ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تقوی و عبادت حضرت سعید رحمه الله
خداوند به ایشان مقام و منزلتی بسیار بلند و بالای عطاء نموده بودند و هر کس با ایشان محبت و علاقه داشت اما ایشان از مردم و سلاطین هدایا قبول نمیکردند. و هیچگاه نیازی برای کسب و کار پیدا نمیکردند. اما دل ایشان آکنده از محبت خداوند بود، کسب و کار با دستان خود را افتخاری برای خودشان میدانستند.
چونبازباشکهصیدیکنیولقمهایدهی |
|
طفیل
خواره مشو چو کلاغ بیپر و بال |
باری یکی از خلفای بنیمروان مبلغ 000/30 درهم بر ایشان فرستادند، ایشان آن مبلغ را نپذیرفته و فرمودند: من نیازی به دراهم بنیمروان ندارم. ایشان از دسترنج خودشان میخوردند و مشغول به تجارت و روغنفروشی بودند. باری خودشان فرمودند: که مدت پنجاه سال است که تکبیر اولی از من فوت نشده است و مدت پنجاه سال است که در نماز کسی را جزء امام ندیدهام، (چون ایشان همیشه در صف اول بودند) و درباره ایشان گفتهاند که مدت پنجاه سال ایشان نماز صبح را با وضو نماز عشاء اداء فرمودهاند[1]. خود حضرت سعید رحمه الله میفرمودند: که هیچ چیزی برایم بالاتر از اطاعت خداوند نیست.
إلا رب ذل ساق للنفس عزة |
|
ویارب نفس بالتذلل عزت |