اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ایمان بلال به اسلام و دعوت پیامبر اکرم

ایمان بلال به اسلام و دعوت پیامبر اکرم ج

بعد از آن ایّام، روزگار بلال با کارهای طاقت‌فرسا و اعمال مشقّت‌آور سپری می‏شد و در یکی از این روزها که بلال در بستر محقّر خود به خواب عمیقی فرو رفته بود، صدای در و آوازی که وی را به اسم می‌خواند، بلال را از خواب خوش بیدار ساخت. از روی بستر برخاست و از روزنه کوچکی که برای شناختن فردی که پشت در است، باز گذاشته بود، ابوبکر را پشت در دید.

 چه چیزی در این وقت شب ابوبکر را وادار کرده که به سراغ بلال آید!؟

 اگر کار مهمّی نبود، ابوبکر در چنین موقع نزد بلال نمی‌آمد.

 وقتی هدف ابوبکر را پرسید، به او اطلاع دا که در مکه مکرمه (ام القری) همان پیامبری ظهور نموده است که راهب، خبر ظهور او را در سفر تجاری آنان به شام داده بود و به آنان گفته بود که این پیامبر در بلاد عرب ظهور خواهد کرد. در این وقت خاطره‌ سفر شام در ذهن بلال زنده گشت و تمامی جریانات برایش تداعی گردید، همین خاطره‌ای که بر اثر کار زیاد و توان‌فرسا، داشت به‏دست فراموشی می‌سپرد.

 بلال با شنیدن ظهور پیامبر در مکه مکرمه در خاطره‌اش رؤیای دوستش ابوبکر و تأویل راهب زنده گردید و او را به زندگی و حیات دوباره امیدوار ساخت و در درون خود نیرویی حس نمود که او را واداشت تا درصدد اطلاعات بیشتری برآید. بدین منظور ابوبکر را به درون خانه و خوابگاه خود فرا خواند تا به تفصیل از موضوع مهم و حادثه پراهمیّت جهان بشری آگاه گردد. درآن وقت شب، دونفری، خیلی آهسته و نجوی مانند با هم در این مورد صحبت می‌کردند. ودر خلال گفت و شنود، بلال دانست پیامبری که تازه ظهور کرده است و وظیفه رسالت را به عهده گرفته است، حضرت سیدنا و مولانا محمدبن‌عبدالله، خاتم‌الانبیاء صلوات‌الله وسلامه علیه می‌باشند که از جانب خداوند حکیم علیم به پیامبری برگزیده شده‌اند، تا مردم را از ظلمت شرک و غفلت و ورطه‌ هلاکت نجات بخشد، و همچنین از طریق سؤال و پرسش‌های دیگری که از ابوبکر نمود، از مضامین و اهداف و مقاصد دعوت دین جدید آگاه گشت مانند: شکستن بت‌ها و توجه به درگاه خدا و آزاد ساختن انسان از بردگی و کمک به مظلوم و نیازمندان و تن در ندادن به ظلم و ستم.

 در حقیقت این تعالیم و این اهداف و آموزشهای نور افروز در روح بلال اثر عمیقی گذاشت و زوایای روحش را تسخیر و در صمیم و نهان وجدانش جایگزین گشت. آری وقتی بلال از این همه مقاصد والای دین مبین اسلام، آگاه گردید، روح خفته وی بیدار و از جان و دل، آماده پذیرش دین جدید گردید، چرا که پذیرش این آئین آسمانی که جز بندگی برای «الله» همه انسان‌ها را از هر جهتی با هم مساوی می‏ساخت، «مگر به تقوا و پرهیزگاری» متضمّن نجات بلال از رقّ و بردگی به حساب می‏آمد و وی را از چنگال ستم آزاد‏، می‏ساخت. با شوق و اشتیاق فراوان با ابوبکر، رفیق ایّام سفر و دوست دلسوز و نخستین بشارت دهنده ظهور رسول‌اکرم ج، قرار گذاشت فردا هر دو به دیدار حضرت رسول‌علیه‌الصلاة‌والسلام مشرّف شوند (رضی‌الله‌عنهما).

 بلال در ساعات واپسین روز دوّم، راهی « دارالندوه» شد و در آنجا مدت زیادی جلو بت‌ها ایستاد به‏ویژه جلو «هبل» بتی که یکی از ساق‌هایش شکسته شده بود و به جای آن پای شکسته شده، پایی از طلای خالص نصب کرده بودند.

 واقعیت آن بود که، رفتار و افکار بلال در این روز، نسبت به برخورد وی با بتها با برخوردهای روزهای گذشته قابل مقایسه نبود.

 در این روز، بلال با اکراه تمام به بت‌ها می‌نگریست و خوب فهمیده بود: بتها‌ئیکه تعظیمشان می‌کرد و به‏وسیله فال با آن‌ها شور و مشورت می‌نمود و به خاطرشان قربانی می‌داد، سنگ‌هائی بیش نیستند و نمی‏توانند به دیگران هیچ نفع و زیانی برسانند و حیف آدمی با آن کرامت خدادادی و قوّت عقل و نعمت شعور که در برابر جَماد کُرنِش کند. و از تکّۀ سنگی استمداد طلبد. با همین اندیشه و فکر برای آخرین بار با نگاهی مملو از استهزاء و انکار همراه با تمسخر و حقارت، سنگ‌ها (بت‌ها) را به جایی که دوستش، ابوبکر خیرخواه، در انتظار وی بود، ترک گفت و هردو به سوی منزل رسول خدا حضرت محّمدبن‌عبدالله ج رهبر عالیقدر رهسپار شدند.

 چه دیدار خوشی؛ و چه سخن نیکوئی؛ وچه چهر‌ۀ درخشان و پُرنوریی.

بلال در خدمت رسول‌الله ج و آخرین پیامبر خدای و سرور کائنات و در حضور دوستش ابوبکر[1] به وحدانیت الله و به یگانگی خدای و به رسالت محمّدی ج ایمان آورد و شهادت را بر زبان جاری ساخت و به دل اقرار نمود و با عمل، صدقِ ایمانش را ثابت کرد. پس از این ملاقات، دیدارها تکرار می‌شد و همبستگی بین بلال و دین حنیف و عقیدۀ اسلامی و دعوت محمدی استوارتر و محکم‏تر می‌گردید.



[1]- سیدنا ابوبکر صدیق از نخستین ایمان‌ آوردندگان به اسلام می‌باشد و به مجرّد اینکه اسلام را پذیرفت، برای اشاعه‌ و نشر دین حنیف از همان لحظات اوّل، اسلام را به دوستان خود عرضه می‌کرد، این که در متن کتاب ملاحظه می‌شود، شب هنگام اسلام را بر بلال، دوست ایّام سفر تجاری خود به شام عرضه می‌کند تا خداوند جل شانه محبت خود و پیامبر را در دل بلال می‏اندازد و اسلام را می‌پذیرد. در روز دوم ایمان سیدنا أبوبکر صدیقس خود تنها خدمت رسول القائد شرفیاب نمی‌شد؛ بلکه چند نفر از اشراف و أعیان و تجّار معروف قریش همراه وی بودند و بر اثر تبلیغ و کوشش أبوبکر صدیق هنگامی که در خدمت رسول‌الله ج حاضر می‌شدند، اسلام خود را اعلام می‌داشتند. از جمله کسانی که توسط ابوبکر صدیق، اسلام را پذیرفتند، می‏توان از حضرات: عثمان‌بن‌عفان، زبیربن‌عوّام، عبدالرحمن‌بن‌عوف، سعد بن ‌ابی‌وقاص، طلحه‌بن‌عبدالله -رضی‌الله عنهم ورضوا عنه- را نام برد و این اقدام از اولین برکات سیدنا ابوبکر صدیق می‌باشد. و اسلام حضرت صدیقس بعد از آنکه در شام جواب رؤیای خود را از راهب می‌شنود و آن موقع که در مدخل مکه با گروه کوچکی از جمله أبوجهل برخورد می‌کند و خبر ظهور رسول‌اکرم ج را می‌شنود و وقتی گفتگوی مختصر با ابوجهل را راجع به پیامبر محمدبن‌عبدالله می‌نماید و نهایت وقتی شتابان به پیشگاه حضرت رسول‌اکرم ج می‌شتابد تا از زبان خود آورندۀ رسالت الهی کلمات وحی را بشنود... و رسول‌الله آیات خداوندی را بر وی می‌خواند: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ١ [العلق: 1]، و ابوبکر در کمال خشوع و خضوع برای احترام بیشتر به آیات الهی، سر را پائین نگه می‌دارد و بعد از پایان کلمات وحی با ایمان راسخ و راستین خطاب به رسول‌الله‌ ج می‌گوید: أشهدُ أنّکَ صادِقٌ أمینٌ أشهَدُ أن لا إلهَ إلا اللهُ، وَأشهدُ أنَّکَ رسولُ الله، و بعد از این صحنۀ ایمانی، ابوبکرس، تمام جهد و کوشش خود را صرف خدمت به اسلام عزیز، چه در حیات رسول‌الله ج و چه بعد از آن بزرگوار می‏نماید و استقامت بی‌نظیر و شگفت‌انگیز حضرت أبوبکر صدیقس در بهترین وجه آن جلوه‌گر بوده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد