اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به وصیت کردن و رعایت عدالت در آن؛ و ترهیب از ترک وصیت یا متضرر نمودن کسی در آن و آنچه در مورد آزاد کردن برده

ترغیب به وصیت کردن و رعایت عدالت در آن؛ و ترهیب از ترک وصیت یا متضرر نمودن کسی در آن و آنچه در مورد آزاد کردن برده و صدقه دادن قبل از وفات وارد شده است[1]

5009-3482- (1) (صحیح) عَنِ ابنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «مَا حَقُّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لَهُ شَیْءٌ[2]  یُوصِی فِیهِ یَبِیتُ لَیلَتینِ، - وفی روایة:  ثَلَاثَ لَیَالٍ - إِلَّا وَوَصِیَّتُهُ مَکْتُوبَةٌ عِنْدَهُ». قَالَ نَاِفع: سَمِعتُ عَبْدَاللهِ بْنَ عُمَرَ یَقُولُ: مَا مَرَّتْ عَلَیَّ لَیْلَةٌ مُنْذُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ ذَلِکَ إِلَّا وَعِنْدِی وَصِیَّتِی مَکْتُوبَةٌ[3].

رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مسلمانی که مالی قابل وصیت داشته باشد، حق ندارد دو شب بخوابد (و در روایتی سه شب) مگر اینکه وصیت نامه‌اش را مکتوب نزد خود داشته باشد».

نافع می‌گوید: از عبدالله بن عمر ب شنیدم که می‌گفت: از زمانی که آن را از رسول الله ج شنیدم، شبی بر من نگذشت مگر اینکه وصیت‌نامه‌ام را نوشته و نزد خود دارم.

5010-2035- (1) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ مَاتَ عَلَى وَصِیَّةٍ مَاتَ عَلَى سَبِیلٍ وَسُنَّةٍ، وَمَاتَ عَلَى تُقًى وَشَهَادَةٍ، وَمَاتَ مَغْفُورًا لَهُ».

رواه ابن ماجه.

5011-2036- (2) (ضعیف) وَعَن أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: کُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَاتَ فُلَانٌ. قَالَ: «أَلَیْسَ کَانَ مَعَنَا آنِفًا؟». قَالُوا: بَلَى. قَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ! کَأَنَّهَا إِخْذَةٌ عَلَى غَضَبٍ، الْمَحْرُومُ مَنْ حُرِمَ وَصِیَّتَهُ».

رواه أبو یعلى بإسناد حسن[4].

ورواه ابن ماجه مختصراً قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «الْمَحْرُومُ مَنْ حُرِمَ وَصِیَّتَهُ».

5012-2037- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: «تَرْکُ الْوَصِیَّةِ عَارٌ فِی الدُّنْیَا، وَنَارٌ وَشَنَارٌ[5] فِی الْآخِرَةِ».

رواه الطبرانی فی «الصغیر» و«الأوسط».

5013-2038- (4) (ضعیف) وَعَن أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ أوِ الْمَرْأَةَ - بِطَاعَةِ اللَّهِ سِتِّینَ سَنَةً، ثُمَّ یَحْضُرُهُمَا الْمَوْتُ فَیُضَارَّانِ فِی الْوَصِیَّةِ؛ فَتَجِبُ لَهُمَا النَّارُ». ثُمَّ قَرَأَ أَبُو هُرَیْرَةَ س: ﴿مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصِی بِهَآ أَوۡ دَیۡنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ حَتَّى بَلَغَ: ﴿ذَٰلِکَ[6] ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ.

رواه أبو داود. والترمذی وقال: «حدیث حسن غریب»[7].

وابن ماجه، ولفظه: قَالَ رَسُولُ الله ج: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْخَیْرِ سَبْعِینَ سَنَةً، فَإِذَا أَوْصَى حَافَ فِی وَصِیَّتِهِ، فَیُخْتَمُ لَهُ بِشَرِّ عَمَلِهِ، فَیَدْخُلُ النَّارَ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الشَّرِّ سَبْعِینَ سَنَةً، فَیَعْدِلُ فِی وَصِیَّتِهِ فَیُخْتَمُ لَهُ بِخَیْرِ عَمَلِهِ، فَیَدْخُلُ الْجَنَّةَ»[8].

5014- 2039- (5) (منکر) وَ

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «الْإِضْرَارُ فِی الْوَصِیَّةِ مِنَ الْکَبَائِرِ». ثُمَّ تَلَا: ﴿تِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَعۡتَدُوهَا﴾.

رواه النسائی[9].

5015-2040- (6) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ فَرَّ بِمِیرَاثِ وَارِثِهِ؛ قَطَعَ اللَّهُ مِیرَاثَهُ مِنَ الْجَنَّةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

رواه ابن ماجه.

5016-3483- (2) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَیُّ الصَّدَقَةِ أَعْظَمُ أَجْرًا؟ قَالَ: «أَنْ تَصَدَّقَ وَأَنْتَ صَحِیحٌ شَحِیحٌ، تَخْشَى الفَقْرَ وَتَأْمَلُ الغِنَى، وَلاَ تُمْهِلُ حَتَّى إِذَا بَلَغَتِ الحُلْقُومَ، قُلْتَ: لِفُلاَنٍ کَذَا، وَلِفُلاَنٍ کَذَا، وَقَدْ کَانَ لِفُلاَنٍ[10]».

(صحیح) رواه البخاری ومسلم والنسائی، وابن ماجه بنحوه، وأبو داود؛ إلا أنه قال: «أَنْ تَصَدَّقَ وَأَنْتَ صَحِیحٌ حَرِیصٌ، تَأْمُلُ الْبَقَاءَ، وَتَخْشَى الْفَقْرَ».

ابوهریره س می‌گوید: مردی نزد رسول الله ج آمد و پرسید: ای رسول الله ج، کدام صدقه اجر بیشتری دارد؟ رسول الله ج فرمودند: «صدقه‌ای که در زمان تندرستی و هنگام حرص بر جمع آوری مال بدهی؛ زمانی که از فقر می‌ترسی و امید به ثروتمند شدن داری. نه اینکه منتظر بمانی تا مرگ به گلوگاهت برسد، آنگاه بگویی: به فلانی این قدر و به فلانی این قدر بدهید. درحالی‌که آن مال به دیگران تعلق دارد».

در روایت ابوداود آمده است: «اینکه زمانی صدقه دهی که تندرست و حریص بر جمع مال هستی و امید به زنده ماندن و ترس فقر داشته باشی».

5017-2041- (7) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لِأَنْ یَتَصَدَّقَ الْمَرْءُ فِی حَیَاتِهِ وَصِحَّتِهِ بِدِرْهَمٍ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَتَصَدَّقَ عِنْدَ مَوْتِهِ بِمِئَةٍ».

رواه أبو داود، وابن حبان فی «صحیحه»؛ کلاهما عن شرحبیل بن سعد عن أبی سعید[11].

5018-2042- (8) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَثَلُ الَّذِی یَعْتِقُ عِنْدَ مَوْتِهِ؛ کَمَثَلِ الَّذِی یُهْدِی إِذَا شَبِعَ».

رواه أبو داود، والترمذی وقال: «حدیث حسن صحیح»، وابن حبان فی «صحیحه»[12]؛ إلا أنه قال: «مَثَلُ الَّذی یَتَصدَّقُ عندَ مَوْتِهِ؛ مِثْلُ الذی یُهْدِی بعدَ ما یَشْبَعُ».

ورواه النسائی، وعنده قَالَ: أَوْصَى رَجُلٌ بِدَنَانِیرَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، فَسُئِلَ أَبُو الدَّرْدَاءِ، فَحَدَّثَ عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ مَثَلَ الَّذِی یُعْتِقُ وَیَتَصَدَّقُ عِنْدَ مَوْتِهِ؛ مَثَلُ الَّذِی یُهْدِی بَعْدَ مَا شَبعَ».

(قال الحافظ): «وقد تقدم فی «کتاب البیوع» [16/15] ما جاء فی الـمبادرة إلى قضاء دین الـمیت والترغیب فی ذلک».

10- (الترهیب من کراهیة الإنسان الموت والترغیب فی تلقیه بالرضا والسرور إذا نزل حبا للقاء الله ﻷ)



([1]) وصیت در اصطلاح شرع عبارت ‌است از: سفارش شخص مبنی بر اینکه پس از مرگ او (وصیت کننده) جنس، قرض یا منفعتی را به کسی دیگر (موصی له) واگذار کرده و ببخشند.

زمانی که سعد بن ابی وقاص بیمار بود و می‌خواست وصیتی کند، رسول الله ج فرمود: «یک سوم؛ هرچند که یک‌سوم نیز برای وصیت زیاد می‌باشد. چون اگر وارثان را بعد از خود بی‌نیاز گردانی، بهتر از آن است که آنان را مستمند رها کنی تا دست نیاز به سوی مردم دراز کنند. هر چیزی را که انفاق می‌کنی صدقه است، حتی لقمه‌ای را که به همسرت می‌دهی».

وصیت بعد از وفات وصیت کننده و بعد از پرداخت بدهی‌هایش به فردی که به او وصیت شده تعلق می‌گیرد؛ در صورتی که بدهی‌هایش تمام ترکه و مالش را دربرگیرد چیزی به فرد وصیت شده نمی‌رسد.(م)

([2]) زاد مسلم (5/ 70) فی روایة: "یرید أن"، والروایة التالیة له.

([3]) هذه الزیادة هی أولاً من أفراد مسلم عن البخاری، وهی ثانیاً لیست من روایة نافع عنده، وإنما من روایة سالم عن أبیه، وکذلک رواه النسائی (2- محور 125) وأحمد (2/ 4).

([4]) کیف وفی إسناده (7/ 152/ 4122) درست بن زیاد: حدثنی یزید الرقاشی عنه؟! وکلاهما ضعیف، وعنهما ابن ماجه (2700).

([5]) (الشنار): العیب والعار. وقیل: هو العیب الذی فیه عار.

([6]) کذا وقع فی الروایة: (ذلک) بلا واو، والتلاوة: {وَذَلِکَ} بالواو، نبّه علیه الناجی (219/ 1) رحمه الله تعالى.

([7]) قلت: فیه شهر بن حوشب، وحاله معروف.

([8]) عزاه صاحب "مسند الفردوس" لمسلم بإسناده، وهو وهم فاحش کما قال الناجی (219/ 2).

([9]) قلت: فی "السنن الکبرى" (6/ 320/ 11092) وموقوفاً على ابن عباس. وسنده صحیح، ولذلک فإنی أقول: إن قوله: "عن النبی ج" إما أن یکون وهماً من المؤلف، أو مقحماً من بعض النساخ، وإلا کان عزوه للنسائی هو الوهم أو المقحم، والصواب "العقیلی"، فإنه رواه بتمامه، ورواه الدارقطنی والبیهقی دون قوله: "ثم تلا.."، وقال البیهقی وغیره: "الصحیح موقوف". وقد تجرأ الجهلة الثلاثة وتعدوا طورهم فقالوا فی تعلیقهم على الحدیث (4/ 224): "موقوف ضعیف رواه النسائی فی "السنن الکبرى" موقوفاً". وقد رددت علیهم، وبینت جهلهم المرکب فی تخریج الحدیث فی "الضعیفة" (5907).

([10]) هنا فی الأصل زیادة: (کذا)، ولا أصل لها عند أحد مخرجیه، وغفل عنها مدعو التحقیق کعادتهم.

([11]) قلت: أشار المؤلف إلى إعلاله بـ (شرحبیل)، فإنه ضعیف، وهو مخرج فی "الضعیفة" (1321).

([12]) قلت: مداره عندهم جمیعاً على أبی إسحاق عن أبی حبیبة الطائی عنه. و (أبو حبیبة) لا یدرى من هو؟ وقد تتابع ناس على تحسینه، وقلدهم أخیراً المعلقون الثلاثة، ولا وجه لذلک إلا توثیق ابن حبان لهذا المجهول، وقد أشار الذهبی فی "الکاشف" إلى تلیین توثیقه، وهو الوجه. انظر تخریجه فی المصدر المتقدم برقم (1322).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد