اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به همنشینی با فرد صالح و ترهیب از همنشینی با بدان.

ترغیب به همنشینی با فرد صالح و ترهیب از همنشینی با بدان. و بیان آنچه در مورد نشستن در وسط حلقه آمده و ادب نشستن و موارد دیگر وارد شده است

4413-3064 - (1) (صحیح) عَنْ أَبِی مُوسَى س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّمَا مَثَلُ الْجَلِیسِ الصَّالِحِ وَالْجَلِیسِ السَّوْءِ کَحَامِلِ الْمِسْکِ، وَنَافِخِ الْکِیرِ، فَحَامِلُ الْمِسْکِ: إِمَّا أَنْ یُحْذِیَکَ، وَإِمَّا أَنْ تَبْتَاعَ مِنْهُ، وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ مِنْهُ رِیحًا طَیِّبَةً، وَنَافِخُ الْکِیرِ إِمَّا أَنْ یُحْرِقَ ثِیَابَکَ، وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ مِنْهُ رِیحًا خَبِیثَةً».

رواه البخاری ومسلم.

(یحذیک) یعنی: «یعطیک»: «به تو می‌دهد».

از ابوموسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مثال همنشین صالح و همنشین بد، همانند صاحب مشک و دمنده‌ی در کوره است؛ دارنده‌ی مشک، یا از آن به تو می‌بخشد، یا آن را از او می‌خری، یا از او بوی خوشی برایت می‌ماند؛ اما دمنده‌ی کوره یا لباست را می‌سوزاند، یا از او بوی ناخوشی برایت می‌ماند».

4414-3065 - (2) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «وَمَثَلُ الْجَلِیسِ الصَّالِحِ کَمَثَلِ صَاحِبِ الْمِسْکِ، إِنْ لَمْ یُصِبْکَ مِنْهُ شَیْءٌ أَصَابَکَ مِنْ رِیحِهِ، وَمَثَلُ الجَلِیسِ السُّوءِ کَمَثَلِ صَاحِبِ الْکِیرِ، إِنْ لَمْ یُصِبْکَ مِنْ سَوَادِهِ أَصَابَکَ مِنْ دُخَانِهِ».

رواه أبو داود والنسائی.

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مثال همنشین نیکو همانند صاحب مشک است اگر از او چیزی به تو نرسد، از بوی آن به تو می‌رسد و مثال همنشین بد همانند آهنگر است اگر از سیاهی آن چیزی به تو نرسد، از دود آن به تو می‌رسد».

4415-1798- (1) (ضعیف) وَعَنْ حُذَیْفَةَ س: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج لَعَنَ مَنْ جَلَسَ وَسْطَ الْحَلْقَةِ».

رواه أبو داود[1].

4416-1799- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی مِجْلَزٍ؛ أَنَّ رَجُلًا قَعَدَ وَسْطَ حَلْقَةٍ؛ فَقَالَ حُذَیْفَةُ: مَلْعُونٌ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ ج، - أَوْ «لَعَنَ اللَّهُ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ ج - مَنْ جَلَسَ وَسْطَ الْحَلْقَةِ».

رواه الترمذی وقال: «حدیث حسن صحیح». والحاکم بنحوه وقال: «صحیح على شرطهمـا»[2].

4417-3066- (3) (صحیح) وَعَن الشَّرِیدِ بْنِ سُوَیْدٍ س قَالَ: مَرَّ بِی رَسُولُ اللَّهِ ج وَأَنَا جَالِسٌ، وَقَدْ وَضَعْتُ یَدِیَ الْیُسْرَى خَلْفَ ظَهْرِی وَاتَّکَأْتُ عَلَى أَلْیَةِ یَدِی، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا تَقْعُدْ قِعْدَةَ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ».

از شرید بن سوید س روایت است: درحالی‌که نشسته و دست چپم را در پشتم نهاده و بر کف دستم تکیه زده بودم، رسول الله ج از کنارم گذشت و فرمود: «مانند کسانی که خدا بر آنها خشم گرفته ننشین».

رواه أبو داود وابن حبان فی «صحیحه» وزاد: قَالَ ابْنُ جُرَیْجٍ: وَضَعَ رَاحَتَیْهِ عَلَى الْأَرْضِ [وَرَاءَ ظَهْرِهِ][3]».

ابن جریج می‌گوید: «کف دستش را روی زمین گذاشته بود (پشت سرش)».

4418-3067- (4) (حسن لغیره) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فَقَامَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ مَجْلِسِهِ، فَذَهَبَ لِیَجْلِسَ فِیهِ، فَنَهَاهُ رَسُولُ اللَّهِ ج.

رواه أبو داود.

از ابن عمر ب روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و مردی به خاطر او از جایش بلند شد [تا او در جایش بنشیند]، پس وی رفت که [در جای او] بنشیند، اما رسول الله ج او را از این کار نهی کرد.

0-3068 - (5) (صحیح) وفی روایة له عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی الْحَسَنِ قَالَ: جَاءَ أَبُو بَکْرَةَ فِی شَهَادَةٍ، فَقَامَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ مَجْلِسِهِ، فَأَبَى أَنْ یَجْلِسَ فِیهِ، وَقَالَ: «إِنَّ النَّبِیَّ ج نَهَى عَنْ ذَا».

و در روایتی از ابوداود، از سعید بن ابی الحسن روایت است که ابوبکره برای گواهی دادن حاضر شد؛ مردی به خاطر او از جایش بلند شد [تا او بر جایش بنشیند]، ابوبکره از نشستن در آنجا اِبا نموده و گفت: رسول الله ج از چنین کاری نهی نموده است.

4419-3069 - (6) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ أَیضاً ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یُقِیمَنَّ أَحَدُکُمْ رَجُلًا مِنْ مَجْلِسِهِ ثُمَّ یَجْلِسُ فِیهِ، ولکنْ تَوسَّعُوا وتَفَسَّحوا؛ یَفْسَحِ الله لَکُمْ».

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچیک از شما مردی را از جایش بلند نکند تا خود به جای او بنشیند، بلکه [برای یکدیگر] جا باز نمایید، الله (بهشت و رحمتش را) برای‌تان فراخ گرداند».

وفی روایة: قَالَ: وَکَان ابنُ عُمَرَ إذا قامَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ مجْلِسِهِ لَمْ یَجِلسْ فِیه.

و در روایتی آمده: اگر مردی برای نشستن ابن عمر ب از جایش بلند می‌شد، وی در آنجا نمی‌نشست.

رواه البخاری ومسلم.

4420-3070 - (7) (حسن لغیره) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ ب قَالَ: «کُنَّا إِذَا أَتَیْنَا النَّبِیَّ ج جَلَسَ أَحَدُنَا حَیْثُ یَنْتَهِی».

رواه أبو داود، والترمذی وحسنه، وابن حبان فی«صحیحه».

از جابر بن سمره ب روایت است که هریک از ما هنگامی که وارد مجلس پیامبر ج می‌شد، در انتهای مجلس می‌نشست.

4421-3071 - (8) (حسن) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ؛  أَنَّ رسولَ اللّهِ ج قَالَ: «لَا یَحِلُّ لِرَجُلٍ أَنْ یُفَرِّقَ بَیْنَ اثْنَیْنِ إِلَّا بِإِذْنِهِمَا».

رواه أبو داود والترمذی وقال: «حدیث حسن».

عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت می‌کند که رسول الله ج فرمودند: «برای هیچکس جایز نیست بین دو نفر فاصله بیندازد مگر با اجازه‌ی آنها».

(حسن) وفی روایة لأبی داود: «لَا یُجْلَسْ بَیْنَ رَجُلَیْنِ إِلَّا بِإِذْنِهِمَا».

و در روایت ابوداود آمده است: «هیچکس بین دو نفر ننشیند مگر به اجازه‌ی آنها».

4422-3072- (9) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُم مِنْ مَجْلِسٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ؛ فَهُوَ أَحَقُّ بِهِ».

رواه مسلم وأبو داود وابن ماجه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه یکی از شما از جایش در مجلسی برخاست و سپس به آنجا بازگشت، او سزاوارتر به آنجاست».

4423-3073- (10) (صحیح) وَعَنْ وَهْبِ بْنِ حُذَیْفَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «الرَّجُلُ أَحَقُّ بِمَجْلِسِهِ، فَإِذَا خَرَجَ لِحَاجَتِهِ ثُمَّ رَجَعَ؛ فَهُوَ أَحَقُّ بِمَجْلِسِهِ».

رواه الترمذی وابن حبان فی «صحیحه».

از وهب بن حذیفه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس به محل نشستنش از دیگران سزاوارتر است؛ [با این توضیح که] هرگاه کسی جهت نیازش از مجلسی خارج شد و سپس بازگشت، او به جایی که پیش‌تر در آن نشسته بود [از دیگران] سزاوارتر می‌باشد». 

4424-3074- (11) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «خَیْرُ الْمَجَالِسِ أَوْسَعُهَا».

رواه أبو داود.

از ابوسعید خدری س روایت است که میگوید: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «بهترین مجلس‌ها وسیع‌ترین آنهاست». [یعنی مجلسی که جای بیشتری برای نشستن داشته باشد.]

4425-3075- (12) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ أیضا س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِیَّاکُمْ وَالجُلُوسَ بِالطُّرُقَاتِ». فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا لَنَا بُدٌّ مِنْ مَجَالِسِنَا نَتَحَدَّثُ فِیهَا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذْ أَبَیْتُمْ؛ فَأَعْطُوا الطَّرِیقَ حَقَّهُ». قَالُوا: وَمَا حَقُّ الطَّرِیقِ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «غَضُّ البَصَرِ، وَکَفُّ الأَذَى، وَرَدُّ السَّلاَمِ، وَالأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْیُ عَنِ المُنْکَرِ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود.

از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از نشستن در معابر عمومی اجتناب کنید». مردم گفتند: ای رسول الله ج چاره‌ای جز این نداریم زیرا آنجا محل نشستن و سخن گفتن ماست. رسول الله ج فرمود: «اگر چاره‌ای جز این ندارید پس حق راه را ادا کنید». پرسیدند: ای رسول الله ج حق راه چیست؟ فرمود: «حفاظت چشم‌ها، اذیت نکردن عابران، جواب دادن سلام و امر به معروف و نهی از منکر».

26 ـ (الترهیب من أن ینام الـمرء على سطح لا تحجیر له، أو یرکب البحر عند ارتجاجه)



([1]) قلت: فیه شریک القاضی، وانقطاع بین حذیفة والراوی عنه کما یأتی بعده.

([2]) غفلوا جمیعاً عن قول شعبة -وعلیه دار الإسناد-: لم یدرک أبو مجلز حذیفة. رواه أحمد (5/ 398). ولذلک قال ابن معین: "لم یسمع أبو مجلز من حذیفة". وهو مخرج فی "الضعیفة" (638). وتجاهل هذه العلة المعلقون الثلاثة، فقالوا فی هذا والذی قبله: "حسن"!! فخالفوا الجمیع من مصححین ومعللین!!

([3]) زیادة من (ابن حبان/ 5645- الإحسان)، وسقطت من "الموارد" (1956) أیضاً، ولم أفهم لهذه الجملة هنا معنى، لأن ابن جریج هو الذی روى السیاق الأول: "یدی الیسرى". فلعل الأصل: "وقال ابن جریج مرة. ."، والله أعلم. انظر التعلیق على کتابی "صحیح الموارد" (32- الأدب/ 15).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد