س1: مواقیت مکانی در کجا قرار دارند؟
ج: مواقیت پنج جا هستند:
اول: ذوالحلیفه؛ میقات اهل مدینه هست، امروزه در نزد مردم به ابیار علی معروف است.
دوم: جحفه؛ میقات اهل شام و کسانی که از آن سو میآیند میباشد، خرابههایی است از یک روستا بر تپه شهر رابغ، امروزه مردم از شهر رابغ احرام میبندند، اگر کسی از رابغ احرام ببندد درست است چون رابغ کمی قبل از ذوالحلیفه قرار دارد.
سوم: قرن المنازل؛ میقات اهل نجد و کسانی که از آن سو میآیند است، امروزه به سیل معروف است در نزدیکی شهر طائف.
چهارم: یلملم؛ میقات اهل یمن و کسانی که از آن سو میآیند، میباشد.
پنجم: ذات عرق، میقات اهل عراق و کسانی که از آن سو میآیند میباشد.
این میققاتها را رسول الله ج برای کسانی که ذکر کردیم مشخص کرده است، کسانی که از آن سو میآیند و قصد حج یا عمره را دارند نیز از این میقاتها احرام میبندند؛ برای کسانی که از این میقاتها میگذرند و قصد حج یا عمره را دارند واجب است که از این میقاتها احرام ببندند، چون اگر شخص قصد حج و عمره را دارد حرام است بر او که از این میقاتها بدون احرام بگذرد، فرقی نیز ندارد که از راه زمینی از این میقاتها میگذرد یا از راه هوایی؛ چون فرموده رسول الله ج زمانی که این میقاتها را قرار داد شامل همه میشود چون فرمودند: «هنَّ لهن ولمن أتى علیهن من غیر أهلهن ممن أراد الحج والعمرة»([1]). «این میقاتها برای آنهاست و برای کسانی است که از آنجا میگذرند و نیت حج و عمره را دارند». کسی که میخواهد با هواپیما به حج یا عمره بیاید باید قبل از سوار شدن خود را آماده کند و غسل بزند کارهای دیگر را نیز انجام دهد، و زمانی که به میقات نزدیک شد، ازار و رداء ببندد و اگر زمان کافی وجود داشت لبیک برای عمره بگوید، اما اگر تاخیر کرده و فرصت عمره نداشته باشد لبیک برای حج بگوید این در زمانی است که وقت حج باشد، اما در وقتی که برای انجام عمره آمده لبیک برای عمره میگوید، اگر رداء و ازار خود را قبل از سوار شدن بر هواپیما یا قبل از نزدیک شدن به میقات ببندد هیچ اشکالی در آن وجود ندارد، اما نیت داخل شدن در عبادت حج یا عمره را نمیکند و لبیک نمیگوید تا اینکه برسد به محاذات و برابری میقات یا نزدیکی آن، بر مسلمان واجب است که از رسول الله ج در امور حج مانند سایر امور دین پیروی کند، چون خداوند رسول الله را الگویی نیکو برای ما قرار داده است، و خود رسول الله نیز فرموده است: «خذوا عنی مناسککم»([2]) «مناسک (عبادت) خود را از من یاد بگیرید». اما کسی که به مکه میآید و قصد انجام حج یا عمره را ندارد مانند تاجر، نجار و نامه رسان و غیره بر اینها واجب نیست که احرام ببندند، مگر اینکه قصد انجام آن را داشته باشند، حدیث رسول الله ج که قبلا در مورد مواقیت گذشت بر این دلالت میکند، چون فرمود: «این میقاتها برای آنهاست و برای کسانی است که از آنجا میگذرند و نیت حج و عمره را دارند»، از این حدیث فهمیده میشود که کسانی که از این میقاتها عبور میکنند ولی قصد حج یا عمره را ندارند احرام بستن بر آنها واجب نیست. این رحمتی است از جانب خداوند بر بندگانش که بر آنها آسان گرفته است. شکر و سپاس پروردگار را به جای میآوریم بخاطر این مهربانیاش. چیزی که این حکم را تایید میکند عمل خود رسول الله ج است، چون ایشان زمانی که در عام الفتح به مکه آمدند احرام نبستند و حتی بر سر ایشان کلاه خود بود، چون قصد حج و عمره را نداشتند بلکه برای فتح مکه و پاک کردن کعبه از شرک آمده بود.
کسانی که منزلشان جلوتر از این مواقیتی که ذکر شد میباشد، مانند مردم ساکن جده و ام اسلم و بحره و شرائع و بدر و مستوره و غیره بر آنها لازم نیست که به مواقیت پنج گانه که گذشت برای احرام بروند، بلکه از داخل خانه خودش احرام میبندد، اگر دارای دو خانه هست که یکی در خارج از میقات و دیگری داخل میقات قرار دارد اختیار دست خود شخص است، اگر دوست دارد میرود و از میقاتی که نزدیکش است احرام میبندد و یا از داخل خانه خودش که جلوتر از میقات هست و به مکه نزدیکتر است احرام میبندد، چون روایتی که ابن عباسب از رسول الله ج در مورد میقات آورده شامل همه میشود: «ومن کان دون ذلک فَمُهَلُّهُ من أهلِه حتى أهل مکة یهلون من مکة»([3]) «کسی که جلوتر از میقات است محل احرامش از خانهاش است حتی اهل مکه از خود مکه احرام میبندد» بخاری و مسلم این حدیث را روایت کردهاند.
س2: حکم پوشیدن لباس احرام قبل از رسیدن به میقات چیست؟
ج: اگر شخص احرام کننده وضو بگیرد یا غسل بزند، و لباس احرام بپوشد اما نیت انجام حج یا عمره را نکند مگر بعد از رسیدن به میقات، اینکار اشکالی ندارد، مهم این است که نیت و لبیک برای حج و عمره را بعد از رسیدن به میقات قرار دهد و وقتی به میقات رسید نیت کند([4]).
س3: حکم استفاده از بو خوشی در لباس احرام قبل از نیت کردن و لبیک گفتن چیست؟
ج: جایز نیست که شخص احرام کننده از بو خوشی در رداء و ازار استفاده کند، اما سنت این است که از بوخوشی در بدن مانند سر و ریش و زیر بغل و اماکن دیگر استفاده کند، اما بوخوشی را در لباس احرام بکار نمیبرد؛ چون رسول الله ج فرموده: «لا تلبسوا شیئًا من الثیاب مسّه الزعفران أو الورس»([5]) «هیچ لباسی که به آن زعفران یا ورس (ماده ای زرد رنگ) رسیده نپوشید». سنت است که به بدن فقط بو خوشی بزند، اما از بوخوشی نباید در لباس استفاده کند، و اگر از بوخوشی در لباس استفاده کرد باید قبل از پوشیدن لباس آن را خوب بشوید و یا از لباس دیگر استفاده کند([6]).
س4: در حالت احرام حکم پوشیدن کفش و دمپایی یا کمربندی که دوخته شده باشد چیست؟
ج: جایز است برای کسی که به حج یا عمره آمده است از کفش یا کمربند استفاده کند، اگرچه که در کارخانه بافته شده باشد([7]).
س5: آیا برای شخصی که میخواهد برای عمره یا حج احرام ببندد واجب است که قبل از احرام غسل بزند؟
ج: غسل زدن سنت است، و واجب نیست، اگر بدون غسل ردن احرام ببندد هیچ چیزی بر او نیست و اشکالی ندارد، اما روایت شده است که رسول الله ج زمانی که میخواست احرام ببندد غسل زده است، پس غسل زدن بهتر است([8]).
س6: آیا باید لبیک را بر زبان بیاوریم و بگوییم یا فقط نیت کردن کافی است؟
ج: شرط نیست که بر زبان آورد، بلکه کافی است که نیت کند، اما رسول الله بعد از نیت لبیک گفته است که عبارت است از: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة لک والملک، لا شریک لک» این لبیک از رسول اللهج در صحیح بخاری و مسلم و کتابهای دگیر روایت شده است([9]).
س7: آیا خواندن دو رکعت نماز قبل از بستن احرام واجب است؟
ج: خواندن نماز قبل از احرام جزو شرطهای قبولی و صحیح بودن احرام نیست بلکه نزد بیشتر علما این کار مستحب است، و کارهایی که بعد از بستن احرام آمده این است که با قلبش نیت حج یا عمره نماید، و بر زبان نیز جاری کند و بگوید: «اللهم لبیک عمرة» یعنی پروردگارا دعوتت برای عمره را لبیک گفتم یا «اللهم لبیک حجة» یعنی پروردگارا دعوتت برای حج را لبیک گفتم یا برای حج و عمره نیت میکند اگر نیت حج قران میکند، همانگونه که رسول الله ج و صحابه ش انجام دادهاند([10]).
س8: آیا اجاز هست که لباس احرام را برای شستشو عوض کنیم؟
ج: هیچ اشکالی ندارد شخص محرم لباس احرام را بشوید و اشکال ندارد که آن را عوض کند و لباس جدید دیگری بپوشد یا لباس شسته شده را بپوشد([11]).
س9: من اهل کشور سودان و در یمن مشغول به کار هستم، وقتی که برای حج آمدم قصد کردم که قبل از وارد شدن به مناسک حج ابتدا به زیارت مسجد النبی در مدینه بروم، زمانی که از میقات اهل یمن در یلملم عبور کردم احرام نبستم، چون قصد رفتن به مدینه را داشتم، وقتی که زیارت مسجد النبی را در مدینه انجام دادم به میقات اهل مدینه در ذو الحلیفه -آبار علی- رفتم، آنهم قبل از روز ترویه و در آنجا نیت حج کردم و احرام بستم؛ آیا بر من بخاطر عبورم از میقات اهل یمن و احرام بستن در میقات اهل مدینه چیزی واجب هست؟
ج: بر تو بخاطر عبور کردن از میقات اهل یمن بدون احرام چیزی واجب نیست، چون زمانی که از میقات گذشتهای قصد انجام حج را نداشتهای بلکه میخواستی که به مدینه منوره سفر کنی، و زمانی که از مدینه به قصد انجام حج خارج شدی در میقات اهل مدینه که ذوالحلیفه باشد احرام بستهای، رسول الله ج درباره میقاتها فرمود: «این میقاتها برای مردم آنجا و کسانی که ساکن آنجا نیستند و از آنطرف عبور میکنند و نیت حج یا عمره را دارند میباشد»([12])([13]).
س10: آیا شحص محرم اجازه دارد کفشی را بپوشد که از پشت پا قفل دارد و از جلو در قسمت انگشتان باز است؟
ج: پوشیدن این نوع کفش برای شخص محرم جایز است؛ چون از جنس دمپایی میباشد([14]).
س11: اگر شخص احرام کننده قبل از اینکه نیت کند بوخوشی به لباس احرام زده باشد، آیا میتواند این لباس را بعد از نیت کردن بپوشد؟
ج: اگر نیت کرد باید این لباسی که در آن از بوخوشی استفاده کرده را بیرون بیاورد، و آن را بعد از شستن و رفتن بو از آن بپوشد، در صحیحین از یعلی بن امیهt روای است که فرمود: «در جعرانه شخصی نزد رسول الله ج آمد و چند تکه پارچه بر تن داشت -یعنی جبه- که با زیور زینت شده بود گفت من احرام عمره بسته اما این لباس برتنم هست که بوخوشی زدهام، رسول الله ج فرمود: اگر برای حج احرام بسته بودی چکار میکردی؟ جواب داد: این لباس را از تنم بیرون میآوردم و این بو خوشی را میشستم، رسول الله ج فرمود: هر کاری که در پوشیدن لباس احرام برای حج انجام میدهی برای احرام عمره نیز انجام بده»([15]) و در دو کتاب صحیحین روایت شده است که از رسول الله ج سئل عما یلبس المحرم فقال: «لا یلبس القمیص ولا العمامة ولا السراویل ولا ثوبًا مسه ورس ولا زعفران»([16]) الحدیث([17]). «پرسیده شد شخص احرام کننده چه میپوشد، فرمود: قمیص و عمامه و شلوار نمیپوشد لباسی که به آن رنگ زرد ورس و زعفران زده شده نمیپوشد».
[1]- صحیح بخاری باب مهل أهل مکة ج: 2/ص:134.
[2]- قبلاً تخریج شد.
[3]- فتاواى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 16، صفحه: 43).
[4]- فتاواى مفتی سعودی شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ (جزء: 1 صفحه: 16).
[5]- مالک «1/324، 325»، کتاب الحج: باب ما ینهى عنه من لبس الثیاب فی الإحرام، حدیث «8»، بخاری «3/401»، کتاب الحج: باب ما لا یلبس المحرم من الثیاب، حدیث «1542»، و مسلم «2/834»، کتاب الحج: باب ما یباح للمحرم بحج أو عمرة، وما لا یباح، وبیان تحریم الطیب علیه، حدیث «1/1177»، وأبو داود «2/411»، کتاب المناسک «الحج»: باب ما یلبس المحرم، حدیث «1824»، و ترمذی «3/194، 195»، کتاب الحج: باب النهی عن لبس القمیص للمحرم، وابن ماجه «2/977»، کتاب المناسک: باب ما یلبس المحرم من الثیاب، حدیث «2929»، وأحمد «2/3، 4، 29، 32 41، 54، 77، 119»، والدارمی «20/32»، کتاب الحج: باب ما یلبس المحرم من الثیاب، والطیالسی «1839»، وابن خزیمة «4/163- 164، 200» و دارقطنی «2/230»، و حمیدی «2/281»، شماره «626»، و ابن جارود «416»، و طحاوی فی «شرح معانی الآثار» «2/134- 135»، والبیهقی «5/46، 49»، وأبو یعلى «9/304»، شماره «5425»، وابن حبان «3789، 3792، 3793»، از روایتهای گوناگون از ابن عمر. و ترمذی گفته: حسن صحیح.
[6]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 17 صفحه: 126).
[7]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11 صفحه: 171).
[8]- فتاوى برنامج نور على الدرب (جزء: 17 صفحه: 244 - 245).
[9]- فتاواى مفتی کشور سعودی شیخ عبد العزیز بن باز/ (جزء: 17، صفحه: 68).
[10]- فتاواى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 17، صفحه: 68).
[11]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 17، صفحه: 57).
[12]- متفق علیه.
[13]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 21).
[14]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 19).
[15]- حدیث از روایت صفوان بن یعلى بن أمیة عن أبیه یعلى: به روایت بخاری «9/9»، کتاب فضائل القرآن: باب کیف نزل الوحی، وأول ما نزل، حدیث «4985»، ومسلم «2/837»، کتاب الحج: باب ما یباح للمحرم بحج أو عمرة، حدیث «8/1180»، و أبو داود «2/407، 408»، کتاب المناسک «الحج»: باب الرجل یحرم فی ثیابه، حدیث «1819»، و ترمذی «3/196، 197»، کتاب الحج: باب ما جاء فی الذی یحرم وعلیه قمیص أو جبة، حدیث «836»، و نسائی «5/142، 143»، کتاب الحج: باب فی الحلوق للمحرم، و ابن الجارود «447»، و الحمیدی «2/347»، شماره «790، 791»، وابن خزیمه «4/191، 193»، شماره «2670، 2671، 2672»، و در «التمهید» «2/250-251» والبیهقی «5/56»، کتاب الحج: باب لبس المحرم وطیبه جاهلاً أو ناسیاً لإحرامه، و در «دلائل النبوة» «5/205»، از طریق عطاء که صفوان بن یعلی بن امیه به او خبر داد که یعلی به عمربن خطاب س گفت: ای کاش پیامبر را در حالتی که وحی بر او نازل میشود میدیدم، میگوید: وقتی در جعرانه بود و بر رسول الله لباسی بود که آن را سایه بان خود قرار داده بود، همراهش گروهی از صحابه بودند که عمر نیز جزو آنها بود، در این هنگام مردی آمد که لباسی بر تن داشت که بر آن بو خوشی زده بود، رسول الله ج مدتی نگاه کرد سپس سکوت کرد، و وحی بر او نازل شد، عمر به یعلی اشاره کرد که بیا، یعلی آمد و سرش را داخل کرد، و دید چهره رسول الله سرخ شده و عرق میکند، سپس وحی پایان یافت، فرمود: کسی که مدتی قبل در مورد عمره سوال کرد کجاست؟" مرد را جستجو کردند و آوردند نزد رسول الله، ایشان گفتند: "اما بوخوشی که بر تو هست، آن را سه بار بشوی و جبه را" از تن در بیاور و سپس همانکاری که درحج انجام میدهی در عمره انجام بده." همچنین مالک «1/328، 329»، کتاب الحج: باب ما جاء فی الطیب للحج «18»، از عطاء بن أبی رباح به صورت مرسل روایت کرده.
[16]- قبلاً تخریج شد.
[17]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 18).
واجب بودن یک بار حج در طول عمر انسان از طریق قرآن و احادیث پیامبر و اجماع مسلمین به اثبات رسیده است. و به اجماع، یکی از ستونهای پنجگانه اسلام حج میباشد.
اما در قرآن این آیه بر واجب بودن حج دلالت میکند: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٩٧﴾ [آل عمران: 97].
یعنی «حج این خانه برای الله بر کسی که توانایی رفتن به آنجا را دارد، واجب است. و هر کس انکار ورزد، بداند که الله از جهانیان بینیاز است».
اما دلیل واجب بودن حج که از زبان رسول الله که در حدیث ذکر شده زیاد میباشد به عنوان نمونه حدیثی را که امام مسلم در کتاب صحیح خود از ابوهریرهt روایت کرده را میآوریم: خَطَبَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ، قَدْ فَرَضَ اللهُ عَلَیْکُمُ الْحَجَّ فَحُجُّوا». فَقَالَ رَجُلٌ: أَکُلَّ عَامٍ یَا رَسُولَ الله؟ فَسَکَتَ حَتَّى قَالَهَا ثَلَاثًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَوْ قُلْتُ: نَعَمْ، لَوَجَبَتْ وَلَمَا اسْتَطَعْتُمْ، ثُمَّ قَالَ: ذَرُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ، فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ، وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ، فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْءٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ، وَإِذَا نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَدَعُوهُ»([1]). «رسول الله ج برای ما موعظه کرد فرمود: «ای مردم، خداوند بر شما حج را فرض قرار داده است پس حج را انجام دهید» شخصی پرسید: یا رسول الله ج آیا هر سال حج انجام دهیم؟ رسول الله جواب نداد و آن مرد سه بار سوال خود را تکرار نمود، بعد از آن رسول الله ج فرمود: «اگر میگفتم بله فرض میشد و شما توان هر سال انجام دادن آن را نداشتید و فرمود: در حکمی که بر شما قرار ندادهام مرا رها کنید، چون چیزی که باعث شد ملتهای قبل از شما هلاک شوند سوالهای زیادی آنها و مخالفت با پیامبرانشان بود، وقتی که شما را به کاری امر کردم تا جای توان آن را انجام دهید واگر شما را از انجام کاری منع کردم، از آن دوری کنید».
اما در مورد فضیلت حج و تشویق بر انجام آن نیز احادیث فراوانی آمده از جمله حدیثی که ابوهریرهt روایت کرده است: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؛ أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ قَالَ «إِیمَانٌ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ»، قِیلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»، قِیلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «حَجٌّ مَبْرُورٌ»([2]) «از رسول الله ج سوال شد کدام یک از اعمال بیشتر از همه فضیلت دارد؟ رسول الله فرمود: ایمان به خدا و رسولش، پرسیده شد بعد از آن؟ فرمود: جهاد در راه خدا، پرسیده شد بعد از آن؟ فرمود: حج مقبول». ابوهریره حدیث یگری را روایت کرده است که: «مَنْ حَجَّ فَلَمْ یَرْفُثْ وَلَمْ یَفْسُقْ رَجَعَ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»([3]).
«ابوهریره میگوید: شنیدم رسول الله ج میفرماید: کسی که حج انجام دهد و درحج آمیزش جنسی و گناه انجام ندهد از گناهان پاک میشود مانند روزی که از مادر متولد شده است» ابوهریره در حدیثی دیگر روایت کرده: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الْعُمْرَةُ إِلَى الْعُمْرَةِ کَفَّارَةٌ لِمَا بَیْنَهُمَا، وَالْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلَّا الْجَنَّةُ»([4]). « رسول الله ج فرمود: انجام یک عمره بعد از عمره دیگر کفاره گناهانی است که در بین آن دو عمره رخ داده، و حج مقبول پاداش آن بهشت است». عایشهل روایت کرده است: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، نَرَى الْجِهَادَ أَفْضَلَ الْعَمَلِ، أَفَلَا نُجَاهِدُ؟ قَالَ: «لَکِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ حَجٌّ مَبْرُورٌ»([5]). «گفتم ای رسول الله، ما جهاد را پر فضیلت ترین عمل میدانیم، آیا ما جهاد نکنیم؟ رسول الله فرمود: اما پرفضیلت ترین جهاد حج مقبول است» و در جایی دیگر از عایشهل روایت شده که فرمود: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَا مِنْ یَوْمٍ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُعْتِقَ اللَّهُ فِیهِ عَبْدًا مِنَ النَّارِ مِنْ یَوْمِ عَرَفَةَ، وَإِنَّهُ لَیَدْنُو ثُمَّ یُبَاهِی بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ، فَیَقُولُ: مَا أَرَادَ هَؤُلَاءِ»([6]). «هیچ روزی به اندازه روز عرفه خداوند بندگانش را از آتش جهنم آزاد نمیکند، در آن روز نزدیک میشود، در جلو ملائکهها به آنها افتخار میکند، میفرماید اینها چه میخواهند؟».
اما در مورد فضیلت عمره نیز احادیثی از رسول الله ج ذکر شده است، مانند حدیثی که رسول الله فرمود: «العُمْرَةُ إِلَى العُمْرَةِ تُکَفِّرُ مَا بَیْنَهُمَا، وَالحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلاَّ الجَنَّةُ»([7]) «انجام یک عمره بعد از عمره دیگر کفاره گناهانی است که در بین آن دو عمره رخ داده، و حج مقبول پاداش آن بهشت است».
حج از دیدگاه اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است چون در آن وسعت و گستردگی دین اسلام نهفته است، این را به نمایش میگذارد که همه انسانها با هم برابرند، هیچ عربی بر عجمی، برتری ندارد مگر با تقوای خداوند، تاجر و فقیر حاکم و رعیت همه یک نوع لباس میپوشند، در یکجا جمع میشوند، و همه با هم یک نوع کار را انجام میدهند،
انجام حج و عمره نشان میدهد که اسلام دین نظم و یکپارچگی است، این عبادت فقط در یک زمان مشخص و در یک جای مشخصی و به یک روش مشخص و یک نفر رهبری میکند یعنی امامی که در روز عرفه امامت میدهد.
یکی دیگر از فواید حج و عمره این است که بزرگترین فرصتی است برای جمع شدن مسلمانها که مسلمین از سراسر دنیا با زبانهای مختلف و قیافههای متنوع هیچ مصلحت دنیایی آنها را با هم جمع نکرده است، فقط یک چیز آنها را با هم جمع کرده است، آنهم عبادت الله یگانه میباشد.
در اینجا خونندگان عزیز را به صورت خلاصه وار با کارهایی که در عمره صورت میگیرد آشنا میکنیم:
1- زمانی که شخص عمرهگزار به محل میقات رسید مستحب است غسل بزند و خود را پاک نماید، زن نیز همین کار را انجام میدهد اگرچه که در حالت حیض یا نفاس باشد، تنها کاری که نباید انجام دهد طواف خانه خداست که بعد از پاکی انجام میدهد. مرد میتواند بوخوشی را بر بدن خود استفاده کند اما در لباس احرامش اجازه ندارد، اگر عمرهگزار این امکان برایش میسر نبود که غسل بزند هیچ اشکالی ندارد، اما چون غسل زدن سنت است اگر توانست در شهر مکه قبل از انجام طواف غسل بزند.
2- مرد لباسهای دوخته شده را از تن خود بیرون میآورد و فقط ازار و رداء میپوشد. سنت است که ازار و رداء سفید و تمیز باشند. ولی زن در لباس عادی که زینت در آن نباشد و باعث جلب توجه نباشد احرام میبندد.
3- سپس با قلب نیت حج و یا عمره را میکند و آن را بر زبان میآورد میگوید: «لبیک عمرة» یا میگوید: «اللهم لبیک عمرة» و اگر ترس این را دارد که نتواند عبادت عمرهاش را کامل کند بخاطر مریضی یا ترس از دشمن و مانند این امور، اجازه دارد که در زمان بستن احرام و نیت عمره شرط را نیز ذکر بکند و بگوید: «فإن حبسنی حابس فمحلی حیث حبستنی» یعنی اگر چیزی مانع شد محل خروج من از احرام همانجاست که منع شده ام. این حدیث را ضباعه بنت زبیرل روایت کرده([8]). بعد از نیت احرام، به روش رسول الله ج لبیک میگوید که عبارت است از: «لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ، لَا شَرِیکَ لَکَ». تا قبل از رسیدن به کعبه در بین راه، خود را به گفتن «لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ...» و ذکر و دعا مشغول میکند.
4- زمانی که میخواهد وارد مسجد الحرام شود پای راست را جلو میگذارد و میگوید: «بِسْمِ اللهِ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الکْرِیمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنْ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ. اللهمّ اِفْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ»([9]).
5- وقتی که نزدیک کعبه، خانه خدا رسید لبیک گفتن را قطع میکند و به طرف حجرالاسود میرود بر آن سلام میدهد و در صورت امکان میبوسد اما برای مردم مزاحمت و ناراحتی ایجاد نمیکند، هنگام سلامدادن به حجرالاسود میگوید: «بسم الله والله أکبر» اگر بوسیدن مشکل بود با دستش سلام میدهد یا با عصا و مانند آن، و چیزی را که بوسیله آن بر حجرالاسود سلام داده را میبوسد، اما اگر سلام و لمسکردن نیز مشکل بود از راه دور اشاره میکند و میگوید «الله اکبر» اما چیزی که بوسیله آن به حجر اشاره کرده را نمیبوسد([10]). شرط درستبودن طواف این است که شخص هم بر طهارت کامل باشد و هم با وضو و هم نیاز به غسل واجب نداشته باشد، زیرا طواف به مانند نماز است ولی در طواف اجازه صحبت کردن وجود دارد([11]).
6- خانه خدا را در سمت چپ خود قرار میدهد و هفت دور طواف میکند، زمانی که به روبرروی رکن یمانی رسید اگر توانست بر آن سلام میدهد و میگوید «بسم الله الله أکبر» اما آن را نمیبوسد([12]). اگر سلام دادن بر رکن مشکل بود آن را ترک میکند و به طواف خود ادامه میدهد به آن اشاره نمیکند و تکبیر نمیگوید؛ زیرا این امور از رسول الله ج روایت نشده است. اما هر زمان که به روبروی حجرالاسود رسید بر آن سلام میدهد و میبوسد به همان روشی که گفته شد، اگر نتوانست به آن اشاره کرده و تکبیر میگوید. در طواف قدوم برای مرد، سنت است که در سه دور اول در حالی که گامهایش به هم نزدیک است به سرعت گام بردارد و حرکت کند که به آن رمل در حرکت میگویند([13]).
همچنین برای مرد سنت است که در طواف قدوم در تمامی دورها به حالت اضطباع باشد([14]) اضطباع یعنی: حاجی رداء را از وسط آن زیر بغل سمت راست خود رد کند و دو طرف آن را بر روی دوش سمت چپ بیندازد. مستحب است که در تمامی دورها تا میتواند مشغول به ذکر و دعا باشد، در طواف دعا و ذکر مخصوص وارد نشده است و هر دعای و ذکری که بلد هست و برایش تکرارش راحت هست را میخواند اما در بین دو رکن میگوید: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١﴾ [البقرة: 201]. در هر هفت دور آن را تکرار میکند؛ چون این دعا و ذکر از رسول الله ج روایت شده است([15]). و دور هفتم را سلام دادن به حجر الاسود و در صورت امکان بوسیدن آن و یا با اشاره به آن همرا با تکبیر همانگون که در قبل نیز گفته شد، به پایان میرساند. بعد از تمام شدن طواف قدوم، رداء خود را دوباره به حالت اول باز میگرداند آن را بر دوش دو طرف دوش خود میاندازد و از روی سینه به پایین میاندازد.
7- اگر توانست بعد از پایان طواف دو رکعت پشت مقام ابراهیمی نماز میخواند اما اگر مشکل بود میتواند در هر کجای مسجد الحرام که خواست نماز بخواند؛ در رکعت اول آن بعد از سوره فاتحه ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ ١﴾، و در رکعت دوم ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ میخواند، خواندن این سورهها بهتر است اما اگر سورههای دیگری را نیز تلاوت کرد هیچ اشکالی ندارد([16])، بعد از اینکه دو رکعت نماز را به اتمام رساند به سمت حجرالاسود میرود البته اگر این امکان برایش فراهم بود.
8- سپس به سمت صفا میرود از آن بالا میرود یا کنار آن میایستد اما اگر ممکن بود بالا رفتن بهتر است. وقتی که بر صفا بالا رفت این آیه 158 سوره بقره را میخواند: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَیۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ وَمَن تَطَوَّعَ خَیۡرٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ ١٥٨﴾ [البقرة: 158]. «همانا صفا و مروه از شعائر (نشانههای) خداست، پس هر که حج خانه (خدا) کند و یا عمره انجام دهد، بر او گناهی نیست که میان آن دو طواف (سعی) کند، و کسی که به رغبت خود کار نیکی را انجام دهد پس بدرستی که خداوند سپاسگزار داناست». سنت است که رو به قبله بایستد و حمد و ثنای خداوند و تکبیر انجام دهد و بگوید: «لا إله إلا الله والله أکبر. لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک وله الحمد وهو على کل شیء قدیر. لا إله إلا الله وحده أنجز وعده ونصر عبده وهزم الأحزاب وحده»([17]). سپس دعا میکند و دستان خود را برای دعا بلند میکند و سپس دست را پایین میاندازد و دوباره دستهای خود را بلند میکند و دعا میکند سه بار این کار را تکرار میکند، سپس روبه به پایین به سوی مروه حرکت میکند وقتی به علامت (سبز) اول رسید حرکت خود را سریعتر میکند و تا علامت دوم سریع حرکت میکند و بعد از آن به صورت عادی حرکت میکند، سریع حرکت کردن فقط برای مردها میباشد و زنها فقط با آرامی حرک میکند؛ وقتی به مروه رسید بر آن بالا میرود یا کنار آن میایستد اما بالا رفتن اگر امکان آن را داشت بهتر هست، و در مروه نیز به همان حالت که در صفا گفته شد دعا میکند.
و از مروه به سوی صفا حرکت میکند در همه جا به صورت عادی حرکت میکند و زمانی که به مکان علامت گذاری شده رسید حرکت خود را سریع میکند تا اینکه به صفا برسد، هفت بار این کار را تکرار میکند رفتنش از صفا به مروه یک دور به حساب میآید و بازگشتش از مروه به سوی صفا یک دور دیگر. اگر سوار بر چیزی، سعی انجام داد اشکالی ندارد بخصوص اگر به سوار شدن بر چیزی نیاز داشته باشد. سنت است در حال سعی دعا و ذکر کند، و کاملا پاک و با وضو باشد و احتیاج به وضو و غسل نداشته باشد، اما اگر بدون وضو سعی انجام داد سعیش درست است.
9- زمانی که مرد سعی خود را تمام کرد سر خود را یا کوتاه میکند و یا میتراشد، اما تراشیدن بهتر است، اگر زمانی که عمره انجام میدهد نزدیک به ایام حج هست، برای این شخص کوتاه کردن مو بهتر از تراشیدن است، چون میتواند در بعد از انجام حج موهای خود را بتراشد، اما زن از موهای خود فقط به اندازه یک انگشت و یا کمتر از موهای خود میگیرد. اگر شخص محرم این کارهایی که گفته شد را تمام کرد، عمرهاش را به صورت کامل انجام داده است. از احرام بیرون میآید و میتواند تمام کارهایی که در زمان بستن احرام برایش حرام شده را انجام دهد([18]).
برادران مسلمان: نصیحت من برای همه این است که: تقوای خدا را در همه حالتها در نظر بگیرند، در دین ثبات و پایداری داشته باشند، از کارهایی که غضب و خشم خدا در آن هست دوری کنند، مهمترین فرضها و بالاترین واجبها یگانگی الله و همه عبادتها را فقط برای او قرار دادن میباشد، آنهم در قول و عمل، با پیروی از دستورات رسول الله ج است، باید عبادت حج و سایر عبادتها را به همان روشی که الله متعال از طریق رسول و خلیل و بهترین خلقش و امام و سید ما محمد بن عبدالله ج به ما ابلاغ کرده را انجام دهیم، بزرگترین منکرات و خطرناک ترین گناهان شرک به خداوند سبحانه و تعالی میباشد، شرک یعنی یک عبادت به طور کامل یا جزئی از یک عبادت را برای غیر خداوند انجام دهیم، خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ﴾ [النساء: 48]. «همانا الله این را که به او شرک ورزند، نمیآمرزد و جز شرک را برای هر که بخواهد میبخشد». در جایی دیگر خداوند سبحانه و تعالی پیامبر ج را مورد خطاب قرار میهد و میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ لَئِنۡ أَشۡرَکۡتَ لَیَحۡبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٦٥﴾ [الزمر: 65]. «و به راستی به تو و به پیامبران پیش از تو وحی شده که اگر شرک بورزی، بهطور قطع عملت نابود و تباه میشود و از زیانکاران میگردی».
حاجیان بیت الله الحرام: رسول الله ج بعد از اینکه به شهر مدینه هجرت نمود تنها یک بار حج کرد و آن هم حجة الوداع بود، که در سالهای آخر عمرش انجام داد؛ در آن حج روش انجام دادن این عبادت را با گفتار و عملکردش به مردم یاد داد؛ و خطاب به مردم فرمود: «خذوا عنی مناسککم»([19]) «از من عبادتتان را یاد بگیرید». واجب است که مسلمانها در انجام دادن امور حج از رسول الله ج پیروی کنند، و به همان روشی که این عبادت را برایشان مشخص کرده انجام دهند، زیرا رسول الله ج معلم و راهنمای ماست و خداوند او را رحمتی برای جهانیان قرار داده است، و راهنمایی است برای همه بندگان، خداوند به بندگانش دستور داده است که از او پیروی کنند، راه ورود به بهشت و نجات از آتش جهنم را در پیروی از او قرار داده، بوسیله ایشان مشخص میشود که بنده تا چه اندازه با پروردگارش راست است، نشانه محبت الله به بندهاش میباشد، خداوند فرموده: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ﴾ [الحشر: 7]. «آنچه پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازآیید». و فرموده: ﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٥٦﴾ [النور: 56]. «و نماز را برپا دارید و زکات دهید و از پیامبر اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید». و در جایی دیگر فرموده: ﴿مَّن یُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ﴾ [النساء: 80]. «کسی که از پیامبر اطاعت کند، از الله اطاعت نموده است». و فرموده: ﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا ٢١﴾ [الأحزاب: 21]. «بهراستی برای شما، برای کسی که به (پاداش) الله و روز قیامت امیدوار است و الله را فراوان یاد میکند، در رسولالله، الگو و سرمشقی نیکوست». و فرموده: ﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١٣ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ یُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِیهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٤﴾ [النساء: 13-14]. «و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت نماید، الله او را وارد باغهایی میکند که در آن جویبارها روان است و چنین کسانی جاودانه در آن خواهند ماند. این است رستگاری بزرگ. هر کس از الله و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود الهی تجاوز نماید، الله او را وارد دوزخی میگرداند که جاودانه در آن خواهد ماند و عذابی خوارکننده، (در پیش) دارد». و فرموده: ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨﴾ [الأعراف: 158]. «بگو: ای مردم! به راستی من فرستادهی الله به سوی همه¬ی شما هستم؛ فرستادهی پروردگاری که فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ زنده میکند و میمیراند؛ پس به الله و فرستادهاش ایمان بیاورید؛ همان پیامبر درس نخواندهای که به الله و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروی کنید تا هدایت یابید». و فرموده: ﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣١﴾. «بگو اگر الله را دوست دارید از من پیروی کنید، در این صورت الله نیز شما را دوست میدارد و گناهان شما را میبخشد، و الله بخشاینده مهربان است». آیههای فراون دیگری نیز دال بر همین معنا دارد. من به خودم و به شما این توصیه را میکنم که تقوای خداوند را در همه حالتها درنظر بگیرید، و با صدق و اخلاص از گفتهها و کردار رسول الله ج پیروی کنید، چون تنها راه رسیدن به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت همین میباشد.
حاجیان گرامی خانه خدا: رسول الله ج در روز هشتم ذی الحجه از شهر مکه به منطقه منی رفت و دستور نداد کسی طواف وداع انجام دهد، این کار نشان میدهد که سنت است در روز هشتم افرادی از خود شهر مکه و کسانی که در آنجا هستند و قصد حج را دارند و کسانی که عمره انجام دادند و از احرام بیرن آمدهاند (حج تمتع) و همه حاجیان در روز هشتم لبیک گویان به منی بروند، و لازم نیست که قبل از رفتن به منی طواف وداع انجام دهند سنت است وقتی لباس احرام برای حج را میبندد همان کاری که در میقات انجام داده مثل غسل زدن و استفاده از بو خوشی و تمیز کردن خود را انجام دهد، همانطور که رسول الله ج به عایشهل وقتی که قصد ونیت حج را نمود دستور داد، چون حضرت عایشه نیت عمره کرده بود وقتی به مکه وارد شد حیض شد، نتوانست قبل از رفتن به منی طواف انجام دهد، رسولاللهج به ایشان دستور داد که غسل بزند و لبیک برای حج بگوید، حضرت عایشه نیز چنین کرد، حج و عمرهاش حج قران شد. رسول الله ج به همراه صحابه گرامیشان ش نماز ظهر و عصر و مغرب وعشا را در منی به صورت قصر خواندند، اما نمازها را با هم جمع کردند، و سنت نیز چنین است که رسول الله ج انجام داده است، سنت است که حاجی مشغول به لبیک گویی باشد، ذکر بگوید، مشغول به خواندن قرآن باشد، و کارهای خیر و خوب دیگری انجام دهد، مثل امر به معروف نهی از منکر، کمک به فقرا. وقتی که خورشید روز عرفه برآمد رسول الله ج به همراه صحابه ش به سوی عرفات حرکت کردند، بعضیها لبیک میگفتند و بعضی تکبیر میگفت، وقتی که عرفات رسید وارد خیمهای شد که از پشم درست شده بود و در قسمت نمره غربی عرفات برپا شده بود، رسول الله از سایه آن استفاده کرد، این کار ایشان نشان میدهد که حاجی اجازه دارد از سایه خیمه و درخت و بقیه چیزها استفاده نماید، زمانی که خورشید به وقت زوال رسید، رسول الله ج بر حیوان سواریاش سوار شد و برای مردم خطبه نمود، به مردم مناسک حج را یا داد و به آنها توصیههایی نمود، آنها را از ربا و کارهایی که در جاهلیت انجام میدادند برحذر داشت، به آنها گفت که خون و مال و ناموسشان بر آنها حرام هست، به آنها دستور داد که به کتاب خدا و سنت رسولش ج چنگ بزنند، و این مژده را به مسلمانها داد که تا زمانی که به کتاب خدا و سنت رسولش ج پایبند باشند به گمراهی کشانده نمیشوند([20]). بر همه مسلمانها واجب هست که این وصیتها را بگیرند، و آن را در هیچ حالتی رها نکنند، بر تمامی حاکمان کشورهای اسلامی واجب است که به کتاب خدا و سنت رسول الله ج پایبند باشند، و در تمامی امور بر اساس این دو چیز حکم بکنند، مردم را تشویق کنند که به کتاب خدا و سنت رسول الله ملتزم باشند و آن را برنامه زندگی شان قرار دهند، زیرا تنها راه عزت و سربلندی و خوشبختی و موفقیت در دنیا و آخرت در این دو چیز نهفته است، خداوند همه ما را بر التزام به آن موفق گرداند. در آن روز رسول الله ج نماز ظهر و عصر را به صورت قصر و جمع خواند، بعد از زوال خورشید جمع تقدیم خواند با یک اذان و دو اقامه، بین این دو نماز هیچ نماز دیگری نخواند، سپس به جایگاه رفت رو به قبله سوار بر حیوان سواری خود شروع به دعا و ذکر کرد، دستان خود را برای دعا بلند کرده و تا غروب خورشید مشغول به دعا شد، رسول الله در روز عرفه روزه دار نبود و این دلالت میکند بر اینکه حاجیان باید مانند رسول الله روزه دار نباشند و مشغول به ذکر و دعا و لبیک گفتن باشند تا خورشید غروب کند، دستان خود را برای دعا بلند کنند، روزه دار نباشند، از رسول الله حدیث صحیحی روایت شده است که فرمود: «مَا مِنْ یَوْمٍ أَکْثَرُ أَنْ یُعْتِقَ اللَّهُ فِیهِ عَبْدًا مِنَ النَّارِ مِنْ یَوْمِ عَرَفَةَ، وَإِنَّهُ لَیَدْنُو فَیُبَاهِی بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ، فَیَقُولُ: مَا أَرَادَ هَؤُلَاءِ؟»([21])، «هیچ روزی نیست که به اندازه روز عرفه خداوند بندگانش را از آتش جهنم نجات دهد، در آنروز نزدیک میشو و در مقابل ملائکه به آنها فخر میورزد و میگوید: اینها چه میخواهند؟» و در جایی دیگر روایت شده که رسول الله ج فرمود: «إِذَا کَانَ یَوْمُ عَرَفَةَ إِنَّ اللَّهَ یَنْزِلُ إِلَى السَّمَاءِ فَیُبَاهِی بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ، فَیَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى عِبَادِی أَتَوْنِی شُعْثًا غُبْرًا ضَاحِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ»([22])، «وقتی که روز عرفه میشود خداوند به آسمان میآید و در مقابل ملائکه به حاجیان فخر میورزد میفرماید: به بندگانم نگاه کنید با چهرهها و موهایی که گرد و غبار بر آن نشسته از هر درههای وسیعی به سوی من آمدهاند من شما را گواه میگیرم که آنها را بخشیدم» حدیث صحیح دیگری از رسول الله روایت شده است که فرمود: «وقفت هاهنا وعرفة کلها موقف»([23])، «من اینجا ایستادم و تمام عرفه محل وقوف هست» رسول الله ج بعد از غروب خورشید به سوی مزدلفه حرکت کرد و در آنجا قبل از اینکه بارهای خود را زمین بگذارد، نماز مغرب را سه رکعت و نماز عشا را دو رکعت با یک اذان و دو اقامه خواند، در بین آنها هیچ نماز دیگری نخواند، پس سنت است که حاجی نماز مغرب و عصر را به صورت قصر و جمع با یک اذان و دو اقامه بخواند، آنهم وقتی که به مزدلفه رسید و هنوز در جایی مستقر نشده است، بهتر است که بخاطر پیروی از سنت رسول الله ج نماز را جمع تقدیم در وقت مغرب بخواند، رسول الله شب را در مزدلفه ماندند و نماز صبح و سنت آن را با یک اذان و اقامه خواند. سپس به مشعر الحرام رفت و در آنجا ذکر و تکبیر گفت و دعا کرد دستان خود را برای دعا بلند کرد، و فرمود: «وقفت هاهنا وجمع کلها موقف»([24]) «من اینجا استادم اما همه جا محل وقوف هست». پس تمامی مزدلفه محل وقوف حجاج هست، هر حاجی در جای خود میماند و ذکر خدا میگوید استغفار میکند. و لازم نیست به جایی که رسول الله ج در آنجا ایستاده برود. رسول الله به کسانی که ضعیف و ناتوان هستند این اجازه را داد که در شب از مزدلفه به سوی منی حرکت کنند، این کار ایشان نشان میدهد که: افرادی که ناتوان و ضعیف هستند؛ مانند زنان و بیمار وپیرمرد و کسانی که مانند آنها هستند میتوانند تا نیمه شب در مزدلفه بمانند و بعد از آن به منی بروند تا به این رخصت و اجازه که به آنها داده شده عمل کره باشند و خود را از سختیهایی که در شلوغی وجود دارد راحت کرده باشند، حتی آنها اجاز دارند که شب رمی جمرات انجام دهند، همانطور که از ام سلمه و اسماء بنت ابوبکر این کار روایت شده است. اسماء بنت ابوبکرب گفته است که رسول الله به زنان اجازه این کار را داد، و خود رسول الله ج زمانی که هوا کاملا روشن شد ولی هنوز آفتاب بیرون نیامده بود لبیک گویان به سوی منی حرکت کرد، ابتدا به سوی جمره عقبه رفت و هفت سنگریزه پرتاب کرد در هنگام پرتاب هر سنگی الله اکبر میگفت بعد از پرتاب سنگریزه، حیوان را ذبح کرد، سپس موهای خود را تراشید، سپس عایشهل به ایشان بوخوشی زدند، سپس به سوی کعبه رفتند و طواف خانه را انجام دادند. در آن روز که به یوم النحر معروف هست بعضی از کسانی که در حج بودند از رسول الله ج پرسیدند که قبل از پرتاب سنگ یا همان رمی جمرات ذبح کرده است، شخصی دیگر پرسید ابتدا موهای خود را تراشیده بعد ذبح کرده است شخصی پرسید اول طواف خانه را انجام داده بعد ذبح کرده است، رسول الله ج به همه آنها فرمود اشکال ندارد و گفت لا حرج، روای حدیث میگوید در آنروز رسول الله ج در جواب هر کسی که در مورد تاخیر انداختن و یا مقدم کردن کاری بر کار دیگر سوال کرد فرمود: «افعل ولا حرج»([25])، یعنی انجام بده اشکال ندارد، از این احادیث مشخص میشود که سنت است حاجی ابتدا رمی جمره انجام دهد در روز عید، سپس اگر حج تمتع یا قران میکند سنت است ذبح کند، و سپس موی خود را بتراشد یا کوتاه کند و تراشیدن مو بهتر است زیرا رسول الله ج سه بار برای کسانی که موهای سر خود را میتراشند دعای مغفرت نمود و برای کسانی که موهای خود را کوتاه میکنند یک بار دعای مغفرت نمود، بدینوسیله حاجی وارد مرحله بیرون آمدن از احرام و تحلل اول میشود؛ که میتواند لباسهای دوخته شده بپوشد، از عطر و بو خوشی استفاده کند، و تمام کارهایی که در احرام برایش حرام بوده را میتواند انجام دهد بجز همبستری و جماع با همسر، برای بیرون آمدن از حالت احرام کامل و حلال شدن انجام همه کارها باید به خانه خدا؛ کعبه برود و در روز عید یا روز بعد از آن، طواف انجام دهد، اگر حجش تمتع هست باید بین صفا و مروه نیز سعی انجام دهد، بدینوسیله حاجی تمام کارهایی که در حالت احرام برایش حرام بوده را میتواند انجام دهد حتی همبستری با همسر خود، کسی که به نیت حج افراد یا قران آمده باشد همان سعی بین صفا و مروه که در ابتدا به همراه طواف قدوم انجام داده برایش کفایت میکند، اما اگر در زمان طواف قدوم سعی نکرده باشد، واجب هست که در زمان طواف افاضه سعی کند. رسول الله ج دوباره به منی بازگشت و بقیه آنروز را در آنجا باقی ماند، و روز یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نیز در آنجا ماند، در روزهای تشریق بعد از زوال خورشید به جمرات سنگریزه میزد، به هر جمره هفت سنگ ریزه پرتاب میکرد و در هنگام پرتاب هر سنگریزه تکبیر میگفت، بعد از تمام کردن پرتاب سنگ به جمره اولی و دومی دعا میکرد، هنگام دعا جمره اول را سمت چپ و جمره دوم را سمت راست خود قرار میداد، اما بعد از فارغ شدن از پرتاب سنگریزه به جمره سوم توقف نمیکرد، رسول الله ج در روز سیزدهم بعد از پرتاب سنگریزه به جمرات به منطقه ابطح رفت و در آنجا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، سپس آخر شب به مکه رفت و نماز صبح را به همراه مردم در آنجا خواند، قبل از نماز صبح طواف وداع را انجام داد، و بعد از نماز صبح در روز چهاردهم به سوی مدینه منوره حرکت کرد، بهترین درود و سلام خداوند بر او باد.
از این احادیث مشخص میشود که؛ سنت است که حاجی همان کاری را که رسول الله ج در روزهایی که در منی بودند و انجام داده آنها هم انجام دهند، بعد از زوال خورشید به جمرات سنگریزه بزنند، هر روز بعد از زوال این کار را انجام دهند، به هر جمره هفت سنگریزه بزنند، در زمان پرتاب تکبیر بگوید، بعد از اتمام پرتاب سنگریزه به جمره اولی توقفی داشته باشد و رو به قبله بایستد و دستان خود را بلند و دعا نماید، جمره اولی را در سمت چپ خود قرار دهد، بعد انتها از پرتاب سنگریزه به جمره دوم نیز بایستد و آن را در سمت راست خود قرار دهد دعا نماید، این کار سنت است و واجب نیست، اما بعد از پرتات سنگریزه به جمره سوم نمیایستد، اگر نتوانست بعد از زوال خورشید و قبل از غروب خورشید رمی انجام دهد، طبق صحیح ترین رای علما در شب، بعد از غروب خورشید رمی جمرات انحام میدهد و تا آخر همان شب میتواند این کار را انجام دهد، این رحمتی است از جانب الله بر بندگانش و بخاطر راحتی آنهاست، اگر حاجی بخواهد در روز دوازدهم بعد از رمی جمرات عجله نماید و برود اشکال ندارد، اگر کسی بخواهد صبر کند و روز سیزدهم نیز رمی جمرات انجام دهد این کار بهتر است، چون این کار با روشی که رسول الله ج در حج انجام داده موافقت میکند.
سنت است که حاجی شبهای یازدهم و دوازدهم را در منی بخوابد، در نزد خیلی از علما خوابیدن در منی در این شبها واجب است، و اگر توانست بیشتر ساعتها در این شبها را آنجا بماند نیز برایش کفایت میکند، حاجیانی که مشغولیتهای دارند و از نظر شرعی عذرشان پذیرفته هست، مانند مسئولین آبرسانی و چوپانها و افرادی نظیر آنها اجازه دارند که شب را در منی نخوابند، شب سیزدهم برای کسانی که فقط دو روز رمی انجام دادهاند و تا روز سیزدهم صبر نکردهاند و از منی قبل از غروب روز دوازدهم رفتهاند، اجازه هست که شب سیزدهم را نیز آنجا نمانند، اما کسی که روز سیزدهم در منی ماند، شب سیزدهم نیز آنجا میماند و بعد از زوال خورشید رمی جمرات انجام میدهد سپس از منی میرود، اما بعد از روز سیزدهم رمی و پرتاب سنگریزه به جمراتی وجود ندارد، اگرچه که حاجی در منی مانده باشد.
زمانی که حاجی قصد سفر و بازگشت به شهر خود را دارد واجب است که هفت دور طواف وداع انجام دهد، رسول الله ج فرموده: «لا ینفر أحد منکم حتى یکون آخر عهده بالبیت»([26]) «هیچ کدام از شما از مکه خارج نشود مگر اینکه طواف خانه انجام دهد» مگر زنی که دچار عادت ماهیانه شده یا در حالت نفاس است، طواف وداع بر آنها واجب نیست چون از ابن عباسب روایت است که فرمود: «أمر الناس أن یکون آخر عهدهم بالبیت، إلا أنه خفف عن المرأة الحائض»([27]) «رسول الله دستور داد که آخرین کار آنها طواف وداع باشد، اما این کار را از زنانی که عادت شدهاند برداشت». زنانی که دچار نفاس شدهاند نیز مثل زنی که عادت شده میباشد. و کسی که طواف افاضه را به تاخیر انداخته و در زمان سفر طواف انجام داد این طوافش جای طواف وداع را نیز میگیرد و کفایت میکند؛ چون دو حدیثی که قبلا گذشت بر این دلالت میکند. از خداوند خواهانم که همه را موفق به انجام کارهایی بگردند که مورد رضایت اوست، و طاعات و عبادات همگی مان را مورد قبول قرار دهد، و ما و شما را جزو آزاد شدگان از آتش جهنم قرار دهد، او قادر و توانست بر آن، وصلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم([28]).
[1]- بخاری آن را در «الاعتصام» -در باب اقتداء به سنتهای رسول الله، ص182، مسلم در «الفضائل - باب توقیر النبی، ص262، بخاری آورده: دعونی، و مسند احمد: ص508-ج2.
[2]- به روایت بخاری 1 / 73 در کتاب الإیمان، باب کسی گفت: «إن الإیمان هو العمل»، و در کتاب الحج، باب فضل الحج المبرور، ومسلم حدیث شماره (83) در کتاب الإیمان، باب بیان کون الإیمان بالله تعالى أفضل الأعمال، و الترمذی حدیث شماره (1658) در فضائل الجهاد، باب ما جاء فی أی الأعمال أفضل، و النسائی 5 / 113 در الحج، باب فضل الحج.
[3]- به روایت بخاری 3 / 476 در کتاب الحج، باب وجوب العمرة وفضلها، و مسلم شماره (1349) در الحج، باب فی فضل الحج والعمرة ویوم عرفة، والموطأ 1 / 346 در الحج، باب جامع ما جاء فی العمرة، والترمذی شماره (933) در الحج، باب ما ذکر فی فضل العمرة، والنسائی 5 / 112 و 115 در الحج، باب فضل الحج المبرور، و باب فضل العمرة.
[4]- مصدر سابق.
[5]- بخاری (2/553، 658، 3/1026) (1448، 1762، 2632)، و النسائی (5/114)، وأحمد (6/79)، وابن حبان (9/15) (3702) .
[6]- به روایت مسلم شماره (1348) در الحج، باب فی فضل الحج والعمرة یوم عرفة، والنسائی (5/251 و 252) در الحج، باب ما ذکر فی یوم عرفة.
[7]- قبلاً بررسی شد.
[8]- از عایشهل روایت شده که فرمود: «رسول الله ج ضباعه بنت زبیر را ملاقات کرد از او پرسید: آیا میخواهی به حج بروی؟ ضباعه جواب داد: به خدا قسم هیچ چیزی مانع نمیشود بجز مریضی، رسول الله به او فرمود: حج انجام بده و در نیتت شرط قرار بده و بگو: پروردگارا محل خروجم از احرام جایی است که مانع مرا حبس کند. او همسر مقداد بن اسود بود» بخاری9/114 در کتاب نکاح، باب الأکفاء فی الدین، و مسلم (1207) در حج، باب جواز اشتراط المحرم التحلل بعذر المرض و نحوه، و نسائی 5/168 در حج، باب کیف یقول إذا اشترط.
[9]- حیوة بن شریح/: میگوید: َعقبةَ بنَ مسلم را ملاقات کردم گفتم: به من خبر رسیده که تو از عبدالله بن عمرو بن العاص روایت کردهای که گفته: رسول الله ج زمانی که به مسجد وارد میشد میگفت: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الکْرِیمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنْ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ». گفتم آیا تو این را گفتهای؟ عبدالله گفت: بله، گفت: اگر این دعا را بخواند، شیطان میگوید: تمام روز از من در امان ماند». به روایت أبو داود شماره (466) در الصلاة، باب فیما یقوله الرجل عند دخوله المسجد، و سند آن جید است، و امام نووی در کتاب «الأذکار» گفته: حدیث حسن است أبو داود با إسناد جید آن را روایت کرده، و الحافظ ابن حجر در «تخریج الأذکار آن را حسن دانسته.
[10]- عبد الله بن عباسب گفت «رسول الله ج در حجَّةِ الوداع سوار بر یک شتر طواف میکرد، با عصا بر رکن سلام میداد». بخاری 3 / 378 در الحج، باب استلام الرکن بالمحجن، و باب من أشار إلى الرکن إذا أتى علیه، و باب التکبیر عند الرکن، وباب المریض یطوف راکباً، و در الطلاق، باب الإشارة فی الطلاق والأمور، و مسلم (1272) در الحج، باب جواز الطواف على بعیر وغیره واستلام الحجر بالمحجن، وأبو داود حدیث (1877) فی المناسک، باب الطواف الواجب، و نسائی 5 / 233 در الحج، باب استلام الرکن بالمحجن، والترمذی شماره (865) در الحج، باب ما جاء فی الطواف راکباً، و ابن ماجة شماره (2948) در المناسک، باب من استلم الرکن بمحجن، وأحمد در المسند 1 / 214 و 237 و 248 و 304.
[11]- حدیث: «أَنَّهُ قَالَ لِعَائِشَةَ وَقَدْ حَاضَتْ وَهِیَ مُحْرِمَةٌ: اصْنَعِی مَا یَصْنَعُ الْحَاجُّ غَیْرَ أَلَّا تَطُوفِیَ بِالْبَیْتِ» مُتَّفَقٌ عَلَیْهِ. و در بخَارِی از جَابِرٍ: «غَیْرَ أَلَّا تَطُوفِیَ وَلَا تُصَلِّی» «به عایشه که حیض شده بود و احرام بسته بود فرمود تمام کارهایی را که یک حاجی انجام میدهد را انجام بده، فقط طواف خانه نکن».
[12]- عبد الله بن عمر بن الخطابب میگوید: «ندیدهام که رسولَ الله ج سلام به چیزی از خانه خدا بدهد بجز دو رکن یمانی». امام نووی در «شرح مسلم» 1 / 412 گفته: دو رکن یمانی: یعنی رکن حجرالأسود و رکن یمانی، به هردوی آنها «دو رکن یمانی» گفته شده به خاطر تغلیب، مثل اینکه به أب و أم میگویند: الأبوان، و به شمس و قمر میگویند: قمران، به أبو بکر و عمر میگویند: عمران، و به ماء و تمر: الأسودان، و مانند این مشهور است.
(صحیح مسلم بَابُ اسْتِحْبَابِ اسْتِلَامِ الرُّکْنَیْنِ الْیَمَانِیَیْنِ فِی الطَّوَافِ دُونَ الرُّکْنَیْنِ الْآخَرَیْنِ).
[13]- جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ؛ میگوید: رَسُولَ اللهِ ج را دیدم که به صورت رَمَلَ و سرعت حرکت میکرد، از ْحَجَرِ الْأَسْوَدِ شروع کرد و به آن تمام کرد تا سه دور به صورت سریع حرکت کرد. امام مالک میگوید: تا الآن این نظر علمای سرزمین و شهر ما هست. / الموطأ 3/532
[14]- عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ ابْنِ یَعْلَى بْنِ أُمَیَّةَ، عَنْ أَبِیهِ یَعْلَى أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، «طَافَ مُضْطَبِعًا» قَالَ قَبِیصَةُ: وَعَلَیْهِ بُرْدٌ / سنن ابن ماجه 2/984 «رسول الله در حالت اضطباع طواف کرد».
[15]- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ السَّائِبِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَا بَیْنَ الرُّکْنَیْنِ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» «رسول الله بین دو رکن میگفت: مَا بَیْنَ الرُّکْنَیْنِ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» سنن أبی داود 2/179 / حسنه الشیخ الألبانی .
[16]- أَبِی ذَرٍّ میگوید: بین کعبه و پردهاش بود که رسول الله ج وارد مسجد شد از حجرالاسود شروع کرد بر آن سلام داد، سپس هفت دور طواف خانه انجام داد و سپس پشت مقام دو رکعت نماز خواند. [ص:364]» مسند أبی داود 1/363.
[17]- صحیح مسلم 2/886
[18]- البحوث الإسلامیة لهیئة کبار العلماء (جزء: 17، صفحه: 426).
[19]- صحیح مسلم (1297).
[20]- نگا:صحیح مسلم باب حجة الوداع 2/886.
[21]- المعجم الاوسط 9/64.
[22]- صحیح ابن خزیمة 4/263 آلبانی گفته: إسناده ضعیف لعنعنة أبی الزبیر.
[23]- أبو داود شماره (1936) و (1937) در المناسک، باب الصلاة بجمع، و إسنادش صحیح است. و روایت أول نزد مسلم نیز هست شماره (1218) در الحج، باب ما جاء أن عرفة کلها موقف، و روایت دوم نزد ابن ماجه هست شماره (3048) فی المناسک، باب الذبح.
[24]- نگاه: سنن ترمذی شماره (885) در الحج، باب ما جاء أن عرفة کلها موقف، و أبو داود شماره (1735) در المناسک، باب الصلاة بجمع، وإسنادش حسن است، و ترمذی گفته: حدیث حسن صحیح، و در این باب از جابر روایت هست.
[25]- متفق علیه.
[26]- مسلم (1327) در الحج، باب وجوب طواف الوداع وسقوطه عن الحائض، وأبو داود شماره [ص:201] (2002) در المناسک، باب الوداع، و همچنین ابن ماجه (3070) در المناسک، باب طواف الوداع، و دارمی در السنن 2 / 72 در المناسک، باب طواف الوداع.
[27]- متفق علیه.
[28]- البحوث الاسلامیة لهیئة کبار العلماء (جزء: 46، صفحه: 8.
حمد و سپاس شایسته کسی است علما را میراث بران پیامبران قرار داده است، خداوند فرموده: ﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٤٣﴾ [النحل: 43]. و درود و سلام بر بهترین کسی که زمانی که در مورد حکم دین الله از او سوال شد به آن جواب داد، و فرمود: «درمان انسان سرگردان سوال کردن است»([1]) و فرموده: «سخنان من را به دیگران برسانید اگرچه یک آیه باشد»([2]). صلی الله علیه وعلی آله وصحبه أجمعین.
اما بعد: مدینه منوره از همان زمانی که رسول الله ج بر آن قدم گذاشت و مسجد مبارکش را بنا کرد تبدیل به مرکز انتشار نور و هدایت مردم شد، از همان زمان و تا زمان حال، مسجد النبی ج، آن مسئولیت دینی که بر عهدهاش گذاشته شده را بجا میآورد، یکی از مهمترین این مسئولیتها پاسخ دادن به سوالهای شرعی مردم میباشد، هنوز نیز فتواهایی که از مسجد النبی صادر میشود، نزد مسلمانهای سراسر دنیا از جایگاه ویژهای برخوردار است، کاملا به آن فتواها اعتماد دارند، و علمای حرم مکی و مدنی مورد احترام و تقدیر همه مسلمین هستند، هیچ کسی نتوانسته است جایگاه آنها -علما- را کم اهمیت قرار دهد، اگر به تمام دورهها و حکومتهایی که سر کار میآمدند، بنگریم میبینیم جایگاه علمای حرم ویژه و خاص بوده.
زمانی که حکومت سعودی بر سرکار آمد علما را بیشتر از گذشته تکریم کرد، و «هیئت کبار علما و (لجنة الدائمة للإفتاء) گروه دائمی فتوا» را تاسیس نمود.
و از طریق امواج رادیویی برنامهای به عنوان «نور على الدرب» (چراغی بر سر راه) را به گوش شنوندگان رساند، که در این برنامه سوالهای شنوندگان را از سراسر دنیا دریافت میکند و علمای بزرگ که متخصص هستند به آن پاسخ میدهد، در تمامی مناطق سعودی نمایندهگی از هیئت فتوا را افتتاح نمود و چندین مراکز اسلامی را در سراسر دنیا بازگشایی نمود که بوسیله این مراکز پاسخ شرعی را به مردم هر منطقهای میرسانند، حکم خداوند را به مردم میرسانند، و به مردم کمک میکنند تا به نحو احسن و به بهترین شکل عبادات را انجام دهند، و در داخل خود کشور سعودی علما هنوز این رسالت پاسخ دادن به سوالهای شرعی را بر عهده دارند، و در میان سوالهای شرعی که پرسیده میشود جزء زیادی از آن در مورد حج و عمره و زیارت هست که توسط حاجیان و عمره گزاران از کشورها و مذهبهای مختلف پرسیده میشود، بر همین مبنا، قسم توجیه و ارشاد ریاست عمومی حرم نبوی تصمیم گرفته این سوالها که همیشه تکرار میشود و همه جاجیان و عمرهگزاران چه زن و چه مرد، سالم و بیمار، باید جوابهای آن را بدانند را جمع آوری کند چون این سوالها در تمامی موسمهای حج و عمره در هر روز و هر ساعت پرسیده میشود، و علمای محقق و گروه دائمی فتوا به آن پاسخ دادهاند، این سوالها را در این کتاب جمعآوری نموده و به شما تقدیم میکنیم، محتویات این کتاب به اینصورت است.
پیشگفتار و پنج فصل:
اما در پیشگفتار: در مورد فضایل حج و عمره و روش آن صحبت میشود.
فصل اول: سوالهای در مورد احرام و میقاتها میباشد
فصل دوم: سوالهای مربوط به حج و عمره.
فصل سوم: در مورد سوالهای خاص زنان
فصل چهارم: سوالهای مربوط به نماز و روزه.
فصل پنجم: زیارت شهر مدینه و آداب آن.
ریاست عمومی امور مسجد الحرام و مسجد النبوی این کتاب را در اختیار تمامی زائرین بیت الله الحرام و مسجد رسول الله ج قرار میدهد، از همه حجاج و عمرهگزار و زائرین در خواست میکند که امور عبادی خود را خوب یاد بگیرند و بفهمند تا اینکه با حج و عمرهای مقبول و پذیرفته شده به کشورهای خود بازگردند.
والله ولی التوفیق والهادی إلى سواء السبیل
[1]- رواه ابو داود (337) و منذری گفته است: ابوداود آن را منقطع روایت کرده و ابن ماجه آن را متصل روایت کرده... نگا «مختصر السنة» 1/209 و آلبانی گفته: حدیث حسن است، و ابن خزیمه و ابن حبان آن را در «کتاب صحیح» خود آورده اند و حاکم گفته است: حدیث صحیح است، امام ذهبی با او موافق هست أ. ه «صحیح ابو داود» (365).
[2]- بخاری 6/361 در کتاب الأنبیاء روایت کرده، باب ما ذکر عن بنی اسرائیل و ترمذی حدیث شماره (2671) فی کتاب العلم، باب ماجاء فی الحدیث عن بنی اسرائیل، و رجوع به شرح حدیث در «الفتح» 1/180-181.