ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
276- باب: نهی از تقلب و دغلبازی
الله متعال میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَیۡرِ مَا ٱکۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا ٥٨﴾ [احزاب:58]
و آنان که مردان و زنان مؤمن را بیآنکه مرتکب گناهی شده باشند، میآزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیدهاند.
1587- وعن أَبی هریرةَt: أنَّ رسول اللهr قَالَ: «مَنْ حَمَلَ عَلَیْنَا السِّلاَحَ فَلَیْسَ مِنَّا، وَمَنْ غَشَّنَا فَلَیْسَ مِنَّا». [روایت مسلم]([1])
وَفِی روایةٍ لَهُ: أنَّ رسول اللهr مَرَّ عَلَى صُبْرَةِ طَعَامٍ فَأدْخَلَ یَدَهُ فِیهَا فَنَالَتْ أصابِعُهُ بَلَلاً، فَقَالَ: «مَا هذَا یَا صَاحِبَ الطَّعَامِ؟» قَالَ: أصَابَتهُ السَّمَاءُ یَا رسول الله؛ قَالَ: «أفَلا جَعَلْتَهُ فَوقَ الطَّعَامِ حَتَّى یرَاهُ النَّاسُ؟ مَنْ غشَّنَا فَلَیْسَ مِنَّا».
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «کسی که بر ضدّ ما اسلحه بهدست گیرد، از ما نیست؛ و آنکه با ما تقلب و دغلبازی کند، از ما نیست».
و در روایتی دیگر از مسلم آمده است: رسولاللهr از کنار تودهای گندم گذشت و دستش را در آن فرو بُرد؛ انگشتان مبارک، خیس شد؛ فرمود: «ای صاحب گندم! این، چیست؟» پاسخ داد: ای رسولخدا! آب باران به آن خورده است. فرمود: «پس چرا آنرا در قسمت بالا نگذاشتهای تا مردم آنرا ببینند؟ هرکه ما را فریب دهد، از ما نیست».
1588- وعنه: أنَّ رسول اللهr قَالَ: «لا تَنَاجَشُوا». [متفق علیه]([2])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «قیمت کالاها را بدون اینکه قصد خرید داشته باشید، بالا نبرید».
1589- وعن ابن عمر$ أنَّ النَّبِیَّr نَهى عَنِ النَّجَشِ. [متفق علیه]([3])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: پیامبرr از "نَجَش" نهی فرمود.([4])
1590- وعنه قَالَ: ذَکَرَ رَجُلٌ لِرَسُولِ اللهr أنَّهُ یُخْدَعُ فی البُیُوعِ؟ فَقَالَ رسول اللهr: «مَنْ بَایَعْتَ، فَقُلْ: لا خِلاَبَةَ». [متفق علیه]([5])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: مردی به رسولاللهr عرض کرد که در معاملات، فریبش میدهند. رسولاللهr فرمود: «با هرکه معامله میکنی، بگو: بهشرطی که فریبی در کار نباشد».([6])
1591- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: قَالَ رسول اللهr: «مَنْ خَبَّبَ زَوْجَةَ امْرِئٍ، أَوْ مَمْلُوکَهُ فَلَیْسَ مِنَّا». [روایت ابوداود]([7])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرکه همسرِ کسی یا بردهی او را فریب دهد- و او را به نافرمانی تحریک کند-، از ما نیست».
شرح
مولف/ در دو باب پیشین به دو موضوع شماتت و طعنه زدن در نَسَب پرداخته است.
شماتت، یعنی شادمانی در برابر بیچارگی ناراحتی یا گرفتاریِ دیگران که حرام است و منافی با این فرمودهی الاهیست که میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾ [الحجرات: ١٠]
جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند.
هیچ برادری دوست ندارد که برادرش را شماتت کند یا بهخاطر گرفتاریِ برادرش شادی نماید. شماتت، نوعی مردمآزاریست و نیز منافی با این فرمودهی اللهU میباشد که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَیۡرِ مَا ٱکۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا ٥٨﴾ [الأحزاب : ٥٨]
و آنان که مردان و زنان مؤمن را بیآنکه مرتکب گناهی شده باشند، میآزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیدهاند.
سپس مولف/ حدیثی بدین مضمون آورده است که واثله بن اسقعt میگوید: رسولاللهr فرمود: «برای ناراحتی و گرفتاریِ برادر مسلمانت اظهار شادی نکن که الله بر او رحم میکند (و او را از غم و غصه رهایی میبخشد) و تو را گرفتار میگرداند».
طعنه زدن در نَسَب، بدین معناست که مثلاً به کسی بگویند: تو از فلانخانواده هستی که هیچ خیری در آنها نیست یا به هر نحوی به نسب کسی طعنه بزنند. مولف/ در اینباره حدیثی بدین مضمون ذکر کرده است که ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «دو رفتار در میان مردم رواج دارد که هر دو، از خصلتهای کفر و جاهلیست: طعنه زدن در نسب و نوحهگری بر مُرده».
نوحهگری به معنای گریستن با شیون و فریاد و درآوردنِ صداهایی از خود، مانندِ صدا و بقبقو کردنِ کبوتر است. نوحهگری یا شیون و فریاد بر مرگِ مرده، حرام میباشد و پیامبرr، زنِ نوحهخوان و شنوندهی آنرا نفرین کرده است. یکی از مصادیق نوحهگری بر مُرده، این است که امروزه مردم برای عزا یا پُرسهی میّت در خانهاش جمع میشوند و بازماندگان میّت با غذا و خرما و امثالِ آن، از آنها پذیرایی میکنند؛ این، نوعی نوحهگری و حرام است؛ زیرا صحابی بزرگوار، جریر بن عبدالله بَجَلیt میگوید: «ما جمع شدن در خانهی میّت و غذا درست کردن را جزو نوحهگری بهشمار میآوردیم». صحابه# این عمل را نوحهگری بهشمار میآوردند؛ از اینرو بازماندگان مُرده، نباید درب خانهی خود را برای عزا و پُرسه، بگشایند؛ زیرا بدعت و کاری ناشایست است و صحابه# چنین کاری نمیکردند؛ بهویژه اینکه این کار، نوعی اعتراض بر قضا و قَدَر الاهیست. در صورتی که بر انسان واجب است که به تقدیر الاهی راضی باشد؛ لذا درب خانهاش را برای پُرسه و عزا باز نکند؛ هرکه خواسته باشد، به او تسلیت بگوید، در کوچه و بازار یا مسجد، او را میبیند و به او تسلیت میگوید. این در رابطه با مردان است؛ پُرسه و مجلس عزا به صورتی که امروزه مرسوم شده، برای زنان، بدتر است. خلاصه اینکه پیامبرr فرموده است: «دو رفتار در میان مردم رواج دارد که هر دو، از خصلتهای کفر و جاهلیست: طعنه زدن در نسب و نوحهگری بر مُرده».
اینکه دلیل نمیشود که چون بیشتر مردم پُرسه میگیرند یا این کار را میکنند، ما هم این کار را انجام دهیم! الله متعال میفرماید:
﴿وَإِن تُطِعۡ أَکۡثَرَ مَن فِی ٱلۡأَرۡضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ﴾ [الأنعام: ١١٦]
و اگر از بیشتر مردمِ روی زمین پیروی کنی، تو را از راه الله منحرف میکنند.
و نیز میفرماید:
﴿وَمَآ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِینَ ١٠٣﴾ [یوسف: ١٠٢]
هر چقدر که مشتاق (و آرزومندِ ایمان آوردنشان) باشی، (باز هم) بیشتر مردم ایمان نمیآورند.
اساس، عملکرد مردم نیست؛ بلکه مدار اعمال بر کتاب و سنت پیامبرr و روش خلفای راشدین و عملکرد صحابه# میباشد؛ هیچیک از آنها پُرسه نگرفت و درب خانهاش را برای عزا و پرسه باز نکرد؛ آنها چیزی به نامِ غذای پُرسه نداشتند؛ بدین معنا که پس از مرگ کسی در خانهاش برای غذا خوردن جمع نمیشدند؛ بلکه این عمل را نمونهای از نوحهگری میدانستند؛ لذا بهشدت از آن دوری میکردند؛ زیرا نوحهگری یکی از خصلتهای کفر و جاهلیست و پیامبرr زنِ نوحهخوان و شنوندهاش را نفرین کرده است.
***
([1]) صحیح مسلم، ش: (101، 102).
([2]) صحیح بخاری، ش: (2140، 2150)؛ و صحیح مسلم، ش: 1515.
([3]) صحیح بخاری، ش: 2142؛ و صحیح مسلم، ش: 1516.
([4]) همانگونه که در حدیث پیشین گذشت، نَجَش این است که کسی، قصد خرید کالایی را ندارد؛ اما برای فریب دادن خریدار یا بهقصد بالا بردن سودِ فروشنده یا به هر دو نیت، چنین وانمود میکند که میخواهد این کالا را به فلانقیمت خریداری نماید. شارح/ ذیل حدیث شمارهی 241 در اینباره مفصل سخن گفته است. [مترجم]
([5]) صحیح بخاری، ش: 2117؛ و صحیح مسلم، ش: 1533.
([6]) یعنی: اگر پس از اتمام معامله، فریبی ملاحظه شد، معامله فسخ میگردد. به عبارت دیگر: ثبوت غبن در صورتی که در شروط ضمن معامله قید شده باشد، اعتبار دارد و سبب فسخ معامله است. [مترجم]
([7]) صحیح الجامع، ش: 6223؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، از آلبانی/، ش: 324؛ و صحیح أبی داود، ش: 4307.