ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حضرت رسول خداص به چهار راهها و محل عبور مردم میرفت و آنان را دعوت میداد.
یک روز رسول گرامی بهسوی شهر میآمد که شب شد و هوا تاریک گردید، صدای افرادی را شنید، پس به طرف صدا رفت، در آنجا شش نفر از اهالی مدینه منزل گرفته بودند، رسول خداص اسلام را بر آنان عرضه فرمود و آنان مسلمان شدند.
رسول خداص به شهر طایف رفت و دعوت و سخنرانی نمود، هنگامی که برای سخنرانی و دعوت ایستاد، مردم طایف آنقدر او را با سنگ زدند که حضرتص غرق در خون شد و آنقدر پای مبارکش خونی شده بود که بیرون آوردن کفش دشوار گشته بود.
آن روز آنقدر به حضرتص زخم و ضربه وارد شده بود که بیهوش شدند و به زمین افتادند، زید بن حارثه که همراه ایشان بود حضرت رسولص را بلند نمود و از آن شهر بیرون شدند، آنگاه با پاشیدن آب به صورتشان به هوش آمدند. آنگاه از آنجا حرکت نمودند و چنین فرمودند:
«اگر اینها مسلمان نشدند، امید است که از فرزندان آنها کسانی باشند که به یگانگی خدا گواهی دهند»[1]. (بعد از گذشت هشت سال تمام آن شهر مسلمان شدند).
[1]- صحیح بخاری، کتاب بدء الخلق (1/ 458)، مسلم: باب ما لقی النبی ج من أذی المشرکین (2/109) شیخ البانی حدیث فوق را صحیح دانسته است. (مُصحح)
قریش در میان خود یک پیمانی (ظالمانه) نوشتند که هیچ کس حق ندارد با مسلمانان خرید و فروش یا ازدواج بکند، همچنین با قبیلهی بنی هاشم خرید و فروش و ازدواج ممنوع است، زیرا که آنان از حمایت محمدص دست بر نمیدارند.
بخاطر این ستم حضرت رسول خداص و تمام قبیلهی بنی هاشم در یک درهای (بنام شعب ابی طالب) محصور گردیدند، دشمنان آذوقه را نیز بر آنان بستند.
در آن دره هنگامی که کودکان از شدت گرسنگی گریه وزاری میکردند، صدایشان داخل شهر شنیده میشد، اگر کسی به دلش رحم میآمد، شب مخفیانه مقداری آذوقه به آنجا میرساند، با وجود این همه سختی و مشکلات رسول خداص نام خدا و دین حق را تبلیغ میفرمود.
حضرت حمزهس (عموی پیامبر) و سه روز بعد حضرت عمر فاروقس، مسلمان شدند، قبل از آن مسلمانان به طور پنهانی نماز میخواندند، اکنون به نزد کعبه رفته و آشکارا نماز میخوانند.
ماه رجب سال پنجم نبوت عثمان غنیس پیش از همه با همسر خود رقیهل (که دومین دختر رسول اللهص بود) به سرزمین حبشه هجرت کرد، رسول خداص فرمود:
«بعد از پیامبر لوط، عثمان تنها کسی است که با خانوادهاش (خانه و کاشانهاش را رها کرده و) در راه خدا هجرت کرده است»[1].
کنار ساحل (دریا) پنج زن و دوازده مرد دیگر با آنان همراه شدند. سپس بعد از آنها مسلمانان بسیاری به حبشه رفتند، از آنان حضرت جعفر طیارس برادر تنی حضرت علی مرتضیس بود.
[1]- با اینکه حدیث مذکور را اکثر کتب معتبر حدیث ذکر نمودهاند چنانچه ابن حجر/ در فتح الباری شرح صحیح البخاری نیز ذکر نموده است؛ ابن أبی عاصم الشیبانی در کتاب الأوائل سندش را ضعیف شمرده است. (مُصحح)