(109) سَرِیّهها پس از غزوهی خندق:
1- رسول الله ج حملاتی را برای تأدیب قبائلی که در غزوهی خندق شرکت کرده بودند انجام دادند، که در این راستا، چندین سَرِیّه را یکی پس از دیگری به سوی آن قبایل میفرستاد.
2- در ربیع الأول سال 6 هجری رسول الله ج برای غزوهی بنی لِحیان خارج شدند، و به آنان حمله کردند و آنان را متفرق ساختند.
3- در ربیع الأول سال 6 هجری رسول الله ج سریه دیگری را به فرماندهی عُکَاشَة بن مِحْصَنس به سوی بنی اسد فرستادند، که منجر به فرار آنان شد.
4- در ربیع الآخر سال 6 هجری نیز سریهای را به فرماندهی محمد بن مَسْلَمَه به سوی بنی ثَعْلَبَه از غَطَفان فرستادند که وبینشان درگیری صورت گرفت.
5- ایشان در ربیع الأخر سال 6 هجری سریه دیگری را به فرماندهی ابو عبیده بن جَرّاح به سوی ذی القَصّه فرستادند که به آنان حمله کردند و صاحب غنیمت شدند.
6- رسول الله ج زید بن حارثهس را به سوی بنی سُلَیْم فرستادند، و از آنان غنیمت بدست آوردند، و با همراهانش سالم برگشتند. و این قضیه نیز در ربیع الآخر سال 6 هجری اتفاق افتاد.
7- در جمادی الأول سال 6 هجری رسول الله ج سریهای را به فرماندهی زید بن حارثهس فرستادند، که هدف به چنگ آوردن قافلهی قریش بود و به هدف خود رسیدند.
8- صحابه هر آنچه در آن قافله بود را گرفتند و افراد آن را اسیر کردند. در میان اسرا، ابو العاص بن ربیع همسر زینب دختر پیامبر ج حضور داشت، که تا آن زمان هنوز مشرک بود.
9- زینب دختر پیامبر ج به همسرش ابو العاص بن ربیع پناه داد. بدین سبب رسول الله ج همهی اسرا را آزاد کردند و مالِ ابو العاص را به او برگرداندند.
10- ابو العاص بن ربیع به مکه بازگشت، و اموال اهل مکه را که در قافله بود به آنان بازگرداند، سپس مسلمان شد وبه مدینه هجرت نمود.
11- در ذی القعدهی سال 6 هجری رسول الله ج اعلام کردند که به عمره میروند، و به یارانشان خبر دادند خواب دیدهاند که یشان و یارانشان در امنیت کامل و در حالیکه سرهایشان را تراشیدهاند به مکه وارد میشوند.
12- صحابه از این خبر بسیار خوشحال شدند، و برای همراهی ایشان آماده شدند. و رسول الله ج بادیه نشینانی را که مسلمان شده بودند، نیز از صحرا و بادیه فرا خواندند تا با آنان همراه شوند.
13- بادیه نشینان نیامدند، و برای خود عذرهای پوچ تراشیدند، که قرآن کریم در سورهی فتح، آیه 11 به بعد، این قضیه را آشکار میکند، الله عزوجل میفرماید: ﴿سَیَقُولُ لَکَ ٱلۡمُخَلَّفُونَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ شَغَلَتۡنَآ أَمۡوَٰلُنَا وَأَهۡلُونَا فَٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَاۚ یَقُولُونَ بِأَلۡسِنَتِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔا إِنۡ أَرَادَ بِکُمۡ ضَرًّا أَوۡ أَرَادَ بِکُمۡ نَفۡعَۢاۚ بَلۡ کَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرَۢا١١ بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِیهِمۡ أَبَدٗا وَزُیِّنَ ذَٰلِکَ فِی قُلُوبِکُمۡ وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ وَکُنتُمۡ قَوۡمَۢا بُورٗا١٢﴾ [الفتح: 11-12].
14- رسول الله ج به همراه 1400 نفر از یارانشان از مدینه به سوی مکه حرکت کردند. واز همسرانشان نیز ام سلمه هند بنت أبی أمیهس با ایشان بود.
15- در این سفر، رسول الله ج سلاحی را با خود حمل نکردند، مگر سلاحی که یک مسافر به همراه خود حمل میکند که عبارت بود از شمشیرهایی که در غلاف بودند. و 70 شتر را نیز برای قربانی با خود داشتند.
16- رسول الله ج به میقات ذو الحُلَیْفَة که میقات اهل مدینه است رسیدند. در آنجا احرام بستند و به عمره لبیک گفتند و به طرف مکه حرکت کردند.
میقات به جایی میگویند که شخصی که قصد حج یا عمره دارد از آنجا احرام میپوشند، و حق ندارد بدون احرام از آنجا بگذرد.
17- خبر آمدن رسول الله ج به مکه برای ادای عمره به قریشیان رسید. آنها گفتند: "به خدا قسم بر ما وارد نخواهد شد".
18- آنان برای جلوگیری ااز ورود مسلمانان به مکه گردانی را به فرماندهی خالد بن الولید که هنوز مشرک بود، آماده کردند.
19- در وقت نماز عصر رسول الله ج به منطقهی عُسْفان رسیدند، که ناگهان گردان خالد بن الولید را جلو خود مشاهده کردند.
20- اینجا بود که نماز خوف یا همان نماز هنگام ترس مشروع گردید، و این اولین نماز خوفی بود که خوانده میشد.
21- رسول الله ج از رویارویی با لشکر کفار خودداری کرد و به اصحابش گفت: "چه کسی ما را از راهی غیر از راه آنان میبرد".
22- شخصی از اصحاب گفت: من یا رسول الله، سپس راهی سنگلاخ را درپیش گرفتند تا اینکه توانستند سپاه مشرکین را دور بزنند.
23- مسلمانان به ثَنِیَّه المُرَار رسیدند. در آنجا شتر پیامبر ج زانو زد و حرکت نکرد، هر چه صحابه تلاش کردند فایدهای نداشت.
24- سپس رسول الله ج شترشان را راندند، و شتر به سرعت بلند شد، و حرکت کرد تا اینکه به دورترین نقطه حُدَیْبِیَه رسید. وقتی در حُدَیْبِیَه آرام گرفتند بُدَیْل بن وَرْقاء به همراه چند نفر نزد ایشان آمد.
25- بُدَیْل به رسول الله ج گفت: همانا قریش برای جنگ با تو برای جلوگیری از ورودت به مکه خارج شده است. رسول الله ج فرمودند: "ما برای جنگ نیامدهایم، بلکه برای ادای عمره آمدهایم". (روایت بخاری)
26- قریش عدهای از فرستادههایش را نزد پیامبر ج فرستاد. هدف آنها از این کار اطمینا از علت آمدن پیامبر به مکه بود، که آیا برای جنگ آمده یا برای ادای عمره.
27- افرادی که قریش آنان را فرستاده بود عبارت بودند از: ١- مِکْرَزُ بن حَفْص ٢- حِلْسُ بن عَلْقَمة، 3- عُرْوَة بن مَسعود الثَّقَفی.
28- فرستادههای قریش برگشتند وخبر آوردند که مسلمانان برای ادای عمره آمدهاند نه برای جنگ. چون احرام پوشیدهاند، وشترانی را برای قربانی آوردهاند.
29- وقتی رسول الله ج این جریان را دیدند عثمان بن عفانس را نزد ابو سفیان رئیس مکه فرستادند که به آنها بگوید برای جنگ نیامدهاند، بلکه قصد ادای عمره دارند.
(115) غزوهی حُدَیْبِیَه 6 (بیعت رضوان):
30- ابو سفیان به عثمانس خوش آمد گفت و از او استقبال کرد، وبه او گفت: نزد ما بمان تا اینکه تصمیم بگیریم. اما به رسول الله ج خبر رسید که عثمان به قتل رسیده است.
31- با شنیدن این خبر رسول الله ج به یارانشان دستور دادند بیعت کنند. این بیعت زیر درختی صورت گرفت وبه بیعت رضوان معروف شد.
32- این بیعت، رضوان نام گرفت چون الله سبحانه وتعالی فرمود: ﴿۞لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ﴾ [الفتح: 18] «به تحقیق که الله راضی گشته است از مؤمنانی که زیر درخت با تو بیعت میکردند».
(116) غزوهی حُدَیْبِیَه 7 (بیعت رضوان):
33- تعداد افرادی که در بیعت رضوان حضور داشتند طبق راجحترین روایت، 1400 نفر از بهترین اصحاب رسول الله ج از مهاجرین و انصار بودند.
34- بعضی از آنها با رسول الله ج بر مرگ بیعت کردند، و بعضیها بر فرار نکردن از معرکهی جنگ. و این بزرگترین بیعتی بود که در اسلام اتفاق افتاد.
35- در فضیلت بیعت رضوان همین کافی است که الله عزوجل به نص قرآن از اصحاب این بیعت اعلام رضایت کرده است.
(117) غزوهی حُدَیْبِیَه 8 (فضیلت بیعت رضوان):
36- در فضیلت کسانی که در این بیعت شرکت کردهاند احادیثی آمده است، از جمله:
- رسول الله ج فرمودند: "هر کس زیر درخت (حُدَیْبِیَه) بیعت کرد به بهشت وارد خواهد شد". روایت ترمذی
- همچنین رسول الله ج فرمودند: "هیچکدام از کسانی که زیر درخت بیعت کردند به آتش وارد نخواهند شد". (روایت احمد در مسند، با سندی صحیح)
- رسول الله ج فرمود: "اگر خدا بخواهد هیچ کدام از کسانی که زیر درخت بیعت کردند به دوزخ وارد نخواهند شد". (روایت مسلم)
- مردی به رسول الله ج گفت: ای رسول الله حاطِب به آتش وارد خواهد شد. فرمودند: "اشتباه کردی، به آن وارد نخواهد شد زیرا او در بدر و در حُدَیْبِیَه حضور داشت". (روایت مسلم)
- جابر بن عبد اللهب میگوید: رسول الله ج به ما فرمودند: "شما بهترین مردم زمین هستید". (متفق علیه)
(118) غزوهی حُدَیْبِیَه 9 (بیعت عثمان):
37- سپس رسول الله ج به جای عثمانس با خودشان بیعت کردند، و دست راستشان را بر دست چپشان گذاشتند و فرمودند: "این برای عثمان". (روایت بخاری)
38- و بدین ترتیب عثمانس به شرف این بیعت بزرگ رسید. انسس میگوید: دست رسول الله ج برای عثمان بهتر از دستان ما برای خودمان بود. (روایت ترمذی با سندی حسن)
(119) غزوهی حُدَیْبِیَه 10 (صلح حدیبیه):
39- وقتی قریشیان خبر بیعت اصحاب رسول الله ج را شنیدند، ترسیدند و به صلح روی آوردند. بدین سبب سُهَیل بن عمرو را فرستادند که با رسول الله ج مذاکره کند.
40- پس از مذاکره، توافق بر این مسائل صورت گرفت:
- مسلمانان امسال بر گردند وبه مکه وارد نشوند، و به جای آن سال آینده بیایند، و 3 روز را در مکه بمانند.
- هر قبیلهای مختار است که با محمد ج شود یا با قریش.
- هر کسی به عنوان مسلمان نزد محمد ج آمد به قریش بازگردانده شود، و هر کس که مرتد شد و نزد قریش آمد به محمد ج بازگردانده نمیشود. این بند سختترین بند بر مسلمانان بود.
- تا 10 سال بین دو طرف –مسلمانان و قریش- جنگی نخواهد بود. در این 10 سال مردم در امنیت باشند و هیچ کسی به دیگری تعرض نکند.
(120) غزوهی حُدَیْبِیَه 11 (پس از صلح حدیبیه):
41- بعد از اتمام مذاکره ورسیدن به توافق، رسول الله ج به یارانشان دستور دادند که با قربانی کردن شترها و تراشیدن موهایشان از احرام در آیند.
42- صحابه از شدت خشم به خاطر عدم ورود به مکه برای ادای عمره، دستور پیامبر را برای خارج شدن از احرام را نادیده گرفته، و هیچکدام از احرام بیرون نیامد.
43- سپس رسول الله ج نزد ام المؤمنین ام سلمهل رفتند وجریان صحابه را و اینکه چگونه آنان به دستور ایشان عمل نکردند را برای او بازگو کردند.
44- ام المؤمنین ام سلمهل گفت: ای رسول الله، نزد ایشان برو و کسی که سرتان را میتراشد را صدا بزنید تا سرتان را بتراشد. رسول الله ج نیز این کار را کرد.
(121) غزوهی حُدَیْبِیَه 12 (عمره حدیبیه):
45- سر مبارکشان را خِراش بن أُمَیِّهس تراشید. وقتی صحابه این را دیدند فهمیدند که کار تمام شده است. پس همهی آنان رضی الله عنهم سر خود را تراشیده و از احرام به در آمدند.
46- سپس رسول الله ج شترشان را سر بریدند، و صحابه نیز همین کار را کردند، و این همان عمرهی حُدَیْبِیَه مشهور است، که در آن پیمان صلح با قریش امضا شد.
(122) غزوهی حُدَیْبِیَه 13 (نزول سورهی فتح):
47- آنگاه رسول الله ج و همراهانش که 1400 نفر جنگجو بودند به مدینه بازگشتند. و در راه بازگشت به مدینه سورهی فتح بر ایشان نازل شد.
48- با نزول این سوره، رسول الله ج بسیار خوشحال شدند وفرمودند: "آیهای بر من نازل شده که نزد من از همهی دنیا محبوبتر است". (روایت مسلم)
49- الله عزوجل میفرماید: ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا١ لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَ وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا٢﴾ [الفتح: 1-2] «همانا ما برای تو فتحی آشکار را دادیم، تا الله گناهان گذشته و آینده تو را بیامرزد، و نعمتش را بر تو تمام کند، و تو را به راه راست هدایت کند».
50- امام طَحَاوی میگوید: اهل علم اجماع کردهاند که فتح ذکر شده در آیهی ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا﴾، صلح حُدَیْبِیَه است.
(123) غزوهی حُدَیْبِیَه 14 (تأثیر صلح حدیبیه):
51- چرا صلح حُدَیْبِیَه بزرگترین پیروزی برای اسلام است؟ از بعثت رسول الله ج تا صلح حُدَیْبِیَه در سال 6 هجری که 19 سال است، تعداد لشکر ایشان 1400 نفر بود.
52- اما از صلح حُدَیْبِیَه در سال 6 هجری تا فتح مکه در سال 8 هجری که دو سال بیش نیست تعداد لشکر پیامبر ج در فتح مکه به 10 هزار نفر رسید.
53- یعنی ثمرهی 19 سال تلاش، 1400 جنگجو، و ثمرهی دو سال تلاش پس از جنگ حُدَیْبِیَه 10 هزار جنگجو بود. چه تغییری رخ داد؟
54- آنچه تغییر کرد این بود که صلح حُدَیْبِیَه تخریب چهرهی اسلام را متوقف نمود، بنابراین دعوتگران در هر جایی و بدون هیچ فشاری از طرف قریش به سوی دین دعوت میدادند.
55- تخریب چهرهی اسلام و فشاری که قریش قبل از صلح حُدَیْبِیَه میآورد، سبب میشد مردم از دخول به اسلام ترس داشته باشند.
56- اما بعد از صلح حُدَیْبِیَه، دعوتگران آزادانه و با امنیت برای مردم از عظمت این دین و آسانی و رحمتش میگفتند. بدین سبب مردم گروه گروه به دین الله وارد میشدند.
57- صلح حُدَیْبِیَه قریش را کنار زد، و بعد از آن رسول الله ج از دشمن سرسخت خود یعنی یهود خیبر فارغ گشت، که سبب اصلی جمع احزاب در روز خندق بودند. اگر صلح حُدَیْبِیَه نبود قریش با مال واسلحه، یهود خیبر را کمک میکرد.
1- در شعبان سال 5 هجری غزوهی بنی مُصْطَلِق رخ داد، که به غزوهی مُرَیْسِیع نیز معروف است، علت این غزوه این بود که حارث بن أبی ضِرار افرادی را برای حمله به مدینه جمع کرده بود.
2- رسول الله ج با 700 نفر از یارانشان به آنان حمله کردند و جنگجویانشان را به قتل رساندند و زنان و کودکانشان را به اسارت گرفتند.
(103) ازدواج رسول الله ج با جُوَیْرِیَةل:
3- در بین اُسَرا جُوَیْرِیَة بنت حارث، دختر رئیش بنی مُصْطَلِق بود، رسول الله ج اسلام را بر او عرضه کردند و از او خواستند با ایشان ازدواج کند. جُوَیْرِیَةل نیز مسلمان شد و رسول الله ج با او ازدواج کردند.
4- و با ازدواج رسول الله ج با جُوَیْرِیَة، صحابه همهی اُسَرای بنی مُصْطَلِق را آزاد کردند، زیرا با این ازدواج اُسَرا خویشاوند رسول الله ج میشدند.
5- عایشهل میگوید: "زنی را سراغ ندارم که برکتش به اندازهی جُوَیْرِیَة باشد". (روایت امام احمد، وسند آن حسن است)
6- ام المؤمنین جُوَیْرِیَةل از زنانی بود که الله را بسیار یاد میکرد، و در سال 56 هجری در سن 65 سالگی وفات نمود.
7- در غزوهی بنی مُصْطَلِق عدهی زیادی از منافقین که در رأس آنان عبد الله بن أبی بن سَلُول بود به همراه رسول الله ج خارج شده بودند که هدفشان فتنه اندازی میان مسلمانان بود.
(104) حادثهی اِفْک (تهمت به ام المؤمنین عایشهل):
8- دو اتفاق بسیار مهم در غزوهی بنی مُصْطَلِق افتاد:
- ایجاد فتنه میان مهاجرین وانصار.
- تهمت زدن به ام المؤمنین عایشهل در حادثه اِفْک.
9- ابن سلول و منافقینی که به دور او جمع شده بودند، سعی کردند آبروی ام المؤمنین عایشهل را خدشه دار کنند، که این خود فتنهی بزرگی بود.
10- الله عزوجل از بالای هفت آسمان برائت ام المؤمنین عایشهل را اعلام نمود، و آیاتی را در شأن او نازل فرمود که تا قیام قیامت تلاوت خواهد شد.
11- امام نووی میگوید: تبرئه عایشه از حادثهی افک به نص قرآن قطعی است. اگر انسانی در آن شک کند، به اجماع مسلمانان کافر و مرتد خواهد بود.
12- در جریان اِفْک عبرتهای عظیمی نهفته است که بر هر مسلمانی واجب است در آن تأمل کند، حافظ ابن حَجَر –یکی از علمای بزرگ قرن نهم هجری- بیش از 70 فایده را از آن استنباط کرده است.
13- در شوال سال 5 هجری غزوهی خندق اتفاق افتاد، که به غزوهی احزاب نیز معروف است، وسبب آن این بود که یهودیان، اعراب را برای حمله به مدینه ترغیب کرده بودند.
14- یهودیان 10 هزار نفر از احزاب (گروههای) مختلف را گرد آورده و آنان را تشویق به حمله به مدینه کردند، و فرماندهی کل این احزاب ابو سفیان صَخْر بن حَرْب بود.
15- سلمان فارسیس پیشنهاد حفر خندق را داد، رسول الله ج رأیش را پذیرفتند. غزوهی خندق اولین غزوهای بود که سلمان فارسیس در آن شرکت میکرد.
16- تعداد لشکر رسول الله ج 3 هزار نفر بود. ایشان برای هر 10 نفر یک فرمانده تعیین کردند، وبه آنان دستور دادند تا مسافت 40 گز را حفر کنند.
17- حفر خندق قبل از رسیدن احزاب به اتمام رسید، وقتی احزاب به مدینه رسیدند با خندقی مواجه شدند که مانع ورودشان به مدینه بود.
18- در غزوهی خندق معجزاتی برای رسول الله ج رخ داد که عبارت بودند از:
- زیاد شدن غذای اندک.
- شکسته شدن سنگی بزرگ با سه ضربه.
- بشارت به فتح فارس و روم.
19- یهودیان بنی قُرَیْظه پیمانشان را با رسول الله ج شکستند، این کار باعث شد فشار سنگینی بر مسلمانان وارد آید. از شدت ترس قلبها به گلوگاه رسیده بود.
20- رسول الله ج از پروردگار کمک خواستند و الله دعایشان را استجابت کرد، پس باد بسیار شدیدی بر احزاب وزیدن گرفت و آنان را پراکنده ساخت. الله عزوجل فرشتگان را نیز برای یاری مسلمانان نازل کرد و بدین ترتیب رعب و وحشت قلوب دشمنان را فرا گرفت.
21- احزاب نا امید به سرزمینشان برگشتند. بعد از اینکه الله عزوجل احزاب را با باد و ایجاد وحشت در دلهایشان متفرق ساخت، امنیت و آرامش به مدینه النبی ج بازگشت.
22- الله عزوجل غزوهی خندق را در کتابش جاودانه کرد، و آیات زیادی را در سورهی احزاب از ابتدای آیه 9 در مورد این غزوه نازل فرموده است.
23- رسول الله ج بعد از غزوهی خندق یا احزاب به خانه اشان بازگشتند، در این زمان جبریل÷ نازل شد و به ایشان دستور داد بدون فوت وقت به جنگ یهود بنی قُرَیْظه برود.
24- رسول الله ج مجدّدًا سلاحشان را پوشیدند و خارج شدند و به یارانش فرمود: "هرکس به الله و روز آخرت ایمان دارد نماز عصر را نخواند مگر در بنی قُرَیْظه". (متفق علیه)
25- رسول الله ج به سوی بنی قُرَیْظه حرکت کردند، و آنان را محاصره نمودند. الله عزوجل نیز رعب و وحشت را در دلهایشان انداخت، و همگی تسلیم شدند.
(107) غزوهی بنی قُرَیْظه 2: (تصمیم گیری در مورد بنی قُرَیْظه):
26- رسول الله ج دستور دادند مردان یهود که 400 جنگجو بودند بسته شوند، ایشان تصمیم گیری در مورد آنان را به سَعْد بن مُعاذس – که رئیس قبیله اوس بود- واگذار کرد.
27- سَعْد بن مُعاذ را که در غزوهی خندق مجروح شده بود، سوار بر الاغی آوردند. رسول الله ج به او فرمودند: "حکم بنی قُرَیْظه را به تو سپردم".
28- سعدس گفت: "من اینگونه حکم میکنم که جنگجویانشان کشته شوند. و زنانشان به بردگی گرفته شده، و اموالشان تقسیم شود".
29- رسول الله ج فرمودند: "در مورد آنان به حکم الله عزوجل از بالای هفت آسمان حکم نمودی". سپس رسول الله ج حکم را در حق آنان اجرا نمودند.
(108) غزوهی بنی قُرَیْظه 3 (وفات سَعْد بن مُعاذس):
30- زخم سیدنا سَعْدس سر باز کرد، و به سبب آن از دنیا رفت.
31- وقتی سَعْد بن مُعاذ از دنیا رفت رسول الله ج فرمودند: "عرش الله عزوجل از مرگ سَعْد بن مُعاذس به لرزه در آمد".
32- بعد از کفن کردن سَعْد بن مُعاذس، مردم او را به طرف قبرش حمل کردند، و فرشتگان نیز به همراه آنان او را حمل مینمودند.
33- رسول الله ج فرمودند: " روزی که سَعْد بن مُعاذ از دنیا رفت، هفتاد هزار فرشته به زمین آمدند که قبل از آن نیامده بودند. (روایت بَزّار، واسناد آن حسن است)
34- مسلمانان از مرگ سَعْد بن مُعاذس بسیار اندوهگین شدند. حتی ابو بکر صدیق و عمر بن الخطاب ب گریه کردند.
35- عایشهل میگوید: "بعد از رسول الله ج و بعد از دو یارش –یعنی ابو بکر و عمر ب- از دست دادن کسی برای مسلمانان سختتر از دست دادن سَعْد بن مُعاذس نبود". (روایت احمد واسناد آن حسن است)
(93) سَرِیّه ابو سَلَمهس ووفات او:
1- در محرم سال 4 هجری رسول الله ج ابو سَلَمهس را به همراه 50 نفر فرستاد تا با طُلیحة بن خُویلد که گروهی را برای حمله به مدینه جمع کرده بود، مبارزه کند.
2- وقتی ابو سلمهس از این سریه برگشت جراحتی را که در روز اُحُد برداشته بود سر باز کرد و بر اثر آن از دنیا رفت.
3- رسول الله ج فرمودند: یا الله ابو سلمه را بیامرز، و درجهی او را به درجهی هدایت شدگان برسان، و بعد از او، جانشین او در میان بازماندگانش باش و ما و او را ای پروردگار جهانیان بیامرز. (روایت مسلم)
(94) سَرِیّه عبد الله بن أُنَیْسس:
4- در محرم سال 4 هجری رسول الله ج عبد الله بن أُنَیْسس را برای کشتن خالد بن سفیان هُذَلی فرستاد که افراد زیادی را برای حمله به مدینه آماده کرده بود.
5- عبد الله بن أُنَیْسس توانست خالد بن سفیان هذلی را به قتل برساند و با مرگش گروهی را که جمع کرده بود، متفرق شدند.
6- وقتی عبد الله بن أُنَیْس به مدینه بازگشت رسول الله ج بسیار خوشحال شدند، وبه او گفتند: "رستگار شدی".
7- سپس رسول الله ج عصای خود را به عبد الله بن أُنَیْس دادند، و به او گفتند: "نشانهای است بین من و تو در روز قیامت". وقتی عبد الله از دنیا رفت آن عصا با او دفن شد.
8- در صفر سال 4 هجری سریهی رَجیع به وقوع پیوست که در آن 10 تن از صحابه که بنی لِحیان به آنان خیانت کرده بودند کشته شدند. و این قضیه بسیار بر پیامبر ج دشوار آمد و بسیار اندوهگین شد.
9- در صفر سال 4 هجری فاجعهی بئر (چاه) مَعُونه یا سریهی قُرَّاء اتفاق افتاد که در آن 70 تن از صحابه که از انصار بودند شهید شدند، و سببش خیانت قبیلههای رِعْل وذَکْوان وعُصَیَّة بود.
10- فاجعهی بئر مَعُونه از بزرگترین مصیبتها بود، و بدین سبب رسول الله ج یک ماه کامل قبائلی را که به صحابه خیانت کرده بودند، نفرین میکردند.
11- در ربیع الأول سال 4 هجری غزوهی بنی نَضیر اتفاق افتاد، و این دومین غزوهای بود که در آن مسلمانان با یهودیان میجنگیدند، وعلتش این بود که یهودیان میخواستند رسول الله ج را به قتل برسانند.
12- رسول الله ج به آنان حمله، و آنان را در محل سکونتشان محاصره کردند. و الله عزوجل نیز رعب و وحشت را در دلهایشان انداخت. بدین ترتیب ناچارًا با پیامبر ج صلح کردند به شرط اینکه از آنجا خارج شوند، ورسول الله ج نیز به آنان اجازه دادند که هر مقدار از وسایلشان را که میتوانند با خود ببرند به جز اسلحه.
13- سورهی حشر به صورت کامل دربارهی غزوهی بنی نَضیر نازل شد که جزئیات این غزوه را بیان میکند. و فهم این سوره بدون اطلاع از این غزوه، به درستی ممکن نمیباشد.
14- در شعبان سال 4 هجری غزوهی بدر دوم اتفاق افتاد که به خاطر عدم وقوع مبارزه در آن به بدر صغری معروف گشت.
15- این غزوه، به غزوهی بدر موعد نیز نامیده میشود. زیرا ابو سفیان در غزوهی اُحُد به رسول الله ج وعده داد که سال آینده در بدر ملاقات و مبارزه میکنیم.
16- رسول الله ج به همراه 1500 نفر خارج شدند، و ابو سفیان با 2000 نفر. این در حالی بود که ابو سفیان از رفتن به این غزوه میترسید وعلاقهای به رفتن نداشت.
17- رسول الله ج به بدر رسیدند و منتظر ابو سفیان شدند، الله رعب ووحشت را در دل ابو سفیان انداخت، به همین دلیل وقتی ابو سفیان به عُسْفان رسید، ترسید و برگشت، در نتیجه کسانی که با او بودند نیز متفرق شدند.
(99) ازدواج رسول الله ج با ام سَلَمَةل:
18- در شوال سال 4 هجری رسول الله ج با ام سلمهل که نامش هند بنت أبی أمیة بن المُغَیرة بود ازدواج کردند، این ازدواج بعد از انتهای عدهی ام سَلَمَه از شوهر اولش بود.
19- ام سلمهل به عقل بالغ و رأی سدید معروف بود، و در سال 61 هجری وفات یافت. از میان همسران رسول الله ج او آخرین کسی بود که از دنیا رفت.
(100) ازدواج رسول الله ج با زینب بنت جَحْشل
20- رسول الله ج در سال 4 هجری با زینب بنت جَحْشل ازدواج کردند. زینب همسر زید بن حارثه، فرزند خواندهی پیامبر ج بودند، به امر الله زید او را طلاق داد سپس رسول الله ج با او ازدواج کردند.
21- هدف از این ازدواج باطل کردن عادت فرزند خواندگی و از بین بردن این رسمِ جاهلیت بود.
22- زینب تقریبا یک سال نزد زید بن حارثهس ماند، سپس زید او را طلاق داد، هنگامی که عدهاش تمام شد، رسول الله ج با او ازدواج کردند.
23- الله عزوجل عقد رسول الله ج و زینبل را بست، و رسول اللهج بدون اجازه بر او وارد شدند، الله عزوجل میفرماید: ﴿فَلَمَّا قَضَىٰ زَیۡدٞ مِّنۡهَا وَطَرٗا زَوَّجۡنَٰکَهَا﴾ [الأحزاب: 37] «هنگامیکه زید نیاز خود را از او به پایان برد او را به ازدواج تو درآوردیم».
24- به همین دلیل زینب بنت جَحْشل در مقابل همسران دیگر رسول الله ج افتخار میکرد و میگفت: "شما را خانوادههایتان به ازدواج رسول الله ج در آوردهاند، اما مرا الله تعالی از بالای هفت آسمان به ازدواج رسول الله ج در آورد". (روایت بخاری)
25- وقتی رسول الله ج بر زینب داخل شدند ولیمه دادند. انسس میگوید: وقتی رسول الله ج بر زینب بنت جَحْش وارد شد، ولیمه دادند به گونهای که مردم را از نان و گوشت سیر کردند.
26- در آن ایام حجاب نیز واجب شد. مراد از حجاب در اینجا برای امهات المؤمنین بود، که هیچ مرد نامحرمی با آنها صحبت نکند مگر از پشت پرده.
(101) برخی صفات ام المؤمنین زینب بنت جَحْشل:
27- زینب بنت جَحْشل با دیانت ترین، پرهیزگارترین، بخشندهترین و نیکی کنندهترین زنها بود. عایشهل میگوید: هرگز زنی را در دینداری بهتر از زینب ندیدم.
28- رسول الله ج به زنانشان فرمودند: "زودترین کسی که از بین شما به من میپیوندد کسی است که دستش طولانیتر باشد". و مراد از طول دست در اینجا، بسیار صدقه دادن است، وزینب نیز اینگونه بود.
29- زینب بنت جَحْشل در سال 20 هجری در خلافت عمرس وفات کرد. و او اولین همسر رسول الله ج بود که بعد از وفات ایشان از دنیا رفتند و در بقیع دفن شدند.
1- در محرم سال 3 هجری غزوهی بنی سُلَیْم رخ داد، که به قَرْقَرْة الکُدْر نیز معروف است. بنى سُلَیْم از قبیله غَطَفان نیروى خود را براى جنگ علیه مدینه آماده کرده بودند و رسول الله ج به همراه 200 تن برای مقابله با آنان خارج شدند.
2- در محرم سال سوم هجری غزوهی ذی اَمْر که به غزوهی غَطَفان نیز معروف است رخ داد. رسول الله ج با 450 شخص با آنان رویا روی شدند.
3- در جمادی الآخر سال 3 هجری رسول الله ج سریهای را به فرماندهی زید بن حارثهس فرستادند که هدف به چنگ آوردن قافله قریش بود. مسلمانان در این سَرِیّه موفق شدند وبه غنیمت دست یافتند.
(89) ازدواج عثمان با ام کلثوم ب:
4- در ربیع الأول سال سوم هجری عثمان بن عفانس بعد از وفات رقیّه با ام کلثوم دختر دیگر رسول الله ج ازدواج کرد، آنها صاحب فرزندی نشدند.
(90) ازدواج رسول الله ج با حَفْصَهل:
5- در شعبان سال 3 هجری رسول الله ج با حَفْصَه دختر عمر بن الخطاب ب ازدواج کرد؛ همسر قبلی حفصه خُنَیْس بن حُذَافةس بود که وفات یافته بود.
(91) ازدواج رسول الله ج با زینب بنت خُزَیْمَةل:
6- در رمضان آن سال رسول الله ج با زینب بنت خُزیمه الهِلالیة ازدواج کرد، که پس از 2 یا 3 از دنیا رفت.
7- در نیمهی شوال سال سوم هجری غزوهی اُحُد اتفاق افتاد. این غزوه از سختترین غزواتی بود که بر رسول الله ج گذشت.
8- در غزوهی اُحُد دندانهای پیشین رسول الله ج شکسته شدند، و کلاه خود در سر مبارکشان فرو رفت، اما الله عزوجل با نزول فرشتگان ایشان را حفظ نمودند.
9- غزوهی اُحُد امتحان بزرگی برای صحابه رضی الله عنهم در دفاع از پیامبرشان بود، که در آن به پیروزی آشکاری دست یافتند.
10- در این غزوه 70 نفر از صحابهی کرام به شهادت رسیدند که در رأس آنان سید الشهداء حمزه بن عبد المطلب عمو و برادر شیری رسول الله ج بود.
11- در غزوهی اُحُد محبت حقیقی صحابه رضی الله عنهم به پیامبرشان آشکار شد، آنان جان خود را فدای ایشان کردند.
12- این غزوه امتحانی بود که در آن مؤمن راستگو یعنی صحابه، و منافق دروغگو یعنی منافقین مشخص شد، که در رأس این منافقین، ابن سَلُول بود.
13- در غزوهی اُحُد ابو دُجانه شمشیر رسول الله ج را به دست گرفت و تا میتوانست با آن شمشیر با مشرکین جنگید. فرشتگان در میدان معرکه نازل شدند، و حَنْظَلَه بن أبی عامر را غسل دادند.
حنظله همان شخصی است که شب اول عروسیاش با شنیدن صدای جهاد حرکت کرد، و شهید شد وفرشتگان او را غسل دادند.
14- در غزوهی اُحُد نزدیک بود که دشمنان رسول الله ج را به شهادت برسانند، که الله عزوجل یاران ایشان را ثابت قدم گرداند.
15- غزوهی اُحُد درسها و عبرتهای بزرگی دارد. امام ابن القیم/ در کتابش زاد المعاد عبرتهای زیادی از غزوهی اُحُد را بر شمرده است.
1- 12 ماه پس از هجرت، در ماه صفر، رسول الله ج در اولین غزوه شان که غزوهی الأبواء بود خارج شدند، که به نام غزوهی وَدّان نیز نامگذاری شده است، و هدف، قافلهی قریش بود.
2- پس از گذشت 13 ماه از هجرت رسول الله ج در غزوه دیگری به نام بَوَاط که هدف آن نیز قافله قریش بود، خارج شدند.
3- 16 ماه پس از هجرت در ماه جمادی الآخر، سومین غزوهی رسول الله ج به نام غزوهی عُشَیرة اتفاق افتاد.
4- تنها چند شب پس از غزوهی عُشَیره، رسول الله ج برای شرکت در غزوهی دیگری بنام سَفَوان خارج گردیدند، که این غزوه، غزوهی بدر الأولی نیز نامیده میشود.
5- رسول الله ج عبد الله بن جَحْشس را در سریهای به منطقهی نخله، که هدف قافله قریش بود، فرستادند و موفق شدند.
6- در این سریه عمرو بن الحَضْرَمِی کشته شد. او اولین کافری بود که در اسلام کشته میشد. و عثمان بن عبد الله و الحَکَم بن کَیْسَان نیز اسیر شدند، و مسلمانان، هر چه در قافله بود را به غنیمت بردند.
7- بنابراین در سریهی نخله به فرماندهی عبد الله بن جَحْشس، اولین کشته، واولین اُسَرا، و اولین غنیمت در اسلام اتفاق افتاد.
8- در نیمهی رجب سال دوم هجری، با نزول وحی قبله از بیت المقدس به کعبه مشرفه تغییر یافت.
9- در شعبان سال دوم هجری، روزهی رمضان واجب گردید. رسول الله ج 9 رمضان را روزه گرفتند. زیرا ایشان در ابتدای سال 11 هجری وفات یافتند.
10- همچنین در شعبان سال دوم هجری زکات فطر واجب گردید، وتا آن زمان هنوز زکات اموال واجب نشده بود.
11- در رمضان سال دوم هجری، غزوهی بدر کبری رخ داد که در این روز -که روز فرقان نیز گفته میشود- حق از باطل جدا گشت.
12- الله عزوجل، نام غزوهی بدر کبری را در قرآن جاودانه نموده وویژگیهایی به آن اختصاص داده است که غزوههای دیگر ندارند، و کسانی از صحابه که در آن حضور داشتند بهترین صحابه هستند.
13- در غزوهی بدر کبری، الله عزوجل پیامبرش را بسیار یاری نمود و چشم ایشان را روشن ساخت. با این غزوه شوکت وعظمت مسلمانان افزایش یافت.
(80) وفات رقیه دختر رسول الله ج:
14- رقیه دختر پیامبر ج پس از غزوهی بدر کبری از دنیا رفت. همسرش عثمان بن عفانس بود، و از او پسری به نام عبد الله داشت که در کودکی از دنیا رفت.
15- اول شوال سال دوم هجری، اولین عید فطر در اسلام بود.
16- در سال دوم هجری علی بن أبی طالبس با فاطمه دختر پیامبر ج ازدواج کرد، که از پاکترین و شریفترین ازدواجها به حساب میآید.
17- علی بن أبی طالب از فاطمه صاحب فرزندانی به نامهای: حسن، حسین، محسن، ام کلثوم، و زینب رضی الله عنهم شد.
18- در شوال سال دوم هجری غزوهی بنی قَیْنُقاع به وقوع پیوست. و رسول الله ج یهود بنی قَیْنُقاع را محاصره کردند. آنها نیز تسلیم شدند، و رسول الله ج آنان را از مدینه اخراج کردند.
یهودیان مدینه سه قبیله بودند: بنی قَیْنُقاع، بنی قُرَیْظَة و بنی نَضیر.
19- در ذی الحجه سال 2 هجری غزوهی السَّویق اتفاق افتاد. ابو سفیان به مدینه حمله کرد ومردی از انصار را به قتل رساند. رسول الله ج نیز به همراه 200 تن از صحابه برای مقابله با او خارج شدند.
20- در 10 ذی الحجه سال دوم هجری عید قربان فرا رسید و این اولین عید قربانی بود که مسلمانان آن را میدیدند. رسول الله ج دو گوسفند را که هر دو سیاه سفید و شاخدار بودند را قربانی نمودند.
21- در 10 ذی الحجه سال 2 هجری عثمان بن مَظْعُونس از دنیا رفت، ورسول الله ج بر او نماز خواند و در بقیع دفن شد. او اولین مهاجری است که در بقیع دفن شده است.