام میدهند. رسولاللهr فرمود: «این، فضلِ الله است که به هرکس بخواهد، میبخشد».
پارهای از نکاتی که از این حدیث برداشت میشود:
این حدیث، نشانگر این است که صحابهy در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی میجستند؛ چنانکه هر یک از آنها دوست داشت که در انجام کارهای نیک، جلوتر از دیگران باشد.
این حدیث نشان میدهد که گفتن سی و سه بار "سبحانالله" سی و سه بار "الحمدلله" و سی و سه بار "الله اکبر" پس از نمازهای پنجگانه، سنت است که در مجموع، نود و نه بار میشود؛ در حدیثی دیگر آمده است که بار صدم با ذکرِ «لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» کامل میگردد. این، یکی از روشهای ذکر پس از نماز است. یکی از روشهای دیگر بدین ترتیب است که هر یک از اذکار سبحانالله، الحمدلله، لاإلهإلاالله، و اللهاکبر را بیست و پنج بار بگویید که در مجموع، صد بار میشود.
روش دیگرش، این است که هر یک از اذکار سبحانالله، الحمدلله، و اللهاکبر را ده بار بگویید. همهی این روشها از پیامبرr ثابت است؛ لذا گاه به این روش عمل کنید و گاه به آن روش.
همچنین از این حدیث، حوصله و سعهی صدر پیامبرr در پاسخگویی به مسایل نمایان میشود؛ زیرا آن بزرگوار در پیِ بیان حقیقت بود و بدین منظور هرگز از پا نمینشست و بیحوصله نمیشد؛ بلکه حق و حقیقت را همواره برای مردم بیان میفرمود.
نگتهی دیگری که از این حدیث برداشت میشود، این است که وقتی الله متعال به کسی نعمتی ببخشد یا لطفی به او بکند، این، از فضل اوست که آنرا به هرکس که بخواهد، میبخشد؛ یکی را فقیر و دیگری را به فضلِ خویش ثروتمند میگرداند؛ این، لطف و دهش الاهیست و جور و جفا در حقّ دیگران نیست و الله متعال فضل و بخشش خویش را به هرکه بخواهد، میدهد؛ همچنین شخصی را از نعمت علم بهرهمند میگرداند و به شخصی هم علم و دانش نمیدهد؛ فضل و بخشش، همه به دست خداست و آنرا به هرکه بخواهد، عطا میکند.
نکتهی دیگری که از این حدیث برداشت میشود، این است که اصحاب ثروتمند نیز مانند اصحاب فقیر# بهخاطر اشتیاق فراوانی که به انجام کارهای نیک داشتند، در این زمینه بر دیگران سبقت میجستند؛ از اینرو همانند فقرا پس از هر نمازی، سی و سه بار "سبحانالله" سی و سه بار "الحمدلله" و سی و سه بار "الله اکبر" میگفتند.
***
1427- وعنهُ عَنْ رسولِ اللهr قَالَ: «مَنْ سَبَّحَ الله فی دُبُرِ کُلِّ صَلاَةٍ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ، وحَمِدَ اللهَ ثَلاثاً وَثَلاَثِینَ، وَکَبَّرَ الله ثَلاثاً وَثَلاَثِینَ، وقال تَمَامَ المِئَةِ: لا إله إِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، غُفِرَتْ خَطَایَاهُ وَإنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ البَحْرِ». [روایت مسلم]([16])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرکس پس از هر نمازی، سی و سه بار سبحانالله، سی و سه بار الحمدلله و سی و سه بار اللهاکبر بگوید و صدمین بار لا إله إِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ را بگوید، گناهانش آمرزیده میشود؛ اگرچه مانند کف دریا، فراوان باشد».
1428- وعن کعب بن عُجْرَةَt عَن رسولِ اللهr قَالَ: «مُعَقِّباتٌ لا یَخِیبُ قَائِلُهُنَّ- أَوْ فَاعِلُهُنَّ- دُبُرَ کُلِّ صَلاَةٍ مَکْتُوبَةٍ: ثَلاثٌ وَثَلاثونَ تَسْبِیحَةً، وَثَلاثٌ وثَلاَثونَ تَحْمِیدَةً، وَأرْبَعٌ وَثَلاَثونَ تَکْبِیرَةً». [روایت مسلم]([17])
ترجمه: کعب بن عجرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «اذکاری پس از هر نمازِ واجبیست که گوینده- یا انجامدهندهی- آن ناکام نمیشود: سی و سه بار سبحانالله، سی و سه بار الحمدلله و سی و چهار بار اللهاکبر».
***
1429- وعن سعد بن أَبی وقاصٍt أنَّ رسولَ اللهr کَانَ یَتَعَوَّذُ دُبُرَ الصَّلَواتِ بِهؤُلاءِ الکَلِمَاتِ: «اللهمَّ إنِّی أَعوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ وَالبُخْلِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ أنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ». [روایت بخاری]([18])
ترجمه: سعد بن ابیوقاصt میگوید: رسولاللهr در پایان هر نماز- پیش از سلام- با این کلمات به الله پناه میبرد: «اللهمَّ إنِّی أَعوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ وَالبُخْلِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ أنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ».
1430- وعن معاذٍt: أنَّ رسول اللهr أخذ بیده، وَقالَ: «یَا مُعَاذُ، وَاللهِ إنِّی لأُحِبُّکَ»؛ فَقَالَ: «أُوصِیکَ یَا مُعَاذُ لا تَدَعَنَّ فی دُبُرِ کُلِّ صَلاَة تَقُولُ: اللهمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ، وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ». [روایت ابوداود با اِسناد صحیح]([19])
ترجمه: از معاذt روایت است که رسولاللهr دست او را گرفت و فرمود: «ای معاذ! به الله سوگند که من، تو را دوست دارم»؛ و افزود: «ای معاذ! به تو سفارش میکنم که در پایان از هر نمازی- پیش از سلام- این دعا را ترک نکنی: اللهمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ، وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ».([20])
شرح
اینها نیز جزو اذکاریست که در پایان نماز گفته میشود؛ سعد بن ابیوقاصt میگوید: رسولاللهr در پایان هر نماز- پیش از سلام- با این کلمات به الله پناه میبرد: «اللهمَّ إنِّی أَعوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ وَالبُخْلِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ أنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ».
در حدیث معاذ بن جبلt آمده است که پیامبرr سفارش فرمود که در پایان هر نمازی، این دعا را بگوید: «اللهمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ، وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ». شایستهی یادآوریست: در چنین احادیثی، هرگاه به گفتن ذکر پس از پایان نماز توصیه شود، منظور این است که نمازگزار آنرا پس از اتمام نماز و آنگاه که سلام میدهد، بگوید و چنانچه به گفتن دعا توصیه شده باشد، منظور، این است که آن دعا پس از تشهد و پیش از سلام، گفته شود. از اینرو حدیث سعد بن ابیوقاص و معاذ بن جبل$ بیانگر این است که نمازگزار این دو دعا را در پایان تشهد و پیش از سلام، بگوید.([21]) از جمله دعاهایی که در پایان تشهد و پیش از سلام گفته میشود، میتوان به این دعا اشاره کرد که: «اللهمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْیَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَسِیحِ الدَّجَّالِ».([22]) یعنی: «یا الله! از عذاب دوزخ، عذاب قبر، از فتنهی زندگی و مرگ، و از فتنهی دجال به تو پناه میبرم». و نیز دعایی که در حدیث سعد بن ابیوقاصt آمده است: «اللهمَّ إنِّی أَعوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ وَالبُخْلِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ أنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ». لذا آنگونه که در این حدیث آمده است، از پنج چیز به الله پناه میبریم:
نخست: از بخل که همان حرص و آزِ مال و ثروت است.
دوم: از ترس و بزدلی که همان خوددوستیست. بُخل، انسان را از بذل مال و ثروت از جمله ادای زکات، خرج کردن و مهماننوازی و امثال آن باز میدارد و ترس و بزدلی باعث میشود که انسان برای جهاد پیشقدم نشود یا از ترس مرگ و زندان و امثالِ آن، سخن حق را نگوید.
سوم: «وَأعُوذُ بِکَ مِنْ أنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ»؛ یعنی: «و از اینکه به پیری و فرتوتی برسم، به تو پناه میبرم». پس «أَرْذَلِ العُمُرِ»، حدی از پیری و فرتوتیست که وقتی انسان به چنین مرحلهای میرسد، هر چه را میدانسته است، از یاد میبرد و مانند بچه میشود؛ همچنین ممکن است که انسان در اثر یک حادثه مانند حادثهی رانندگی، حافظهاش را از دست بدهد. زوال عقل و فراموشی، یکی از عوارض پیری و فرتوتیست و چهبسا باعث میشود که نزدیکان انسان، از او خسته شوند و حتی او را به خانههای سالمندان بسپارند. هیچ انسانی دوست ندارد که چنین وضعیتی پیدا کند و به این حد از پیری و فرتوتی برسد. گفتنیست: واجبات شرعی از جمله نماز و روزه از کسی که مبتلایان به آلزایمر و فراموشی ساقط میگردد و تکلیف از آنان برداشته میشود.
چهارم: «وَأعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا»؛ یعنی: «و از فتنهی دنیا به تو پناه میجویم». بزرگترین آزمون برای انسانها، دنیاست و دنیا اصلیترین عامل فریفته شدن انسانهاست؛ بهویژه در این عصر فتنه که مردم با تب و تاب فراوان در پیِ دنیا میدوند؛ همانگونه که پیامبرr فرموده است: «وَالله ما الفقْرَ أَخْشَى عَلَیْکُم، وَلکنّی أَخْشى أَنْ تُفْتَحَ عَلَیْکُم الدُّنْیَا کما فُتِحَتْ عَلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکُم، فَتَنَافَسُوهَا کَمَا تَنَافَسُوهَا، فَتَهْلِکَکُمْ کَمَا أَهْلَکَتْهُمْ»؛([23]) یعنی: «به الله سوگند، من برای شما از بابت فقر نگران نیستم؛ بلکه از این میترسم که دروازهی دنیا به روی شما گشوده شود و مانند گذشتگان که بر سر دنیا با هم رقابت کردند، شما نیز به رقابت با یکدیگر بپردازید و دنیا، همانگونه که آنان را به هلاکت کشاند، شما را نیز به هلاکت برساند». این، واقعیت عصر حاضر است؛ دنیا از هر جهت به سوی ما گشوده شده و در منازلی مانند کاخهای شاهان زندگی میکنیم و بر خودروهایی مانند ماشینهای حکام سوار میشویم و از خوراک و لباس و امکاناتی برخوردار شدهایم که پیشتر سابقه نداشت؛ با این حال، بیشتر تلاش و فکر مردم، بهخاطر شکم و زیر شکم است و بسیاری از انسانها به دنیا و لذتهای زودگذر آن فریفته شدهاند.
فتنهی دنیا، آزمون بسیار بزرگیست و انسان باید نسبت به آن هوشیار باشد؛ از اینرو الله متعال میفرماید:
﴿فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ٣٣﴾ [لقمان: ٣٣]
پس زندگانی دنیا، شما را نفریبد و (شیطانِ) فریبنده، شما را نسبت به الله فریب ندهد.
پنجم: «وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ»؛ یعنی: «و از فتنهی قبر به تو پناه میآورم». فتنهی قبر نیز آزمون بسیار بزرگیست؛ آنگاه که مرده را به خاک میسپارند، مرده صدای کفشهای دوستان و نزدیکانش را میشنود تا اینکه آنجا را ترک میگویند و او را در قبرش تنها میگذارند؛ در ان هنگام دو فرشته نزد میّت میآیند و از او دربارهی پروردگار، دین و پیامبرش میپرسند. اگر مومن باشد، این پرسشها را بهدرستی پاسخ میدهد و میگوید: پروردگارم، الله؛ پیامبرم، محمد و دینم، اسلام است؛ اما اگر ریاکار یا منافق باشد، میگوید: نمیدانم، نمیدانم. آنگاه او را با گُرزی آهنین میزنند و او از شدت درد، آنچنان فریاد برمیآورَد که همهی موجودات جز انسانها و جنها فریادش را میشنوند. این، از لطف و رحمت پروردگار است که ما صدای عذاب قبر را نمیشنویم؛ و گرنه زندگی، بسیارناگوار میشد و از این بابت، رنج فراوان میبردیم. در صورتی که صدای عذاب قبر را میشنیدیم، از دو جهت، آزردهخاطر میشدیم:
اگر مُرده، از بستگان و عزیزان ما بود، از بابت عذاب شدن عزیز خود، میرنجیدیم و چنانچه میّت از نزدیکان ما نبود، به خاطرِ صدای دلخراش و آزاردهندهی عذاب قبر، رنج میبردیم. پس فتنهی قبر، آزمون بزرگیست.
این ها موارد پنجگانهای بود که پیامبرr به یارانش آموزش داد که از هر یک از آنها به اللهU پناه ببرند.
در حدیث معاذt آمده است که پیامبرr به وی فرمود: «ای معاذ! به الله سوگند که من، تو را دوست دارم». این، فضیلت بسیار بزرگی برای معاذt بهشمار میآید که پیامبرمان، با سوگند فرمود که معاذ را دوست دارد. انسان بهترینها را برای دوستش میخواهد؛ رسولاللهr که میخواست بهترین هدیه را به معاذt تقدیم کند، زمینهسازی کرد و او را برای پذیرش این هدیه آماده ساخت و پس از اظهار محبت به او فرمود: «ای معاذ! به تو سفارش میکنم که در پایان هر نمازی- پیش از سلام- این دعا را ترک نکنی: اللهمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ، وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ». همانطور که پیشتر بیان شد، هرگاه به گفتن ذکر پس از پایان نماز توصیه شود، منظور این است که نمازگزار آنرا پس از اتمام نماز و آنگاه که سلام میدهد، بگوید و چنانچه به گفتن دعا توصیه شده باشد، منظور، این است که آن دعا پس از تشهد و پیش از سلام، گفته شود. این قاعده بنا بر حدیث ابنمسعودt تأیید میگردد که در آن آمده است: نمازگزار، پس از تشهد، هر دعایی که دوست دارد، بخواند؛ همچنین الله متعال دربارهی ذکر میفرماید:
﴿فَإِذَا قَضَیۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِکُمۡ﴾ [النساء:١٠٣]
و هنگامی که نماز را به جای آوردید، الله را در حالت ایستاده و نشسته و (خوابیده) بر پهلوهایتان یاد کنید.
«أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ» بدین معناست که مرا به هر گفتاری که مایهی نزدیکی به توست، موفق بگردان؛ همچنین هر تفکر و تدبری که انسان را به اللهU نزدیک کند، ذکر الاهی محسوب میشود. «وَشُکْرِکَ»: و یاریام کن که سپاس تو را بهخاطر نعمتهایی که به من ارزانی داشته ای و نیز بهخاطر بلاهایی که از من دور کردهای، بهجای آورم. بهراستی اللهU چه همه نعمت به ما بخشیده و چه همه بلا را از ما دور فرموده است! پس شایسته است که شکر و سپاس اللهU را بهخاطر همهی اینها ادا کنیم. گفتنیست: حُسن عبادت یا پرستش خوب و بهجا، دو شرط دارد: یکی، اخلاص برای اللهU؛ و دیگری، پیروی از رسولاللهr.
***
1431- وعن أَبی هریرةَt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «إِذَا تَشَهَّدَ أَحَدُکُمْ فَلْیَسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْ أرْبَعٍ، یَقُولُ: اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ القَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ المَسِیحِ الدَّجَّالِ». [روایت مسلم]([24])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرگاه هریک از شما تشهد را خواند،- در پایانِ آن- از چهار چیز به الله پناه بجوید و بگوید: اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ القَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ المَسِیحِ الدَّجَّالِ».
1432- وعن علیٍّt قالَ: کَانَ رَسُولُ اللهr إِذَا قَامَ إِلَى الصَّلاَةِ یَکُونُ مِنْ آخِرِ مَا یَقُولُ بَیْنَ التَّشَهُّدِ وَالتَّسْلِیمِ: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أخَّرْتُ، وَمَا أسْرَرْتُ وَمَا أعْلَنْتُ، وَمَا أسْرَفْتُ، وَمَا أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أنْتَ الْمُقَدِّمُ، وَأنْتَ المُؤَخِّرُ، لا إله إِلا أنْتَ». [روایت مسلم]([25])
ترجمه: علیt میگوید: رسولاللهr هنگامی که نماز میگزارد، یکی از آخرین دعاهایی که بین تشهد و سلام میخواند، این بود که میگفت: اللهمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أخَّرْتُ، وَمَا أسْرَرْتُ وَمَا أعْلَنْتُ، وَمَا أسْرَفْتُ، وَمَا أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أنْتَ الْمُقَدِّمُ، وَأنْتَ المُؤَخِّرُ، لا إله إِلا أنْتَ».
شرح
در این دو حدیث که مؤلف/ آورده، اذکار یا دعاهایی که در نماز گفته میشود، ذکر شده است:
ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرگاه هریک از شما تشهد را خواند،- در پایانِ آن- از چهار چیز به الله پناه بجوید و بگوید: اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ القَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ المَسِیحِ الدَّجَّالِ».
پیامبرr دستور داده است که وقتی تشهد را به پایان رساندیم، پیش از سلام دادن، از این چهار مورد به اللهU پناه ببریم:
یکم: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ»؛ یعنی: «یا الله! از عذاب دوزخ به تو پناه میجویم». این، بدین معناست که از اللهU از بابت هر گناهی که مرتکب شدهایم، عفو و گذشت میخواهیم؛ و چنانچه مرتکب معصیت نشده باشیم، بدین معناست که اللهU ما را از آتش دوزخ دور بگرداند.
دوم: «وَمِنْ عَذَابِ القَبْرِ»؛ و از عذاب قبر نیز به اللهU پناه میبریم؛ زیرا در قبر، عذابی دائمی برای کافران و عذابی مقطعی برای گنهکاران وجود دارد؛ چنانکه پیامبرr از کنارِ دو قبر عبور کرد و فرمود: «إنَّهما لَیُعَذَّبَانِ وَمَا یُعَذَّبَانِ فِی کَبِیرٍ، أمّا أَحَدُهُمَا فکان لا یَسْتَبرئ مِنْ البَوْلِ، وأمَّا الآخَرُ فکان یَمْشِی بِالنَّمِیمَةِ بَینَ النَّاسِ»؛([26]) یعنی: «این دو نفر عذاب میشوند، آن هم بهخاطر گناهی که آن را بزرگ نمیدانستند؛ یکی از آنها، از ادرار خود پرهیز نمیکرد و دیگری، در میان مردم سخنچینی مینمود».
«وَمِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالْمَمَاتِ»؛ یعنی: «و از فتنهی زندگی و مرگ نیز به تو پناه میجویم». فتنهی زندگی، همهی بلاها و آزمونهاییست که در زندگی، دامنگیر انسان میشود و دو مبنا و محور دارد: یا برخاسته از جهل و ناآگاهی یا عدم شناخت حقیقت است و یا شهوت و هوای نفس، خاستگاه آن میباشد. جهل و نادانی باعث میشود که حق و حقیقت بر انسان پوشیده بماند و در نتیجه در باطل بیفتد و هلاک شود. شهوت و هوای نفس نیز باعث میشود که انسان بهرغم اینکه حقیقت را میداند، آنرا نپذیرد و در پی باطل برود!
دربارهی فتنهی مرگ گفته شده که همان، سوال دو فرشتهایست که در قبر به سراغ میّت میآیند و از او دربارهی پروردگار، دین و پیامبرش میپرسند. همچنین برخی از علما، فتنهی مرگ را به تلاش شیطان در آستانهی مرگ هر انسانی معنا کردهاند؛ بدینسان که شیطان هنگام مرگ هر یک از انسانها میکوشد که او را گمراه بگرداند؛ چنانکه به سراغش میآید و چه بسا با وسوسه و نیرنگ او را به کفر فرا میخواند و از او میخواهد که به پروردگارش کافر شود! این فتنه، یکی از بزرگترین آزمونهاست.
و اما فتنهی مسیح دجال؛ دجال، مردی بدطینت، دروغگو و پلید است که در آخر زمان ظهور میکند و مردم را به گمراهی میکشاند و آنها را به پرستش و عبادت خویش فرا میخواند و بسیاری از مردم، الا ماشاءالله به او میگروند. این دروغگوی کافر، لوچ و نابیناست و چشمش مانند دانهی انگور، برآمده میباشد و میان دو چشمش، نوشته شده است: «کافر» (ک، ف، ر)؛ و هر مؤمنی میتواند آن را بخواند؛ چه باسواد باشد و چه بیسواد. اما منافقان و کافران، نمیتوانند کلمهی کافر را که در میان چشمان دجال نوشته شده است، بخوانند؛ اگرچه باسواد باشند. این، یکی از نشانههای الاهیست. دجال با آن فتنهی بزرگش، چهل روز در زمین میماند؛ روز اول، برابر با یک سال است و روز دوم، با یک ماه، و روز سوم، با یک هفته برابری میکند و سایر روزهایش، همانند روزهای عادیست. وی، مردم را به پرستش خویش فرا میخواند و میگوید: من، پروردگار شما هستم. بوستان و آتشی با اوست؛ بوستان یا بهشتی که با خود دارد، در حقیقت، دوزخ است؛ و برعکس، آتشی که با اوست، بهشت است.([27]) از اینرو پیامبرr فرموده است: «بزرگترین فتنه از زمان آفرینش آدمu تا برپاییِ قیامت، فتنهی دجال میباشد و هر پیامبری به قومش دربارهی دجال هشدار داده است».([28])
خلاصه اینکه نمازگزار در آخرین تشهد و پیش از سلام، از این چهار مورد به اللهU پناه میبرد. علما رحمهمالله اختلاف نظر دارند که آیا گفتن این دعا در پایان تشهد، واجب است یا سنت؟ بیشتر علما، این را سنت دانسته و گفتهاند: ترکِ آن، نماز را باطل نمیکند؛ ولی شماری از علما آنرا واجب دانستهاند و بر این باورند که اگر کسی آن را ترک کند، نمازش باطل میباشد؛ چنانکه یکی از بزرگان تابعین به نام طاووس/ فرزندش را دید که این دعا را در نمازش نخواند؛ به او گفت که نمازش را اعاده کند. لذا از آنجا که این دعا، اینهمه خیر و فضیلت دارد، پس شایسته است که انسان، آن را ترک نکند تا بر دیدگاه آندسته از علما که گفتن این دعا را واجب دانستهاند، نمازش کامل باشد و باطل نشود.
***
1433- وعن عائشة& قالَت: کَانَ النَّبِیُّr یُکْثِرُ أنْ یَقُولَ فی رُکُوعِهِ وَسُجُودِهِ: «سُبْحَانَکَ اللهمَّ رَبَّنَا وبِحَمْدِکَ، اللهمَّ اغْفِرْ لِی». [متفق علیه]([29])
ترجمه: عایشه& میگوید: پیامبرr در رکوع و سجود خویش، این دعا را بسیار میگفت: «سُبْحَانَکَ اللهمَّ رَبَّنَا وبِحَمْدِکَ، اللهمَّ اغْفِرْ لِی».
1434- وعنها أنَّ رسول اللهr کَانَ یَقُولُ فی رُکُوعِهِ وَسُجُودِهِ: «سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِکَةِ وَالرُّوحِ». [روایت مسلم]([30])
ترجمه: عایشه& میگوید: پیامبرr در رکوع و سجدهی خویش میگفت: «سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِکَةِ وَالرُّوحِ».
1435- وعن ابن عباسٍ$: أنَّ رسولَ اللهr قَالَ:«فَأمَّا الرُّکُوعُ فَعَظِّمُوا فِیهِ الرَّبَّU، وَأمَّا السُّجُودُ فَاجْتَهِدُوا فی الدُّعَاءِ، فَقَمِنٌ أنْ یُسْتَجَابَ لَکُمْ». [روایت مسلم]([31])
ترجمه: ابنعباس$ میگوید: رسولاللهr فرمود: «در رکوع، عظمت و بزرگیِ پروردگارU را بگویید و در سجده برای دعا کردن بکوشید که شایسته است که دعایتان- در سجده- پذیرفته شود».
شرح
اینها اذکاریست که در اوقات و زمانهای مشخصی گفته میشود؛ چنانکه مادر مومنان، عایشهی صدیقه& میگوید: پیامبرr در رکوع و سجود خویش، این دعا را بسیار میگفت: «سُبْحَانَکَ اللهمَّ رَبَّنَا وبِحَمْدِکَ، اللهمَّ اغْفِرْ لِی». این، پس از آن بود که الله متعال سورهی «نصر» را بر او نازل فرمود:
﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ ١ وَرَأَیۡتَ ٱلنَّاسَ یَدۡخُلُونَ فِی دِینِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا ٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾ [النصر: ١، ٣]
هنگامی که
یاریِ الله و پیروزی (فتح مکه) فرا رسد و مردم را ببینی که گروهگروه وارد دین
الله میشوند
(بدان که زمان مرگت نزدیک شده است). پس پروردگارت را با حمد و ستایش بهپاکی یاد
کن و از او آمرزش بخواه. بیگمان او، توبهپذیر است.
آنگونه که ابنعباس$ گفته است: این سوره، به پیامبرr خبر میداد که زمان وفاتش نزدیک شده است؛ ابنعباس$ میگوید: عمرt مرا با بزرگان بدر در مجلس خود جای میداد. گویا یکی از آنها ناراحت شده و گفته بود: چرا این پسر، با ما وارد مجلس میشود، حال آنکه ما، پسرانی به سن او داریم؟ عمرt فرمود: شما، خود میدانید که او از کجاست (و از شأن او آگاهید). لذا روزی مرا صدا زد و با آنها به مجلس خود برد. من، دریافتم که میخواهد دلیل این کارش را به آنان نشان دهد. پرسید: دربارهی این سخن الله متعال، چه میگویید که فرموده است: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ﴾ ؟ گفتند: الله متعال، به ما دستور داد که وقتی ما را یاری نمود و پیروز گردانید، او را ستایش کنیم و از او درخواست آمرزش نماییم. برخی هم سکوت کردند و چیزی نگفتند. سپس از من پرسید: آیا تو نیز چنین نظری داری؟ گفتم: خیر. فرمود: پس، چه میگویی؟ پاسخ دادم: این، خبر وفات رسولاللهr بود که الله به او خبر داد و فرمود:﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ﴾ [یعنی: هنگامی که یاریِ الله و پیروزی (فتح مکه) فرا رسد، (بدان که زمان مرگت نزدیک شده است).] و این، علامتِ اجل توست. ﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾ [النصر: ٣] [یعنی: پس پروردگارت را با حمد و ستایش بهپاکی یاد کن و از او آمرزش بخواه. بیگمان او، توبهپذیر است.] عمرt فرمود: من نیز از این سوره، همان برداشتی را دارم که تو، گفتی.([32])
خلاصه اینکه رسولاللهr به پیروی از این فرمان الاهی، در رکوع و سجدهی خویش، این دعا را بسیار میگفت: «سُبْحَانَکَ اللهمَّ رَبَّنَا وبِحَمْدِکَ، اللهمَّ اغْفِرْ لِی». معنایش این است که شما با گفتن این عبارت، اللهU را با کمال صفاتش و نیز نفی هرگونه عیب و نقصی از او، میستایید و از او درخواست آمرزش میکنید.
اما حدیث دوم عایشه&؛ امالمؤمنین میفرماید: پیامبرr در رکوع و سجدهی خویش میگفت: «سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِکَةِ وَالرُّوحِ».
این هم تنزیه و تقدیس الله متعال است؛ بنده با گفتن این عبارت، بیان میدارد که اللهU که پروردگار فرشتگان و جبرئیل است، از هر عیب و نقصی پاک و منزه میباشد؛ فرشتگان سپاهیان پروردگارند که ما آنها را نمیبینیم و «روح» همان جبرئیل امینu است که برترین فرشتگان میباشد.
لذا شایسته است که بهپیروی از پیامبرمان محمد مصطفیr، این دعا را در رکوع و سجدهی خویش، فراوان بگوییم: «سُبْحَانَکَ اللهمَّ رَبَّنَا وبِحَمْدِکَ، اللهمَّ اغْفِرْ لِی» و نیز این عبارت را که: «سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِکَةِ وَالرُّوحِ».
در حدیث ابنعباس$ آمده است که رسولاللهr فرمود: «در رکوع، عظمت و بزرگیِ پروردگارU را بگویید و در سجده برای دعا کردن بکوشید که شایسته است که دعایتان- در سجده- پذیرفته شود». این، بخشی از حدیثیست که رسولاللهr در ابتدای آن فرمود: «أَلا وَإِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَقْرَأَ الْقُرْآنَ رَاکِعًا أَوْ سَاجِدًا»؛ یعنی: «آگاه باشید که من از خواندن قرآن در رکوع و سجده، منع شدهام». و سپس افزود: «پس در رکوع، عظمت و بزرگیِ پروردگارU را بگویید و در سجده برای دعا کردن بکوشید که شایسته است که دعایتان- در سجده- پذیرفته شود»؛ زیرا «بنده، زمانی که در حال سجده است، بیش از هر زمانی به پروردگارش نزدیک میباشد». البته گفتن دعای قرآنی در حالت رکوع یا سجده، جایز است و هیچ ایرادی ندارد؛ مثلاً میتوانیم این دعا را که دعایی قرآنیست، در سجده بگویی: ﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧﴾ [آل عمران: ١٤٧] یعنی: «پروردگارا! گناهانمان را بیامرز و از زیادهرویهایمان در کارها درگذر و ما را ثابتقدم بدار و بر گروه کافران پیروزمان بگردان».
ولی قرائت قرآن در رکوع وسجده، حرام است؛ لذا رسولاللهr فرمود: «در رکوع، عظمت و بزرگی پروردگار را بیان کنید»؛ یعنی در رکوع بگویید: «سُبحانَ رَبِّی العظیم» یا «سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ» و امثالِ آن.
و در سجده بگویید: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الأَعْلَى» و «سُبْحَانَکَ اللهمَّ رَبَّنَا وبِحَمْدِکَ، اللهمَّ اغْفِرْ لِی» و فراوان دعا کنید؛ «زیرا شایسته است که دعایتان در سجده پذیرفته شود».
***
1436- وعن أَبی هریرةَt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «أقْرَبُ مَا یَکُونُ العَبْدُ مِنْ رَبِّهِ وَهُوَ سَاجِدٌ، فَأَکْثِرُوا الدُّعَاءَ». [روایت مسلم]([33])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «بنده زمانی که در حال سجده است، بیش از هر زمانی به پروردگارش نزدیک میباشد؛ پس-درسجده- فراوان دعا کنید».
1437- وعنه: أنَّ رسُولَ اللهِr کَانَ یَقُولُ فِی سجودِهِ: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی کُلَّهُ: دِقَّهُ وَجِلَّهُ، وَأَوَّلَهُ وَآخِرَهُ، وَعَلاَنِیَتَهُ وَسِرَّهُ». [روایت مسلم]([34])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr در سجدهاش میگفت: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی کُلَّهُ: دِقَّهُ وَجِلَّهُ، وَأَوَّلَهُ وَآخِرَهُ، وَعَلاَنِیَتَهُ وَسِرَّهُ».
شرح
این دو حدیث دربارهی اذکار ودعاهای بهخصوصیست که مؤلف/ در باب «فضیلت ذکر» آورده است. نخست، حدیثی بدین مضمون که ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «بنده، زمانی که در حال سجده است، بیش از هر زمانی به پروردگارش نزدیک میباشد؛ پس-درسجده- فراوان دعا کنید»؛ زیرا بنده شریفترین و بالاترین عضو بدنش را همسطح پایینترین عضو خویش قرار میدهد و بدینسان پیشانیاش را بر خاک میساید و در برابر اللهU کرنش میکند؛ و این، کمال خاکساری در برابر الله و تنزیه و ستایش اوست؛ چراکه انسان، هم با سجده و کرنش و هم در گفتار، پروردگارش را ستایش میکند. همانگونه که پیشتر نیز گذشت، رسولاللهr به کثرت دعا در سجده سفارش فرمود تا بدینسان کرنش عملی، و ستایش زبانی و نیز نیاز و وابستگی انسان به پررودگارش، همه، یکجا جمع شود. «سُبْحَانَ رَبِّیَ الأَعْلَى»، اشارهایست به اینکه اللهY در ذات و صفاتش والا و برتر است و انسان، در برابر جلال و عظمت پروردگار، ناچیز و فروافتاده میباشد.
در حدیث دوم آمده است: رسولاللهr در سجدهاش میگفت: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی کُلَّهُ: دِقَّهُ وَجِلَّهُ، وَأَوَّلَهُ وَآخِرَهُ، وَعَلاَنِیَتَهُ وَسِرَّهُ».
این، یکی دیگر از دعاهاییست که در سجده گفته میشود و نشان میدهد که سجده، گنجایش دعاهای فراوانی را دارد؛ زیرا دعا، عبادت است و انسان هرچه بیشتر دعا کند، اللهU را بیشتر عبادت کرده است؛ ضمن اینکه انسان با چنین دعایی، همهی گناهان خویش اعم از آشکار و پنهان، و کوچک و بزرگ را بهخاطر میآورد و از اللهU آمرزش میخواهد؛ این، همان حکمتیست که پیامبرr ضمن درخواست آمرزش برای گناهان، آنها را بهتفصیل بیان نمود تا ما یاد بگیریم که شایسته است که همواره انواع گناهانمان را بهخاطر داشته باشیم و بهپیروی از رسولاللهr، چنین دعاهایی را بهکثرت بگوییم؛ زیرا دعاهای جامع و سودمندیست.
***
1438- وعن عائشةَ& قَالَتْ: افْتَقَدْتُ النَّبِیَّr ذَاتَ لَیْلَةٍ، فَتَحَسَّسْتُ، فإذا هُوَ راکِعٌ- أَوْ سَاجِدٌ- یَقُولُ: «سُبْحَانَکَ وَبِحَمْدِکَ، لا إله إِلاَّ أنتَ». وفِی روایةٍ: فَوَقَعَتْ یَدِی عَلَى بَطْنِ قَدَمَیْهِ، وَهُوَ فی المَسْجِدِ وَهُمَا مَنْصُوبَتَانِ، وَهُوَ یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ، وَبِمعَافَاتِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ، وأعُوذُ بِکَ مِنْکَ، لا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِکَ». [روایت مسلم]([35])
ترجمه: عایشه& میگوید: شبی پیامبرr را کنار خود نیافتم؛ اطرافم را بررسی کردم؛ دیدم که در حالت رکوع- یا سجده- میگوید: «سُبْحَانَکَ وَبِحَمْدِکَ، لا إله إِلاَّ أنتَ». و در روایتی آمده است: دستم به کفِ پاهایش خورد؛ آن بزرگوار به سجده رفته و دو پایش را بالا گرفته بود و میگفت: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ، وَبِمعَافَاتِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ، وأعُوذُ بِکَ مِنْکَ، لا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِکَ».
1439- وعن سعد بن أَبی وقاصٍt قَالَ: کُنّا عِنْدَ رسول اللهr فَقَالَ: «أیعجزُ أحَدُکُمْ أنْ یَکْسِبَ فی کلِّ یومٍ ألْفَ حَسَنَةٍ؟» فَسَأَلَهُ سَائِلٌ مِنْ جُلَسائِهِ: کَیْفَ یَکْسِبُ ألفَ حَسَنَةٍ؟ قَالَ: «یُسَبِّحُ مِئَةَ تَسْبِیحَةٍ فَیُکْتَبُ لَهُ ألْفُ حَسَنَةٍ، أَوْ یُحَطُّ عَنْهُ ألفُ خَطِیئَةٍ». [روایت مسلم]([36])
ترجمه: سعد بن ابیوقاصt میگوید: نزد رسولاللهr بودیم که فرمود: «آیا هر یک از شما از بهدست آوردن هزار نیکی در روز، ناتوان است؟» یکی از همنشینانش پرسید: چگونه هزار نیکی کسب کند؟! فرمود: «صد مرتبه سبحانالله بگوید، هزار نیکی برایش نوشته میشود یا هزار گناه از او پاک میگردد».
شرح
این دو حدیث دربارهی ذکر و فضیلت آن است؛ حدیث نخست بدین مضمون است که امالمؤمنین، عایشهی صدیقه& میگوید: «شبی پیامبرr را کنار خود نیافتم؛ لذا اطراف را جستجو کردم». عایشه& محبوبترین همسر پیامبرr بود و او نیز محبت فراوانی به رسولاللهr داشت؛ از اینرو یکی از شبها که از خواب برخاست، متوجه شد که پیامبرr کنارش نیستند؛ لذا نگران شد و در جستجوی آن بزرگوار، بیرون رفت و ایشان را در مسجد یا در حال سجده یافت. در روایتی آمده است که مادر مومنان میفرماید: «دستم به کفِ پاهای پیامبرr خورد که به سجده رفته و دو پایش را بالا گرفته بود». علما از این روایت، چنین برداشته کردهاند که سجدهکننده، باید دو قدمِ خویش را به هم بچسباند و میان آنها فاصله نگذارد؛ زیرا اگر پاهای پیامبرr در حالت سجده، از هم فاصله میداشت، دستان امالمؤمنین به کف هر پای ایشان نمیخورد؛ همچنین در «صحیح ابن خزیمه» آمده است که پیامبرr در حالت سجده، دو پایش را کنارِ هم قرار میداد. گفتنیست که زانوها باید به همان حالت طبیعی باشند؛ یعنی نمازگزار نه آنها را به هم بچسباند و نه میان آنها فاصله بیندازد. یکی از دعاهایی که پیامبرr میخواند، این بود که میگفت: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ»؛ معنایش این است که آن بزرگوار با انجام کارهای نیک که مایهی رضایت و خشنودی پروردگار است، از کارهای زشت که موجب نارضایتی اللهU میباشد، دوری میکرد و به اللهU پناه میجست. درمان هر چیزی، متضاد آن است و ویژگی پادزهر را دارد؛ چنانکه متضادّ خشم، رضایت و خشنودیست؛ لذا بهوسیلهی رضایت و خشنودی یا آنچه که مایهی رضایت و خشنودیست، از خشم و غضب الاهی به او پناه میبُرد و همینطور با عفو و بخشش الاهی، از مجازاتش پناه میجست؛ «وَبِمعَافَاتِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ» یعنی: با درخواست آمرزش از اللهU از او میخواست که بهجای مجازاتش، او را مشمول عفو و گذشت خویش قرار دهد. «وأعُوذُ بِکَ مِنْکَ»؛ یعنی: «و از تو، به تو پناه میآورم». این، مفهموی فراگیر دارد؛ زیرا هیچ راه نجات و پناهگاهی جز پناه بردن به الله متعال وجود ندارد و هیچکس نمیتواند تو را از عذاب الاهی برهاند یا تو را در پناه خویش قرار دهد؛ پس چارهای جز این نداری که از عذاب اللهU به خودش پناه ببری.
از این حدیث چنین برداشت میشود که پیامبرr در پارهای از موارد یا هر از چند گاهی، در مسجد نیز نماز نافله میخوانْد؛ گرچه خواندن نافله در خانه، برتر میباشد؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «فَإِنَّ أَفْضَلَ الصَّلاةِ، صَلاةُ الْمَرْءِ فِی بَیْتِهِ إِلا الْمَکْتُوبَةَ».([37]) یعنی: «جز نمازهای فرض، خواندن سایر نمازها در خانه، بهتر است».
این حدیث، همچنین بیانگر محبت عایشه& به پیامبرr است و تعجب هم ندارد؛ زیرا پیامبرr از میان زنانش، پس از خدیجه&، عایشه& را از دیگران بیشتر دوست داشت. خدیجه& همسر نخست پیامبرr بود و تا زمانی که حیات داشت، پیامبرr با هیچ زنِ دیگری ازدواج نکرد و پس از وفات خدیجه& نیز همواره از این بانوی بزرگوار، یاد میفرمود؛ لذا پیامبرr از میان همسران زندهاش، عایشه& را از همه بیشتر دوست داشت.
نکتهی دیگری که از این حدیث برداشت میشود، این است که انسان با توسل به صفات الاهی، از ضدّ آن، به اللهU پناه میبَرَد؛ بهعبارت سادهتر، با توسل به صفتِ رضایت و خشنودی، از خشم الاهی به او پناه میجوید و از عقوبت و مجازات نیز با توسل به عفو و گذشت اللهU، از او پناه میخواهد.
نکته: برای انسان جایز نیست که هنگامِ سجده، دو دست یا یکی از دستانش و نیز دو پا یا یکی از پاهایش را از زمین جدا کند؛ زیرا واجب است که سجده بر هفت عضو بدن انجام شود: پیشانی و بینی، دو کف دست، دو زانو، و انگشتان دو پا؛ لذا جدا کردن آنها از زمین در هنگام برخاستن، نماز را باطل میکند؛ البته اگر لحظهای پایش جدا شد و سپس بهسرعت آن را برگرداند، به پندار بنده، اعادهی نماز بر او واجب نیست.
***
1440- وعن أَبی ذَرٍّt أنَّ رَسُولَ اللّهِr قَالَ: «یُصْبحُ عَلَى کُلِّ سُلاَمَى مِنْ أَحَدکُمْ صَدَقَةٌ: فَکُلُّ تَسْبِیحَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَحْمِیدَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَهْلِیلَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَکْبِیرَةٍ صَدَقَةٌ، وَأَمْرٌ بِالمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ، وَنَهْیٌ عَنِ المُنْکَرِ صَدَقَةٌ، وَیُجْزِئ مِنْ ذَلِکَ رَکْعَتَانِ یَرْکَعُهُمَا مِن الضُّحَى». [روایت مسلم]([38])
ترجمه: ابوذرt میگوید: پیامبرr فرمود: «هر صبح (هر روز) در برابر هر مفصل انسان، یک صدقه لازم است؛ هر "سبحانالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "الحمدلله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "لاإلهإلاالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "اللهاکبر" گفتن، یک صدقه است؛ هر امر به معروف، صدقه است؛ هر نهی از منکر، صدقه است؛ و به جای همهی اینها، خواندن دو رکعت نماز "ضحی" کافیست».
***
1441- وعن أم المؤمنین جُویْریَةَ بنت الحارِث&: أنَّ النَّبِیَّr خَرَجَ مِنْ عِنْدِهَا بُکْرَةً حِیْنَ صَلَّى الصُّبْحَ وَهِیَ فِی مَسْجِدِها، ثُمَّ رَجَعَ بَعدَ أنْ أضْحَى وَهِیَ جَالِسَةٌ، فقالَ: «مَا زِلْتِ عَلَى الحالِ الَّتِی فَارقَتُکِ عَلَیْهَا؟» قَالَتْ: نَعَمْ، فَقَالَ النَّبیُّr: «لَقَدْ قُلْتُ بَعْدَکِ أرْبَعَ کَلِمَاتٍ ثَلاثَ مَرَّاتٍ، لَوْ وُزِنَتْ بِمَا قُلْتِ مُنْذُ الیَوْمِ لَوَزَنَتْهُنَّ: سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ، وَرِضَا نَفْسِهِ، وَزِنَةَ عَرْشِهِ، وَمِدَادَ کَلِمَاتِهِ». [روایت مسلم]([39])
وفی روایةٍ لَهُ: «سُبْحانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبْحَانَ الله رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ اللهِ زِنَةَ عَرْشِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ».
وفِی روایة الترمذی: «ألا أُعَلِّمُکِ کَلِمَاتٍ تَقُولِینَهَا؟ سُبحَانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبحَانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبحَانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبْحَانَ اللهِ رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ اللهِ رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ الله رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ الله زِنَةَ عَرْشِهِ، سُبْحَانَ اللهِ زِنَةَ عَرشِهِ، سُبْحَانَ الله زِنَةَ عَرشِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ».
ترجمه: از امالمؤمنین، جویریه بنت حارث& روایت است که پیامبرr یک روز صبح زود، هنگام نماز از نزد او بیرون رفت و جویریه در جای نماز خود- به ذکر- نشسته بود. پیامبرr هنگام چاشت بازگشت و جویریه& همچنان نشسته بود. پیامبرr فرمود: «تو همچنان در همان حالتی هستی که تو را ترک کردم». پاسخ داد: بله. پیامبرr فرمود: «پس از تو، چهار کلمه گفتهام که اگر با آنچه که تو در طول امروز گفتهای، وزن شود، سنگینتر خواهد بود: سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ، وَرِضَا نَفْسِهِ، وَزِنَةَ عَرْشِهِ، وَمِدَادَ کَلِمَاتِهِ».
و در روایتی دیگر از مسلم آمده است: «سُبْحانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبْحَانَ الله رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ اللهِ زِنَةَ عَرْشِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ»
و در روایت ترمذی آمده است: «آیا کلماتی به تو یاد بدهم که آنها را بگویی؟ سُبحَانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبحَانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبحَانَ الله عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبْحَانَ اللهِ رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ اللهِ رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ الله رِضَا نَفْسِهِ، سُبْحَانَ الله زِنَةَ عَرْشِهِ، سُبْحَانَ اللهِ زِنَةَ عَرشِهِ، سُبْحَانَ الله زِنَةَ عَرشِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ، سُبْحَانَ الله مِدَادَ کَلِمَاتِهِ».
شرح
در این احادیث فضیلت پارهای از اذکار آمده است؛ از جمله آنچه که امالمؤمنین، جویریه& روایت کرده که پیامبرr هنگام نماز صبح از نزد وی بیرون رفت و سپس هنگام چاشت بازگشت. در آن هنگام جویریه& مشغول ذکر و تسبیح بود؛ پیامبرr پس از بازگشت، جویریه& را همچنان در حالِ ذکر دید و برایش بیان فرمود که من کلماتی گفتهام که از اذکاری که تو، از صبح تا این لحظه گفتهای، برتر است: سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ رِضَا نَفْسِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ زِنَةَ عَرْشِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ».
«سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ» به این معناست که شما به شمارِ آفریدههای اللهU، او را ستایش میکنید؛ همانگونه که میدانید، شمارِ آفریدههای الاهی را کسی جز خود اللهU نمیداند:
﴿وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ٣١﴾ [المدثر: ٣١]
و کسی جز الله، شمار سپاهیان پروردگارت را نمیداند.
«سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ زِنَةَ عَرْشِهِ»؛ شما با گفتن این عبارت، اللهU را به وزن و سنگینیِ عرش الاهی میستایید و بهراستی کسی جز اللهU وزن عرش را نمیداند؛ زیرا عرش، بزرگترین مخلوقیست که ما سراغ داریم. پیامبرr فرموده است: «مَا السَّمَواتِ السَّبعَ والأرضین السَّبع فِی الکرسیِّ إلاَّ کَحَلقةٍ أُلقِیَت فی فلاةٍ من الأرضِ وإنَّ فضلَ العرش علی الکرسیِّ کفَضلِ الفلاةِ علی هذه الحَلَقةِ».([40]) یعنی: «هفت آسمان و هفت زمین به نسبت کرسی، مانند حلقهای هستند که در زمین پهناوری افتاده است و بزرگی عرش نسبت به کرسی، مانند بزرگی زمین پهناور به این حلقه میباشد». لذا عرش، آفریدهی بسیار بزرگیست و کسی جز آفرینندهاش، اندازهی ان را نمیداند.
«سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ رِضَا نَفْسِهِ» بدین معناست که شما اللهU را آنقدر میستایید و تسبیحش را میگویید که راضی شود؛ لذا حمد و ستایش و نیز تسبیحی که الله متعال را راضی نماید، برترین حمد و تسبیح است.
«سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ»؛ مداد، همان ابزارِ نوشتن است و سخنان و شگفتیهای الاهی بهقدری عظیم و فراوان هستند که هیچ قلمی، تواناییِ نوشتن آنها را ندارد:
﴿وَلَوۡ أَنَّمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ مِن شَجَرَةٍ أَقۡلَٰمٞ وَٱلۡبَحۡرُ یَمُدُّهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦ سَبۡعَةُ أَبۡحُرٖ مَّا نَفِدَتۡ کَلِمَٰتُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٢٧ ﴾ [لقمان: ٢٧]
اگر درختان روی زمین، قلم شوند و دریا مرکب گردد و پس از آن، هفت دریای دیگر به مددش بیایند، سخنان (و شگفتیهای) الله پایان نمییابد. بیشک الله، توانای حکیم است.
الله متعال همچنین میفرماید:
﴿قُل لَّوۡ کَانَ ٱلۡبَحۡرُ مِدَادٗا لِّکَلِمَٰتِ رَبِّی لَنَفِدَ ٱلۡبَحۡرُ قَبۡلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَٰتُ رَبِّی وَلَوۡ جِئۡنَا بِمِثۡلِهِۦ مَدَدٗا ١٠٩﴾ [الکهف: ١٠٩]
بگو: اگر دریا برای نوشتن سخنان پروردگارم جوهر شود، پیش از آنکه سخنان پروردگارم پایان پذیرد، دریا پایان مییابد؛ هرچند دریای دیگری همانندِ آن به کمک بیاوریم.
لذا سخنان الاهی، پایانی ندارد؛ البته مهم، این است که بر این ذکر پایبندی کنیم: سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ رِضَا نَفْسِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ زِنَةَ عَرْشِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ» که در مجموع میشود: دوازده بار.
***
1442- وعن أَبی موسى الأشعریِّt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «مَثَلُ الَّذِی یَذْکُرُ رَبَّهُ وَالَّذِی لا یَذْکُرُهُ مَثَلُ الحَیِّ وَالمَیِّتِ». [روایت بخاری]([41])
ورواه مسلم فَقَالَ: «مَثَلُ البَیْتِ الَّذِی یُذْکَرُ اللهُ فِیهِ، وَالبَیْتِ الَّذِی لا یُذْکَرُ اللهُ فِیهِ، مَثَلُ الحَیِّ والمَیِّتِ».
ترجمه: ابوموسی اشعریt میگوید: پیامبرr فرمود: «مثال کسی که پروردگارش را ذکر میکند و آنکه او را یاد نمیکند، مانند زنده و مرده است».
و مسلم بدینسان روایت کرده است که پیامبرr فرمود: «مثال خانهای که الله در آن یاد میشود و خانهای که الله در آن یاد نمیگردد، مثال زنده و مرده است».
1443- وعن أَبی هریرةَt أنَّ رسولَ اللهr قَالَ: «یَقُولُ الله تَعَالَى: أنا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی بِی، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا ذَکَرَنِی، فإنْ ذَکَرَنِی فِی نَفْسِهِ، ذَکَرْتُهُ فی نَفْسِی، وإنْ ذَکَرنِی فی ملأٍ ذَکرتُهُ فی مَلأٍ خَیْرٍ مِنْهُمْ». [متفق علیه]([42])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «الله متعال میفرماید: من نزد گمان بندهام هستم- و با او مطابق گمانی که نسبت به من دارد، رفتار میکنم- و هرگاه مرا یاد کند، با او خواهم بود؛ اگر مرا در تنهایی یاد کند، من نیز او را پیش خود یاد میکنم و اگر مرا در جمعی یاد نماید، او را در جمعی بهتر از آنان یاد میکنم».
1444- وعنه قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «سَبَقَ الْمُفَرِّدُونَ»؛ قالوا: وَمَا المُفَرِّدُونَ؟ یَا رسولَ الله؟ قال: «الذَّاکِرُونََ اللهَ کثیراً والذَّاکِرَاتِ». [روایت مسلم]([43])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «مُفَرِّدان- و آنها که در خلوت خویش بهسر میبرند- گوی سبقت را ربودند». عرض کردند: ای رسولخدا! مُفَرِّدان چه کسانی هستند؟ فرمود: «مردان و زنانی که الله را فراوان یاد میکنند».
شرح
این احادیث بیانگر فضیلت ذکر است.
رسولاللهr در حدیث نخست فرموده است: «مثال کسی که پروردگارش را ذکر میکند و آنکه او را یاد نمیکند، مانند زنده و مرده است»؛ زیرا کسی که الله متعال را یاد میکند، الله متعال نیز دل او را زنده میگرداند و به او شرح صدر میدهد؛ ولی کسی که الله متعال را ذکر نمیکند، اطمینان و آرامش قلبی ندارد و سینهاش برای اسلام، گشوده نیست و آمادگی پذیرش ارزشهای اسلامی را ندارد؛ از اینرو همانندِ مُرده است. شایسته است که از مثال پند بگیریم و بهیاد داشته باشیم که انسان هرچه از ذکر و یادِ اللهU غفلت ورزد، قلبش سختتر میشود و سرانجام، دلمرده میگردد. پناه بر الله.
دو حدیث دیگر نیز فضیلت ذکر را میرساند؛ اگر انسان، الله را در تنهایی یا در دل خویش یاد کند، الله متعال نیز او را پیش خود یاد میفرماید و اگر الله متعال را در میان جمع یاد کند، الله متعال، او را در جمعی بهتر، یعنی در میان فرشتگان والامقامش او را یاد مینماید. در این حدیث آمده است: «فإنْ ذَکَرَنِی فِی نَفْسِهِ» که دو معنا دارد:
یکی اینکه انسان پروردگارش را با زبان و در خلوت و تنهایی ذکر کند؛ بهگونهای که کسی نشنود.
و دیگری، اینکه انسان پروردگارش را در دل خویش یاد نماید.
در هر دو صورت، الله متعال بندهاش را پیش خود یاد میفرماید و اگر بنده، پروردگار متعال را در میان جمع یاد کند، الله متعال نیز از او در میان فرشتگانش بهنیکی یاد میفرماید. این، نشان میدهد که ذکر و یاد الاهی در میان جمع، از ذکرِ او در تنهایی یا در دل، بهتر است؛ مگر اینکه انسان بترسد که ریا و خودنمایی شود. گفتنیست: این، بدین معنا نیست که انسان به وسوسههای درونیاش توجه کند؛ یعنی اگر وسوسه شد که ذکرِ عَلَنی پروردگار، ریاست، نباید بگوید: پس ذکر نمیگویم؛ بلکه به این وسوسهها هیچ توجهی نکند و الله متعال را نزد مردم و نیز در دل خویش یا در خلوت و تنهایی، یاد کند تا الله متعال نیز او را یاد نماید.
و سومین حدیث بدین مضمون است که ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «مُفَرِّدان- و آنها که در خلوت خویش بهسر میبرند- گوی سبقت را ربودند». عرض کردند: ای رسولخدا! مُفَرِّدان چه کسانی هستند؟ فرمود: «مردان و زنانی که الله را فراوان یاد میکنند».
لذا آنانکه الله متعال را فراوان یاد میکنند، از دیگران پیشی گرفتهاند؛ زیرا عملشان بیش از دیگران بوده است و به سوی خیر و نیکی شتافتهاند.
***
1445- وعن جابرٍt قَالَ: سَمِعْتُ رسُولَ اللهr یَقُولُ: «أفْضَلُ الذِّکْرِ: لا إله إِلاّ اللهُ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن میباشد.]([44])
ترجمه: جابرt میگوید: از رسولاللهr شنیدم که میفرمود: «برترین ذکر، لاإلهإلاالله میباشد».
1446- وعن عبد الله بن بسرٍt أنَّ رَجُلاً قَالَ: یَا رسولَ الله، إنَّ شَرَائِعَ الإسْلامِ قَدْ کَثُرَتْ عَلیَّ، فَأَخْبِرْنِی بِشَیءٍ أَتَشَبَّثُ بِهِ؛ قَال: «لا یَزالُ لِسَانُکَ رَطباً مِنْ ذِکْرِ الله تعالى». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن میباشد.]([45])
ترجمه: عبدالله بن بُسرt میگوید: مردی عرض کرد: ای رسولخدا! انجام همهی نوافل شرعی برایم دشوار است؛ کاری به من بفرما که به آن چنگ بزنم. پیامبرr فرمود: «زبانت پیوسته به ذکرِ الله، تَر باشد».
1447- وعن جابرٍt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «مَن قَالَ: سُبْحان الله وبِحمدِهِ، غُرِسَتْ لَهُ نَخْلَةٌ فِی الجَنَّةِ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن میباشد.]([46])
ترجمه: جابرt میگوید: پیامبرr فرمود: «هرکس بگوید: سُبْحان الله وبِحمدِهِ، برای او درختی خرما در بهشت کاشته میشود».
1448- وعن ابن مسعودٍt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «لَقِیْتُ إبْرَاهِیمَ لَیلَةَ أُسْرِیَ بِی، فَقَالَ: یَا مُحَمّدُ أقْرِئْ أُمَّتَکَ مِنِّی السَّلاَمَ، وَأَخْبِرْهُمْ أنَّ الجَنَّةَ طَیَّبَةُ التُّرْبَةِ، عَذْبَةُ الماءِ، وأنَّهَا قِیعَانٌ وأنَّ غِرَاسَهَا: سُبْحَانَ اللهِ، والحَمْدُ للهِ، وَلا إله إِلا اللهُ، واللهُ أکْبَرُ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن میباشد.]([47])
ترجمه: ابنمسعودt میگوید: رسولاللهr فرمود: «شبی که مرا به آسمانها بردند، ابراهیم(u) را دیدم؛ به من گفت: ای محمد! از طرف من به امتت سلام برسان و به آنها خبر بده که بهشت، خاکی پاکیزه و آبی گوارا دارد و زمینی هموار و حاصلخیز است که نهالها و کاشتههایش سُبْحَانَ اللهِ، والحَمْدُ للهِ، وَلا إله إِلا اللهُ، واللهُ أکْبَرُ میباشد».
1449- وعن أَبی الدرداءِt قالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «ألا أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرِ أعْمالِکُمْ، وأزْکَاهَا عِنْدَ مَلِیکِکُمْ، وأرْفَعِهَا فِی دَرَجَاتِکُمْ، وَخَیرٍ لَکُمْ مِنْ إنْفَاقِ الذَّهَبِ والفِضَّةِ، وَخَیْرٍ لَکُمْ مِنْ أن تَلْقَوا عَدُوَّکُمْ فَتَضْرِبُوا أعْنَاقَهُمْ وَیَضْرِبُوا أعْنَاقَکُمْ؟» قَالَوا: بَلَى، قَالَ: «ذِکر الله تَعَالَى». [روایت ترمذی؛ ابوعبدالله حاکم نیشابوری گفته است: اِسنادش، صحیح است.]([48])
ترجمه: ابودرداءt میگوید: رسولاللهr فرمود: «آیا شما را از بهترین کارتان و پاکترینش در نزد فرمانروایتان- پروردگار متعال- و از مؤثرترین عملتان در بالا بردن درجات و جایگاه شما که برایتان از انفاق طلا و نقره بهتر است و نیز بهتر از اینکه با دشمنتان روبهرو شوید و گردن آنها را بزنید و آنها گردن شما را بزنند، آگاه کنم؟ عرض کردند: بله. فرمود: «ذکر الله متعال».
شرح
این دسته از احادیث نیز جزو اجادیثیست که مؤلف/ در فضیلت ذکر آورده است؛ اما پارهای از این احادیث، ضعیف است؛ از جمله این حدیث که از عبدالله بن بُسرt روایت شده که «أنَّ رَجُلاً قَالَ: یَا رسولَ الله، إنَّ شَرَائِعَ الإسْلامِ قَدْ کَثُرَتْ عَلیَّ»؛ در این حدیث ضعف وجود دارد و اگر صحیح باشد، معنایش این است که آن مرد عرض کرد: «ای رسولخدا! انجام همهی نوافل شرعی برایم دشوار است»؛ وگرنه، گفتن لاإلهإلاالله انسان را از انجام تکالیف شرعی بینیاز نمیگرداند؛ بلکه گفتن این کلمه، سرآغاز مسؤولیتپذیری در اسلام و انجام واجبات شرعیست و انسان مکلّف است که فرایض یا واجبات دینیاش را انجام دهد؛ ولی گاه پرداختن به نوافل، دشوار است. یکی از احادیثی که گذشت، این بود که پیامبرr فرموده است: «برترین ذکر، لاإلهإلاالله میباشد». شکی نیست که این، کلمهی بسیار بزرگیست و انسان با گفتنِ آن وارد اسلام میشود؛ لذا این کلمه، کلید اسلام است و همانگونه که در حدیث آمده: لاإلهإلاالله کلید بهشت میباشد. یکی از این احادیث در فضیلت «سُبْحَانَ اللهِ، والحَمْدُ للهِ، وَلا إله إِلا اللهُ، واللهُ أکْبَرُ» است و در آن بیان شده که وقتی انسان، این اذکار را میگوید، بهازای هر کلمهای، برای او درختی در بهشت کاشته میشود. همچنین در یکی از این احادیث بیان شده است که ذکر، یکی از بهترین و پُرفضیلتترین کارها و نیز جزو محبوبترین اعمال در نزد اللهU میباشد و یکی از اسباب و عوامل پایداری در برابر دشمن است؛ همانگونه که الله متعال میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥﴾ [الأنفال: ٤٥]
ای مؤمنان! هنگامی که با گروهی (از دشمن) روبهرو شدید، پایداری نمایید و الله را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید.
همهی این احادیث، بیانگر فضیلت ذکر است؛ لذا چه خوبست که انسان، الله متعال را فراوان یاد کند. پیشتر حدیثی بدین مضمون گذشت که «دو کلمه وجود دارد که بر زبان سبک است؛ ولی در ترازوی اعمال سنگین میباشد و محبوب پروردگار رحمان است: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللهِ العظیمِ».
***
1450- وعن سعد بن أَبی وقاصٍt أنَّهُ دخل مَعَ رسُولِ اللهr عَلَى امْرأةٍ وَبَیْنَ یَدَیْها نَوىً - أَوْ حَصَىً - تُسَبِّحُ بِهِ؛ فَقَالَ: «أَلا أُخْبِرُکِ بما هُوَ أیْسَرُ عَلَیْکِ مِنْ هَذَا - أَوْ أفْضَلُ -؟» فَقَالَ: «سُبْحَانَ الله عَدَدَ مَا خَلَقَ فی السَّمَاءِ، وسُبْحَانَ الله عَدَدَ مَا خَلَقَ فی الأرْضِ، وسُبْحَانَ الله عَدَدَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ، وسُبحَانَ الله عَدَدَ مَا هو خَالِقٌ، واللهُ أکْبَرُ مِثْلَ ذَلِکَ، والحَمْدُ للهِ مِثْلَ ذَلِکَ؛ وَلا إله إِلا اللهُ مِثْلَ ذَلِکَ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ مِثْلَ ذَلِکَ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن میباشد.]([49])
ترجمه: از سعد بن ابیوقاصt روایت شده است که او با رسولاللهr نزد زنی رفتند که جلوی او هستههایی از خرما- یا سنگریزههایی- بود که آن زن با آنها تسبیح میگفت. پیامبرr فرمود: «آیا تو را از چیزی آگاه کنم که برایت از این کار آسانتر- یا بهتر- باشد؟» و سپس افزود: «سُبْحَانَ الله عَدَدَ مَا خَلَقَ فی السَّمَاءِ، وسُبْحَانَ الله عَدَدَ مَا خَلَقَ فی الأرْضِ، وسُبْحَانَ الله عَدَدَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ، وسُبحَانَ الله عَدَدَ مَا هو خَالِقٌ، واللهُ أکْبَرُ مِثْلَ ذَلِکَ، والحَمْدُ للهِ مِثْلَ ذَلِکَ؛ وَلا إله إِلا اللهُ مِثْلَ ذَلِکَ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ مِثْلَ ذَلِکَ».
1451- وعن أَبی موسىt قَالَ: قَالَ لِی رسولُ اللهr: «ألا أدُلُّکَ عَلَى کَنْزٍ مِنْ کُنُوزِ الجَنَّةِ؟» فَقُلتُ: بلى یَا رسولَ الله؛ قَالَ: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ». [متفق علیه]([50])
ترجمه: ابوموسیt میگوید: رسولاللهr به من فرمود: «آیا تو را به گنجی از گنجهای بهشت، راهنمایی کنم؟» گفتم: بله، ای رسولخدا! فرمود: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ».
شرح
این دو حدیث نیز در بیان فضیلت ذکر است؛ چنان که پیشتر نیز احادیثی در اینباره گذشت. در حدیث سعد بن ابیوقاصt آمده است که پیامبرr از کنار زنی عبور کرد که جلوی او هستههایی از خرما- یا سنگریزههایی- بود که آن زن با آنها تسبیح میگفت. پیامبرr فرمود: «آیا تو را از چیزی آگاه کنم که برایت از این کار آسانتر- یا بهتر- باشد؟» و سپس او را به ذکری رهنمون شد که پیشتر نظیرش بیان گردید: سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ رِضَا نَفْسِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ زِنَةَ عَرْشِهِ»، سه بار «سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ» که در مجموع میشود: دوازده بار.
و حدیثِ دیگر، حدیثی بدین مضمون است که ابوموسیt میگوید: رسولاللهr به من فرمود: «آیا تو را به گنجی از گنجهای بهشت، راهنمایی کنم؟» پرسش، در اینجا برای تشویق است؛ یعنی رسولاللهr ابوموسیt را تشویق فرمود تا خوب به رهنمود ایشان توجه کند. ابوموسیt میگوید: گفتم: بله، ای رسولخدا! فرمود: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ». این عبارت، بیانگر این است که حرکت و چارهاندیشی انسان، تنها با اراده و توفیق پروردگار به سرانجام میرسد و انسان، از خود هیچ توان و نیرویی ندارد و نمیتواند جز به قدرت و ارادهی اللهU، از حالی به حالِ دیگر شود. لذا این عبارت، کلمهی «استعانت» یا کمک خواستن است؛ یعنی زمانیکه از انجام کاری عاجز شویم یا از بابت مسأله یا پیشآمدی، رنجور و ناتوان شویم، این کلمه را میگوییم و از الله متعال کمک میخواهیم. گفتنیست که این کلمه، بر خلاف پندار و کردارِ برخی از مردم، کلمهی «استرجاع» نیست؛ یعنی: برخی از مردم همینکه به آنها گفته میشود: «فلان مصیبت روی داده است»، میگویند: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ»؛ در صورتی که کلمهی «استرجاع» این است که بگوییم: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ﴾ لذا «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللّهِ»، کلمهی استعانت و کمک خواستن از الله متعال است و انسان برای کارهایش یا اصلاحِ آنها با گفتن این عبارت، از اللهU کمک میگیرد. همانگونه که الله متعال در مثالی که دربارهی دو باغدار بیان میکند، از زبانِ یکی از آنها که مؤمن و نیکوکار است، میفرماید:
﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ دَخَلۡتَ جَنَّتَکَ قُلۡتَ مَا شَآءَ ٱللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِٱللَّهِ﴾ [الکهف: ٣٩]
(باغدار مؤمن به آن یکی که ایمان نداشت، گفت:) چرا آنگاه که وارد باغت شدی، نگفتی: «آنچه الله بخواهد، (همان میشود)؛ هیچ توان و قدرتی جز به خواست الله نیست»؟
یعنی: به او گفت: اگر این را میگفتی و چنین باوری داشتی، برایت بهتر بود و باغت از میان نمیرفت. در صورتی که باغدارِ بیایمان، هنگامیکه وارد باغش شد، به باغ خویش فریفته گردید و رستاخیز را انکار کرد؛ الله متعال میفرماید:
﴿وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا ٣٥ وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ﴾ [الکهف: ٣٥، ٣٦]
(آن باغدارِ بیایمان) در حالی که بر خویشتن ستمکار بود، وارد باغش شد و گفت: به گمانم این باغ هرگز نابود نخواهد شد و گمان نمیکنم که قیامت برپا شود.
الله متعال، بلایی آسمانی بر باغ این شخص فرو فرستاد و آنرا به زمینی خشک و لغزنده و بیگیاه تبدیل نمود. خلاصه اینکه «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ» گنجی از گنجهای بهشت است و وقتی میخواهید که الله متعال در کاری به شما کمک کند یا هنگامی که از انجام کاری ناتوان میشوید، این کلمه را بگویید تا الله متعال آن را برای شما آسان و فراهم بگرداند.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 6406؛ و صحیح مسلم، ش:2694.
([2]) صحیح مسلم، ش:2695.
([3]) صحیح بخاری، ش: (3293، 6403)؛ و صحیح مسلم، ش:2691.
([4]) صحیح بخاری، ش: 6404؛ و صحیح مسلم، ش:2693.
([5]) صحیح مسلم، ش:2731.
([6]) صحیح مسلم، ش: 223. [این حدیث پیشتر بهشمارهی 26 و بخشی از آن نیز بهشمارهی 1038 آمده است. (مترجم)]
([7]) صحیح مسلم، ش:2696.
([8]) صحیح مسلم، ش:591.
([9]) صحیح بخاری، ش: (6330، 7292)؛ و صحیح مسلم، ش:593.
([10]) شارح/ بهاندازهی کافی پیرامون معانی و مفاهیم این اذکار سخن گفته است؛ از اینرو نیازی به تکرار آن نیست. البته در مواردی که مفهوم ذکر یا دعایی در شرح حدیث نیامده باشد، بنده مفهوم آنرا در پانوشت آوردهام. گفتنیست: ذکر مفاهیم این دعاها و اذکار از آن جهت اهمیت دارد که دعاکننده یا ذاکر، هنگام گفتن این دعاها و اذکار، مفهومش را دریابد؛ وگرنه از آنجا که گفتن واژههای هر یک از اذکار مسنون، عبادت است، لذا حفظ کردن این الفاظ ضرورت دارد تا انسان، با گفتن این اذکار به فضایل آنها دست یابد. [مترجم]
([11]) صحیح مسلم، ش:594.
([12]) ترجمهی ذکر: «هیچ معبود راستینی جز الله نیست؛ او، یکتاست و شریکی ندارد؛ فرمانروایی و ستایش، از آنِ اوست و او بر هر کاری تواناست؛ هیچ بازدارندهای (از گناه) و هیچ نیرویی (برای اطاعت) جز به خواست و توفیقِ الله وجود ندارد. معبود برحقی جز الله وجود ندارد؛ هیچ چیز و هیچکس جز او را عبادت و پرستش نمیکنیم؛ نعمت و کمال و لطف و احسان، همه از آنِ اوست و ستایش نیکو، او راست. معبود راستینی جز او وجود ندارد و با اخلاص در دین و عبادت، تنها او را میخوانیم؛ هرچند برای کافران ناخوشایند باشد». [مترجم]
([13]) صحیح است؛ ر.ک: صحیح الجامع، از آلبانی/ ش: 4640.
([14]) صحیح است؛ صحیح الجامع، ش: 6021.
([15]) صحیح بخاری، ش: 843؛ و صحیح مسلم، ش: 595.
([16]) صحیح مسلم، ش:597.
([17]) صحیح مسلم، ش:596.
([18]) صحیح بخاری، ش: (2822، 6365).
([19]) صحیح الجامع، ش: 7969؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 1362. [این حدیث پیشتر بهشمارهی 389 آمده است. (مترجم)]
([20]) ترجمهی ذکر: «یا الله! یاریام کن که تو را یاد کنم، شکر و سپاست را بهجای آورم و بهنیکی عبادتت نمایم».
([21]) از اینرو در ترجمهی این احادیث، قیدِ «پیش از سلام» را ذکر کردهام. [مترجم]
([22])صحیح مسلم، ش: 588 بهنقل از ابوهریرهt.
([23]) صحیح بخاری، ش: 3158؛ و صحیح مسلم، ش: 2961. ر.ک: حدیث شمارهی 461. [مترجم]
([24]) صحیح مسلم، ش:588.
([25]) صحیح مسلم، ش:771.
([26]) صحیح بخاری، ش: (216، 218، 1361، 6052، 6055)؛ و مسلم، ش: 292.
([27]) ر.ک: صحیح بخاری، ش: 338؛ و صحیح مسلم، ش: 2963.
([28]) صحیح است؛ نگا: صحیح الجامع، ش: 7875.
([29]) صحیح بخاری، ش: (817، 4967)؛ و صحیح مسلم، ش:484.
([30]) صحیح مسلم، ش:487.
([31]) صحیح مسلم، ش:479.
([32]) ر.ک: حدیث شمارهی 115. [مترجم]
([33]) صحیح مسلم، ش:482.
([34]) صحیح مسلم، ش:483.
([35]) صحیح مسلم، ش:486.
([36]) صحیح مسلم، ش:2698.
([37]) صحیح بخاری، ش: 731 بهنقل از زید بن ثابتt.
([38]) صحیح مسلم، ش: 720. این حدیث، پیشتر بهشمارهی 1147 آمده است.
([39]) صحیح مسلم، ش: 2726.
([40]) آلبانی/ این حدیث را با توجه به شواهدی که دارد، صحیح دانسته است.
([41]) صحیح بخاری، ش: 6407؛ صحیح مسلم، ش: 779.
([42]) صحیح بخاری، ش: 7405؛ صحیح مسلم، ش: 2675.
([43]) صحیح مسلم، ش: 2676.
([44]) صحیح الجامع، ش: 1104؛ آلبانی/ در السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 1497 این حدیث را حسن دانسته است.
([45]) صحیح الجامع، ش: 7700؛ آلبانی/ در الکلم الطیب، حدیث شمارهی 3 این حدیث را صحیح دانسته است.
([46]) صحیح الجامع، ش: 6429؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 64؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/ ش: (2757، 2758)؛ در برخی از این روایتها، «سبحان الله العضظیم و بحمده» آمده است.
([47]) صحیح الجامع، ش: 6429؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 64؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/ ش: (2757، 2758)؛ در برخی از این روایتها، «سبحان الله العضظیم و بحمده» آمده است.
([48]) صحیح الجامع، ش: 5152؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، از آلبانی/ ش: 105.
([49]) ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: 2155؛ ضعیف أبی داود، از آلبانی/ ش: 323؛ آلبانی/ گوید: اصل حدیث بدون اینکه در آن ذکری از «حَصَىً» (=سنگریزه) یا «نَوىً» (=هستهی خرما) باشد، صحیح است و مسلم/ آنرا در صحیح خود بهنقل از جویریه& روایت کرده است.
([50]) صحیح بخاری، ش: (4205، 6409)؛ و صحیح مسلم، ش: 2704.