آداب تلاوت برای قاری قرآن
* وضوء در وقت قرائت قرآن برای قاری قرآن مستحب میباشد([1]).
* نیکو است که قاری قرآن رو به طرف قبله با طرز شایسته در مکان مناسب بنشیند و با خضوع و موشکافی به تلاوت بپردازد حال آنکه قلب و حواسش کاملاً به قرائت متوجه است و نباید در وقت تلاوت به چیزی مشغول گردد و کار عبثی را انجام دهد.
* قرائت قرآن کریم لازم است خاص به رضای خداوندی و در مقابل قرائت کلام الله مجید از احدی مزدی طلب نشود و مسلمان نباید در اثر این تلاوت نیل به رضای مردم را در سر پروراند و یا با آیات بازی نماید.
* قاری قرآن باید در وقت تلاوت به همهی مسایل دقیق گردد، مقدار وقت و اندازهی بلندی و یا پستی آواز را به خاطر این که بر شنوندگان گران نیاید در نظر داشته باشد، درازی قرائت را تا حدی نماید که باعث ایجاد ملول نشود و همین طور بلندی آواز باعث اذیت دیگران نگردد، به ویژه در وقتی که در زمرهی سامعین مریض نیز باشد و یا وقت قرائت موقع تدریس علم و یا در وقت راحت مردم بوده باشد.
* و باید اوقات و مناسباتی را برای قرائت برگزیند که مردم در آن مراسم آماده و با نشاط باشند؛ تا که خدای ناخواسته از زمرهی کسانی نباشد که:
﴿وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجًا﴾ [إبراهیم: 3].
«و (مردم را) از راه خدا باز میدارند، و کجی (و انحراف) آن راه را میخواهند».
* قطع قرائت قرآن به خاطر چیزی از امور دنیا مکروه است همانطوری که تناول طعام در اثنای قرائت بر قاری مکروه است. به جاست که بیان داریم که قاری قرآن از رد سلام دیگران عفو گردانده شده است زیرا آنچه در نزد او است برتر و افضل از رد سلام است و هرگاه دیگری در آنجا بود که این واجب را (رد سلام) اداء نماید بر آن شخص رد سلام لازم و حتمی است.
* قاری قرآن هرگاه از اهل علم باشد، بر او لازم است که به تفسیر برخی از آیات قرآنی و توضیح مواضع که از احکام در آیات است برای سامعین بپردازد.
[1]- بعضی علماء میگویند که وضوء بر قاری قرآن واجب است به دلیل این که خداوند فرموده: ﴿لَّا یَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ٧٩﴾ [الواقعة: 79] و فرمودهی پیامبر اسلام ج: «لَا یَمَسُّ الْقُرْآنَ إِلَّا طَاهِرٌ» و دلایل زیادی در این باره است.
ستایش خدایی را که بر بنده (عبد) و پیامبرش حضرت محمد مصطفی ج قرآن را نازل فرمود و در این کتاب کژی راه نداد و آن را برای مردم هدایت قرار داد و ما را امر فرمود که به کتاب آسمانیاش با تلاوت الفاظ آن و فهم معانی و اقامهی حدودش تقرب جوییم.
درود خداوندی بر پیشوای عالم بشریت، ناجی انسان، حضرت محمد ج که قرآن را از خداوند عزوجل به ما رساند و هرگز در آن حرفی از جانب خود افزون نساخت و شکلی از آن را تغییر و دگرگون نکرد و خود از هوی سخن نگفت([1]).
پروردگار راضی باشد از یاران آن حضرت ج که قرآن را در سینهها و در نوشتهها حفظ نمودند و حفظ آن برایشان از ارواحشان معززتر بود و باز همانطوری که خداوند نازل فرموده بود به ما رساندند.
آنگاه که ساحهی اسلام در شهرها و مناطق بسیاری گسترش پیدا کرد با این که مردم آنجا زبان عربی را نمیدانستند و نیز در زیر پرچم اسلام اقوامی درآمدند و با زبان قرآن سخن گفتند حال آنکه زبانهایشان به حروف قرآن درست نمیگردید، از آن وقت بود که لهجهها و اشتباهات در نحوهی قرائت قرآن زیاد شد، دانشمندان و علمای اسلام درین برهه به این پی بردند و از عواقب این پیشآمد هراس بر آنها دست داد و این ترس همانا ترس و هراس از تحریف و تغییر قرآن بود!!
همان بود که برخی از دانشمندان به وضع اصول و قواعدی که صحت نطق به قرآن را تضمین نماید پرداختند و این اصول و قواعد را «علم تجوید» مسمی نمودند.
یقیناً که این قواعد در محافظه بر کتاب خداوندی سودمند واقع گشت تا آنجا که قرآن به ما سالم از تحریف در مرور قرنها و گذشت زمانهها رسید.
صادق است و فرمودهی خداوند أ آنجا که میفرماید:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾ [الحجر: 9].
«هرآینه ما فرو فرستادیم قرآن را و هرآیینه ما او را نگهبانیم».
به جا است بیان داریم که برخی نیز با سختگیری که دربارهی تلاوت قرآن مینمایند در این فن مردم را از تلاوت قرآن دور ساختهاند و از مبالغهای که کار گرفتهاند دروازهی آموختن و فهم علم تجوید را بر روی مردم بستند، به نحوی که تألیفات بسیار درین باره نوشتند و شروط و قوانین صعبی را وضع کردهاند که حتی نه در قرآن آمده و نه در سنت پیامبر ج است.
تا آنجا که بعضیشان نیز گفتند: آگاهی و عالمبودن به تجوید حتمی و لازم است.
و برخیشان نیز تلاوت را بر آن که اصول تجوید را حفظ نمیدارد حرام قرار دادند، البته این تشدید و سختگیری ناجایز و باطل است، زیرا که رسول خدا ج میفرماید:
آنکه در قرآن مهارت دارد (به تفسیر قرآن وارد است) در ردیف مردم نیکوکار و مقربین خداوندی حشر میشود و آن که قرآن را میخواند در حالی که به خاطر فهمیدن آن تلاش و تفحص مینماید و حال آنکه بر او سخت و مشکل است او را دو پاداش است([2]).
و خداوند تعالی میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ﴾.
«حقا که قرآن را به خاطر فراگرفتن و پندگرفتن آسان و سهل گرداندیم».
پیآمد این تشدد و سختگیری این بود که مردم در اثر آن به اوراد و ادعیه روی آوردند و تلاوت قرآن را از ترس غلطکردن در تلاوت آن ترک کردند؛ با این که قرائت قرآن قطعاً برترین و عالیترین عبادات است.
از جانب دیگر، واکنش برخی علما همانا الغاء مطلق این فن و بینیازی کلی از علم تجوید بوده است، آنها در این که با اطمینان و خشوع خوانده شود و تکاپویی در آموختن قرآن گردد اکتفا نمودهاند.
چنانکه در صدر اسلام همینطور بوده است و دیگر این که قیود بسیار و مراعات شروط و قوانین در تلاوت، لابد قاری را از ادراک مفهومی که مقصود کلی است محروم میسازد و بلکه تا مرحلهای میرساند که قرائت قرآن کشانده میشود به درجهی تحریف و بازی با کتاب الله أ، ریاکاری و شنواندن به دیگران، همانطوری که در سایر سرودها مروج است که این البته از زمره گناهان کبیره است.
با این که در برهان این دسته دومی ظواهر قانعکننده است، اما به جاست که بگوییم نظر به بُعد عهد مردم این عصر با عصری که فصاحت زبان عربی هنوز هم در میان آن مردم محفوظ بود و همچنین به علت بروز تفاوتها و اختلافات روشنی که میان لهجهها در کشورهای اسلامی که لابد متأثر از عوارضی بوده است.
از جمله همجواربودن کشورهای اسلامی با بیگانگان و مستعمرهبودن برخی مناطق مسلماننشین و همینطور هجرتهایی که مسلمانان به دیگر کشورها نمودند.
در همه حال به عقیدهی ما فراگرفتن دستورات و قواعد اساسی علم تجوید سودمند و لازم است، به ویژه برای آنان که تازه به تعلیم قرآن شروع مینمایند. به شرط این که از تعقید (پیچیده کردن) و مبالغهای که علمای متقدم در این فن، سختگیری و تشدد به کار بردهاند اجتناب شود.
روی این اساس است که به ارائه و نگارش این رساله اقدام کردهایم و کوشیدهایم که معیار واضح و سهلی را در فراگرفتن این نوشتار (تجوید) ارائه کرده باشیم و از آنچه که در ذکر آن ضرورتی احساس نمیشود تذکری به عمل نیاوردهایم مانند قواعدی که در علم تجوید است:
چون اشمام (غنچهکردن دو لب) استفال (پایین) استعلاء (بالا) و همینطور از ذکر مواضع خروج حروف و امثال آن که ضرورتی نبوده است، خودداری کردهایم.
و هدف ما این بود که استفادهی شایانی از این جزوه گردد و کسالت و اشکالی در خواندن برخوانندهی محترم پیش نشود.
طوری که مطالعه خواهید فرمود چگونه در این رساله از موضوعاتی که لابد در آموختن این علم برای هر فرد مسلمان ضروری است سخن به میان آمده است.
امید دارم که معلمین و آموزگاران علم تجوید به نکات آتی توجه فرمایند!
اولاً: شاگردان را در این که آموختن تجوید بسیط و سهل است تشویق نمایند، چه این تشویق ذوقی شگرفی را در آنها به وجود آورده است و در آموختن آن سعی زیاد مینمایند تا خوب در اداءکردن آن موفق باشند، هرچند که از این قواعد چیزی هم نیاموخته باشند، زیرا علم تجوید همانا راهی است برای بهترنمودن قرائت قرآن توسط هر شخصی است که به بهترساختن تلاوت شدت علاقه دارد.
ثانیاً: نباید طالب را جز به حفظ موضوعات از این قواعد که جداً مهم است وادار نمود. و لازم است که در آموزش و رعایت آن اهتمام زیادتر شود تا به جاآوردن حروف از جای خود بر او عادت شود.
ثالثاً: معلم نباید به مثالهای واردهی اینجا اکتفا نماید، بلکه باید خود بر قرآن قواعد را تطبیق دهد تا شاگردان در ساحهی وسیعتری از این علم مستفید شوند.
آنگاه که به تدریس این رساله مشغول بودم برخی استادان را دیدم که توان این را دارند شاگردان را به همهی احکام تجوید در چهار بخش نه اضافهتر ... عالم گردانند و بعداً باقی دروس عمومیشان تمرینات بود که شاگردان را با اشتیاق وافر در فراگرفتن این علم میخواند.
از خداوند توفیق همگان را به خیر خواهانیم.
عبدالبدیع صقر
10 / 1 / 1298
[1]- ﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤﴾ [النجم: 3-4].
[2]- «الْمَاهِرُ بِالْقُرْآنِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ، وَالَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ یَتَتَعْتَعُ فِیهِ، وَهُوَ عَلَیْهِ شَاقٌّ، فَلَهُ أَجْرَانِ» صحیح بخاری و صحیح مسلم، ابوداود، ترمذی، نسائی از حدیث عائشه ل روایت نمودهاند مفهوم حدیث اینست که برای وی یکی پاداش تلاوت و دیگر پاداش مجاهدت در طلب آموختن است.
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ﴾ [الإسراء: 9].
«بیشک این قرآن، به راهی که آن استوارترین راههاست؛ هدایت میکند».
«أَشْرَافُ أُمَّتِی حَمَلَةُ الْقُرْآنِ» (ترمذی).
در سال 1985 م، وزیر مستعمرات وقت بریتانیا «گلادستون» خطاب به رفقایش در حالی که قرآن به دست دارد میگوید:
«هرگز چیزی از اهداف بریتانیا در میان مسلمین و اعراب تحقق نخواهد یافت تا که این قرآن در میانشان باشد، بیایید اولاً سلطان این کتاب را از آنها بگیریم و سِرّ آن را بیابیم، آن وقت است که همهی سدهای پیشروی ما از هم خواهد پاشید([1]).
در آغاز ظهور اسلام و نزول قرآن، قریش و مشرکین مأمورانی در محیط مسجد و اطراف خانهی پیامبر ج میگماردند تا تماس افراد را با پیامبر ج تحت نظر گیرند و از ارتباط افراد با پیامبر ج کاملاً جلوگیری نمایند.
و اگر در ایام حج پیامبر اسلام از آزادی استفاده مینمود تا با آهنگ بلند به خواندن قرآن مشغول گردد، آنان سر و صدا به راه میانداختند تا زائران خانهی خدا را از شنیدن صدای او بازدارند([2]).
و قرآن کریم اینگونه به بازگویی این موضوع پرداخته است:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاْ فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَغۡلِبُونَ٢٦﴾ [فصلت: 26].
«افراد کافر گفتند (دستور دادند) هیچکس به این قرآن گوش فرا ندهد و (هنگام شنیدن صدای قرآن) هیاهو کنند تا این که آنان پیروز گردند».
***
بازداشتن مسلمین از استماع قرآن و رجوع به آن برنامهی تازهای نیست که توسط دشمنان اسلام به اجرا درآورده میشود، بلکه در طی قرون متمادی همهی استعمارگران و پیروان باطل همهگونه سعی و تلاش خود را در این راه به کار انداختهاند.
چرا دشمنان اسلام این گونه در همهی اعصار از قرآن وحشت داشتند؟
و چرا امروز کافران برای دورساختن مسلمین از قرآن و تعالیم نجاتبخش آن از همهی امکانات و وسایل کار میگیرند؟
مسلّم است که هراس دشمن بدلیل تأثیریست که قرآن در میان جوامع اسلامی میگذارد و در روح و متن این جامعه، دگرگونی و انقلاب، تحرک و جهش را به ارمغان میآورد و شکی نیست که باید برای جلوگیری از نفوذ قرآن در نفوس، و در نتیجه از گسترش این آیین الهی در هراس باشند.
قرآنی که گمراهان را راهبر و برفراز راه هدایت چون مشعل فروزانی پرتوافکنی مینماید. برنامه و قانون آسمانی برای انسان، کتاب دعوت و تحرک در حیات مسلمین قرار دارد.
قرآن، موضوعِ انسانِ خلیفهی خدا در زمین است. معجزهی جاودان اسلام که مرزهای زمان و مکان را درهم شکست و بسان مشعل فروزان بر تارک اعصار درخشید، دلیل برهان زنده و گویا بر آسمانیبودن آیین اسلام در هر عصر و زمان و آیتی درخشان برحقانیت آیین محمدی است.
قرآن راهنمای انسان به خصلت درستتر است. ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ﴾ [الإسراء: 9]. «این قرآن رهنماست به خصلتی که او درستتر است» و برای مسلمین شفاء و رحمت است﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [الإسراء: 82] «و فرود میآریم از قرآن آنچه شفاء و رحمت هست برای مسلمانان».
و چه سعادتمند و فائزاند حَمَلة قرآن و آنان که پیامبر ج چنین به تمجیدشان میپردازد:
«أَشْرَافُ أُمَّتِی حَمَلَةُ الْقُرْآنِ» (ترمذی).
«شریفترین امّت من حاملان قرآناند».
باری! اینست راه نجات و رستگاری، راه فلاح و فیروزی، سعادت و نیکبختی، راه نجات انسان و صعود به مدارج عالی انسانیت و پاداش جمیل برای قاری قرآن آنجا که پیامبر ج میفرماید:
«مَنْ قَرَأَ حَرْفًا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَلَهُ بِهِ حَسَنَةٌ وَالْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا لا أَقُولُ الم حَرْفٌ وَلَکِنْ أَلِفٌ حَرْفٌ وَلَامٌ حَرْفٌ وَمِیمٌ حَرْفٌ» (البخاری).
«آن که حرفی از کتاب خدا را بخواند او را پاداش (حسنه) است و حسنه به چند برابر خود است. نمیگویم الم حرف است، بلکه الف حرف و لام حرف و میم حرفاند».
بیایید با رجوع به قرآن و عمل به تعالیم حیاتبخش آن برای نجات انسان، انسان ظلوم و جهول، رسالت خویش را اداء نماییم و در سایهی التیام بخش قرآن حیات به سر برده و حَمَلهی قرآن گردیم، قرآن را بخوانیم، بیاموزیم و بیاموزانیم.
چه خوب فرموده است پیامبر ج:
«اقْرَءُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ شَفِیعًا لِأَصْحَابِهِ» (صحیح البخاری).
چه سعادتمند اند آنان که برترین مردماند، چون قرآن را آموختهاند و برای دیگران نیز میآموزانند.
و چه رستگارند جوامعی که با توسل به قرآن در راهرسیدن به مجد و عظمت اسلام گام برمیدارند. و چه فائزاند مسلمینی که با خواندن قرآن، شفیع در روز قیامت دارند.
***
آن وقت است که میشود به مجد و عظمت اسلام دست یافت و جهان را از همه نوع اجحاف و ظلم نجات داد و از سقوط محتوم بشریت جلوگیری نمود.
آن وقت است که دشمنان دیرینه و سوگندخوردهی اسلام و قرآن مأیوس خواهند گشت و هرگز خیال تسلط بر مسلمین و به استعمارکشاندن شان را در سر نخواهند پروراند.
و آن وقت است که با پرتوافکنی انوار جاویدانی قرآنی جهان بشریت متبلور و انسان راه هدایت را خواهد پیمود.
و خداوند حافظ قرآن است: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾.
پس ای برادر! رسالت ما همانا تطبیق و عمل به تعالیم کلام خدا أ است، برنامهی آسمانی و قانون نجاتبخش.
چون حسب مقرر، حافظ قرآن ذات خداوندی است و هرگاه دقیقاً بنگریم درمییابیم که هرچه زمانه میگذرد محافظهی قرآن زیادتر میشود، ولی این مسلمین اند که با گذشت زمانه از تطبیق و عمل به تعالیم آن فاصله میگیرند.
جای بس تأسف اینجا است که مسلمین با دوری از قرآن این منهج را مراعات نکردهاند و در مرور زمان تطبیق قرآن در میانشان ضعیفتر میگردد([3]).
قرآن را در هرجا میبینیم در منازل، در دفاتر و ماشینها، هرکس به گونهای به نگهداری آن میپردازد و نزد خود نگه میدارد.
***
حقا که خداوند هست حافظ قرآن و آنچه که بیشتر جلب توجه مینماید اینست که:
«امروز کشورهایی چون آلمان، ژاپن و ایتالیا (که خود دشمنان سرسخت اسلاماند) تلاش بر این دارند تا مصحف (قرآن) را در داخل دولتشان به شکل جمیلتر چاپ و عرضه بدارند، قبل از این که دربارهی کتب آسمانی دیگر چنین اقدامی کرده باشند.
این شواهد خود میرساند که هراندازه ما از منهج تطبیقی قرآن دور میشویم خداوند حفاظت آن را حتی در میان دشمنان قرآن افزون میسازد.
فلهذا بر مسلمانان لازم است که تا خود و دیگران را به عمل به تعالیم آسمانی این کتاب الهی دعوت نمایند و برای پیادهساختن و مرعی (رعایت) شمردن این برنامه و قانون جاویدان در حیات عملی خویش کمر همت بندند، تا شود که به قلههای شامخ سعادت برسند.
***
کتاب حاضر راهنمای سودمندی است در مراجعه به قرآن و آشنایی به تعالیم روحبخش آن که مؤلف ارجمند با استادی و درایت کامل به رشتهی تحریر درآورده است و در واقع دُرهای نایابی را در این صفحات اندک جا داده است.
تأکید ما بر اینست که خوانندهی محترم غرض آموختن و آموزاندن قرآن «خَیْرُکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ» در مطالعهی کتابهایی از همین نوع خود و دیگران را تشویق و رسالت اسلامی خویش را در جامعه ایفاء بدارند، تا باشد که رجوع فرزندان برومند اسلام و جوانان رشید جامعهی اسلامی ما، باب نویی در شناخت تعالیم قرآنی بگشاید.
مؤثرترین شیوهی استفاده از کتاب حاضر مطالعهی دقیق و یا بهتر بگوییم خواندن آن به قسم درسی است. چه رسالهی حاضر که حاوی پنج بخش است مطالب سودمندی را پیرامون علوم قرآنی و تاریخ قرآن و همینطور مباحث جالبی را در شیوهی تلاوت کلام الله مجید (علم تجوید) در بر دارد.
و چه بهتر که کتابهایی از همین نوع (علم تجوید، علوم قرآن، تاریخ قرآن، قصص قرآن، امثال قرآن، و...) به عنوان مواد درسی در مدارس برای طلاب تدریس گردد، تا غنای فکری جوانان ما با آشنایی به اینگونه موضوعات از علوم اسلامی افزوده شود.
از خداوند مسألت داریم تا از لطف و عنایت خویش این زحمت ناچیز را قبول فرموده و ما و همهی مسلمین را مشمول رحمت الهی خویش قرار دهد.
آمین
ارشد ارشاد
30 / 8 / 1361 هـ ش