یکی از وظایف مهم والدین و مربیان در قبال فرزندان وظیفه تربیت و پرورش بدنی است، هدف از این پرورش رشد کودک براساس نیرو و سلامت جسمانی و ایجاد حیاتی مملو از نشاط و جنبش است.
در اینجا برنامهای را که دین مبین اسلام در جهت تربیت جسمی فرزندان ارائه نموده است به خدمت خوانندگان عزیز تقدیم میدارم که بیش از پیش دریابند چه مسؤولیت سنگینی به عهده پدران و مادران و مربیان گذاشته شده است، همچنین دور نمایی روشنگر از مراحل آن را در یابیم.
1- تامین مخارج زن و فرزند بر مرد واجب است
این وجوب براساس کلام مقدس خدایتعالی است که میفرماید:
﴿وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ وَکِسۡوَتُهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾ [البقرة: 233].
«نفقه و پوشش شایسته زن (که بچه را بدنیا آورده و شیر میدهد) بعهده پدر بچه است».
و براساس گفته پیامبر عظیم الشان ماص آنجا که میفرماید: «دینار أنفقته فی سبیل الله، ودینار أنفقته فی رقبة، و دینار تصدقت به علی مسکین، و دینار أنفقته علی أهلک ... أعظمها أجراً الذی أنفقته علی أهلک».
«دیناری در راه خدا میبخشی و یا در آزاد کردن بندهای میدهی یا به مسکینی صدقه میدهی و یا برای تامین معاش و زندگی خانوادهات خرج میکنی، در نزد خدای عزوجل بیشترین پاداش مربوط به آن است که در تامین معاش و زندگی خانوادهات خرج کردهای». (روایت از مسلم).
همانطور که تامین معاش و زندگی افراد خانواده نزد خدای متعال پاداش دارد به همان اندازه قصور در این امر و سختگیری بر زن و فرزند در حالی که مرد توانایی مالی دارد، موجب گناه خواهد بود. و بشنوید کلام رسول گرامی خداص را که خطاب به کسانیکه بر زن و فرزند خود سخت گرفته و زندگی را با خودداری از پرداخت وجوه مورد نیاز بر آنان تنگ میکنند و حیاتشان را آکنده از رنج و مشقت مینمایند چه میفرماید. در حدیث «ابو داود» و دیگران آمده است که پیامبرص فرمود: «کفی بالمرء إثماً أن یضیع من یقوت».
«برای مرد همین گناه کافی است که نسبت به زن و فرزند و افراد تحت تکلفش خسیس و دست تنگ باشد».
و به روایت مسلم آمده است: «کفی بالمرء إثماً أن یحبس عمن یملک قوته».
«برای مرد همین گناه کافی است که از دادن مایحتاج افراد تحت تکفلش خودداری کند». منظوراز ضروریات مایحتاج خانواده غذا، پوشاک و مسکن مناسب است تا فرزندان در معرض بیماری قرار نگرفته و از گرفتاری و مرض بدور باشند.
2- پیروزی از اصول صحیح در خوردن، آشامیدن و خواب
باید سعی مربی و والدین بر آن باشد که این اصول به عادت تبدیل شود.
یکی از نکات مهم در ارتباط با غذا خوردن جلوگیری از پرخوری و پرنوشی است. امام «احمد» و «ترمذی» و دیگران روایت میکنند که رسول خداص فرمود: «ما ملأ آدمی وعاء شراً من بطنه، بحسب ابن آدم لقیمات یقمن صلبه، فإن کان لابد فاعلا، فثلث لطعامه، وثلث لشرابه، وثلث لنفسه».
«شکم بدترین ظرفی است که از طعام پر میشود. (فقط کنایه از حالت پرشدن است) برای آدمی همانقدر خوردن کافی است که پشت راست دارد (منظور آنکه قادر به انجام اعمال و ضروریات زندگی باشد)
پس اگر غذایی خورد باید ثلث شکم را برای غذا، ثلث آن را برای نوشیدن و ثلث اخر را برای تامین سلامتیاش خالی باقی بگذارد».
و از رهنمودهای آن حضرتص درباره نوشیدن این است:
نوشیدنی را با مکث، در دو نوبت یا سه نوبت سر بکشید و نباید در ظرف نوشیدنی فوت کرد و یا ایستاده آن را سرکشید.
«ترمذی» از «ابن عباسب» روایت میکند که رسول خداص فرمودند: «لا تشربوا واحداً کشرب البعیر، ولکن اشربوا مثنی وثلاث، و سموا إذا أنتم شربتم، واحمدوا إذا أنتم رفعتم».
«مانند حیوان یکباره نوشیدنی را سر نکشید، بلکه دو یا سه بار تامل نمائید و قبل از نوشیدن نام خدا را برده و بعد از آن سپاس گوئید».
و در صحیحین از «ابوقتاده» آمده است که رسول خداص «نهی أن یتنفس فی الإناء». از دمیدن در ظرف نهی کردهاند. «نهی أن یتنفس فی الإناء أو ینفخ فیه». از دمیدن و فوت کردن در ظرف غذا و نوشیدنی نهی کردهاند. (روایت ترمذی)
و در روایت «مسلم» از «ابوهریرهس» نیز آمده است که: «لا یشربن أحدکم قائماً، فمن نسی فلیستقیء». «هیچکدام از شما ایستاده ننوشید و اگر کسی فراموش کرد پس از نوشیدن استفراغ کند».
و از رهنمودهای آن رسول گرامیص درارتباط با خواب آنست که بر جانب راست باشد چرا که خوابیدن برطرف چپ برای قلب ضرر دارد و تنفس را دشوار میکند.
«بخاری» و «مسلم» از «براء بن عازبس» روایت میکنند که گفت: رسول گرامیص فرمود: «إذا أتیت مضجعک فتوضأ للصلاة، ثم اضطجع علی شقک الأیمن، وقل: اللهم أسلمت نفسی إلیک، ووجهت وجهی إلیک، وفوضت أمری إلیک، وألجأت ظهری إلیک، رغبة ورهبة إلیک، لا ملجأ ولا منجا منک إلا إلیک، آمنت بکتابک الذی أنزلت، ونبیک الذی أرسلت، واجعلهن آخر ما تقول».
«قبل از رفتن به رختخواب وضو بگیر! سپس بر جانب راست دراز بکش و بگو خدایا تمامی وجودم را به تو تسلیم کردم و روی به جانب تو گرداندم و امرم را به تو سپردم و به تو کل کردم به دلیل رغبت به تو و رهبت از تو، هیچ محل پناه و نجاتی غیر از جانب تو نیست به کتابی که نازل کردهای و به پیامبری که فرستادهای ایمان آوردم و این عبارات آخرین کلام تو باشد».
3- پرهیز از سرایت امراض واگیردار
براساس احادیث ذیل:
«مسلم» و «ابن ماجه» و دیگران از «جابربن عبدالله»س روایت میکنند که گفت: مردی جذامی از «ثقیف» به عنوان نماینده جهت ملاقات با رسول خداص آمده بود، آن حضرت فرمودند: بگو! برگردد که با او بیعت کردیم و در صحیح بخاری آمده است که رسول اکرمص فرموند: از جذامیها بگریز، مانند کسی که از شیر میگریزد!
و در صحیحین آمده است که فرمودند: «لایوردن ممرض علی مصحح».
«نباید هیچ فردی مریضی با فرد سالم تماس داشته باشد».
پس ضروری است که والدین و مربیان و معلمین عزیز دقت نمایند که اگر یکی از فرزندانشان به مرض واگیری مبتلا شد او را از سایر بچهها جدا کنند تا بیماری انتشار پیدا نکند و سایرین را آلوده نسازد.
چه ارزشمند و حکیمانه است این رهنمود نبوی که عنایت به تربیت جسمی و حفظ سلامتی بدن دارد.
داروها اثر شگفتانگیزی در درمان بیماری و بازیابی سلامتی دارند، در این موارد احادیث متعددی آمده است که به تعداد کمی از آنها اکتفا میکنیم.
امام «مسلم»، امام «احمد» و دیگران از «جابرس» روایت میکنند که پیامبر خداص فرمودند: «لکل داء داوء، إن أصاب الدواء الداء برأ بإذن الله عزوجل».
«هر بیماری دارویی دارد که اگر مصرف شود به اراده خدای عزوجل، بیماری از بین میرود».
و در مسند امام «احمد» و «نسائی» و دیگران از «اسامه بن شریک» روایت شده است که گفت:
نزد پیامبر اکرمص بودم که تعدادی عرب بادیه نشین به خدمت رسیدند، گفتند: ای رسول خدا آیا برای شفای امراض میشود از دارو استفاده کنیم؟ فرمودند:
ای بندگان خدا از داروها استفاده کنید و بدانید که خدایتعالی برای هر مرضی دارویی قرار داده است. و فقط یک بیماری است که دارو ندارد! گفتند: کدام است؟ فرمودند: پیری!
امام «احمد» و «ترمذی» و دیگران از ابوهریرهس روایت میکنند که گفت:
از رسول خداص پرسیدم که آیا دعایی که با آن مرض را دور میکنیم یا دارویی که با آن درمان مینمائیم و پیشگیری از ابتلا به بیماری میتواند تقدیر الهی را تغییر دهد؟
فرمودند:
«چیزهایی که گفتی خود جزو تقدیر خداوندی هستند».
پس شایسته است که والدین و مربیان رهنمودهای ارزشمند پیامبر گرامیص را در پیشگیری و معالجه بیماری فرزندانشان بکار گیرند زیرا اخذ اسباب جزو فطرت و سرشت انسان و از اصول بدیهی عقیده اسلامی است.
امام «مالک» و «ابن ماجه» و «الدارقطنی» از «ابوسعید الخدریس» روایت میکنند که رسول خدا ج فرمود: «لاضرر ولا ضرار فی الاسلام».
فقها و دانشمندان علم اصول، حدیث فوق را مبنای یکی از اصول بسیار مهم شرع مقدس اسلام میدانند و براساس این اصل مهم قواعد و مقررات بسیار مفیدی جهت حفظ هویت و موجودیت فردی و اجتماعی و دفع ضرر از مردم وضع نمودهاند.
بر والدین و مربیان واجب است که براساس اصل پرهیز از تضرر، فرزندان خویش را جهت اجرای دستورات بهداشتی تشویق نمایند و روشهای پیشگیری از بیماری و حفظ سلامت و پرورش بدنی را یاد گرفته و در مورد لزوم در ارتباط با دفع مرض و حفظ سلامتی و جسمی به متخصصین امر رجوع نمایند.
اگر خوردن سبزیجات و میوه نشسته باعث بیماری میگردد، باید فرزندان خود را عادت دهیم قبل از تناول، آن را بشویند.
اگر خوردن غذا و خوراک در نوبتهای متعدد و به دنبال هم ایجاد مشکلات گوارشی میکند، باید آنان را عادت دهیم که در اوقات ویژهای اقدام به خوردن غذا نمایند.
اگر نشستن دستها قبل از غذا باعث بیماری است، والدین و مربیان عزیزمان فرزندانشان را عادت دهند که رهنمود اسلامی را که شستن دستها قبل از غذا است، در زندگی خود اجرا نمایند.
و بالاخره اگر دمیدن و فوتکردن در ظرف غذا ضرر دارد، لازم است که فرزندان را از این عمل بر حذر داریم. با دریافت این دستورات بهداشتی و عمل به مقتضای آن و عادت دادن فرزندان به این که مقید به رعایت آن باشند، بدون تردید، پرورشی براساس سلامت و نیروی کامل جسمانی نتیجه میشود که خود عامل حیاتی پرنشاط و با تحرک است.
6- عادت دادن کودک به تمرینهای ورزشی و سوارکاری
این بخش از تربیت، مصداق و تحقق فرموده خدایتعالی است که در سوره انفال اینچنین آمده است:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ﴾ [الأنفال: 60].
«هر چه از نیرو و توان دارید برای مقابله با دشمنان فراهم کنید»!
و اجرای فرمان پیامبر گرامی ماست که فرمود: «المؤمن القوی خیر وأحب إلی الله من المؤمن الضعیف...» «مؤمن نیرومند، نزد خدایتعالی از مؤمن ضعیف محبوبتر است...» (روایت مسلم).
به دلایل زیر اسلام پیروان خود را به آموزش شنا، سوارکاری و تیراندازی دعوت میکند:
پیامبر اکرمص فرمود: «کل شی لیس من ذکر الله فهو لهو أو سهو إلا أربع خصال: مشی الرجل بین الغرضین (للرمی)، وتأدیب فرسه، وملاعبته أهله، وتعلیمه السباحة». «هر چه در آن ذکر خدایتعالی نباشد سرگرمی بیهوده یا خطاست، مگر چهار مورد: تیراندازی، رام کردن اسب (اسب سواری)، بازی و شوخی با زن و فرزند و آموزش شنا». (روایت طبرانی) حدیث حسن.
و در صحیح «مسلم» آمده که رسول خداص آیه ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ﴾ را تلاوت کرده و فرمود: «ألا إن القوة الرمی، ألا إن القوة الرمی، ألا إن القوة الرمی».
«منظور از قوه در آیه تیراندازی است و این جمله را سه بار تکرار کرد».
و در صحیح «بخاری» آمده است که هرگاه پیامبر اسلامص از کنار گروهی تیرانداز که تمرین میکردند، میگذشت، میفرمود: «ارموا وأنا معکم کلکم». «تیراندازی کنید که من نیز با شما همراهم».
در صحیحین آمده است که پیامبر اکرمص به حبشیها اجازه دادند که در محوطه حیاط مسجد شریف بازی کنند و نمایش دهند و به همسرش حضرت «عائشه»ل اجازه داد که مراسم را نگاه کند. و فرمود: «ای بنی ارفده بازی کنید» و در هنگامی که با نیزههایشان بازی میکردند حضرت «عمر»ت وارد مسجد شد و سنگی برداشت و به جانب آنان پرتاب کرد. پیامبرص فرمود: «ای عمر رهایشان کن».
از این موضوع نیز میتوان دریافت که چگونه اسلام بین عبادت و جهاد ارتباط برقرار کرده است و نمایش رزم جنگی را در داخل مسجد مجاز میداند.
اصحاب سنن و امام «احمد» از رسول خداص روایت کردهاند که فرمود:
«شرطبندی جایز نیست، مگر در مسابقه شتر سواری، اسب سواری و تیراندازی».
7- عادت دادن کودک به ساده زیستن و غرق نشدن در خوشگذرانی و رفاه
این بخش از تربیت به خاطر آن است که فرزند هنگام رسیدن به سن رشد و بلوغ، توانایی جهاد و دعوت در راه خدا را به بهترین شکل و عالیترین صورت، داشته باشد.
در احادیث متعدد آمده است که رسول گرامی خداص به زهد و ساده زیستی دعوت کردهاند.
در روایتی از امام «احمد» آمده است که آنحضرت فرمودند: «إیاکم و التنعم فإن عباد الله لیسوا بالمتنعمین» «از خوشگذرانی و غرق شدن در رفاه بپرهیزید که براستی بندگان خدا خوشگذران نیستند».
همچنین فرمودند: «تمعددوا، واخشوشنوا، وانتضلوا». «مانند معد بن عدنان فصیح باشید، ساده زندگی کنید و براساس زهد و قناعت رشد کنید و به تیراندازی عادت نمایید» (روایت طبرانی).
پیامبر عزیز و ارجمند ما- که سلام و درود خدا بر او باد- بهترین الگوی ما مسلمانان برای زندگی آمیخته با زهد و سادگی است، آن پیامبر گرامی در تمامی جنبهها چه در پوشش و چه در غذا و مسکن، اسوهای کامل و تمام عیار هستند که باید تمامی نسلهای مسلمان به ایشان تأسی کنند و در طریقی که با نور وصایای ارزشمند آنحضرت روشن شده است، گام بردارند تا همواره آماده برای برخورد با حوادث مختلف حیات خویش بوده، برای تحمل هر مصیبتی که در زندگی پیش میآید، بالاترین توانایی را داشته باشند.
زمانی که امت اسلام در خوشگذرانی و رفاه طلبی غرق شود و در برخورداری دائم از امکانات زندگی باشد، بر دیباج و حریر بخوابد و زرق و برق تمدن غربی چشمهایش را خیره کند، بسرعت عقب مینشیند و در مقابل هجوم دشمنان تسلیم میشود و بزودی آتش صبر و مقاومت و جهاد در او رو به خاموشی مینهد، سقوط اندلس سند تاریخی نه چندان دوری بر اثبات این ادعاست[1].
8- عادتدادن فرزند به جدّیت، جوانمردی، و دوری از تنبلی و بیبندوباری
در صحیح «مسلم» آمده است که پیامبر اکرمص فرمود: «احرص علی ما ینفعک واستعن بالله ولا تعجز...». «برای کسب آنچه که به تو نفع میرساند حریص باش از خدای توانا یاری بخواه و سستی نکن».
و در روایتی از «طبرانی» آمده است که فرمود: «هر چیزی که در آن ذکر خدا نباشد سرگرمی بیهوده یا خطاست مگر چهار مورد: تیراندازی، رام کردن اسب (سوارکاری)، شوخی و بازی با زن و فرزند و آموزش شنا».
همچنینص فرمودند: «لایزنی الزانی حین یزنی وهو مؤمن، ولا یسرق السارق حین یسرق وهو مؤمن، ولا یشرب الخمر حین یشربها وهو مؤمن»، و زاد النسائی فی روایته: (فإذا فعل ذلک فقد خلع ربقة الإسلام من عنقه). «زناکار در هنگام زنا، دزد در هنگام دزدی و فرد شرابخوار در هنگام نوشیدن شراب، ایمان ندارد». و در روایت «نسائی» این جمله اضافه شده است: «پس کسی که مرتکب این اعمال گردد، از چهارچوبه اسلام خارج شده است» (روایت بخاری و مسلم).
و در رایتی از «مسلم» آمده است که آنحضرت فرمود: «دو گروه در قیامت اهل آتشند که حالا وجود ندارند اما در آینده خواهند بود: گروهی، قدرتمندان ظالمی هستند که شلاقهایی مانند دم گاو در دست دارند (کنایه از ابزار و اسلحه ظالمین برای ارعاب و شکنجه مردم) که با آن مردم را میزنند.
گروه دوم، زنانی هستند که لباس بر تن دارند اما از فرط تنگی و شفافیت لباس عریان هستند با ناز و کرشمه راه میروند و چشم و قلب مردم را بسوی خود جذب میکنند، موهایشان را مانند کوهان شتر در روی سر جمع کرده و بالا میآورند ایندو گروه به بهشت وارد نمیشوند و حتی بوی آن هم به مشامشان نمیرسد، بهشتی که بوی آن را میتوان از فاصله 500 سال احساس کرد».
آنچه گفتیم قطرهای از دریای وصایای پیامبر بزرگوار ماص بود و چنانکه دیدیم، رهنمودهای ارزشمند آنحضرت ما را به حیاتی مملو از تلاش و جدیت و دیگر صفات انسانی و دوری از بیبندو باری و انحراف اخلاقی دعوت میکند.
بدیهی است که در شرایطی که رشد فرزند بر مبنای فساد و بیاخلاقی بوده و حیاتی آمیخته با گناه و زشتیهای اخلاقی داشته باشد و با اینحال مورد توجه و عنایت سرپرست و والدین خود نباشد، مسلماً شخصیت سالم و متعادلی نخواهد داشت، از لحاظ روانی دچار جمود و سکون خواهد شد و از جنبه جسمی نیز به انواع بیماریها مبتلا میشود.
پس بر تمامی والدین و مربیان (خصوصاً مادران) واجب است که از همان اوان کودکی در تربیت فرزندشان بسیار دقیق باشند و دانه معنویات اخلاقی، ساده زیستی و عزتو اعتماد به نفس و رفتار ارزشمند را در اعماق قلب عزیزان خود بکارند و این نهال زیبا را از عواملی که موجب محو فضایل اخلاقی و ضعف عقلی و جسمانی میشود دور نگه دارند. بدون تردید با این شیوه، سلامت فکری و نیروی جسمی و تعادل اخلاقی و تعادلی روحی آنان حفظ میشود که این خود عامل مهمی در جهت تحقق آمال و آرزوهای آنان خواهد بود.
آنچه تقدیم حضور خوانندگان گرامی گردید مهمترین اصول مرسوم در عقیده اسلامی در ارتباط با تربیت جسمی فرزندان بود که با عنایت والدین و مربیان گرامی و بکارگیری تلاش و توان در جهت اجرا و انجام آن میتوان پرورش نسلی را انتظار داشت که از نعمت سلامت جسمانی و نشاط واقعی زندگی برخوردار خواهد بود.
و اگر موضوع را از جنبه دیگری نگاه کنیم میتوانیم بگوئیم که امانتی را که به ما سپردهاند، ادا کردهایم و حق وظیفهای را که پروردگارمان بر ما واجب کرده است بجای آوردهایم و انشاءالله در روز قیامت در جمع پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین در برابر پروردگار خود سرافراز و شادمان خواهیم بود و با بهترین و والاترین یاران و دوستان همراه میشویم. اما در اینجا به چند پدیده بسیار مهم که در محیطهای مختلف از کودک و نوجوان گرفته تا جوان و بزرگسال دیده میشود و ضروری است که والدین خصوصاً پدران از آن آگاهی داشته باشند اشاره میکنیم.
والدین و مربیان عزیز باید بخوبی از خطرها و اثرهای بسیار نامطلوب این پدیدهها آگاه باشند تا عزیزانشان به دام آن گرفتار نشوند و در آتش هولناک آن نسوزند و در پیچ و خمهای آن سرگردان نشوند.
این پدیدهها شامل موارد زیر میباشد.
1- اعتیاد به سیگار
2- استمنا
3- مشروبات الکلی و مواد مخدر
4- زنا و لواط
به یاری خدا در این بخش در ارتباط با هر کدام از پدیدههای فوق بحث خواهیم کرد.
میدانیم که اعتیاد به سیگار در جوامع بشری بسیار متداول است و اگر در پی بررسی این عادت مذموم بر آئیم در مییابیم که در تمامی گروههای اجتماعی و در تمامی سطوح جامعه بین کوچک و بزرگ، زن و مرد و پیر و جوان رایج است وفقط کسانی توانستهاند خود را نجات دهند که اراده آنان بر تمایلات نفسانیشان غلبه دارد و عقل بر عاطفه آنها رجحان دارد و مصلحت را بر مفسده ترجیح میدهند و حقیقتاً چنین افرادی کم هستند.
برای آنکه حق کلام را در باب سیگار بیان کرده باشیم و از هر جهت آن را بررسی نمائیم مناسب است که از سه دیدگاه درباره آن بحث کنیم:
1- ضررهای سیگار.
2- حکم شرعی درباره آن.
3- کیفیت برخورد با اعتیاد به سیگار.
پیامدهای اعتیاد به دخانیات از دو جنبه اساسی قابل بحث است:
از جنبه طبی بدون هیچگونه تردیدی کشیدن سیگار فرد را مستعد به ابتلا به سل و سرطان ریه میکند، حافظه و اشتها را کاهش میدهد و باعث زردی دندانها و صورت میشود، اعصاب را تحریک میکند، تنفس را مختل مینماید و بطور کلی موجب ضعف جسمانی و اخلاقی شده و کسالت و رخوت و سستی را موجب میشود.
نظر پزشکان درباره سیگار و اثرات جسمی آن
مجله آلمانی به نام «اشپیگل» میگوید:
«ده نفر از پزشکان متخصص آمریکایی در مرکز تحقیقاتی واقع در شهر «بیسیزدا» واقع درایالت «مریلاند» آمریکا جهت تحقیق در ارتباط با اثرات سیگار بر سلامت فردی و اجتماعی، جمع شدند و پس از بررسی و تحقیق و آزمایشهای متعدد اعلام کردند که:
1- میزان مرگ و میر بین سیگاریها به علت بیماریهای مربوط به آن، 68% بیش از غیر سیگاریهاست.
2- نسبت مرگ و میر ناشی از بیماریها در افراد سیگاری در مقایسه با غیر سیگاریها بشرح زیر است:
- سرطان ریه 8/10
- التهابات و تورم مخاط و مجاری تنفسی 1/6
- سرطان حنجره 4/5
- سرطان حفره دهان 1/4
- سرطان مری 4/3
- امراض معده 4/2
- بیماریهای قلبی 7/1
- سایر بیماریها 6/2
3- احتمال ابتلا به بیماریهای تنفسی و قلبی (که علت غالب مرگ و میر در آمریکاست) در سیگاریها 70٪ بیش از غیر سیگاریهاست.
و این احتمال در مورد التهابات مجاری تنفسی پانصد درصد است.
و در مورد سرطان ریه که بیشترین رقم سرطانها را دارا میباشد، احتمال ابتلای سیگاریها هزار درصد بیشتر از کسانی است که به سیگار اعتیاد ندارد».[2]
نشریه جمعیت مبارزه با سل در سوریه در این باره در یکی از شمارههای خود میگوید:
«تجارب و آزمایشات علمی چندین ساله ما نشان میدهد که هنگام مکش دود سیگار حدود 80 تا 90 درصد دود وارد مجاری تنفسی میشود، همراه با آن ماده ناشی از احتراق توتون به نام قطران در راههای تنفسی جمع میشود، قطران شامل مجموعهای از ترکیبات شیمیایی سرطانزاست که صرفنظر از این اثر مرگآور موجب تخریب و جراحت مجاری میشود، آسیبی که سیگار به مجاری و بافت ریه میرساند آن را برای جایگزینی عامل سل و سایر میکروبهای بیماریزای ریوی آماده میسازد، بنابراین سیگاریها بیش از سایرین در معرض ابتلا به سل و سرطان ریه هستند.
صرفنظر از این اثرات مهلک، استعمال دخانیات موجب بیماریهای مزمن ریوی نیز میشود که از جمله آنتورم و التهاب مجاری، تنگی نفس، سل و آمفیزیم یا پر هوایی ریه است.
کشیدن سیگار زمینه ابتلا به بیماریهای قلبی را فراهم میکند، به جدار عروق آسیب میرساند و سرعت ضربان قلب را افزایش میدهد.
در واقع سیگاریها پول گزافی میدهند تا طول عمر خود را کم کنند، پس از سیگار دوری کنید و اگر به آن اعتیاد دارید برای حفظ سلامتی خود آن را ترک کنید».[3]
در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که افراد کم درآمد غالباً درآمد روزانه خود را صرف خرید سیگار میکنند، بدون تردید این تباه نمودن مال اثر بسیار بدی بر نظام و اقتصاد خانواده دارد، معتاد به سیگار از حق زن و فرزندش باز گرفته و آن را برای سیگار میپردازد و چه بسا در شرایطی که کفاف ندهد از راه صحیح خارج شده و به اعمالی مانند رشوه و دزدی مبادرت کند.
آیا با توجه به آنچه بیان کردیم عاملی مضرتر از سیگار برای سلامتی و اخلاق فرد و جامعه وجود دارد؟ اما با کمال تاسف اکثر مردم این واقعیت را نمیدانند یا نمیخواهند بدانند!!
أ- امامان مذاهب، فقها و مجتهدین بر این موضوع اتفاقنظر دارند که هر عاملی که موجب زیان گردد دوری از آن واجب و انجام دادنش حرام است.
قبلاً روایتی از رسول خدا ج را در ارتباط با ممنوعیت ضرر رساندن بیان کردیم و دیدیم که آنحضرت فرمودهاند که ضرررساندن به هر صورتی که باشد چه به خود و چه به دیگران بصورت ابتدایی یا عکسالعمل جایز نیست (لا ضرر ولا ضرار فی الإسلام) و خدایتعالی در ارتباط با عوامل مهلک و مضر اینچنین امر فرمودهاند:
﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَیۡدِیکُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُکَةِ﴾ [البقرة: 195].
«خود را با دست خویشتن به مهلکه نیاندازید».
﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا ٢٩﴾ [النساء: 29].
«خود را نکشید! به تحقیق خدایتعالی نسبت به شما مهربان است».
نتیجه: با توجه به خطرات مسلم جسمی و بهداشتی سیگار، کشیدن آن حرام است و دوری از آن واجب میباشد.
ب- در نزد صاحبان بصیرت و عقل سلیم، مسلم است که سیگار در زمره خبائث است، زیرا برای جسم ضرر دارد و باعث بوی بد دهان نیز میگردد و خدایتعالی طیبات یا نعمات پاک را برای انسان حلال کرده و خبائث یا مضرات را بر او حرام نموده است تا سلامت جسمی و روحی او را تامین کند و در نظام اجتماعی بعنوان فردی مفید، محبوب و ارجمند جلوه نماید. خداوند سبحان در این مورد میفرماید:
﴿وَلَا تَتَبَدَّلُواْ ٱلۡخَبِیثَ بِٱلطَّیِّبِ﴾ [النساء: 2].
«ناپاک را جایگزین پاک نکنید».
﴿وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ﴾ [الأعراف: 157].
«نعمات پاک را بر آنان حلال، و پلیدیها را بر آنها حرام میکند».
﴿لَّا یَسۡتَوِی ٱلۡخَبِیثُ وَٱلطَّیِّبُ وَلَوۡ أَعۡجَبَکَ کَثۡرَةُ ٱلۡخَبِیثِۚ﴾ [المائدة: 100].
«بگو که پاک و ناپاک برابر نیستند، هر چند کثرت ناپاک تو را شگفتزده کند».
ج- یکی دیگر از پیامدهای استعمال دخانیات تخدیر عقل و تضعیف جسم است، این ضرر را سیگاریها به خوبی درک میکنند، خصوصاً معتادین به سیگار که در این امر افراط و زیادهروی میکنند، و رسول گرامی خداص همچنانکه از هر مسکر و مخدّری نهی کردهاند، افراد امت خویش را از عوامل ضعیف کننده جسم برحذر داشتهاند.
در روایت امام «احمد» و «ابوداود» از «ام سلمه» آمده است که پیامبر اکرمص از هر مسکر و ضعیفکنندهای (منظور مخدرات) نهی کردند.
منطوق و مدلول نصوص مذکور در این رابطه، بر حرام بودن استعمال دخانیات دلالت میکند و میرساند که به علت خبث ظاهری و باطنی و زیان قابل توجه آن، دوری کردن از آن واجب است. البته باید توجه کرد که این استنتاج ما صرفنظر از زیان مالی قابل توجه سیگار میباشد و برای حکم تحریم آن ضررهای بهداشتی آن کافی است و مساله زیان مالی مزید بر علت است و میدانیم که پیامبر خداص از تباه کردن مال نیز، نهی کردهاند.
شاید این سؤال مطرح شود که وجه اباحه سیگار که فقهای گذشته ما دادهاند، چیست؟
در جواب باید گفت که این بزرگان معذور هستند، زیرا زیانهای جسمی دخانیات در آن زمانها هنوز کشف نشده بود و حکم مباح بودن سیگار در آن هنگام بر مبنای قاعده شرعی داده شده است که میگوید «اصل در هر چیز بر مباح بودن است».
اما بعد از آنکه علم پزشکی زیانهای جسمی و روانی سیگار را کشف و بیان نمود و متخصصین امر خطرهای روزافزون آن را برای فرد و جامعه روشن ساختند، جایی برای شک و تردید در حرام بودن آن باقی نمیماند. در نتیجه، نهایتاً میتوان اعلام کرد:
«مصرف دخانیات حرام میباشد و اعتیاد به آن گناه است». (والله اعلم)
روش برخورد با پدیده اعتیاد به سیگار
مهمترین کسی که در درجه اول میتواند با این پدیده مخرب برخورد کند، دولت است. بدین ترتیب که باید هجوم تبلیغاتی گستردهای بر علیه اعتیاد به سیگار در روزنامهها و مجلات و رادیو و تلویزیون و هر مکان مناسب دیگری صورت بگیرد، محتوای این تبلیغ باید نهی از مصرف دخانیات باشد و در آن زیانهای متعدد سیگار برای تمامی افراد امت خصوصا جوانها روش شود.
برای بیان بهتر و مؤثرتر خطر بزرگ این پدیده، میتوان از متخصصین واهل فن و شخصیتهای بزرگ جامعه و نویسندگان نیز استفاده کرد.
اضافه بر برخورد فکری و تبلیغاتی، لازم است که دولت مالیات بر سیگار و قیمت آن را افزایش دهد و کشیدن سیگار را در اماکن عمومی و محل ازدحام مردم بطور مطلق ممنوع کند.
اقدامات مذکور بعنوان طرحی جهت جلوگیری از کشیدن سیگار در آینده است، اینچنین برنامههایی در حال حاضر در آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای غربی در حال اجراست.
با توجه به مباحث قبلی، افراد بزرگسالی که معتاد به سیگار هستند لازم است آنقدر احساس حضور و نظارت الهی را داشته باشند که آنان را از مصرف مواد حرام، خصوصاً سیگار منع کند.
برای ترک سیگار اراده و تصمیم قاطعی لازم است که براساس آن شخص بتواند بر تمایلات نفسانی خود غلبه کند و آنقدر از بصیرت و اندیشه سلیم بر خوردار باشد که او را به جانب راه استواری که کژی و انحراف نداشته باشد سوق دهد و فردی که آراسته به ایمانی است که او را نهی میکند و دارای ارادهای است که او را بر خویشتن مسلط میسازد و عقل حسابگر و سلیمی دارد که راه را به او مینمایاند، بدون شک بزودی به انسانی تبدیل میشود که واجد صفات کمال بوده و حیات دلپذیری را سپری خواهد کرد.
کودکان و نوجوانانی که بعلت اهمال و غفلت والدین به عادت زشت کشیدن سیگار مبتلا شدهاند، اگر همچنان رها شوند، خطرات مهمتر و فراگیرتری برای جامعه خود خواهند داشت، بنابراین واجب است که والدین و مربیان مراقب وضع بچههای خود باشند، رفت و آمدها و فعالیتهای آنان را زیر نظر داشته باشند و با شیوههای منطقی و درست با انحرافات آنان برخورد کنند و در هر مورد درمانی مناسب برگزینند تا آنان را براه راست برگردانده، به ساحل آرامش و سعادت برسانند، اما آنچه که نزد خوانندگان مسلم است، این مطلب میباشد که فردی که از ابتدای زندگی یعنی از دوران کودکی به سیگار عادت کند، تدریجاً به جانب کارهایی کشیده خواهد شد که قبیحتر و فاسدتر است، زیرا سیگار پیامآور رذالت است و راهی است که به فحشا و منکر منتهی میشود. «امید است صاحبان بصیرت پند گیرند».
این پدیده غالباً در بین جوانان و نوجوانان دیده میشود، عامل اصلی بروز این عادت ناپسند در بین دو قشر مذکور، برخورد مداوم و مکرر آنان با عوامل مختلف و فسون اغوا و فریب میباشد.
ظاهر فتنهانگیز و شهوتآلود و نیمه عریان زنان و جلوهگری آنان در خیابانها و معابر و اماکن عمومی، عامل اصلی تحریک و فریب جوانان ماست و با کمال تاسف این مناظر شرمآور واقعیتی است که در محیط جامعه به چشم میخورد، اما آنچه که در فیلمها و نمایشات دیده میشود و به ماتب تلختر و دهشتانگیزتر است، تصاویر و مناظری که موجب برانگیختن غرایز میشود، عفت و شرف انسانی را زائل کرده و غیرت و حمیّت او را از بین میبرد و از طرف دیگر داستانهای عشقی و نوشتههای محرک جنسی که در مجلات و کتابها به چاپ میرسد اثر بسیار شدیدتری بر سلامت عقلی، اخلاقی و روانی جوانان میگذارد. چنین انگیزشهایی برای انحراف تدریجی دختران و پسران جوان ما به جانب فحشا و زناکافی است و موجب لغزش آنان بسوی گمراهی و فساد و رذالت اخلاقی میشود.
نوجوانی که آنقدر حس حضور و نظر الهی را در قلبش نپرورانده است که او را باز دارد و آنقدر خداترس نیست که گناه مصون بماند و آنقدر حسابگر نیست که به عاقبت گناه بیاندیشد تا خویشتنداری نماید، بزودی یکی از این دو راه را انتخاب میکند:
یا با زنا و فعل حرام غریزۀ خود را جواب میدهد و آتش آن را فرو مینشاند و یا با استمنا از شدت آن میکاهد و در هر دو صورت زیانی قطعی عاید جسم، نسل، عقل و روان او خواهد شد.
برای آنکه حق مطلب را در مورد این پدیده ادا کرده باشیم لازم است که آن را از سه جنبه بررسی نمائیم:
1- زیانهای استمنا.
2- حکم شرعی مربوط به آن.
3- طریقۀ برخورد با آن و راه معالجه.
از نقطه نظر طبی با ثبات رسیده است که استمنا زیانهای زیر را بهمراه میآورد:
تحلیل قوای بدن، لاغری، لرزش اندامها، تپش قلب، ضعف بینایی، ضعف حافظه، اختلالات گوارش، التهاب ریوی که زمینه ابتلا به سل را فراهم میکند و بالاخره کم خونی که به علت اثر این عادت زشت بر گردش خون ایجاد میشود.
از مهمترین زیانهای استمنا ناتوانی جنسی است، باین معنا که فرد پس از ازدواج قادر به انجام وظایف زناشویی نیست که بتدریج موجب سردی رابطه زن و مرد شده و حالت تنفر و بیزاری را در زن ایجاد میکند، در نتیجه به علت عدم توافق زوجین ادامه زندگی امکانناپذیر نمیشود.
از جمله زیانهای دیگر این عادت ناپسند، تنفر از جنس مخالف است، زیرا مردی که از این طریق خود را ارضا میکند بتدریج احساس نیاز و همنشینی با جنس مخالف را از دست میدهد.
زنی که با فرد معتاد به استمنا زندگی میکند چون ا زجهت غریزی بطور کامل تامین نمیشود و در پناه شوهر امنیت و حفاظت کامل جنسی ندارد، یا از شوهرش جدا میشود و یا برای اطفاء آتش غریزۀ جنسی به دوستیهای پنهان مبادرت خواهد کرد.
(ج) زیانهای عقلی و روانی استمنا
دانشمندان علم و روانشناسی تاکید میکنند که معتادین به استمنا به انواع امراض عقلی و روانی مهم مبتلا میشوند. این افراد غالباً دچار سرگیجه، فراموشی، سستی اراده و ضعف حافظه هستند، به گوشهنشینی و عزلت تمایل دارند و حالت خجالت و احساس ترس و کسالت در آنها بچشم میخورد، ظاهری حزین و افسرده دارند و به ارتکاب جرایم یا خودکشی فکر میکنند و مبتلا به تعداد زیاد بیماریهای دیگری هستند که موجب ناتوانی فکری و ارادی و فروپاشی شخصیت آنان میشود.
حکم شرعی این عادت زشت تحریم است و مرتکب آن گناهکار میباشد و دلایل حرمت آن بشرح زیر میباشد:
(أ) خدایتعالی در سوره مؤمنون میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧﴾ [المؤمنون: 5- 7].
«و آنانکه اعضا تناسلی خویش را از ارتکاب فعل حرام نگه میدارند، مگر برای زنانشان و «ملک یمین» و کسی که فراتر از این طلب کند، پس آنان تحقیقاً تجاوزگر خواهند بود».
حکم تحریم استمنا مشمول عمومیت این آیه است که میفرماید:
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧﴾.
«یعنی ارضای شهوت جنسی غیر از طریقه ازدواج شرعی و ملک یمین، مانند لواط و زنا و استمنا، حرام خواهد بود».
«عطاء» میگوید: «شنیدم که قومی در قیامت محشور میشوند در حالیکه دستهایشان حامله است، فکر میکنم این افراد کسانی هستند که با دست خود استمنا میکنند».
همچنین سعیدبن جبیر که از طبقه تابعین است میگوید: «خدایتعالی عذاب میکند امتی را که با آلت تناسلی خود بازی میکنند».
و همچنین آمده است: «هفت گروه هستند که خدای عزوجل در روز قیامت به آنان نظر نمیکند که یک گروه از آنها کسانی هستند که به دست خویش ازدواج کنند» (کنایه از استمنا).
تمامی نصوص مذکور بر حرام بودن استمنا دلالت دارد.
(ب) همچنانکه درباره حکم شرعی کشیدن سیگار بحث کردیم، در این مورد نیز چون عمل استمنا به ضرر و هلاکت فرد منجر میشود، براساس آیه ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَیۡدِیکُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُکَةِ﴾ [البقرة: 195] و حدیث «لا ضرر ولا ضرار فی الإسلام» دوری از آن را واجب و ارتکابش را حرام میدانیم.
اگر استمنا با دست حرام است، رای شرع مقدس اسلام درباره کسانی که احساس شهوانی بر آنها غلبه میکند و نیاز غریزی آنان به اوج میرسد و میدانند که احتمال دارد بزودی مرتکب زنا یا فحشا شوند، چیست؟
تردیدی نیست که هر انسان عاقلی در شرایطی که بین چندین پدیدۀ فاسد مقایسه مینماید و آنها را در ارتباط با زیانهایشان میسنجد، اگر در نهایت مجبور به انتخاب یکی از آنها باشد پدیدهای را بر میگزیند که کمترین زیان و خفیفترین اثر سوء را داشته باشد و به زبان علم اصول فقه گفته میشود که: «کمترین ضرر و پائینترین درجه بدی» معیار انتخاب است. لازم به گفتن نیست که استمنا با دست منفوراست، اما زنا و لواط، صرف نظر از پیامدهای ناگوار آن مانند آمیزش و اختلال نسبی، برانگیختن حقد و حسد و دشمنی و خونریزی، هویت و موجودیت نظام اجتماعی و از بین بردن عفت و شرافت انسانی، از استمنا بسیار بدتر است.
به این دلیل فقها گفتهاند:
«استمنا اگر برای لذت و جلب شهوت باشد و فرد احساس فوران فشار و غریزه جنسی نداشته باشد، حرام است. اما اگرنیاز شهوانی بقدری باشد که ذهن شخص را به خود مشغول سازد و او را بیقرار و مضطرب ساخته، به ارتکاب فحشا نزدیک کند، استمنا برای تسکین نیاز جایز است، زیرا اثرات سوء آن بواسطه اثرات مفید جبران میشود و فرد را از ارتکاب عمل حرام نجات خواهد داد، در اینصورت گناه یا ثوابی متوجه او نخواهد بود نه پاداش داده میشود و نه مجازات میگردد.[4]
ریشهکن نمودن این عادت زشت و ناپسند به صورتهای ذیل امکانپذیر است:
از مفیدترین راههای درمانی این عادت مخرب است، زیرا ازدواج کردن صرفنظر از فواید آن در جهت حفظ سلامت روحی و جسمی تنها راه طبیعی برای کنترل نیروی طغیانگر شهوانی است[5].
در شرایطی سخت و ناهموار که امکان ازدواج نیست، اسلام جهت تخفیف شهوت جنسی، روزههایی اضافه بر روزه واجب را پیشنهاد میکند.
با گرفتن روزه تقاضای غریزه جنسی کاهش مییابد و احساس حضور و نظر الهی در درون فرد تقویت میشود و ترس از آن پرورگار بینا و توانا در درون آدمی رشد میکند، این رهنمود ارزشمند را در حدیث نبوی پیدا میکنیم که فرمود: «یا معشر الشباب؛ من استطاع منکم الباءة فلیتزوج فإنه أغض للبصر، وأحصن للفرج، ومن لم یستطع فعلیه بالصوم فإنه له وجاء» (رواه الجماعة).
«ای جوانان اگر میتوانید، ازدواج کنید که موجب قدرت حفظ چشم از نگاه به نامحرم و محافظت آلت تناسلی از فعل حرام میباشد و کسی که نمیتواند ازدواج کند، روزه بگیرد زیرا شهوت را سرکوب میکند.
شرع مقدس اسلام، پیروان خود را به گرفتن انواع مختلفی از روزه تشویق نموده است، برای مثال روزه حضرت داود که یک روز در میان است و یا روزه سنت که دوشنبه و پنجشنبه میباشد و روزه 6 روز شوال یا روزه عاشورا و روزه تسکین شهوت که درباره آن بحث کردیم.
هیچ تردیدی نیست که جوامع امروزی ما مملو از فساد و عوامل انحراف است و در منجلابی ازگناه و بیبندوباری دست و پا میزند و باز هم شکی نیست که جوانی که این عوامل تحریک و اغوا را میبیند و در محیط فحشا و فساد، سرگشته و سرگردان است از جهت اخلاقی و مشی زندگی از عوامل پیرامون خود تأثیر میپذیرد و نهایتاً مانند حیوانی خواهد بود که شهوت جنسی او را کورو کر میکند و هیچ حد و مرزی را رعایت نخواهد کرد.
بنابر آنچه بیان کردیم بر والدین و مربیان محترم واجب است که در جهت نصیحت و در صورت لزوم، در منع و کنترل فرزندان خود تلاش نمایند و با کمال صداقت به آنان بگویند که نگاه کردن به زنان عریان و بزک کرده و خواندن مطالب عاشقانه و دیدن تصاویر سکسی که از جانب تاجران شرف و غریزه ترویج میشود و گوش دادن به آهنگهای مبتذلی که با امواج هوا در فضا سیر میکند و محیط را آلوده میسازد، غیرت انسان را از بین میبرد و شرافت و عفت او را لکهدار میکند، اخلاقش را فاسد مینماید و کرامت و بزرگی او را لگدمال، ادراک و فهم او را کند، و حافظه را ضعیف میکند. آتش غریزه را شعلهور میسازد و شخصیت و هویت او را تباه میکند و صفات انسانی و فضایل اخلاقی را در زیر خاک دنائت و حقارت مدفون میسازد.
چه بسا که این نصایح در جوانان ما تاثیر بگذارد و پیامدهای نامطلوب مورد بحث را در نظر بگیرند که در آن صورت راهی بجز توازن ارادی و انتظام روانی و اخلاقی و سلامت عقلی و جسمی برایشان باقی نخواهد ماند، آنگاه در زمره انسانهای پاک و شایسته و مؤمنین نیکوکار در خواهند آمد.
4- پر کردن اوقات فراغت با برنامههای مفید
صاحبنظران علم روانشناسی میگویند: فردی که با خود خلوت میکند اندیشههای رویایی و افکار پریشان و تخیلات جنسی شهوتانگیز به او هجوم میآورند، خصوصاً در افراد نوجوان و جوان این تفکرات و حالات شدیدتر است.
دراین هنگام است که جوان یا نوجوان به عادت زشت استمنا پناه میبرد تا طغیان شهوت را فرونشاند یا از فشار آن بکاهد. راه رها شدن از این هجوم خیال و افکار پریشان چیست تا چنین نتایج اسفباری نداشته باشد و چنین عواقب دردناکی بر جای نگذارد؟
باید جوان یا نوجوان را راهنمایی کنیم تا اوقات فراغت خود را به شیوهای مطلوب پر کند و حقیقتاً مواردی که جوانان ما میتوانند اوقات بیکاری خود را در آن صرف کنند بسیار است، برای مثال تمرینات ورزشی که موجب تقویت جسمی میشود یا گردش سودمند و مفید همراه دوستان خوب که باعث طراوت خاطر میگردد و یا مطالعه مفیدی که دانستنیهای فرد را میافزاید و یا کاری دستی که قابلیت و استعداد فرد را رشد و تکامل میبخشد و یا حضور در جلسه تدریس مطالب دینی و اخلاقی که او را تهذیب میکند و یا بحثهای فرهنگی و علمی که موجب رشد و پرورش عقلی میشود و تیراندازی و یا آموزشهایی که او را برای جهاد مهیا میسازد و تعداد بسیار زیاد سرگرمیهای دیگری که مفید هستند، ذهن را تغذیه کرده و روح را پاک و جسم را تقویت میکنند و عامل رشد و نمو اخلاقی هستند.
از نکات بسیار مهمی که مربیان و والدین عزیز باید به آن توجه داشته باشند انتخاب دوستان شایسته و مطمئن برای فرزندانشان است که اگر فراموش کرد، به او تذکر دهند و اگر اشتباه عمل کرد، او را نصیحت کنند و در بهترشدن او را یاری دهند و در صورت پیش آمدن مشکلات و حوادث ناگوار زندگی به کمک او بشتابند.
شاید بگوئید اینچنین دوستانی کم هستند خصوصاً در شرایط فعلی که دوست مخلص و رفیق مؤمن واقعاً نادر است.
آری ما هم قبول داریم که اینگونه افراد کم هستند، اما واقعیت آن است که در هر جایی افرادی هستند که در سیمایشان اثر سجود را میشد دید و راه درست و اخلاق والای آنان، آنها را از سایرین متمایز میکند.
چه خوبست که جوانان و نوجوانان ما به دنبال چنین دوستانی باشند و چنانچه آنها را یافتند، رها نکنند تا در سختیها و ناملایمات زندگی برای او مانند تکیهگاهی باشند و در جدال بر علیه مفاسد روزگار او را یاری دهند، همراهان نیکوکار و مورد اطمینان او باشند که به آنان اعتماد میکند و در جوارشان آرامش روحی مییابد.
بدون تردید هر کسی دنبالهرو و تابع دین و خطمشی دوست صمیمی خود خواهد بود و ارزش و شخصیت هر کس را میتوان با شناخت دوستانش حدس زد و به قول معروف.
کبوتر با کبوتر باز با باز |
|
کند همجنس با همجنس پرواز |
رسول گرامی خدا ج در این باره میفرماید: «المرء علی دین خلیله، فلینظر أحدکم من یخالل».
«هر انسانی تابع دین دوست خویش است پس دقت کنید که با چه کسی صمیمی هستید و نشست و برخاست میکنید» (روایت ترمذی).
واضح است که فردی که اهل فسق و فجور و گناه و تبهکاری دوستی میکند براهی بجز گمراهی و مسیری بجز بدبختی و انحراف گام نمینهد. اینچنین دوستانی فقط برای منفعت شخصی و سوء استفاده از افراد با آنان رفیق میشوند.
این دغل دوستان که میبینی |
|
مگسانند گرد شیرینی |
بنابراین جوانان ما اگر میخواهند ایمانی راسخ و اخلاقی والا و پاک و جسمی سالم ونیرومند داشته باشند باید از دوستان بد و همراهان شرور بر حذر باشند و بدنبال دوستان شایسته و جماعت مؤمنی باشند که سعادت دو سرای را برایش تأمین کنند، بزرگی و عزت در دنیا و نجات و رستگاری در آخرت!
و کلام پروردگار عظیم ما چه تکاندهنده و بیدارکننده است، آنجا که میفرماید:
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ ٦٧﴾ [الزخرف: 67].
«دوستان صمیمی آنروز (روز قیامت) دشمن یکدیگرند، مگر انسانهای متقی (که دوستی آنها بخاطر خدا بوده است)».
از جمله وصایای پزشکان در جهت تخفیف فشار غریزه جنسی و هجوم احساس شهوانی موارد زیر است.
1- دوش آب سرد در فصول گرم و ریختن آب سرد بر عضو تناسلی در فصلهای دیگر.
2- انجام تمرینات ورزشی.
3- پرهیز از غذاهای تند و آغشته به ادویه مانند فلفل، بعلت آنکه اینگونه غذاها محرک هستند.
4- کاهش نوشیدن چای و قهوه که اعصاب را تحریک میکند.
5- عدم مصرف زیاد گوشت قرمز و سفید.
6- نخوابیدن بر شکم یا پشت، سنت آن است که بر پهلوی راست و روبروی قبله بخوابد.
آخرین نکتهای که در ارتباط با جلوگیری از استمنا ذکر میشود موضوع بسیار مهم ترس از خدایتعالی است.
جوانی که با تمامی وجود احساس میکند که خدایش او را میبیند و مراقب اوست، نهان و آشکارش را بخوبی میداند و خیانت چشم و اسرار درون او را میبیند و اگر در انجام وظایف کوتاهی کند بزودی به حساب کارهایش میرسد و اگر بلغزد یا منحرف شود او را مجازات خواهد کرد، دیگر به جانب اعمال قبیح و عوامل مهلک نخواهد رفت و از ارتکاب فحشا و منکر نیز خودداری میکند.
از طرف دیگر حضور در مجالس علم و ذکر و تداوم نمازهای فرض و سنت، تلاوت قرآن، خواندن نماز شب در ساعاتی که همه در خوابند و استمرار روزههای سنت و شنیدن شرح حال و زندگی یاران پیامبر و بزرگان دین و همراهی با جماعت مؤمن و نیکوکار و یاد مرگ و زندگی پس از مرگ، ترس از خدای عزوجل را در دل مؤمن رد میدهد. آنگاه عظمت و اقتدار پروردگارش را در دل احساس میکند و حس مراقبت و نظارت الهی در درونش نمو مییابد. چه شایسته است که جوانان ما این راه را برگزینند و این اصول را در حیات خویش بکار برند تا احساس مراقبت و نظارت دائمی پروردگار متعال در وجود آنان نیز رشد کند و بذر نهال مقدسی خوف و خشیت الهی در اعماق قلبشان بشکفد، در این صورت، دیگر زیور دنیایی آنان را دچار لغزش و انحراف نمیکند و در دام گناه و حرام گرفتار نمیشوند. و این جمله مقدس را که کلام با عظمت خالق جهانیان است، شعار زندگی خویش میسازند که:
﴿فَأَمَّا مَن طَغَىٰ ٣٧ وَءَاثَرَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا ٣٨ فَإِنَّ ٱلۡجَحِیمَ هِیَ ٱلۡمَأۡوَىٰ ٣٩ وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ ٤٠﴾ [النازعات: 37- 40].
«پس کسی که سرپیچی کرد و زندگانی دنیا را برگزید، بحقیقت که دوزخ جایگاه اوست و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسد و نفس خویش را از هوی و هوس بر حذر داشت، به تحقیق بهشت جایگاه اوست».
مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر پدیده بسیار خطرناک و در عین حال اسفبار و دردآوری است که بیشتر در جوامع و محیطهای به چشم میخورد که بهایی به اخلاق و ارزشهای معنوی نمیدهند و احترامی برای تربیت و عقیده اسلامی قائل نمیشوند.
این پدیده بیشتر در میان بچههای ولگرد و بیسرپرستی دیده میشود که کسی بر تربیت و راهنمایی آنان نظارت ندارد. همچنین در بین فرزندانی به چشم میخورد که بعلت غفلت و بیتوجهی والدین به راه فساد و انحراف قدم گذاشتهاند، همنشین اشرار و همصحبت تبهکاران شده و فساد و اخلاق پست را از آنان گرفتهاند.
برای آنکه حق مطلب را در این باره ادا کرده باشیم از سه جنبه موضوع فوق را بررسی میکنیم:
1- زیانهایی که از مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر ناشی میشود.
2- حکم شرعی آن
3- راه درمان و ریشه کن نمودن این عادت ویرانگر
ضررهای ناشی از مواد مخدر و مشروبات الکی
دانشمندان و صاحبنظران علوم بهداشت و تندرستی اتفاقنر دارند که مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر موجب تضعیف حافظه و ایجاد حالت جنون میگردد، بر اعصاب اثر بسیار نامطلوب دارد، توانایی فکر و میزان هوشیاری را کم میکند، دردستگاه گوارش اختلال ایجاد میکند، سبب کاهش اشتها، سوء تغذیه، لاغری، ضعف جسمی و ناتوانی بدنی میشود و از علل مهم تصلب شرائین و بیماریهای مهلک قلبی است.
دانشگاه آمار و سرشماری جمعیت فرانسه، در سال 1955 اعلام کرد که مشروبات الکلی بیشتر از مرض سل موجب مرگ و میر فرانسویها شده است، طبق آمار فوق در همان سال تعداد مرگ و میر ناشی از مشروبات الکلی 17000 نفر بوده است در حالیکه تعداد مرگ و میر ناشی از بیماری سل را 12000 نفر ثبت کردهاند.
بدیهی است که فرد معتاد به مشروبات الکلی و مواد مخدر بدون هیچگونه حساب و کتابی پول خود را برای بدست آوردن این مواد مضر صرف میکند در نتیجه موجب نابودی و فروپاشی خانواده و فقر و تنگدستی روزافزون خود و اطرافیان میشود. اگر از نقطه نظر دیگر هم به موضوع نگاه کنیم در مییابیم که فرد معتاد در نظام تولیدی و روند مفید اجتماعی نقشی ندارد و عامل خلل در اقتصاد جامعه و عقبماندگی آن است، زیرا فرد معتاد بدلیل ضعف و سستی و امراض متعدد جسمی و روحی توانایی انجام کارهای سودمند را نخواهد داشت.
روزنامه «الاهرام» چاپ مصر در شماره منتشره خود بتاریخ، 3/5/1965 میگوید:
72 میلیون آمریکایی مشروبات الکلی مینوشند از این تعداد 20 میلیون نفر کارمند دولت هستند و سالانه میلیونها دلار بدلیل غیبت اداری و عدم کارآیی مناسب به دولت ضرر میزنند.
ج- زیانهای روانی، اخلاقی، اجتماعی
فرد معتاد صفات ناپسند و عادات زشتی مانند دروغ و ترس همراه با خواری و ذلت دارد، برای ارزشهای اخلاقی و مفاهیم معنوی اهمیتی قائل نیست و برای رسیدن به مقصود به ارتکاب جرایمی مانند سرقت، تجاوز، خود فروشی، فحشا و غیره مبادرت میکند، بیبندوبار و سست اراده است و توانایی ادارک و فهم در او بسار ضعیف میشود، این افراد بیشتر اوقات زندگی خود را با گروه معتادین فاسد در خرابهها یا اماکن مخفی و مملو از فساد و فحشا میگذرانند و با تبهکاران و افراد مجرمی رفت و آمد دارند که برای دست یافتن به ماده مخدر و تسکین خود هر جنایتی را مرتکب میشوند.
بدیهی است که شیوع مواد مخدر و مصرف آن یکی از دسیسههای مهم استعماری غرب است، ترویج مواد مخدر سلاح مخرب و ویرانگری است که عظمت و توان ملتها را در هم میشکند و اخلاق امت را فاسد میکند و شعله جهان و مقاومت اسلامی را در روح افراد خاموش میکند.
هنوز هم مصر از موج اعتیادی که استعمار بریتانیا در 25 سال پیش بنیان نهاد در رنج است.
نمونه دیگری که از دسیسههای استعماری میبینیم «جنگ افیون» در چین است، کشور انگلیس با تجارت و رواج مواد مخدر در کشور چین ضربه بسیار مهلکی به این کشور وارد نمود.
حکم اسلام در ارتباط با مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر
مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر براساس ادلۀ ذیل دراسلام حرام است:
خدایتعالی در سوره مائده میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُوقِعَ بَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِی ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِ وَیَصُدَّکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١﴾ [المائدة: 90- 91].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، تحقیقاً شراب، قمار، بتها و تیرهای قرعهکشی، پلید بوده و جزو اعمال شیطانی میباشد از آن دوری کنید شاید رستگار شوید، براستی شیطان میخواهد به سبب مشروبات و قمار بین شما کینه و دشمنی ایجاد کند و شما را از ذکر خداوند و نماز باز دارد، آیا دیگر دست نمیکشید؟»[7].
و پیامبر اکرم ج فرمودند: «لعن الله الخمر وشاربها وساقیها ومبتاعها وبائعها وعاصرها ومعتصرها وحاملها والمحمولة إلیه». «خدایتعالی مشروبات الکلی، سازنده، نوشنده، فروشنده، حملکننده، انبارکننده، نگهدارند، و ساقی آن را لعنت کرده است» (روایت ابوداود).
(أ) تحریم مواد مخدر، مشمول قاعده استنباط شده از آیه ﴿وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ﴾ [الأعراف: 157] و حدیث «لا ضرر ولاضرار فی الإسلام» میباشد.
(ب) همچنین مشمول حدیثی است که درآن «ام سلمهل» (همسر پیامبرص) میگوید: رسول خداص از هر ماده مسکر و مفتّر (سستکننده) نهی کرد. همچنانکه میدانیم مواد مخدر سستکننده است و این نهی آن را نیز شامل میشود.
(ج) دلایلی که برای حرام بودن مشروبات الکلی مطرح شد در مورد مواد مخدر نیز صدق میکند، زیرا باعث اختلال و عدم تعادل عقلانی میشود و ذهن آدمی را از حالت طبیعی یعنی هوشیاری حاکم بر آن خارج میکند.
«بخاری» و «مسلم» روایت میکنند که امیرالمؤمنین «عمربن الخطابت» بر بالای منبر رسول خدا ج فرمود: «الخمر ما خامر العقل».
«خمر یا مشروبات حرام به تمام آنچیزی اطلاق میشود که تعادل و توازن طبیعی عقل آدمی را بهم بزند و آن را بپوشاند».
این جمله مفهوم خمر یا مشروب حرام را مشخص میکند و دیگر جایی برای سؤال و شک و شبهه باقی نمیگذارد، هر چیزی که ادراک عقلانی را مختل نماید و آن را از طبیعی خویش که هوشیاری و توانایی تمیز است خارج کند، خمر محسوب میشود و تا روز قیامت حرام است.
بنابراین موادی مانند حشیش، کوکائین، هروئین و غیره که تاثیر شدیدی بر عقل میگذارد و مصرفکننده آنها دور را نزدیک و نزدیک را دور میبیند، تصاویر خیالی و غیرواقعی در برابر چشمانش ظاهر میشود و در دریایی از اوهام و خیالات غرق میشود و در این سرگردانی و گمراهی، خود و دنیای اطرافش را فراموش میکند، مسلماً مشمول تعریف خمر خواهد بود.
در اینجا سؤالی پیش میآید، آیا میتوان مشروبات الکلی را بعنوان دارو مصرف کرد؟
جواب سؤال ما را پیامبر گرامیصدادهاند.
مردی از رسول خدا درباره خمر (مشروبات الکلی) سؤال کرد، آن حضرت فرمودند:
«حرام است». گفت: ای پیامبر خدا، من آن را بعنوان دارو میسازم! پیامبرص فرمود: «خمر خود درد است و دوا نیست» (روایت مسلم و امام احمد).
همچنین فرمود: «خدایتعالی با هر دردی دارویی نازل کرده است پس برای شفای بیماریتان از داروها استفاده کنید، اما برای مداوا از داروی حرام بهره نگیرید» (روایت ابو داود).
و فرمود: «پروردگارتان شفای شما را در آنچه بر شما حرام کرده، قرار نداده است» (روایت بخاری)
نصوص مورد بحث دلالت میکند که استفاده از مشروبات الکلی بعنوان دارو حرام است و کسی که به انجام این کار مبادرت نماید گناهکار خواهد بود.
اما بعضی از داروها که با نسبت معینی از الکل مخلوط میگردد تا از فاسد شدن دارو جلوگیری کند یا اثر مفیدی داشته باشد و تنها راه مداوای بیماری باشد، استفاده از آن جایز است.
در اینصورت طبیعی میتواند اینچنین داروهایی را تجویز کند که در کار خود مهارت داشته باشد و از خدا در آشکار و پنهان خود بترسد.
دلیل مباح بودن این تجویز آن است که اساس احکام شرع اسلام بر آسانی و جلب مصلحت و رفع مشکلات مردم است، مفاهیم فوق را از این آیه استنباط کردهایم.
﴿فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَیۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَلَآ إِثۡمَ عَلَیۡهِ﴾ [البقرة: 173].
«پس کسی که در شرایطی اضطراری قرار گرفت در حالیکه گناهکار یا تجاوزگر نیست گناهی بر او نخواهد بود».
درمان اصولی و ریشهای این پدیده:
1- تربیت شایسته
2- حذف علل و عوامل روی آوردن به مشروبات الکلی و مواد مخدّر
3- مجازات مصرفکنندگان
در این بارۀ قبلاً بحث کردهایم، همچنانکه اشاره کردهایم، پرورش فرزندان از همان سنین کودکی براساس ایمان به خدایتعالی و ترس از او و احساس حضور و نظارت الهی در نهان و آشکار صورت میگیرد.
تربیت براساس اصول صحیح و روش معیّن، اثر بسیار بزرگی در تکوین روحی و اصلاح شخصیت و تعالی اخلاق دارد. با نگاهی گذرا به تاریخ اسلام در مییابیم که تحول شگفتانگیز اعراب و ترک عادات ناپسند آنان که با کمال رغبت در زمان جاهلیت براساس آن زندگی میکردند به این علت بود که شخصیت و روان آنان بر مبنای ایمان به خدایتعالی و حسن خشیّت و حضور الهی نقش پذیرفت و تمامی آنچه را که با این آئین مقدس و بلندمرتبه ناسازگار بود، کنار گذاشتند.
عرب جاهلی به شراب علاقهای مفرط داشت، اشعار جاهلی مملو است از وصف و مدح شراب.
یکی از شعرای عرب میگوید:
إذا مت فادفنی إلی جنب کرمه |
|
تروی عظامی بعد موتی عروقها |
بعد از مرگم مرا در کنار درخت انگوری دفن کنید تا ریشههای آن استخوانهایم را سیراب نماید.
شراب در ادبیات عرب جاهلی بیش از صدنام به خود اختصاص داده بود[8].
با تمام تعلق خاطری که اینان به شراب داشتند بعد از نزول آیه تحریم خمر، همه آنان گفتند: پروردگارا! شراب را رها کردیم و دیگر به آن لب نخواهیم زد و هر آنچه شراب داشتند، بیرون ریختن طوری که تمام کوچههای مدینه را خیس کرد. آری زمانی که ایمان، با رگ و پی و خون انسان در میآمیزد و به اعماق وجودش نفوذ میکند، اینچنین شگفتی میآفریند و آنچنان اثری در تربیت و اصلاح انسان دارد و اعمال فردی و اجتماعی مختلفی را امکانپذیر میسازد که دولتها از انجام آن عاجر و قدرتهای نظامی در برابر ناتوانند.
(ب) حذف علل و عوامل روی آوردن به مشروبات الکلی و مواد مخدر
اجرای این بخش توسط مرجعی امکانپذیر است که دارای قدرت قانونی و اجرایی باشد، زمانی که تحریم خرید و فروش و عرضه شراب از جانب دولت اعلام گردد و برنامههای مشخصی در جهت ریشهکن نمودن آن به اجرا در آید، راه بر معتادین بسته میشود و دیگراهل فسق و فجور به این مواد مخرب دسترسی ندارند و جوانان نیز نمیتوانند آن را خریداری کنند.
دین اسلام برای ممانعت از مصرف مشروبات الکلی مجازاتهایی تعیین نموده است. کسی که مرتکب این جرم شود از 40 تا 80 ضربه شلاق میخورد، البته این مجازات، منافاتی با سایر تعزیرها مانند پرداخت جریمه و زندان و مصادره ندارد.
این مجازاتها فقط به نوشندگان شراب اختصاص ندارد، بلکه شامل حال سازندگان، حملکنندگان و تاجران شراب نیز میشود.
البته اگر حکومت در برکندن ریشه این عادات شوم جدی باشد، میتواند همراه با اعمال اجرایی و مجازاتهای فوق از طریق استدلالی و با شیوهای منطقی مضرات این مواد ویرانگر را تفهیم نماید.
چه بسا که با این اقدامات بتواند جامعه را از مشروبات الکلی و مواد مهلک مخدر پاک کند.
زنا و لواط خطرناکترین پدیدههایی هستند که میتوانند در کودکان، نوجوانان و جوانان دیده شوند و چه بسیارند کودکانی که هنوز به مرحله بلوغ نرسیده به علت اهمال و غفلت والدین به راه فحشا و فساد کشیده میشوند، در سراشیبی مرگبار انحراف و تباهی اخلاقی قرار میگیرند و به پستترین درجات ممکن سقوط میکنند. و چه فاجعهای دردناکتر از آن است که پدر و مادر، خود شاهد باشند که فرزندانشان به اخلاق منحط و پست گرفتار شده و با فطرتی واژگون، در منجلابی متعفن از فساد دست و پا میزنند.
و دیگر در آن موقع که جگرگوشه و ثمره عمرشان در فحشا و فساد غرق شد، آه و ناله و حسرت ثمری ندارد.
اگر این پدران و مادران از قبل به فکر چنین عاقبت ناگواری بودند، فرزندانشان را براساس برنامهای منظم تربیت میکردند و تمامی فعالیتهای آنها را زیر نظر داشتند و دوستان و همراهان آنان را به خوبی میشناختند، به این نتیجه ذلتبار و این پایان فاجعه آمیز نمیرسیدند.
چه کسی در درجه اول مسؤول انحراف اخلاقی و اجتماعی اینچنین افرادی است؟ چه کسی باید این افراد را به جانب فضیلتهای اخلاقی رهنمون شود و فحشا و منکر را دردید آنان زشت و قبیح جلوه دهد؟
در جواب باید گفت: قبل از هر کس پدر و مادر مسؤولند، سپس به درجاتی کمتر دولت و نظام اجتماعی در اینباره مورد سؤال خواهد بود.
بعد از این مختصر رهنمود در ارتباط با پدیده مذکور از سه جهت به بحث و بررسی آن میپردازیم:
1- زیانهایی که از زنا و لواط ناشی میشود.
2- حکم شرعی مربوط به آن.
3- راه درمان و ریشهکن نمودن آن.
بسب این عمل زشت و ننگین فرد خطاکار به بیماریهای متعدد مبتلا میشود که فقط نمونههایی از آن در اینجا بیان میشود.
از عوارض این بیماری خطرناک ایجاد زخمها و تورم بر عضو تناسلی و لبها و دهان در مراحل ابتدایی آن است سپس لکههائی بر قسمتهای مختلف بدن ظاهر شده و در مراحل انتهایی باعث کوری، کری و تصلب شرائین میشود. عدم توانایی در حفظ تعادل، ناهنجاریهای اعضای مختلف، سرطان زبان و گاهی سل نیز از پیامدهای سفلیس است. این بیماری به همسر و فرزندان نیز قابل انتقال است و از بیماریهای مسری است که در حین تماس جنسی منتقل میشود.
بر اثر این بیماری درد و سوزش شدیدی در هنگام ادرار ایجاد میشود و همراه با آن چرک از مجرای ادرار خارج میشود. این ترشح چرکی در زنان علاوه بر خروج از مجرای ادرار در مجاورت گردن رحم نیز به چشم میخورد.
در مردان بیضهها و مثانه ملتهب میشود و مجاری بعلت التهاب تنگ میشوند و در زنان علاوه بر التهاب تخمدانها، رحم و کلیهها نیز درگیر میشوند.
گاهی سوزاک سبب عقیم شدن زن یا مرد میشود و تجمع ترشحات چرکی در مجرای ادرار موجب حبس ادرار و بازگشت آن میگردد.
این بیماری در بعضی اوقات کشنده است.
انواع مختلفی از بیماریهای عفونی بعلت تماس نزدیک و ترشحات آلوده هنگام عمل جنسی در اشخاص ایجاد میشود. بسیاری از میکروبهای عامل این بیماریها خطرناک بوده و مرگبارند[9].
مدرک ما، وضع نابسامان کشورهای غربی است. بعلت رواج زنا و لواط در آنها و وجود مجامع و اماکن فساد، تعداد بیماران و اینگونه امراض بسیار زیاد شده است و خطر روز افزون عوارض آن، حیات غربیها را مورد تهدید جدی قرار داده است.
و چه پرمعنا و ملموس است سخن پیامبر راستگوی ماص فرمود: «اگر جامعهای محل بروز فحشا و فساد باشد خدایتعالی آن جامعه را به انواع بیماریها مبتلا خواهد کرد و به مصیبتهایی گرفتار میکند که در بین آنها سابقه نداشته است».
«بزّار» و «بیهقی» و «ابن ماجه» روایت میکنند که رسول خداص فرمود: «یا معشر المهاجرین! خمس خصال إذا ابتلیتم بهن- وأعوذ بالله أن تدرکوهن- عدد منها:... ولم تظهر الفاحشه فی قوم قط یعمل بها علانیة إلا فشا فیهم الطاعون والأوجاع التی لم تکن فی أسلافهم».
«ای جماعت مهاجر به خدا پناه میبرم که به 5 خصلت مبتلا شودی (یکی از خصایل این است) که اگر قومی بیپروا و آشکارا مرتکب فساد و فحشا شوند، طاعون و انواع بیماریهای دیگر که در بین گذشتگان آنها نبوده است در ایشان بروز خواهد کرد».
پس شایسته است صاحبان بینش و بصیرت پند گیرند.
(ب) زیانهای اجتماعی، اخلاقی و روانی
برای آگاهی از قبح، زیان و خطر این پدیده شوم، کافی است بدانیم که زنا و لواط موجب اختلاط نسبی و تباه شدن نسل انسانی میشود، شرف و ناموس را پایمال میکند و شهامت و جوانمردی را از بین میبرد، عامل مهم بیبند و باری و فساد اجتماعی و از هم گسیختن روابط زناشویی است، نظام مقدس خانواده را متلاشی میکند، مردانگی و کرامت انسانی را محو میکند وقربانی خود را در باتلاقی از رذالت و پستی رها میکند.
و باز هم برای بیان فساد و زیان این عمل زشت شاید همین کافی باشد که به سبب زنا و لواط جامعه پر از بچههایی خواهد شد که نه ارزش و احترامی دارند و نه اصل و نسبی، موج فساد و بیبندوباری جوانان و زنان امت را در بر میگیرد، در چنین شرایطی دیگر ارزشی برای اخلاق برسمیت نمیشناسند و اعتبار و اهمیتی برای فضیلت و شرف انسانی قائل نمیشوند.
چه ارزشی دارد جامعهای که اخلاق از آن رخت بربسته است و حیاتش تباه شده، هویت و موجودیتش نابود شده است؟ چه ارزشی دارد جامعهای که کودکانش بیسرپرست و ولگرد و زنانش بیآبرو و بیحیثیت و جوانانش آلوده به گناه و تبهکاری هستند؟
چه ارزشی دارد جامعهای که شهوت بر افراد آن مستولی گشته است و غرایز بر آنها مسلط است؟ اندیشهای بجز لذت حرام و اعمال منافی عفت ندارد و هدف و مقصدش به چهار چوبه تنگ غریزه و شهوت محدود شده است. بدون تردید چنین اجتماعی تار و پودی از هم گسیخته و سست دارد و هر لحظه ممکن است که دچار زوال و نابودی کامل گردد.
و چه راست گفت آن پروردگار با عظمت در کتاب بلند مرتبه و استوار خویش که:
﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِکَ قَرۡیَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِیرٗا ١٦﴾ [الإسراء: 16].
«و چون بخواهیم شهرى را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا مىداریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم.».
براساس دلایل زیر و بنابر اجماع فقها و مجتهدین، زنا و لواط حرام است.
در ارتباط با حرام بودن زنا، خدایتعالی میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا ٣٢﴾ [الإسراء: 32].
«به زنا نزدیک نشوید که فحشاست و بد راهی است».
﴿وَٱلَّذِینَ لَا یَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا یَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا یَزۡنُونَۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ یَلۡقَ أَثَامٗا ٦٨ یُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَیَخۡلُدۡ فِیهِۦ مُهَانًا ٦٩﴾ [الفرقان: 68].
«و کسانىاند که با خدا معبودى دیگر نمىخوانند و کسى را که خدا [خونش را] حرام کرده است جز به حق نمىکشند، و زنا نمىکنند، و هر کس اینها را انجام دهد سزایش را دریافت خواهد کرد. براى او در روز قیامت عذاب دو چندان مىشود و پیوسته در آن خوار مىماند».
و پیامبر محبوب ما ج میفرماید: «لا یزنی الزانی حین یزنی وهو مؤمن...» «زناکار در هنگام زنا ایمان ندارد»(روایت بخاری و مسلم).
و فرمود: «إن الزناة تشتعل وجوههم نارا». «روز قیامت از صورت زناکاران آتش شعله میکشد» (روایت طبرانی).
و فرمود: «إذا ظهر الزنی والربا فی قریة فقد أحلوا بأنفسهم عذاب الله». «زمانی که زنا و ربا در جامعهای آشکار انجام شود، مردم آن مستحق عذاب الهی هستند». (روایت حاکم). و نیز فرمودند: «الزانی بحلیلة جاره لا ینظر الله إلیه یوم القیامة ولا یزکیه، ویقول: ادخل النار مع الداخلین».
و فرمود: «کسی که با زن همسایهاش زنا کند، خدایتعالی در روز قیامت بسویش نظر نخواهد کرد و او را پاک نخواهد کرد و به او میگوید با اهل آتش وارد دوزخ شود» (روایت ابی الدنیا والخرائطی).
و در ارتباط با حرام بودن لواط، خدایتعالی میفرماید:
﴿أَتَأۡتُونَ ٱلذُّکۡرَانَ مِنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦٥ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَکُمۡ رَبُّکُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِکُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٌ عَادُونَ ١٦٦﴾ [الشعراء: 165- 166].
«آیا با مردان نزدیکی میکنید و همسران خود را که خدایتعالی برایتان خلق کرده است رها مینمائید، بلکه شما قومی تجاوزگرید».
و میفرماید:
﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٨ أَئِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ وَتَقۡطَعُونَ ٱلسَّبِیلَ وَتَأۡتُونَ فِی نَادِیکُمُ ٱلۡمُنکَرَۖ فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتِنَا بِعَذَابِ ٱللَّهِ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٢٩﴾ [العنکبوت:29].
«و (بیاد آور) لوط را هنگامی که به قومش گفت: شما عمل شنیعی را مرتکب میشوید که تا حال هیچ انسانی مرتکب آن نشده است شما با مردان نزدیکی میکنید و راهزنی میکنید و در انجمنهایتان اعمال ناروا انجام میدهید. تنها جواب قومش آن بود که اگر راست میگویی عذاب الهی را که وعده میدهی، بیاور!»
و پیامبر بزرگوارص میفرماید: «ملعون من عمل عمل قوم لوط، ملعون من عمل عمل قوم لوط، ملعون من عمل عمل قوم لوط ...». «از رحمت خدای بدور است کسی که عمل قوم لوط (لواط) را انجام میدهد» و این جمله را سه بار تکرار کردند (روایت حاکم).
و فرمود: «أخوف ما أخاف علی أمتی من عمل عمل قوم لوط». «هولناکترین پدیدهای که از بروز آن در امتم میترسم، عمل قوم لوط است» (روایت ابنماجه و ترمذی).
و فرمود: «أربعة یصبحون فی غضب الله ویمسون فی سخط الله» قال أبوهریرةس: من هم یا رسول الله؟ قال: «المتشبهون من الرجال بالنساء، والمتشبهات من النساء بالرجال، والذی یأتی البهیمة، والذی یأتی الرجال». «چهار کس مورد خشم و غضب الهی قرار میگیرند» ابوهریره گفت: ای پیامبر خدا، آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: «مردی که خود را شبیه به زن میسازد و زنی که خود را شبیه مرد میسازد و کسی که با حیوان عمل جنسی انجام میدهد و کسی که با مردان عمل لواط انجام میدهد» (روایت طبرانی و بیهقی).
در شرع مقدس اسلام دو نوع مجازات برای زنا تعیین شده است.
(أ) مجازات تازیانه همراه با تبعید.
(ب) سنگسار کردن (رجم).
این مجازات برای زناکاری است که ازدواج نکرده و باصطلاح مجرد است و متاهل نیست و تفاوتی ندارد که مرد باشد یا زن.
صد ضربه شلاق به فرد زانی میزنند. این حکم براساس آیه سوره نور است که اینچنین میباشد:
﴿ٱلزَّانِیَةُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ وَلَا تَأۡخُذۡکُم بِهِمَا رَأۡفَةٞ فِی دِینِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ وَلۡیَشۡهَدۡ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢﴾ [النور: 2].
«دختر و پسر زناکار (هر کدام را) صد ضربه شلاق بزنید و نسبت به آنان در اجرای حکم دین خداوند، ترحم و دلسوزی نکنید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و گروهی از مؤمنین نظارهگر عذاب آن دو باشند».
تبعید کردن پس از مجازات تازیانه به نظر احناف از باب تعذیر است، ولی ازنظر سایر ائمه، فرد بعد از آنکه شلاق زده شد باید تبعید شود ولی به جایی که فاصله آن موجب نشود که نماز شکسته خوانده شود.
در زمان اصحاب پیامبر و خلفا راشدین نیز حکم تبعید همراه با تازیانه صادر شده است.
بنابر فرموده رسول اکرمص که در حدیث ذیل خواهد آمد، زناکار متاهل سنگسار خواهد شد.
نبیاکرمص فرمود: «لا یحل دم امریء مسلم یشهد أن لا إله إلا الله وأنی رسول الله إلاَّ بإحدی ثلاث: الثیب الزانی، والنفس بالنفس، والتارک لدینه المفارق للجماعة». «مسلمانی که به یگانگی خدا و پیامبری من شهادت بدهد خونش حلال نخواهد بود مگر در سه مورد: زناکاری که زن یا شوهر دارد، قصاص فردی که کسی را کشته است، و فردی که اسلام را ترک گفته و جماعت مسلمان را رها کرده است» (روایت بخاری و مسلم و دیگران).
و در احادیث صحیح نیز آمده است که رسول خدا ج امر فرمود «ماعزبن مالکس» و زن «غامدیة» را که در مقابل آنحضرت به زنا اعتراف کردند سنگسار نمایند (هر دو متأهل بودند).
دانشمندان و فقها اسلامی اتفاق نظر دارند که لواط نیز زناست، اما در مورد حدود مجازات اختلاف نظر وجود دارد.
«البغوی» در این مورد میگوید: اهل علم در ارتباط با حد فرد لواط کار اختلافنظر دارند، گروهی اعتقاد دارند که حد همان حد زناست اگر متاهل باشد، رجم میشود و اگر مجرد باشد، صد ضربه شلاق میخورد، این قول «اظهر» امام «شافعی» است.
گروهی معتقدند که لواطکار سنگسار میشود، چه مجرد باشد و چه متأهل، این نظر امام «مالک» و امام «احمد» و گفته دوم امام شافعی است که فرموده است: «فاعل و مفعول هر دو کشته میشود»[10].
حنفیها میگویند: تعزیر واجب است، این مجازات جهت ممانعت از ارتکاب جرم صورت میگیرد، چنانچه فرد لواط کار فعل مذکور را ترک نکرد، با شمشیر سر از بدنش جدا میشود.
نصوصی که بر وجوب کشتن فاعل و مفعول دلالت میکند:
جمهور فقها و مجتهدین اتفاق نظر دارند که باید فاعل و مفعول هر دو کشته شوند: «ترمذی»، «ابوداود» و «ابن ماجه» روایت میکنند که رسول خدا ج فرمود: «من وجدتموه یعمل عمل قوم أهل لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به». «کسی را یافتید که عمل قوم لوط را انجام میدهد او را همراه با مفعول بکشید».
همچنین فرمود: «اقتلوا الفاعل والمفعول به، والذی یاتی البهیمة». «فاعل و مفعول عمل لواط و کسی را که با حیوان نزدیکی میکند، بکشید». (روایت بیهقی و دیگران)
درمان و ریشهکن نمودن این پدیده
راه درمان و ریشهکنی این عمل زشت همان راهی است که در ارتباط با عمل استمنا ذکر نمودیم، پس ضرورتی به اعاده کلام در این باب نیست.
و در انتهای این بحث قصد دارم راه درمان دیگری را به حضور خوانندگان عزیز تقدیم کنم.
میدانیم که تنها راه اصلاح امت اسلام راهی است که گذشتگان و پیشاهنگان دین اسلام در بر گرفتند.
اگر امت اسلام در گذشته با اعتقاد و التزام به اسلام چه از جهت فکری و چه از جهت قانونگذاری و تشریع اصلاح گردید و عزّت و سعادت را در سایه آن تجربه کرد و به قدرت و استقرار و تمدن دست یافت، پس امروز راهی نمیماند جز آنکه همانند آنان طریقی را طی کنیم و براهی برویم که آنان رفتند و برای ما نیز ترسیم نمودند و در آن صورت است که نیروی شکستناپذیر و حاکمیت اسلامی توانمند و باثبات خویش را مجدداً باز خواهیم یافت و مانند گذشته امتی خواهیم شد که شایستگی این وصف قرآنی را خواهیم داشت ﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾ [آلعمران: 110] «بهترین امتی که برای مردم بعنوان الگو و نمونه ایجاد شد».
و خدایتعالی از خلیفه بزرگوار و عادل ما «عمربنالخطاب» راضی باد که فرمود:
«خداوند بواسطه اسلام به ما عزّت و افتخار و سربلندی بخشید و اگر این سربلندی و عزّت را در غیر اسلام جستجو کنیم مجدداً ما را ذلیل و ناتوان خواهد کرد». (روایت حاکم)
شاعر میگوید:
إذا الإیمان ضاع فلا أمان |
|
ولا دنیا لمن لم یحی دنیا |
ومن رضی الحیاة بغیر دین |
|
فقد جعل الفناء له قرینا |
«چنانچه ایمان تباه شود، آدمی دیگر در امان نخواهد بود و کسی که دین نداشته باشد، دنیا را نیز از دست میدهد.
کسی که بخواهد بدون دین زندگی کند، بیگمان نابود میشود».
بنابراین براساس فرموده خدایتعالی ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَیۡدِیکُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُکَةِ﴾ و گفته رسول اکرمص: «لا ضرر ولا ضرار فی الإسلام» و بر مبنای وظیفهای که پیامبر گرامیص برای والدین و مربیان تعیین کردهاند:
بر تمامی والدین و مربیان واجب است که با تمامی وجود و با استفاده از همه امکانات فرزندان خود را حفظ نمایند و مانع گرفتاری این جگرگوشگان خود در دام انحراف و تباهی شوند تا به مصیبت حوادث ناگوار مبتلا نشوند و وقایع تاسف بار و درد آوری دامنگیر آنان نشود، حوادثی که دربیشتر اوقات منجر به خودکشی، مرگ، بیماری یا جراحت و صدمات جانی میشود.
دستوراتی جهت پیشگیری و کاهش حوادث
مطلب حاضر را از کتاب «المشکلات السلوکیة» تألیف دکتر «نبیه غبره» با اندکی تغییر و اختصار ذکر مینمائیم. برای حفظ سلامت کودکانمان ضرورت دارد که براساس یک برنامه منظم و بر مبنای اصولی معین عمل کنیم، در اینصورت علاوه بر حفظ سلامت آنان احساس اعتماد بنفس و اطمینان خاطر را نیز در آنان ایجاد میکنیم.
مواظبت از کودک در سال اول زندگی بطور کامل بعهده اطرافیان اوست و در هر موردی که کوتاهی کنند، مسؤول خواهند بود.
اما در سال دوم باید بتدریج به کودک آموزش دهیم که خود را در برابر عوامل خطرناک حفظ نماید، این آموزش با دروس ظریفی آغاز میشود مثلاً به او میآموزیم که بخاری و آتش یا ظروف داغ را لمس نکند یا در آن نیافتد و برای همین منظور مطلب فوق را به طفل گفته یا او را بطریقی متوجه میسازیم، مثلاً برای جلب توجه طفل به او اجازه میدهیم یکبار به مدت بسیار کوتاهی ظرف داغ را لمس کند، طوری که هیچ صدمهای به او نزند به این روش طفل متوجه خطر اجسام داغ خواهد شد.
و در شرایطی که مثلاً امکان دارد که طفل بیافتد و در دستش چیز تیزی نیست یا بر روی زمین عاملی صدمه زننده وجود ندارد او را به حال خود رها میکنیم، اشکالی ندارد که بیافتد.
و به این طریق بطور دائم بدنبال فرصتهایی میگردیم که به او مواظبت از خود را آموزش دهیم.
و باید دقت نمائیم که توازن و تعادل شایستهای بین آموزش و مواظبت از خود وجود داشته باشد.
و افراد خانواده باید در ارتباط با خطراتی که در هنگام بازی طفل را تهدید میکند، هوشیار باشند و احتیاط لازم را در این موارد بکار برند.
اقداماتی جهت کاهش حوادث روزمره در ارتباط با اطفال به پیشنهاد دکتر غیره:
1- ضروری است که مواد سمی مانند حشرهکشها در جعبههای در بسته نگهداری شوند و کلید آن را در جای مشخصی نگهداری کنید، همچنین لازم است که اسم ماده سمی بر شیشه حاوی آن نوشته شود و آن را در محل نگهداری مواد خوارکی قرار ندهید.
2- داروهایی که مورد نیاز نیستند باید دور ریخته شوند و در دسترس اطفال نباشند، بهتر است از دارو در حضور کودک استفاده نکنیم زیرا کودکان دوست دارند از بزرگترها تقلید کنند، مسمومیتهای کودکان در حال حاضر آمار قابل توجهی دارد. اگر ضروری باشد که دارویی به طفل یا کودکی بدهیم باید به او بفهمانیم این دارو مانند سایر مواد خوراکی یا شربت نیست و بهتر است در صورت عدم اطمینان به درک و فهم او دارو را از دسترسش دور نمائیم و در جای مطمئنی نگهداری کنیم.
3- لازم است که منبع حرارتی یا برودتی نوعی محافظ داشته باشد، زیرا احتمال دارد که اطفال به طرف آن حرکت کنند و به آن دسترسی پیدا کنند، در غیر اینصورت باید منتظر حوادث ناگواری باشیم، چه بسیارند کودکانی که به علت عدم وجود حفاظ بخاری یا سایر وسایل منزل دچار آتشسوزی شدهاند.
همچنین باید از بازی کردن کودک با مواد قابل اشتعال مانند کبریت جلوگیری کنیم و این وسایل را در جای بلند و دور از دسترس او قرار دهیم.
کتری و قوری چای و ظروف حاوی غذا نیز از خطراتی هستند که طفل را تهدید میکنند چه بسیارند مادران نادانی که با غفلت از ظرف غذا یا مواد آتشزا موجب آتش گرفتن کودک و سوختگی شدید او شدهاند و آثاری بر بدن کودک باقی گذاشتهاند که تا آخر عمر با آنها خواهد بود و صدمات جبرانناپذیری ایجاد کردهاند.
همچنین باید کودک را در مناسبتهای مختلف و جشن و سرور از بازی با آتش برحذر داریم و او را از خطر بازی با وسایل برقی و سیم برق و پریز آگاه کنیم.
4- مواد تیز مانند چاقو، قیچی، چنگال، تیغ و سنجاق و ظروف شیشهای را باید از دسترس کودک دور نگه داریم.
5- به کودکان خود نباید اجازه دهیم که وسایلی مانند طناب به گردن خود بیاویزند یا سر خود را به داخل کیسه پلاستیکی فرو کنند، زیرا منجر به خفگی آنها خواهد شد.
همچنین باید از دویدن طفل هنگامی که چیزی در دهان دارد جلوگیری کنیم یا از انداختن نخود و پسته یا هر چیز دیگر در هوا و پس گرفتن آن با دهان ممانعت بعمل آوریم، چون در اینصورت امکان دارد که ماده خوراکی وارد مجرای هوایی شود و ایجاد خفگی نماید.
6- مادران نباید اطفال، خصوصاً نوزادان را در رختخواب خود بخوابانند چه بسا که مادر بخواب رود و طفل هم بخوابد و پستان مادر در دهان اوست و به مجرد حرکت خفیف مادر، بر روی طفل افتاده و موجب خفتگی او میگردد.
7- از سالم بودن پنجرههای طبقات فوقانی منزل اطمینان حاصل کنید و باید به گونهای تعبیه شود که طفل بهآن دسترسی نداشته باشد و لازم است که تراس منازل به شکلی ساخته شود که به کودکان امکان مشاهده بدهد اما از بالا رفتن آنها جلوگیری کند و خطری آنها را تهدید نکند.
8- از بازیکردن و بکاربردن وسایل مکانیکی و الکتریکی مانند چرخ گوشت، ماشین لباسشویی و غیره جلوگیری نمائیم، حادثه گیرکردن دست اطفال و بریده شدن انگشتان در چرخ گوشت یا سائر وسایل برقی کم نیست.
9- باید اطمینان حاصل نماییم که درخروجی منزل بسته شده است تا در شرایطی که مادر متوجه نیست کودک از منزل خارج نشود و دچار حوادث گوناگون نگردد.
10- هنگام بستن در مواظب باشیم که انگشتان طفل لای در قرار نگیرد که موجب قطع یا له شدگی و درد بسیار شدید خواهد شد. آنچه تقدیم خوانندگان شد تدابیری بود جهت پیشگیری از حوادث روزمره که برای اطفال لازم است.
مطالب مطرح شده در این فصل مهمترین رهنمودهای اسلام در تربیت بدنی فرزندان بود، همانگونه که خوانندگان عزیز مشاهده فرمودند این اقدامات ایجابی و تدابیر پیشگیرنده عوامل ارزشمندی است که موجب میشود نسل جوان ما از نعمت سلامتی و نشاط و نیرو برخوردار باشد و زندگی آمیخته با امنیت و آسایش و ثبات را تجربه کند.
برکسی پوشیده نیست که در شرایطی که جامعه مسلمین از نعمت سلامت عقلانی و جسمی برخوردار بوده و دارای ارادهای قوی، عزمی قاطع و اندیشهای نافذ باشد بزودی در جهت بنای تمدن و امت مطلوب اسلامی با سرعت هر چه بیشتر گام بر میدارد، در تکنولوژی نیز پیشتاز میشود به پیروزی و عظمت پیشین دست مییابد و عزت و افتخار جاودانه را برای اسلام و مسلمین به ارمغان میآورد.
و آنروز مؤمنین بسبب یاری پروردگارشان شادمان میشوند و خدایتعالی هر کس را بخواهد یاری میکند و او قدرتمند و با حکمت است.
این تنها راه حیات سعادتمندانه است، تنها طریقهی است که توان و عظمت و اقتدار و جاودانگی را به امت اسلامی ما ارزانی خواهد کرد.
و براستی نسل کودک و نوجوان ما چه نیاز مبرمی به این تعالیم ارزشمند و اصول جاودان در پرورش جسمی و تکامل اخلاقی و روانی خود دارند تا قادر باشند مشکلات و مصیبتهای این مسیر را بخوبی تحمل کنند و مانند یاران بزرگوار پیامبر عزیز ماص و گذشتگان دلاور ما، امانت رساندن ندای الهی اسلام را به سراسر زمین به خوبی ادا کنند.
چه بسا نسل امروز جوان ما بتواند بشریت را از ظلمت کفر و بیبندوباری و جاهلیت بسوی نور ایمان و مکارم اخلاقی و هدایت الهی رهنمون شود.
و براستی که تحقق این امر برای خدای توانا دشوار نیست.
[1]- اندلس مرز بین مسلمین و اروپائیان بود و یکی از دلایل عمده سقوط و افول آن تبلیغات اروپائیان برای فریب مسلمین بود، آنان با احداث کابارهها و آوازهخوانی زنان نیمه عریان در جهار راهها و معابر عمومی بخش اروپایی نشین، بتدریج مسلمین مجاوز و هم مرز خود را به جانب خوشگذرانی و عیش و نوش کشاندندو باعث سقوط اندلس، پایگاه با عظمت مسلمانان در اروپا شدند. (مترجم)
[2]- نقل قول از مجله تمدن سال دوازدهم- شماره 4-3 ص 158.
[3]- نقل قول از مجله تمدن سال دوازدهم ـ شماره 4-3، ص 16 و 15 با عنوان «بر علیه بیماری سل متحد شویم».
[4]- عبارات فوق عیناً از کتاب «ردود علی أباطیل» تالیف علامه «محمد الحامد» نقل شده است ص42. (مولف)
[5]- با توجه به وقت محدود ما برای کسب آگاهی بیشتر در این مورد به کتاب اینجانب بنام «عقیات زواج» موانع ازدواج مراجعه فرمائید. (مولف)
[6]- نفل در لغت بفهوم زیادی است و عبادات نافله یا نفل به عبادتهایی اطلاق میشود که اضافه بر فروض انجام میشود، مانند نمازهای بعد یا قبل از نمازهای پنجگانه و روزه 2 شنبه و 5 شنبه . (مترجم)
[7]- بعضیها که دچارانحراف و لغزش قلبی هستند میگویند کلمه ﴿فَٱجۡتَنِبُوهُ﴾ در این آیه دال بر تحریم نیست و اگر شراب حرام بود میفرمود فحرّموه.
این ادعا باطل است. هفت دلیل برای حرام بودن مشروبات سکرآور وجود دارد.
1) همطرازکردن مشروبات با انصاب و ازلام 2- متصف کردن آن به «رجس» (پلیدی) 3- متصف کردن آن به «عمل شیطانی» 4- صیغه امر در کلمه ﴿فَٱجۡتَنِبُوهُ﴾ که دلالت به دست نگه داشتن و انجام ندادن دارد 5- ایجاد کینه و دشمنی 6- عامل مانع ذکر خدا و نماز 7- صیغه استفهام انکاری در گفته خدای عزوجل: ﴿فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١﴾.
آیا دلایلی قاطعتر از این بر تحریم مشروبات الکلی وجود دارد اما انسانهای ظالم آیات الهی را انکار میکنند (مولف).
[8]- از جمله این اسماء: مدامه، سلافه، راح، صهباء، ابنه العنقود، ابنه الکرم، بنت الدنان، بنت الحان و غیره میباشد. (مولف)
[9]- از جمله این بیماریها، بیماری ایدز میباشد که معضل بزرگ کشورهای غربی است در این بیماری به علت ضعف سیستم ایمنی، فرد بسرعت به انواع بیماریهای عفونی مبتلا شده و سرطانهای مختلف دستگاههای متفاوت بدن همزمان ایجاد میشود.(مترجم)
[10]- عبارات فوق از کتاب «الترغیب والترهیب» نقل شده است باب الترهیب من اللواط، ج 4، ص 325.