ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
334- باب: کراهت سخن گفتن (یا مجلس کردن) پس از نماز عشا
منظور از آن، سخنیست که در سایر اوقات مباح میباشد و گفتن یا نگفتنِ آن، یکسان است؛ اما سخن حرام یا مکروه، بهگونهایست که کراهت یا حرمتش پس از نماز عشا، بیشتر و شدیدتر میباشد؛ ولی سخن گفتن در امور خیر مانند مباحث علمی یا حکایات صالحان و نکات ارزشمند اخلاقی، و نیز سخن گفتن با مهمان یا شخصی که کار دارد و امثالِ آن، مکروه نیست؛ بلکه مستحب است. همچنین سخن گفتنی که بهضرورت یا عذر یا بهصورت اتفاقی باشد، کراهت ندارد. این امور، در احادیث صحیح بهروشنی بیان شده است.
1755- عن أبی بَرْزَةَt أنَّ رسولَ اللهr کان یکرهُ النَّومَ قَبْلَ العِشَاءِ والحَدیثَ بَعْدَهَا. [متفق علیه]([1])
ترجمه: ابوبرزهt میگوید: رسولاللهr خوابِ پیش از عشا و سخن گفتن پس از آن را ناپسند میداشت.
1756- وعن ابن عمرَ$ أنَّ رسولَ اللهِr صَلَّى العِشَاء فی آخِرِ حَیَاتِهِ، فَلَمَّا سَلَّمَ قالَ: «أرأیْتَکُمْ لَیْلَتَکُمْ هذِه؟ فَإنَّ عَلَى رَأسِ مِئَةِ سَنَةٍ لا یَبْقَى مِمَّنْ هُوَ علَى ظَهْرِ الأرْضِ الیَومَ أحَدٌ». [متفق علیه]([2])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: رسولاللهr در واپسین روزهای عمرش نماز عشا را خواند و چون سلام داد، فرمود: «امشب را بهخاطر داشته باشید؛ پس از گذشت صد سال هیچیک از کسانی که اینک روی زمین هستند، باقی نخواهد ماند».([3])
1757- وعن أنسٍt أنَّهُم انْتَظَرُوا النَّبِیَّr فَجَاءهُمْ قَریباً مِنْ شَطْرِ اللَّیْلِ فَصَلَّى بِهِمْ- یَعْنِی: العِشَاءَ- ثُمَّ خَطَبنا فقالَ: «ألا إنَّ النَّاسَ قَدْ صَلُّوا، ثُمَّ رَقَدُوا، وَإنَّکُمْ لَنْ تَزَالُوا فِی صَلاَةٍ مَا انْتَظَرْتُمُ الصَّلاَةَ». [روایت بخاری]([4])
ترجمه: انسt میگوید: صحابه# برای نماز عشا منتظر پیامبرr بودند تا اینکه آن بزرگوار نزدیک نیمهشب تشریف آورد و با آنان نماز عشا را خواند؛ سپس برای ما سخنرانی نمود و فرمود: «توجه کنید! مردم نماز خواندند و خوابیدند؛ و شما- که بیدار ماندهاید- از زمانیکه در انتظار نماز نشستهاید، همچنان در حالِ نماز هستید».
شرح
مولف/ میگوید: «کراهت سخن گفتن پس از نماز عشا». وی سپس انواع سخن را برشمرده است:
· سخنی که مکروه تحریمی یا حرام میباشد.
· سخنی که پسندیده است.
· و سخنِ مباح.
سخن حرام یا مکروه، بهگونهایست که کراهت یا حرمتش پس از نماز عشا، بیشتر و شدیدتر است؛ اما سخن نیک و پسندیده، زیانی ندارد؛ اگرچه پس از نماز عشا باشد؛ ولی پیامبرr سخنِ مباح را پس از نماز عشا ناپسند میداشت.
غیبت، تهمت، سخنچینی، دروغ، گوش دادن به موسیقی و مشاهدهی فیلمها و تصاویر حرام، نمونههایی از اعمال و سخنان حراماند که در هر زمانی ناشایست و حرام هستند؛ البته گناه چنین اعمالی پس از نماز عشا بیشتر است؛ زیرا پرداختن به سخنان مباح پس از عشا کراهت دارد، چه رسد به سخنان حرام و ناشایست.
سخن مباح- یعنی سخنی که نه مکروه است، نه حرام، و نه مستحب- بخش اعظم سخنان مردم را تشکیل میدهد؛ اما پیامبرr مجلس کردن برای چنین سخنی پس از عشا را ناپسند میداشت؛ زیرا اگر انسان پس از عشا مجلس کند، چهبسا تا دیرهنگام نخوابد و در نتیجه به سبب غلبهی خواب، از قیام شب و نماز صبح خواب بماند. همانگونه که میدانید هر کاری که به سستی و سهلانگاری در کاری شرعی بینجامد، مکروه است.
البته پرداختن به مباحث و فعالیتهای علمی از قبیل مطالعه، حفظ و یادگیری متون علمی، و نیز نشستن با مهمان از جهت مهماننوازی یا نشستن با خانواده به منظور استحکام هرچه بیشتر روابط خانوادگی و همچنین نشستن اتفاقی و مقطعی پس از نماز عشا، ایرادی ندارد؛ بلکه اگر با هدفی نیکو باشد، مستحب است.
سپس مولف/ روایتی بدین مضمون آورده است که ابوبرزهt میگوید: «پیامبرr خوابِ پیش از عشا و سخن گفتن پس از آن را ناپسند میداشت»؛ زیرا خوابِ پیش از عشا کسالتآور است و باعث میشود که شخص، نماز عشا را با کسالت بخواند یا حتی خواب بماند و نمازش بهتأخیر بیفتد؛ از اینرو پیامبرr خواب پیش از عشا را ناپسند میداشت؛ اما اینکه انسان را چُرت میگیرد، بهاختیارش نیست و ایرادی ندارد.
شاهد موضوع از این روایت، آنجاست که ابوبرزهt میگوید: «پیامبرr سخن گفتن پس از عشا را ناپسند میداشت»؛ اما اگر خیری در سخن گفتن پس از عشا باشد، ایرادی ندارد؛ چنانکه پیامبرr گاه پس از عشا با یارانش مینشست و نصیحتشان میکرد.
***
([1]) صحیح بخاری، 568؛ و صحیح مسلم، ش: 647.
([2]) صحیح بخاری، 116؛ و صحیح مسلم، ش: 2537.
([3]) ابوالطفیل، عامر بن واثلهt آخرین صحابی پیامبرr بود که در سال یکصد و ده هجری درگذشت؛ یعنی صد سال پس از تاریخی که پیامبرr این حدیث را بیان فرمود؛ از اینرو علما، این حدیث را یکی از معجزات نبوی برشمردهاند. [مترجم]
([4]) صحیح بخاری، ش: 600؛ و صحیح مسلم، 640. [این حدیث پیشتر بهشمارهی 1070 گذشت. (مترجم)]