290- باب: حرام بودن نگریستن به زن بیگانه و نوجوان زیبا بدون ضرورتی شرعی
الله متعال میفرماید:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ﴾ [النور : ٣٠]
به مردان مؤمن بگو: چشمانشان را پایین بگیرند.
و میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣٦﴾ [الإسراء: ٣٦]
بیگمان گوش و چشم و دل، همه، بازخواست خواهند شد.
و میفرماید:
﴿یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ ١٩﴾ [غافر: ١٩]
(الله) خیانت چشمها و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند.
و میفرماید:
﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ١٤﴾ [الفجر: ١٤]
بیگمان پروردگارت در کمینگاه است.
شرح
نووی/ بابی بدین عنوان گشوده است: «حرام بودن نگریستن به زن بیگانه و نوجوان زیبا بدون ضرورتی شرعی»؛ منظور از زن بیگانه، زنیست که هیچگونه محرمیتی میان شما و او نیست؛ چه خویشاوند باشد و چه غریبه. نگاه کردن به زن بیگانه حرام میباشد؛ زیرا الله متعال به پایین گرفتن چشمها دستور داده است:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ ٣٠﴾ [النور : ٣٠]
به مردان مؤمن بگو: چشمانشان را پایین بگیرند و شرمگاههایشان را حفظ کنند. این، برایشان پاکیزهتر است. بیگمان الله به کردارشان آگاه است.
بدین ترتیب پایین گرفتن چشمها را پیش از حفظ شرمگاه ذکر فرمود و این، نشان میدهد عدم حفاظت چشمها به عدمِ حفاظت شرمگاه میانجامد و کسی که چشمچرانی نماید یا چشمانش را از نگریستن به زنان بیگانه حفاظت نکند، به زنان دلبستگی پیدا کرده، نگاهها ادامه مییابد و به سخن گفتن و خلوت، و در نهایت به فحشا و بدکاری میانجامد؛ از اینرو نگاه به نامحرم، انگیزهای به سوی بدکاریست و به همین سبب الله متعال به پایین گرفتن چشمها دستور داده است. اللهU میفرماید:
﴿یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ ١٩﴾ [غافر: ١٩]
(الله) خیانت چشمها و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند.
منظور از خیانت چشمها، دزدانه نگاه کردن یا نگریستنیست که مردم، متوجه نشوند؛ اما اللهU از چنین نگاهی آگاه است و میداند که در دلِ هر کسی چه میگذرد و از نیتهای نیک و بدِ همگان آگاهی دارد؛ بلکه آیندهی هر کسی و وسوسههای درونیِ او را میداند. اللهU میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣٦﴾ [الإسراء: ٣٦]
بیگمان گوش و چشم و دل، همه، بازخواست خواهند شد.
آری؛ انسان دربارهی آنچه شنیده است، بازخواست میشود و باید پاسخ دهد که با گوشهایش چه چیزهایی شنیده است؟ آیا به سخنان حرام گوش سپرده یا با گوش کردن به صدای زنی نامحرم و بیگانه، لذت برده است؟ همچنین هرکسی دربارهی چشم و دلش بازخواست میگردد و باید پاسخگو باشد؛ لذا بر انسان، واجب است که خویشتن را از هرگونه گناهی حفاظت کند. گفتنیست: نگاه کردن به صورت، سر، دستها، ساعد و ساق پای زنی که بیگانه نیست و ازدواج با او برای انسان، حرام میباشد، ایرادی ندارد؛ مگر اینکه انسان دچار وسوسه شود و در فتنه بیفتد؛ در این صورت نباید به او نگاه کند. مثلاً انسان، خواهر رضاعی دارد که زیباست؛ میدانید که خواهر رضاعی، مانندِ خواهر نَسَبیست؛ اما اگر کسی میترسد که با نگاه کردن به خواهر رضاعیاش دچار فتنه و وسوسه شود، نباید به او نگاه کند؛ بلکه بر او واجب است که نگاهش را پایین بگیرد و بر خواهرش نیز واجب میباشد که از او حجاب بگیرد؛ زیرا وجوب حجاب برای درامان ماندن از فتنه است و اگر خوف فتنه یا وسوسه وجود داشت، حجاب گرفتن از محارم نیز واجب است. لذا نگاه کردن به دخترعمه، دخترخاله، و نیز خواهرزن و زنبرادر و دیگر زنان نامحرم، جایز نیست. خلاصه اینکه نگریستن به زنان نامحرم، بهطور مطلق ناروا میباشد و نگاه کردن به محارم در صورتی نارواست که خوف فتنه باشد.
***
1630- وعن أَبی هریرةَt أنَّ النَّبِیَّr قَالَ: «کُتِبَ عَلَى ابْن آدَمَ نَصِیبُهُ مِنَ الزِّنَا مُدْرِکٌ ذَلِکَ لا مَحَالَةَ: العَیْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَرُ، وَالأُذُنَانِ زِنَاهُمَا الاسْتِمَاعُ، وَاللِّسَانُ زِناهُ الکَلاَمُ، وَالیَدُ زِنَاهَا البَطْشُ، وَالرِّجْلُ زِنَاهَا الخُطَا، والقَلْبُ یَهْوَى وَیَتَمَنَّى، وَیُصَدِّقُ ذَلِکَ الفَرْجُ أَوْ یُکَذِّبُهُ». [متفق علیه؛ این، لفظ مسلم میباشد و روایت بخاری، مختصر است.]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: پیامبرr فرمود: «نصیب آدمیزاد از زنا نوشته شده است که ناگزیر به آن دچار میشود: زنای چشم، نگاه کردن و زنای گوش، گوش دادن و زنای زبان، سخن گفتن و زنای دست، گرفتن و زنای پا، گام نهادن میباشد؛ و قلب- به سوی حرام- میل و آزرو میکند و این شرمگاه است که آنرا تصدیق یا تکذیب مینماید».
شرح
مولف/ پس از ذکر آیاتی در این باب، حدیثی بدین مضمون آورده است که ابوهریرهt میگوید: پیامبرr فرمود: «نصیب آدمیزاد از زنا نوشته شده است که ناگزیر به آن دچار میشود»؛ یعنی هر انسانی به بخشی از زنا دچار میگردد؛ مگر آنکه الله او را حفاظت کند. سپس پیامبرr نمونههایی از زنا را بیان نمود و فرمود: «زنای چشم، نگاه کردن است»؛ یعنی مردی به زنی نامحرم نگاه کند؛ اگرچه نگاهش از روی شهوت نباشد. این، نوعی زناست که از آن، به زنای چشم یاد فرمود و افزود: «و زنای گوش، گوش دادن میباشد»؛ بدین معنا که انسان به صدای زنی نامحرم گوش دهد و لذت ببرد. در ادامه فرمود: «و زنای زبان، سخن گفتن و زنای دست، گرفتن است»؛ بدینسان که انسان به زنِ نامحرم دست بزند. آنگاه فرمود: «و زنای پا، گام نهادن میباشد؛ و قلب- به سوی حرام- میل و آزرو میکند و این شرمگاه است که آنرا تصدیق یا تکذیب مینماید»؛ یعنی اگر انسان زنا کند، در واقع زنای چشم و گوش و دست و پایش را تحقق بخشیده است و چنانچه مرتکب زنا نشود و از زنای شرمگاه خودداری کند، زنای سایر اندامش را محقق نکرده است. این حدیث، از وابستگی و ارتباط با زنان نامحرم برحذر میدارد؛ یعنی انسان باید از گوش دادن به صدای زنان، و نیز از نگریستن و دست زدن به آنها یا از رفتن به سوی آنها بپرهیزد و به هوش باشد که مبادا به زنی نامحرم دل ببندد یا به او میل کند؛ همهی اینها، نمونههایی از زناست. لذا بر انسان خردمند و پاکدامن واجب است که هر یک از اندامش را از زنای مربوط به آن محافظت کند و اگر وسوسه یا احساسی به او دست داد، از گناه و معصیت خودداری کند؛ زیرا شیطان، همانند خون در وجودِ انسان جریان مییابد و نگاه، تیری زهرآلود از تیرهای شیطان است. گاه انسان در نگاهِ نخست به زنی وابستگی پیدا نمیکند؛ اما نگاه دوم و سوم که ادامه مییابد، مرد را بهقدری شیفته و دلباختهی زن میگرداند که همواره در فکر و خیالِ آن زن به سر میبرد و آن زن، همهی ذکر و فکرش میشود؛ هنگام برخاستن از آن زن یاد میکند و چون مینشیند، در ذکر و فکر معشوقهاش میباشد و آنگاه که سر بر بالین خواب مینهد، به آن زن میاندیشد و وقتی از خواب برمیخیزد، از معشوقهاش یاد میکند! و بدینسان در فتنه میافتد.
***
1631- وعن أَبی سعیدٍ الخُدریِّt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «إیّاکُمْ والجُلُوس فِی الطُّرُقَاتِ»؛ قالوا: یَا رسولَ الله، مَا لَنَا مِنْ مَجَالِسِنَا بُدٌّ، نَتَحَدَّثُ فِیهَا. فَقَالَ رسولُ اللهr: «فَإذَا أبَیْتُمْ إِلاَّ المَجْلِسَ، فَأَعْطُوا الطَّرِیقَ حَقَّهُ»؛ قَالُوا: وَمَا حَقُّ الطَّریقِ یَا رسولَ اللهِ؟ قَالَ: «غَضُّ البَصَرِ، وَکَفُّ الأَذَى، وَرَدُّ السَّلاَمِ، والأمرُ بالمَعْرُوفِ، والنَّهیُ عنِ المُنْکَرِ». [متفقٌ علیه]([2])
ترجمه: ابوسعید خدریt میگوید: پیامبرr فرمود: «از نشستن بر سرِ راهها (و معابر عمومی) بپرهیزید». اصحابy عرض کردند: ای رسولخدا! چارهای جز این نداریم؛ زیرا مینشینیم و با هم صحبت میکنیم. رسولاللهr فرمود: «حال که چنین است، پس حقّ راه را رعایت کنید». پرسیدند: ای رسولخدا! حقّ راه چیست؟ فرمود: «حفاظت چشمها (و خودداری از نگاه کردن به عابران)، اجتناب از اذیت و آزار رهگذران، جواب سلام، و امر به معروف و نهی از منکر».
1632- وعن أَبی طلحة زید بن سهلٍt قَالَ: کُنَّا قُعُوداً بالأفْنِیَةِ نَتَحَدَّثُ فِیهَا فَجَاءَ رسولُ اللهِr فَقَامَ عَلَینَا فَقَالَ: «مَا لَکُمْ وَلِمَجَالسِ الصُّعُدَاتِ؟ اجْتَنِبُوا مَجَالِسَ الصُّعُدَاتِ»؛ فقُلْنَا: إنَّمَا قَعَدْنَا لِغَیْرِ مَا بَأسٍ، قَعَدْنَا نَتَذَاکَرُ وَنَتَحَدَّثُ. قَالَ: «إمَّا لا فَأَدُّوا حَقَّهَا: غَضُّ البَصَرِ، وَرَدُّ السَّلاَمِ، وَحُسْنُ الکَلاَمِ». [روایت مسلم]([3])
ترجمه: ابوطلحه، زید بن سهلt میگوید: در جلوی خانههای خود نشسته بودیم که رسولاللهr تشریف آورد و بالای سرمان ایستاد و فرمود: «چرا بر سرِ راهها مینشینید؟» گفتیم: ما بهخاطر کاری نشستهایم که ایرادی ندارد؛ نشستهایم و با هم صحبت و گفتگو میکنیم. فرمود: «حال که این عمل را ترک نمیکنید، پس حقِ راه را رعایت نمایید که عبارتست از: پایین انداختن چشم، جواب سلام، و سخن نیک».
شرح
مولف/ پس از ذکر آیاتی دربارهی وجوب فروهشتن چشم، به ذکر احادیثی در اینباره پرداخته است؛ از آن جمله حدیثی بدین مضمون که ابوسعید خدریt میگوید: پیامبرr فرمود: «از نشستن بر سرِ راهها (و معابر عمومی) بپرهیزید». اصحابy عرض کردند: ای رسولخدا! چارهای جز این نداریم؛ زیرا مینشینیم و با هم صحبت میکنیم. آنها مانند بسیاری از مردم امروزی در حیاط یا جلوی خانههای خود مینشستند و با هم دربارهی مسایل دینی و دینوی صحبت میکردند. رسولاللهr فرمود: «حال که چنین است، پس حقّ راه را رعایت کنید». پرسیدند: ای رسولخدا! حقّ راه چیست؟ فرمود: «حفاظت چشمها»؛ یعنی: خودداری از نگاه کردن به عابران؛ زیرا برخی از مردم در کوچه و در معابر مینشینند و هر رهگذری را از همان لحظهای که میآید تا زمانی که میرود، زیرِ نظر میگیرند. این بر خلافِ فرمان نبوی مبنی بر خودداری از نگریستن به رهگذران است؛ بهویژه نگاه کردن به زنان که خیلی بدتر است. لذا حفاظت چشم در این حدیث دو جنبه دارد: خودداری از نگاه کردن به زنان رهگذر؛ و نیز پرهیز از زیر نظر گرفتن هر رهگذری که از آنجا عبور میکند؛ زیرا چهبسا خجالت میکشد و اذیت میشود.
دومین حقّ راه، «اجتناب از اذیت و آزار رهگذران» میباشد و نباید هیچ رهگذری را با گفتار یا رفتارِ خود اذیت کنید؛ یعنی نباید سخنی بگویید که به گوشَش برسد و ناراحت شود یا مبادا با دراز کردن پاهای خود، راه را بر او تنگ کنید. سومین حقّ راه، این است که اگر کسی سلام کرد، «پاسخ سلامِ» او را مطابق آموزههای دینی بدهید؛ یعنی اگر به شما السلامعلیکم گفت، بر شما واجب است که لااقل به او بگویید: وعلیکمالسلام؛ و گفتنِ عبارتهایی از قبیل: «بهبه! خوش آمدی» و امثال آن، برای ادای این واجب شرعی، کافی نیست؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٖ فَحَیُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآ﴾ [النساء : ٨٦]
و هنگامی که به شما سلام میگویند، بهتر یا همانند آن پاسخ دهید.
چهارمین حقّ راه، «امر به معروف و نهی از منکر» میباشد؛ یعنی اگر دیدید که کسی در انجام کار نیک و پسندیدهای کوتاهی کرد، به او تذکر دهید و امر به معروف نمایید؛ معروف، همان کار یا روش پسندیدهایست که مورد تأیید شریعت میباشد و در عُرف مردم به عنوان امری نیک و پسندیده، پذیرفته شده است، ناگفته نماند که در این میان، تأیید شریعت، اعتبار دارد؛ یعنی آنچه شریعت تأیید کند، پسندیده است و آنچه که تأیید نکند، ناپسند میباشد؛ اگرچه مردم، آن را نیک بپندارند. لذا اگر نماز خوانده و در کوچه نشسته بودید و شخصی را دیدید که نماز نمیخوانَد، به او یادآوری کنید که نمازش را با جماعت ادا نماید و به همین ترتیب دربارهی سایر کارها نیز امر به معروف و نهی از منکر کنید. حدیث زید بن سهلt نیز به همین مضمون است و شاهد موضوع، حفاظت و فروهشتن چشم میباشد که در هر دو حدیث آمده است.
***
1633- وعن جریرٍt قَالَ: سألْتُ رسولَ اللهr عن نَظَرِ الفَجْأَةِ، فَقَالَ: «اصْرِفْ بَصَرَکَ». [روایت مسلم]([4])
ترجمه: جریرt میگوید: از رسولاللهr دربارهی نگاه ناگهانی و ناخواسته پرسیدم؛ فرمود: «چشمَت را برگردان».
1634- عن أُم سَلَمَة& قالَتْ: کنتُ عِنْدَ رسول اللهr وعندهُ مَیْمُونَة، فَأقْبَلَ ابنُ أُمِّ مَکْتُومٍ، وَذَلِکَ بَعْدَ أنْ أُمِرْنَا بِالحِجَابِ؛ فَقَالَ النَّبِیُّr: «احْتَجِبَا مِنْهُ»؛ فَقُلْنَا: یَا رسولَ اللهِ، ألَیْسَ هُوَ أعْمَى لا یُبْصِرُنَا، وَلا یَعْرِفُنَا؟ فَقَالَ النَّبِیُّr: «أفَعَمْیَاوَانِ أنتُما أَلَسْتُمَا تُبْصِرَانِهِ»؟! [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحیح دانسته است.]([5])
ترجمه: امسلمه& میگوید: پس از اینکه به ما دستور حجاب داده شده بود، با میمونه& در حضور پیامبرr بودم که ابناممکتومt آمد. پیامبرr فرمود: «از او حجاب بگیرید». گفتیم: ای رسولخدا! مگر او نابینا نیست؛ نه ما را میبیند و نه ما را میشناسد؟ پیامبرr فرمود: «آیا شما هم نابینا هستید و او را نمیبینید؟»
1635- وعن أَبی سعیدٍt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «لا یَنْظُرُ الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ الرَّجُلِ، وَلا المَرْأَةُ إِلَى عَوْرَةِ المَرْأَةِ، وَلا یُفْضِی الرَّجُلُ إِلَى الرَّجُلِ فی ثَوْبٍ وَاحِدٍ، وَلا تُفْضی المَرْأةُ إِلَى المَرْأَةِ فی الثَّوْبِ الواحِدِ». [روایت مسلم]([6])
ترجمه: ابوسعیدt میگوید: رسولاللهr فرمود: «مرد نباید به عورتِ مرد دیگری نگاه کند و زن نیز نباید به عورت زنی دیگر بنگرد؛ دو مرد نباید زیرِ یک پارچه- یا در یک بستر- قرار گیرند و دو زن نیز نباید زیر یک پارچه قرار گیرند (یا در یک بستر بخوابند)».([7])
شرح
مولف/ در ادامهی این باب، حدیثی بدین مضمون آورده است که جریرt میگوید: از رسولاللهr دربارهی نگاه ناگهانی و ناخواسته پرسیدم؛ فرمود: «چشمَت را برگردان». از این حدیث چنین برداشت میشود که نگاه ناگهانی و ناخواستهی مرد به زن نامحرم، موردی ندارد؛ زیرا بدون قصد و ارادهی انسان است. حدیث دیگری که مولف/ ذکر کرده، بدین مضمون است که امسلمه& میگوید: پس از اینکه به ما دستور حجاب داده شده بود، با میمونه& در حضور پیامبرr بودم که ابناممکتومt آمد. پیامبرr فرمود: «از او حجاب بگیرید». گفتیم: ای رسولخدا! مگر او نابینا نیست؛ نه ما را میبیند و نه ما را میشناسد؟ پیامبرr فرمود: «آیا شما هم نابینا هستید و او را نمیبینید؟» اما این حدیث، ضعیف است و همهی احادیث صحیح، این حدیث را رد میکنند؛ چنانکه رسولاللهr به فاطمه بنت قیس& فرمود: «عدهی خود را در خانهی پسرعمویت، ابناممکتوم سپری کن که نابیناست و میتوانی لباست را درآوری». این حدیث، در "صحیحین" آمده است؛ وی امام احمد/ دربارهی حدیثی که مولف/ ذکر کرده، فرموده است: رفعِ این حدیث، اشتباه میباشد؛ یعنی از پیامبرr ثابت نشده است؛ از اینرو نگاه کردن زن به مرد نامحرم اشکالی ندارد؛ البته بهشرطی که نگاهی عادی باشد، نه از روی شهوت یا لذت. به همین خاطرست که مردان بدون اینکه صورت خود را بپوشانند، در کوچه و بازار راه میروند و زنها نیز آنها را میبینند؛ اگر دیدن مرد برای زن حرام بود، پس مردها نیز باید صورت خود را میپوشاندند و مانند زنها حجاب میگرفتند. اما ناگفته نماند که نگاه کردن مرد به زن، نارواست.
مولف/ حدیثی بدین مضمون نیز آورده است که ابوسعید خدریt میگوید: پیامبرr فرمود: «مرد نباید به عورتِ مرد دیگری نگاه کند و زن نیز نباید به عورت زنی دیگر بنگرد؛ دو مرد نباید زیرِ یک پارچه- یا در یک بستر- قرار گیرند و دو زن نیز نباید زیر یک پارچه قرار گیرند (یا در یک بستر بخوابند یا بدنهایشان با هم تماس پیدا کند)». در این حدیث آمده است: «لا تَنْظُر الْمَرْأَة إِلَى عَوْرَة الْمَرْأَة»؛ یعنی: «زن به عورتِ زن نگاه نکند». رسولاللهr در این حدیث زنِ بیننده یا زنی را مخاطب قرار داده است که نگاه میکند، نه زنی که به او نگاه میشود و لباس پوشیده است؛ یعنی چهبسا زنی که لباس به تن دارد، برای قضای حاجت، لباسش را دربیاورد؛ و هیچ زنی حق ندارد به عورتِ همجنس خود نگاه کند. حدیث، این را میگوید؛ نه اینکه عورت زن از ناف تا زانوست. کسی که چنین پنداری دارد، فریب شیطان را خورده است؛ لذا باید ببینیم که نحوهی پوشش زنان در دورهی پیامبرr چگونه بوده است. زن در دوران پیامبرr در خانهاش، یعنی در حضورِ زنان یا مردانی که محرمش بودند، لباسی میپوشید که از کف دست تا قوزک پا را میپوشاند.
در این حدیث آمده است: «لا یَنْظُر الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ الرَّجُلِ»؛ یعنی: «مرد نیز نباید به عورتِ مرد نگاه کند». با این حال مردها در دوران پیامبرr ازار و ردا- پیراهن و شلوار- میپوشیدند و فقط به ازار یا شلوار بسنده نمیکردند؛ اگرچه برهنه بودن سینه و شانهی مرد در مقابل مردی دیگر جایز است؛ خوبست به حدیثی در اینباره اشاره کنم؛ سهل بن سعد t میگوید: زنی، خودش را به نبی اکرمr عرضه کرد. مردی گفت: ای رسولýخدا! او را به ازدواج من درآور. رسولاللهr از آن مرد پرسید: «آیا چیزی برای مهرش داری»؟ گفت: «تنها چیزی که دارم، ازارِ من است». چگونه میتوانست ازارش را به عنوان مهریه به آن زن بدهد؟ اگر ازارش را به آن زن میداد، خود چیزی برای پوشیدن نداشت و اگر خود آن را میپوشید، آن زن بدون مهر میماند! لذا رسولاللهr به او فرمود: «برو چیزی پیدا کن؛ اگر چه انگشتری آهنی باشد».([8]) شاهد موضوع، اینجاست که برای مرد ایرادی ندارد که به پوشیدنِ لُنگ یا ازاری که پایینتنهاش را میپوشاند، بسنده کند.
نکته: رعایت حجاب برای خدمتکاران خانگی، اهمیت و ضرورت فراوانی دارد و خطر بیحجابی برای چنین زنانی، بهمراتب بیشتر و شدیدتر است؛ بهویژه در رابطه با خدمتکاران جوان و زیبا یا در حالتی که صاحبخانه پسران جوانی دارد.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: (6343، 6612)؛ و صحیح مسلم، ش: 2657.
([2]) صحیح بخاری، ش: (2465، 6229)؛ و صحیح مسلم، ش: 2121. این حدیث پیشتر بهشمارهی 195 آمده است.
([3]) صحیح مسلم، ش: 2161.
([4]) صحیح مسلم، ش: 2159.
([5]) ضعیف است؛ ضعیف الترمذی، ش: 536؛ و ضعیف أبی داود، از آلبانی/، ش: 887؛ آلبانی/ در مشکاۀ المصابیح، ش: 3116 این حدیث را ضعیف دانسته است.
([6]) صحیح مسلم، ش: 338.
([7]) از این حدیث چنین برداشت میشود که تماس مستقیم پوست دو مرد با یکدیگر یا پوست دو زن با یکدیگر روا نیست. [مترجم]
([8]) صحیح بخاری، ش: (5029، 5030، 5087 و...)؛ و مسلم، ش: 1425.