356- باب: نهی از مصرف کردن مال در راههای نامشروع یا در راههایی که شریعت اجازه نداده است
1790- عن أبی هریرةَt قالَ: قال رسولُ اللهِr: «إنَّ اللهَ تعالى یَرْضَى لَکُمْ ثَلاَثاً، ویَکْرَهُ لَکُمْ ثَلاَثاً: فَیَرْضَى لَکُمْ أنْ تَعْبُدُوهُ، وَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئاً، وَأَنْ تَعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا، وَیَکْرَهُ لَکُمْ: قِیلَ وَقَالَ، وَکَثْرَةَ السُّؤَالِ، وإضَاعَةَ المَالِ». [روایت مسلم]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «الله متعال سه چیز را برای شما میپسندد و سه چیز را نمیپسندد؛ آنچه برای شما میپسندد- و شما را به آن امر میکند- این است که او را عبادت و پرستش نمایید و چیزی را شریکش نسازید و همگی به ریسمانِ الله چنگ بزنید و پراکنده نشوید. و برای شما قیل و قال (و بازگو کردن هر سخنی) و نیز از سوالهای فراوان (و درخواستهای بیمورد) و تباه کردن اموال و داراییهایتان را در راههای نامشروع، ناپسند (و حرام) گردانیده است».
1791- وعن ورَّادٍ کاتب المغیرة بْنُ شُعْبَةَ قالَ: أَمْلَى عَلَیَّ المُغِیرَةُ بْنُ شُعْبَةَ فی کِتابٍ إلَى مُعَاوِیَةَt أنَّ النَّبِیَّr کَانَ یَقُولُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلاَةٍ مَکْتُوبَةٍ: «لا إله إلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ»؛ وَکَتَبَ إلَیْهِ أَنَّهُ کَانَ یَنْهَى عَنْ قِیلَ وَقَالَ، وَإضَاعَةِ المَالِ، وَکَثْرَةِ السُّؤَالِ، وَکَانَ یَنْهَى عَنْ عُقُوقِ الأُمَّهَاتِ، وَوَأْدِ البَنَاتِ، وَمَنْعٍ وَهَاتِ. [متفقٌ علیه]([2])
ترجمه: وَرّاد، کاتبِ مغیره بن شعبهt میگوید: مغیره بن شعبهt به من دیکته کرد تا در نامهای که به معاویهt فرستاد، بنویسم: پیامبرr در پایان هر نماز فرض، این ذکر را میگفت: «لا إله إلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ»؛([3]) مغیرهt در نامهاش به معاویهt نوشت: پیامبرr از بگومگو (و بازگو کردن هر سخنی) و از تباه کردن اموال و داراییها در راههای نامشروع و از سوالهای فراوان (و درخواستهای بیمورد) منع مینمود و از نافرمانی و رنجاندن مادران و از زنده به گور کردن دختران و از ندادنِ حقوق مالیِ دیگران و تصاحب حقوقِ آنها باز میداشت.
شرح
مولف/ بابی بدین عنوان گشوده است: «نهی از مصرف کردن مال در راههای نامشروع یا در راههایی که شریعت اجازه نداده است».
مال و دارایی، نعمتی الاهیست که اللهU آن را مایهی قوام و تحقق نیازهای دینی و دنیوی مردم قرار داده است؛ همانگونه که خود میفرماید:
﴿وَلَا تُؤۡتُواْ ٱلسُّفَهَآءَ أَمۡوَٰلَکُمُ ٱلَّتِی جَعَلَ ٱللَّهُ لَکُمۡ قِیَٰمٗا﴾ [النساء : ٥]
و اموالی را که الله وسیلهی ماندگاری و قوام (زندگی) شما قرار داده است، به سفیهان و بیخردان ندهید.
از اینرو سوءاستفاده از اموال یا استفادهی نادرست از آن، حرام است؛ همچنانکه تعدی به اموال دیگران، حرام میباشد؛ پیامبرr فرموده است: «إنَّ دِماءکُمْ، وَأمْوَالَکُمْ، وأعْرَاضَکُمْ، حَرَامٌ عَلَیْکُمْ»؛([4]) یعنی: «همانا جان و مال و آبروی شما، همانند این روز و این ماه و این سرزمین، حرمت دارند و تعرض به جان و مال و آبروی یکدیگر، بر شما حرام است». اهمیت این موضوع بهاندازهایست که الله متعال، خود در موارد فراوانی پیرامون تقسیم اموال، سخن گفته و به بیان احکامی دربارهی اموال و داراییها پرداخته است؛ چنانکه میفرماید:
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾
[الأنفال: ٤١]
بدانید یکپنجم غنایم جنگی که به دست میآورید، از آنِ الله و پیامبر، و خویشانِ (پیامبر) است.
و نیز میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٦٠﴾ [التوبة: ٦٠]
زکات، ویژهی نیازمندان(فقرا)، و مستمندان (مساکین)، و کارگزاران زکات و کسانیست که باید از آنان دلجویی شود و نیز در راه آزاد کردن بردگان، و کمک به بدهکاران و مجاهدانِ راه الله و در راه ماندگان میباشد که به عنوان فریضهای از سوی الله (صادر شده) است. و الله، دانای حکیم است.
همچنین میفرماید:
﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ﴾ [النساء : ١١]
الله دربارهی فرزندانتان به شما حکم میکند؛ سهم پسر دوبرابر سهم دختر است.
همینطور دیگر آیههای میراث، بیانگر اهمیت حقوقِ مالی و عنایت شریعت به موضوع ثروت و داراییست؛ از همینروست که امروزه همهی کشورها در جهت رشد اقتصادی خود میکوشند. لذا ثروت و دارایی، اهمیت فراوانی دارد و برای انسان حلال نیست که آن را در کارهای بیفایده هزینه نماید که از آن جمله میتوان به ولخرجی و اسراف در مصرف کردن پول اشاره کرد؛ همچنانکه اسراف و زیادهروی در خوردن و آشامیدن و نیز در لباس و سواری و دیگر موارد زندگی، حرام است؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٣١﴾ [الأعراف: ٣١]
و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید. همانا الله، اسرافکنندگان را دوست ندارد.
اسراف، یعنی زیادهروی و از حد گذشتن؛ اسراف، حرام است و بیمِ آن میرود که الله متعال، اسرافکننده را دشمن بدارد. اندکی تأمل در این مفهوم اسراف، برای ما روشن میسازد که خرج کردن مال و ثروت، متفاوت است؛ یعنی آدم ثروتمند، خانهای که بنا میکند، یا ماشینی که میخرد یا لباسی که میپوشد، در حقّ او اسراف بهشمار نمیآید؛ زیرا با توجه به وضعیتی که دارد، از حد و اندازهی ثروتش تجاوز نکرده است؛ اما اگر یک فقیر بخواهد همانند یک ثروتمند زندگی کند و خانه و ماشین و لباسش را در حدّ یک ثروتمند قرار دهد، میگوییم: این، اسراف و حرام میباشد؛ زیرا چنین فردی، از حدّ خود تجاوز کرده است. از اینرو امروزه بسیاری از مردم فقیر یا قشر متوسط جامعه را میبینیم که در مدیریت زندگی اقتصادی خود، به بلای اسراف و ولخرجی مبتلا شدهاند؛ در صورتیکه هر کسی باید پایش را بهاندزهی گلیمش دراز کند؛ اما اگر فقیری پا از گلیمش درازتر نماید و بخواهد خوراک و پوشاک و خانهاش همانند خوراک و پوشاک و خانهی ثروتمندان باشد، این عمل حرام را نشانِ بیخردیاش میدانیم. در این میان برخی از افراد به حدی به اسراف و تجملگرایی روی آوردهاند که با وجود فقر و نداری، در پیِ زندگیِ اشرافی هستند و بدین منظور قرض، و حتی وام ربوی میگیرند! این، اشتباه بزرگیست که الله متعال آنرا حرام گردانیده است.
اسراف، یعنی از حد گذشتن؛ از اینرو الله متعال، اسرافکنندگان را دوست ندارد. در صورتیکه در وصف بندگان نیکش میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْ وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗا ٦٧﴾ [الفرقان: ٦٧]
و آنان که چون انفاق مىکنند، زیادهروى نمىنمایند و بخل نمىورزند، و انفاقشان همواره میان این دو حالت، در حدّ اعتدال است.
یکی از نمونههای اسراف، این است که انسان بدون ضرورت، چندین دست لباس داشته باشد؛ برخی از زنان همینکه طرح و مد جدیدی وارد بازار لباس میشود، به بازار میروند و آن را میخرند و بدینسان خانهی خود را از انواع لباسهای غیرضروری، پُر میکنند و لباسهای قبلی را کنار میگذارند! اما شگفتا از مردی که مهار خود را به دست زن میدهد و مانند غلامی حلقه بهگوش، در خدمتش میایستد و به دنبالش به این فروشگاه و آن فروشگاه میرود تا زن بگوید: این را بخر، آن را بخر! اما متأسفانه بسیاری از مردانِ امروزی، زیرِ سلطهی زنان خود هستند؛ لذا زن ادارهی زندگی را در دست دارد؛ هرطور بخواهد، لباس میپوشد و هرچه بخواهد، انجام میدهد و هیچ پروایی از مرد و سرپرست خود ندارد! در صورتی که بر مرد، واجب است که مرد باشد و زنش را از اسراف و زیادهروی منع کند.
از دیگر مصادیقِ استفادهی حرام و نادرست از مال و ثروت یا تباه کردن آن، این است که انسان مال و داراییاش را در راههای نامشروع و حرام هزینه نماید؛ مانند کسانی که سیگار میخرند؛ در صورتی که استعمال دخانیات، حرام است؛ زیرا انسان از این طریق مالش را تباه میکند و در حقیقت آن را به آتش میکشد؛ آن هم برای کاری که به سلامتیاش آسیب میرساند. لذا استعمال سیگار و دخانیات، حرام است و شایستهی هیچ مسلمانی نیست؛ امروزه که ضررهای سیگار نمایان شده، کشورهای پیشرفته- بهرغم اینکه کافرند- مقرراتی در ممنوعیت استعمال دخانیات وضع کردهاند؛ بهویژه در مکانهای عمومی؛ زیرا ضرر سیگار، هم به فردِ سیگاری آسیب میرساند و هم برای اطرافیانش زیان دارد؛ آنها با نگاهی پزشکی و بهداشتی چنین مقرراتی وضع کردهاند، نه به خاطر دین؛ اما شگفتا از مسلمانانی که بیپروا، حتی در مکانهای عمومی سیگار میکشند! در صورتیکه استعمال دخانیات، هم حرام است؛ و هم مایهی اذیت و آزار مردم؛ و همانگونه که میدانید اذیت کردن مردم نیز حرام است:
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَیۡرِ مَا ٱکۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا ٥٨﴾ [الأحزاب : ٥٨]
و آنان که مردان و زنان مؤمن را بیآنکه مرتکب گناهی شده باشند، میآزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیدهاند.
افراد سیگاری، علاوه بر ارتکاب عمل حرام، اطرافیان خود را نیز از زیانهای سیگار بینصیب نمیگذارند؛ زیرا این سیگار به شُش آنها هم میرسد و برایشان ضرر دارد. خریدن سیگار و استعمال آن، حرام است؛ از اینرو عدالت افراد سیگاری که دست از این معصیت برنمیدارند، ساقط میشود و بدینترتیب، از دیدگاه برخی از علما حتی بر دختر خود نیز هیچ ولایتی ندارند و ولایتشان در زمینهی ازدواج دادن دخترشان نیز ساقط میگردد؛ زیرا از عدالت، به سوی فسق و فجور خارج شدهاند و افراد فاسق، هیچ ولایتی ندارند؛ پس سیگار کشیدن از لحاظ شرعی نیز، مسألهی مهمیست.
گفتنیست: یکی از نمونههای تباه کردن مال و ثروت، هزینه کردن آن در بازیهای بیهوده میباشد.
در ادامهی این حدیث، آمده است: «و برای شما ناپسند (و حرام) گردانیده است که هر سخنی را بازگو کنید» یعنی: اللهU زیادهگویی یا بگومگوهای بیاساس و بازگو کردن هر سخنی را حرام نموده است. به عبارت دیگر برای کسی جایز نیست که سخن گفتن دربارهی دیگران، همهی زندگیاش شود و همواره بگومگو کند و بگوید که چنین گفتهاند و چنین گفته شده است! بهویژه اینکه این کار، ضایع کردن وقت است و انسان نباید وقتش را در بگومگوهای بیاساس و پرسشهای بیمورد، تباه کند. ناگفته پیداست که هدر دادن وقت بهمراتب از تباه کردن مال و ثورت، بدتر و زیانآورتر است؛ زیرا امکان دارد که انسان، مال از دسترفتهای را جبران کند؛ اما جبران وقتهای ازدسترفته، غیرممکن است. عمر انسان میگذرد و باز نمیگردد؛ از اینرو بر انسان واجب است که قدر لحظهلحظهی زندگیاش را بداند.
در ادامهی این حدیث، آمده است: «و برای شما ناپسند (و حرام) گردانیده است که سؤالهای فراوان (و درخواستهای بیمورد) مطرح نمایید». احتمال دارد منظور از کثرت سؤال که از آن منع شده است، پرسشهای علمی باشد یا درخواستِ کمکِ مالی از دیگران.
در موردِ اول، زمانی کثرت سؤال، مکروه و ناپسند است که قصد پرسشگر، از سؤالپیچ کردن طرف مقابلش این باشد که او را خسته و درمانده نماید؛ ولی اگر قصد سؤالکننده، این است که بر اطلاعات و معلومات خویش بیفزاید و نکات جدیدی فرابگیرد، هیچ اشکالی ندارد. عبدالله بن عباس$ بهکثرت سؤال میکرد؛ از او پرسیدند: چگونه اینهمه علم و دانش را کسب کردی؟ فرمود: با زبانی پرسشگر، قلبی اندیشمند و پیکری که در راه کسب علم، خستگی به خود راه نمیداد.
بههر حال اگر قصد سؤالکننده، مچگیری یا عیبجویی بر طرف مقابلش و درمانده کردن او باشد، در این صورت، سؤال کردن، مکروه است.
و اما حالت دوم، یعنی درخواست کمکِ مالی، ویژگی آدمهای طمعکار و حریص است؛ از اینرو درخواست پول یا کمک مالی از دیگران، جز در شرایط اضطراری، جایز نمیباشد. البته درخواست کمک مالی از دوست بسیار نزدیک و صمیمی، یا از مسؤولان وظیفهشناس که بیمنت به وظیفهی خود عمل میکنند، بیاشکال است؛ در غیر این صورت، درخواست کمکِ مالی جز در شرایط اضطراری، جایز نیست. آیا مال دنیا، آنقدر ارزش دارد که کسی برای به دست آوردن چند ریال، ممنونِ این و آن شود؟
این نهی، شامل کنجکاوی و سَرَک کشیدن در زندگی مردم نیز میشود؛ چه معنا دارد که از این و آن بپرسیم که: فلانی پولدار است یا فقیر؟ یا بگوییم: چه دارد و چه ندارد!
در این روایت آمده است که رسولاللهr نافرمانی مادران یا رنجانیدن آنها را یکی از کارهای حرام برشمرد. رنجانیدن مادران، به معنای کوتاهی در انجام وظایفیست که فرزندان دربارهی مادران خود دارند؛ و هرکس در نیکی به مادرش کوتاهی کند، باعث رنجش خاطرش میشود. مادر، حق بزرگی بر فرزندانش دارد و حقش از حقّ پدر نیز بزرگتر است؛ ابوهریرهt میگوید: مردی نزد رسولاللهr آمد و گفت: چه کسی بیش از دیگران، سزاوار این است که با او خوشرفتار باشم؟ فرمود: «مادرت». دوباره پرسید: سپس چه کسی؟ فرمود: «مادرت». باز سؤال کرد: سپس چه کسی؟ فرمود: «مادرت». گفت: آنگاه چه کسی؟ فرمود: «پدرت».([5]) پیامبرr در این حدیث، بیان فرموده که مادر، بیش از دیگران سزاوار این است که با او خوشرفتار باشیم. و چون دوباره در اینباره از او پرسیدند، باز هم مادر را سزاوارترین شخص به همصحبتی و خوشرفتاری معرفی کرد و تا سه بار، او را بیش از همه سزاوار عطوفت، مهرورزی و خوشرفتاری دانست و مرتبهی چهارم، پدر را سزاوار تکریم، محبت و خوشرفتاری معرفی فرمود؛ زیرا هیچکس مثل مادر به فرزندش، مهر نمیورزد و نسبت به او دلسوزی نمیکند. الله متعال، میفرماید:
﴿حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ﴾ [لقمان: ١٤]
مادرش در حالی که دچار ضعف روزافزون میشد، او را (در شکم خود) حمل کرد.
و میفرماید:
﴿حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ کُرۡهٗا وَوَضَعَتۡهُ کُرۡهٗا﴾ [الاحقاف: ١٥]
مادرش با تحمل رنج و سختی به او باردار شد و با رنج و سختی، او را به دنیا آورد.
نافرمانی پدران یا رنجانیدنِ آنها نیز یکی از گناهان بزرگ است؛ اما پیامبرr رنجانیدن مادران را از آن جهت ذکر فرمود که بدتر است.
زنده به گور کردن دختران نیز حرام میباشد؛ در دوران جاهلیت، داشتن فرزند دختر را ناپسند میدانستند و بد میبردند که دخترشان را بهازدواج یک مرد دربیاورند؛ از اینرو همینکه صاحب فرزند دختر میشدند، گودالی میکَندند و بدینسان دخترشان را زنده به گور میکردند. الله متعال میفرماید:
﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٞ ٥٨ یَتَوَٰرَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ مِن سُوٓءِ مَا بُشِّرَ بِهِۦٓۚ أَیُمۡسِکُهُۥ عَلَىٰ هُونٍ أَمۡ یَدُسُّهُۥ فِی ٱلتُّرَابِۗ أَلَا سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ ٥٩﴾ [النحل: ٥٨، ٥٩]
و چون به یکی از آنان مژدهی دختر میدهند، چهرهاش تیره میشود و پر از خشم و ناراحتی میگردد. (بهگمانش) از زشتی مژدهای که به او داده شده است، از قومش پنهان میشود؛ (نمیداند) که با خواری آن را نگه دارد یا او را زنده به گور نماید؟ آگاه باشید که چه بد داوری میکنند!
حتی یکی از آنها که گودالی میکَند تا دخترش را زنده به گور نماید، غبار بر ریشش نشسته بود؛ دختر، غبار از ریش پدر کنار زد؛ اما قساوت و سنگدلی به حدی رسیده بود که پدر، از این رفتار دخترش نیز متأثر نشد و او را زنده به گور کرد! حیوانات هم با فرزندان خود چنین کاری نمیکنند! پناه بر الله.
همچنین پدری میخواست دخترش را زنده به گور کند. دخترک فهیمد که پدرش چه قصدی دارد؛ بر سر و کولِ او بالا میرفت و بابا جان، بابا جان میگفت؛ اما دلِ پدر سنگ شده بود و دخترش را از خود دور مینمود تا اینکه او را در گودال گذاشت و زنده به گور کرد! پناه بر الله.
انسt میگوید: پیامبرr فرمود: «هرکس، دو دختر را سرپرستی کند تا آنکه به سن بلوغ برسند، روز قیامت در حالی (به میدان حشر) میآید که من و او، مانند این دو خواهیم بود» و انگشتانش را کنارِ هم قرار داد.([6])
زمانی که به امام احمد حنبل/ خبر میدادند که فرزند نوزادش، دختر است، میفرمود: پیامبران نیز فرزند دختر داشتند؛ چنانکه برترین فرستادهی الهی، محمد مصطفیr چهار دختر و سه پسر داشت و فقط دخترانش به سن بلوغ رسیدند و پسرانش در خردسالی وفات یافتند؛ بزرگترین پسر پیامبرr، ابراهیمt بود که در شانزده ماهگی از دنیا رفت و پیامبرr خبر داد که فرزندش ابراهیم، دایهای در بهشت دارد که به او شیر میدهد. همهی فرزندان رسولاللهr در حیاتِ آن بزرگوار درگذشتند؛ جز فاطمه& که شش ماه پس از وفاتِ رسولاللهr درگذشت.
خلاصه اینکه اگر الله متعال بر کسی منت نهد و به او فرزند دختر دهد و او نیز به دخترانش نیکی کند و از آنان بهخوبی سرپرستی نماید، حجاب و مانعی برای او در برابر آتش دوزخ خواهند بود.
«ومنْعًا وهات»، یعنی: برخی از انسانها از طریق ضایع کردن حق دیگران و ندادنِ حقوق مالی آنها یا از طریق تصاحب اموال سایر افراد، مال و ثروتی بههم میزنند؛ و این، حرام است. به عبارت دیگر از دادن حقوقِ مالی دیگران طفره میروند و خواهان اموالی هستند که به آنها تعلق ندارد. «هات» یعنی: به من پول و ثروت بدهید که نوعی زیادهخواهیست؛ «ومنْعًا»، یعنی آنچه را که بر آنها واجب است، نمیدهند. این هم جزو کارهاییست که اللهU حرام نموده است؛ زیرا برای هیچکس خودداری از ادای حقوق مالی، جایز نیست؛ همانطور که مطالبات مالی بیاساس، نارواست و این، هر دو، حرام میباشد. از اینرو پیامبرr فرمود: «الله متعال، رنجانیدن مادران، خودداری از ادای حقوق مالی دیگران و تصاحب حقوق آنها را بر شما حرام نموده است».
***
([1]) صحیح مسلم، ش: 1715. پیشتر حدیثی به همین مضمون بهشمارهی 345 آمده است.
([2]) صحیح بخاری، ش: (844، 7292) و صحیح مسلم، ش: 593. نگا: حدیث شمارهی 345.
([3]) این ذکر و ترجمهی آن، پیشتر در حدیث شمارهی 1424 آمده است. [مترجم]
([4]) این حدیث پیشتر بهشماره های 218 و 1532 آمده است. [مترجم]
([5]) این حدیث پیشتر بهشمارهی 321 آمده است. [مترجم]
([6]) این حدیث پیشتر بهشمارهی 272 آمده است. [مترجم]