247- باب: فضیلت حلقههای ذکر و استحباب پایبندی به آن و نهی از جدا شدن از آن بدون عذر
الله متعال میفرماید:
﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ﴾ [الکهف: ٢٨]
خودت را با کسانی شکیبا بدار که صبح و شام پروردگارشان را میخوانند، در حالی که رضای او را میجویند؛ و دیدگانت را از آنان برنگردان.
1455- وعن أَبی هریرةَt قال: قَالَ رسول اللهr: «إنَّ للهِ تَعَالَى مَلائِکَةً یَطُوفُونَ فی الطُّرُقِ یَلْتَمِسُونَ أهْلَ الذِّکْرِ، فإذا وَجَدُوا قَوْمَاً یَذْکُرُونَ اللهَU، تَنَادَوْا: هَلُمُّوا إِلَى حَاجَتِکُمْ، فَیَحُفُّونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِم إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا، فَیَسْألُهُمْ رَبُّهُمْ- وَهُوَ أعْلَم-: مَا یقولُ عِبَادی؟ قَالَ: یَقُولُونَ: یُسَبِّحُونَکَ، ویُکبِّرُونَکَ، وَیَحْمَدُونَکَ، ویُمَجِّدُونَکَ، فَیَقُولُ: هَلْ رَأَوْنِی ؟ فیقولونَ: لا واللهِ مَا رَأَوْکَ. فیقولُ: کَیْفَ لَوْ رَأوْنی؟! قَالَ: یقُولُونَ: لَوْ رَأوْکَ کَانُوا أَشَدَّ لَکَ عِبَادَةً، وَأَشَدَّ لَکَ تَمْجِیداً، وأکْثَرَ لَکَ تَسْبِیحاً. فَیقُولُ: فماذا یَسْألونَ؟ قَالَ: یقُولُونَ: یَسْألُونَکَ الجَنَّةَ. قَالَ: یَقُولُ: وَهل رَأَوْها؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لا واللهِ یَا رَبِّ مَا رَأَوْهَا. قَالَ: یقول: فَکیفَ لَوْ رَأوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ أنَّهُمْ رَأوْهَا کَانُوا أشَدَّ عَلَیْهَا حِرْصاً، وأشدَّ لَهَا طَلَباً، وأعْظَمَ فِیهَا رَغْبَةً. قَالَ: فَمِمَّ یَتَعَوَّذُونَ؟ قَالَ: یَقُولُونَ: یَتَعَوَّذُونَ مِنَ النَّارِ؛ قَالَ: فیقولُ: وَهَلْ رَأوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لا واللهِ مَا رَأوْهَا. فیقولُ: کَیْفَ لَوْ رَأوْهَا؟! قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ رَأوْهَا کانوا أشَدَّ مِنْهَا فِرَاراً، وأشَدَّ لَهَا مَخَافَةً. قَالَ: فَیَقُولُ: فَأُشْهِدُکُمْ أنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُم، قَالَ: یَقُولُ مَلَکٌ مِنَ المَلاَئِکَةِ: فِیهم فُلاَنٌ لَیْسَ مِنْهُمْ، إنَّمَا جَاءَ لِحَاجَةٍ، قَالَ: هُمُ الجُلَسَاءُ لا یَشْقَى بِهِمْ جَلِیسُهُمْ». [متفق علیه]([1])
وفی روایة لمسلمٍ عن أَبی هریرةَt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «إن للهِ مَلاَئِکَةً سَیَّارَةً فُضُلاً یَتَتَبُّعُونَ مَجَالِسَ الذِّکْرِ، فَإذَا وَجَدُوا مَجْلِساً فِیهِ ذِکْرٌ، قَعَدُوا مَعَهُمْ، وَحَفَّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِأجْنِحَتِهِمْ حَتَّى یَمْلَؤُوا مَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ السَّماءِ الدُّنْیَا، فإذَا تَفَرَّقُوا عَرَجُوا وَصَعدُوا إِلَى السَّمَاءِ، فَیَسْأَلُهُمْ اللهُU- وَهُوَ أعْلَمُ-: مِنْ أیْنَ جِئْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: جِئْنَا مِنْ عِنْدِ عِبادٍ لَکَ فی الأرْضِ: یُسَبِّحُونَکَ، ویُکبِّرُونَکَ، وَیُهَلِّلُونَکَ، وَیَحْمَدُونَکَ، وَیَسْألُونَکَ. قَالَ: وَمَاذا یَسْألُونِی؟ قالوا : یَسْألُونَکَ جَنَّتَکَ. قَالَ: وَهَلْ رَأَوْا جَنَّتِی؟ قالوا: لا، أَیْ رَبِّ. قَالَ: فکیْفَ لَوْ رَأَوْا جَنَّتی؟! قالوا: ویستجیرونکَ. قَالَ: ومِمَّ یَسْتَجِیرُونِی؟ قالوا: مِنْ نَارِکَ یَا رَبِّ. قَالَ: وَهَلْ رَأوْا نَاری؟ قالوا: لا، قَالَ: فَکَیْفَ لَوْ رَأَوْا نَارِی؟! قالوا: وَیَسْتَغفِرُونکَ؟ فَیَقُولُ: قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ، وَأَعْطَیْتُهُمْ مَا سَألُوا، وَأجَرْتُهُمْ مِمَّا اسْتَجَارُوا. قَالَ: فیقولون: ربِّ فیهمْ فُلانٌ عَبْدٌ خَطَّاءٌ إنَّمَا مَرَّ، فَجَلَسَ مَعَهُمْ. فَیَقُولُ: ولهُ غَفَرْتُ، هُمُ القَومُ لا یَشْقَى بِهِمْ جَلِیسُهُمْ».
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «الله، فرشتگانی دارد که در جستجوی ذاکران و یادکنندگانش در راهها گشت میزنند و چون گروهی را ببینند که به یادِ اللهU مشغولند، یکدیگر را صدا میزنند و میگویند: بهسوی چیزی که در جستجوی آن بودید، بیایید. آنگاه ذکرکنندگان را تا آسمان دنیا زیر بالهایشان میگیرند. سپس الله با اینکه آگاهیِ مطلق دارد، از فرشتگان میپرسد: بندگانم چه میگویند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پاکی و بزرگی تو را بیان میکنند و تو را میستایند و تمجیدت مینمایند. الله میفرماید: آیا مرا دیدهاند؟ پاسخ میدهند: خیر؛ به خودت سوگند که تو را ندیدهاند. اللهU میفرماید: اگر مرا میدیدند، چه میکردند؟ میگویند: اگر تو را میدیدند، بیشتر عبادتت میکردند و تو را بیش از این بزرگ میداشتند و تو را بیشتر تسبیح میگفتند. آنگاه اللهU میفرماید: چه میخواهند؟ فرشتگان میگویند: از تو بهشت را درخواست میکنند. الله متعال میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پروردگارا! خیر؛ سوگند به خودت که آن را ندیدهاند. میفرماید: اگر آن را میدیدند، چه میکردند؟ فرشتگان میگویند: اگر آن را میدیدند، به آن علاقهی بیشتری پیدا میکردند و بیشتر به دنبال آن میرفتند و رغبت بیشتری به آن نشان میدادند. اللهU میفرماید: از چه چیزی پناه میخواهند؟ میگویند: از دوزخ. اللهU میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ پاسخ میدهند: پروردگارا! خیر؛ به خودت سوگند که آن را ندیدهاند. الله متعال میفرماید: اگر آن را میدیدند، چه میکردند؟ فرشتگان میگویند: اگر آن را میدیدند، از آن بیشتر دوری میکردند و ترسِ بیشتری از آن داشتند. اللهU میفرماید: شما گواه باشید که من آنان را بخشیدم. یکی از فرشتگان میگوید: فلانکس که در میان آنهاست، جزو آنها نیست؛ بلکه برای کاری به آنجا آمده است. الله متعال میفرماید: آنها کسانی هستند که همنشینشان نیز (بینصیب نیست و) بدبخت نمیشود».
و در روایتی از مسلم آمده است که ابوهریرهt میگوید: پیامبرr فرمود: «الله متعال افزون بر فرشتگان نگهبان و نویسندهی اعمال، فرشتگانی دارد که در جستجوی مجالس ذکر، گشت میزنند و چون مجلسِ ذکری را بیابند، با آنان مینشینند و با بالهای خود، آنان را در بر میگیرند تا آنکه میان آنان و آسمان دنیا را پُر میکنند و آنگاه که اهل مجلس پراکنده میشوند، فرشتگان به آسمان، بالا میروند و اللهU- که خود، آگاهی مطلق دارد- از آنان میپرسد: از کجا میآیید؟ فرشتگان پاسخ میدهند: از نزد عدهای از بندگانت در زمین که تو را به پاکی و بزرگی یاد میکردند و لاإلهإلاالله و حمد و ستایش تو را میگفتند و به تو عرض نیاز مینمودند. میفرماید: از من چه میخواهند؟ فرشتگان میگویند: از تو بهشتت را درخواست میکنند. میفرماید: آیا بهشت مرا دیدهاند؟ پاسخ میدهند: پروردگارا! خیر. میفرماید: اگر بهشت مرا میدیدند، چه میکردند؟ فرشتگان میگویند: و از تو پناه میجویند. الله متعال میفرماید: از چه چیزی به من پناه میجویند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پروردگارا! از دوزخت. میفرماید: آیا دوزخ مرا دیدهاند؟ فرشتگان در پاسخ میگویند: خیر. اللهU میفرماید: پس اگر دوزخم را میدیدند، چه میکردند؟ میگویند: از تو آمرزش میخواهند. الله متعال میفرماید: من، آنان را آمرزیدم و خواستهی آنها را برآورده ساختم و آنان را از چیزی که پناه خواستند، پناه دادم. فرشتگان عرض میکنند: پروردگارا! فلان بندهی گنهکار نیز در میان آنهاست که از کنارشان عبور میکرد و با آنان نشست. میفرماید: او را نیز آمرزیدم؛ اینها کسانی هستند که همنشینشان نیز (بینصیب و) بدبخت نمیشود».
شرح
مؤلف/ در کتابش، بابی پیرامون فضیلت حلقههای ذکر گشوده است؛ منظور از حلقههای ذکر، جمع شدن برای یادِ اللهU میباشد. وی، سپس این آیهی کریمه را آورده است که الله متعال میفرماید:
﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ﴾ [الکهف: ٢٨]
خودت را با کسانی شکیبا بدار که صبح و شام پروردگارشان را میخوانند، در حالی که رضای او را میجویند؛ و دیدگانت را از آنان برنگردان.
الله متعال در این آیه، به پیامبرr دستور داده است که خودش را با این بزرگواران، شکیبا بدارد؛ یعنی با چنین کسانی بنشیند؛ زیرا کسانی که چنین ویژگیهایی دارند، بهترین همنشینانِ او هستند: ﴿یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ﴾؛ یعنی: «صبح و شام پروردگارشان را میخوانند». انشاءالله که حضور در نماز صبح و عصر، جزو همین گردهماییهای خجسته میباشد. ﴿یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥ﴾ : «در حالی که رضای او را میجویند». این، بیانگر اخلاص آنهاست و نشان میدهد که قصدشان از این جمع شدن و دعا و عبادت، این نیست که از آنها تعریف شود یا اینکه دیگران دربارهی آنان بگویند که اینها چه آدمهای عبادتگزاری هستند و چه همه عبادت میکنند! این افراد، هیچیک از اینها را نمیخواهند؛ بلکه خواهانِ رضایت و خشنودی اللهU هستند؛ پس به خاطر دنیا از چنین کسانی چشم برنگردان و آنان را ترک مکن؛ البته اگر مصلحتی بزرگتر از همنشینی با ایشان در میان باشد، ایرادی ندارد که بهخاطر آن مصلحت، اینها را ترک نمایی؛ مهم، این است که بهخاطر دنیا ترکشان نگویی. الله متعال در ادامهی این آیه میفرماید:
﴿وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَکَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا ٢٨﴾
[الکهف: ٢٨]
و از کسی پیروی مکن که دلش را از یادمان غافل نمودهایم و او از خواستهی نفس خویش پیروی نموده و کارش، زیادهروی و تبهکاری بوده است.
یعنی: از آدم غافلی که قلبش از ذکر و یادِ اللهU در غفلت است و او از خواستهها و امیال نفسانی خویش پیروی میکند، و بدینسان دنیا و آخرتش را تباه میگرداند، پیروی مکن.
این آیهی کریمه، بیانگر فضیلت جمع شدن برای ذکر و دعاست و نیز فضیلت اخلاص را میرساند و نشان میدهد که مدار همه چیز بر محور اخلاص میباشد؛ لذا شایسته نیست که انسان عبادتها و مسایل اخروی را فدای مسایل دنیوی کند.
مؤلف/ حدیثی از ابوهریرهt آورده که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است؛ حدیثی بدین مضمون که: «الله، فرشتگانی دارد که در جستجوی ذاکران و یادکنندگانش در راهها گشت میزنند». فرشتگان، جزو جهان غیباند و اللهU آنها را از نور آفریده است؛ آنها به خوردن و آشامیدن نیاز ندارند و در جهان غیب بهسر میبرند و انسان آنها را نمیبیند؛ البته گاه الله متعال آنان را به مردم نشان میدهد؛ چنانکه جبرئیلu در پوشش مردی که لباس بسیار سفیدی پوشیده بود و موهای بسیار سیاهی داشت، وارد مجلسی شد که پیامبرr و یارانش نشسته بودند؛ آثار سفر بر او نمایان نبود و هیچیک از اصحاب#، او را نمیشناخت. نزد پیامبرr نشست و در حضور صحابه# سؤالهایی پرسید که پیامبرr پاسخش را داد. خلاصه اینکه گاه چنین مواردی روی میدهد؛ اما اصل بر این است که جهان فرشتگان، عالَم غیب است. فرشتگان، همه نیکاند و به جاهایی که مایهی خشم پروردگار است، نمیروند؛ مانند خانهای که در آن، مجسمه و تصویر باشد؛ همچنین با کسانی با خود سگ یا زنگ دارند، همراه نمیشوند.
الله متعال برخی از این فرشتگان را مأموریت داده است که در زمین به گشتزنی بپردازند و به میان حلقههای ذکر بروند. «و چون گروهی را ببینند که به یادِ اللهU مشغولند، یکدیگر را صدا میزنند و میگویند: بهسوی چیزی که در جستجوی آن بودید، بیایید. آنگاه ذکرکنندگان را تا آسمان دنیا زیر بالهایشان میگیرند. سپس الله با اینکه آگاهیِ مطلق دارد، از فرشتگان میپرسد: بندگانم چه میگویند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پاکی و بزرگی تو را بیان میکنند و تو را میستایند و تمجیدت مینمایند. الله میفرماید: آیا مرا دیدهاند؟ پاسخ میدهند: خیر؛ به خودت سوگند که تو را ندیدهاند. اللهU میفرماید: اگر مرا میدیدند، چه میکردند؟ میگویند: اگر تو را میدیدند، بیشتر عبادتت میکردند و تو را بیش از این بزرگ میداشتند و تو را بیشتر تسبیح میگفتند. آنگاه اللهU میفرماید: چه میخواهند؟ فرشتگان میگویند: از تو بهشت را درخواست میکنند. الله متعال میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پروردگارا! خیر؛ سوگند به خودت که آن را ندیدهاند». از همینروست که اللهU میفرماید: «أَعْدَدْتُ لِعِبَادِی الصَّالِحِینَ مَا لا عَیْنٌ رَأَتْ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَتْ، وَلا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ».([2]) یعنی: «برای بندگان نیکم، نعمتهایی (در بهشت) فراهم کردهام که هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ انسانی، خطور نکرده است». سپس اللهU از فرشتگان میپرسد: «از چه چیزی پناه میخواهند؟ فرشتگان میگویند: از دوزخ. اللهU میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ پاسخ میدهند: پروردگارا! خیر؛ به خودت سوگند که آن را ندیدهاند. الله متعال میفرماید: اگر آن را میدیدند، چه میکردند؟ فرشتگان میگویند: اگر آن را میدیدند، از آن بیشتر دوری میکردند و ترسِ بیشتری از آن داشتند. اللهU میفرماید: شما گواه باشید که من آنان را بخشیدم». روشن است که وقتی اللهU کسی را ببخشد، آنشخص سزاوار ورود به بهشت و نجات از دوزخ میگردد. در ادامهی این حدیث آمده است: «یکی از فرشتگان میگوید: فلانکس که در میان آنهاست، جزو آنها نیست؛ بلکه برای کاری به آنجا آمده است. الله متعال میفرماید: آنها کسانی هستند که همنشینشان نیز (بینصیب نیست و) بدبخت نمیشود».
این حدیث، فضیلت مجالس صالحان و نیکوکاران را میرساند و نشان میدهد که چهبسا الله متعال به سبب همنشین نیک، رحمت خود را شامل حال همنشینان وی میگرداند؛ اگرچه همنشینان فرد نیکوکار، همانند خودش نباشند؛ زیرا همانگونه که در این حدیث آمده است: الله متعال شخصی را که برای کاری به میان نیکوکاران آمده بود، آمرزید و فرمود: «آنها کسانی هستند که همنشینشان نیز (بینصیب نیست و) بدبخت نمیشود». بنابراین جمع شدن برای ذکر و یادِ اللهU و نیز برای قرائت قرآن و تسبیح و تحمید و تهلیل، مستحب است و هرکس برای خودش ذکر و دعا میکند. همانگونه که پیشتر گفتم، اجتماع مسلمانان برای نماز صبح و عصر نیز جزو همین اجتماعها و گردهماییهای خجسته میباشد؛ زیرا نماز شامل تسبیح، تکبیر، تهلیل، قرائت قرآن و دعاست و از پیامبرr ثابت است که فرشتگانی که بر انسانها گماشته شدهاند، در نماز صبح و عصر، یکجا و جمع میشوند.
***
1456- وعنه وعن أَبی سعیدٍ$ قالا: قَالَ رسولُ اللهr: «لا یَقْعُدُ قَومٌ یَذکُرُونَ اللهَ-U- إِلاَّ حَفَّتْهُمُ المَلائِکَةُ وغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمْ السَّکِینَةُ؛ وَذَکَرَهُمُ اللهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ». [روایت مسلم]([3])
ترجمه: ابوهریره و ابوسعید$ میگویند: رسولاللهr فرمود: «هر گروهی که مینشینند و اللهU را یاد میکنند، فرشتگان پیرامون آنان جمع میشوند و رحمت، آنها را میپوشاند و بر آنان سکون و آرامش نازل میگردد و الله آنها را در جمع کسانی که نزد او هستند، یاد میکند».
1457- وعن أَبی واقدٍ الحارث بن عوفٍt أنَّ رسولَ اللهr بَیْنَمَا هُوَ جَالِسٌ فی المَسْجِدِ، والنَّاسُ مَعَهُ، إذْ أقْبَلَ ثَلاثَةُ نَفَرٍ، فأقْبَلَ اثْنَانِ إِلَى رسُولِ اللهِr وَذَهَبَ واحِدٌ؛ فَوَقَفَا عَلَى رسولِ اللهr. فأمَّا أحَدُهُما فَرَأَى فُرْجةً فی الحَلْقَةِ فَجَلَسَ فِیهَا، وَأمَّا الآخرُ فَجَلَسَ خَلْفَهُمْ، وأمَّا الثَّالثُ فأدْبَرَ ذاهِباً. فَلَمَّا فَرَغَ رَسُولُ اللهr قَالَ: «ألا أُخْبِرُکُمْ عَنِ النَّفَرِ الثَّلاَثَةِ: أَمَّا أَحَدُهُمْ فَأوَى إِلَى اللهِ فآوَاهُ اللهُ إِلَیْهِ. وَأمَّا الآخَرُ فاسْتَحْیَى فَاسْتَحْیَى اللهُ مِنْهُ، وأمّا الآخَرُ، فَأعْرَضَ، فَأَعْرَضَ اللهُ عَنْهُ». [متفق علیه]([4])
ترجمه: ابوواقد، حارث بن عوفt میگوید: باری رسولاللهr در مسجد با مردم نشسته بود که در این میان سه نفر آمدند؛ دو نفر بهسوی مجلس رسولاللهr آمدند و ماندند و دیگری، رفت. یکی از آن دو نفر، در میان مجلس جایی خالی یافت و همانجا نشست؛ و دیگری، پشت سر آنان نشست و سومین نفر پشت کرد و رفت. رسولاللهr هنگامی که- از پند و اندرز یارانش- فراغت یافت، فرمود: «آیا شما را از حال این سه نفر آگاه نسازم؟ یکی از آنها به الله پناه آورد- و صادقانه به این مجلس آمد- و الله نیز به او پناه داد (و نشستن در این مجلس را برایش میسر ساخت)؛ و دیگری، (از ایجاد مزاحمت) شرم کرد و الله نیز از او حیا کرد (و او را بخشید). و سومین نفر از الله روی گرداند و الله نیز از او روی گرداند (و توفیقش نداد که با این گروه نیکوکار بنشیند)».
شرح
در حدیث نخست آمده است که پیامبرr فرمود: «هر گروهی که مینشینند و اللهU را یاد میکنند، فرشتگان پیرامون آنان جمع میشوند و رحمت، آنها را میپوشاند و بر آنان سکون و آرامش نازل میگردد و الله آنها را در جمع کسانی که نزد او هستند، یاد میکند». این، بیانگر فضیلت جمع شدن برای یادِ اللهU میباشد؛ گفتنیست لازم نیست که همه یکصدا و با هم ذکر بگویند؛ بلکه این حدیث، مطلق میباشد و از سلف صالح ثابت نیست که مانند برخی از طُرُق صوفیه به صورت گروهی و یکصدا ذکر بگویند.
در این حدیث آمده است: بر کسانی که برای ذکر و یادِ اللهU گرد هم میآیند، "سکینه" نازل میشود؛ سکینه، همان سکون و آرامش قلبی یا خشوع و انابت آن به سوی اللهU میباشد. همچنین «رحمت، اینها را میپوشاند»؛ یعنی: رحمت الاهی آنان را از هر سو در برمیگیرد و بدینسان بیش از هر زمانی به رحمت پروردگار، نزدیک میگردند. «فرشتگان پیرامون آنان جمع میشوند»؛ زیرا کردارِ اینها را میپسندند و برای تکریم ایشان، پیرامونشان جمع میگردند و آنان را احاطه میکنند. «و الله آنها را در جمع کسانی که نزد او هستند، یاد میکند»؛ یعنی: الله متعال، ذاکران و یادکنندگان خویش را در ملکوت اعلی و در میان فرشتگان والامقامش یاد میفرماید. پیشتر نیز حدیثی گذشت که در آن آمده بود: «وَمَنْ ذَکَرَنِی فِى مَلأٍ ذَکَرْتُهُ فِى مَلأٍ خَیْرٍ مِنْهُمْ»؛([5]) یعنی: «و هرکس مرا در جمعی یاد نماید، او را در جمعی بهتر از آنان یاد میکنم».
در دومین حدیثی که نووی/ آورده، آمده است که باری رسولاللهr در مسجد با مردم نشسته بود که در این میان سه نفر آمدند؛ دو نفر بهسوی مجلس رسولاللهr آمدند و ماندند و دیگری، رفت. یکی از آن دو نفر، در میان مجلس جایی خالی یافت و همانجا نشست؛ و دیگری، پشت سر آنان نشست. گویا آمد که مزاحم دیگران شود یا جا را بر آنان تنگ بگرداند؛ اما سومین نفر به این جمع نپیوست و رفت. رسولاللهr هنگامی که- از پند و اندرز یارانش- فراغت یافت، فرمود: «آیا شما را از حال این سه نفر آگاه نسازم؟ یکی از آنها به الله پناه آورد- و صادقانه به این مجلس آمد- و الله نیز به او پناه داد (و نشستن در این مجلس را برایش میسر ساخت)؛ و دیگری، (از ایجاد مزاحمت) شرم کرد و الله نیز از او حیا کرد (و او را بخشید). و سومین نفر از الله روی گرداند و الله نیز از او روی گرداند (و توفیقش نداد که با این گروه نیکوکار بنشیند)».
از این حدیث، صفت شرم و حیا برای اللهU ثابت میشود؛ اما شرم و حیای پروردگار، مانند شرم و حیای آفریدههایش نیست؛ بلکه حیای کاملیست که شایستهی اللهU میباشد؛ چنانکه پیامبرr فرموده است: «إِنَّ الله حَیِیٌّ کَرِیمٌ»؛([6]) یعنی: «الله متعال، باحیا و کریم است». الله متعال میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ لَا یَسۡتَحۡیِۦ مِنَ ٱلۡحَقِّ﴾ [الأحزاب : ٥٣]
و الله از بیان حقیقت شرم ندارد.
لذا الله متعال به این صفت، وصف میشود؛ اما این صفت، مانند صفت آفریدههایش نیست؛ زیرا الله متعال در قرآن کریم میفرماید:
﴿لَیۡسَ کَمِثۡلِهِۦ شَیۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ١١﴾ [الشورى: ١١]
هیچ چیزی همانند او نیست؛ و او، شنوای بیناست.
بنابراین هرگاه صفتی از صفات الله متعال در لفظ، همانند صفتی از صفات مخلوقات بود، باید بدانید که این صفات مشترکِ لفظی، از نظر معنا یکی نیستند؛ زیرا «هیچ چیزی همانند الله نیست و او، شنوای داناست». لذا وقتی بنا بر آیات صریح قرآن گفته میشود که الله متعال بر عرش استقرار دارد، این، بدین معنا نیست که قرار گرفتن الله متعال بر عرش همانند قرار گرفتن یک انسان بر روی یک مرکب یا سواری باشد؛ زیرا الله متعال همین واژه یا همین ویژگی را دربارهی انسانها نیز بیان فرموده است؛ آنجا که میفرماید:
﴿إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ﴾ [الزخرف: ١٣]
... آنگاه که بر مرکبها سوار میشوید و روی آنها قرار میگیرید...
لذا اشتراک لفظی، به معنای همانندی و شباهت نیست؛ چنانکه الله متعال میفرماید:
﴿بَلۡ یَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ﴾ [المائدة: ٦٤]
بلکه دو دست الله باز و گشوده است.
لذا نباید چنین پنداشت که دو دست پروردگار، همانند دستان ماست؛ زیرا هیچ چیزی همانند الله متعال نیست و همهی صفات الاهی، منحصر به خودِ اوست و ما، همانگونه که الله متعال را در ذاتش و نیز در عبادت، یکتا و یگانه میدانیم، در صفاتش نیز به وحدانیت او اعتقاد داریم: ﴿لَیۡسَ کَمِثۡلِهِۦ شَیۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ﴾ : «هیچ چیزی همانند او نیست و او، شنوای داناست».
***
1458- وعن أَبی سعیدٍ الخدریt قَالَ: خَرَجَ معاویةُt عَلَى حَلْقَةٍ فی المَسْجِدِ، فَقَالَ: مَا أجْلَسَکُمْ؟ قالوا: جَلَسْنَا نَذْکُرُ اللهَ. قَالَ: آللهِ مَا أجْلَسَکُمْ إِلاَّ ذاک؟ قالوا: مَا أجْلَسَنَا إِلاَّ ذَاکَ، قَالَ: أما إنِّی لَمْ اسْتَحْلِفْکُمْ تُهْمَةً لَکُمْ، وَمَا کَانَ أحَدٌ بِمَنْزِلَتِی مِنْ رَسولِ اللهr أَقَلَّ عَنْهُ حَدیثاً مِنِّی: إنَّ رسُولَ اللهr خَرَجَ عَلَى حَلْقَةٍ مِنْ أصْحَابِهِ فَقَالَ: «مَا أجْلَسَکُمْ؟» قالوا: جَلَسْنَا نَذْکُرُ الله وَنَحْمَدُهُ عَلَى مَا هَدَانَا للإسْلاَمِ، وَمَنَّ بِهِ عَلَیْنَا. قَالَ: «آللهِ مَا أجْلَسَکُمْ إِلا ذَاکَ؟» قالوا: واللهِ مَا أجْلَسَنَا إِلاَّ ذَاکَ. قَالَ: «أمَا إنِّی لَمْ أسْتَحْلِفْکُمْ تُهْمَةً لَکُمْ، ولکِنَّهُ أتَانِی جِبرِیلُ فَأخْبَرَنِی أنَّ الله یُبَاهِی بِکُمُ المَلاَئِکَةَ». [روایت مسلم]([7])
ترجمه: ابوسعید خدریt میگوید: معاویهt به نزد گروهی که در مسجد گرد آمده بودند، رفت و گفت: چه چیزی شما را اینجا نشانده است؟ گفتند: نشستهایم، الله را یاد میکنیم. معاویهt فرمود: شما را به الله سوگند که فقط همین امر موجب شده است که اینجا بنشینید؟ پاسخ دادند: هیچ چیزی جز همین امر، ما را اینجا ننشانده است. فرمود: من، شما را از روی بدبینی سوگند ندادم؛ و در میان اصحاب رسولاللهr کسی نیست که کمتر از من، از آن بزرگوار حدیث روایت کرده باشد؛ باری رسولاللهr به میان گروهی از یارانش رفت که گرد آمده بودند و فرمود: «چه چیزی موجب نشستن شما شده است؟» گفتند: نشستهایم و الله را یاد میکنیم و او را میستاییم که ما را بهسوی اسلام رهنمون شد و بر ما منت نهاد. فرمود: «شما را به الله سوگند که فقط همین امر موجب نشستن شما شده است؟» پاسخ دادند: فقط همین امر موجب نشستن ما شده است. فرمود: «من، شما را از روی بدبینی سوگند ندادم؛ بلکه جبرئیل(u) نزدم آمد و به من خبر داد که الله در نزد فرشتگان به شما مباهات میکند».
شرح
این، یکی از احادیثیست که بیانگر فضیلت جمع شدن برای ذکر و یادِ اللهU میباشد؛ حدیثی بدین مضمون که ابوسعید خدریt میگوید: معاویهt به نزد گروهی که در مسجد گرد آمده بودند، رفت و گفت: چه چیزی شما را اینجا نشانده است؟ گفتند: الله را یاد میکنیم. معاویهt سوگندشان داد که آیا فقط همین امر موجب نشستن آنها شده است؟ آنها نیز سوگند یاد کردند. سپس معاویهt فرمود: من، شما را از روی بدبینی سوگند ندادم؛ بلکه باری رسولاللهr به میان گروهی از یارانش رفت که برای ذکر اللهU گرد آمده بودند و به آنان فرمود: «الله در نزد فرشتگان به شما مباهات میکند»؛ مثلاً میفرماید: به بندگانم بنگرید که برای یادِ من گرد آمدهاند. البته همانگونه که پیشتر بیان شد، چنین اجتماعات و گردهماییهایی بدین معنا نیست که همهی حاضران، یکصدا ذکر بگویند؛ بلکه آنگونه که در این حدیث تصریح شده، شایسته است که نعمتهای الاهی از قبیل نعمت اسلام، امنیت و نعمت تندرستی و امثال آن را یادآوری کنند؛ زیرا یادآوری نعمتهای الاهی جزو ذکر و یاد پروردگارU میباشد. در هر حال، این حدیث بیانگر فضیلت جمع شدن برای یادآوری نعمتهای الاهیست؛ از اینرو سلف صالح عادت داشتند که چون برادر مسلمان خود را میدیدند، به او میگفتند: لَختی با هم بنشینیم و تجدید ایمان کنیم؛ یعنی نعمتهای الاهی را بر خودمان بهیاد آوریم تا بر ایمانمان افزوده شود.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 6408؛ و صحیح مسلم، ش: 2689.
([2]) صحیح بخاری، ش: (3244، 4779، 4780، 7498) و صحیح مسلم، ش: 2824 بهنقل از ابوهریرهt.
([3]) صحیح مسلم، ش: 2700.
([4]) صحیح بخاری، ش: 66؛ و صحیح مسلم، ش: 2176.
([5]) صحیح است؛ صحیح الجامع، ش: 8137.
([6]) صحیح است؛ صحیح الجامع، ش: (1757، 1768).
([7]) صحیح مسلم، ش: 2701.