اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به تشکر نمودن از نیکی دیگران و رفتار مشابه با فاعل آن و دعا برای وی؛

ترغیب به تشکر نمودن از نیکی دیگران و رفتار مشابه با فاعل آن و دعا برای وی؛ و آنچه درباره‌ی کسی وارد شده که از صاحب نعمتش تشکر نمی‌کند

1388- 967- (1) (صحیح) وَعَنْ عبدالله ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنِ اسْتَعَاذَ بِاللَّهِ فَأَعِیذُوهُ، وَمَنْ سَأَلَکُمْ بِاللَّهِ فَأَعْطُوهُ، وَمَنِ اسْتَجَارَ بِاللَّهِ فَأَجِیرُوهُ، وَمَنْ آتَى إِلَیْکُمْ مَعْرُوفًا فَکَافِئُوهُ، فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَعْلَمُوا أَنْ قَدْ کَافَأْتُمُوهُ».

رواه أبو داود والنسائی -واللفظ له-، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرطهما". [مضى هنا 8- باب/ رقم (8)].

از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که با توسل به نام الله از شما پناه خواست او را پناه دهید. و کسی که با توسل به نام الله از شما چیزی طلبید پس به او بدهید. و کسی که با توسل به نام الله امان خواست او را امان دهید. و هرکس به شما نیکی نمود، پاداشش را با نیکی بدهید، اگر چیزی نیافتید که پاداش نیکی او را جبران کند، برایش دعای خیر کنید تا اینکه بدانید جبران نیکی‌های او کرده‌اید».

0-569- (1) (ضعیف جداً) ورواه الطبرانی فی "الأوسط" مختصراً قال: «مَنِ اصْطَنَعَ إِلَیْکُمْ مَعْرُوفًا فَجَازُوهُ، فَإِنْ عَجَزْتُمْ عنْ مُجَازَاتِهِ فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَعلَمُوا أَنَّکُمْ قَدْ شَکَرْتُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ یُحِبُ الشَّاکِرِینَ»([1]).

طبرانی در «الأوسط» به صورت مختصر روایت نموده که: «هرکس به شما نیکی کرد، او را پاداش نیک دهید و اگر از پاداش دادن وی ناتوان بودید، برای او دعا کنید تا بدانید شکرگذاری کرده‌اید چراکه خداوند سپاسگذار است و کسانی را که شکر نعمت می‌کند دوست دارد».

1389-968- (2) (حسن لغیره) وَعَنْ جَابِرٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ أُعْطِیَ عَطَاءً فَوَجَدَ فَلْیَجْزِ بِهِ، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَلْیُثْنِ، فَإِنَّ مَنْ أَثْنَى فَقَدْ شَکَرَ، وَمَنْ کَتَمَ فَقَدْ کَفَرَ([2])، وَمَنْ تَحَلَّى بِمَا لَمْ یُعْطَ، کَانَ کَلَابِسِ ثَوْبَیْ زُورٍ».

رواه الترمذی عن أبی الزبیر عنه وقال: "حدیث حسن غریب". ورواه أبو داود عن رجل عن جابر، وقال: "هو شرحبیل بن سعد".

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس هدیه‌ای به او داده شد و توانایی جبران آن را دارد، پس باید آن را جبران کند و اگر توانایی جبران ندارد پس به مدح و ستایش او بپردازد، زیرا کسی که مدح و ستایش نماید درواقع تشکر کرده و کسی که کتمان کند مرتکب کفر [نعمت] شده است و کسی که خود را به وسیله‌ی چیزی بیاراید که به او نبخشیده‌اند مانند کسی است که دو لباس دروغین بر تن کرده است».

(حسن لغیره) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" عن شرحبیل عنه، ولفظه: «مَنْ أُولِیَ مَعْرُوفًا فَلَمْ یَجِدْ لَهُ جَزاءً إِلَّا الثَّنَاءَ، فَقَدْ شَکَرَهُ، وَمَنْ کَتَمَهُ فَقَدْ کَفَرَهُ، وَمَنْ تَحَلَّى بِبَاطِلٍ، فَهُوَ کَلَابِسِ ثَوْبَیْ زُورٍ».

 (قال الحافظ): "وشرحبیل بن سعد تأتی ترجمته".

و در روایت ابن حبان آمده است: «هرکس به او نیکی شد و توانایی قدردانی جز با مدح و ستایش را نداشته باشد، پس [با این کار] از او تشکر کرده؛ و کسی که کتمان کند مرتکب کفر [نعمت] شده است. و کسی که خود را به وسیله‌ی باطلی بیاراید مانند کسی است که دو لباس دروغین بر تن کرده است».

(صحیح) وفی روایة جیّدة لأبی داود: «مَنْ أُبْلِیَ فَذَکَرَهُ، فَقَدْ شَکَرَهُ، وَمَنْ کَتَمَهُ، فَقَدْ کَفَرَهُ».

و در روایت ابو داود آمده است: «هرکس به او نیکی شود و آن را بیان کند، شکر آن را به جا آورده و کسی که آن را کتمان کند، بدان [نعمت] کفر ورزیده است».

 (من أبلی) یعنی: هرکس به وی نعمتی داده شود. و (الإبلاء): به معنای «الإنعام» عطا و بخشش می‌باشد.

1390-969- (3) (صحیح) وَعَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ صُنِعَ إِلَیْهِ مَعْرُوفٌ، فَقَالَ لِفَاعِلِهِ: (جَزَاکَ اللَّهُ خَیْرًا) فَقَدْ أَبْلَغَ فِی الثَّنَاءِ».

از اسامه بن زید س روایت است که می‌گوید: رسول الله ج فرمودند: «هرکس به او نیکی شود و به انجام دهنده‌ی آن بگوید: (جزاک الله خیرا) یعنی: خداوند به تو جزای خیر عطا کند، سپاس و تشکر خود را به بهترین وجه ادا کرده است».

(وفی روایة): «مَن أُولیَ مَعرُوفاً، أَو أُسدِیَ إِلَیهِ مَعرُوفٌ، فَقَالَ لِلَّذِی أَسدَاهُ: (جَزَاکَ اللهُ خَیراً)؛ فَقَد أَبلَغَ فِی الثَّنَاء».

رواه الترمذی([3]) وقال: "حدیث حسن غریب". قال الحافظ: "وقد أسقط من بعض نسخ الترمذی"([4]).

و در روایتی آمده است: «کسی که به او نیکی شود و یا به او فایده‌ای رسانده شد و او به انجام دهنده‌ی آن بگوید: (جزاک الله خیرا) یعنی: خداوند به تو جزای خیر عطا کند، سپاس و تشکر خود را به بهترین وجه ادا کرده است».

0-970- (4) (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی فی "الصغیر" مختصراً: «إِذَا قَالَ الرَّجُل [لِأَخِیهِ]: جَزَاکَ اللَّهُ خَیْرًا، فَقَدْ أَبْلَغَ فِی الثَّنَاءِ»([5]).

و طبرانی در «معجم الصغیر» به صورت مختصر روایت می‌کند: «هرگاه مردی به برادرش بگوید: (جزاک الله خیرا) یعنی: خداوند به تو جزای خیر عطا کند، سپاس و تشکر خود را به بهترین وجه ادا کرده است».

1391-570- (2) (ضعیف) وَعَنِ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَشْکَرَ النَّاسِ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى أَشْکَرُهُمْ لِلنَّاسِ».

از اشعث بن قیس س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «شکرگذارترین مردم در برابر خداوند، شکرگذارترین آنها در برابر مردم است».

0-971- (5)- (صحیح) وفی روایة: «لَا یَشْکُرُ اللَّهَ مَنْ لَا یَشْکُرُ النَّاسَ».

رواه أحمد، ورواته ثقات([6]).  

و در روایتی آمده است: «کسی که از مردم تشکر نکند، شکر خداوند را به جا نیاورده است».

0-571- (3) (ضعیف جداً) ورواه الطبرانی من حدیث أسامة بن زید بنحو الأولى([7]).

1392-972- (6) (حسن لغیره) وَعَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ أُتِیَ إِلَیْهِ مَعْرُوفٌ فَلْیُکَافِئْ بِهِ، وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَلْیَذْکُرْهُ، فَإِنَّ مَنْ ذَکَرَهُ، فَقَدْ شَکَرَهُ، وَمَنْ تَشَبَّعَ بِمَا لَمْ یُعْطَ، فَهُوَ کَلَابِسِ ثَوْبَیْ زُورٍ».

رواه أحمد، ورواته ثقات؛ إلا صالح بن أبی الأخضر.

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس به او نیکی شد پس باید جبران کند و هرکس توانایی جبران ندارد، باید آن را بیان کند، زیرا کسی که آن را بیان کند، شکر آن را به جا آورده و کسی که افتخار کند به آنچه به او بخشیده نشده مانند کسی است که دو لباس دروغین بر تن نموده است».

1393-973- (7) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لَا یَشْکُرُ اللَّهَ مَنْ لَا یَشْکُرُ النَّاسَ».

رواه أبو داود، والترمذی وقال: "صحیح".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که از مردم تشکر نکند، شکر خداوند را به جا نیاورده است».

(قال الحافظ): "روی هذا الحدیث برفع (الله) وبرفع (الناس)، وروی أیضا بنصبهما، وبرفع(الله) ونصب (الناس)، وعکسه، أربع روایات".

1394-974- (8) (حسن لغیره) وَرُوِیَ عَنْ طَلْحَةَ - یعنی ابن عبیدالله - س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ أُولِیَ مَعْرُوفًا فَلْیَذْکُرْهُ، فَمَنْ ذَکَرَهُ فَقَدْ شَکَرَهُ، وَمَنْ کَتَمَهُ فَقَدْ کَفَرَهُ».

رواه الطبرانی.

از طلحه بن عبیدالله س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که به او نیکی شده باشد، باید آن را بیان کند، و هرکی ان را بیان نماید، شکر آن را به جا آورده است و کسی که آن را کتمان کند کفر آن نعمت نموده است».

0-975- (9) (حسن لغیره) ورواه ابن أبی الدنیا من حدیث عائشة([8]).

1395-976- (10) (حسن صحیح) وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْقَلِیلَ لَمْ یَشْکُرِ الْکَثِیرَ، وَمَنْ لَمْ یَشْکُرِ النَّاسَ، لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ. التَّحَدُّثُ بِنِعْمَةِ اللَّهِ شُکْرٌ، وَتَرْکُهَا کُفْرٌ، وَالْجَمَاعَةُ رَحْمَةٌ، وَالْفُرْقَةُ عَذَابٌ».

رواه عبدالله بن أحمد فی "زوائده" بإسناد لا بأس به([9])، ورواه ابن أبی الدنیا فی "کتاب اصطناع المعروف" باختصار.

از نعمان بن بشیر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که شکر [نعمت] کم را نکند شکر [نعمت] زیاد را نخواهد کرد. کسی که از [نیکی] مردم تشکر نکند شکر خداوند را هم نخواهد کرد. بیان کردن نعمت خداوند شکر است و ترک بیان آن کفر نعمت است. جماعت و یکدلی رحمت است و اختلاف و تفرقه عذاب است».

1396-977- (11) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَتِ الْمُهَاجِرُونَ: یَا رَسُولَ اللهِ! ذَهَبْتِ الْأَنْصَارُ بِالْأَجْرِ کُلِّهِ! مَا رَأَیْنَا قَوْمًا أَحْسَنَ بَذْلًا لَکَثِیرٍ، وَلَا أَحْسَنَ مُوَاسَاةٍ فِی قَلِیلٍ مِنْهُمْ، وَلَقَدْ کَفَوْنَا الْمُؤْنَةَ، قَالَ: «أَلَیْسَ تُثْنُونَ عَلَیْهِمْ، وَتَدْعُونَ لَهُمْ؟». قَالُوا: بَلَى. قَالَ: «فَذَاکَ بِذَلِکَ».

رواه أبو داود والنسائی، واللفظ له.

از انس س روایت است که مهاجرین گفتند: ای رسول الله ج! انصار تمام اجر و پاداش‌ها را از آن خود کردند؛ ما هیچ گروهی را ندیده‌ایم که در هنگام ثروتمندی همانند این‌ قوم بذل و بخشش کنند و در زمان تنگدستی دلسوزی و یاری کنند. هزینه‌های زندگی ما را جبران کردند. رسول الله ج فرمود: «آیا از آنها مدح و ستایش نکرده و برای آنها دعا نمی‌کنید؟» گفتند: بله! فرمود: «پس این در برابر آن».


 

9- کتاب الصوم



([1]) قلت: فی إسناد الطبرانی فی "الأوسط" رقم (29) (عبدالوهاب بن الضحاک)، وهو متروک کذبه بعضهم، وقد خرجته فی "الضعیفة" (5310)، ولم یفرق الجهلة الثلاثة کما هی عادتهم بینه وبین حدیث ابن عمر الصحیح والمشار إلیه، فقد أحالوا هنا على الحدیث الصحیح! موهمین أن الحدیث هنا صحیح بلفظیه!!

([2]) منظور کفر نعمت است چنانکه ترمذی می‌گوید. و حدیث نعمان در این باب به شماره (10) در این مساله صریح است.

([3]) قال الناجی (120/ 2): "هذا یوهم أنَّ الترمذی رواه باللفظین المذکورین، وإنما رواه بالأول فقط، ختم به "کتاب البر والصلة" من "جامعه"، وأخرجه النسائی فی "عمل الیوم اللیلة". وأما اللفظ الثانی المذکور فلا أدری لمن هو". قلت: وباللفظ الأول أخرجه النسائی فی "عمل الیوم واللیلة" (221-222/ 180)، والطبرانی فی "الصغیر" (رقم 8- الروض)، والبیهقی فی "الشعب" (3/ 521/ 9137)، والأصبهانی فی "الترغیب" (1/ 480/ 1146). وأما اللفظ الثانی فالظاهر أنَّه ملفق من أکثر من حدیث من المؤلف أو غیره، سهواً أو عمداً، کما یفعل (رزین البدری). والله أعلم.

([4]) قلت: "وهو ثابت فی نسختنا، وفی الأطراف". قاله الناجی.

([5]) قلت: لیس هو من حدیث أسامة کما یوهمه صنیع المصنف، وإنما هو عند الطبرانی بهذا اللفظ من حدیث أبى هریرة، وقد استفاد هذا المعلقون الثلاثة وتشبعوا به! ومع ذلک لم یستدرکوا الزیادة!! وإشارة إلى أنه لیس من حدیث أسامة أعطیته رقماً خاصاً، وقد خرجته وتکلمت على إسناده فی "الروض النضیر" (1052-1053)، والزیادة منه. وکذلک هو فی "مصنف عبد الرزاق" (2/ 216/ 3118)، و"ابن أبی شیبة" (9/ 70/ 6569)، و"مسند الحمیدی" (460/ 1160) وغیرهم.

([6]) قلت: رواه عن الأشعث بإسنادین ولفظین، هذا أحدهما، وفیه جهالة، والآخر فیه انقطاع، لکن له شاهد قوی بخلاف هذا، ولذلک أوردته مع شاهده فی "الصحیح". وخرجتهما فی "الصحیحة" (416)، ووعدت فیه بتخریج اللفظ الأول، ثم تبیّنت أنی أخطات فأخرجته فی "الضعیفة" (5339) فإذا وجد فی مکان آخر مصححاً فقد رجعت عنه، سائلاً المولى سبحانه وتعالى المغفرة، «رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا». وأما الجهلة الثلاثة فلم یفرقوا بین اللفظین أیضاً فصدروهما بالتحسین!

([7]) یعنی الروایة المذکورة هنا. وفی إسنادها عند الطبرانی (1/ 135/ 425) عبدالمنعم بن نعیم، وهو متروک. ومن طریقه البیهقی فی "الشعب" (6/ 516/ 9118).

([8]) قلت: أخرجه فی "قضاء الحوائج" (90/ 78)، ورجاله ثقات غیر صالح بن أبی الأخضر، وهو صالح یستشهد به. وقد رواه عنه أحمد کما تقدم قبل حدیثین، فکان الأولى عزوه إلى ابن أبی الدنیا أیضاً، فهو مکرر بلا فائدة هناک.

([9]) هذا یشعر بأنَّ الإمام أحمد نفسه لم یروه! ولیس کذلک، فقد أخرجه فی موضعین من "مسنده" (4/ 278 و375)، وفی الموضعین رواه ابنه أیضاً، وإن من جهل الثلاثة وتخلطاتهم أنهم عزوه (1/ 733) لعبدالله بن أحمد وفیه أبو عبدالرحمن عن الشعبی، ولم یعرفه الهیثمی، وهو القاسم بن الولید وهو ثقة، وسائره ثقات، وفی بعضهم کلام یسیر، فهو حسن. وانظر "ظلال الجنة" (1/ 44-45). وإن من عجائب الهیثمی أنه عزا الحدیث لعبدالله بن أحمد دون أبیه، وبزیادة منکرة، وقد تکلمت علیها فی "الضعیفة" برقم (4854).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد