اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(43)- (خطبه‌ی- 196) وصف طلحه و زبیر

(43)- (خطبه‌ی- 196) وصف طلحه و زبیر ب

(1)لَقَدْ ‏نَقَمْتُما یَسِیراً، وَ‏أَرْجَأْتُما کَثِیراً، أَلاتُخْبِرانِى أَىُّ شَىْ‏ءٍ کانَ لَکُما فِیهِ حَقٌّ دَفَعْتُکُما عَنْهُ؟ اَمْ أَىُّ قِسْمٍ اسْتَأْثَرْتُ عَلَیْکُما بِهِ؟ أَمْ أَىُّ حَقٍّ رَّفَعَهُ إِلَىَّ أَحَدٌ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ ضَعُفْتُ عَنْهُ أَمْ جَهِلْتُهُ أمْ أَخْطَأْتُ بابَهُ؟ (2)وَاللَّهِ ماکَانَتْ لِى فِى الْخِلافَةِ رَغْبَةٌ، وَلا فِى الْوِلایَةِ ‏إِرْبَةٌ، وَلکِنَّکُمْ دَعَوْتُمُونِى إِلَیْها، وَحَمَلْتُمُونِى عَلَیْها، فَلَمّا أَفْضَتْ إِلَىَّ نَظَرْتُ إِلى کِتابِ اللَّهِ وَما وَضَعَ لَنا وَأَمَرَنا بِالْحُکْمِ بِهِ فَاتَّبَعْتُهُ، وَمَا اسْتَسَنَّ النَّبِىُّ ج فَاقْتَدَیْتُهُ. فَلَمْ أَحْتَجْ فِى ذلِکَ إِلى رَأْیِکُما، وَلا رَأْىِ غَیْرِکُما، وَلا وَقَعَ حُکْمٌ جَهِلْتُهُ فَأَسْتَشِیرَکُما وَإِخْوانِى ‏الْمُسْلِمِینَ‏، وَلَوْ کانَ ذلِکَ لَمْ أَرْغَبْ عَنکُما وَلا عَنْ غَیْرِکُما. (3)وَأَمّا ما ذَکَرْتُما مِنْ أَمْرِ ‏الْأُسْوَةِ فإِنَّ ذلِکَ أَمْرٌ لَّمْ أَحْکُمْ أَنَا فِیهِ بِرَأْیِى، وَلا وَلَّیْتُهُ ‏هَوىً‏ مِنِّى، بَلْ وَجَدْتُ أَنَا وَأَنْتُما ما جاءَ بِه رَسُولُ اللَّهِ ج قَدْ فُرِغَ مِنْهُ، فَلَمْ أَحْتَجْ إِلَیْکُما فِیما قَدْ فَرَغَ اللَّهُ مِنْ قَسْمِهِ، وَأَمْضى فِیهِ حُکْمَهُ، (4)فَلَیْسَ لَکُما وَاللَّهِ عِنْدِى وَلا لِغَیْرِکُما فِى هذا ‏عُتْبى، أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنا وَقُلُوبِکُمْ إِلَى الْحَقِّ، وَأَلْهَمَنا وَإِیّاکُمُ الصَّبْرَ. (5)رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً رَأى حَقّاً فَأَعانَ عَلَیْهِ، أَوْ رَأى جَوْراً فَرَدَّهُ، وَکانَ عَوْناً بِالْحَقِّ عَلى صاحِبِهِ.

[(1)حقیقتاً (شما)از اندک ناراضی بودید، و بسیار را پشت سر انداختید، آیا به من نمی‌گویید که شما در چه چیز حق داشته‏اید که شما را از آن منع کرده‏ام؟، یا کدام نصیب و بهره‌ای بوده که خودم برداشته به شما نداده‌ام؟ یا کدام حق و دعوایی بوده که یکی از مسلمانان نزدم آورده از آن عاجز و ناتوان مانده‏ام، یا به آن نادان بوده در حکم آن اشتباه کرده‌ام؟، (2)سوگند به خدا من خواستار خلافت و علاقه‌مند به حکومت نبوده‏ام، ولی شما مرا دعوت نموده به آن وادار کردید، پس چون خلافت به من رسید به کتاب خدا و دستوری که برای ما تعیین نموده و ما را به حکم کردن به آن امر فرموده نظر کرده متابعت نمودم، به آنچه پیغمبر ج سنّت قرار داده نگاه نموده پیروی کردم، در این باب به رأی و اندیشه‌ی شما و غیر شما نیازمند نبودم، حکمی پیش نیامده که به آن نادان بوده از شما و سایر برادران مسلمان مشورت نمایم، اگر چنین بود از شما و دیگران رو نمی‌گردانیدم. (3) امّا آنچه یادآوری نمودید که چرا در قسمت کردن بیت‏المال بالسویه رفتار کردم، در این امر هم من به رأی خود و از راه هوی نفس حکم نکردم، بلکه من و شما احکامی را که رسول خدا ج آورده و آن‌ها را بر قرار نموده، در دست داریم، در آنچه که خداوند از تقسیم و تعیین به آن دستور داده و حکم خود را در آن امضا فرموده به شما نیازمند نبودم، (4)پس سوگند به خدا، شما و غیر شما را نزد من حقی نیست که از من شکایت داشته زبان به ملامت من باز کنید، خدا دل‌های ما و شما را به حقیقت متوجّه گرداند و به ما و شما شکیبایی را عطا فرماید، (5)خدا بیامرزد مردی را که چون حقی را دید به آن کمک نماید، یا ستمی را که دید، از آن جلوگیری کند و به زیان ستمگر، مددکار ستم دیده باشد.]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد