اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ایجاد کار جهت رفع احتیاجات افراد جامعه و رشد اقتصاد

ایجاد کار جهت رفع احتیاجات افراد جامعه و رشد اقتصاد

زمینه سازی افزایش کار که توانایی و امکانات دست داشته مردم را تحت پوشش خود قرار داده و در رشد اقتصاد تاثیر گزار باشد، بر دولت و جامعه اسلامی واجب است، تا از این طریق جوابگوی احتیاجات مردم شده و زندگی‌شان به سامان گردد. این موضوع را در مطالب ذیل بررسی می‌کنیم:

ایجاد کار

اصل این است که کار در جامعه باید بدون ایجاد کردن موجود باشد نه اینکه با احداث اشیا و آلات برای مشغولیت افراد بیکار گام برداشته شود. چون تحقق بخشیدن مصالح و اغراض انسان، خودش تقاضای کارگران را می‌نماید، اما گاهی بنابر اسباب و عوامل گوناگونی ناگزیر از این اصل مخالفت صورت می‌گیرد، که اینک به برخی آن‌ها اشاره می‌نمایم:

گاهی فقط بخاطر گماشتن افراد بیکار کار ایجاد می‌شود و گاهی بخاطر احیای کاری که تعطیل شده است و به کار بستن افراد بیکار، طرح‌هایی اتخاذ می‌گردد.

فرصت‌های کار برای کارمندان شامل سه حالت ذیل می‌باشد:

حالت اول: تساوی فرصت‌ها با گراف کارگران موجود: وقتی کار پاسخگوی تمام احتیاجات مردم باشد، نیازی به ایجاد فرصت‌های کاری دیگر نیست، اما اگر در این جانب نقصی وجود داشته باشد پس لازم می‌گردد که به سد احتیاجات مردم رسیدگی صورت گیرد تا از این طریق مایحتاج شان را بدست بیاورند.

حالت دوم: برای احیای کار تعطیل شده لازم است کارگران مسلمان استخدام شود و در حالت نقص کارگران در پیشبرد وظایف، حسب ضرورت باید به افراد مسلمان تعلیمات و تمرینات ویژه داده شود و سعی شود که در آینده به افراد غیر مسلمان تکیه نشود، چون این عمل خلاف مصلحت مسلمانان است. و لازم است هنگام طرح و برنامه‌ریزی، بین کار و کارگران و امکانات موجود اندازه‌گیری دقیق در نظر گرفته شود، تا بر یک‌دیگر غلبه نداشته باشند. در این خصوص نباید با نظر سطحی و محدود گام برداشت، بلکه با یک نظرسنجی عالی و دورنمای وسیع و فراخ حرکت کرد.

حالت سوم: در جوامع بشری پدیده‌ای بنام بیکاری و یا بطالت یاد می‌شود که حتی کشور‌های غیر اسلامی در طول تاریخ از آن شکایت داشته و آن‌ها را مورد تهدید قرار داده‌اند، اما مسلمانان از این ناحیه در امنیت قرار داشته و راه حل‌هایی که کفار برای رفع این چالش گذاشتند از دیدگاه اسلام مورد تایید نیست، چرا که اسلام حلول بی‌نظیر و اساسی را در نظر گرفته که هرگز از بیکاری شکایت نشده و نیاز شدید محسوس نمی‌شود؛ و آن عبارت است از اعتقاد و عمل به شریعت اسلام به عنوان دین و روش زندگی. توضیح این مطلب ویژه و متمایز را ذیلا خلاصه می‌نمایم:

1.     اصل سهولت و سادگی در زندگی مسلمان و ندرت بودن تکلفات زندگی، و اجتناب از انواع محرمات مانند شراب، اسراف و تجملات بی‌مورد زندگی.

2.     اجتناب مسلمانان از هر آن چیزی‌که موجب مضایقه دیگران و بهره برداری از حاجت و فقرشان می‌شود، مانند ظلم و ستم و ارتکاب جرایم و محرمات؛ چون سود خواری، قمار، تزویر، نیرنگ، تقلب، به تاخیر انداختن حقوق و غیره.

3.     مراقبت ذاتی در نفس کارگر مسلمان، چون می‌داند که خداوند متعال بر همه امورش آگاه و مطلع است، پس با این باور و اعتقاد، اموال مسلمانان در امن مانده و خوف ترسی در دل‌شان جای نمی‌گیرد و این‌گونه باورهاست است که تاثیر مثبت و اخلاص را در کار؛ و صبر را در نفس کارگر مسلمان ایجاد می‌نماید، که در تفوق و تقویت فعالیت و معنویت آن‌ها نقش بسزایی دارد.

4.     محبت و دوستی ذات البینی مسلمانان؛ و این تعامل، دعوتی است بسوی تعاون و همکاری و زمینه‌ی راهنمایی و هم‌یاری یکدیگر برای زدودن چالش‌ها و دشواری‌ها، که این خود خوش بینی و آرامش را در بین کارگران فراهم نموده و موانع برطرف می‌کند.

5.     وسعت موارد رزق و دست آوردها نزد مسلمانان بگونه‌ای که دیگران ندارند، از آن جمله جهاد در راه الله،  پیامدهای آن از قبیل اموال و مکاسب بی‌شمار که فئی و غنیمت نامیده می‌شود. دراین راستا رزقی بزرگ و مشروع برای مسلمانان وجود دارد که در زمان رسول الله ج و یاران شان و سلف امت، از وسیع‌ترین منابع رزق محسوب می‌شد.

6.     هرگاه مسلمان از انجام کار عاجز شد، فقر دامنگیرش شده و او را مجبور به عقب‌نشینی می‌نماید، ولی در سایه اسلام، دلایلی برای رفع این چالش وجود دارد، اسلام دروازه‌های دیگری را برویش گشوده است تا از آنجا نفقاتش را بدست بیاورد، از جمله:

الف: مصرف کردن صدقات واجبه مستحبه. با اختلاف انواع و اقسام آن.

ب: نفقات واجبه بر کسانی‌که پرداخت آن به اهلش واجب است، مانند خویشاوندان و دیگر مستحقین.

ج: کفاره‌ها و نذرها و دیگر اموری که موجب رفع احتیاجات مسلمانان فقیر می‌گردد.

د: بیت المال یا خزانه دولت: این اداره در پشت تمام مشکلات اقتصادی قرار گرفته و متکفل هر فرد بی‌بضاعت و نادار می‌شود؛ وقتی مسلمان از انجام کار عاجز شود و نتواند به احتیاجات خود رسیدگی کند و از موارد فوق بهرمند نشود، بیت المال کفیل و ضامن زندگی شریفانه ایشان می‌باشد.

این روش بزرگ و متمایز منحصر به اسلام است که هیچ روشی با آن مقایسه نمی‌شود، و یگانه پناه‌گاه از شر بیکاری و فقر است. پس نباید این مساله را نادیده گرفت و یا اینکه گفته شود، این یک آرمانی است که در زندگی مسلمانان وجود ندارد! اما باید گفت که افعال برخواسته از اراده‌ی ناموزون مردم نمی‌تواند از شریعت اسلام نماینگی کند و بر جامعه حاکم باشد، پس وقتی در تطبیق شریعت و اجرای احکام آن برخود مصمم شویم، زمینه‌ی پیاده شدن قانون اسلام در جامعه فراهم می‌شود و آنگاه چشم مردم به حق دوخته شده و به دستورات آن تمسک می‌جویند، با این روند؛ اهداف تحقق می‌یابد. و عموم مردم زمانی‌که طعم حقیقی زندگی مسلمانان را بچشند به طرف آن روی می‌آورند، پس هیچ راه حلی برای رفع مشکلات کار و یا ایجاد کار و رفع پدیده بیکاری جز در سایه تنفیذ حکم پروردگار و گردن نهادن به دستورات خداوند متعال، نمی‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ٥٠ [المائدة: 50]

«و چه کسی برای افراد معتقد بهتر از خدا حکم می‌کند؟»

رسیدگی کار به احتیاجات جامعه

رسیدگی کار به احتیاجات جامعه مساله‌ای است مشکل، که اندازه‌گیری نمود، چه رسد به این‌که مقدار آن‌را تعیین نمود. ضرورت و خواسته‌های ملت بالخصوص در کشور ما افغانستان همواره مختلف بوده و خواهش‌ها با اختلاف عصر و زمان متفاوت است.

هرگاه گزینش مسؤولیین ما بزرگ و عالی و متناسب با سمت‌های بزرگ‌شان باشد، ایجاب می‌کند که احتیاجات وسیع را فراهم کنند و باید بدانند که دست‌یابی به تحقق یافتن بزرگ اندیشی، جز با کاری بزرگ، با چیزی دیگر امکان ندارد. اگر کارما نسبت به مقاصد ما پایین‌تر باشد، طبیعی است که کار‌های لازم به تامین آن نیز پایین می‌باشد، و گاهی هم ضرورت‌ها در بسا عصرها عالی و در بعضی آن پایین می‌باشد، لذا احتیاجات چه زیاد باشد و چه کم و یا متنوع، نظر به قوت کار و تنوع آن و بر حسب داشته‌های عصر و خواسته‌های جامعه می‌چرخد.

گاهی می‌بینیم در گذشته‌ها مثلا بعضی از اولیای امور فعال مسلمانان، در پی پیشبرد جهاد در راه الله شده و ضرورت‌های لازم جهادی را بالا می‌بردند، زیرا گسترش و توسعه‌ی سرزمین اسلامی چنین تقاضا می‌کرد، و گاهی هم نظر به شرایط روز، کشور‌های اسلامی به بلند بردن ضرورت‌های زراعتی و حیوانی و رشد اقتصاد برای نجات از آفت فقر نیاز دارند که جز آن چاره‌ای برای بیرون رفت از این معضل وجود ندارد، پس در این صورت لازم است کارها بطور اختصاصی بررسی شوند و برای رسیدگی به رفع حاجات جامعه اقدامات لازم صورت گیرد. به این شکل احتیاجات نظر به اختلاف چالش‌ها و فراز و نشیب‌های شرایط و زمان رفع می‌گردد. در برخی اوقات امکان دارد که ضرورت، یک بخش و یا همه بخش‌ها را فرا بگیرد، لذا چنین وضعیتی ایجاب می‌کند که کار و کارگر به همه جوانب و نیازها، با ظرفیت‌های کاری و کیفیت مطلوب رسیدگی نموده و تمام و یا بیشتر نیازهای جامعه را با موفقیت بر طرف نمایند. خلاصه آماده کردن کار و کارگر برای رفع نیازمندی‌های ملت امر واجبی است، تا در رشد اقتصاد گام‌های استوار و چشم‌گیری برداشته شده و به نیازهای امت با اختلاف خواسته‌ها و نیازمندی‌ها رسیدگی شود. مخصوصا در حالت استقرار کشور و در حالت اضطرار نیز، چه شرایط جنگی یا ناامن باشد، بلکه در تمامی فرصت‌ها کار فعال و موثر از قبیل زراعت، صنعت، تجارت و تربیت حیوانی و حرفه‌ها و خدمات عامه و غیره باید انجام بپذیرد. زیرا نسل‌های بعدی هیچ عذری را نخواهند پذیرفت آنگاه که محتاج به دیگران باشند. پس نباید کار و فعالیت را به خواسته‌های دیگران و تجویزات‌شان واگذار کرد، بلکه خود ما باید پلان دقیق علمی و گسترده داشته باشیم تا در میدان علمی و عملی، کار ما مطابق با طرح و پلان و بر اساس داشته‌ها و خواسته‌های ما پیش برود، تا موانع احتمالی و غیر احتمالی که گاهی ممکن است فراروی اجرای برنامه‌ها قرار گیرد، برداشته شود. پس این همه توجه و ارج گذاری و اعتبار دادن به برنامه‌های کاری از ویژگی‌های امت اسلامی می‌باشد.

ضمانت در ادامه روند کار و رشد آن

استمرار کار و تداوم در نمو و توسعه‌دهی، ضروری بوده و ضامن بهبود اقتصاد مسلمانان و افزایش سطح معیشت فرد مسلمان است. و این مسأله به امور متعدد دیگری نیز وابسته است؛ از جمله: افزایش فرصت‌های کاری، رونق در کار، ازبین بردن موانع کار، مبارزه علیه بیکاری، فراهم کردن مواد لازم برای کارهای متنوع؛ مانند زراعت وصنعت و شایستگی و موفقیت در ساخت نوعیت کالاها. این بحث وسیعی است که در مباحث ذیل توضیح می‌دهم:

ازدیاد بخشیدن فرصت‌های کاری و رشد آن

ازدیاد بخشیدن فرصت‌های کاری و رشد آن از اموری بسیار مهم بر ضمانت ادامه روند کار و رشد و باورمندی آن ضروری است. هدف از آن سعی شباروزی برای ایجاد فرصت‌های جدید کاری می‌باشد، تا نسل حاضر و آینده را تحت پوشش خود قرار داده زمینه گنجایش کافی برای حل حاجات امت اسلامی و تعهدات شان ایجاد شود.

جستجو از فرصت‌های جدید کاری، تقاضای مطالعه و موشگافی عمیق، در عموم احتیاجات امت اسلامی را می‌نماید، تا مصلحت‌های امروز و فردای شان را تضمین کند. با مطالعه وسیع تحقیقی توسط نخبگان و اهل اختصاص می‌توان نواقص بعض جوانب کار در زندگی را دریافت نمود، تا به نیازهای که جامعه به رشد و انکشاف آن دارد رسیدگی صورت بگیرد، ویا باایجاد تاسیسات جدیدی که نیاز مبرم به آن است و در مفکوره اکثریت مردم نمی‌باشد اقدام نمود، و امثال آن، که هنوز توجه جدی در خصوص آن نشده و ایجاب گماشتن عدد بزرگی از کارگران را می‌نماید.

هرگاه در اصل مفکوره جستجو صورت گیرد، و موضوع همچنان تثبیت گردد، و نیازمندی‌ها نیز آشکار شود، در چنین حالت می‌توان گفت که این مرحله نخستین برای تکمیل روند اثبات کار است.

بر می‌گردیم به مرحله دوم که عبارت است از بررسی و مطالعه مثبت و منفی کاری با مطابقت با دستورات شریعت، اخلاق، واقتصاد، و چالش‌های که می‌تواند در فرا راه و به اجرا درآوردن پلان‌های کاری گردد. وقتی پدیده منفی در روند کار از دیدگاه شریعت نباشد، و نه هم به اخلاقیات صدمه وارد کند، و جهت مثبت اقتصادی بر جهت منفی غالب شده و موانع در راستای راه اندازی کار مرفوع گردیده باشد، این بمثابه تکمیل مرحله دوم وتثبیت آن خواهد بود.

و به مرحله سوم برمی‌گردیم که عبارت است از امکانات تمویل کار جدید و راه اندازی آن توسط ماشین آلات و نیروی بشری بدون ضرر و فساد، وقتی امکانات کار را تشخیص بدهیم به مرحله نهایی و اخیر می‌رسیم که عبارت از اعتراف رسمی و تنفیذ کار می‌باشد، البته تحت نظارت همان جهتی که مسئولیت پیشبرد کار را به نحو بهتر به عهده دارد تا جامه عمل بپوشد، چه این نهاد خصوصی باشد مانند اشخاص تجارت پیشه و کارگر و یا هم عامه باشد که عبارت از بیت المال مسلمانان است. و روند پیگیری و اجرای پیشبرد کار به بخش نظارت کننده سپرده می‌شود، تا آنرا مطابق مطالعات دقیق و تصورات تحقیق شده قبلی راه اندازی نماید. این کار گاهی در عرصه‌ی زراعت می‌باشد و گاهی هم صنعت و گاهی هم در بخش ثروت حیوانی و حرفه‌های گوناگون دیگر.

برای تضمین رشد و انکشاف و ادامه کار باید متخصصین در تمامی بخش‌ها اعم از کنترول، جستجو، تنظیم، استخدام وسایل تولید که توانایی ادامه روند عایدات را داشته باشد بکار گیرند. و در خصوص استهلاک و عوارض احتمالی و چالش‌های دیگر باید آمادگی‌های لازم داشته باشند. و بخاطر اینکه توقفی در کار رخ ندهد لازم است وسایل و سامان آلات اضافی فراهم کرده شود، تا هیچ گاهی انقطاع در استمرار کار اتفاق نیفتد.

غالبا ضررهای گسترده در تولیدات، از متوقف شدن ماشین آلات و فابریکه‌ها بخاطر عوارض و کمبود در مواد لازمه پیش میاید.

بدون شک در کنترول و پیگیری مستمر و اصلاح کاری ماشین آلات و آماده کردن ضروریات آن، زمینه‌ی کار افزایش یافته ادامه پیدا می‌کند، و رشد و انکشاف چشمگیری را به کمک الله مشاهده می‌نمایم.

از بین بردن عوایق کار و مبارزه علیه بیکاری

غلبه آمدن بر موانع کار و مبارزه علیه بیکاری از سخترین چالش‌های امت‌های گذشته و امروزه و آینده است، غالب آمدن بر این دو پدیده از مهمترین اسباب زمینه کار و رشد آن است.

این موضوع را در دو مطلب ذیل توضیح می‌دهم:

غلبه کردن بر موانع کار: گاهی عوایقی بر سر راه کار قرار می‌گیرد که مانع ادامه و رشد آن می‌گردد که این موانع نظر به نوعیت کار وکارگر، زیاد و مختلف است. غیر از این اموری دیگری نیز وجود دارند که نمیتوان در این جا همه‌ی آن‌ها را توضیح داد، اما ممکن است که مهمترین موانع کار را ذیلا شرح نمود که به چهار کتگوری تقسیم می‌گردد:

موانع بشری: از جمله عوایقی است که بر سر راه تطبیق برنامه‌های تولیدی قرار گرفته مانع تنفیذ بسیاری از استراتیژی‌ها و پلان‌ها می‌شود، و به سبب آن ارزنده‌ترین پلان‌ها به خطر افتیده و ناکام می‌گردد.

موانع بشری بردو نوع است:

الف: ضعف و ناتوانی ماشین آلات و شیوه‌های تخنیکی کار: عجز و ناتوانی در وسایل تخنیکی وشیوه‌های فنی کار از جمله موانعی پرخطری بشمار می‌رود که ایجاب می‌کند در حل آن توجه جدی و متداوم صورت گیرد، اما بر عکس، دیده می‌شود که این گونه موانع از یک نسل به نسل دیگر انتقال داده می‌شود نه اینکه مرفوع گردد.

لیکن امید است با تربیه و آموزش کادرهای فنی و تخنیکرهای ماهر و متخصص واداره این بخش‌ها به وسیلۀ انسان‌های صادق و امین این معضله به زوترین فرصت مرفوع می‌گردد. رسیدن به این هدف، با شنیدن نظریات و پیشنهادات اهل تجارب و آگاهان امور به کارهای فنی و تشریک مساعی شان امکان پذیر است، تا همزمان بین کار و تمرین تنسیق صورت گیرد. این شیوه را بنام روش چند بعدی صلاحیت‌های کاری می‌نامند، که نظریات افراد فنی و آگاه با مجموعه‌ای از اهل نظر و ذکاوت عرضه و شریک ساخته می‌شود. ایشان در مدت معین چه دراز باشد یا کوتاه، با مرافقت هم از علم و اندوخته‌های یکدیگر درس نظری و تمرین عملی لازم را می‌آموزند، در واقع این نظارتی است از جانب آگاهان امور و متخصصین بر کارگران وشیوه کاری آنان که بر حصول نتایج مثبت جوابگو می‌باشند، تا آنان را به توانایی و نتایج کاملتر وادار نموده عملا تشویق می‌کند تا درآینده بتوانند کارهایشان را به اساس تمرینات و عملی نمودن نظریات به بهترین وجه انجام بدهند، از جانب دیگر فضای رقابت مثبت و همکاری بین آگاهان و اهل فن به نحوی زمینه سازی می‌شود.

این روش از مفیدترین راهکارها برای افزایش عدد اهل تجارب تخنیکی و صنایع می‌باشد، که در امکان دارد بین این مجموعه کسانی پیدا شوند که از ذکاوت ومهارت‌های ویژه برخودار باشند و به مراتب از آموزگار متفوق‌تر باشند. از این جریان می‌توانیم عدد متخصصین و اهل تجارب و تخنیکران را به همان گرافی که خواسته باشیم بلند ببریم؛ چرا که در این صورت هر فرد آموزش یافته در امور مسلکی و متخصصان و تخنیکران مکلف به آموزش وتمرین دادن دیگران شده وبا انتقال اندوخته‌های علمی و فنی خود به وجه احسن مصدر خدمت به دیگران میشوند. اگر به همین منوال ادامه‌ی تربیه و آموزش را جدی قرار بدهند شاهد رشد اقتصادی چشمگیری خواهیم بود، درغیر آن رشد کار و خود کفایی جامعه ما به تعویق افتاده اقتصاد ما رشد نخواهد کرد. مشکلاتی که امروز دامنگیر امت اسلامی است از نقص کادرهای متخصص وتخنیک معاصر ببار آمده است و مرفوع ساختن این خلا زمان طولانی را دربر می‌گیرد، اما می‌توانیم از طریق آموزش و تدریب فنی به عدد بزرگی از نیروی بشری در زمینه‌های مختلف و رشته‌های مورد نیاز، این مشکل حل گردد، آری با راه اندازی برنامه‌های فوق وتمرکز بخشیدن و جدیت در عملی نمودن آن می‌توانیم مجموعه‌ای از نخبه‌ها را با مهارت‌های تخنیکی شان بدست آوریم. و پیوسته به تخنیک‌های لازم دست یابیم. لذا برای تحقق این هدف به تأسیس قواعد و مراکز قوی انجنیری و تخنیکی نیاز داریم تا کارگران آموزش لازم بیبینند.

بعضی مردم چنین فکر می‌کنند که مسلمانان توانایی ساختن صنایع پیچیده و مغلق و تکنالوژی را ندارند، و با غرب در انقلاب صنعتی شان رقابت کرده نمی‌توانند؛ طوریکه این مفکوره را دشمنان اسلام از یهود گرفته تا نصاری و مجوس وغیره توسط نوکران شان در جوامع اسلامی پخش ونشر می‌کنند، تا مسلمانان هرگز از غفلت شان بیدار نشوند و به ناامیدی ویأس بدون هیچ ابتکاری دست شان به دیگران دراز بوده و ملتی مصرفی و مستهلک باشند.

در حقیقت این یک برداشت باطل و بی‌اساس و خلاف واقع است. زیرا تاریخ این حقیقت را ثابت نموده که مسلمانان ذکی‌ترین ملت‌ها هستند، و به اعتراف جهان این امر ثابت شده است طوریکه داکتر سلیمان ثنیان در مجله بحوث اسلامی دارالافتا مثال می‌دهد که:" من شاهد چندین سخنرانی علمی در کانفرانس‌ها بودم، در دانشگاه برلین که از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های انجنیری اروپا است راجع به علم فزیک سخنرانی‌هایی توسط بزرگ‌ترین استادان فزیک در آلمان ایراد شد. بیاد دارم که شمار حاضرین در تالار اعم از محصلین فزیک کشور آلمان و دیگر کشورها بیش از سه هزار محصل بودند، هنگامیکه او سخنرانی می‌کرد دیدم، اشتباهاتی که در بیان مسایل پیچیده فزیک مرتکب می‌شد کسی توانایی رد کردن آن را نداشت بجز یک محصل اردنی که اشتباهات او را در هنگام تحلیل مسایل فزیک گوشزد کرد.این استاد هیچ نظری محصل اردنی را در مسایل پیچیده فزیک رد نمی‌نمود، چون به علمیت او اعتراف داشت. برادر این محصل نیز حایز جایزه بزرگی که در طول بیست پنج سال کسی نایل آن نگردیده بود، از دانشگاه آزاد برلین بدست آورده است.[1]

مشهور است که در کشور آلمان پرخطرترین عملیات جراحی بدست داکتران جراح عراقی صورت می‌گیرد. حتی کشور امریکا امروزه درصنایع وسایل فضایی و طیارات و وسایل جنگی و ملکی از عقل و مفکوره مسلمانان و عرب خصوصا از کشورهای مصر و شام استفاده می‌کند.

وقتیکه قضیه از این قرار باشد بر مسلمانان واجب است که دروازه‌های انکشاف را گشوده و فرزندان پر انرژی و اهل کار شان را به آغوش بکشند، و به عقل و خرد درایت شان ببالند و آن‌ها را تشویق نموده همه نیازمندی‌های شانرا فراهم کنند، تا بگونه سلاحی در دستان شان قرار بگیرند و علیه دشمنان اسلام آماده شوند، نه اینکه آنانرا به مثابه اسلحه و ابزار بدست دشمنان شان قرار بدهند.

ب: عجز در عدد کارگران: عجز وکمبودی در عدد کارگران مشکل جدی نیست، چرا که با استخدام عدد لازم می‌توان بر این مشکل به ساده گی غلبه حاصل کرد و مشکل را مرفوع گرداند. در حالت کمبود کارگر و نیروی کاری، هیچگاه مناسب نیست که از کارگران غیر مسلمان استفاده کرد. ومسلمانان برای گماشتن در کار، نسبت به بیگانگان اولی‌تر و برتر هستند زیرا در قبال برادران مسلمان خود نیکخواه و خیراندیش اند، و از خیانت و تقلب دور می‌باشند، با این حال برخی متأسفانه فرقی بین مسلمان و کافر نمی‌گذارند.

موانع نفسی: موانع نفسی عبارت است از هم پاشیدن حالت نفسی یا شکست معنوی کارگران می‌باشد، که از نگاه کمّ و کیف تاثیر مستقیم در تولیدات می‌گذارد. این مشکل از عدم دلچسپی کارگران به کار، ناشی از بهبود نیافتن روند کارشان ببار می‌آید؛ همچنان کم علاقه گی کارگران با داشتن قدرت و توانایی کاری، بسبب ناملایمتی کار، حالت نفسی برای شان بروز می‌کند. اسباب و علل بدحالی در نفسیت کارگران زیاد است که ذیلا به مهمترین اسباب و موانع و علاج آن اشاره میکنم:

موانع کار و راههای علاج آن



[1]- مجلة البحوث الإسلامیة العدد (62/ ۱۷۵) مقاله دکتور سلیمان بن ابراهیم بن ثنیان الریاض المملکة العربیة السعودیة، ریاسة إدارة البحوث العلمیة والإفتاء، نشر ذو القعدة وذوالحجة 1421هـ محرم وصفر 1422 هـ..

انواع کار

انواع کار

کار در نوعیت خود اختلاف گسترده داشته و برای حرفه‌ها و شغل‌های مردم حد معینی وجود ندارد. از جمله انواع کار، کارهای جدی و بیهوده را می‌توان نام برد. الله تعالی در این مورد می‌فرماید: ﴿أَتَبۡنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ ءَایَةٗ تَعۡبَثُونَ١٢٨ [الشعراء: 128]

«آیا شما بالای هر بلندی و مکان مرتفعی کاخ سر به فلک کشیده‌ای می‌سازید و (در آن) به خوشگذرانی و کارهای بیهوده می‌پردازید؟»

برخی از کارها بصورت انفرادی صورت گرفته و برخی دیگر جمعی می‌باشند؛ برخی از کارها به واسطه‌ی اعضای بدن انجام می‌شود و برخی دیگر توسط فکر و دست و توسط آلات و وسایل پرخطر و ساده و بسیط و غیره انجام می‌گیرد. با وجود این تقسیمات و انواع کار، امکان حصر آن وجود دارد که در چند مهم آن را خلاصه می‌کنیم و در هر نوع آن تعداد بی‌شماری از نیروهای بشری مصروف فعالیت‌اند. و از قرار ذیل می‌باشد:

نوع اول: کار زراعتی

کار زمین داری و زراعت: کشت و زراعت از قدیمی‌ترین و گسترده‌ترین اشتغالات انسان برای حصول رزق می‌باشد. کشت و زراعت ارتباط با زمین است که نزدیک‌ترین چیز به انسان می‌باشد. خداوند متعال بخاطر فضل و مرحمت خود، برای بندگانش اکثر وسایل امرار حیات و خیرات را گذاشته است، از آسمان برای احیای زمین آب را فرود آورده و جویبارها و دریاها و چشمه‌ها را جاری ساخته است تا سبب نشو و نمو و کشت و زراعت و میوه‌ها گردد. تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها به این نعمت بزرگ الهی دسترسی داشته و از آن استفاده می‌کنند و در زمین کشت و زراعت می‌کنند و انواع مختلفی از میوه‌ها و غیره را بدست می‌آورند که خود و حیوانات‌شان از آن مستفید می‌شوند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَلۡیَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِۦٓ٢٤ أَنَّا صَبَبۡنَا ٱلۡمَآءَ صَبّٗا٢٥ ثُمَّ شَقَقۡنَا ٱلۡأَرۡضَ شَقّٗا٢٦ فَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا حَبّٗا٢٧ وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا٢٨ وَزَیۡتُونٗا وَنَخۡلٗا٢٩ وَحَدَآئِقَ غُلۡبٗا٣٠ وَفَٰکِهَةٗ وَأَبّٗا٣١ مَّتَٰعٗا لَّکُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِکُمۡ٣٢ [عبس: 24-32]

«انسان باید به غذای خویش بنگرد و درباره آن بیندیشد (که چگونه ما آن را برای او فراهم کرده‌ایم و در ساخت مواد غذایی و اجزاء حیات‌ بخش آن، چه دقّت و مهارت و ظرافتی به کار برده‌ایم) ما آب را از آسمان به گونه شگفتی می‌بارانیم.‏ سپس زمین را می‌شکافیم و از هم باز می‌کنیم.‏ در آن دانه‌ها را می‌رویانیم (که مایه اصلی خوراک انسان است) و رَزها و گیاهان خوردنی را.‏ (‏«عِنَباً»: انگور. رَز. مو. «قَضْباً»: گیاهان خوردنی همچون سبزیجات، که اغلب دستچین و به صورت خام خورده می‌شوند.‏

و در ختان زیتون و خرما را.‏ و باغ‌های پردرخت و انبوه را. و میوه و چَراگاه را. برای استفاده و بهره‌مندی شما و چهارپایان شما».

از خصوصیات کار زراعت اینست که هیچگاه تحت تأثیر شرایط قرار نگرفته و متوقف نمی‌شود، چون از گستردگی و سهولت و نزدیکی حاصلی که دارد برخوردار هست، لذا هیچ کاری نمی‌تواند جایگاه زراعت را احراز کند، زیرا ارتباط به رفع نیازهای اولیه‌ی انسان‌ها دارد. آیات زیادی پیرامون جایگاه زراعت و نقش حیاتی آن که نعمت بسیار ارزنده‌ای است، نازل شده تا شکر و سپاس خداوند متعال را بجا آوریم، چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ٦٣ ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ٦٤ [الواقعة: 63-64]

«آیا هیچ درباره آنچه کشت می‌کنید اندیشیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌رویانید، یا ما می‌رویانیم‌؟»

و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿إِنَّا بَلَوۡنَٰهُمۡ کَمَا بَلَوۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ إِذۡ أَقۡسَمُواْ لَیَصۡرِمُنَّهَا مُصۡبِحِینَ١٧ وَلَا یَسۡتَثۡنُونَ١٨ فَطَافَ عَلَیۡهَا طَآئِفٞ مِّن رَّبِّکَ وَهُمۡ نَآئِمُونَ١٩ فَأَصۡبَحَتۡ کَٱلصَّرِیمِ٢٠ فَتَنَادَوۡاْ مُصۡبِحِینَ٢١ أَنِ ٱغۡدُواْ عَلَىٰ حَرۡثِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰرِمِینَ٢٢ [القلم: 17-22]

«ما آنان را آزموده‌ایم، همانگونه که صاحبان باغ را آزموده‌ایم. هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه‌های باغ را بامدادان (دور از انظار مردم) بچینند.‏ و هیچ چیز از آن بر جای نگذارند.‏ شب هنگام که آنان در خواب بودند، بلای بزرگ و فراگیری از جانب پروردگارت سراسر باغ را در بر گرفت و باغ (سوخت و) همچون شب (تاریک و سیاه) گردید!‏ سحرگاهان همدیگر را ندا در دادند. اگر می‌خواهید میوه‌های خود را بچینید، صبح زود حرکت کنید و خویشتن را به کشتزار خود برسانید». و نیز می‌فرماید: ﴿۞وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلٗا رَّجُلَیۡنِ جَعَلۡنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَیۡنِ مِنۡ أَعۡنَٰبٖ وَحَفَفۡنَٰهُمَا بِنَخۡلٖ وَجَعَلۡنَا بَیۡنَهُمَا زَرۡعٗا٣٢ کِلۡتَا ٱلۡجَنَّتَیۡنِ ءَاتَتۡ أُکُلَهَا وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَیۡ‍ٔٗاۚ وَفَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا نَهَرٗا٣٣ وَکَانَ لَهُۥ ثَمَرٞ فَقَالَ لِصَٰحِبِهِۦ وَهُوَ یُحَاوِرُهُۥٓ أَنَا۠ أَکۡثَرُ مِنکَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا٣٤ [الکهف: 32-34]

«(ای پیغمبر!) برای آنان مثالی بیان کن، مَثَل دو مرد (کافر ثروتمندی و فقیر مؤمنی) را که (در روزگاران گذشته اتّفاق افتاده است، و) ما به یکی از آن دو (یعنی کافر ثروتمند) دو باغ انگور داده بودیم. گرداگرد باغ‌ها را با نخلستان‌ها احاطه کرده بودیم و در میان باغ‌ها (زمین‌های) زراعتی قرار داده بودیم. هر دو باغ (از نظر فرآورده‌های کشاورزی کامل بودند و درختان) به ثمر نشسته بودند (و کشتزارهای داخل آن خوشه بسته بودند) و هر دو باغ در میوه و ثمره چیزی فروگذار نکرده بودند؛ و ما در میان آن‌ها رودبار بزرگی (از زمین) برجوشانده بودیم (که در زیر درختان جریان داشت) ‏(صاحب این دو باغ علاوه از آنها) دارایی دیگری (از طلا و نقره و اموال و اولاد) داشت (و دنیا به کام او بود و غرور ثروت او را گرفت) پس در گفتگویی به دوست (مؤمن) خود (مغرورانه و پرخاشگرانه) گفت: من ثروت بیشتری از تو دارم و از لحاظ نفرات (خانواده و خویش و رفیق) مقتدرتر از تو و فزون‌ترم».

ودر سوره نمل می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا کَانَ لَکُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ [النمل: 60]

«و برای شما از آسمان آبی بارانده است که با آن باغ‌های زیبا و فرح‌افزا رویانیده‌ایم‌؟ باغ‌هایی که شما نمی‌توانستید درختان آن‌ها را برویانید». و از احادیث پیامبر ج مجموعه‌ای از احادیث در اختیار داریم که زراعت را ستایش نموده و بر زراعت پیشگان مژده اجر و ثواب در مقابل خسارت‌هایی را که متحمل می‌گردند، می‌دهد.

1- از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَغْرِسُ غَرْسًا أَوْ یَزْرَعُ زَرْعًا فَیَأْکُلُ مِنْهُ طَیْرٌ أَوْ إِنْسَانٌ أَوْ بَهِیمَةٌ إِلَّا کَانَ لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ»[1]

«هر مسلمانی درختی غرس نماید یا بذری بیافشاند تا اینکه انسان، پرنده و یا حیوانی، از آن بخورد، برایش صدقه محسوب می‏گردد».

مهلب می‌گوید: این حدیث دلالت بر آن دارد که صدقه بر هر حیوان و بر هر جاندار ثابت بوده و در برابر آن اجر مترتب می‌گردد، اما برای مشرکین دادن صدقات و زکات را امر نمی‌کنیم بنابر حدیث رسول الله ج: «امر شدم که صدقات را از ثروتمندان‌شان بگیرم و به فقرای شان پس بگردانم"

فقه حدیث: این حدیث بر جواز گرفتن اجر از صنعتگری و کشاورزی دلالت دارد؛ و خداوند متعال این امر را برای مسلمانان مباح دانسته است، تا قوت خود و اهل و عیال شان را در راه بی‌نیازی از دیگران تأمین نمایند و به فساد قول کسانی دلالت دارد که آن‌را جایز نمی‌بینند، زیرا اگر قرار به گفته آنان بود نباید به کسی‌که کشتی کرده و از آن انسان یا حیوان بخورد اجر مترتب شود، زیرا بر امری که انجام آن جایز نیست، اجر مترتب نمی‌گردد. [2]

2- از جابربن عبدالله ب روایت است که پیامبر ج فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَغْرِسُ غَرْسًا إِلاَّ کَانَ مَا أُکِلَ مِنْهُ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا سُرِقَ مِنْهُ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ مِنْهُ فَهُوَ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا أَکَلَتِ الطَّیْرُ فَهُوَ لَهُ صَدَقَةً وَلاَ یَرْزَؤُهُ أَحَدٌ إِلاَّ کَانَ لَهُ صَدَقَةٌ».[3]

«هر مسلمانی که نهالی را غرس کند، همین‌که از آن بخورد برایش صدقه است؛ و هر مقدار که از آن دزدی شود برایش صدقه است؛ و هر حیوانی از آن بخورد، برایش صدقه است و هر چه پرندگان از آن بخورند برایش صدقه است و هرکس نقصی را بر آن وارد کند، برایش صدقه پنداشته می‌شود».

همچنین در حدیث انس س آمده که پیامبر ج فرمود: «إنْ قَامَت السَّاعةُ وَفِی یَد أَحَدِکُم فَسِیلةٌ فَإنْ استَطاعَ أنْ لا تَقُومَ حَتى یَغرِسَهَا فَلیَغِرسْهَا»[4].

«اگر قیامت قایم شود و در دست کسی از شما نهالی باشد و بتواند قبل از قیام قیامت آن‌را غرس کند، پس این کار را بکند».

و احادیث دیگری که پیامبر ج بر بر زرع و زراعت آن تشویق نمودند.

گاهی این احادیث با احادیثی که در ذم و نکوهش زراعت آمده، برای برخی از مردم خلط می‌شود؛ مثل حدیث ابو امامه باهلی، آنگاه که بعضی از آلات کشت و زراعت را دید گفت: من از پیامبر ج شنیدم می‌فرمودند: «لاَ یَدْخُلُ هَذَا بَیْتَ قَوْمٍ إِلاَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الذُّلَّ»".[5]

«در هر خانه‏ای که این (ابزار و آلات کشاورزی) وارد شود، خدا آنان را، دچار ذلت و خواری خواهد کرد».

مفهوم این حدیث: مهلب در مفهوم حدیث می‌گوید: - والله اعلم - تشویق بر بهترین حال زندگی و طلب رزق از اشرف صنعت‌ها است. زمانی‌که پیامبر ج از اشتغال امتش بر کشت و زراعت و سواری اسب احساس بیم کردند و این امر را موجب ترک جهاد فی سبیل الله دانستند، این حدیث را ایراد فرمودند، زیرا اگر امت اسلام مشغول به کشت و زراعت شوند، ملت‌های سوار بر اسب که در آسایش‌اند از مکاسب‌شان استفاده نموده و بر آن‌ها غلبه می‌نمایند، لذا تشویق نمودند تا زندگی مسلمانان توأم با جهاد باشد نه اینکه تنها رو به سکون و آرامش آورده و به آبادی زمین و ملازمت آن توجه نمایند؛ و بالاخره زمینه مسلط شدن حکمرانان سوار بر اسب مهیا گردد؛ چنان‌که عمر س می‌فرماید: «در معیشت، شدت و سختی به خرج دهید و آسایش و راحت طلبی در خورد و نوش و زندگی‌تان را بگذارید و بر اسب سواری روی بیاورید. یعنی تملک و آسایش طلبی ناز و نعمت را بگذارید و خشونت و سختی در زندگی را اختیار کنید تا صبر و تحمل در زندگی را بیاموزید؛ و امر فرمود با اسب سواری و تمرین کردن آن به شیوه‌های روز، ملازمت داشته باشید، تا مانند کسانی باشید که شأن‌شان صلابت در زندگی بوده و به تمرین اجسام خود مصروف‌اند و به اسب سواری مشغول‌اند. واقعا عاقبت و نتایج این وصیت گرانبهای عمر س را در عصر امروزی دیدیم، آنگاه که راحتی و آسایش را برای خود انتخاب نمودیم.[6]

دکتر عبدالقادر عوده می‌گوید: اصل در شریعت اسلامی اینست که هر آن چیزیکه به امت اسلام منفعت بخش است چه در خصوص دین باشد یا دنیای‌شان، از قبیل علم، فن و صنعت، فرض کفایه بوده و آموختن آن برای امت اسلامی واجب است و این امر هیچ‌گاه اختیاری نبوده بلکه تعیین شده است. بنابر آن یادگیری مهارت اسب سواری که در تحت آن انواعی از مهارت‌ها و قوت و تفوق نهفته است، فرضی از فروض کفایه بوده و بر افراد امت واجب است و عقب نشینی از آن جواز ندارد. [7]

در حدیثی که عبدالله بن عمر ب روایت نموده آمده است که پیامبر ج فرمودند: «إِذَا تَبَایَعْتُمْ بِالْعِینَةِ وَأَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ وَرَضِیتُمْ بِالزَّرْعِ وَتَرَکْتُمُ الْجِهَادَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ ذُلاًّ لاَ یَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِینِکُمْ».[8]

«هرگاه داد و ستد ربوی عینه را انجام دهید و دُم گاوها را بگیرید و به کشت و زراعت خرسند و راضی گردید و جهاد در راه الله را رها کنید، خداوند، بر شما خواری و خفتی مسلط می‌کند و آن را از شما برنمی‌دارد تا آنکه به دین‌تان بازگردید».

گفتی است که بین آن عده از احادیثی که تشویق بر زراعت نموده و بین حدیث فوق و امثال آن که ظاهرا کشت و زراعت را نکوهش نموده است هیچ تعارضی وجود ندارد، زیرا زراعتی که امت را بطرف انحراف و بی‌مسئولیتی در برابر ادای واجبات دینی و آسایش و راحت طلبی بکشاند و از اشتغال به امور رزمی و تدریب و آمادگی در راه الله باز دارد زراعتی مذموم است، و مراد از حدیث فوق نیز همین می‌باشد. و بهترین مثال بر مصداقیت حدیث مذکور، حالات درد آور اندلس است که در نتیجه روی آوردن مسلمانان به دنیا، بزرگترین مرکز سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مسلمانان به دست صلیبی‌ها سقوط کرد.

پس در حدیث فوق مذمت زراعت مربوط به حالتی است که امت به زراعت راضی شده و جهاد را ترک نمایند. لذا زراعت مطلقا مذموم نیست تا زمانی‌که در برابر قابلیت‌های تاکتیکی در عرصه جهاد مانند تیر اندازی و ساخت و ساز اسلحه حایل واقع نشود؛ در غیر آن مورد ستایش بوده و از بهترین مشغولیت‌ها پنداشته می‌شود.

بدون شک زراعت از مهمترین ستون‌های اقتصادی و رشد آن می‌باشد، اما دست‌رسی به سطح ازدهار و انکشاف چشمگیر مراحلی را نظر به محیط ایجاب می‌کند، گاهی هم به قوت و ضعف مواجه می‌گردد، روی هم رفته به پیگیری روایات تاریخی راجع به زراعت و فواید آن نیازمند هستیم.

کتاب فتوح البلدان از بلاذری از جمله مصادر معتمد در تاریخ زراعت و امور متعلق به آن می‌باشد، بلاذری بطور مفصل از محصولات زراعی طائف و میوه‌های آن و احکام زکات بحث نموده است. همچنین در رابطه با محصولات زراعی کشور یمن و عراق و تولیدات زراعی آن توضیحاتی داده است. ابن عبدالحکم در رابطه با زراعت مصر و چیزهایی که در سرزمین زراعی مصر تولید می‌شد، توضیحاتی داده است.

شکی نیست که زمین از مهمترین مصادر تولید غذا برای انسان‌ها می‌باشد. و از سوی دیگر شاهد افزایش روز افزون تعداد ساکنان جهان هستیم؛ اگر در برابر این مصدر رزق و اقتصاد بی‌اعتنایی صورت گیرد، منجر به نقص تولیدات زراعتی شده و در کاهش تولیدات حیوانی نیز تاثیر بزرگی می‌گزارد و مانعی عمده در حرکت رشد اقتصاد شده و زندگی بشر را به وخامت می‌کشاند.

زراعت و کشاورزی برای مسلمانان از اهمیت بس بزرگی برخوردار است، زیرا ضمن آبادانی زمین، یکی از تکلیف‌های آن‌ها محسوب می‌شود و چنان‌که ذکر شد، کشاورزی از عوامل بزرگ رشد اقتصاد شناخته شده و بهبود معیشت انسان را تضمین می‌کند؛ و از پیامدهای آن سرسبز شدن صحراها و دره‌های بی‌شمار زمین است که هر بیننده‌ای را خوشحال می‌نماید.

هرگاه فکر و تامل نماییم درمی‌یابیم که معیار ثروت و رشد اقتصاد و عدم آن، تابع کثرت و قلت زراعت و زراعت‌پیشگان است؛ و هرگاه این گروه حضور چشمگیر در کشت و زراعت داشته باشند، غنامندی پیدا می‌شود و کم رنگی ایشان در این عرصه سبب قحطی می‌شود، پس هر ملتی که از اشتغال به زراعت و ملحقات آن دست بکشد سربار دیگران می‌گردد. لذا زراعت و کشاورزی را باید به عنوان اساس و منبع رشد اقتصاد و آبادانی زمین شناخت.

نوع دوم: کار صنعتی

کار صنعت از فرصت‌های گسترده و اشتغال زایی بزرگ برای انسان‌ها بشمار می‌رود. هرچند زراعت را تاج کارها در زندگی بشناسیم، ولی گاهی صنعت و تولیدات در بعضی شرایط و زمان بر زراعت برتری پیدا می‌نماید، چون شکل زندگانی مردم تغییر کرده و به بطرف اسراف و تجمل طلبی روی آورده‌اند لذا تقاضای صنعت‌های غیر ضروری و غیر اساسی حیات را ببار آورده است. البته صنعت در هر شرایط واحوال، به قوای کاری زیادی نیاز دارد، تا خواسته‌های مردم را تأمین کند، روی هم رفته یگانه مصدر رزق اکثریت مردم را تشکیل خواهد داد.

 تولیدات صنعتی از عمده‌ترین اشیای زندگی مسلمانان بشمار رفته و بدون تولیدات صنعتی زندگی شرافت‌مندانه برای‌شان تحقق نمی‌یابد، زیرا با پیشرفت در تولیدات صنعتی، در این بخش، از دشمنان اسلام بی‌نیاز می‌گردند، همزمان ظرفیت‌های کاری و توانایی آن‌ها، بیشتر نیازمندی‌ها را مرفوع ساخته و می‌توانند در برابر دشمن با آمادگی کامل ایستادگی نموده و از دیار و اموال و ثروت شان حفاظت نمایند. وجود کارخانجات صنعتی، افراد جامعه اسلامی را تغذیه نموده و برای صاحبان کار زمینه رشد کار و تجارت موثرتر را ایجاد کرده و بستر خوبی برای رشد اقتصادی فراهم نموده است. کار صنعتی با کار زراعتی متفاوت هست، چون در کار‌های صنعتی نیروی کارگر نیازمند تجارب و تدویر ورکشاپ‌ها و تریننگ تخنیکی است. بنیان‌گزاری این علوم و تجارب و مهارت‌ها باید در سال‌های آغازین تعلیم بطور مسلکی صورت بگیرد، برنامه‌ها باید به شکل عملی و تطبیقی و بواسطه وسایل صورت بگیرد نه فقط نظری، تا متخصصان مسلکی به جامعه تقدیم گردد، ولی با تأسف این خلأ و کمبود در اکثر کشور‌های اسلامی بنظر می‌رسد، و فارغ تحصیلان دانشگاه‌ها از بخش‌های فنی و تخنیکی و لابراتواری شکایت دارند، وجود وسایل تخصصی زمینه تحصیل موثری را مهیا می‌سازد، ولی در نهاد‌های تحصیلی کشور ما کم رنگ و یا هم در برخی آن بی رنگ و مفقود می‌باشد و توجه خاصی در این بخش صورت نگرفته و اثرات منفی خود را بجا گذاشته است.

زمینه‌های کار صنعتی، انواع و بخش‌های آن بسیار زیاد است، مثلا: ماشین آلات نفتی با زمینه‌های بزرگ کاری، صنعت آهن، وسایل اکتشاف و استخراج فنی معادن، و سخت ابزار‌ها و انواع و اقسام آن، صنعت لوازم جنگی و اسلحه اعم از کوچک و بزرگ، صنعت وسایل نقلیه زمینی، هوایی و دریایی، صنعت وسایل ارتباطی لین دار و بی‌لین، برق و لوازم آن، صنعت مواد غذایی با اختلاف انواع و اقسام آن، صنعت وسایل و سامان خانه چوبی و پلاستیکی وغیره. صنعت ماشین آلات سنگین و سبک که به اغراض مختلف تهیه و تدارک می‌گردند. صنعت اوراق به اشکال و اندازه‌های مختلف... که حد معینی ندارند. کارگران صنعت و فابریکه‌ها با کارگران زراعت از چندین جنبه متفاوت‌اند، چون کارگران صنعت و فابریکه‌ها و معادن تحت برخی از فشارها و عوامل نفسی و اجتماعی قرار گرفته و متأثر می‌شوند و برخی منزوی شده و دچار ناراحتی و غم می‌گردند، که به برخی از اسباب و عوامل آن اشاره می‌کنیم:

1)    بسیاری از کارگران هدف از کاری را که انجام می‌دهند، نمی‌دانند.

2)    پایین بودن سطح آگاهی دینی و فرهنگی آن‌ها به سبب مشغولیت‌های مستمر و طولانی که موجب از هم پاشیدن روابط اجتماعی و تنفر از کار در بین آن‌ها می‌شود.

3)    نادیده گرفتن شایستگی‌های برخی از کارمندان مخلص و فداکار و کاهش استحقاقات آن‌ها.

4)    استمرار کار یکنواخت و مکرر و طولانی بدون هیچ تغییری و وجود اوضاع نامناسب صحی و انسانی.

5)    کار مستمر و طولانی و نداشتن فرصت تفریح و تعطیلات تا این‌که روح و روان کارگر آرامش پیدا کند.  

6)    پایین بودن سطح دست‌مزدها و عدم پرداخت تشویقی و پاداش به کارگران و از سویی افزایش قیمت مواد اولیه و مورد نیاز.

7)    برخورد متکبرانه و خشن برخی از صاحبان کار با کارگران و حقیر شمردن آن‌ها.

8)    احوال نامناسب و بد بعضی از فابریکه‌ها و معادن و وجود سر و صدا‌های اذیت کننده و چراغ‌های نادرست و یا نبودن آن به شکل معیاری در فضای فابریکه و پرخطر بودن فضای معدن‌ها.

9)    بهره برداری از اوقات و توانایی جسمی کارگران و عدم توجه به بالا بردن سطح معنویات آن‌ها در تولید و انتاج صنعتی در بیشتر فابریکه‌ها.

این‌ها از جمله عواملی بودند که گاهی کارگر شرکت صنعتی و تولیدی و معادن را به آثار روانی و اجتماعی کشنده دچار می‌کنند و این پدیده خصوصا در فابریکه‌های کشورهای غیر اسلامی بیشتر اتفاق می‌افتد، اما کارگران فابریکه‌ها، در کشورهای اسلامی که صاحبان آن، شریعت اسلامی را در محیط فابریکه اجرا می‌کنند، از این ناهنجاری‌ها در امن خواهند بود و این خود تفاوتی بزرگ میان فابریکه‌های اسلامی و غیر اسلامی ‌است.

·        چنان‌که قبلا تذکر یافت، قرآن و سنت، صنعت و تولید را مشروع دانسته و کار صنعتی را ستوده‌اند که ما به برخی از آن اشاره می‌کنیم:

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَعَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّکُمۡ لِتُحۡصِنَکُم مِّنۢ بَأۡسِکُمۡۖ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰکِرُونَ٨٠ [الأنبیاء: 80]

«و به او ساختن زره را آموختیم تا (این لباس جنگی) شما را در جنگ‌ها حفظ کند. آیا (خدا را در برابر همه این نعمت‌ها) سپاسگزاری می‌کنید؟»

و در موضعی دیگر می‌فرماید: ﴿یَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا یَشَآءُ مِن مَّحَٰرِیبَ وَتَمَٰثِیلَ وَجِفَانٖ کَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِیَٰتٍۚ ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُکۡرٗاۚ وَقَلِیلٞ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ١٣ [سبأ: 13]

«آنان هر چه سلیمان می‌خواست برایش درست می‌کردند، از قبیل: پرستشگاه‌های عظیم، مجسّمه‌ها، ظرف‌های بزرگ غذاخوریِ همانند حوض‌ها و دیگ‌های ثابت (که از بزرگی قابل نقل نبود. به دودمان داود گفتیم:) ای دودمان داود! سپاسگزاری (این همه نعمت را) بکنید، و (بدانید که) اندکی از بندگانم سپاسگزارند (و خدای را به هنگام خوشی و نعمت یاد می‌آرند. پس کاری کنید که از زمره این گروه گزیده شکرگزار باشید)».

و در آیه‌ای دیگر از سوره هود می‌فرماید: ﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا [هود: 37]

«(به نوح وحی شد که) کشتی را تحت نظارت ما و برابر تعلیم وحی ما بساز»

و آیات دیگری که دلالت بر مشروعیت این موضوع دارد و این امتنانی است از جانب پروردگار متعال بر بندگانش که چنین مهارت‌هایی را به ایشان بخشیده است.

دلایلی از سنت پیامبر ج:

پیامبر ج بر آموختن تیراندازی امر نموده و تشویق کردند، تیر و کمان و امثال آن که امروزه اسلحه پیشرفته جای آن‌را گرفته است بدون صنعت امکان ندارد، طوری‌که از ارشادات ایشان معلوم است. عقبه بن عامر س از پیامبر ج شنید که بر بالای منبر فرمودند: «﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ» [9]

«برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو آماده کنید، آگاه باشید که قوت همانا انداختن (تیر) است، قوت همانا انداختن تیر است، قوت همانا انداختن تیر است».

و در حدیث عقبه س پیامبر ج تاکید می‌کند که: «مَنْ عَلِمَ الرَّمْىَ ثُمَّ تَرَکَهُ فَلَیْسَ مِنَّا أَوْ قَدْ عَصَى»[10].

«کسی‌که تیر انداختن را بیاموزد سپس ترکش کند از ما نیست، یا این‌که نافرمانی کرده است».

و نیز در حدیث دیگری می‌فرماید: «وَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَیُدْخِلُ بِالسَّهْمِ الْوَاحِدِ ثَلاثَةً الْجَنَّةَ: صَانِعَهُ مُحْتَسِبًا فِیهِ، وَالْمُمِدَّ بِهِ، وَالرَّامِیَ بِهِ، وقال: ارموا وارکبوا، ولأن ترموا أحب إلی من أن ترکبوا»[11]

«خداوند متعال بواسطه‌ی یک تیر سه کس را وارد بهشت می‌کند، تولید کننده‌ی آن را که نیت دریافت اجر و پاداش از سوی خدا را داشته باشد؛ پیش کش کننده تیر تا پرتاب شود و رامی که تیر می‌اندازد؛ و فرمودند: پرتاب کنید و سوار شوید؛ و انداختن تیرتان برایم خوشایند‌تر از سوار شدن‌تان است».

در این حدیث پیامبر  ج کارگر و صانع تیر را برابر مجاهد تیرانداز در اجر قرار داده است، البته کارگری که اراده خیر داشته باشد، این در حقیقت فضل و کرامت بزرگی برای کارگر خیر اندیش است. بیشتر انبیا و صالحین صاحبان صنعت و حرفه بودند، طوری‌که اهل تجارب گفته‌اند: صنعت سپر و وقایه از فقر می‌باشد.

در مورد اهمیت صنعت در رشد اقتصاد می‌توان از حال اروپایی‌ها بعد از انقلاب صنعتی هم استدلال نمود، در مقابل برخی از شعرا و قصیص‌های غربی مانند شیلرSchiller، وردز Wordsworth، وکیر جارد Kieegaed وفولکنر Fau Lkner، همواره از منزلت جامعه صنعتی می‌کاستند -بنابر عقیده آنها- کار و صنعت ارزش‌های انسانی را پایین می‌آورد!

اما در اسلام، مساله مسلم و آشکار است، چرا که کار صنعت چیزی ضروری و لاینفک زندگی انسان بوده و متضمن دست‌یابی به زندگی شرافت‌مندانه است، چنان‌که قرآن به برخی از صنعت‌های مهم جوامع آن روزگار اشاره نموده و آثار و فواید بزرگ آن‌را تذکرداده است، زیرا کار صنعت از بزرگترین نعمت‌های خداوند بر بندگانش می‌باشد و خداوند برخی از صنایع و حرفه‌های بشری را یادآور شده است:

صنعت آهن و معادن: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِیدَ فِیهِ بَأۡسٞ شَدِیدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ [الحدید: 25]

«و آهن را فرود آوردیم که دارای نیروی زیاد و سودهای فراوانی برای مردمان است».

و در خصوص آهنگری می‌فرماید: ﴿ءَاتُونِی زُبَرَ ٱلۡحَدِیدِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا سَاوَىٰ بَیۡنَ ٱلصَّدَفَیۡنِ قَالَ ٱنفُخُواْۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَعَلَهُۥ نَارٗا قَالَ ءَاتُونِیٓ أُفۡرِغۡ عَلَیۡهِ قِطۡرٗا٩٦ [الکهف: 96]

«(سپس ذوالقرنین شروع به کار کرد و گفت:) قطعات بزرگ آهن را برای من بیاورید. (آن گاه دستور چیدن آن‌ها را بر روی یکدیگر صادر کرد) تا کاملاً میان دو طرف دو کوه را برابر کرد (و شکاف بین آن‌ها را از آهن پُر نمود. فرمان داد که بالای آن آتش بیفروزند، و) گفت: بدان بدمید؛ تا وقتی که قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد (و قطعات به هم جوش خورد. سپس) گفت: مس ذوب شده برای من بیاورید تا (آن را) بر این (سدّ) بریزم».

ودر خصوص مواد خام معدنی می‌فرماید: ﴿وَأَسَلۡنَا لَهُۥ عَیۡنَ ٱلۡقِطۡرِۖ [سبأ: 12]

«و چشمه مس مذاب را برای او روان ساختیم».

یعنی مس ذوب شده‌ای که در صنعت دیگ‌های بزرگ و ظروف استفاده می‌شود.

صنعت لباس: چنان‌که در این آیه به آن اشاره شده است: ﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ [الأعراف: 26]

«ای آدمیزادگان! ما لباسی برای شما درست کرده‌ایم که عورات شما را می‌پوشاند و لباس زینتی را (برایتان ساخته‌ایم که خود را بدان می‌آرایید. امّا باید بدانید که) لباس تقوا و ترس از خدا، بهترین لباس است (که انسان خود را بدان می‌آراید و خویشتن را از عذاب آخرت می‌رهاند». و نیز می‌فرماید: ﴿وَمِنۡ أَصۡوَافِهَا وَأَوۡبَارِهَا وَأَشۡعَارِهَآ أَثَٰثٗا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ٨٠ [النحل: 80]

«و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسایل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدّتی (که زنده‌اید) از آن‌ها استفاده می‌کنید».

صنعت چرم: و در باره آن چنین اشاره شده است: ﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۢ بُیُوتِکُمۡ سَکَنٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ بُیُوتٗا تَسۡتَخِفُّونَهَا یَوۡمَ ظَعۡنِکُمۡ وَیَوۡمَ إِقَامَتِکُمۡ [النحل: 80]

«خانه‌هایتان را محلّ آرامش و آسایش‌تان گردانده است و از پوست‌های چهارپایان (با ایجاد خواصّ ویژه) خیمه‌هایی برای‌تان ساخته است که در سفر و حضر خود، آن‌ها را (به آسانی جابجا می‌کنید و) سبک می‌یابید»

بنایی یا گلکاری غرض سکونت: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ [الأعراف: 74]

«در سرزمین (حجر، میان حجاز و شام) استقرار بخشیده است. (سرزمینی با دشت‌های مسطّح و حاصل‌خیز و با کوهستان‌های مستحکم و مستعدّی که می‌توانید) در دشت‌های آن کاخ‌ها برافرازید و در کوه‌های آن خانه‌ها بتراشید و بسازید».

ونیز می‌فرماید: ﴿وَتَنۡحِتُونَ مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتٗا فَٰرِهِینَ١٤٩ [الشعراء: 149]

«‏و ماهرانه در دل کوه‌ها خانه‌هایی را بتراشید (و بسازید و در آن‌ها به عیش و نوش بپردازید؟)»

در رابطه با صنعت کشتی‌های بحری می‌فرماید: ﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا [هود: 37]

«‏و -به نوح وحی شد که- کشتی را تحت نظارت ما و برابر تعلیم وحی ما بساز».

و در موضع دیگر می‌فرماید: ﴿وَلَهُ ٱلۡجَوَارِ ٱلۡمُنشَ‍َٔاتُ فِی ٱلۡبَحۡرِ کَٱلۡأَعۡلَٰمِ٢٤ [الرحمن: 24]

«‏خدا کشتی‌هایی ساخته و پرداخته (آفریدگان خود به نام انسان‌ها) در دریاها دارد که همسان کوه‌ها هستند».

شکار و وسایل صنعتی آن: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَیَبۡلُوَنَّکُمُ ٱللَّهُ بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلصَّیۡدِ تَنَالُهُۥٓ أَیۡدِیکُمۡ وَرِمَاحُکُمۡ [المائدة: 94]

«‏ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! خداوند شما را به چیزی از شکار که دست و نیزه‌های‌تان بدان می‌رسد آزمایش خواهد کرد».

و نیز می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی سَخَّرَ ٱلۡبَحۡرَ لِتَأۡکُلُواْ مِنۡهُ لَحۡمٗا طَرِیّٗا وَتَسۡتَخۡرِجُواْ مِنۡهُ حِلۡیَةٗ تَلۡبَسُونَهَاۖ [النحل: 14]

«‏و اوست که دریا را مسخر (شما) ساخته است تا این‌که از آن گوشت تازه بخورید و از آن زیوری بیرون بیاورید که بر خود می‌پوشید (و خویشتن را بدان می‌آرایید)».

جامعه اسلامی و صنعت کاری

کار و فعالیت‌های متعدد صنعتی از خصوصیت‌های اساسی تمدن اسلامی پنداشته می‌شود، مسلمانان بنا بر سطح بالای عقلی و کاری‌شان توانسته‌اند همه نظریات علمی را در عمل پیاده نمایند و هدف بزرگ نفع رسانی به مردم را محقق ساخته و به مراتب عالی اجتماع متمدن نایل گردند، این امر در قرون عدیده باعث پیشرفت تمدن و اقتصاد اسلامی در تمامی عرصه‌های علمی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی گردیده بود، زیرا وجود عقیده ناب اسلامی یگانه وسیله مهم برای اتباع و پیروی بوده و با نظر سلیم و واقعیت‌های روز تعامل می‌نماید.

در مورد این نکته می‌خواهم به مساله مهمی اشاره نمایم: در شریعت اسلامی برای هیچ کارگری جواز ندارد که بخاطر کار و صنعت وغیره، ادای فرایض و واجبات دینی و شرعی را ترک کند، همچنین در هیچ صورتی نباید از ادای نماز‌های پنجگانه با جماعت تخلف ورزد. اوقات نماز را مطابق کار خود نسازد، بلکه کار را در اوقاتی انجام دهد که با اوقات نماز در تزاحم قرار نگیرد، به همین شکل کار در ایام ماه رمضان نیز باید متناسب با آن روزها باشد، تا کارگران بتوانند واجبات دینی‌شان را در فضای امن ادا نموده و مسولیت کاری آن‌ها نیز انجام پذیرد. این است نمونه‌ای از کار و صنعت در فابریکه و کارخانجات اسلامی که نسبت به دیگران در برکت و سلامتی و برتری در تولید و پیداوار متفاوت است.

نوع سوم: کار تجارتی

کار تجارت معنا و مفهوم بزرگی در عرصه طلب رزق و اشتغال زایی و رشد اقتصاد دارد. مفهوم کار معلوم است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد. اما تجارت نیاز به توضیح و تعریف دارد: کلمه تجارت در لغت عربی چنین آمده است: تجر واتجر یتجر تجرا وتجارة؛ و به اسم فاعل آن تاجر می‌گویند. تاجر به کسی گفته می‌شود که داد و ستد داشته باشد. و تجارت عبارت است از پیشکش و دوران دادن مال غرض فایده و منفعت.[12]

تعریف تجارت در اصطلاح عام نیز به تعریف لغوی آن نزدیک است که عبارت از خرید و فروش و دوران اموال به قصد سود و منفعت است.[13] تجارت از حیث مقصد بر سه دسته تقسیم می‌گردد:

 1/ تجارت آجله ."به تأخیر"

 تجارت آجله: این نوع تجارت از بهترین تجارت‌ها به شمار می‌رود، این همان تجارتی است که هرگز تباه و نابود نمی‌گردد. یعنی بی‌رونقی و زیانمندی و نابودی ندارد، این نوع تجارت، تجارت با خداوند متعال است که عبارت از به مصرف رساندن اوقات، مساعی و اموال در راه الله به امید حصول رضایت او تعالی است، چنان‌که می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ یَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ٢٩ [فاطر: 29]

«کسانی که کتاب خدا (قرآن را) می‌خوانند و نماز را برپا می‌دارند و از چیزهایی که بدیشان داده‌ایم، پنهان و آشکار، بذل و بخشش می‌نمایند، آنان چشم امید به تجارتی دوخته‌اند که هرگز بی‌رونق نمی‌گردد و از میان نمی‌رود».

و در موضع دیگر می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّکُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِیکُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١ [الصف: 10-11]

«ای مؤمنان! آیا شما را به تجارت و معامله‌ای رهنمود سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد؟‏ ‏(و آن این است که) به خدا و پیغمبرش ایمان می‌آورید و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد می‌کنید. اگر بدانید این برای شما (از هر چیز دیگری) بهتر است».

 2/ تجارت عاجل وآجل: این نوع تجارت عبارت از تجارتی است که به قصد دنیا و آخرت انجام شود، مسلمان در این نوع تجارت علاوه بر تجارت مادی، اراده کسب خیر نیز می‌کند، ضمنا طلب رزق حلال نموده و از طلب رزق حرام پرهیز می‌کند و خود را در داد و ستدش در چارچوب دستورات شرع آماده می‌کند، تا حصول ثواب اخروی تحقق یافته و از عقاب پروردگار پناه یابد؛ به علاوه از این راه برای یاری دین الله استفاده نموده و موفقیت دنیا و آخرت را از آن خود می‌کند.

 3/ تجارت عاجل: این نوع تجارت، تجارتی است که هدف انسان از آن صرفا منفعت دنیایی است و از آخرت در غفلت کامل قرار دارد، این چنین انسان‌هایی بین تجارت سودمند و مضر فرقی نمی‌گذارند و این نوع تجارت، از زیان‌مند‌ترین تجارت‌ها بشمار می‌آید.

دلایل مشروعیت کار تجارتی:

دلایل کتاب الله و سنت رسول الله ج بر مشروعیت کار تجارت دلالت دارند و از قرار ذیل می‌باشند:

دلایلی از قرآن کریم:

1.     خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِلَّآ أَن تَکُونَ تِجَٰرَةً حَاضِرَةٗ تُدِیرُونَهَا بَیۡنَکُمۡ [البقرة: 282]

«مگر این‌که داد و ستد حاضر و نقدی باشد که در میان خود دست به دست می‌کنید، پس در این صورت بر شما باکی نیست اگر آن را ننویسید».

2.     و نیز می‌فرماید: ﴿إِلَّآ أَن تَکُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنکُمۡۚ [النساء: 29]

«مگر این که (تصرّف شما در اموال دیگران از طریق) داد و ستدی باشد که از رضایت (باطنی دو طرف) سرچشمه بگیرد».

دلایلی از سنت رسول الله ج:

1.     از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «التاجر الأمین الصدوق المسلم مع الشهداء یوم القیامة». [14]

«تاجر مسلمان امانت دار و راست گو روز قیامت با شهدا می‌باشد».

2.     در حدیث ابو موسی اشعری س آمده است: «أَنَّ أَبَا مُوسَى الْأَشْعَرِیَّ اسْتَأْذَنَ عَلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُ وَکَأَنَّهُ کَانَ مَشْغُولًا فَرَجَعَ أَبُو مُوسَى فَفَرَغَ عُمَرُ فَقَالَ أَلَمْ أَسْمَعْ صَوْتَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَیْسٍ ائْذَنُوا لَهُ قِیلَ قَدْ رَجَعَ فَدَعَاهُ فَقَالَ کُنَّا نُؤْمَرُ بِذَلِکَ فَقَالَ تَأْتِینِی عَلَى ذَلِکَ بِالْبَیِّنَةِ فَانْطَلَقَ إِلَى مَجْلِسِ الْأَنْصَارِ فَسَأَلَهُمْ فَقَالُوا لَا یَشْهَدُ لَکَ عَلَى هَذَا إِلَّا أَصْغَرُنَا أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ فَذَهَبَ بِأَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ فَقَالَ عُمَرُ أَخَفِیَ هَذَا عَلَیَّ مِنْ أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ ج أَلْهَانِی الصَّفْقُ بِالْأَسْوَاقِ یَعْنِی الْخُرُوجَ إِلَى تِجَارَةٍ».[15]

«از ابوموسی اشعری س روایت است که وی اجازه خواست تا نزد عمر س برود. ظاهراً عمر مشغول کاری بود و به ایشان، اجازه داده نشد. ابوموسی برگشت. وقتی عمر س فارغ شد، گفت: آیا صدای عبد الله بن قیس (ابوموسی) نبود که من شنیدم؟ به او اجازه دهید تا بیاید. گفتند: برگشته است. عمر س او را طلبید و (علت برگشتنش را از او جویا شد). ابوموسی گفت: آن‌حضرت ج به ما چنین امر فرموده است (که اگر اجازه ندادند برگردید). عمر س گفت: برای این (ادعای خود) گواه بیاور. ابوموسی به مجلس انصار رفت و از آن‌ها (در این مورد)، پرسید. گفتند: کوچکترین فرد ما که ابوسعید است، بر این مطلب، گواهی خواهد داد. او (ابوموسی) ابوسعید را نزد عمر س برد. عمر (با تعجب) فرمود: آیا چنین دستوری از رسول الله ج بر من پوشیده مانده است؟ و افزود که داد و ستد در بازار مرا از (شنیدن) آن باز داشته است.» یعنی تجارت باعث شده بود که کمتر در مجلس رسول الله ج حاضر شوم.

و دیگر احادیثی که دلالت بر اشتغال در تجارت از قبیل بیوع و اجاره و غیره دارد.

اما سخن از انواع تجارت و شاخه‌های آن بسیار گسترده است و نمی‌توان آن را محصر نمود. و هر کار و شغلی که شامل تعریف گذشته تجارت گردد، در ضمن تجارت داخل است. در تجارت فعال با امانت مصلحت‌های بزرگ برای جامعه اسلامی وجود دارد، که زمینه رونق و بازاریابی کالا‌های صنعتی و فابریکه‌ها می‌گردد، و کشت وحاصلات زراعتی و تولیدات افزایش می‌یابد و بازار‌ها مورد هجوم و ازدحام داد و ستد قرار می‌گیرند و تاثیر مثبت در عواید فرد گذاشته و سیستم اداری تقویت شده و نیازمندی‌ها را تکافو می‌نماید.

تاجر مسلمان باید تقوا پیشه کند و بیاد آورد که قبل از اینکه بنام تاجر شناخته شود، یک مسلمان است و از تجارت حرام و هر چیزی که برای دین، اخلاق، عادات و اقتصاد ضرر داشته باشد، باید بپرهیزد، تا مبادا اسلام از همچو حرکات و تصرفات ناشایستی بدنام شده و مورد نکوهش قرار بگیرد. زیرا تاجر، قوی‌ترین انسان فعال جامعه بوده و می‌تواند امور را به بهبودی و یا به بیراهه و فساد سوق دهد.

نوع چهارم: کار در خدمات اجتماعی «عامه»

مراد از خدمات عامه اجتماعی، همان کارهایی است که هر کارگری در عوض کار خود، از بیت المال مسلمین اجرتی را می‌گیرد که از رئیس دولت شروع شده و تا پایین‌ترین کارمند دولت را شامل می‌شود و همه پست‌ها، وظایف یا ماموریت دولتی نامیده می‌شوند. این بخش، از بزرگترین بخش‌های کاری در امت اسلامی می‌باشد و اینان کسانی‌اند که مسؤولیت همه‌ی کارهای دولت اسلامی مثل سیاست، روابط، قضا، اقتصاد، اجتماع، امنیت، تعلیم، رسانه و دیگر خدمات عمومی را بر عهده دارند. بر دوش این طبقه از مردم مسؤولیت بزرگ دینی گذاشته شده که باید نزد خداوند متعال پاسخگو باشند، لذا باید تمام تلاش خویش را به خرج دهند و مخلصانه، صادقانه و بدور از ظلم و خیانت و اختلاس در این میدان گام بردارند. این میدان، بخش بزرگی از نیروی بشری را پوشش می‌دهد، ولی برخی بنابر اغراض خاصی مانند راحت طلبی، شهرت، یا خوف از اشتغال، به کارهای خصوصی که گاهی منجر به خسارت می‌گردد روی می‌آورند. واقعیت نشان می‌دهد که تنها تعداد کمی از مردم از روی اخلاص و رضایت و ضمیر بیدار در وظایف دولتی اراده منفعت رساندن به مردم را دارند.

خدمات عامه اجتماعی اعم از ملکی و نظامی، از ضرورت‌های زندگی می‌باشند، چون برای همبستگی و امرار شئون‌شان جز آن راه دیگری نیست. پس باید صالح‌ترین افراد جامعه بر این پست‌ها گماشته شوند، تا اینکه حقوق محفوظ مانده و صفا و صمیمیت و همبستگی ایجاد گردد و ظلم و ستم و رشوه‌گیری و دیگر انحرافات از تمامی سطوح جامعه رخت بر بندد. کارمندان، نخستین کسانی‌اند که در این میدان، الگو و نقش سازنده در توجیه و راهنمایی افراد جامعه را ایفاء می‌نمایند و نظر به عملکرد آنان امت یا سربلند و یا سرافگنده می‌شوند. بر این اساس تمام کارها به آن بستگی دارد، پس باید توجیه سالم، تنظیم درست، مراقبت و پیگیری که از عناصر مهم در کیفیت سازی کار می‌باشد در نظر گرفته شود، تا خود کفایی و تکامل را در تمامی احتیاجات و خواسته‌ها تضمین نموده و تحقق ببخشد و بالأخره تاثیر مثبت در ادامه روند رشد اقتصاد و شایستگی تولیدات و سلامتی حقوق داشته باشد.

 قضات، فرماندهان ارتش و افراد مسؤول در دولت، در این راستا نقش اساسی داشتند، به خلفای راشدین ش نیز این روند را پیمودند. آن‌ها نیز در انتخاب افراد بسیار دقت می‌کردند تا این‌که فرد اصلح و برازنده‌ترین اشخاص را به وظایف بگمارند، با این وجود نیز بر آن‌ها تکیه کامل نداشتند و همیشه آن‌ها را مورد پیگیری و مراقبت قرار می‌دادند، تا امانت رعایت شده و نیازهای مردم برآورده گردد.

نوع پنجم: کار در رشد و افزایش حیوانات

 مقصد از افزایش ثروت حیوانی، ازدیاد نسل حیوانات با اختلاف انواع‌شان است، چه حیوانات بحری باشد یا بری "خشکه " و یا گوشت آن حلال باشد یا حرام.

حیوانات به چند هدف تربیت می‌شوند، ازجمله: برای خوردن گوشت، نوشیدن شیر، ریستن پشم، استفاده از پوست، استخدام برای حمل و نقل و قلبه، استفاده در جنگ، برای زینت و امور دیگری که مهمترین آن خوردن گوشت و نوشیدن شیر آن است.

اشتغال در افزایش و تربیت حیوانات از مهمترین بخش‌های کار در نزد مسلمانان می‌باشد، زیرا به گوشت و مرکبات آن نیاز دارند و باید در این عرصه خودکفا شوند، تا این‌که محتاج گوشت کشورهای غیر اسلامی نگردند، ساکنان کشورهایی که حلال و حرام در نزدشان مطرح نیست و ذبح غیر شرعی را می‌خورند، در واقع حیوان خود مرده و مردار را می‌خورند که عواقب بدی را برای سلامتی آن‌ها در پی دارد؛ پس مسلمانان باید در چنین مسائل و موضوعاتی تعاون و همکاری داشته باشند تا رشد و تکثیر ثروت حیوانی عمومیت پیدا کند و از احتیاج یافتن به غیرمسلمان استغنا حاصل نمایند. الحمدلله کشور‌های اسلامی از نگاه ثروت‌های مختلف طبیعی از قبیل چراگاه‌ها و علوفه و غیره غنی‌اند و یگانه چیزی که به آن ضرورت محسوس است، همانا توزیع ثروت‌های حیوانی است که می‌تواند زمینه رشد خوب اقتصاد اسلامی را ایجاد می‌کند.

خداوند متعال در سیاق امتنان بر انسان‌ها از وجود این حیوانات و تسخیر آن و نعمت‌های دیگری که از آن‌ها استفاده‌های متنوع می‌نمایند خبر داده فرموده است: ﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ٧١ وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ٧٢ وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ٧٣ [یس: 71-73]

«مگر نمی‌بینند که برخی از آن چیزهایی که دستان ما آفریده است، چهارپایانی است که برای انسان‌ها خلق کرده‌ایم و ایشان صاحب آنهایند؟‏ و چهارپایان را رام ایشان ساخته‌ایم. برخی از آن‌ها را مرکب خود می‌سازند و از برخی دیگر تغذیه می‌کنند».

و نیز می‌فرماید: ﴿وَٱلۡأَنۡعَٰمَ خَلَقَهَاۖ لَکُمۡ فِیهَا دِفۡءٞ وَمَنَٰفِعُ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ٥ وَلَکُمۡ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسۡرَحُونَ٦ وَتَحۡمِلُ أَثۡقَالَکُمۡ إِلَىٰ بَلَدٖ لَّمۡ تَکُونُواْ بَٰلِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ ٱلۡأَنفُسِۚ إِنَّ رَبَّکُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٞ٧ وَٱلۡخَیۡلَ وَٱلۡبِغَالَ وَٱلۡحَمِیرَ لِتَرۡکَبُوهَا وَزِینَةٗۚ وَیَخۡلُقُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٨ [النحل: 5-8]

«و چهارپایان (چون گاو و شتر و بز و گوسفند) را آفریده است که در آن‌ها برای شما وسیله گرما (در برابر سرما، از قبیل پوشیدنی و گستردنی ساخته از پشم و مویشان) و سودهایی (حاصل از نسل و شیر و سواری و غیره) موجود است و از (گوشت) آن‌ها می‌خورید (و در حفظ حیات خود می‌کوشید). و برایتان در آن‌ها زیبایی است بدان‌گاه که آن‌ها را (شامگاهان از چرا) باز می‌آورید و آن‌گاه که آن‌ها را (بامدادان به چرا) سر می‌دهید. ‏آنها بارهای سنگین شما را به سرزمین و دیاری حمل می‌کنند که جز با رنج دادن فراوان خود بدان نمی‌رسیدید. بی‌گمان پروردگارتان (که این‌ها را برای آسایش‌تان آفریده است) دارای رأفت و رحمت زیادی (در حق شما) است.‏ و (خدا) اسب‌ها و اشترها و الاغ‌ها را (آفریده است) تا بر آن‌ها سوار شوید و زینتی باشند (که به دل‌هایتان شادی بخشد، و خداوند) چیزهایی را (برای حمل و نقل و طی مسافات) می‌آفریند که (شما هم اینک چیزی از آنها) نمی‌دانید».

همچنین در آیه‌ی دیگری می‌فرماید: ﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۢ بُیُوتِکُمۡ سَکَنٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ بُیُوتٗا تَسۡتَخِفُّونَهَا یَوۡمَ ظَعۡنِکُمۡ وَیَوۡمَ إِقَامَتِکُمۡ وَمِنۡ أَصۡوَافِهَا وَأَوۡبَارِهَا وَأَشۡعَارِهَآ أَثَٰثٗا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ٨٠ [النحل: 80]

«خدا است که (به شما قدرت آن را داده است که بتوانید برای خود خانه‌سازی کنید و) خانه‌هایتان را محلّ آرامش و آسایش‌تان گردانده است، و از پوست‌های چهارپایان (با ایجاد خواصّ ویژه) چادرهایی برای‌تان ساخته است که در سفر و حضر خود آن‌ها را (به آسانی جابجا می‌کنید و) سبک می‌یابید، و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسایل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدّتی (که زنده‌اید) از آن‌ها استفاده می‌کنید (و پس از پایان این جهان، نه شما می‌مانید و نه نعمت‌های آن».

آیات زیادی وجود دارد که  خداوند متعال با لطف و مرحمت خود حیوانات بری و بحری را برای انسان مسخر گردانده است تا وسیله خوبی برای زندگی و ثروت و مایه آرامش گردد.

در ثروت‌های حیوانی فارم‌های ماهی، مرغداری و سایر پرنده‌ها و انواع شکارهای حلال با اختلاف انواع‌شان داخل است. کار در زمینه رشد و افزایش حیوانات، میدان بزرگی برای طلب رزق و روزی حلال است و تأثیر بسزایی در بالا بردن سطح اقتصاد امت اسلامی دارد.

نوع ششم: کار حرفه‌ای

حرف و احترف یعنی کسب کرد. و مراد از حرفه کسب، است؛ و محترف: به کسی اطلاق می‌شود که کسب کند و یا کار صنعتی انجام دهد، در اثری که از عمر س نقل شده می‌فرماید: «لَحِرْفة أَحَدهم أَشَدُّ علیَّ من عَیْلَته» [16]

«حرفه نداشتن یکی از شما بر من سخت‌تر از اینکه فقیر باشد».

ابن قتیبه می‌گوید: مراد عمر س این است که رسیدگی به فقر و ناداری فقراء برایم ساده‌تر است از اینکه به اصلاح فاسدی بپردازم؛ مانند کسی‌که نه تجارتی دارد و نه سعی و تلاشی برای کسب معاش می‌نماید و اگر سعی هم نماید، صاحب رزق نمی‌گردد.

و از آن جمله گفته می‌شود: محارف. و در جایی دیگر، حرفه را به معنای کسب و حاصل گفته‌اند.[17]

«قال عمر س إِنِّی لأرَى الرَّجُلُ فیُعجبنی فأَقُولُ هَلْ لهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قالوا لا سَقَطَ من عَیْنی»[18]

عمر س می‌فرماید: «زمانی‌که مردی را می‌بینم، خوشم می‌آید و با خود می‌گویم: آیا این مرد حرفه‌ای دارد؟ اگر بگویند: خیر، از چشمم می‌افتد».

پس کار حرفه‌ای عبارت است از: کسب و کار انسان در تمامی عرصه‌هایی که برای دست‌یابی به روزی حلال آموزش دیده، تا در آن کار کند و به نیازهای مردم رسیدگی نماید، مانند معماری، نجاری، آهنگری، نلدوانی، لین دوانی برق، زرگری، حجامت، آبرسانی، خیاطی، رنگ‌مالی، آشپزی، خبازی، ترمیم عراده‌جات و ماشین‌آلات، خطاطی و رسامی، طبابت، دارو سازی و حرفه‌های دیگری که در بین مردم معروف و معمول می‌باشد. حرفه‌های فوق از حیثیت ویژه‌ای در زندگی مردم برخوردار است، چرا که این طبقه از اهل حرفه نیازمندی‌های مردم را تهیه و فراهم می‌کنند، البته هیچ گاه یک فرد به تنهایی نمی‌تواند همه‌ی این حرفه‌ها را آموخته و انجام بدهد و نیز اکثریت مردم از این خدمات و سهولت‌ها بی‌نیاز نیستند.

کسانی می‌توانند از عهده این اعمال برآیند، که در آن کار و حرفه مهارت داشته باشند. لذا به عموم اداراتی که وظیفه‌ی صدور مجوز فعالیت را به عهده دارند، توصیه می‌گردد که به متقاضیان توجه جدی داشته باشند و به مجرد ادعای حرفه‌ای بودن، به آن‌ها جواز فعالیت ندهند، تا عملا مورد امتحان قرار نگیرند، اگر در حرفه‌های خود لیاقت و توانایی داشته باشند خوب؛ در غیر آن نباید مجوز فعالیت به آن‌ها داده شود تا زمانی‌که از شایستگی برخوردار گردند.

این نوع توجه در حقیقت حمایت و حفاظت از حقوق و اموال مردم است، از جانب دیگر زمینه رشد و شایستگی و دقت کاری در بین اهل حرفه ایجاد می‌گردد، تا هرچه بیشتر در مقبولیت کارشان تلاش به خرج دهند و نباید آن‌ها را به کارهایی گمارد که توان آن را ندارند، زیرا این کار هم به جامعه خسارت می‌زند و هم بر خود فرد؛ و در میان مردم بذر خصومت را کاشته و سبب نابودی اموال آن‌ها می‌شود و تاثیرات منفی در رشد اقتصاد می‌گذارد.

کار حرفه‌ای در اسلام از مشغولیت‌های محترم شناخته می‌شود، زیرا به واسطه دستان انسان‌ها انجام می‌گیرد و کار دست از مرغوب‌ترین کسب و کارهاست، طوریکه در حدیث مقدام س آمده که پیامبر ج فرمودند: «مَا أَکَلَ أَحَدٌ طَعَامًا قَطُّ خَیْرًا مِنْ أَنْ یَأْکُلَ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ وَإِنَّ نَبِیَّ اللَّهِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلَام کَانَ یَأْکُلُ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ»[19].

«هرگز کسی غذایی بهتر از غذای دست رنجش، نخورده است. و همانا داود، پیامبر خدا جل جلاله همیشه از دست رنج خود، غذا می‌خورد».

کار حرفه‌ای از وسیع‌ترین میدان‌های کار و زمینه مناسبی برای طلب رزق و روزی می‌باشد، به همین خاطر عدد بزرگی از قوای بشری در این زمینه مشغول هستند، چون مساعد بودن فرصت‌های کاری، عواید بهتر، سهولت روابط و محدود بودن در مسئولیت‌ها و آسایش در تولیدات و سرعت در روند حصول عواید، مورد توجه بوده و علاقه مردم را بخود جلب نموده است.

فوایدی که در کارهای حرفوی وجود دارد بر مسلمانان لازم می‌گرداند که تعداد زیادی از آنان به تعلیم و تدریب در بخش‌های مختلف حرفه‌ای گماشته شوند تا تعلیم تطبیقی و تدریب عملی ببینند و با تقدیم خدمات متنوع به نیازمندی سایر مسلمانان لبیک گفته کفأت عالی و تخنیک وسیعی را به نمایش بگذارند، تا نیازی به ساخته‌ها و تولیدات دشمنان احساس نشود.

نکات فوق شش نوع از انواع مهم کار بود که توضیح گردید و فرصتی خوب و مناسب برای هر جوینده کار است و هیچ گونه محدودیتی در فراروی آن‌ها وجود ندارد. بدون شک راه اندازی کارهای فوق با شایستگی و لیاقت عالی، سبب عزت و سرفرازی مسلمانان شده و دشمنان اسلام را مایوس می‌نماید.

مسأله: کدام نوع کار بهتر است: دانشمندان اسلام در خصوص اینکه کدام کار بهتر است اختلاف نظر دارند؟ با وجود این اختلاف، بر فضیلت کار مشروع اتفاق نظر دارند.

دسته‌ای از دانشمندان کار زراعت را نظر به دلایلی که در مورد آن آمده و تشویق نموده بر سایر کارها فضیلت داده‌اند؛ اما بعضی دیگر گفته‌اند که: حرفه‌های صنعتی بهتر است، چون‌که صد در صد کار دست می‌باشد. و بعضی هم گفته‌اند: بهترین کار، تجارت حلال با صدق و راستی است، چون کار تجارت اکثرا تاجران را به فریب و حیله وادار می‌کند تا از حلال بگذرند، ولی زمانی‌که در مقابل آن ایستادگی نموده و به دنبال رزق حلال باشند و صداقت پیشه کنند، بدون شک بهترین کار خواهد بود. و بعضی گفته‌اند: بهترین کار، جهاد در راه الله است، زیرا از پیامد‌های آن بدست آوردن اموال و املاک کفار است»[20].

با نگرش دقیق به نظریات فوق، روشن می‌گردد که بهترین کسب و کار، کاری است که در رفع نیازمندی‌های ضروری امت و نظر به شرایط زمان مؤثر واقع شود، چرا که در سد احتیاجات امت نیاز و وابستگی به دشمنان اسلام باقی نمی‌ماند؛ زیرا دشمنان اسلام هرگاه مسلمانان را بخود محتاج ببینند، بخاطر تأمین اهداف خودشان، دست همکاری دراز می‌نمایند و از ذلت و احتقار مسلمانان لذت می‌برند و این چیزی است که برای مسلمانان شرعا مناسب و قابل تحمل نیست.

دانستن وضعیت و شرایط زندگی مسلمان در این بابت مهم و لازم است، شاید گاهی صنعت به نفع مسلمانان باشد و آن وقتی است ‌که مسلمانان به صنعت اسلحه و ماشین آلات جنگی به منظور تاثیر اندازی بر دشمن نیاز داشته باشند. و گاهی هم شرایط طوری ایجاب کند که عمل و رشد زراعت را بهتر بدانیم. به این ترتیب گاهی تجارت و گاهی رشد ثروت حیوانی از بهترین کارها خواهد بود آنگاه که ضرورت بیشتری به آن احساس شود. اما اگر مسلمانان از قوت و نیروی همه جانبه برخوردار بوده در برابر دشمنان اسلام سلطنت و حکم‌فرمایی قوی داشته باشند و ضرورت جدی به هیچ نوعی از انواع کارهای فوق نداشته باشند، در آن صورت شاید زراعت از بهترین کارها محسوب ‌شود، چرا که در زراعت، زمینه گسترده کار و اشتغال زایی وسیع برای افراد جامعه ایجاد می‌گردد. والله اعلم



[1]- صحیح بخاری (3/103)، شماره حدیث (2320).

[2]- شرح ابن بطال علی صحیح البخاری (۶/۳۷۵).

[3]- صحیح مسلم بشرح الإمام النووی (۶ /۵۹ـ۶۰)، شماره حدیث (۳۹۴۵).

[4]- المصنف فی الأحادیث والآثار، ابن أبی شیبه (۱/۳۸)، شماره حدیث (۹).

[5]- شرح السنة، بغوی (۷/۳۰۲) شماره حدیث (۳۹۵۵) أبو محمد الحسین بن مسعود، بیروت لبنان، دار الکتب العلمیة، سال نشر 1412 هـ ق 1992 م.

[6]- شرح ابن بطال علی صحیح البخاری (۶/۳۷۶). شماره حدیث (۲۴۴۱).

[7]- التشریع الجنائی الإسلامی مقارنا بالقانون الوضعی (۱/۵۲۶)، عبدالقادرعوده عالم و فقیه و حقوق‌دان، بیروت، لبنان، دار الکتاب العربی.

[8]- عون المعبود شرح سنن أبی داود (۹/ ۲۶۱ـ ۲۷۲)، شماره حدیث (۳۴۵۹) العظیم آبادی، أبوطیب محمد شمس الحق، بیروت لبنان، دارالفکرللطباعة والنشروالتوزیع، سال نشر: 1423هـ ق-2003م.

[9]- الجمع بین الصحیحین البخاری ومسلم، محمد بن فتوح الحمیدی (3/351)، شماره حدیث (2994)، تحقیق: د. علی حسین البواب، تعداد أجزاء: 4، دار النشر / دار ابن حزم - لبنان/ بیروت - 1423هـ - 2002م، چاپ دوم.

[10]- صحیح مسلم بشرح الإمام النووی (۶/۵۴۴)، شماره حدیث (۴۹۲۶).

[11]- تحفة الأحوذی شرح جامع الترمذی (۵/۲۵۸)، شماره حدیث (۱۶۳۷).

[12]- تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی (۱۰/۲۷۹) فصل تا از باب راء؛ محمد بن محمد بن عبدالرزاق الزبیدی، قاهره مصر، دار الهدایة.

[13]- التعریفات، جرجانی (ص: ۷۳)، علی بن محمد بن علی الجرجانی، بیروت لبنان، دار الکتاب العربی للطباعة والنشر والتوزیع، نشر 1405 هـ.

[14]- ضعیف الجامع الصغیر وزیادته، البانی (۱/۳۶۷)، أبو عبدالرحمن محمد ناصر الدین بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم الأشقودی الألبانی، بیروت لبنان، المکتب الإسلامی.

[15]- فتح الباری بشرح صحیح البخاری (۱۱/۲۸ـ ۲۹)، شماره حدیث (۶۰۲۵).

[16]- غریب الحدیث لإبن الجوزی (1/205) أبو الفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد بن علی إبن عبیدالله بن حمادی بن أحمد بن جعفر الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة الأولى، 1985تحقیق:د.عبدالمعطی أمین قلعجی عدد الأجزاء

[17]- غریب الحدیث لابن قتیبه (۱/۳۲۲)، أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبة الدینوری المحقق: د. عبد الله الجبوری الناشر: مطبعة العانی – بغداد الطبعة: الأولى، 1397 عدد الأجزاء: 3

[18]- مصدر قبلی (۱/۳۲۲).

[19]- إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری للقسطلانی (۴/ ۱۹) شماره حدیث (۲۰۷۲). أحمدبن محمد ابن أبی بکر بن الملک أبو العباس شهاب الدین، مصر، المطبعة الکبری الأمیریة، طبع هفتم، سال نشر1323هـ ق.

[20]- فتح الباری بشرح صحیح البخاری (۴/۳۰۴).

عوامل رشد اقتصاد اسلامی

عوامل رشد اقتصاد اسلامی

مسؤولیت انسان در زندگی، آبادانی زمین است و آبادانی زمین بدون اقتصاد و عامل رشد آن امکان ندارد؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَکُمۡ فِیهَا [هود: 61] «او ذاتی است که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است (و نیروی بهره‌وری و بهره‌برداری از آن را به شما عطاء و در شما پدید آورده است».

یکی از وسیله‌های مهم در رشد اقتصاد، کار است که هدف را تحقق می‌بخشد، زندگی بدون کار، جسد بدون روح است، خداوند متعال انسان را به قوت و توانایی ویژه آراسته نموده و او را قادر بر رهبری و اداره زندگی نموده است، تا با کار جدی و پر ثمر به تأمین زندگی فردی و اجتماعی بپردازد.

همچنین ملکیت، عامل تاثیرگذار دیگری در رشد اقتصاد اسلامی است، که در دید اسلام، از جمله راه‌های مشروع بوده و نتیجه جهد و تلاش شخصی انسان در خرید و فروش، زراعت، صنعت و تملک به مباحات و یا بدون سعی و تلاش، مانند نفقه خانم و فرزندان و هبه، وصیت، عطیه و میراث می‌باشد.

همچنان‌که اشاره شد، در رشد اقتصاد اسلامی دو عامل مهم و یا زمینه وجود دارد: یکی: کار و دومی هم ملکیت، و در خصوص هر یک از این دو بحثی خواهم داشت.

کار و کارگر

مفهوم کار در نظام اشتراکی و سرمایه داری، مفهومی بسیار محدود است، چون انتاج و تولیدی که بدست مردم صورت می‌گیرد و افراد جامعه در سرمایه‌گذاری آن حقی ندارند، منحصر به فرد یا حکومت می‌باشد، بلکه از این هم محدودتر است، چون منحصر بر تولید مادی است، نه تولید فنی؛ و نام کارگر در این دو نظام بر همین دسته از مردمی که برای صاحبان کار و سرمایه‌داران رنج می‌کشند اطلاق می‌گردد.[1]

اما مفهوم کار به عنوان وسیله‌ای مهم در رشد اقتصاد اسلامی در مقایسه با دیدگاه‌های فوق الذکر خیلی وسیع و فراگیر می‌باشد، لذا هر جهد و سعی مادی یا معنوی و یا هردو، از دیدگاه اسلام کار محسوب می‌شود. باید گفت که کارگر فابریکه و مدیر آن، و موظف و مامور دولت، تاجر و صاحب زمین، دکتر و انجنیر، همه این اصناف کارگران دولت اسلامی‌اند.

بنابراین کار از دیدگاه اسلام، مفهومی فراگیر بوده و تمام فعالیت‌های مشروع را که در برابر کسب اجرت یا فایده صورت می‌گیرد، در برمی‌گیرد.

کار و فعالیت رضایت بخش در اسلام، عبارت از کار مباح می‌باشد؛ و هر کاری که شرعا جواز نداشته باشد، مقبول و مشروع نیست.

بطور مثال: تجارتخانه‌هایی که سر و کارشان با حرام است، مثل شراب، وسایل وآلات گمراه کننده، مخدرات، سرقت، ستاره شناسی، فال بینی، تعویذات و ترویج زنا و کار‌های مخربی که به رشد و گسترش فاحشه و رذایل اخلاقی کمک می‌کن، آن‌هم از طریق سریال‌های ضد اخلاقی و فیلم‌ها و حکایات و نشریات و مجلاتی که روی هدف خلع اخلاق کار می‌کنند و مدافعین این اندیشه که بطور گسترده به نشر فساد در جوامع اسلامی می‌پردازند. اگر نصوص قرآن و سنت مورد مطالعه قرار گیرد، آشکار می‌شود که اسلام برای آبادانی زمین، به کار دستور داده است، تا رشد چشم‌گیری در اقتصاد صورت گیرد و از بیکاری و تنبلی که عامل بزرگ شکست اقتصاد جامعه است بیم داده شده است؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قُضِیَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ [الجمعة: 10].

«‏آنگاه که نماز خوانده شد، در زمین پراکنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید و خدای را (با دل و زبان) بسیار یاد کنید، تا این که رستگار شوید».

و در جایی دیگر می‌فرماید: ﴿عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرۡضَىٰ وَءَاخَرُونَ یَضۡرِبُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ [المزمل: 20]

«خدا می‌داند که کسانی از شما بیمار می‌شوند؛ و گروهی دیگر برای جستجوی روزی و به دست آوردن نعمت خدا در زمین مسافرت می‌کنند».

و در حدیث صحیح آمده که پیامبر ج فرمود: «مَا أَکَلَ أَحَدٌ طَعَامًا قَطُّ خَیْرًا مِنْ أَنْ یَأْکُلَ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ وَإِنَّ نَبِیَّ اللَّهِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلَام کَانَ یَأْکُلُ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ»[2].

«هیچ‌کس طعامی را نخورده که بهتر از کار دست خود او باشد، و پیامبر خدا داود ÷ از دسترنج خود می‌خورد».

پیامبر ج کارگرانی را که برای رفع نیازهای خود و خانواده خود مشغول کار می‌شوند، از جمله مبارزین راه الله قرار داده است، طوریکه شخصی از نزد پیامبر ج عبور کرد وصحابه به پیامبر ج عرض کردند که از قوت و توانایی جسمی برخوردار است، اگر در راه الله کار می‌کرد، پیامبر ج در ادامه آن فرمودند: «اگر برای رفع نیازمندی فرزندان و خانمش بیرون شده باشد، در راه الله است؛ اگر بخاطر والدینش بیرون شده باشد در راه الله است، اما اگر بیرون شدنش بخاطر فخر و ریاکاری باشد، در راه شیطان است). روایت طبرانی با رجال صحیح.[3]

لذا کار در نظر مردم به هر نوع و شکلی که باشد هرچند کوچک و دشوار و بی‌ارزش هم باشد، از دیدگاه اسلام به مراتب، از سوال کردن و متوصل شدن به گدایی بهتر است، در حدیثی که از پیامبر ج نقل می‌شود می‌فرمایند: «وَالَّذِى نَفْسِى بِیَدِهِ لأنْ یَأْخُذَ أَحَدُکُمْ حَبْلَهُ، فَیَحْتَطِبَ عَلَى ظَهْرِهِ، خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَأْتِىَ رَجُلاً فَیَسْأَلَهُ، أَعْطَاهُ أَوْ مَنَعَهُ»[4].

«به خدا سوگند اگر کسی از شما، طنابش را بر دارد و با جمع کردن و فروختن هیزم، امرار معاش کند، این کار برای او بهتر است از آن که دست گدایی، پیش این و آن دراز کند. و آن هم معلوم نیست که به او چیزی بدهند یا ندهند».

اسلام دروازه گدایی را بسته است، لذا برای هیچ کسی جایز نیست که دست به گدایی بزند، مگر سه دسته از مردم‌ که برای‌شان سوال کردن بطور موقت جایز دانسته شده است؛ این سه در حدیث رسول الله ج مشخص شده‌اند: «الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا لِثَلَاثَةٍ. لِذِی فَقْرٍ مُدْقِعٍ، أَوْ لِذِی غُرْمٍ مُفْظِعٍ، أَوْ لِذِی دَمٍ مُوجِعٍ»[5] «سوال کردن بجز سه گروه برای کسی حلال نیست، برای فقیر فقر زده، بدهکاری که ملزم به پرداخت آن است و کسی‌که مسوولیت پرداخت دیه را بدوش داشته باشد».

اسلام بر کار تشویق نموده و تلاش دارد تا مسلمانان در براه اندازی کار و زمینه آن و رشد و رونق چشمگیر اقتصادی اقدام نمایند و هیچگاه افراد جامعه اسلامی را بر کار معینی مکلف نکرده است، بلکه تمام توجیهاتی که اسلام به آن داده مصروف بودن افراد به نفع جامعه بوده که تقصیری در روند مسوولیت‌هایشان نداشته باشند و در رفع هر نوع کوتاهی و گناه و معصیت تلاش نمایند.

شیخ الاسلام ابن تیمیه / می‌گوید: «غیر از این قول، سایر فقها از یاران امام شافعی و امام احمد بن حنبل و دیگران رحمهم الله، مانند ابو حامد غزالی و ابو الفرج ابن الجوزی می‌گویند: همانا این نوع صنعت کاری مانند: دهقانی، بافندگی و ساختمان‌سازی فرض کفایه بوده، مصلحت‌های مردم بدون آن حاصل نمی‌شود».[6]

همچنین علما گفته‌اند: کار‌هایی که ذکر شد، فرض کفایه می‌باشند، ولی در صورتی‌که کسی بر انجام آن همت نکند و یا این‌که دیگران از انجام آن عاجز باشند، فرض عین می‌گردد؛ مثلا زمانی‌که مردم نیازمند کشاورزی و یا صنعت و بافندگی و معماری گردند در آن‌صورت بر آن‌ها واجب می‌شود و در صورتی که امتناع ورزند، دولت آن‌ها را مجبور می‌کند. [7]

اسلام موضوع کار و اشتغال را امر منصوصی گذاشته است، زیرا نیاز جامعه در این بخش ملموس و مشهود است، ولی جوانب مختلف، شیوه و تنوع کار را نظر به شرایط و احوال زمان به خود انسان‌ها واگذاشته تا بر انجام آن همت گمارند و خواسته‌های‌شان مهیا گردد. هر گاه جمعیت کارگران در محیطی کاهش پیدا کند و تقاضای مردم بیشتر گردد، حاضر می‌شوند تا برای کسب مایحتاج‌ خود پول بیشتری بدهند و این‌جاست که امور کاری نیاز بیشتری به کارگران پیدا می‌کند؛ و این نیازمندی عاملی بزرگ در روی آوردن و توجه مردم به کار شده و بالأخره منجر به رفع نیازمندی‌ها می‌گردد. پس جامعه اسلامی خودش باید برای تنظیم امور دست بکار شود و کار و رشد اقتصاد را در اولویت برنامه‌های خود قرار بدهد، چون دولت مکلف است که توجیه درست و پلان‌های معقول به اتباع خود طرح نماید و نیازهای‌شان را بر طرف سازد.

تأمین روابط بین کارگران و صاحبان کار

موضوع دیگری که مهم است تأمین روابط بین کارگران و صاحبان کار است:

بهبود روند کار نتیجه‌ی درستی و دقت و صداقت در کار است، لذا کارگران مکلف‌اند تا کارهایی را که بدوش‌شان گذاشته شده به بهترین شکل ادا کنند؛ در اسلام به تحسین و درستی در انجام کار، احسان می‌گویند؛ خداوند متعال احسان را در همه چیز فرض کرده است، چنان‌که در حدیث صحیح آمده است: «إِنَّ اللَّه کَتَبَ الْإِحْسَان عَلَى کُلّ شَیْء فَإِذَا قَتَلْتُمْ فَأَحْسِنُوا الْقِتْلَة، وَإِذَا ذَبَحْتُمْ فَأَحْسِنُوا الذَّبْح، وَلْیُحِدَّ أَحَدکُمْ شَفْرَته وَلْیُرِحْ ذَبِیحَته».[8]

«همانا خداوند احسان و نیکی را بر هر چیز واجب نموده است، پس چون کشتید، نیکو بکشید و چون حیوانی را ذبح نمودید، نیکو ذبح کنید، باید تیغ خود را تیز کرده و قربانی خود را راحت نمایید». در موضوع احسان کردن که عبارت از درستی و دقت و رفق در امور است هیچ فرقی بین احسان در عبادت و احسان در کار دنیوی وجود ندارد، چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ١ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَیَوٰةَ لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفُورُ٢ [الملک: 1-2]

«‏بزرگوار و دارای برکات بسیار آن ذاتی است که فرمانروایی (جهان هستی) از آن او است و او بر هر چیزی کاملاً قادر و توانا است. ‏همان ذاتی که مرگ و زندگی را پدید آورده است تا شما را بیازماید کدامتان کارتان بهتر و نیکوتر خواهد بود. و او چیره و توانا، و آمرزگار و بخشاینده است».

زمانی‌که اجیر یا کارگر کار سپرده شده را با کمال امانت‌داری و شیوه مناسب انجام دهد، مسؤولیت ایمانی و وجدانی خود را ادا نموده است و مستحق حقوقش می‌باشد و صاحب کار نیز باید اجرش را بدون تعلل بپردازد. و از حقوق کارگر است که کارفرما نباید وی را بالا‌تر از توانش مکلف به کاری سازد، آن‌چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ [الأعراف: 85]. «و از حقوق مردم چیزی نکاهید».

و در حدیث قدسی فرمودند: «قَالَ اللَّهُ ثَلَاثَةٌ أَنَا خَصْمُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ رَجُلٌ أَعْطَى بِی ثُمَّ غَدَرَ وَرَجُلٌ بَاعَ حُرًّا فَأَکَلَ ثَمَنَهُ وَرَجُلٌ اسْتَأْجَرَ أَجِیرًا فَاسْتَوْفَى مِنْهُ وَلَمْ یُعْطِ أَجْرَهُ»[9]

«خداوند می‌فرماید: سه نفراند که من روز قیامت، خصم آن‌ها خواهم بود. (اول): کسی که به اسم من، پیمان ببندد، سپس، آن‌را نقض کند. (دوم): کسی که شخصِ آزادی را بفروشد و قیمتش را بخورد. (سوم): کسی که از شخصی کار بگیرد و مزدش را ندهد».

تملک و ملکیت خاص و عام و مصادر آن

ملکیت در نظام اقتصاد اسلامی

اسلام همواره سعی دارد که در اذهان و افکار اتباع خود، مفهوم تملک و ملکیت بلا قید و شرط جهان و ما فیها را صرفا به الله تعالی اختصاص دهد که شامل زمین، آسمان، آفتاب، مهتاب ستاره‌ها، کوه‌ها، دره‌ها، حیوانات، گیاهان و همه چیز می‌باشد، بلکه حتی خود انسان و ما یملک او در ملکیت و تصرف الله متعال می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا فِیهِنَّۚ [المائدة: 120]

«ملکیت و حکومت آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن‌ها است، از آن خدا است»

و برای بشر اجازه تملک نسبی داده است که می‌توان آن‌را ملکیت موقت یا عاریه‌ای نامید، چنان‌که می‌فرماید: ﴿وَأَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکُم مُّسۡتَخۡلَفِینَ فِیهِۖ [الحدید: 7]

«و از چیزهایی ببخشید که شما را در آن‌ها نماینده (خود در تصرف، و جانشین دیگران در بدست گرفتن اموال) کرده است».

هر انسان در حیات خود ملکیتی دارد که خواه ناخواه آن‌را بعد از مرگ بر جای می‌گذارد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ٢٦ وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ٢٧ [الرحمن: 26-27]

«همه‌ی چیزها و همه‌ی کسانی که بر روی زمین هستند، دستخوش فنا می‌گردند. ‏و تنها روی ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو می‌ماند و بس».

لذا ملکیت انسان‌ها یک عاریت محض است و مسترد شدنی هست، اما ملکیت حقیقی که اعتبار شرعی دارد، اشیایی است که به انسان نسبت داده می‌شود، چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم [التوبة: 103]

«(ای پیغمبر!) از اموال آنان (که به گناه خود اعتراف دارند و در صدد کاهش بدی‌ها و افزایش نیکی‌های خویش می‌باشند) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را (از رذائل اخلاقی، گناهان و تنگ‌چشمی) پاک داری و (در دل آنان نیروی خیرات و حسنات را رشد دهی و درجات) ایشان را بالا بری».

و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ٢٤ [المعارج: 24]

«‏همان کسانی که در دارایی ایشان سهم مشخّصی است».

خداوند متعال در دو آیه‌ی فوق همان اموالی را به انسان نسبت داده که تضمین کننده سعادت اخروی او می‌باشند. اسلام تملک و ملکیت را در اشیای استهلاکی مباح غیر مقید دانسته است و هر قیدی را که وضع می‌کند بر وسایلی مقید است که ملکیت‌ها بر مبنای آن حاصل می‌شود، و راه غیر مشروع در حصول ملکیت‌ها را محدود و مشخص کرده است، از جمله دست‌یابی به مال و ملکیت از طریق سود، تجارت شراب ومخدرات، تعاملات مبنی بر قمار و یا اجرت گرفتن بر ارتکاب جرایم، مانند سرقت، رشوه، تقلب و اعمالی از این قبیل که شریعت احکام آن‌را به روشنی بیان نموده است.

راه‌های مشروع برای دسترسی به ملکیت‌ها نتیجه تلاش شخصی انسان است که از راه خرید و فروش، زراعت، صنعت‌کاری و یا تصاحب اشیای مباح و گاهی هم تملک بدون تلاش و زحمت بدست می‌آورد، مانند نفقه که خانم و اولاد‌ها حاصل می‌کنند، و نیز آنچه از طریق هبه و وصیت، تحفه و میراث به ملکیت انسان درمی‌آید. بحث بیشتر این موضوع را در ملکیت‌های عام و خاص بیان خواهم کرد.

وقتی اسلام تملک ملکیت را مباح می‌داند، در جانب دیگر حقوقی را بر کسانی‌که مالک نصاب و توانایی مالی هستند واجب گردانده است، همچنان حقی را که فرزندان، پدران، همسران، فقرا و مساکین بر آن‌ها دارند، ادا نمایند و یا زکات را برای مستحقین آن ادا نمایند، بنابرآن زکات در اسلام مشروعیت پیدا کرده است.

از دیگر خوبی‌های نظام اقتصادی، حفظ توازن و تراحم بین افراد جامعه است، بطوری که بر برخی نافرمانی‌ها و مخالفت‌های شرعی، پرداخت مقدار معینی از مال را بنام کفاره لازم گردانده است تا در وجوه خیر به مصرف برسد، مثلا مجامعت با خانم در روز رمضان، شکستن قسم، ظهار و موارد دیگری که در فقه اسلامی به تفصیل بیان شده‌اند. در مجموع شریعت اسلامی به سهمگیری در وجوه خیر تشویق نموده تا بندگان مسلمان از مرحمت بیشتر الله تعالی در آخرت هم بهرمند شوند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَمَن یَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَیۡرٗا یَرَهُۥ٧ [الزلزلة: 7]

«‏پس هرکس به اندازه ذرّه غباری کار نیکو کرده باشد، آن را خواهد دید (و پاداشش را خواهد گرفت»

ونیز می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَآ أَنفَقۡتُم مِّنۡ خَیۡرٖ فَلِلۡوَٰلِدَیۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِینَ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۗ وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ٢١٥ [البقرة: 215]

«بگو: آنچه از (مال و دارایی پاکیزه و) پسندیده صدقه و انفاق می‌کنند از آن پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و واماندگان در راه (و بریده از مال و دارایی خویش) است. و هر کار نیکی که می‌کنید خداوند از آن آگاه است».

از سویی دیگر اسلام از تجاوز در انفاق و اسراف و تبذیر نهی نموده و همزمان از بخل و سختی در انفاق نیز منع نموده است.

موضوع تملک و ملکیت و مشروعیت و تشویق شریعت به آن‌را بیان داشتم، حال تقسیمات عام و خاص آن‌را بر مبنای مصادر آن توضیح می‌دهم که از وسایل مهم در رشد اقتصاد اسلامی شناخته شده است.

اول: زمینه‌های تملک ملکیت عام و منابع آن

1- اوقاف خیری: مراد از وقف " حبس کردن اصل و رایگان کردن منفعت آن در راه خداوند است." [10]و این منفعت حاصله از اصل، مخصوص فرد نبوده و حق تملک آن را ندارد، بلکه از آنِ عموم مردم مستحق است. علما می‌گویند: بهتر است در کارهای خیری همچون: آبادانی مساجد، کفالت اهل علم، بنای مراکز درمانی، انفاق بر اشخاص بی‌بضاعت و اموری که به نفع مردم تمام می‌شود، مصرف شود.

2- حمی امام: عبارت از منع کردن احیای قطعه زمین لامزروع است که ولی امر مسلمانان برای مصلحت عامه وبخاطر استفاده از نباتات و چراگا‌ها مشخص کرده باشد.[11] پس حمی، زمین موات است که به ملکیت عموم مسلمانان و برای تامین خدمات آنها قرار داده مى شود. دلیل این عمل حمی کردن پیامبر ج است: «حِمَى النَّبِیِّ ج، الرَّبَذَةَ لأَهْلِ الصَّدَقَةِ[12]

وهمچنان دلیل دیگر از ابْنِ عُمَرَ: أَنَّ عُمَرَ: «حَمَى الرَّبَذَةَ لِنَعَمِ الصَّدَقَةِ»[13].

3- نیازمندی‌های اساسی؛ آب، علف و آتش: این موارد در ملکیت عموم مردم قرار داشته و شرعا مالک خصوصی ندارد، زیرا از جمله حاجات ضروریِ مشترک المنافع بوده که بدون تلاش شخصی فرد به میان می‌آید؛ و در مورد آن هیچ کسی نمی‌تواند خود را اولی از دیگران بداند، مگر در حالاتی که شرایط روز آن‌را ایجاب کند.

وقتی مسلمانان در سرزمینی اقامت گزینند، حق دارند که در صحرای آن بدون هیچ‌گونه مانعی چهار پایان خود را بچرانند و از آب آن استفاده کنند؛ چرا که هیچ انسانی در بیرون آوردن گیاه و آب آن نقشی ندارد.

4- معادن: معادن عبارت از مواد و ذخایر خشکی و آبی می‌باشند که خداوند متعال در درون زمین قرار داده است تا مردم از آن منفعت بجویند، مانند آهن، مس، مواد سوختی، نمک، طلا، نقره و غیره.

فقها اتفاق نظر دارند که وقتی معدنی در سرزمینی کشف شود، نمی‌تواند در ملکیت خصوصی هیچ فردی درآید، بلکه تحت ملکیت دولت است، به این معنا که ملکیت عموم مردم می‌باشد.

گاهی برخی از علما بر خلاف نظر جمهور فتوا می‌دهند و آن زمانی است که معادن در ملکیت خصوصی شخصی کشف شوند، ولی قول راجح که نظر امام مالک / نیز می‌باشد، این است که این‌گونه معادن در ملکیت بیت المال دولت قرار می‌گیرند و باید به مصالح عموم مسلمانان به مصرف برسند، زیرا مانند عموم منافع عامه می‌باشند و مردم به آن نیاز دارند.[14]

5- زکات: عبارت است از حق مالی واجب بر طایفه مخصوص در زمان مخصوص.[15]

 زکات از جمله مصادر اساسی ملکیت‌های عامه بشمار می‌رود، چنان‌که پیامبر  ج بر آن امر نمودند - «تؤخذ من أغنیائهم وترد إلى فقرائهم»[16] شامل عموم ملکیت‌های عامه می‌شود، مخصوصا بیرون کردن آن برای مستحقینی که قرآن از آن‌ها ذکر نموده است: ﴿۞إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ [التوبة: 60]

«‏زکات مخصوص مستمندان، بیچارگان، گردآورندگان آن، کسانی که جلب محبّتشان (برای پذیرش اسلام و سودگرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام چشم داشته) می‌شود، (آزادی) بندگان، (پرداخت بدهی) بدهکاران، (صرف) در راه (تقویت آئین) خدا، و واماندگان در راه (و مسافران درمانده و دورافتاده از مال و منال و خانه و کاشانه) می‌باشد».

6- جزیه: جزیه عبارت از اموالی است که دولت اسلامی آن‌را از افراد بالغ اهل ذمه و مجوس در مقابل اقامت گزیدن‌شان در زیر چتر دولت اسلامی و دسترسی‌شان به حقوق، می‌گیرد؛ زیرا این گروه زکات مال‌ خود را نیز نمی‌پردازند. این استحقاق باید در سالی یک‌بار و با رعایت عدالت اسلامی و ترحم و بی آن‌که بیش از توان‌شان مکلف شوند، گرفته شود.[17]

7- خراج: خراج عبارت از مالی است که بر اوقات معینی از زمین‌های کفار که تحت تصرف مسلمانان قرار گرفته است اخذ می‌گردد. و یا اینکه زمین را بعد از مصالحه بدست خودشان قرار می‌دهند. بر زمین‌های مملوک افراد غیر مسلمان زکات لازم نمی‌شود لذا بجای زکات، به خراج اکتفا می‌شود.[18]

8- خمس غنائم: مراد از خمس غنایم، اموالی است که از کفار به غنیمت گرفته می‌شود که این اموال به پنج قسمت تقسیم می‌شود و از این پنج قسمت، یک قسمت آن به کسانی داده می‌شود که در قرآن ذکرشان شدآمده است، چنان‌که در آیه مبارکه آمده است: ﴿۞وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ [الأنفال: 41]

«‏(ای مسلمانان!) بدانید که همه غنائمی را که فراچنگ می‌آورید، یک پنجم آن متعلّق به خدا و پیغمبر و خویشاوندان (پیغمبر) و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه است».

سهم خدا و رسول به مصالح عامّه‌ای اختصاص دارد که پیامبر ج در زمان حیات خود و یا پیشوای مؤمنان بعد از ایشان معیّن نموده است. این مراد از خمس غنایم است.[19]

از جمله دلایل این مسأاله حدیث پیامبر ج است، بعد از اینکه موی را از بغل شتر گرفتند، فرمودند: «أیها الناس إنه لا یحل لی مما أفاء الله علیکم قدر هذه إلا الخمس. والخمس مردود علیکم»[20].

«ای مردم از آن چیزی‌که به عنوان فئ، خداوند متعال در اختیارتان قرار داده به اندازه این قدر هم بر من حلال نیست مگر خمس آن که آن هم به شما بر می‌گردد».

9- اموال بی‌صاحب: مراد از آن اموالی است که صاحب نداشته باشد، مثل ترکه کسی که وارث نداشته باشد. یا این‌که غیر از یکی از زوجین، وارثی نداشته باشد، که پس از پرداخت سهم شخص، هر چه باقی ماند، از آنِ بیت المال است. همچنین ودیعه‌ها و اموال سایبه که صاحب آن شناخته نشود. همچنین اموال رشوه که از ملکیت راشی خارج شده، به بیت المال تحویل می‌گردد و به مرتشی برگردانده نمی‌شود، طوریکه رسول الله ج با ابن لتبیه انجام دادند و تحفه‌ها را به دهندگان آن رد ننمودند. [21]

10- حصول عشر از اموال حربی‌ها:

هرگاه کافر حربی به عنوان پناهنده سیاسی وارد قلمرو اسلام شود، در ازای کل مال تجارتی، از او عشر گرفته می‌شود که مربوط به بیت المال می‌باشد.[22]

دلیل آن اثر عمر فاروق س است، آنگاه که یکی از والیانش برایش نوشت که: مردمانی از اهل حرب وارد قلمرو اسلام می‌شوند و اقامت می‌گزینند. در جواب برایشان نوشت: اگر شش ماه اقامت بکنند از آن‌ها عشر بگیر و اگر یک سال اقامت بکنند نصف عشر بگیر. و همچنان به اهل منبج زمانی‌که خواستند برای تجارت وارد سرزمین عرب شوند به عمر س نوشته پیشنهاد دخول شدن کردند، سپس عمر س با اصحاب مشوره کرد و به اتفاق به پرداخت عشر نظر دادند.[23]

 از اهداف ملکیت عامه:

1- دست یافتن کافه مردم به ثروت عامۀ مفیدِ مشترک که شامل ضروریات و دیگر اشیاء است، مانند آب، علف، آتش و نمک که زندگی عامه مردم به آن مرتبط است؛ و وقتی کسی این اشیاء را احتکار بکند، به مثابه تحکم در آینده‌ی مردم بوده و مورد بازپرس قرار می‌گیرد.

2- تأمین نفقات دولت: دولت مسؤول رعایت حقوق مردم است و ایجاب می‌کند بر ادای واجبات خود اقدام نماید، تا خلأها را پر نموده و نیازهای ارتش، فقرا، ایتام و مساکین را مرفوع ساخته و به مسأله امنیت، تعلیم، درمان و کافه خدمات عامه توجه جدی نماید؛ زیرا دولت هیچگاه بدون عواید عامه که ذکر شد، قادر به تأمین این امور نخواهد بود.

3- تشویق به کار‌های خیر، تا این‌که کمک به همه نیازمندان برسد. پس وقف و زکات روش‌های مبارکی هستند که بوسیله آن به رفع نیازهای اعمال خیری چون: مساجد، مدارس، کتاب‌خانه‌ها وشفاخانه‌ها و غیره پرداخته می‌شود.

4- استفاده معقول از ثروت و دارایی به بهترین وجه که مصالح بشریت را تأمین کند، مخصوصا عملی ساختن پروژه‌های بزرگی که افراد و شرکت‌ها از آن عاجزاند، زیرا تحقق آن‌ها نیازمند امکانات و هزینه‌های هنگفتی است، مثلا ساختن شهرک‌های بزرگ صنعتی و یا قابل زرع ساختن زمین‌های بکر و بایر، ساختن بند برق و امثال آن، پس اگر مصادری غنی برای بیت المال ایجاد شود، زمینه عملی سازی پروژه‌های بزرگ مهیا می‌شود که این خود از وسایل مهم و تأثیرگذار در رشد اقتصاد اسلامی است.

دوم: ملکیت‌های شخصی «خاص»

زمینه‌های ملکیت شخصی و مصادر آن:

1- داد و ستد: دلیل آن این قول خداوند متعال است: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ [البقرة: 275] «و حال آن که خداوند خرید و فروش را حلال کرده است». همچنین این فرموده‌ی او تعالی: ﴿وَأَشۡهِدُوٓاْ إِذَا تَبَایَعۡتُمۡۚ [البقرة: 282] «و هنگامی که خرید و فروش (نقدی) می‌کنید (باز هم) کسانی را به گواهی گیرید»

و پیامبر ج می‌فرماید: «التاجر الصدوق الأمین مع النبیین والصدیقین والشهداء».[24] «تاجر صادق و امین با انبیاء، صدیقین و شهدا (حشر) می‌شود».

2- کارکردن به مزد: در نصوص زیادی به کار و کاسبی تشویق شده است، از جمله: «ما أکل أحد طعـاماً خیراً من أن یأکل من عمـل یده وإن نبی الله داود کان یأکل من عمل یده»[25]. «هیچ کس طعام بهتر از کسب دست خود نخورده است، هر آینه داود نبی الله از کسب دست خودش می‌خورد».

و در حدیث دیگری می‌فرماید: «نهى عن استئجار الأجیر حتى یتبین له أجره»[26].

«از اجاره کردن اجیر نهی شده تا این‌که اجرتش را مشخص کند».

3- زراعت: از جمله منابع ملکیت‌های شخصی بوده و شریعت به آن ترغیب کرده است، چنان‌که در آیه‌ی مبارکه می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَیۡهِ ٱلنُّشُورُ١٥ [الملک: 15].

«‏او ذاتی است که زمین را رام شما گردانیده است. در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی خدا بخورید و زنده شدن دوباره در دست او است».

و در حدیث پیامبر ج نیز بیان شده است که: «ما من مسلم یغرس غرساً أو یزرع زرعاً فیأکل منه طیر أو إنسان أو بهیمة إلا کان له به صدقة»[27]. «هر مسلمانی که درختی غرس نماید یا بذری، بیفشاند و انسان، پرنده و یا حیوانی، از آن بخورد، برایش صدقه محسوب می‏گردد».

امام ماوردی / می‌گوید: «اصول مکاسب زراعت و تجارت است و نزد من زراعت پاک‌تر از همه می‌باشد و آن‌را ترجیح می‌دهم، زیرا در بر دارنده‌ی منفعت عمومی و توکل است».[28]

4- احیای موات: مراد از موات، زمین بایر بدون وارث و خارج از اختصاص و ملکیت است. به دلیل این فرموده رسول الله ج: «من أحیا أرضاً میتة فهی له»[29] و در روایتی موقوف از عمر (هر که زمینِ مواتى را احیا کند، آن زمین از آن اوست).

شروط احیای موات:

1)    زمین در ملکیت کسی نباشد.

2)    در داخل محدوده شهر و سکنه نباشد.

3)    از جمله مرافق عامه مانند تفریح گاه وچراگاه و معبر نباشد.

4)    تحقق احیای زمین در مدتی که اکثر آن سه سال است با ایجاد دیوار و اخراج آب و گذاشتن درخت صورت بپذیرد.

5)    اهلیت احیا کننده که توانایی بر احیای زمین را دارا باشد.

6)    اجازه ولی الامر، این شرط نزد امام ابو حنیفه است، اما امام مالک در صورتی آن‌را شرط می‌داند که به شهر وسکنه نزدیک باشد.[30]

5- صنعت کاری وحرفه: اسلام بر صنعت و حرفه تشویق می‌نماید، چنان‌که پیامبر ج فرمود: «أن زکـریا کان نجاراً» «زکریا نجار بود»؛ همچنین ثابت است که یاران پیامبر ج خودشان کار می‌کردند، یعنی اهل حرفه و کار بودند.

1)    هیزم چینی: هر آن چیزی‌که در اختیار و تصرف قرار دادن آن ممکن باشد و در ملکیت کسی نباشد جایز است. پیامبر ج فرمودند: «لَأَنْ یَحْتَطِبَ أَحَدُکُمْ حُزْمَةً عَلَى ظَهْرِهِ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدًا فَیُعْطِیَهُ أَوْ یَمْنَعَهُ»[31].

2)    شکار: شکار عبارت است از بدست آوردن حیوان حلال وحشی از طبیعت، که با آله‌ای که شرعا معتبر است و خارج از ملکیت باشد آن‌را شکار نماید.[32]

دلیل اباحت شکار از قول پروردگار: ﴿أُحِلَّ لَکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَحۡرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَلِلسَّیَّارَةِۖ [المائدة: 96]. «حیوانی که در رودخانه یا در آبگیر زندگی می‌کند و یا در) دریا، و خوردن از (گوشت) آن، برای شما (مقیمان مؤمن که آن را تازه به تازه می‌خورید) و برای (شما) مسافران (مؤمن که آن را خشکیده یا یخ‌زده و یا به صورت کنسرو می‌خورید) حلال است». و نیز می‌فرماید: ﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ مَاذَآ أُحِلَّ لَهُمۡۖ قُلۡ أُحِلَّ لَکُمُ ٱلطَّیِّبَٰتُ وَمَا عَلَّمۡتُم مِّنَ ٱلۡجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ ٱللَّهُۖ فَکُلُواْ مِمَّآ أَمۡسَکۡنَ عَلَیۡکُمۡ وَٱذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِۖ [المائدة: 4]

«از تو می‌پرسند: چه چیزی برایشان حلال شده است؟ بگو: چیزهای پاکیزه برایتان حلال شده است؛ و نیز صید پرندگان و حیوانات شکارگر که شما به عنوان مربیان از آنچه خدایتان آموخته به آن‌ها تعلیم داده‌اید. پس بخورید از آنچه که حیوانات شکاری برای شما نگاه می‌دارند و نام خدا را بر آن ببرید و از خدا بترسید که خدا سریع الحساب است»

3)    پاداش‌های رئیس دولت.

4)    جایزه برای کاری معلوم و مسابقه‌ها.

5)    پذیرفتن هبه و تحفه و عطیه‌ها.

6)    لقطه یا یافته‌های قیمتی.

7)    وصایا و میراث.

8)    مهر.

9)    اموالی که شخص محتاج از مال‌های زکات و صدقات بدست می‌آورد.

10)  اموالی که خانم از شوهر، و اولاد از پدر، به عنوان نفقات واجبه حاصل می‌کنند.

اهداف ملکیت‌های خاص:

1.     زمینه سازی تعاون بین المللی از طریق افراد، مؤسسات غیر دولتی، بر اساس شریک ساختن افراد در کار، به منظور رشد اقتصاد کشور در مجال زراعت و صنعت؛ و انگیزه دادن افراد جامعه از جایگاه مهم‌شان در عمارت زمین. البته در راه اندازی این پروژه مصالح بزرگ فرد و جامعه تأمین می‌گردد.

2.     تحقق یافتن خیر و آسایش برای افراد و منفعت عمومی جامعه از طریق رقابت‌های سالم و عادلانه در میان تولیدکنندگان.

3.     فارغ ساختن دولت از امور تولیدی، چون افراد توانایی تحقق بخشیدن آن‌را دارند و نیازی به مشغول کردن دولت محسوس نیست.

4.     فراهم کردن زمینه اشباع غرایز حب مال و کسب آن و گماشتن‌شان در مجالی که فطرتا بر آن آفریده شدند.



[1]- نحو الثقافة الإسلامیة الأصیلة (ص: ۳۲۸) دکتر عمر سلیمان عبدالله الأشقر، عمان الأردن، دار النفائس للنشر والتوزیع، نشر 1425 ـ 2005 م.

[2]- صحیح بخاری (ص: ۴۰۹)، شماره حدیث (۲۰۷۲).

[3]- صحیح الترغیب والترهیب، شماره حدیث (1692).

[4]- صحیح بخاری (ص: ۲۹۳)، شماره حدیث (۱۴۷۰).

[5]- تحفة الأحوذی شرح جامع الترمذی (۳/ ۳۶۱)، الإمام الحافظ أبی العلاء محمدعبدالرحمن ابن عبدالرحیم المبارکفوری، بیروت لبنان، دار إحیاء التراث العربی سال نشر1422هـ ق -2001م.

[6]- الحسبة (ص / ۳۲) شیخ الإسلام احمدبن عبدالحلیم بن عبد السلام ابن تیمیه، المکتبة الشاملة موافق للمطبوع.

[7]- نحو الثقافة الإسلامیة الأصیلة (ص/۳۳۰).

[8]- صحیح مسلم (6/72)، شماره حدیث (5167) أبو الحسین مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری النیسابوری، ناشر: دار الجیل بیروت دار الأفاق الجدیدة ـ بیروت، تعداد أجزاء: هشت جزء در چهار جلد.

[9]- صحیح بخاری (3/ 90) حدیث (2270).

[10]- المغنی (۸/۱۸۴). شیخ الإسلام موفق الدین أبی محمد عبدالله بن احمد بن محمد المقدسی الحنبلی ابن قدامه؛ الریاض، دار عالم الکتب للطباعة والنشر والتوزیع، 1426ـ 2005 م.

[11]- الأحکام السلطانیة والولایات الدینیة، ماوردی (ص: ۲۸۵). أبو الحسن علی بن محمد بن حبیب البصری البغدادی، بیروت، المکتب الإسلامی للنشر، نشر 1416 هـ.

[12]- معجم الکبیر، طبرانی (۱۲ /۳۷۰)، أبو القاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب بن مطیر اللخمی الشامی، قاهره، مصر، مکتبة ابن تیمیة، چاپ: دوم، و(دار الصمیعی - الریاض / چاپ اول، 1415 هـ - 1994 م).

[13]- المصنف فی الأحادیث والآثار (۵/۶)، ابن أبی شیبه؛ أبو بکر عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی، مکتبة الرشد – الریاض المملکة العربیة السعودیة، چاپ اول، 1409هـ.

[14]- الأحکام السلطانیة والولایات الدینیة، ماوردی (ص: ۳۰۴).

[15]- المجموع شرح المهذب، نووی (۵/ ۳۲۵). «مع تکملة السبکی والمطیعی» دار الفکر.

[16]- صحیح بخاری (2/104)، شماره حدیث: 1395.

[17]- الأحکام السلطانیة والولایات الدینیة (ص: ۲۲۵).

[18]- مرجع قبلی (ص: ۲۳۲).

[19]- بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، کاسانی (۷/۲۰۱ ـ ۲۰۴) الإمام علاء الدین أبی بکر بن مسعود الحنفی الملقب بملک العلماء، بیروت لبنان، دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع، نشر 1420 هـ 2000م.

[20]- سنن نسائی (۷/ ۱۳۱)، شماره حدیث (۴۱۳۸) أبو عبدالرحمن احمد بن شعیب بن علی بن بحر بن سنان بن دینار، حلب سوریة، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة، چاپ سوم، بیروت لبنان، 1414 هـ.

[21]- شرح مشکل الآثار، طحاوی (۱۱ / ۱۰۸) أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة بن عبد الملک بن سلمة الأزدی الحجری المصری المعروف بالطحاوی، بیروت لبنان، مؤسسة الرسالة، چاپ اول- 1415 هـ، 1494 م.

[22]- المغنی (۱۳ / ۲۳۵).

[23]- المصنف، صنعانی (۶/۹۷)، أبوبکر عبدالرزاق بن همام صنعانی، بیروت، لبنان، المکتب الإسلامی، نشر 1403 هـ، چاپ دوم.

[24]- تحفة الأحوذی شرح جامع الترمذی، مبارکفوری (۴/۴۵۰)، شماره حدیث (۱۲۰۹)، الإمام الحافظ أبی العلاء محمد عبدالرحمن ابن عبدالرحیم، بیروت لبنان، دار احیاء التراث العربی، سال نشر: 1422هـ ق -2001م.

[25]- صحیح بخاری: (ص: ۴۰۹)، شماره حدیث (۲۰۷۲).

[26]- السنن الصغیر، بیهقی (۲/۳۲۰) أبوبکر أحمد بن الحسین بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی، جامعة الدراسات الإسلامیة، کراچی ـ پاکستان، چاپ اول، 1410هـ - 1989م.

[27]- صحیح بخاری (3/103)، شماره حدیث (2320).

[28]- فتح الباری، ابن حجر (۴/۳۵۶).

[29]- صحیح بخاری (3/106).

[30]- الأحکام السلطانیة والولایات الدینیة، ماوردی (ص: ۳۷۳) و المغنی: (۸/۱۴۵-۱۸۳).

[31]- صحیح بخاری (ص: ۴۰۹)، شماره حدیث (۲۹۷۴).

[32]- الملخص الفقهی، فوزان (۲/۵۹۳)، شیخ الدکتور صالح بن فوزان بن عبدالله، الریاض المملکة العربیة السعودیة، دار العاصمة للنشر والتوزیع، نشر 1421 هـ 2001 م.

پیامدهای کار مسلمان

پیامدهای کار مسلمان

کار فرد مسلمان ثمره‌هایی دارد که کار کارگر کافر از آن ثمره‌ها برخوردار نیست؛ چرا که هر عمل خیر مسلمان چند برابر سنجیده می‌شود. کار و فعالیت مسلمان دو قسم است:

1.     کار عبادتی محض.

2.     کار عادت و عبادت.

در ذیل این دو مطلب را مورد بحث قرار می‌دهم:

مطلب اول: عبادت محض

بزرگترین و ارزشمند‌ترین کاری که مسلمان به عنوان عبادت خالصانه برای الله متعال انجام می‌دهد، مثل نماز، زکات، روزه، حج، جهاد وغیره، عبادات محض است. مسلمان ثمره‌ی این عبادات صالح و خالصانه را دوبار بدست می‌آورد‌: یک‌بار در دنیا، و یک‌بار در آخرت. مقصود از ثمره‌ی عاجل و دنیوی همان زندگی پر لذت و آسوده خاطری است که انسان در سایه رحمت پروردگار و تطبیق عملی احکام و دستورات خداوند متعال از آن برخوردار می‌شود؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةٗ طَیِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٩٧ [النحل: 97]

«هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، بدو (در این دنیا) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و (در آن دنیا) پاداش (کارهای خوب و متوسّط و عالی) آنان را بر طبق بهترین کارهای‌شان خواهیم داد».

همچنین به آن‌ها مژده‌ی نعمت‌های بهشت جاودان را می‌دهد، قبل از اینکه از دنیا رحلت کنند، چنان‌که می‌فرماید: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٦٢ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ لَا تَبۡدِیلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٦٤ [یونس: 62-64]

«هان! بی‌گمان دوستان خداوند ترسی بر آنان (از خواری در دنیا و عذاب در آخرت) نیست و (بر از دست رفتن دنیا) غمگین نمی‌گردند (چرا که در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا است که بسی والاتر و بهتر از کالای دنیا است). ‏(دوستان خداوند) کسانی‌اند که ایمان آورده‌اند و تقوا پیشه کرده‌اند.‏ برای آنان در دنیا (به هنگام مرگ) و در آخرت (در هنگام رستاخیز) بشارت (به خوشبختی و نیکبختی) است. سخنان خدا، (یعنی وعده‌هائی که خدا به پیغمبرانش مبنی بر پیروزی و بهروزی و سعادت دو جهان داده است) تخلّف‌ناپذیر است. این (چیزی که در دنیا و آخرت بدانان مژده داده می‌شود) رسیدن به آرزو و رستگاری بزرگی است».

دریافت مژده‌ بر نعمت‌ها، گاهی از طریق رویای صالحه می‌باشد که خود انسان می‌بیند و یا کسی دیگر او را می‌بیند؛ و یا در زمان جان کندن، فرشتگان مژده‌ی بهشت و آمرزش را به او می‌دهند؛[1] چنان‌که الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ٣٠ [فصلت: 30]

«کسانی که می‌گویند: پروردگار ما تنها خدا است، و سپس (بر این گفته خود که اقرار به وحدانیّت است‌ می‌ایستند؛ و آن را با انجام قوانین شریعت عملاً نشان می‌دهند؛ و بر این راستای خداپرستی تا زنده‌اند) پابرجا و ماندگار می‌مانند (در هنگام آخرین لحظات زندگی) فرشتگان به پیش ایشان می‌آیند (و به آنان مژده می‌دهند) که نترسید و غمگین نباشید و شما را بشارت باد به بهشتی که (توسّط پیغمبران) به شما (مؤمنان) وعده داده می‌شد».

مسلمان باری دیگر ثمرات عمل نیک خود را در آخرت حاصل می‌کند. و بی شک این ثمره، بزرگترین ثمره‌ای است که همه انتظار آن‌را می‌کشند و افراد برای رسیدن به آن با یکدیگر رقابت می‌کنند؛ و آن ثمره، بهشت جاویدان و نعمت‌های آن است، بهشتی که نهرهای جاری در آن وجود دارد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿بُشۡرَىٰکُمُ ٱلۡیَوۡمَ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ [الحدید: 12]

«(و فرشتگان بدیشان مبارک‌بادی می‌گویند و می‌فرمایند:) مژده باد! که امروز به بهشتی درمی‌آیید که در زیر (کاخ‌ها و درختان) آن، رودبارها جاری است و جاودانه در آنجا بسر می‌برید و می‌مانید. پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ، این است (خوش باشید).

در این بهشت هر چیزی که بخواهند، هر چیزی که سبب خنکی چشم و آرامش دل‌شان گردد، چیزهایی که جز پروردگار کسی از آن خبر ندارد، وجود دارد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٧ [السجدة: 17]

«هیچ کس نمی‌داند، در برابر کارهایی که (مؤمنان) انجام می‌دهند، چه چیزهای شادی‌آفرین و مسرّت‌ بخشی برای ایشان پنهان شده است».

‏«مَآ أُخْفِیَ لَهُمْ»: چیزهایی که برای آنان پنهان شده است. مراد مواهب عظیم و نعمت‌های فراوانی است که برای مؤمنان تهیّه دیده شده است. «قُرَّةِ أَعْیُنٍ»: مایه‌ی روشنایی چشم. مراد چیزهای شادی‌آفرین و مسرّت‌بخش است.‏[2]

از خداوند متعال می‌خواهیم که به فضل و رحمت خود ما را از اهل بهشتش قرار دهد.

مطلب دوم: کار عادت و عبادت

هر کاری که عبادت محض نباشد، یا کار عادت است و یا هم عبادت و هم عادت. عادت گاهی حرام است و گاهی هم مباح، در صورتی‌که حرام باشد در انجام آن انسان مرتکب گناه می‌گردد؛ و اگر مباح باشد، انجام آن مشروع و جایز است و این موضوع مورد بحث ما است که ذیلا آن‌را توضیح می‌دهیم.

کاری که از روی عادت انجام ‌گیرد از نگاه نیت فاعل آن، به دو قسم تقسیم می‌گردد:

1-   فاعل کار در انجام آن نه مرتکب گناهی می‌شود و نه اجری بر آن مترتب می‌شود.

2-   فاعل کار مستحق دو اجر می‌گردد.

کار‌هایی که انسان بخاطر انجام آن نه پاداشی کسب می‌کند و نه گناهی، عبارت است از هر کاری که عادت محض و مباح بوده و خارج از نیت خیر و شر باشد، مانند مباحات که صرفا به قصد منافع و رشد اقتصاد و تجارت و غیره باشد. مثل سایر تجارت‌های مباح که تنها به قصد سود و منفعت است، بدون در نظر داشتن اجر و ثواب و نیت نفع رسانی به مسلمانان و خود کفایی آن‌ها و مقاصدی مانند آن. پس انسان در برابر این چنین کار‌هایی و امثال آن نه ثوابی کسب می‌کند و نه گناهی. و اکثر کار‌های انسان‌ها از این قبیل می‌باشند.

کار‌ی که انسان بخاطر انجام آن دو بار اجر می‌گیرد، عبارت است از: هر عمل مباحی که مسلمان همزمان به قصد حصول منفعت و کسب ثواب اخروی در نظر داشته باشد، مثل زراعت به قصد فایده و صدقه و خیرات؛ و مصنوعات در فابریکه‌ها به قصد منافع و فراهم کردن وسایل ضروری؛ و استخراج معادن به هدف تأمین ما یحتاج مسلمانان از منابع طبیعی و تجهیزات نظامی؛ نوشتن و تایپ کتب بخاطر کسب و نیز آموزش فرزندان اسلام و ایجاد انگیزه در جوانان مسلمان و نجات آن‌ها از خطرات جهل و نادانی در برابر جنگ‌های فکری و غیره.

هر کار مباحی که مسلمان می‌خواهد انجام دهد، باید در چارچوب دستورات شریعت اسلام باشد؛ و به نحوی اراده منفعت رساندن به مسلمانان را در نظر بگیرد، بر این اساس هر کارگری مستحق دو اجر و پاداش می‌گردد، یکی اجر عاجل و دیگری اجر آجل، البته وجود این نوع کار را در بین سایر کار‌های انسان به ندرت دریافت می‌نمایید.

بدیهی است برای این‌که در ضمن عادات، قصد عبادت را داشته باشیم، نیازی به افزایش انرژی و کار بیش از حد نیست، داشتن صرف نیت کسب اجر و ثواب، کافی و معتبر است. با عرض تأسف باید گفت که در این زمینه که خیرات فراوانی نیز در بر دارد، اکثر مسلمانان در غفلت بسر برده و در معمای زندگی فرورفته و این فرصت را از دست داده‌اند.

از مطالب فوق دریافتیم که کارهای مسلمانان با در نظر گرفتن نیت، همواره عبادت است و تنها نیاز به نیت و اراده است نه چیز دیگر؛ و وجود آن موجب رستگاری و کامیابی در دنیا و آخرت و زندگی لذت‌بار دنیوی است و در آخرت سبب ورود همیشگی و جاویدان در بهشت پروردگار و کسب رضایت پروردگار می‌باشد.

کارهای که ضامن خود کفاییها میگردند

دیدگاه اسلام و مسلمانان از کار با سایر ملت‌ها فرق دارد، اسلام کار را وسیله‌ی زندگی شناخته نه هدف وغایت، بنابر آن برای رفع نیازمندی‌ها می‌توانند از انواع کارها ضرورت‌شان را بدور از افراط و تفریط انتخاب کنند. فراهم نمودن کار، برای رفع ضرورت‌های زندگی هر چند زیاد یا کم باشد، وطیفه‌ی ولی امر مسلمانان است که موارد مصالح ملت را شناسایی نموده به مشوره اهل حل و عقد اقدامات لازم را حسب مصلحت‌های عامه به هدف رسیدگی به حاجات و به کار اندازی افراد و غیره ایفا نماید.

لذا این موضوع را در مباحث آتی توضیح می‌دهم:

کار در اسلام وسیله است نه هدف

زمانی‌که انسان کافر تنها بخاطر دنیای خود کار می‌کند، مسلمان نباید صرفا بخاطر کسب حلال دنیایی کار کند، بلکه علاوه بر آن، اجر و ثواب آخرت را نیز مدنظر قرار دهد. لذا کار دنیوی برایش یک وسیله است نه هدف، با آنکه اکثر نیازمندی‌های او را مرفوع می‌سازد، این یک فضل و مرحمت الهی است که به هرکس بخواهد، می‌دهد. چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ٣٢ [الأعراف: 32].

«(ای محمّد! زشتی کارِ افتراء تحلیل و تحریم را بدیشان خاطرنشان ساز و به آنان) بگو: چه کسی زینت‌های الهی را که برای بندگانش آفریده است و همچنین مواهب و روزیهای پاکیزه را تحریم کرده است‌؟ بگو: این (نعمت‌ها و موهبت‌های حلال و) چیزهای پاکیزه، برای افراد باایمان در این جهان آفریده شده است (و دیگران نمی‌بایست از آن استفاده کنند. ولی در این دنیا بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست، و این هم از رحمت واسعه خدا و لطف او است. امّا) در روز قیامت این‌ها همه در اختیار مؤمنان قرار می‌گیرد (و دیگران به کلّی از آن محروم می‌گردند). این چنین آیات (خود را درباره احکام حلال و حرام) برای کسانی توضیح و تشریح می‌کنیم که آگاهند و می‌فهمند».

امروز نظام‌های حاکم در جهان رفاه، آسایش، ثروت و دست‌رسی به مال و دارایی را یگانه هدف اساسی فرد قرار داده، در راستای حصول آن در تلاش هستند؛ و جامعه نیز رسیدن به آن‌را منتهای هدف خود می‌داند، بنابر آن تمدن امروز تمدن مادی است، تفاوتی ندارد که نظام اشتراکی سوسیالستی باشد و یا سرمایه‌داری غربی. مدافعین نظام سرمایه‌داری بخاطر تحقق اهداف‌شان مبادی دین و همه‌ی ارزش‌های اخلاقی را پامال نمودند. اما دین اسلام برای افراد جامعه اخلاق و ارزش‌ها را احیا نموده که در آن مال و ثروت تنها وسیله است نه هدف و مرام.

هدف اساسی در اسلام وصول به ذات پروردگار است؛ چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥٠ [الذاریات: 50]

«به سوی (عبادت) خدا بشتابید. من بیم‌دهنده‌ی آشکاری از سوی او برای شما هستم (و پیغمبری من با دلائل و معجزات، برای شما روشن است)».

پروردگار عالم معبود ماست و تنها او را می‌پرستیم و بسوی او سعی می‌ورزیم؛ و به رحمت او امیدواریم و از عذابش بیم داریم. نماز و روزه و قربانی ما برای اوست و در زندگی بر اساس فرامین او تعالی گام برداشته و پیوسته در این مسیر روان هستیم، در راه او زندگی را قربانی می‌نماییم و هیچ‌گاه دریغ نمی‌ورزیم و هیچ بدیلی را در برابر آن نمی‌شناسیم، در راستای تحقق این هدف عالی، نیاز به مال داریم و از مال برای استواری و استقامت جسم خود که روح ما در آن قرار دارد، بهره می‌بریم، همچنین از آن برای اعمار و آبادانی زمین استفاده می‌کنیم تا این‌که مطابق دستور خداوند متعال استوار شود؛ پس مال در اسلام وسیله است نه هدف و غایت؛ به همین خاطر اسلام ما را تشویق نموده تا مال را خادم قرار دهیم نه مخدوم، پیامبر ج حب مال و پرستش کننده آن‌را مذمت کرده و می‌فرماید: عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س، عَنِ النَّبِیِّ ج، قَالَ: «تَعِسَ عَبْدُ الدِّینَارِ، وَالدِّرْهَمِ، وَالقَطِیفَةِ، وَالخَمِیصَةِ، إِنْ أُعْطِیَ رَضِیَ، وَإِنْ لَمْ یُعْطَ لَمْ یَرْضَ»[3].

«بندۀ دینار و درهم و پارچۀ نفیس، نابود باد. زیرا اگر به او عطا شود، خرسند می‌گردد و اگر عطا نشود، خشمگین و ناراحت می‌شود. (چنین شخصی) هلاک و سر نگون باد (تا جایی که) اگر خاری به پایش خلد، کسی پیدا نشود که آنرا در آورد. خوشا به حال بنده‌ای که با سری ژولیده و پاهایی غبار آلود، عنان اسبش را در راه الله بدست گیرد. اگر در خط مقدم جبهه، مأمور حراست شود، حراست کند و اگر مأموریتش، پشت جبهه باشد، آنجا نیز به وظیفه‌اش عمل نماید. (این شخص، نزد مردم، هیچگونه جایگاهی ندارد طوریکه) اگر اجازه بخواهد، به او اجازه نمی‌دهند و اگر شفاعتی کند، کسی شفاعتش را نمی‌پذیرد».

مال در اسلام زینت و متاع با ارزشی است، اما زینت دنیا و متاع آن نابود شدنی است؛ ارزش بزرگ در اسلام، متاع اخروی می‌باشد، بنابر این قرآن انسان را تشویق می‌کند تا بوسیله‌ی متاع دنیوی، برای کسب و حصول متاع اخروی بکوشد؛ آنجا‌که می‌فرماید: ﴿وَٱبۡتَغِ فِیمَآ ءَاتَىٰکَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ ٱلدُّنۡیَاۖ [القصص: 77]

«‏به وسیله آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را بجوی (و بهشت جاویدان را فرا چنگ آور) و بهره خود را از دنیا فراموش مکن (و بدان که تو هم حق حیات داری و باید از امتعه و لذائذ حلال استفاده بکنی و به خویشتن برسی».

وقتی مسلمان برای دنیای خویش کار می‌کند، هدف نهایی‌اش همین نیست، بلکه آن‌را وسیله‌ای برای تحقق یافتن هدف و غایتی که بخاطر آن آفریده شده است قرار می‌دهد؛ خداوند متعال همه چیز را خلق کرده و در اختیار انسان گذاشته تا عبادتش که همانا هدف آفرینش است انجام بپذیرد، چون قیام این هدف برمبنای یک سلسله کارهای مختلف دنیوی استوار است. با این مفکوره مسلمان کارهایش را در ضوابط و محدوده‌های شرعی و با هدف والا انجام می‌دهد. پس در نزد مسلمان هدفمند یگانه معیار در شناسایی کار همین است.

گاهی هم مسلمان بخاطر هدف بزرگ، کاری را رها می‌کند، در حالی‌که بزرگترین عاید و ثروت مالی را برایش فراهم می‌سازد، و شاید هم وسیله رشد اقتصادش باشد، ولی آنرا بخاطر نامشروع بودنش ترک کرده و به کار دیگری مشغول می‌شود؛ و شاید در راستای چنین کاری، هزینه بزرگی را نیز صرف کرده باشد، ولی چون می‌خواهد با دستور شرع هم‌گام باشد، آن را رها می‌کند. چنین است راه و روش مسلمان در قبال کار و اشتغال، و این است میزان حق در هر کاری.



[1]- تفسیر ابن کثیر (۲/۴۲۳).

[2]- تفسیر نور (ص / ۸۷۳) دکتر مصطفی خرم دل، تهران، ایران، نشر احسان، سال نشر: 1388 هـ ش.

[3]- صحیح بخاری(8/92) شماره حدیث: 6435.

ضررهای ترک کار بر اقتصاد اسلامی

ضررهای ترک کار بر اقتصاد اسلامی

ترک کار پیامدهای بد و گسترده‌ای را بر دین، جامعه و اقتصاد اسلامی می‌گذارد؛ از جمله:

الف: مختل کردن دین و عقیده

ترک کار به فقر می‌انجامد و از اثرات منفی فقر در دین شخص این است که وی را به دروغ و وعده خلافی وا می‌دارد، چنان‌که پیامبر ج می‌فرماید: «إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا غَرِمَ، حَدَّثَ فَکَذَبَ، وَوَعَدَ فَأَخْلَفَ».[1]

«وقتی انسان بدهکار شود، دروغ می‌گوید و خلف وعده می‌کند».

دین اسلام با ایجاد کار خطرات بیکاری را برطرف ساخت و از متاثر شدن عقیده، اخلاق و سلوک افراد جامعه حفاظت نمود و این جلوگیری منجر به حفظ خانواده و جامعه می‌گردد و بر استقرار و تمسک و اخوت افراد جامعه می‌افزاید. ما مسلمانان هنگامی‌که کار را ترک می‌کنیم، غالبا مجبور به استخدام افراد مختلف اجنبی می‌گردیم که از ملت‌ها و ادیان مختلفی‌اند و برای انجام کار مسلمانان فرستاده می‌شوند؛ و تحقیقات نشان داده است که اکثر این کارگران خارجی در راستای اهدافی خاص و با حمایت سازمان‌ها و مؤسسات کشور‌های بیرونی که دشمنی دیرینه با مسلمانان دارند، در کشورهای اسلامی مشغول به کار می‌شوند، تا از این طریق به ضرر مسلمانان و برای افساد آن‌ها بکوشند و یا علیه اهل اسلام تجسس نموده و اسرار و نوایا و نقاط ضعف و قوت ایشان را دریابند، این برنامه‌ از سوی همان کشورها و مؤسسات طرح‌ریزی و برنامه ریزی شده است.

از جمله دلایل واضح و آشکار مطالب فوق، وجود کارمندان مؤسسات خارجی در کشور‌های اسلامی زیر فقر و جنگ زده است که از رهبری و مدیریت سالم و کارامدی برخوردار نیستند؛ همچنین حرکات و روش برخورد خادمه‌های غیر مسلمان که در خانه‌های مسلمانان در کشور‌های اسلامی، به ویژه دول عربی مشغول به کاراند؛ این خانم‌های کارگر زیر عنوان کار و تربیت اطفال، اعمالی را مرتکب شدند که واقعا تکان دهنده است، این‌ها چیزهایی هستند که همیشه می‌شنویم، اما اموری که دیده و شنیده نمی‌شوند، بسیار خطرناک‌تر و زشت‌تر خواهند بود. بطور مثال گروهی از این خادمه‌ها برای نشر و ترویج فسق و فجور و اظهار دین باطل و دعوت به آن تحت حمایت همان مؤسسات و نهاد‌ها می‌آیند. و همه ما شاهد نقش و نگار صلیب و کلمات و شعار‌های الحادی در مصنوعات و تولیدات‌شان، مثل جانمازها، ظروف نوشابه، وسایل خانه و... هستیم. و این خللی است که مانع کار کردن مسلمانان می‌شود.

ب: برتری جویی گسترده دشمنان اسلام علیه اقتصاد اسلامی

اگر مسلمانان کار و فعالیت انجام ندهند، برای دسترسی به وسایل و آلات مختلفی که نیاز مبرم به آن دارند و بخشی از زندگی امروزی را تشکیل می‌دهد، مجبوراند که از دشمنان‌شان استمداد کنند و اسلام‌ستیزها هرگز به تمام خواسته‌های آن‌ها لبیک نخواهند گفت و داده‌های‌شان با یک سری شروط اهانت آمیز همراه خواهد بود. و مسلما تولیداتی با کیفیت و سطح پایین را در اختیار مسلمانان قرار خواهند داد و از ارائه ماشین‌آلات و تولیدات پیشرفته به مسلمانان ابا می‌ورزند و یا اسرار تولیدات خود را برای‌شان فراهم نخواهند کرد، تا این‌که مسلمانان بطور مستمر به تولیدات آن‌ها نیاز داشته باشند و امت اسلام را مصرف گرا بار آورده و تولیدات مستهلک خود را به خورد آن‌ها دهند و این روند ادامه یابد و در تمام عرصه‌های تولید همچنان برتر و موفق‌تر از مسلمانان باشند.

امروزه این واقعیت را همه می‌دانند که دشمنان اسلام سرّ مصنوعات غیر استهلاکی را می‌پوشانند، چه رسد به اینکه آنرا را در اختیارشان قرار بدهند، در حالیکه مسلمانان اجازه ساخت و ساز آلات استهلاکی را دارند ولی تجارت و فابریکه‌های بیگانگان مشغول آن هستند. دشمنان اسلام برای استمرار روند بهره‌جویی از خیرات کشور‌های اسلامی و احتکار و برتری‌خواهی خود تلاش می‌کنند، در واقع تقصیری متوجه دشمنان نیست، بلکه گناه و کوتاهی همه بدوش مسلمانان است که فرصت‌های کاری‌شان را به دیگران واگذار کرده‌اند.

ج: شیوع جرائم در بین مسلمانان

اسباب ارتکاب جرائم بی‌شمار است، از جمله: بیکاری، نیازمندی، حب انتقام، و غیره. پس اگر مسلمانان کار نکنند، جوانان‌شان گمراه شده و قربانی جرائم و بدبختی‌ها می‌گردند که علت آن بیکاری است. با بررسی وضعیت مسلمانان، بخصوص در شرایط کنونی در می‌یابیم که جوانان ما قربانی جنگ فکری و یورش رسانه‌های جهانی هستند که به هر جریمه و فجور ضد اخلاقی دعوت می‌دهند. و از طرف دیگر کارگران غیر مسلمان با اختلاف اعتقادات و مذاهب‌شان انواع انحرافات و وسایل و امکانات ارتکاب جرائم را با خود دارند، مانند سرقت، جادوگری، زنا، هم جنس گرایی و غیره که از عادات محیط و کشور خودشان است و آن‌ها را بخاطر انتقام‌جویی از مسلمان در بین آن‌ها ترویج و انجام می‌دهند که همه این‌ها از مفاسد ترک کار مسلمانان است.

د: ضعف و ناتوانی اقتصاد مسلمانان

عامل مهم و قوی که در ضعف اقتصاد مسلمانان نقش دارد، ترک کار است که آن را از دو نگاه مورد بررسی قرار می‌دهیم:

اول: تعطیل شدن انتاج و تولیدات مسلمان: به این معنا که مسلمان مکلف به تأمین هزینه‌های زندگی خود است، هزینه‌هایی چون هزینه‌های درمانی، اجتماعی و غیره، اما از آن سو هیچ عاید و تولیدی ندارند و این‌جاست که یک شخص مصرف‌گرا و باری بر دوش اقتصاد امت می‌باشد.

دوم: بیرون شدن ثروت نقدی کشور‌های اسلامی به خارج از کشور:

این روند به شیوه‌های مختلف صورت می‌پذیرد، در کشور‌های عربی اکثر کارگران غیر مسلمان‌اند و ثروت بزرگی را از این کشورها به کشور‌های غیر اسلامی انتقال می‌دهند؛ و خیرات و منابع طبیعی برخی از این کشورها را به بهانه‌های گوناگون مورد استفاده مقرار می‌دهند و این شکستی بزرگ برای اقتصاد مسلمانان است. این وضعیت مسلمانان به شکل عمومی است، اما وقتی بطور خاص و موردی بررسی شود و قدرت تولیدی کارگر مسلمان با تولید کارگر غیر مسلمان دیده شود، قابل مقایسه نیست، بنابر اسباب و عوامل موثری که وجود دارد. مشکل هم در این نقطه است.

هـ: ضعف جسمی و انحطاط در معنویات مسلمانان

بدن انسان نیازمند تقویت و رشد است و بهترین چیزی که جسم را تقویت می‌کند، کار است، چون کار انسان را مجبور می‌کند تا در تقویت تمام جسم خود بکوشد و این خواه ناخواه پیش می‌آید. البته دسترسی به قوت بدنی بدون کار امکان ندارد، تقویت بدن برای مسلمانان بسیار مهم و ضروری است، تا همیشه سالم باشند و عقل و فکرشان بطور طبیعی کار کند و بتوانند سنگینی زندگی پرچالش را تحمل نمایند و از توانایی کامل برای رد مکر و بهانه‌های دشمنان اسلام برخوردار باشند. با ترک کار مسلمانان از قوت و طاقتی که دارند از هم پاشیده و بهم می‌خورند و اقتصادشان از رشد و ترقی به تنزل و عقب ماندگی بر می‌گردد، بالاخره زمینه تسلط دشمنان مساعد شده و انواع بیماری‌ها و آفات دامن‌گیر زندگی آن‌ها می‌گردد. از سویی دیگر معنویات آن‌ها نیز از هم می‌پاشد و به هموم و مصیبت‌ها مبتلا می‌شوند و شیرینی زندگی دنیا برای‌شان تلخ گردیده در نفس‌های‌شان ذلت و خواری اسقرار پیدا می‌کند و مشاهده می‌کنند که در هر نقطه‌ای کامیابی از آن کفار است. تا آنکه خودباختگی و استسلام در بین اهل اسلام آشکار می‌شود؛ و واقعیت‌های امروزی شاهدی بر این مدعی است.



[1]- صحیح بخاری (ص/ ۴۷۳)، شماره حدیث (۲۳۹۷).