فصل چهارم:
عوامل انحراف فرزندان و طریقۀ برخورد با آن
امروزه عوامل و علل انحراف، گمراهی و فساد اخلاقی فرزندان ما به شکل غیرقابل تصوری فزونی یافته است. ما امروز با واقعیت تلخی مواجه هستیم، جوانان جامعۀ عصر حاضر مادر منجلابی از گناه و فساد دست و پا میزنند، جاذبههای کاذب بر ذهن و روح آنان مستولی شده و عوامل انحراف از هر سوی آنان را احاطه کرده است. والدین برای مقابله با این نابسامانی باید دید روشنی از این علل و عوامل داشته باشند و در ارتباط با فرزندان خود احساس مسؤولیت نمایند تا بتوانند با احساس تعهد و شناخت صحیح از این فاجعه دوران معاصر پیشگیری کنند، در غیر اینصورت نسل امروز دچار تبهکاری و گمراهی روز افزونی خواهد شد.
به یاری خدا در این فصل به شرح و بررسی این موضوع خواهیم پرداخت تا کسانی که مشتاق پیمودن این راه هستند بدانند که اسلام با قوانین و برنامههای دقیق و حساب شدهاش و با اصولی جاودانه در شرایط مختلف و متغیر اجتماعی راهگشا خواهد بود و رهنمودهای ارزشمندی برای جلوگیری از انحراف نسلهای بشری به ما ارائه کرده است. بدین ترتیب نظام اجتماعی از نابسامانی و تباهی مصون خواهد ماند.
در اینجا، مهمترین علل انحراف و گمراهی فرزندان و اساسیترین راه برخورد با آن و طریقۀ معالجه این موارد از دیدگاه اسلام تقدیم خوانندگان عزیز میشود، انشاء الله مؤثر واقع شود.
(أ) فقر: عواملی که بر بعضی خانوادهها سایه افکنده است
غذا و پوشاک از ابتداییترین نیازهای هر انسان است، طفلی که در خانهای چشم میگشاید که فقر و محرومیت بر آن سایه افکنده است و در منزلش از جهت پوشاک و غذا بحد کفایت تامین نمیشود و یاوری هم نمیبیند که دستش را بگیرد و حداقل امکانات را برایش فراهم کند، بزودی به خارج از خانهاش پناه خواهد برد و به هر وسیلهای متوسل میشود تا ضروریات زندگی خود را فراهم کند، در اینجاست که در دام تبهکاران و مجرمین خواهد افتاد و هالهای از گمراهی و انحراف او را احاطه میکند و درجامعه نیز بعنوان انسانی مجرم رشد خواهد کرد که برای جان و مال و ناموس مردم، خطری محسوب خواهد شد.
تشریع عدالتگسترده و همه جانبۀ اسلام طریقههای مشخصی برای مبارزه با فقر و تامین حداقل امکانات برای زندگی هر فرد در نظام جامعه معین نموده است و برای رسیدن به این هدف شیوههای عملی را بکار میگیرد تا برای هر انسان حیات شایستهای را که حق اوست فراهم نماید.
تامین کار برای هر عضو جامعه، دادن مستمری به افراد ناتوان، رسیدگی به امور ایتام و افراد سالخورده و قوانین تامین معاش در رابطه پدر با افراد خانواده از اولین اقداماتی بود که اسلام عملا به اجرا در آورد و هماکنون نیز مدعی آنست.
این مجموعه قوانین با ایجاد تعادل در نظام جامعه، شرایط مناسب زندگی را برای هر فرد ایجاد خواهد کرد، بشرط آنکه اجرا شود و بر مراحل مختلف اجتماع از لحاظ زمانی و کیفی تطبیق داده شود، در اینصورت آثار تبهکاری و جرم و جنایت رخت بر میبندد[1] و فقر و محرومیت و بدبختی با همه مظاهرش از بین میرود.
از عوامل بسیار مهم دیگری که باعث ایجاد انحراف میشود درگیری و اختلاف پدر و مادر است. در خانوادههایی که در اکثر اوقات آتش ویرانگر جدال و برخورد والدین زبانه میکشد و تیرگی شوم اختلاف دائمی بر افراد خانواده سایه افکنده است، در چنین فضایی از اولین لحظاتی که طفل چشم میگشاید و قدرت درک و فهم محیط پیرامونش را پیدا میکند به جز خصومت و جنگ و جدال چیزی نمیبیند و برای بدست آوردن آرامش خاطر روحی از محیط خانه میگریزد تا دوستانی بیابد که بیشتر اوقات فراغتش را نزد آنان بگذراند و در همراهی و مصاحبت با آنان، گمشده خویش را که همانا محبت و دوستی است باز یابد.
اگر این دوستان، رفقای بد و همراهان ناشایست باشند، فرزند بیزار از خانه را کمکم به انحراف میکشانند و بتدریج وی را بسوی اخلاق پست و عادات زشت سوق میدهند تا آنجا که بتدریج جوانی خواهد شد که در تبهکاری و ارتکاب جرم غرق شده و بلای جان مردم و ملت خود خواهد بود.
علاج واقعه را باید از قبل نمود. همچنانکه در فصول قبل اشاره شد، اسلام با قوانین حکیمامه و حساب شدهاش طریق روشنی را جهت انتخاب همسر، پیش پای زن و مرد قرار داده است، تا با گزینشی درست و دقیق و منطبق بر اصول از پیش تعیین شده، تحقق محبت و تفاهم زندگی آینده خویش را تضمین کنند و در نتیجه از مشکلات متعدد خانوادگی و جنگ و جدالهای فرساینده داخل خانه بدور باشند.
در فصل اول این کتاب، اصول صحیح انتخاب همسر بیان گردید، بدون تردید آنچه بعرض خوانندگان گرامی رسید پایههای ثابتی است که خانوادهای سعادتمند و نمونه بر آن پایهگذاری میشود.
یکی دیگر از عوامل اساسی انحرافهای اجتماعی که از خانواده سرچشمه میگیرد، طلاق است. طلاق عوارض روحی بسیار مضری در بر دارد که موجب اختلال روانی فرزندان و بیبند و باری و تباهی آنان میشود که عوارض تربیتی آن در نابسامانی روز افزون آنان جلوهگر میشود.
کودک از زمانی که چشم بصیرت میگشاید نه مهر مادری میبیند و نه حمایت پدری و نه کانون گرمی که به آن پناه ببرد تا آرامش بیابد و بیاساید و در سایه این محیط گرم و پرمهر و محبت به شیوهای صحیح پرورش یابد. بدون تردید اینچنین انسانی بسوی جرم و تبهکاری و فساد کشیده خواهد شد، آنچه بر وخامت این وضع میافزاید، شرایطی است که مادر بعد از طلاق، با مرد دیگری ازدواج میکند و یا ازدواج نمیکند اما مجبور است که برای تامین معاش در خارج از منزل کار کند و فرزندانش را بدون سرپرست و نظارت به حال خود رها کند، چنین افرادی که بدون هیچ کنترل و محدودیتی بدست حوادث روزگار سپرده میشوند و از عطوفت و مهر پدر و دلسوزی و توجه مادر محرومند چه خواهند شد؟ از اینگونه انسانها چه توقعی میتوان داشت؟ با چنین ضربۀ روحی از یکسو و فقر و گرسنگی و برهنگی از سوی دیگر و عدم وجود محل سکونتی مناسب برای آسایش و آرامش و تجمع خانوادگی، طبیعی است که انتظاری جز تباهی و تبهکاری از آنان نمیتوان داشت، غیر از تعداد بسیار کمی که خداوند به آنان رحم کرده و در این گرداب فساد غرق نمیشوند.
اسلام بر مبنای اصول استوار و جاودانۀ خود زن و شوهر را راهنمایی میکند که با رعایت حقوق متقابل یکدیگر از کشاندن نظام خانوادگی بجانبی که نتایج نامطلوب ببار آورد، جلوگیری کنند.
در اینجا مهمترین حقوقی که در ارتباط متقابل زوجین باید رعایت شود، ذکر میگردد تا با یاری خدا رهنمودی در جهت ایجاد فضا و محیط خانوادگی سالم و پربار باشد.
· اطاعت و فرمانبرداری زن از شوهر:
طبرانی و بزّار روایت میکنند:
یکبار در زمان رسول خداص زنان جمع شدند و یکی از آنان را به جانب آن حضرت فرستادند که بگوید: ای پیامبر خدا، من نماینده زنان هستم، به خدمت رسیده و از شما سؤالی دارم که در ارتباط با جهاد است. خدایتعالی جهاد را بر مردان واجب کرده است، اگر پیروز شوند پاداش میگیرند و اگر به شهادت برسند، نزد خدای خویش روزی میخورند! اما ما گروه زنان که به آنان خدمت میکنیم، چرا چنین اجر عظیمی نداریم؟ پیامبر اکرمص فرمودند «به زنان بگو اطاعت از شوهر و انجام دادن وظیفه زناشوئی برابر با جهاد است، اما کمتر کسی از شما میتواند این کار را بطور کامل انجام دهد».
· زن باید حافظ مال و ناموس شوهرش باشد. پیامبر گرامی ماص در این باره فرموده است:
«آیا میخواهید برایتان بگویم ذی قیمتترین گنج یک مرد چیست؟ زن شایسته و درست کاری است که وقتی شوهرش او را نگاه میکند، مسرور و شادمان میشود و هنگامیکه او را به کاری امر مینماید اطاعت میکند و در غیاب شوهرش مال و ناموس او را حفظ خواهد کرد». (روایت ابن ماجه).
· از جملۀ وظایف زن در ارتباط با زندگی زناشوئی آن است که دعوت به همخوابگی همسرش را رد نکند، زیرا در روایتی از مسلم و بخاری آمده است که رسول خداص فرمود: «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ إِلَى فِرَاشِهِ فَأَبَتْ، فَبَاتَ غَضْبَانًا عَلَیْهَا، لَعَنَتْهَا الْمَلائِکَةُ حَتَّى تُصْبِحَ».
«اگر مردی زنش را به خوابگاهش دعوت نماید، اما او خودداری کند و شوهر خشمگین بخوابد، ملائک تا صبح آن زن را لعنت میکنند».
· در مقابل حق زن بر شوهر آن است که از جانب شوهرش از لحاظ مالی و از تمام جنبههای زندگی مانند غذا، پوشاک و مسکن و غیره تامین شود، البته این وظیفه در ارتباط با فرزندان نیز کاملاً صدق میکند.
زیرا خدای تعالی میفرماید:
﴿وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ وَکِسۡوَتُهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾ [البقرة: 233].
«و روزی و پوشش شایسته زن (آنکه بچه را بدنیا آورده و شیر میدهد) به عهده پدر بچه است».
و در روایت «مسلم» از رسول اکرمص آمده است که فرمودند:
«اتَّقُوا اللَّهَ فِی النِّسَاءِ، فَإِنَّکُمْ أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانَةِ اللَّهِ، وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِکَلِمَةِ اللَّهِ، وَلَهُنَّ عَلَیْکُمْ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ».
«در مورد بیعدالتی با زنان از خدا بترسید، آنان امانت خدایتعالی نزد شما هستند، با کلمه مقدس الهی بر شما حلال شدند، پس پوشش و تغذیه مناسب آنها نیز بعهدۀ شماست».
· از جمله حقوق زنان حق مشاوره است:
مردان باید در امور مربوط به منزل با زنان مشورت نمایند، پیامبر اکرمص میفرماید: «قبل از خواستگاری در مورد ازدواج دختر از زنانتان اجازه بگیرید». (روایت احمد و ابوداود).
· از دیگر حقوق زنان آن است که اگر زن از هر جهت نقصی داشته باشد، شوهر از آن چشم بپوشد، خصوصا اگر دارای فضائل و خوبیهای دیگر باشد که بر آن عیب غلبه دارد. «مسلم» از نبی اکرمص روایت میکند:
«لاَ یَفْرَکْ (أی لا یبغض) مُؤْمِنٌ مُؤْمِنَةً إِنْ کَرِهَ مِنْهَا خُلُقًا رَضِیَ آخَرَ».
«اگر زن هر یک از شما اخلاق خوب و پسندیدهای دارد، اما رفتار یا حرکت ناشایستی از خودنشان میدهد، نباید از او خشمگین شوید».
· از حقوق دیگر زن آن است که مرد باید با او رفتاری شایسته و محبتآمیز داشته با او خوشرو و مهربان باشد، گاه گاهی نیز با او شوخی یا بازی کند، زیرا خداوند سبحان میفرماید:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِن کَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَکۡرَهُواْ شَیۡٔٗا وَیَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِیهِ خَیۡرٗا کَثِیرٗا ١٩﴾ [النساء: 19].
«با زنان رفتاری نیکو داشته باشید و اگر ایشان را مکروه دارید چه بسا که از چیزی کراهت داشته باشید اما خدایتعالی در آن خیر و منفعت زیادی قرار داده باشد».
رسول گرامی خداص میفرماید:
«خیرکم خیرکم لأهله وأنا خیرکم لأهلی».
«بهترین شما کسی است که با زن و فرزندش بهترین رفتار را داشته باشد و من بهترین شما برای خانواده خود هستم». (روایت ابن ماجه و حاکم).
«بخاری» و «مسلم» روایت میکنند:
«رسول خداص بازی حبشیها را در محوطه مسجد به حضرت «عائشه»ل نشان میداد، دستش را دراز کرده و کف دست را به چهارچوبه در تکیه میداد و صورت همسرش را بر کتفش میگذاشت- تا با پوشیده ماندن بدن، نظاره کند».
از همین جاست که بخاری و مسلم روایت میکنند که آن حضرتص فرمود: «أَکْمَلُ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَانًا، أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا وألطفهم بأَهْلِهِ».
«در بین شما کسی کاملترین ایمان را دارد که بهترین اخلاق را داشته باشد و با زن و فرزندش لطیفترین و پسندیدهترین رفتار را انجام دهد».
در روایت «ابوداود» و «نسائی» آمده است که: «إنه علیه الصلاة والسلام کان یسابق السیدة عائشة رضی الله عنها فسبقته مره، وسبقها فی بعض الأیام، فقال: هذه بتلک». حضرت رسولص با حضرت «عائشه»ل مسابقه دو میداد، یکبار عائشهل مسابقه را برد و چندی بعد پیامبرص مجددا بر همسرش سبقت گرفت و فرمود:
«این برد در مقابل برد قبلی تو».
حضرت عمرس با آنکه در امور دین و اجرای عدالت بسیار جدی و سختگیر بود. میفرمود: «ینبغی للرجل أن یکون فی أهله کالصبی -أی فی الأنس والسهولة- فإذا کان فی القوم کان رجلا».
«شایسته است که مرد در میان خانوادهاش از جهت رفتار نرم و با محبت و الفت مانند یک کودک باشد، اما وقتی به جامعه وارد شد، بعنوان مردی دقیق و سختگیر، وظایف خود را انجام دهد».
· از جمله حقوق زن آن است که شوهر، او را در امور منزل کمک کند، زیرا این روش و شیوه زندگی پیامبر بزرگوار ماص بود.
از حضرت «عائشه»ل پرسیدند، پیامبرص در داخل منزل چه کاری میکرد؟
فرمود:
«مانند همه شما، به افراد خانواده در انجام کارها کمک میکرد، اشیاء را جابجا میکرد، گاهی خانه را جارو میکرد، گوشت را قطعهقطعه مینمود یا خدمتکار را یاری میداد».
آنچه که خدمت خوانندگان گرامی تقدیم شد، مهمترین حقوق متقابل زن و شوهر بود که حاکی از درک عمیق اسلام از حقیقت زندگی زناشوئی و اجرای عدالت در رابطه زن و مرد است.
اگر زن و شوهر هر کدام به وظایف خویش عمل کنند، هماهنگی و هم یاری جای تفرقه و جدال را خواهد گرفت و محبت بجای تنفر ایجاد خواهد شد و آرامش خانواده دچار تیرگی و فروپاشی نمیشود و حسن روابط زوجین پا بر جای خواهد ماند.
اما در حالتی که امکان تفاهم زوجین به علت اخلاق بد یکی یا هر دو وجود ندارد و زندگی زناشویی نمیتواند ادامه یابد، شوهر باید حداکثر سعی و تلاش خود را قبل از آنکه این سوءتفاهم به طلاق بیانجامد بکار گیرد.
این اقدامات شامل موارد زیر است:
پرودگار متعال خطاب به پیامبر گرامیص میفرماید:
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٥٥﴾ [الذاریات: 55].
«راه درست را به آنان (مسلمین) یادآوری کن، زیرا تذکر برای مؤمنین سودمند است. بر همین مبناست که همسر نصیحت میشود».
دوری کردن از زن در خوابگاه دومین مرحله برخورد است که امید میرود به اصلاح بیانجامد.
3- کتک ملایم (صوری که به جراحت منجر نشود)
به کار بردن این عامل در صورتی جایز است که مرد معتقد باشد راههای قبلی سودی ندارد و زن مؤثر واقع میشود. زدن نباید شدید باشد و نباید هیچگونه اثری بر جسم زن برجای بگذارد و نباید ضربه به مناطق حساس مانند صورت و سینه و شکم وارد شود.
با توجه به صفات مذکور در ارتباط با زدن زن، باید گفت این برخورد نوعی تهدید است نه آزار جسمی. و باید توجه داشته باشیم که رسول بزرگوار اسلامص که الگو و نمونه کامل عمل صالح برای ماست، هیچگاه کتک نزد.
حضرت «عائشهل» در روایتی از ابن سعد میگوید:
«ما ضرب رسول الله ج بیده امرأة قط، ولا خادماً، ولا ضرب شیئاً قط، إلا أن یجاهد فی سبیل الله».
«پیامبر خدا هیچ زنی را نزد و خدمتکارشان را نیز هیچگاه کتک نزد، تنها ضربه آن پیامبر بزرگوار در جهاد در راه خدا بود نه جای دیگر!!».
«ابن سعد» روایت میکند که زنی به خدمت رسول خداص رسید و از شوهرش شکایت کرد که او را کتک زده است، پیامبر خداص خطاب به این مرد و اینچنین مردانی فرمود:
«یَضْرِبُ أَحَدُکُمُ امْرَأَتَهُ ضَرْبَ الْعَبْدِ ثُمَّ یُعَانِقُهَا مِنْ آخِرِ النَّهَارِ».
«آیا شرم ندارید که زنان را مانند بردگان کتک میزنید و پس از مدتی آنان را در آغوش میکشید».
4- حکمیت بزرگان خانوادۀ زن و شوهر
راه حل نهایی آن است که شخصیتهای محترم و با تجربه خانواده زن و شوهر پا درمیانی کرده و مشکلات زن و شوهر را بررسی کنند و راههای عملی برای اعاده همکاری و محبت وتفاهم را پیشنهاد کنند تا بدینوسیله از طلاق جلوگیری نمایند.
مراحلی که بیان کردیم در واقع رعایت احتیاطهای لازم قبل از وقوع حادثه ناگوار طلاق است، این مراحل را خدایتعالی بدینصورت بیان فرمودهاند:
﴿وَٱلَّٰتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِی ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ فَإِنۡ أَطَعۡنَکُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَیۡهِنَّ سَبِیلًاۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیّٗا کَبِیرٗا ٣٤ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ شِقَاقَ بَیۡنِهِمَا فَٱبۡعَثُواْ حَکَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهِۦ وَحَکَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهَآ إِن یُرِیدَآ إِصۡلَٰحٗا یُوَفِّقِ ٱللَّهُ بَیۡنَهُمَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرٗا ٣٥﴾ [النساء: 34- 35].
«اگر از نافرمانی زنان بیمناک بودید آنان را نصیحت کنید، سپس در خوابگاه از آنان دوری نمائید، بعد آنان را بزنید، اگر از شما اطاعت کردند به ایشان کاری نداشته باشید (و آزارشان ندهید) بحقیقت که خداوند بزرگ و بلندمرتبه است. و اگر از جدائی زن و شوهر بیمناک شدید یک داور از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن بگزینید، اگر بخواهند روابط آندو را اصلاح کنند، خدایتعالی آنان را در این امر موفق خواهد کرد، به حقیقت خداوند بسیار داناست و برهر چیز آگاهی دارد».
نهایتاً زمانی که توافق زوجین غیرممکن میشود، شوهر، زن را در حالت پاکی (عدم قاعدگی) در حالیکه به او نزدیک نمیشود یک طلاق میدهد، یک طلاق بخاطر آن است که باز هم فرصت رجوع و اعاده حیات زناشوئی را داشته باشند، این ترتیب نیز در قرآن ذکر شده است.
﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِمَآ أَن یَتَرَاجَعَآ إِن ظَنَّآ أَن یُقِیمَا حُدُودَ ٱللَّهِۗ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٢٣٠﴾ [البقرة: 230].
«اگر او را (زن را) طلاق داد، اشکالی ندارد که بار دیگر به زندگی مشترک رجوع کنند، بشرط آنکه بدانند در این مراجعه، حدود و مقرراتی را که خدایتعالی فرموده است، اجرا میکنند، این قواعد و مقررات الهی است که آن را برای انسانهای آگاه و اندیشمند بیان میکند».
همچنانکه دیدیم اسلام، تدابیر لازم را برای جلوگیری از طلاق بکار برده است، زیرا جدایی والدین اثر بسیار نامطلوبی برجای میگذارد و تعجبی نخواهد داشت که بدانیم پیامبر بزرگوار ماص فرموده است: «أَبْغَضُ الْحَلاَلِ إِلَى اللَّهِ الطَّلاَقُ». «منفورترین حلالها نزد خداوند طلاق است». (روایت ابو داود و ابن ماجه)
و اگر طلاق هم انجام شد، اسلام واجب کرده است که مرد وسایل و ضروریات زندگی و حقوق حقه همسرش را پرداخت کند و مخارج او را نیز تا سپری شدن عده پرداخت نماید، تا زن و فرزندان بعد از طلاق با سختی و مشکلات مواجه نشوند.
خدایتعالی میفرماید:
﴿وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى ٱلۡمُوسِعِ قَدَرُهُۥ وَعَلَى ٱلۡمُقۡتِرِ قَدَرُهُۥ مَتَٰعَۢا بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٢٣٦﴾ [البقرة: 236].
«افراد ثروتمند و فقیر هر یک بنا بر تواناییهای خویش مخارج و ضروریات زندگی زن و فرزندان را پس از طلاق پرداخت نمایند، پرداختی شایسته که بعهده مؤمنین نیکوکار است».
در شرایطی که مرد به علت فقر شدید قادر به تامین نفقه فرزندان نباشد، باید دولت عهدهدار سرپرستی و پرداخت نفقه آنان شود و شرایط لازم برای زندگی و تربیت و تعلیم آنان را فراهم نماید تا زمانی که بزرگ میشوند و بر پای خود میایستند، و بدین ترتیب از گمراهی و انحراف ایشان جلوگیری میشود.
این رسیدگی و پرداخت مایحتاج از جانب دولت اضافه بر کمکهایی است که به افراد مستحق و محتاج میشود. در واقع این اقدامات خود نوعی تحقق بخشیدن به کلام مبارک پیامبر خدا استص که فرمود: «مَنْ کَانَ مَعَهُ فَضْلُ ظَهْرٍ فَلْیَعُدْ بِهِ عَلَى مَنْ لاَ ظَهْرَ لَهُ، وَمَنْ کانَ لَهُ فَضْلٌ مِنْ زَادٍ فَلْیَعُدْ بِهِ عَلَى مَنْ لاَ زَادَ لَهُ».
«کسی که مرکبی اضافی دارد به کسی ببخشد که مرکب ندارد و اگر کسی توشهای اضافه داشته باشد به کسی بدهد که توشه ندارد». (روایت مسلم)
همچنین فرمودند: «فِى الْمَالِ حَقٌّ سِوَى الزَّکَاةِ». «غیر از زکات، در مال حقوق دیگری نیز وجود دارد». (روایت طبرانی و ابن ماجه).
همچنین در روایت دیگری از «طبرانی» آمده است که پیامبر اکرمص فرمودند: «إنَّ اللهَ فرض علی أغنیاء المسلمین فی أموالهم بقدر الذی یسع فقراءهم، ولن یجهد الفقراء إذا جاعوا وعروا إلا بما یصنع أغنیاؤهم وإن الله یحاسبهم حساباً شدیداً، ویعذبهم عذاباً ألیماً».
«خدای عزوجل، ثروتمندان مسلمان را امر فرموده است که از اموالشان آنقدر به فقرا ببخشند تا زندگیشان را تامین کنند و اگر نیازمندان به علت گرسنگی و برهنگی به رنج و مشقت بیافتند، به علت ثروتی است که ثروتمندان انباشتهاند و به این سبب خداوند توانا آنان را در قیامت شدیداً مجازات خواهد کرد».
«بزار» و «طبرانی» نیز روایت میکنند که پیامبر خداص فرمود: «ما امن بی من بات شبعان، و جاره جائع الی جنبه و هو یعلم به».
«کسی که شب را سیر بخوابد وبداند همسایهاش گرسنه است به من ایمان نیاورده است».
(د) اوقات فراغت کودکان و نوجوانان و استفاده نامطلوب از آن
یکی دیگر از عوامل مهم انحراف فرزندان، استفاده غلط از اوقات بیکاری و فراغت آنهاست. کودک از زمانی که بر پای خویش میایستد و قادر براه رفتن میشود، شدید برای تحرک و بازی دارد. کودکان و نوجوانان به گردش و استفاده از مناظر طبیعی بسیار علاقمند هستند، اگر دقیق شویم میبینیم در نوعی جنب و جوش و تحرک دائمی هستند و انرژی سرشار خود را در بازیهای مختلف ورزشی مانند: کوهنوردی، فوتبال، و ورزشهای رایج دیگر صرف کرده یا دائماً مشغول سایر تمرینات متنوع بدنی هستند.
بنابراین باید مربیان و والدین محترم از این نیروی فوقالعاده استفاده مطلوب را بنمایند تا کودکان و نوجوانان از اوقات فراغت خویش در حفظ سلامتی و پرورش جسمی بهره گرفته و نشاط زندگی را تجربه کنند. پس اگر جایگاههای ویژهای برای بازی و تفریح سالم و تمرینات ورزشی و فعالیتهای علمی و تحقیقی برای کودکان و نوجوانان و نسل جوان ایجاد نکنیم، نیروی سرشار آنان به هدر رفته و بجای امور مثبت و مفید به مصاحبت و همراهی رفقای بدودوستان ناباب و ناصالح پرداخته و ناچار به سوی انحراف و بدبختی کشیده خواهند شد.
اسلام با رهنمودهای بلند مرتبه و حکیمانهاش، راه بهرهگیری از نیروها و فراغت کودکان و نوجوانان را به شیوهای عملی برای ما روشن کرده است.
اولین گامی که در این راه بر میدارد و در ارتباط با اندیشه و فعالیت روحی است، عبادت است که در کاملترین شکل خود، یعنی نماز تجلی میکند و میفرماید: کودکان خویش را از همان ابتدا به عبادات، خصوصا «نماز» عادت دهید، زیرا نماز پایه دین و ستون بر پای دارنده ان است که فواید روحی و جسمی زیادی در بردارد و اثرهای شگفتانگیزی در اخلاق و شخصیت انسان بر جای میگذارد.
در این جا بطور خلاصه فواید مهم نماز را بیان میکنیم، تا اهمیت و دلیل مشروعیت آن، مشخص شود[2].
· حرکات نماز نوعی ورزش الزامی است ک در آن تمام اعضا و مفاصل بدن بحرکت در میآیند، بدیهی است که این اعمال بر عضلات اثر مفید داشته جریان خون را در اندامها بیشتر میکند و در مجموع برای کل بدن مفید است.
· بهداشت و نظافتی منظم و اجباری است که با وضو شروع میشود. و میدانیم که به سبب وضو اعضای ظاهری یعنی صورت، دست و پا، موها و دهان و بینی تمیز میّوند و این نظافت منظم و برنامهدار، غیر از غسل یا استحمام معمولی است که در آن کل بدن تمیز میگردد و این دو مورد شروط صحت نماز بودند.
· نماز مستلزم نوعی راهپیمایی است، زیرا در روز و شب پنج بار از خانه به جانب مسجد حرکت میکنیم، این رفت و آمد بطور طبیعی بر نشاط جسمی و از بین بردن کسالت و سستی بسیار مؤثر است و لابد این نکته را از پزشکان بارها شنیدهاید که میگویند عدم تحرک خصوصا بعد از غذا باعث ناراحتیهای معده وسوء هضم میشود و زمینه بیماریهای قلبی را تشدید میکند.
بنابراین تعجبی ندارد که میشنویم: پیامبر عزیز ماص والدین و مربیان را تشویق میکند تا فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز وادار کنند تا عادت نمایند و بخشی از اوقات فراغت آنان با تعلیم و تمرین آن پر شود.
«حاکم» و «ابو داود» روایت کردهاند که رسول بزرگوار اسلامص فرمود: «مُروا أَوْلَادکُم بِالصَّلَاةِ، وهم أَبنَاء سبع سِنِین، وَاضْرِبُوهُمْ عَلَیْهَا وهم أَبنَاء عشر، وفرّقوا بَینهم فِی الْمضَاجِع».
«از هفت سالگی به فرزندانتان امر کنید نماز بخوانند و اگر در ده سالگی نماز نخواندند آنان را بزنید و از سن ده سالگی به بعد جای خواب ایشان را جدا کنید».
از وسایل و عوامل مفید دیگری که میتوان برای پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان مورد بهرهبرداری قرار داد، انواع ورزشها، مانند: اسب سواری، شنا، کشتی، دو و میدانی و آموزشهای نظامی است.
فرزندان خود را عادت دهیم تا با مطالعه هدفدار، تفریحات سالم و ورزشهای متنوع، از فرصتهایی که پیش میآید، نهایت استفاده را بنمایند و چنانکه اشاره کردیم به این مقصد نخواهیم رسید، مگر آنکه میادین و اماکن مناسبی برای تفریحات سالم و فعالیتهای ورزشی بنا کنیم.
و برای شنا نیز استخرهایی بسازیم که در آن بر طبق احکام دین و آداب محترمانه آن تعلیم این ورزش صورت گیرد.
همچنین از جهت رشد فکری و مطالعه سودمند، ساختن کتابخانهها و موسسات عمومی بزرگ و مجهز ضروری است.
در اینجا مناسبت دارد که تعدادی از رهنمودهای دین اسلام درباره شیوه بهرهگیری از این نیروهای مفید انسانی جهت اطلاع خوانندگان گرامی ذکر گردد.
خداوند سبحان خطاب به پیامبراکرمص و یارانش میفرماید:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡ﴾ [الأنفال: 60].
«هر آنچه از نیرو و توان (مادی و معنوی) دارید بر علیه آنان (دشمنانتان) فراهم کنید. و هر چه اسب دارید برای جنگ آماده سازید، تا بدینوسیله دشمنان خود و خدایتان را بهراس اندازید».[3]
همچنین میفرماید:
﴿قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ [الزمر: 9].
«ای محمد، بگو: آیا دانایان و نادانان برابرند؟»
عمربن الخطابس میگوید:
«عَلِّمُوا أَبْنَاءَکُمْ السِّبَاحَةَ والرِّمَایَةَ، (و مروهم أن یثبوا علی الخیل وثباً)»
«به فرزندانتان تیراندازی و شنا یاد بدهید و به آنان بیاموزید که چگونه بر اسب بپرند».
همچنین پیامبر گرامی ما فرمودند: «اغْتَنِمْ خَمْسًا قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَکَ قَبْلَ هَرَمِکَ، وَصِحَّتَکَ قَبْلَ سَقَمِکَ، وَغِنَاکَ قَبْلَ فَقْرِکَ، وَفَرَاغَکَ قَبْلَ شُغْلِکَ، وَحَیَاتَکَ قَبْلَ مَوْتِکَ».
«قدر 5 نعمت را پیش از 5 حادثه بدانید: جوانی قبل از پیری، سلامت پیش از مرض، و ثروت پیش از فقر، آسایش و فراغت قبل از سرشلوغی و مشکلات متعدد و حیات پیش از مرگ». (روایت حاکم و بیهقی)
و فرمودند: «وارموا وارکبوا، وإن ترموا أحب إلیَّ من أن ترکبوا». «تیراندازی و اسب سواری کنید، البته من ترجیح میدهم تیراندازی کنید تا سوارکاری». (روایت ترمذی و نسائی).
«طبرانی» و «حاکم» روایت میکنند که پیامبر خداص فرمود: «کل شیء لیس من ذکر الله عز و جل فهو لهو أو سهو إلا أربع خصال: مشی الرجل بین الغرضین وتأدیبه فرسه وملاعبته أهله وتعلیم السباحة». «هر آنچه در آن ذکر و یاد خدایتعالی نباشد سرگرمی غافلکننده و بیهوده و باطل است مگر چهار مورد: تیراندازی، تربیت اسب، شنا، و بازی و شوخی با اهل و عیال».
و در روایتی از ابنهشام و ابن اسحاق آمده است که فرمود: «رحم الله امرءا أراهم من نفسه قوة». «خدایتعالی رحم کند به کسی که نیرو و توان خود را به آنان (دشمنان) نشان دهد».
(مقصود آنحضرت قدرتنمایی است در برابر دشمنان).
«بخاری» و «مسلم» روایت میکنند که هنگامی که حبشیها در محوطه مسجدبا نیزههایشان بازی میکردند و نمایش میدادند پیامبر خداص به آنان گفت: «دُونَکُمْ یَا بَنِی أَرْفِدَةَ» (لِتَعْلَمَ الْیَهُودُ أَنَّ فِی دِینِنَا فُسْحَةً) ای فرزندان «ارفده» بازی کنید تا یهودیان بدانند دین ما دارای فراخی و گشایش است. (به پیروان خود مجال بازی و تفریح میدهد).
همچنین آنحضرتص فرمودند: «مؤمن قوی نزد خدایتعالی از مؤمن ضعیف محبوبتر است و در هر کدام خیری است. بر آنچه که به تو نفع میرساند حریص باش، از خداوند یاری بخواه، اگر مشکلی برایت پیش آمد تاامید نشو و نگو اگر فلان کار را میکردم، اینچنین و آنچنان میشد، بگو خدا مقدر فرمود و بدانید که «اگر» درگاه ورود شیطان است». (روایت مسلم).
شایسته است که مربیان و والدین محترم این دستورها را اجرا کنند تا توان فکری، جسمی و عقلی فرزندان خود را بالا برند و اوقات فراغت این عزیزان را با برنامههای سودمندی پر کنند تا خیر دین و دنیا نصیب آنان شود، به دام سرگردانی و انحراف و گمراهی نیفتند، بتوانند در آینده نسل پیشتاز اسلامی را ایجاد کنند و سربازانی چابک و دعوتکنندگانی توانمند برای اسلام باشند.
(ه ) دوستان بد و مصاحبتهای گمراه کننده
از عوامل اساسی دیگر که منجر به انحراف فرزند میشود، دوستان بد و همراهان فاسد است. خصوصاً زمانی که فرد از لحاظ ذهنی رشد مناسبی ندارد و از جهت عقیدتی ضعف داشته و سست اخلاق باشد، خیلی سریع تحت تاثیر رفیق بد قرار میگیرد و بزودی از این دوستان فاجر و فاسق، اخلاق منحط و عادات زشت و ناپسند را کسب میکند و همراه آنان به سرعت براه شقاوت و بدبختی گام مینهد، تا اینکه جرم و خلاف کاری جزو طبیعت او میشود و تبهکاری برای او به عادتی تبدیل میشود که پس از این مرحله باز گرداندن او براه راست و نجات از باتلاق بدبختی و انحرافی که هر لحظه بیشتر در آن فرو میرود و از مسیر منحرفی که وارد آن شده است، بسیار مشکل میشود.
یکی از نکات مهم در تعالیم تربیتی که باید والدین و مربیان به آن توجه نمایند، دوستان و رفقای نزدیک بچههای آنهاست، بخصوص در سن نوجوانی این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند.
باید رفت و آمدهای آنان تحت نظارت و بررسی والدین باشد و بدانند که به کجا میروند و به چه کارهایی مشغولند و آنها را راهنمایی کنند تا دوستان شایسته ای انتخاب کنند که آداب مطلوب و اخلاق ارزشمند و عادات پسندیده را از آنان کسب کنند و آنان را بر حذر دارند تا با همنشینان ناشایست و رفیقان بد، نشست و برخاست نکنند تا در دام گمراهی و انحراف گرفتار نشوند.
در اینجا رهنمودهای دین مبین اسلام در رابطه با منع فرزندان از معاشرت با دوستان بد و رفقای ناباب تقدیم حضور خوانندگان عزیز میگردد.
خدایتعالی در باب دوستی با افراد نااهل میفرماید:
﴿وَیَوۡمَ یَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیۡهِ یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗا ٢٧ یَٰوَیۡلَتَىٰ لَیۡتَنِی لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِیلٗا ٢٨ لَّقَدۡ أَضَلَّنِی عَنِ ٱلذِّکۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِیۗ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗا ٢٩﴾ [الفرقان: 28- 30].
«روزی که شخص ظالم انگشت حسرت بدهان میگیرد و میگوید: ای کاش! همراه رسول خدا بودم و فلانی را بعنوان دوست و همراه انتخاب نمیکردم، او باعث شد بعد از آنکه طریق هدایت را یافتم،گمراه شوم و از راه راست منحرف گردم و براستی که شیطان انسان را بسیار پست و حقیر میکند».
و همچنان میفرماید:
﴿۞قَالَ قَرِینُهُۥ رَبَّنَا مَآ أَطۡغَیۡتُهُۥ وَلَٰکِن کَانَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ ٢٧﴾ [ق: 27].
«(در قیامت)، قرین انسان گمراه (موجودی که قرین شخصت اوست) میگوید: پروردگارا من او را به طغیان وادار نکردم، بلکه خودش در گمراهی دوری بود».
و در سوره زخرف میفرماید:
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ ٦٧﴾ [الزخرف: 67].
«دوستان و یاران صمیمی، آنروز (روز قیامت) دشمن یکدیگرند، مگر انسانهای متقی (که دوستی آنها برای خدا بوده است)».
و رسول اکرمص میفرماید: «الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ، فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مِنْ یُخَالِلْ».
«هر انسانی پیرو دین دوست نزدیک خود است، پس هر یک از شما خوب بیاندیشد که با چه کسی صمیمی است». (روایت ترمذی).
و در روایت دیگری نیز از «بخاری» و «مسلم» آمده است که پیامبر خداص فرمود: «مَثَلُ الجَلِیسِ الصَّالِحِ وجَلِیسِ السُّوءِ کحامِلِ المِسْکِ ونافِخِ الکیرِ فحامِلُ المِسْکِ إِمَّا أنْ یَحْذِیَکَ وإِمَّا أنْ تَبْتاعَ منهُ وإِمَّا أنْ تَجِدَ منهُ رِیحاً طیِّبَةً ونافِخُ الکِیرِ إِمَّا أنْ یُحْرِقَ ثِیابَکَ وإِمَّا أنْ تَجِدَ رِیحاً خَبِیثَةً».
«همنشین خوب مانند کسی است که با خود مادهای بسیار خوشبو دارد، یا به تو مقداری از آن را میدهد یا مقداری از او میخری و یا حداقل بوی خوشی از آن به تو میسد، اما رفیق بد مانند کسی است که در دم آهنگری میدمد که یا لباست را آتش میزند و یا بوی بسیار بدی از او بتو میرسد».
و همچنین فرمودند: «المرء مع من أحب، وله ما اکتسب». «آدمی با کسی است که دوستش دارد و هر اخلاقی که دارد از او گرفته است». (روایت ترمذی)
و فرمود: «إیاک وقرین السوء فإنک به تعرف». «از دوست بد بپرهیز، زیرا تو را به واسطۀ او میشناسند». (روایت ابن عساکر)
چه نیکوست که پدران و مادران عزیز به این رهنمودهای ارزشمند توجه نمایند و به آن عمل کنند، تا اخلاق فرزندانشان تکامل و تعالی پیدا کند و ناهنجاریهایشان اصلاح گردد و اثر اخلاقی و شخصیتی آنان در نظام جامعه ظاهر شود و به این ترتیب عاملی برای خوشبختی جامعه خویش بوده و منادیان اصلاح و دعوتکنندگان به هدایت باشند که بدلیل شایستگی آنان جامعه نیز اصلاح شود و امت اسلام به داشتن چنین فرزندانی با این اعمال و صفات ستوده افتخار کند.
(و) برخورد نامناسب والدین با فرزند
یکی دیگر از عواملی که در انحراف فرزندان مؤثر است و در مورد این تاثیر اکثر صاحبنظران امور تربیتی و پرورشی اتفاقنظر دارند، رفتار بد با کودک است.
در شرایطی که کودک یا نوجوان از جانب والدین یا مربی با یک رفتار خشن روبرو میشود و دائماً سرزنش میگردد و مکرراً از آنان کتک میخورد، یا اینکه هدف تحقیر و تمسخر آنان واقع میشود، بزودی در مقابل این رفتارهای ناشایست و فرومایه عکسالعمل نشان خواهد داد که اثر آن در اخلاق کودک یا نوجوان بروز میکند، به گونهای که دائماً خود را در محاصره تحقیر و توبیخ و کتک میبیند.
این فرزند مظلوم یا خودکشی میکند و یا در مقابل والدین خواهد ایستاد و با آنان جدال خواهد کرد یا اینکه خانه را ترک میکند و خود را از رنجی که میکشد و رفتار آزار دهندهای که تحمل میکند، رها مینماید.
تعجبی ندارد که چنین انسانی فردا به یک فرد مجرم و تبهکار تبدیل شود و به جای تکامل در مسیر صحیح، در مسیرکجروی و انحراف و بیبندوباری رشد کند.
دین با عظمت اسلام با دستورات و قوانین جاودانهاش به تمامی آنانکه مسؤولیت تربیت را بعهده دارند، خصوصاً پدران و مادران امر میکند که خود را به زینت اخلاق متعالی آراسته سازند و با فرزندان به مهربانی و محبت رفتار کنند تا شخصیتی مستقل داشته باشند و بتوانند بر پای خویش بایستند و احساس کنند که افرادی شایسته و قابل تقدیرند و از دیدگاه والدین بزرگ و محترم هستند.
با نظری به آیات قرانی و احادیث نبوی، توجیهات و رهنمودهای ارزشمند اسلامی را در باب برخورد مهر آمیز با فرزندان میبینیم.
خدای مهربان در این باره میفرماید:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِیتَآیِٕ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾ [النحل: 90]. «پروردگار به عدالت و اخلاق نیک و همیاری و مساعدت نزدیکان امر میکند».
﴿وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣٤﴾ [آل عمران:134].
«و بندگانی که خشم خویش را فرو میبرند و نسبت به مردم گذشت دارند و براستی خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.
و میفرماید:
﴿وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسۡنٗا﴾ [البقرة: 83].
«با مردم به نیکویی سخن بگوئید.
و همچنین پیامبر بزرگوارص را مورد خطاب قرار داده، میفرماید:
﴿وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ﴾ [آل عمران: 159].
«اگر تندخو و سنگدل بودی، همراهان و یارانت از اطراف تو پراکنده میشدند». و «بخاری» از رسول خداص روایت کرده است که فرمود: «إن الله یحب الرفق فی الأمر کله». «خدای مهربان نرمی و مدارا را در همه امور دوست دارد».
و امام «احمد» و «بیهقی» نیز از آن حضرتص روایت میکنند که فرمود: «إن أراد الله تعالی بأهل بیت خیرا أدخل علیهم الرفق، وإن الرفق لوکان خلقا لما رأی الناس خلقاً أحسن منه، وإن العنف لو کان خلقا لما رأی الناس خلقاً أقبح منه». «اگر خداوند بخواهد خیر و نیکبختی را شامل حال خانوادهای کند نرمی و مهربانی را به جمع آنان وارد میکند، اگر نرمی و مهر صورت و شکل ظاهری داشت، بهترین صورت از آن او بود و اگر خشونت هم شکل و قیافهای داشت، زشتترین قیافهها مربوط به آن بود».
«ابوالشیخ» در «الثواب» از رسول خداص روایت میکند که فرمود: «رحم الله والداً اعان ولده علی بره». «خدای عزوجل، رحم کند به کسی که فرزندش را در نیکو بودن یاری میدهد». (کنایه از رفتار خوبی است که منجر به ایجاد شخصیت والای فرزند میشود).
همچنین آنحضرتص فرمودند: «الرَّاحِمُونَ یَرْحَمُهُمُ الرَّحْمَنُ، ارْحَمُوا مَنْ فِی الأَرْضِ یَرْحَمْکُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ». «خدای رحمان مهربان است با آنانکه مهربانند، پس شما به آنانکه در زمینند رحم کنید تا آنکه در آسمان است به شما رحم کند». (روایت ابوداود و ترمذی).
آنچه گذشت، جزو مهمترین رهنمودهای اسلام در ارتباط با اصول رفتار و برخورد با فرزندان بود. چه شایسته است که اولیاء محترم به آن توجه نمایند و در ارتباط با فرزندانشان اجرا کنند و به اقتضای دستوراتش عمل کنند تا زندگی آینده فرزندانشان آمیخته با اخلاق فردی و اجتماعی والا و متعالی باشد.
اما اگر با آنان با خشونت برخورد کنند و برای رفتارهای آنان مجازاتهای شدید و بیرحمانه در نظر بگیرند، در حق آنان جنایت بزرگی مرتکب شدهاند و با دست خود کودکان و نوجوانان بیگناه خود را به سوی تربیتی غلط و مسیری منحرف و آیندهای مملو از طغیان و سرکشی سوق دادهاند، زیرا از اولین لحظاتی که طفل میفهمد، تربیت او آغاز میشود و با تندخویی و بیرحمی والدین،اولین بذرهای نهال طغیان و انحراف در وجود فرزند کاشته میشود.
مردی بخدمت عمربن الخطابس رسید و از نافرمانی پسرش نزد آنحضرت شکایت کرد، دستور داد پسرش را بیاورند تا درباره حقوق پدر و مادر به او تذکر بدهد و به او یادآوری کند که چه رفتاری با آنان داشته باشد. پسر آن مرد گفت: ای امیر مؤمنان، آیا فرزند بر گردن پدر هیچ حقی ندارد؟
«عمر بن الخطابس فرمود: آری.
پسر گفت: آن حقوق چیست؟
عمرس گفت: مادری شایسته برگزیند، نام نیکویی برایش انتخاب کند و قرآن را به او آموزش دهد.
پسر گفت: پدرم هیچکدام از این کارها را برای من نکرده است، مادرم که «زنجیه» نام دارد متعلق به یک مجوسی بود، پدر نام مرا جعل (سوسک سیاه) گذاشت و حتی یک کلمه قرآن به من یاد نداده است.
حضرت عمرس به جانب پدر نظری انداخت و گفت: آمدی از نافرمانی پسرت شکایت کنی ولی خودت قبل از او نافرمانی کردی و قبل از آنکه با تو بد رفتاری کند تو با او برخورد ناشایستی داشتهای.
آری، اینچنین آنحضرت مسؤولیت رفتار بد فرزند را به گردن والدین بیتوجه آنان میاندازد.
در کتب تاریخ ذکر کردهاند که یکی از اصحاب پیامبرص از فرزنش خشمگین شد، نامهای به احنف بن قیس فرستاد تا نظر او را در ارتباط با شیوه رفتار با فرزندان جویا شود. احنف در جواب گفت:
«فرزندان عصای دست والدین و جگر گوشه آنانند، برای ایشان مانند زمینی هموار و آسمانی پوشاننده باش، اگراز تو چیزی خواستند به آنان بده، اگر خشمگین شدند، آنان را ببخش، زیرا مهر و محبت صادقانه خود را نثار خود میکنند وتلاش و کوشش بیشائبه خویش را در حمایت از تو بکار میگیرند، پس با آنان خشن و تندخوی نباش که از زنده بودنت بیزار شوند و برایت آرزوی مرگ کنند».
چه خوب میشد که مربیان و اولیاء عزیز این پند ارزشمند را پیش چشم داشته و از آن در جهت مهرورزی نسبت به فرزندانشان عبرت میگرفتند تا به بهترین شیوه در تربیت و برخورد شایسته با عزیزان خویش عمل نمایند.
(ز) دیدن فیلمهای جنائی و سکسی[4]
یکی دیگر از عوامل بسیار مهم که منجر به انحراف اخلاقی فرزند شده و او را به جانب ارتکاب جرم و بیبندباری و فساد سوق میدهد، فیلمهایی است که بر صفحه سینما یا تلویزیون به نمایش در میآید. اینگونه فیلمها غالباً جنایی یا سکسی هستند، همچنین مجلات و نشریات بسیار مضر، داستانها یا تصاویر شنیع و شرمآور چاپ میکنند و به این آتش ویرانگر دامن میزنند. تمامی این موارد باعث میشوند که احساسات جنسی در جوانان و نوجوانان برانگیخته شده و حس ارتکاب جرم و جنایت در آنان افزون شود.
این وسایل ارتباط جمعی مخرب، اخلاق بزرگسالان را فاسد کردهاند چه رسد به نوجوان یا جوانی که استعداد پذیرش و تحول اخلاقی او از یک فرد بزرگسال بسیار بیشتر است.
منشأ این اثر بسیار بد وسایل ارتباط جمعی در روحیه کودکان و نوجوانان آشکار است، زیرا اعظم پایهها و مبانی شخصیت هر انسانی در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد، در این دوران، اندیشۀ انسان شروع به نمو میکند و توانایی انسان برای یادگیری بسیار زیاد است. تصاویر و مفاهیم خیلی زودتر در ذهن نقش بسته واز لحاظ زمانی نیز بسیار پایدارترند.
نوجوان یا کودک با دیدن اینگونه فیلمها و یا خواندن داستانهای کذایی تحت تاثیر قرار میگیرد و سعی میکند که اعمال قهرمان داستان را تقلید کند و با تحریک جنسی ناشی از این تصاویر به دنبال ارضاء نیازهای غریزی، مرتکب اعمال منافی عفت و شنیع میشود.
بنابراین والدین محترم باید آگاه باشند که فیلمهایی که فرزندانشان را به جرم و جنایت تشویق میکند و به سوی انحراف و اخلاق رذیله، سوق میدهد، از خطرناکترین عوامل مضر تربیتی است[5]. بخصوص کودکانی که لجام گسیختهاند و کسی بر امور آنان نظارت ندارد.
· نکتۀ دیگری که مسلماً هیچکدام از شما خوانندگان عزیز در آن شک ندارید آن است که زمانی که کودک یا نوجوان معصوم و بیگناه ما، در چنین جو فاسد و منحرفی قرار بگیرد و از جهت روحی دچار لغزش شود و شخصیت او در این لجنزار کج خلقی و تعفن هوی و هوس شکل بپذیرد، دیگر تحتتاثیر نصیحت پدر و مادر و مربی نخواهد بود و به گفتههای آنان زیاد توجه نمیکند.
دین اسلام با اصول تربیتی دقیق و روش اصولی و حساب شدهاش، طریق صحیح تربیت فرزندان را پیش پای والدین و مربیان میگذارد تا با انجام آن، وظیفه خویش را در قبال این نسل حساس و شکننده ادا نمایند که در اینجا چند نکتهای از آن تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
· پدر مسئوول است که از انحراف زن و فرزندش جلوگیری میکند، انحرافی که یا خود مسؤول آنست و یا از خارج از محیط منزل به آنان سرایت کرده است در غیر اینصورت آتش غضب و عذاب الهی را به جان خریده است زیرا خدای عزوجل میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَأَهۡلِیکُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید خود و اهل خود را از آتش (دوزخ) حفظ نمائید».
· والدین و مربیان باید وظایف و مسؤولیتهای خود را در قبال فرزندان بخوبی بدانند تا بتوانند به نحو احسن در تربیت آنان بکوشند و امانتی را که پذیرفتهاند به بهترین صورت و کاملترین شکل ادا نمایند تا امر پیامبر عزیزمان را اجرا کرده باشند، که میفرماید: «وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ». «پدر خانواده سرپرست زن و فرزندانش میباشد و اگر درباره آنان کوتاهی کند مسؤول خواهد بود». (روایت بخاری و مسلم).
· پدر و مادر موظفند، عواملی را که سبب انحراف عقیدتی و اخلاقی فرزندان میشود از میان بردارند، زیرا نبیاکرمص فرمودند: «لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَارَ»[6].
بنابراین قاعده و آنچه که از ابتدا بطور مفصل بیان داشتیم بر هر پدر و مادر دلسوزی واجب است که فرزندان خود را از مشاهده فیلمهای جنایی و سکسی بر حذر دارند و از خرید مجلات و کتاب داستانهای حاوی اینگونه موضوعات و تصاویر جلوگیری کنند و بطور کلی ایشان را از هر آنچه که عقیده و ا خلاقشان لطمه وارد میکند و بسوی رذائل اخلاقی سوق میدهد، منع نمایند.
در بخش دوم این کتاب که به خواست خدا دربارۀ مسؤولیت تربیت ایمانی و اخلاقی فرزندان بحث خواهیم کرد، به تفصیل مطلب فوق را موشکافی میکنیم و به بیان اصول و قواعدی خواهیم پرداخت که دین مبین اسلام در اینباره ابراز نموده است تا همگان بدانند که اسلام دین زندگی است، دین سرشت و طبیعت است، اعتقادی است که متعالیترین رهنمودها را به بشر میدهد و بهترین طریقه تربیت را به انسان هدیه میکند.
﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ ٥٠﴾ [المائدة: 50].
«و برای آنانکه یقین دارند، چه قضاوت و حکمی از حکم خداوند بالاتر است».
بیکاری از علل مهم انحراف فرزندان یک خانواده است، زمانی که رقم بیکاری در یک جامعه بالا باشد و مرد خانواده امکان کار و کسب آبرومندانه و درستی نداشته باشد که بتواند نیازهای ابتدایی و حیاتی خود و زن و فرزندش را رفع کند، تمامی افراد و اعضای آن خانواده بسوی ارتکاب جرم و اعمال خلاف روی میآورند. چه بسا، پدر خانواده، اهل و فرزندش را وادار کند که از طریق نامشروع و غیرقانونی مانند دزدی و رشوه و غیره پول جمع کنند و به نزد او بیاورند.
وجود چنین خانوادههایی در یک جامعه معنایش آن است که نظام اجتماعی آنان سرپرست و مدبری لایق ندارد و مانند بنایی فرو ریخته و خراب شده است که جایی برای حیات واقعی انسان در آن پیدا نمیشود.
چنانچه قبلا نیز اشاره کردیم، اسلام با وضع اصول و قوانین مشخص در جهت رعایت حقوق فرد و جامعه و گسترش و تثبیت عدالت اجتماعی، با انواع بیکاری به مبارزه برخاسته است، چه بیکاری ناشی از تنبلی و سستی فرد باشد و چه بیکاری ناشی از شرایط اقتصادی جامعه. و در ارتباط با بیکاری نشای از شرایط اقتصادی جامعه برای کسانی که مایل به کار هستند اما موردی برای کار نیست، به دو اقدام امر میکند:
(أ) برای دولت واجب است که کاری مناسب برای این افراد فراهم نماید.
(ب) جامعه موظف است تا در پیدا کردن کار این افراد را کمک کند.
دربارۀ وجوب تامین کار از جانب دولت روایتی داریم از حضرت «انس» که در صحیح بخاری آمده است که میگوید:
مردی از انصار بخدمت رسول اکرمص رسید و از ایشان طلب کمک کرد[7].
فرمود: آیا در منزل چیزی برای فروش داری؟
مرد: آری، جامهای و ظرف آبی.
پیامبر خداص: آنها را بیاور.
مرد انصاری جامه و ظرف را آورد، رسول خداص آنها را به دو دست گرفته و فرمود: چه کسی اینها را میخرد؟ مردی گفت: من آنها را به دو درهم میخرم. پیامبر خداص جامه و ظرف را به دو درهم فروخت و آن را به مرد انصاری داد، و فرمود: با یک درهم آن غذایی بخر و برای زن و فرزندت ببر و با درهم دیگرش یک تبر بخر و برگرد.
آن مرد تبر را خرید و بخدمت رسول اکرمص بازگشت و مقداری هم لباس و اغذیه برای زن و فرزندش خریده بود. پیامبر خداص فرمودند: «این بهتراز گدایی است، گدایی در روز قیامت مانند لکهای زشت در صورت نمایان میشود».
اما درباره وجوب کمک جامعه تا زمانی که فرد کار پیدا میکند، روایتی از «مسلم» داریم که میگوید: رسول خداص فرمود:
«کسی که مرکب اضافی دارد به کسی ببخشد که مرکبی ندارد و آنکه توشۀ اضافه دارد به کسی دهد که توشهای ندارد».
همچنین فرمود: «مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ وَهُوَ یَعْلَمُ بِهِ». «کسی که شب سیر بخواند و بداند که همسایهاش گرسنه است به من ایمان نیاورده است». (روایت بزار و طبرانی).
و فرمودند: «أیما رجل مات ضیاعاً بین أقوام أغنیاء، فقد برئت منهم ذمة الله، وذمة رسوله». «اگر در میان عدهای ثروتمند انسانی فقیر بعلت بیتوجهی آنان بمیرد، از دایرۀ اسلام خارج شدهاند نه بنده خدایند و نه پیرو پیامبر او، گناه مرگ آن فقیر بر گردن آنان است»[8].
و در کتاب «الاختیار لتعلیل المختار» آمده است که اگر یک نفر از این افراد ثروتمند به این فرد فقیر کمک کند مسؤولیت از بقیه ساقط میشود.
راه برخورد با بیکاری بعلت تنبلی
اما در مورد کسی که با وجود توانایی و امکان پیدا کردن کار، از انجام آن، بعلت تنبلی خودداری میکند، بعهده دولت خواهد بود که ابتدا او را نصیحت کند و راه درست زندگی را به او یاد دهد، اگر باز هم امتناع کرد باید بزور او را وادار به کار نماید.
«ابن جوزی» روایت میکند که «عمربن الخطاب»س به عدهای برخورد نمود که کار نمیکردند، فرمود: شما چه کسانی هستید؟
گفتند: توکل کنندگان بخدا.
گفت: دروغ میگوئید، متوکل کسی است که دانهای در زمین میکارد و برای گرفتن نتیجه بخدا توکل میکند[9]. هیچکدام از شما نباید برجای خود بنشیند و بگوید: خدایا! روزی مرا برسان! در حالی که میداند از آسمان طلا و نقره نمیبارد!
عمربن الخطابس فقرا را همواره به کار تشویق میکردند و میگفتند: ای جماعت فقیر، برای کسب خیر از هم پیشی بگیرید و بر جامعه مسلمین سربار نباشید.
از این اقدام و کلام عمر بن الخطابس میتوان استنباط کرد که زکات در اسلام برای رفع نیاز و ایجاد کار پرداخت میشود تا وسیلهای نباشد که افراد تنبل بنشینند و در انجام کار سستی کنند.
در صورتی که عامل بیکاری از جانب شخص و بعلت ناتوانی و نقص جسمی یا پیری و مرض باش، بعهده دولت است که فرد ناتوان را تامین کند و زندگی شایسته و آبرومندانهای برایش فراهم کند، بدون توجه به این که فرد عاجز مسلمان است یا غیر مسلمان.
شیوه برخورد با افراد فقیر و ناتوان از لحاظ جسمی در کتاب «الخراج» آمده است. «ابویوسف» در این کتاب روایت میکند که عمربن الخطابس از راهی میگذشت، پیر مردی کور، پشت دری ایستاده بود و گدایی میکرد، از پشت سر به او نزدیک شد و ضربه بسیار ملایمی به بازویش زده تا متوجه شو و فرمود: از کدام گروه اهل کتابی؟
گفت: یهودیم.
فرمود: چه چیزی باعث شده است گدایی کنی؟
گفت: نیازمندی و کهولت مرا به گدایی واداشته است.
عمربن الخطابس دستش را گرفت به منزل خود برد و چیزی از داخل منزلش برداشت و به او داد. سپس بدنبال خزانه دار بیتالمال فرستاد تا به حضورش رسید و فرمود: این پیرمرد وامثال او رادر نظر داشته باش، بخدا قسم مصفانه نیست که تا جوان بوده از نیرویش استفاده کردهایم و حالا که پیر شده است اینچنین رهایش کنیم، صدقات برای فقرا و بینوایان است و این هم بینوایی از اهل کتاب است.
همچنین روزی عمربنالخطابس بر قومی از نصاری که جذامی بودند گذر کرد، فرمود: برای تامین زندگی و معالجه بیماری آنان از بیتالمال به آنان پول پرداخت کنید تا کرامت و عزت خود را حفظ کنند و مجبور به گدایی نباشند.
نمونههایی که بیان شد، گوشههایی از شیوه مبارزه اسلام با بیکاری است و همچنانکه خوانندگان عزیز ملاحظه فرمودند روشی عادلانه و با حکمت و مملو از عطوفت و رحمت است، بدون شک این نمونهها دلالت میکنند که اسلام دین عدل و مهر و رحمت است به عبارت دیگر دین انسانیت است.
پروردگار جهانیان، اسلام را برای بشریت سرگردان فرستاد تا نور تابناکی باشد که او را از تاریکی جهل ونادانی برهاند و همچون خورشیدی درخشان با پرتوهای خیره کنندهاش ظلمت و سیاهی حیات دنیایی را محو کند، چه شایسته است کسانی که به این حقایق آگاه نیستند، اسلام را بشناسند و بدانند که خالق آنان چرا حضرت محمدص را برای هدایت انسان و دادن مژده پاداش و بیان تهدید عذاب اخروی، برگزید که بمانند نوری فروزان بشر سرگردان را به طریق سعادت و سلامت جاودانی دعوت کند.
(ط) بیتوجهی والدین به تربیت فرزند
بیتوجهی و بیتفاوتی والدین به تربیت فرزند و مشغولیتهای دیگری که باعث میشود از وضعیت فرزندان غافل و بیخبر باشند، از علتهای مهم انحراف بچههاست، مادران در این مورد نقش بسیار حساستری دارند، شاعر در اینباره میگوید:
الأم مدرسة إذا أعددتها |
|
أعددت شعبا طیب الأعراق |
«مادران مانند مدارسی هستند که فرزندان جامعه را تربیت میکنند هرگاه خوب تربیت شوند، نسلی را که پرورش میدهند، پاک طینت و مزکی خواهد بود».
مسؤولیت و وظایف مادر، در ارتباط با فرزندان نه تنها با پدر برابری میکند بلکه در بسیاری از جهات مهمترو حساستر است، زیرا از ابتدای تولد تا زمانی که فرد میتواند بر پای خویش بایستد و مرد زندگی شود، همراه و مونس مادر است و این مادر است که اولین بذرهای نهال شخصیت او را میکارد و در تمام مراحل زندگی او، از نوزادی و کودکی تا نوجوانی و جوانی به فرزندش نزدیک است و از حال ووضع او بخوبی آگاهی دارد.
پیامبر اکرمص میفرماید: «مادر در خانه شوهرش سرپرست و مربی بچههاست و نسبت به آنان از هر جهت مسؤول است». پیامبر عزیز ماص این نکته را به مادران تذکر دادند تا بدانند که تربیت مطلوب و صحیح بچهها فقط بعهده پدر نیست، بلکه با همکاری زن و شوهر است که نتیجه مناسب گرفته خواهد شد.
اگر مادر وقت خود را صرف میهمانی رفتن و پذیرائی و رفت وآمد با دوستان و بیرون رفتن از منزل کند و پدر خانواده هم نسبت به بچهها بیتوجهی و بیتفاوت باشد و اوقات اضافی خود را به سرگرمیهای بیفایده و گشتن با رفقا و رفتن به خانههای مختلف صرف کند، فرزندانشان مانند یتیمان بزرگ میشوند و سرگردان و بیپناهند، اینان بزودی دردام فساد و انحراف گرفتار میشوند و شیوه تبهکاری و جرم را در پیش میگیرند و شاعر چه بجا گفته است که:
لیس الیتیم من انتهی أبواه من |
|
هم الحیاة وخلفاه ذلیلا |
إن الیتیم هو الذی تلقــی لـه |
|
إما تخلت أو أبا مشغولا |
«یتیم کسی نیست که پدر و مادرش مرده باشند و او را بیپناه و درمانده بر جای گذاشته باشند.
یتیم واقعی کسی است که مادری بیتوجه و پدری سرگرم و مشغول به کار خود دارد».
و اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوئیم: از چنین فرزندانی که از چنان پدر و مادری نتیجه شدهاند نمیتوان انتظاری داشت وبزودی اثرهای این بیتوجهی بصورت انحراف و بزهکاری بچههای آنان بروز خواهد کرد.
گاهی وخامت موضوع بسیار بیشتر است، به این معنا که پدر و مادر نه تنها به بچههای خود اعتنایی نمیکنند، بلکه بیشتر اوقات خود را صرف خوشگذرانی و ارضای شهوات و کسب لذات مینمایند و خود در لجنزار بیبندوباری اخلاقی غوطه میخورند، مسلما انحراف بچههای این پدر و مادرهای گناهکار بسیار شدیدتر و خطرناکتر خواهد بود و شتاب آنها به جانب جرم و جنایت افزونتر میشود. شاعر در اینباره میگوید:
ولیس النبت ینبت فی جنان |
|
کمثل النبت ینبت فی الفلاة |
وهل یرجی لأطفال کمال |
|
إذا ارتضعوا ثدی الناقصات |
گیاهی که در باغ با صفا رویانیده است، با آنکه در برهوت میرویدی یکسان نیست.
آیا از بچههائی که از پستان زنان نالایق و پست شیر میخورند، میتوان انتظار کمال و بزرگی داشت.
اسلام در باب مسؤولیتهای والدین در ارتباط با فرزندان، تکلیف بسیار مهم تربیت بچهها را بعهده پدر و مادر گذاشته است و به آنان امر نموده است که فرزندان خود را طوری تربیت کنند که انسانهایی شایسته و توانا برای انجام وظایف زندگی آینده خویش باشند، در غیر اینصورت آتش شدید عذاب الهی به علت بیتوجهی و تقصیرکاری دامنشان را خواهد گرفت.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَأَهۡلِیکُمۡ نَارٗا وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُ عَلَیۡهَا مَلَٰٓئِکَةٌ غِلَاظٞ شِدَادٞ لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ ٦﴾ [التحریم: 6].
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید، خود و زن و فرزندتان را از آتشی که با سنگ و انسان برافروخته میشود حفظ نمائید، ملائکی سختگیر و بیرحم بر آن گماشتهاند که در مقابل دستورات الهی نافرمانی نمیکنند و هر آنچه امر شود اجرا مینمایند».
همچنانکه قبلاً نیز اشاره کردیم رسول گرامی خداص مکرراً در رابطه با تربیت فرزندان توصیه کردهاند و والدین را به توجه و انجام صحیح مسؤولیتهایشان تشویق نمودهاند، هر چند در مباحث قبلی تعدادی از رهنمودهای نبوی در این باب ذکر شد، مناسبت دارد که جملات مهم دیگری از آن حضرتص در باب این مسؤولیت خطیر به خدمت خوانندگان عزیز تقدیم داریم. «وَالرَّجُلُ فِى أَهْلِهِ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَالْمَرْأَةُ فِى بَیْتِ زَوْجِهَا رَاعِیَةٌ وَهِىَ مَسْئُولَةٌ عَنْ رَعِیَّتِهَا...».
«مرد سرپرستی و اداره زن و فرزند را بعهده دارد و زن نیز در خانه شوهرش سرپرست و مسؤول امور فرزندان میباشد و در رابطه با آنان خدایتعالی در روز قیامت از او سؤال خواهد کرد». (روایت بخاری و مسلم).
«أدبوا أولادکم وأحسنوا أدبهم».
«فرزندان خود را تربیت کنید و آنان را با اخلاق نیکو شایسته، آراسته سازید». (روایت این ماجه).
«مروا أولادکم بامتثال الأوامر، واجتناب النواهی، فذلک وقایة لهم من النار». «به فرزندان خود امر کنید که دستورات شما را اطاعت کنند و از آنچه بر حذرمیدارید دوری نمایند که این راه محفوظ ماندن آنان از آتش عذاب الهی است». (روایت ابن جریر).
«أدِّبُوا أوْلادَکُمْ على ثلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیِّکُمْ وَحُبِّ أهْلَ بَیْتِهِ وقِراءَةِ القُرآنِ، فإِنَّ حَمَلَةَ القُرآنِ فی ظِلِّ الله یَوْمَ القِیامَةِ یَوْمَ لا ظِلَّ إلاَّ ظِلُّهُ».
«فرزندانتان را بر اساس سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبر، محبت آل او و تلاوت قرآن و بدانید که حاملان قرآن در روز قیامت در سایه عرض الهی خواهند بود، روزی که هیچ سایهای جز سایه رحمت الهی نیست». (روایت طبرانی).
بزودی به یاری خداوند، در قسمت دوم این کتاب در رابطه با مسؤولیتهای مربیان و والدین بطور مفصل بحث خواهیم کرد، که انشاءالله برای آنانکه تشنه دانستن و عمل کردن به آن هستند، آب زلال و گوارایی باشد که مؤثر واقع گردد و از جهت روحی و فکری آنان را قانع کند.
از جمله عوامل قابل توجه در انحراف افراد، حادثه ناگوار مرگ والدین است. کودکی که همانند غنچهای شروع به شکفتن میکند و در اولین سالهای عمر پدرش را از دست میدهد، دیگر دست نوازشگرش را احساس نمیکند وحلاوت قلب رئوفی را که به او محبت میکند، نخواهد چشید، دیگر ناظر و مراقبی ندارد که امور او را کنترل نماید و زیر نظر داشته باشد و سرپرستی ندارد که نیازهایش را برطرف سازد و هر آنچه برای زندگی میخواهد فراهم نماید، خصوصا زمانی که بازماندگان نیز به او توجهی ندارند یا بازماندهای ندارد که به جای پدر مراقب او باشد، پس ناچار چنین فردی به سوی انحراف کشیده خواهد شد و کم کم بسوی ارتکاب جرم و تبهکاری گام بر میدارد و نه تنها خود را تباه میکند بلکه به عاملی خطرناک برای اختلال و نابودی جامعه خویش تبدیل خواهد شد.
تشریع جاودان اسلامی و رهنمودهای بلند پایه آن، بازماندگان متوفی و تمام کسانی را که با فرد یتیم به نوعی رابطه دارند دعوت میکند که با آنان رفتار شایسته و مناسبی داشته باشند و نسبت به سرپرستی و انجام امور آنان احساس مسؤولیت و تعهد کنند و بر زندگی و تربیت آنان نظارت داشته باشند.
به این ترتیب حیات یک یا چند انسان تباه نمیشود و بر پایهای درست رشد و تکامل مییابد و مکارم اخلاقی و فضایل معنوی رادر سایه محبت و توجه آنان کسب میکند.
محبت و عطوفت نسبت به یتیم و اهمیت مراقبت از او در تعالیم اسلامی جایگاه ویژهای دارد.
خدایتعالی میفرماید:
﴿وَیَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡیَتَٰمَىٰۖ قُلۡ إِصۡلَاحٞ لَّهُمۡ خَیۡرٞۖ وَإِن تُخَالِطُوهُمۡ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ﴾ [البقرة:220].
«ای محمد! و درباره یتیمان از تو میپرسند، مگر: آنان برادران شمایند و مداخله در امور آنان به جهت اصلاح امورشان از دوری کردن از ایشان بهتر است».
و خداوند سبحان در جای دیگری خطاب به پیامبر بزرگوارشص میفرماید:
﴿فَأَمَّا ٱلۡیَتِیمَ فَلَا تَقۡهَرۡ ٩﴾ [الضحی: 9].
«پس یتیم را کوچک و بیمقدار نشمار»!
همچنین میفرماید:
﴿أَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی یُکَذِّبُ بِٱلدِّینِ ١ فَذَٰلِکَ ٱلَّذِی یَدُعُّ ٱلۡیَتِیمَ ٢﴾ [الماعون: 1- 2].
«آیا شخصی که قیامت را انکار میکند دیدی؟ او همان کسی است که یتیمان را از خویش میراند».
و خدای دانا در سوره نساء نیز میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡیَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا إِنَّمَا یَأۡکُلُونَ فِی بُطُونِهِمۡ نَارٗاۖ وَسَیَصۡلَوۡنَ سَعِیرٗا ١٠﴾ [النساء: 10].
«براستی آنانکه به یتیمان ظلم کرده و اموالشان را میخورند، در حقیقت آتش جهنم را سر میکشند و بزودی در قیامت شعلههای برافروخته و سوزان آن را خواهند چشید».
رسول گرامیص فرمود: «من وضع یده علی رأس یتیم رحمه، کتب الله له بکل شعرة مرت علی یده حسنة».
«کسی که برای ابراز محبت بر سر یتیمی دست کشید، خدای مهربان به تعداد موهایی که زیر دستش قرار میگیرد، برای آن شخص حسنات مینویسد». (روایت احمد و ابنحبان).
همچنین فرمودهاند: «مَنْ قَبَضَ یَتِیماً مِنْ بَیْنِ المُسْلِمِینَ إِلَى طَعَامِهِ وَشَرَابِهِ أَدْخَلَهُ الله الْجَنَّةَ أَلْبَتَّةَ إِلاَّ أَنْ یَعْمَلَ ذَنْباً لاَ یُغْفَرُله». «کسی که سرپرستی یتیمی را بعهده بگیرد و غذا و سایر لوازم ضروری زندگیش را تامین کند، و فرد یتیم را از هر جهت تامین کند، خدای مهربان حتما او را وارد بهشت خواهدکرد، مگر گناهی کرده باشد که غیرقابل بخشش باشد». (روایت ترمذی).
همچنین فرمودند: «أَنَا وَکَافِلُ الْیَتِیمِ فِی الْجَنَّةِ کَهَاتَیْنِ، قَالَ بِإِصْبَعَیْهِ السَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى». «من با کسی که یتیمی را تکفل کرده است، در بهشت اینچنین هستم و به انگشت سبابه و وسط خویش اشاره کردند». (روایت ترمذی).
این آیات و احادیث و تعداد بسیار زیاد دیگر از این نمونه نشان میدهد که کفایت و مواظبت یتیم، بر خویشان و نزدیکانش واجب است.
همچنین در صورت فقر و ضعف مادی، بر دولت واجب است که بر امر تربیت و مسائل مالی آنان نظارت داشته باشد و با این تدبیر است که از تباه شدن و انحراف و گمراهی ایشان جلوگیری خواهد شد.
آنچه خوانندگان گرامی ملاحظه فرمودند، اساسیترین عوامل انحراف فرزندان بود. موضوعات مورد بحث، عوامل زیانبار مهمی بودند که اگر بوسیله والدین و مربیان با آن مقابله نگردد و به انتخاب درمان مناسب در رابطه با علل مذکور برای اصلاح فرزند خویش مبادرت ننمایند، بزودی فرزندانشان به سوی فساد و انحراف اخلاقی تمایل پیدا نمیکنند و به رذایل اخلاقی و خصایل مخرب عادت خواهند کرد و بزهکاری و جرم جزو شخصیت آنان میشود باین ترتیب نه تنها خود را به نابودی میکشند، بلکه به جامعه و مردم خویشن نیز آسیب میرسانند، در این حال برگرداندن آنان واصلاح اخلاقی و فهماندن طریق حق و هدایت به ایشان بسیار مشکل خواهد بود.
باز هم تاکید میکنم که والدین و مربیان عزیز به برنامههای اسلامی درتربیت فرزندان توجه نمایند و شیوه ارزشمند آن را در زندگی بکار گیرند و با روشی مناسب ناهنجاریهای آنان را اصلاح کنند و ازانحرافشان جلوگیری نمایند، عقیده آنان را تثبیت کنند، اصول اخلاقی و فضایل ارزشمند اسلامی را به آنان بیاموزند تا از هر جهت به الگوی شایستهای برای جامعه خود تبدیل شوند و بتوانند نمونهای مجسم از عمل صالح و فضیلت اخلاقی و فداکاری و ایثار برای جامعه خود باشند.
در اینجا و در خاتمه این بخش خاضعانه از خدای عزوجل میخواهم که فرزندان اسلام را برای رسیدن به سعادت و نیک بختی یاری دهد و ایمانی به آنان ببخشد که حلاوت و شیرینی آن را در قلوب خود احساس کنند و شیوه تکامل اخلاقی و ثبات روحی را به آنان الهام نماید به گونهای که در رفتار و گفتارشان تجلی کند و امتی را تشکیل دهند که علم واندیشه دینی را منتشر نماید و پرچم بزرگی و عظمت اسلام را بار دیگر باهتراز در آورد و تمدنی پایدار برمبنای آن بر پا کنند که همانند گذشته به پیش گام بردارد و بزرگی و عظمت پیشین امت پیامبر ما را باز گردانند و هویت ارجمند آن را دوباره به آن ببخشند.
حقیقاً تحقق این امر برای خدای دانا و توانا سهل است وشایستهترین دعا برای اجابت و برترین تقاضای ما از اوست.
«وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین»
[1]- برای دریافت و فهم کامل مطلب فوق به کتاب اینجانب بنام «مسؤولیت مشترک اجتماعی در اسلام» رجوع فرمائید که مانند آبی گوارا برای تشنگانی است که بدنبال شیوه اسلام در سرکوبی فقر و جهل میگردند. در این کتاب با شیوهای مستدل ثابت شده است که اسلام عملاً عدالت اجتماعی را تحقق بخشیده است. (مولف)
[2]- البته قابل ذکر هست که نماز در اصل یک عبادت ومناجات با خداوند در درجه اول هست و رابطه مهمی با اصلاح و تزکیه فرد مسلمان در روح و روان دارد که ما باید در اداء نمودن آن بر اساس یک عبادت و پایه وستون دین و انجام یک فریضه دینی مبادرت ورزیم نه اینکه بنا بر بعضی علائق و و فوایده جسمی به آن روی آوریم.
[3]- این آیه قبل از جنگ بدر بر پیامبر خداص نازل شد و شان نزول آن در رابطه با این غزوه میباشد، اما میدانیم که بعضی از آیات قرآن غیر از آنکه به واقعه خاصی دلالت دارد از لحاظ مفهوم شامل و فراگیر است و بر شرائط دیگر نیز تعمیم داده میشود.
در این جنگ ابزار و وسائل جنگی مسلمانان خصوصا اسبهای آنها بسیار کم بود و برای همین در آیه به فراهم نمودن اسب اشاره شده است، اما در مجموع دلالت بر فراهم کردن ابزار و ادوات جنگی دارد. (مترجم)
[4]- متاسفانه در اکثر کشورهای اسلامی که سردمداران آنها تحت نفوذ و سلطه مستقیم غرب هستند اینگونه فیلمها رایج شده، و نسل جوان را به فجیعترین شکل ممکن به جانب فساد و بیبندوباری سوق داده است.
این حکومتهای سر سپرده اجازه میدهند تا فرهنگ اسلامی و روابط اجتماعی با اینگونه تبلیغات و هجومهای بیرحمانه خدشهدار شده و برای حفظ حاکمیت و عیش و نوش خود، هویت و کیان اسلامی را بباد میدهند.
خوشبختانه در کشور ما (ایران) با این مشکل مواجه نیستیم و فیلمهای منافی عفت و مبتذل در هیچیک از سینماها و سایر اماکن و نمایش در نمیآید.
[5]- براساس جدیدترین تحقیقات روانشناسی در ارتباط با تاثیر فیلمۀای خشن و جنائی در روحیات کودکان در آمریکا به این نتیجه رسیدهاند:
کودکانی که ساعات بیشتری را صرف تماشای فیلمهای جنائی و سکسی میکنند از لحاظ ارتکاب جرم و انحراف اخلاقی درصد بیشتری را تشکیل میدهند.
همچنین به چند گروه از کودکان چندین نوع فیلم مختلف، شامل فیلمهای خشن و جنائی، معمولی و پر مهر و عطوفت نشان دادند. پس از اتمام فیلمهای جنائی و خشن مشاهد نمودند که بچههایی که این فیلمها را دیدهاند به زد و خورد پرداخته و با هم خشونت رفتار میکنند. (مترجم)
[6]- با توجه به اینکه این گفته نبی اکرمص مبنای استنباطهای فقهی بسیار مهمی شده است و به تفصیل در کتب اصول و فقه از آن بحث شده است ترجمه کوتاه آن، رسا نخواهد بود و ناچار به توضیح آن در پاورقی شدیم.
منظور این حدیث آن است که در اسلام زیان رساندن (چه فرد مسلمان آغازگر باشد و چه بخواهد بصورت عکسالعمل و در مقابل کسی که به او ضرر رسانده جواب دهد)، بهر شکل جایز نیست. یعنی ضرر رساندن ابتداء و جزاء مجاز نمیباشد. (مترجم)
[7]- نبی اکرمص در مدینه تشکیل دولت دادند و مراجعات مردم در ارتباط با مسائل اجتماعی و اقتصادی مراجعات مستقیم به دولت نوظهور اسلام بود. (مترجم)
[8]- این حدیث در کتاب الاختیار الموصلی آمده است که به جایی عزو نشده است و نزدیکترین لفظ به آن حدیثی هست که ضعیف است و از پیامبرص ثابت نیست.
[9]- یعنی برای تامین زندگی کار میکند اما برای آنکه کارش پرثمر و با نتیجه باشد به خدایتعالی توکل میکند، کاشتن دانه در کلام آنحضرت یک مثال است. (مترجم)