اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

هر وصیّتی که هدف از آن زیان رساندن به دیگران باشد، حرام و مردود است

هر وصیّتی که هدف از آن زیان رساندن به دیگران باشد، حرام و مردود است

﴿ ...غَیۡرَ مُضَآرّٖۚ وَصِیَّةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ... [النساء: 12]

***

توضیح موضوع: اسلام نه فقط ضرر رسانی در زندگی، بلکه زیان رساندن پس از مرگ را نیز مردود می‌داند. و در وصیّت باید حال وارثان را مراعات کرد تا به آنان زیان نرسد.

و ضرر رسانی در وصیّت از گناهان کبیره است و از جمله‌ی مصادیق ضرر رسانی در وصیّت این امور می‌باشند که عبارتند از:

1.      برای کسی به چیزی اقرار کند که بر ذمّه‌ی وی نبوده است. یا برای کسی چیزی را وصیّت کند و هدفش از این اقرار و وصیّت جز زیان رساندن به ورثه چیز دیگری نباشد.

2.      هر گاه وصیّت به مقداری بیش از یک سوم مجموع مال باشد، چرا که در روایات متعددی از پیامبر ج نقل شده که وصیّت تا یک سوّم مال مجاز است و زائد بر آن ممنوع می‌باشد. بنابراین آنچه در میان افراد ناآگاه معمول است که تمام اموال خود را از طریق وصیّت تقسیم می‌کنند، به هیچ وجه از نظر قوانین اسلامی صحیح نیست.

3.      در آنجا که وصیّت به ظلم و گناه و کار خلاف کرده باشد، مثل اینکه وصیّت کند قسمتی از اموالش را صرف توسعه‌ی مراکز فساد کنند و...

بنابراین هر اقراری به بدهکاری، یا هر وصیّتی که هدف از آن زیان رساندن به ورثه باشد، باطل و مردود است و هیچ چیز از آن اجرا نمی‌شود، نه ثلث و نه کمتر از آن.

پرداخت بدهکاری‌های میّت

پرداخت بدهکاری‌های میّت

چنان‌چه میّت بدهکار باشد، پیش از هر چیز لازم است بدهکاری‌های وی پرداخت شوند. زیرا رسول خدا ج از خواندن نماز بر روی جنازه‌ی انسان بدهکار پیش از پرداخت آن، خودداری می‌کرد و می‌فرمود:

«روح انسان مسلمان تا وقتی که بدهکاری‌هایش پرداخت نشود، در بند بدهکاری او است». [بخاری]

و حضرت جابر بن عبداللهب می‌گوید: مردی فوت کرد، او را غسل داده و کفن کردیم و بوی خوش به او زدیم و آن را برای پیامبر ج در محل مخصوص جنازه نزد مقام جبرئیل قرار دادیم. پیامبر ج را برای خواندن نماز خبر کردیم. چند قدمی با ما آمد، سپس فرمود: شاید دوست شما دینی بر گردن داشته باشد. گفتند: بله، دو دینار بدهکار است. پیامبر ج برگشت. مردی از ما که به او «ابوقتاده» گفته می‌شد به او گفت: ای رسول خدا ج! پرداخت آن دو دینار بر عهده‌ی من. پیامبر ج چند مرتبه فرمود: آیا آن دو دینار بر عهده‌ی تو است و از مال تو پرداخت می‌شود و میّت از آن بری است؟ گفت: بله. سپس برای او نماز خواند. بعد از آن پیامبر ج هر وقت ابوقتاده را می‌دید، می‌فرمود: با آن دو دینار چه کردی؟ بعد از مدتی ابوقتاده گفت: ای رسول خدا ج! آن‌ها را پرداخت کردم. پیامبر ج فرمود: الان عذاب از او برداشته شد. [بیهقی]

وصیّت مرده، و پرداخت وامی که بر عهده دارد

وصیّت مرده، و پرداخت وامی که بر عهده دارد

﴿کُتِبَ عَلَیۡکُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَکَ خَیۡرًا ٱلۡوَصِیَّةُ لِلۡوَٰلِدَیۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِینَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِینَ١٨٠ فَمَنۢ بَدَّلَهُۥ بَعۡدَ مَا سَمِعَهُۥ فَإِنَّمَآ إِثۡمُهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ١٨١ فَمَنۡ خَافَ مِن مُّوصٖ جَنَفًا أَوۡ إِثۡمٗا فَأَصۡلَحَ بَیۡنَهُمۡ فَلَآ إِثۡمَ عَلَیۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١٨٢ [البقرة: 180-182]

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ شَهَٰدَةُ بَیۡنِکُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ حِینَ ٱلۡوَصِیَّةِ ٱثۡنَانِ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ أَوۡ ءَاخَرَانِ مِنۡ غَیۡرِکُمۡ إِنۡ أَنتُمۡ ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةُ ٱلۡمَوۡتِۚ تَحۡبِسُونَهُمَا مِنۢ بَعۡدِ ٱلصَّلَوٰةِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ لَا نَشۡتَرِی بِهِۦ ثَمَنٗا وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰ وَلَا نَکۡتُمُ شَهَٰدَةَ ٱللَّهِ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡأٓثِمِینَ١٠٦ فَإِنۡ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسۡتَحَقَّآ إِثۡمٗا فَ‍َٔاخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ٱلَّذِینَٱسۡتَحَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَوۡلَیَٰنِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ لَشَهَٰدَتُنَآ أَحَقُّ مِن شَهَٰدَتِهِمَا وَمَا ٱعۡتَدَیۡنَآ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٠٧ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِٱلشَّهَٰدَةِ عَلَىٰ وَجۡهِهَآ أَوۡ یَخَافُوٓاْ أَن تُرَدَّ أَیۡمَٰنُۢ بَعۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡمَعُواْۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ١٠٨ [المائدة: 106-108]

***

توضیح موضوع: وصیّت: سفارش به انجام گرفتن چیزی یا بخشیدن مقداری از دارایی، به دیگری بعد از مرگ است. بر این اساس وصیّت به دو نوع تقسیم می‌شود:

1.      وصیّت و سفارش به کسی است برای اقدام به پرداخت بدهکاری‌ها، تحویل دادن حقی که به کسی تعلّق دارد، یا توجه و نظارت بر امور فرزندان خردسال وصیّت‌کننده تا رسیدن به بلوغ می‌باشد.

2.      وصیّت برای پرداخت بخشی از اموال خود به کسی است که برای او وصیّت نموده است.

کسی که بدهکار است یا امانتی نزد او وجود دارد، یا حقّی که متعلّق به دیگری است، نزد اوست، واجب است که برای جلوگیری از ضایع شدن حق مردم و مورد بازخواست قرار نگرفتن در روز قیامت، وصیّت نماید.

همچنین کسی که دارای ثروت و اموال فراوانی است و وارثان او هم از وضع مالی خوبی برخوردارند، مستحب است به مقدار کمتر از یک سوم برای خویشاوندانی که ناداراند و از نظر شرعی وارث او به حساب نمی‌آیند، یا کارهای خیر و عام المنفعة وصیّت و سفارش نماید.

و اسلام نیز وصیّت و سفارش را تأیید می‌کند، چرا که از قانون «ارث» تنها یک عدّه از بستگان، آن هم روی حساب معیّنی بهره‌مند می‌شوند در حالی که شاید عده‌ی دیگری از فامیل، و احیاناً بعضی از دوستان و آشنایان نزدیک، نیاز مبرمی به کمکهای مالی داشته باشند. لذا در کنار قانون «ارث»، قانون «وصیّت» را قرار داده و به مسلمانان اجازه می‌دهد نسبت به یک سوّم از اموال خود (برای بعد از مرگ) خویش تصمیم بگیرند.

از این‌ها گذشته گاه انسان مایل است کارهای خیری انجام دهد، اما در زمان حیاتش به خاطر نیازهای مالی خودش، موفق به این امر نیست، منطق و عقل ایجاب می‌کند که او از اموالی که زحمت تحصیل آن را کشیده برای انجام این کارهای خیر لااقل برای بعد از مرگش محروم نماند.

مجموع این امور موجب شده است که قانون وصیّت در اسلام تشریع گردد.

البته وصیّت دارای شرایطی است که باید رعایت گردد، و این شرایط عبارتند از:

1.      کسی که وصیّ می‌شود تا کاری را برای وصیّت کننده بعد از مرگ او انجام دهد، باید مسلمان و عاقل و باتجربه باشد، زیرا غیرمسلمان و نادان و ندانم کار ممکن است نتواند آنگونه که شایسته است به وصیّتِ وصیّت‌کننده عمل کنند.

2.      وصیّت کننده باید عاقل و اهل تمیز بوده و آنچه که در مورد آن وصیّت می‌نماید، متعلق به خود او باشد.

3.      کاری یا کالا و ثروتی که در مورد آن وصیّت صورت می‌گیرد باید مباح و حلال باشند. برای مثال وصیّت نمودن برای آنکه پس از مرگ بر او گنبد و بارگاه بسازند، یا اموالش را برای ساختن کلیسا و کنیسه یا هر کار حرامی دیگر خرج کنند، حرام است.

4.      کسی که برای او وصیّت می‌شود، باید آن را قبول کند، چنان‌چه آن را نپذیرد، وصیّت باطل بوده و پس از آن حق ادّعایش را ندارد.

و کسی که برای انجام گرفتن کاری یا بخشیدن مقداری از دارایی‌اش به دیگری وصیّت می‌نماید می‌تواند در آن تجدیدنظر نماید و هر گونه که خواست آن را تغییر بدهد. و کسی که دارای وارث است، جایز نیست بیش از یک سوم اموالش را برای دادن به دیگران وصیّت کند. زیرا رسول خدا ج در پاسخ به سؤال حضرت سعدس که پرسید: «آیا می‌توانم دو سوّم مالم را به دیگری ببخشم؟ در جواب فرمود: «نه». سعد پرسید: می‌توانم نصف آن را صدقه بدهم؟ رسول خدا ج فرمود: «نه». سعد گفت: یک سوّم آن چی؟ رسول خدا ج فرمود: «هر چند یک سوم هم زیاد است اما می‌توانی آن را صدقه بدهی. زیرا اگر تو وارثانت را ثروتمند بر جای بگذاری بهتر از آن است که محتاج دیگران باشند.» [بخاری و مسلم]

و وصیّت کردن - هر چند اندک هم باشد - برای کسی که خود وارث است، جایز نیست، مگر آنکه وارثان دیگر پس از مرگ متوفّی به آن وصیّت راضی باشند. زیرا رسول خدا ج فرموده است:

«خداوند حق هر صاحب حقی را معین فرموده است، وصیّتی برای وارث وجود ندارد، مگر آنکه دیگر وارثان به آن راضی باشد». [ترمذی]

و پیش از پرداخت همه‌ی بدهکاری‌های متوفّی، به وصیّت‌های او عمل نمی‌شود، زیرا حضرت علیس فرموده است:

«رسول خدا ج به پرداخت قرض قبل از اجرای وصیّت قضاوت فرموده است.» [ترمذی]

زیرا پرداخت قرض، واجب و وصیّت نوعی تبرّع و بخشش است، و واجب بر مستحب مقدم می‌باشد.

دفن میّت، واجب است

دفن میّت، واجب است

﴿فَبَعَثَ ٱللَّهُ غُرَابٗا یَبۡحَثُ فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیُرِیَهُۥ کَیۡفَ یُوَٰرِی سَوۡءَةَ أَخِیهِۚ قَالَ یَٰوَیۡلَتَىٰٓ أَعَجَزۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِثۡلَ هَٰذَا ٱلۡغُرَابِ فَأُوَٰرِیَ سَوۡءَةَ أَخِیۖ فَأَصۡبَحَ مِنَ ٱلنَّٰدِمِینَ٣١ [المائدة: 31]

﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ کِفَاتًا٢٥ أَحۡیَآءٗ وَأَمۡوَٰتٗا٢٦ [المرسلات: 25-26]

﴿ثُمَّ أَمَاتَهُۥ فَأَقۡبَرَهُۥ٢١ [عبس: 21]

***

توضیح موضوع: دفن میّت - به معنی او را در درون خاک قرار دادن - فرض کفایی است. زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ثُمَّ أَمَاتَهُۥ فَأَقۡبَرَهُۥ٢١ [عبس: 21]

«سپس او را می‌راند و در قبر دفن نمود».

و قبر میّت به اندازه‌ای کنده شود که درندگان و پرندگان نتوانند خود را به جنازه برسانند و بوی جنازه هم از آن خارج نشود. یعنی به اندازه‌ی نصف قد آدمی حفر شود، و از اندازه‌ی قد بیشتر نشود.

و لحد کندن از صندوق گذاشتن و یا شق کردن بهتر است، مگر اینکه زمین ریزش داشته باشد که در این صورت گذاشتن میّت در صندوق جایز است.

برای کسانی که هنگام دفن حضور دارند، مستحب است که سه بار مقداری خاک را روی قبر و به طرف قسمت بالای آن بریزند. زیرا ابن ماجه نقل می‌کند که رسول خدا ج این کار را انجام می‌داده است و در صورت امکان، جنازه را از طرف پائین وارد قبر کنند و در حالت خوابیده و بر پهلوی راست او را رو به قبله قرار دهند، و نوار پارچه‌ای روی کفن را باز کنند، و کسی که جنازه را درون قبر قرار می‌دهد، بگوید: «بسم الله و علی ملّة رسول الله». و به هنگام داخل نمودن جنازه‌ی خانم‌ها، بر روی قبرشان پارچه و پوششی قرار داده شود.

حمل کردن میّت بر تابوت

حمل کردن میّت بر تابوت

﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ١٤ [الزخرف: 14]