ترغیب به ذکر الله در بازارها و مواضع غفلت و بیتوجهی
2477-1694- (1) (حسن لغیره) عَنْ عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ، فَقَالَ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ، وَلَهُ الحَمْدُ، یُحْیِی وَیُمِیتُ، وَهُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الخَیْرُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ، وَمَحَا عَنْهُ أَلْفَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ، وَرَفَعَ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ دَرَجَةٍ».
از عمر بن خطاب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس هنگام ورود به بازار بگوید: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ، وَلَهُ الحَمْدُ، یُحْیِی وَیُمِیتُ، وَهُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الخَیْرُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) «هیچ معبود بر حقی که شایستهی عبادت باشد جز الله وجود ندارد، یکتا و بیشریک است و مالکیت و ستایش تنها برای او است، زنده میکند و میمیراند درحالیکه خودش زنده است و نمیمیرد. هرچه خیر و نیکی است تنها به دست او است و او بر هر چیزی توانا است». خداوند یک میلیون نیکی برای او نوشته و یک میلیون گناه را از او پاک کرده و یک میلیون درجه بر درجات او میافزاید».
رواه الترمذی وقال: "حدیث غریب". (قال المملی): "وإسناده متصل حسن، ورواته ثقات أثبات، وفی أزهر بن سنان خلاف، وقال ابن عدی: أرجو أنَّه لا بأس به. وقال الترمذی فی روایة له مکان (ورفع له ألف ألف درجةً): "وبنى له بیتاً فی الجنة". ورواه بهذا اللفظ ابن ماجه وابن أبی الدنیا والحاکم وصححه؛ کلهم من روایة عمرو بن دینار- قهرمان آل الزبیر- عن سالم بن عبدالله عن أبیه عن جده.
0-1695- (2) (حسن) ورواه الحاکم أیضاً من حدیث عبد الله بن عمر مرفوعاً أیضاً وقال: "صحیح الإسناد". کذا قال، وفی إسناده مسروق بن المرزبان؛ یأتی الکلام علیه([1])".
2478-1049- (1) (ضعیف موقوف) وَعن أبی قِلابَةَ قال: الْتَقَى رَجُلانِ فی السُّوقِ، فقالَ أحَدُهما لِلآخَر: تَعالَ نَسْتَغْفِرِ الله فی غَفْلَةِ الناسِ، فَفَعلا، فماتَ أحدُهما، فَلَقِیَه الآخرُ فی النومِ فقال: عَلِمْتَ أنَّ الله غَفَر لنا عَشِیَّة الْتَقَیْنا فی السوق؟
رواه ابن أبی الدنیا وغیره.
از ابوقلابه روایت است: دو نفر در بازار یکدیگر را ملاقات کردند که یکی از آنها به دیگری گفت: بیا در حال غفلت مردم، از خداوند متعال طلب مغفرت کنیم. پس چنین کردند. یکی از آنها مُرد و دیگری او را در خواب دید که گفت: میدانی خداوند متعال روزی که یکدیگر را در بازار ملاقات کردیم، ما را بخشید؟.
2479-1050- (2) (ضعیف معضل) وَعَنْ یَحْیَى بْن أَبِی کَثِیرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج لِرَجُلٍ: «لَا تَزَالُ مُصَلِّیًا قَانِتًا مَا ذَکَرْتَ اللهَ قَائِمًا، أَوْ قَاعِدًا، أَوْ فِی سُوقِکَ أَوْ فِی نادِیکَ».
رواه البیهقی مرسلاً، وفیه کلام([2]).
از یحیی بن ابی کثیر روایت است که رسول الله ج به مردی فرمود: «پیوسته در نماز و دعا هستی مادامی که ایستاده یا نشسته یا در بازار یا در مجلس، ذکر خداوند کنی».
2480-1051- (3) (ضعیف معضل) وَعن مالکٍ([3]) قال: بلغنی أن رسول الله ج کان یقول: «ذاکرُ الله فی الغافلین؛ کالمقاتِل خَلْفَ الفارِّینَ، وذاکرُ الله فی الغافلین؛ کغُصْنٍ أخْضرَ فی شجرٍ یابسٍ».
از مالک روایت است: به من خبر رسیده که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه خداوند را در میان غافلان یاد میکند همچون جنگجویی است که ورای فرار کنندگان میجنگد و کسیکه خداوند را در میان غافلان یاد میکند، همچون شاخهی سبزی است در درختی خشک».
وفی روایة: «مِثْلُ الشجرة الخَضْراءِ فی وسَطِ الشَّجرِ الیابِسِ، وذاکرُ الله فی الغافلینَ مثلُ مصباحٍ فی بیتٍ مُظلم، وذاکرُ الله فی الغافلین یُریهِ الله مَقْعَدهُ فی الجنَّة ([4]) وهو حیٌّ، وذاکرُ الله فی الغافلین یُغفرَ له بعَدَدِ کلِّ فَصیحٍ وأَعجم».
و در روایتی آمده است: «همچون درخت سبزی است در میان درختان خشک؛ و کسیکه خداوند را در میان غافلان یاد کند، همچون چراغی است در خانهای تاریک؛ و کسیکه خداوند را در میان غافلان یاد کند، درحالیکه زنده است خداوند متعال جایگاه وی را در بهشت به او نشان میدهد؛ و کسیکه خداوند را در میان غافلان یاد کند، به تعداد تمام انسانها و حیوانات مورد مغفرت قرار میگیرد».
و(الفصیح): انسانها، فرزندان آدم؛ و (الأعجم): چهارپایان.
ذکره رزین، ولم أره فی شیء من نسخ "الموطأ".
0-1052- (4) (ضعیف) إنما رواه البیهقی فی "الشعب" عن [عمران بن مسلم و]([5]) عباد بن کثیر- وفیه خلاف - عن عبدالله بن دینار عن عبدالله بن عمر قال: قال رسول الله ج. فذکره بنحوه.
(ضعیف جداً) ورواه أیضاً عن عباد بن کثیر عن محمد بن جحادة عن سلمة بن کهیل عن ابن عمر، وزاد فیه: «وَذَاکِرُ اللهِ فِی الْغَافِلِینَ یَنْظُرُ اللهُ إِلَیْهِ نَظْرَةً لَا یُعَذِّبُهُ بَعْدَهَا أَبَدًا، وَذَاکِرُ اللهِ فِی السُّوقِ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ نُورٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
قال البیهقی: "هکذا وجدته لیس بین سلمة وبین ابن عمر أحد، وهو منقطع الإسناد غیر قوی".
و از ابن عمر ب افزون بر این، روایت است که: «و کسیکه خداوند متعال را در میان غافلان یاد کند، خداوند متعال به او نظری میافکند که پس از آن هرگز او را عذاب نمیکند و کسیکه خداوند را در بازار یاد کند در روز قیامت به تعداد هر مویی، نوری برای وی خواهد بود».
2481-1053- (5) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «ذَاکِرُ اللَّهِ فِی الْغَافِلِینَ؛ بِمَنْزِلَةِ الصَّابِرِ فِی الْفَارِّینَ».
رواه البزار، والطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" بإسناد لا بأس به([6]).
از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه خداوند متعال را در میان غافلان یاد میکند، همچون مجاهد صبوری در میان فرار کنندگان از میدان جهاد است».
2482-1052- (6) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ عِصْمَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَحَبُّ الْعَمَلِ إِلَى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، سُبْحَةُ الْحَدِیثِ، وَأَبْغَضُ الْأَعْمَالِ إِلَى اللهِ؛ التَّحْرِیفُ». فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللهِ! وَمَا سُبْحَةُ الْحَدِیثِ؟ قَالَ: «یَکُونُ الْقَوْمُ یَتَحَدَّثُونَ وَالرَّجُلُ یُسَبِّحُ». قُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ! وَمَا التَّحْرِیفُ؟ قَالَ: «الْقَوْمُ یَکُونُونَ بِخَیْرٍ فَیَسْأَلُهُمُ الْجَارُ وَالصَّاحِبُ؟ فَیَقُولُونَ: نَحْنُ بِشَرٍّ؛ [یَشْکُونَ]([7])».
رواه الطبرانی.
از عصمه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوبترین اعمال نزد خداوند سبحه الحدیث است و منفورترین اعمال نزد خداوند تحریف است. گفتیم: ای رسول خدا، سبحه الحدیث چیست؟ فرمود: «اینکه گروهی مشغول سخن گفتن هستند و مردی تسبیح میگوید». گفتیم: تحریف چیست؟ فرمود: «گروهی که در خیر و خوبی هستند و چون همسایه و دوست در این مورد از آنها میپرسد، میگویند: در شر به سر میبریم و از این حالت شکایت داریم».
4 -(الترغیب فی الاقتصاد فی طلب الرزق والإجمال فیه، وما جاء فی ذم الحرص وحب المال)
([1]) یعنی فی خاتمة کتابه، وقد قال فیه الحافظ: "صدوق له أوهام". قلت: وقد توبع عند الحاکم. ووقع فی الأصل: (مرزوق)، وهو خطأ لم یتنبه له المعلقون الثلاثة!!
([2]) لعله یعنی لأنه رواه فی "الشعب " (1/ 412/ 569) من طریق أبی بکر قال: سمعت یحیى... فإن أبا بکر هذا لم أعرفه. ومن تعالم الثلاثة المعلقین أنهم أعلوه بأن (یحیى) مدلس! وهذا إنما یعل به إذا عنعن عن غیره، وهنا کما ترى قد أعضله؛ فإنه تابع تابعی، فقول المؤلف: "مرسلاً" لیس دقیقاً، وقد قلدوه!!
([3]) هو مالک بن أنس إمام دار الهجرة صاحب "الموطأ"، ولیس هو فیه کما یأتی من المؤلف. وقد غفل المعلقون الثلاثة عنه فلم ینتبهوا لخطئهم الفاحش الذی وقع فی طبعتهم المحققة! ففیها "وعن مالک بن الحویرث رضی الله عنه قال: بلغنی. . ."!!!
([4]) وفی نسخة "من الجنة".
([5]) زیادة من "الشعب" (1/ 411/ 565) و"جزء ابن عرفة" (66/ 45)، وعنه رواه البیهقی. والروایة التالیة هى عنده (567) عباد بن کثیر وحده، وهو متروک.
([6]) کذا قال، وفیه من لم یوثقه غیر ابن حبان، وهو مجهول کما قال ابن القطان، وهو مخرج فی "الضعیفة" (672).
([7]) سقطت من الأصل، وکذا "المجمع"، واستدرکتها من "کبیر الطبرانی" (17/ 186) و"الجامع الکبیر". وهو مخرج فی "الضعیفة" (3986).
ترغیب به طلب رزق و روزی در صبح زود و جز آن؛ و آنچه دربارهی خواب صبح آمده است
2471-1693- (1) (صحیح لغیره)
عَنْ صَخْرِ بن وَدَاعَةَ الْغَامِدِیِّ الصحابیِّ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «اللَّهُمَّ بَارِکْ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا». وَکَانَ إِذَا بَعَثَ سَرِیَّةً أَوْ جَیْشًا بَعَثَهُمْ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ. وَکَانَ صَخْرٌ تَاجِرًا، فَکَانَ یَبْعَثُ تِجَارَتَهُ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ؛ فَأَثْرَى وَکَثُرَ مَالُهُ.
رواه أبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه. وابن حبان فی "صحیحه". وقال الترمذی: "حدیث حسن، ولا یعرف لصخر الغامدی عن النبی ج غیر هذا الحدیث".
از صخر بن وَداعة الغامدیِ صحابی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوندا! برای امتم در صبح و اول روزشان برکت قرار بده». و رسول الله ج هر وقت سریه یا لشکری را به مأموریتی میفرستاد، آنها را در ابتدای روز میفرستاد. صخر فرد تاجری بود و کاروان تجارت خود را اول روز میفرستاد، پس ثروتمند شده و مالش زیاد گردید.
(قال المملی) عبد العظیم: "رووه کلهم عن عمارة بن حدید عن صخر، وعمارة بن حدید بجَلیّ؛ سئل عنه أبو حاتم الرازی؟ فقال: مجهول. وسئل عنه أبو زرعة؟ فقال: لا یُعرف. وقال أبو عمر النَّمَری: صخر بن وداعة الغامدی، وغامد فی الأزد، سکن الطائف، وهو معدود فی أهل الحجاز، روى عنه عمارة بن حدید وهو مجهول، ولم یروِ عنه غیر یعلى الطائفی، ولا أعرف لصخر غیر حدیث "بورک لأمَّتی فی بکورها"، وهو لفظ رواه جماعة عن النبی ج" انتهى کلامه. (قال المملی) /: "وهو کما قال أبو عمر، قد رواه جماعة من الصحابة عن النبی ج، منهم علی، وابن عباس، وابن مسعود، وابن عمر، وأبو هریرة، وأنس بن مالک، وعبد الله بن سلام، والنواس بن سمعان، وعمران بن حصینن وجابر بن عبد الله، وبعض أسانیده جید، ونُبَیط بن شریط؛ وزاد فی حدیثه "یوم خمیسها"([1])، وبریدة، وأوس بن عبد الله، وعائشة، وغیرهم من الصحابة رضی الله عنهم أجمعین، وفی کثیر من أسانیدها مقال، وبعضها حسن، وقد جمعتها فی جزء، وبسطت الکلام علیها".
2472-1045- (1) (ضعیف) وَرُوِیَ عن عائشة ل قالت: قال رسول الله ج: «باکِروا([2]) طلَبَ الرِّزْقِ؛ فإنَّ الغُدُوَّ بَرَکَةٌ ونَجاحٌ».
رواه البزار والطبرانی فی الأوسط
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «صبح زود برای کسب رزق اقدام کنید، چراکه در صبح زود برکت و پیشرفت و ترقی نهفته است».
2473-1046- (2) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ عُثْمَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الصُّبْحَةُ تَمْنَعُ الرِّزْقَ».
از عثمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خواب در سپیدهدم مانع رزق میشود».
رواه أحمد([3]) والبیهقی وغیرهما، وأورده ابن عدی فی "الکامل"، وهو ظاهر النکارة.
2474-1047- (3) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ج قَالَتْ: مَرَّ بِیَ رَسُولُ اللهِ ج وَأَنَا مُضْطَجِعَةٌ مُتَصبِّحَةٌ، فَحَرَّکَنِی بِرِجْلِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا بُنَیَّةُ! قَوْمِی اشْهَدِی رِزْقَ رَبِّکِ، وَلَا تَکُونِی مِنَ الْغَافِلِینَ؛ فَإِنَّ اللهَ یَقْسِمُ أَرْزَاقَ النَّاسِ مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ».
رواه البیهقی.
از فاطمه لدختر رسول الله ج روایت است که میگوید: درحالیکه بر پهلو دراز کشیده و هنگام سپیده دم در خواب بودم رسول الله ج از کنار من گذشت و مرا با پای خود تکان داد و فرمود: دخترم، برخیز و شاهد رزق پروردگارت باش و از غافلان مباش. چراکه خداوند متعال رزق و روزی مردم را مابین طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم میکند».
2475- ورواه أیضاً عَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللهِ ج عَلَى فَاطِمَةَ بَعْدَ أَنْ صَلَّى الصبْحَ وَهِیَ نَائِمَةٌ ... فَذَکَرَه بِمَعْنَاهُ([4]).
2476-1048- (4) (ضعیف) وروى ابن ماجه من حدیث عَلِیٍّ س قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ج عَنِ النَّوْمِ([5]) قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ».
و ابن ماجه از طریق علی س روایت میکند که رسول الله ج از خوابیدن قبل از طلوع خورشید نهی کرده است.
3 -(الترغیب فی ذکر الله تعالى فی الأسواق ومواطن الغفلة)
([1]) قلت: هذه الزیادة لا تصح؛ لأنَّ فی سندها متهم، ومن لا یُعرف، أخرجه الطبرانی فی "الصغیر" (رقم 880- الروض)، وهی فی حدیث ابن عباس أیضاً وفیه ضعف، وحدیث عائشة وفیه مجهول، وهی مخرجة عندی مع أکثر الأحادیث التی أشار إلیها المؤلف فی "الروض النضیر" تحت حدیث ابن عمر (490).
([2]) قال فی "اللسان": "وبَکَرَ على الشیء وإلیه یبکر بکوراً، وبکر تبکیراً، وابتکر وأبکر وباکره: أتاه بکرة، کله بمعنى". وکان الأصل: "باکروا الغدو فی طلب" والتصحیح من مصدری الحدیث. وهو مخرج فی "الضعیفة" تحت الحدیث (2837).
([3]) عزوه إلیه وهم، تبعه فیه الهیثمی (4/ 62)، وإنما رواه ابنه عبدالله فی "زوائد المسند" (1/ 73). وهو مخرج فی "الضعیفة" (3019). وفی الأصل: "نوم الصبحة. ."، وهو خطأ لعله من الناسخ.
([4]) قلت: وإسناده إسناد الذی قبله، وإنما اضطرب فیه أحد رواته کما بینته فی "الضعیفة" (5170)، وکذلک لم أخصه برقم، ورقم له الجهلة! واقتصروا على تضعیفهما، ومن عیهم أنهم لم یبینوا علة الأول، وقالوا فی الآخر: "وفیه عبدالملک بن هارون، ضعیف". ولو کان عندهم شیء من العلم لعکسوا وقالوا فی هذا من تقدم. على أن عبدالملک هذا أسوأ مما قالوا. فقد کذبه جمع منهم یحیى، وقال ابن حبان: "یضع الحدیث". وهذا بخلاف حدیث علی الآتی بعده؛ فإنه ضعیف، وهو مخرج فی "الضعیفة" برقم (4719).
([5]) کذا الأصل، وهو خطأ فاحش صوابه (السوم)، وقد نبه علیه الناجی (ق 158/ 2).
ترغیب به کسب [روزی] از راه خرید و فروش و ...
2460-1685- (1) (صحیح) عَنِ المِقْدَامِ بنِ معدِ یکربٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا أَکَلَ أَحَدٌ طَعَامًا قَطُّ خَیْرًا مِنْ أَنْ یَأْکُلَ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ، وَإِنَّ نَبِیَّ اللَّهِ دَاوُدَ کَانَ یَأْکُلُ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ».
رواه البخاری وغیره.
از مقدام بن معد یکرب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچکس بهتر از غذایی نخورده است که با کار و دسترنج خود به دست آورده؛ و رسول خدا داود u از دسترنج خود غذا میخورد».
(صحیح) وابن ماجه، ولفظه: قَالَ: «مَا کَسَبَ الرَّجُلُ کَسْبًا أَطْیَبَ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ، وَمَا أَنْفَقَ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ وَأَهْلِهِ وَوَلَدِهِ وَخَادِمِهِ فَهُوَ صَدَقَةٌ»([1]).
و در روایت ابن ماجه آمده است: «هیچ مردی حلالتر از دسترنج خودش به دست نمیآورد و مردی نیست که بر خودش و خانوادهاش و فرزندانش و خدمتکارانش انفاق میکند مگر اینکه برای او صدقه به شمار میرود».
2461-1686- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَأَنْ یَحْتَطِبَ أَحَدُکُمْ حُزْمَةً عَلَى ظَهْرِهِ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدًا فَیُعْطِیَهُ أَوْ یَمْنَعَهُ».
رواه مالک والبخاری ومسلم والترمذی والنسائی. [مضی 8- الصدقات/2].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اینکه یکی از شما بار هیزمی را بر پشت خود حمل کند [و این طریق کسب درآمد کند] برای او بهتر است از اینکه از کسی چیزی بخواهد، چه به او بدهد یا نه».
2462-1687- (3) (صحیح) وَعَنِ الزُّبَیْرِ بْنِ العَوَّامِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَأَنْ یَأْخُذَ أَحَدُکُمْ أَحْبُلَهُ فَیَأْتِیَ بِحُزْمَةٍ مِن حَطَبٍ عَلَى ظَهْرِهِ فَیَبِیعَهَا، فَیَکُفَّ بِهَا وَجْهَهُ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ النَّاسَ أَعْطَوْهُ أَوْ مَنَعُوهُ».
رواه البخاری. [مضی 8- الصدقات/4].
از زبیر بن عوام س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر یکی از شما طنابی بَر دارد و یک پشته چوب را بر پشتش گذاشته و بیاورد و آن را بفروشد و به واسطهی آن آبرو و حیثیت خود را نگه دارد، برای او بهتر از آن است که به سوی مردم دست دراز کند، چیزی به او بدهند یا ندهند».
2463-1042- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسِ س: أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ أَتَى النَّبِیَّ ج فَسَأَلهُ، فَقَالَ: «أَمَا فِی بَیْتِکَ شَیْءٌ؟». قَالَ: بَلَى، حِلْسٌ([2]) نَلْبَسُ بَعْضَهُ، وَنَبْسُطُ بَعْضَهُ، وَقَعْبٌ نَشْرَبُ فِیهِ مِنَ الْمَاءِ. قَالَ: «ائْتِنِی بِهِمَا». فَأَتَاهُ بِهِمَا، فَأَخَذَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ج بِیَدِهِ وَقَالَ: «مَنْ یَشْتَرِی هَذَیْنِ؟». قَالَ رَجُلٌ: أَنَا آخُذُهُمَا بِدِرْهَمٍ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ یَزِیدُ عَلَى دِرْهَمٍ (مَرَّتَیْنِ، أَوْ ثَلَاثًا)؟». قَالَ رَجُلٌ: أَنَا آخُذُهُمَا بِدِرْهَمَیْنِ. فَأَعْطَاهُمَا إِیَّاهُ، فَأَخَذَ الدِّرْهَمَیْنِ فَأَعْطَاهُمَا الْأَنْصَارِیَّ وَقَالَ: «اشْتَرِ بِأَحَدِهِمَا طَعَامًا فَانْبِذْهُ إِلَى أَهْلِکَ، وَاشْتَرِ بِالْآخَرِ قَدُومًا فَأئْتِنِی بِهِ». فَأَتَاهُ بِهِ، فَشَدَّ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ج عُودًا بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ: «اذْهَبْ فَاحْتَطِبْ وَبِعْ، وَلَا أَرَیَنَّکَ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْمًا». فَفَعَلَ، فَجَاءَ وَقَدْ أَصَابَ عَشْرَةَ دَرَاهِمَ، فَاشْتَرَى بِبَعْضِهَا ثَوْبًا وَبِبَعْضِهَا طَعَامًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «هَذَا خَیْرٌ لَکَ مِنْ أَنْ تَجِیءَ الْمَسْأَلَةُ نُکْتَةً([3]) فِی وَجْهِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» الحدیث.
از انس س روایت است که مردی از انصار نزد رسول الله ج آمده و از او درخواست کمک نمود؛ رسول الله ج فرمود: «آیا در خانهات چیزی نیست؟». گفت: بله، لباسی است که بخشی از آن را میپوشم و بخشی از آن را به عنوان فرش استفاده میکنم. و کاسهای است که با آن آب مینوشم. رسول الله ج فرمود: «با آنها نزد من بیا». پس با آنها آمده و رسول الله ج آنها را گرفت و فرمود: »چه کسی این دو را میخرد؟». مردی گفت: من آنها را به یک درهم میخواهم. رسول الله ج فرمود: »چه کسی بیش از یک درهم میخرد؟». (دو یا سه بار این را گفتند) مردی گفت: من آنها را به دو درهم میخرم. پس به وی فروخته شد. رسول الله ج دو درهم را گرفته و آنها را به مرد انصاری داد و فرمود: «با یک درهم غذا بخر و به خانوادهات بده و با درهم دیگر تیشهای بخر و نزد من بیا». پس با تیشهای که خرید نزد رسول الله ج آمد و رسول خدا با چوب، دستهای برای آن درست کرد. سپس فرمود: «برو و چوب جمع کن و بفروش. و تو را پانزده روز نبینم». پس وی چنین کرد. و درحالی بازگشت که ده درهم داشت. پس با بخشی از آن لباس و با بخشی از آن غذا خرید. سپس رسول الله ج فرمود: «این برای تو بهتر است از اینکه درخواست (مال) کنی و این روز قیامت نقطهای در چهرهات باشد».
رواه أبو داود واللفظ له، والنسائی، والترمذی وقال: "حدیث حسن". وتقدم بتمامه فی "المسألة" [8- الصدقات/4]([4]).
2464-1688- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ سَعِیدِ بْنِ عُمَیْرٍ عَن عَمِّهِ س قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللهِ ج: أَیُّ الْکَسْبِ أَطْیَبُ؟ قَالَ: «عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ، وَکُلُّ کَسْبٍ مَبْرُور([5])».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد". قال ابن معین: "عم سعید هو البراء". ورواه البیهقی عن سعید بن عمر مرسلاً، وقال: "هذا هو المحفوظ، وأخطأ من قال: عن عمه".
سعید بن عمیر از عمویش س روایت میکند که گفت: از رسول الله ج سؤال شد کدام کسب درآمد پاکتر است؟ رسول الله ج فرمود: «کار کردن مرد با دست خودش و هر کسب نیک [که در آن شبهه و خیانتی نباشد]».
2465-1689- (5) (صحیح لغیره) وَعَنْ جُمَیْعِ بْنِ عُمَیْرٍ عَنْ خَالِد قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ الله ج عَنْ أَفْضَلِ الْکَسْبِ؟ فَقَالَ: «بَیْعٌ مَبْرُورٌ، وَعَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ».
رواه أحمد والبزار، والطبرانی فی "الکبیر" باختصار وقال: "عن خالد أبی بردة بن نِیار". وروى البیهقی عن محمد بن عبدالله بن نمیر، وذکر له هذا الحدیث، فقال: "إنما هو عن سعید بن عمیر".
جُمیع بن عمیر از خالد روایت میکند که میگوید: از رسول الله ج در مورد برترین نوع کسب درآمد سؤال شد؟ رسول الله ج فرمود: «خرید و فروش نیک و کار کردن مرد با دست خودش».
2466-1690- (6) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ الله ج عَنْ أَفْضَلِ الْکَسْبِ؟ فَقَالَ: «بَیْعٌ مَبْرُورٌ، وَعَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"، ورواته ثقات([6]).
از ابن عمر ب روایت است که میگوید: از رسول الله ج در مورد برترین نوع کسب درآمد سؤال شد؟ رسول الله ج فرمود: «خرید و فروش نیک [مطابق با شریعت] و کار کردن مرد با دست خودش».
2467-1691- (7) (صحیح لغیره) وَعَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِیجٍ س قَالَ: قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَیُّ الْکَسْبِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: «عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ، وَکُلُّ بَیْعٍ مَبْرُورٌ».
رواه أحمد والبزار، ورجال إسناده رجال "الصحیح" خلا المسعودی؛ فإنه اختلط، واختُلف فی الاحتجاج به، ولا بأس به فی المتابعات([7]).
از رافع بن خَدیج س روایت است که گفته شد: ای رسول الله ج! کدام کسب درآمد برتر است؟ رسول الله ج فرمود: «کار کردن مرد با دست خودش و هر خرید و فروش نیک».
2468-1692- (8) (صحیح لغیره) وَعَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَة س قَالَ: مَرَّ عَلَى النَّبِیِّ ج رَجُلٌ، فَرَأَى أَصْحَابُ رَسُولِ اللهِ ج مِنْ جَلَدِهِ وَنَشَاطِهِ، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ! لَوْ کَانَ هَذَا فِی سَبِیلِ اللهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِنْ کَانَ خَرَجَ یَسْعَى عَلَى وَلَدِهِ صِغَارًا فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَإِنْ کَانَ خَرَجَ یَسْعَى عَلَى أَبَوَیْنِ شَیْخَیْنِ کَبِیرَیْنِ فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَإِنْ کَانَ خَرَجَ یَسْعَى عَلَى نَفْسِهِ یُعِفُّهَا فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَإِنْ کَانَ خَرَجَ رِیَاءً وَمُفَاخَرَةً فَهُوَ فِی سَبِیلِ الشَّیْطَانِ».
رواه الطبرانی ورجاله رجال "الصحیح"([8]).
از کعب بن عُجره س روایت است که مردی از کنار رسول الله ج عبور کرد و اصحاب رسول الله ج قوت و چابکی او را دیدند. گفتند: ای کاش این فرد در راه خدا بود! رسول الله ج فرمود: «اگر کسی جهت کسب درآمد برای فرزند کوچکش کار کند، پس او در راه خداست. و اگر کسی جهت کسب درآمد برای پدر و مادر پیرش کار کند، پس او در راه خداست و اگر کسی جهت کسب درآمد برای خودش کار کند، پس او در راه خداست. و اگر کسی به خاطر ریا و تفاخر کار کند، پس او در راه شیطان است».
2469-1043- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عن ابن عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" والبیهقی.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال مومنی را که کسب معاش میکند، دوست دارد».
2470-1044- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ
عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَت: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَمْسَى کالًّا مِنْ عَمَلِ یَدهِ؛ أَمْسَى مَغْفُورًا لَهُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، والأصبهانی من حدیث ابن عباس([9]). وتقدم من هذا الباب غیر ما حدیث فی "المسألة" [8- الصدقات/4] أغنى عن إعادتها هنا.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس روز را با خستگی کار برای کسب حلال شب کند، مورد مغفرت و بخشش قرار میگیرد».
2- (الترغیب فی البکور فی طلب الرزق وغیره وما جاء فی نوم الصبحة)
([1]) قلت: ورواه أحمد أیضاً، وهو مخرَّج فی "غایة المرام" (121/ 163).
([2]) به کسر حاء و سکون لام: لباسی زخیم است که بر پشت شتر زیر پالان میاندازند. و (القعب): کاسه
([3]) (نکتة) به ضم نون و سکون کاف: اثری چون نقطه را گویند.
([4]) انظر التعلیق علیه هناک.
([5]) کسبی که در آن شبهه و خیانتی نباشد.
([6]) قلت: بل إسناده صحیح کما بینته فی "الصحیحة" (607).
([7]) قلت: ومن طریقه أخرجه الطبرانی أیضاً فی "المعجم الأوسط".
([8]) کذا قال، وتبعه الهیثمی، وفیه نظر بینته فی الأصل، لکنْ له شواهد یتقوى بها، أشرت إلیها هناک.
([9]) قلت: ظاهر التخریج یفرق بین روایة الطبرانی فهی عن عائشة، وروایة الأصبهانی فهی عن ابن عباس، والواقع أن کلتیهما عن ابن عباس، ولا أصل له عن عائشة. وهو مخرج فی "الضعیفة" (2626).