1- سورهی حجر با صحبت پیرامونِ محافظتِ الله ـ از قرآن کریم و آرامش دادن به رسول ج، با تعریف از رخدادهایی که بر سر برخی از پیامبران پیشین آمده بود، آغاز میشود.
2- توجه به عظمتِ آفرینش الله أ در هستی و ذکر برانگیخته شدن از قبرها و دلایل امکان چنین رخدادی.
3- ﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا وَأَلۡقَیۡنَا فِیهَا رَوَٰسِیَ وَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡزُونٖ١٩ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَ وَمَن لَّسۡتُمۡ لَهُۥ بِرَٰزِقِینَ٢٠ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرٖ مَّعۡلُومٖ٢١ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّیَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَیۡنَٰکُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِینَ٢٢﴾ [الحجر: 19-22]یعنی: «و زمین را گستراندیم در آنجا کوههاى [استوار] در انداختیم و از هر چیز سنجیدهاى در آنجا رویاندیم {19} و براى شما در آنجا زیستمایهها و کسانى که روزى دهنده آنها نیستید، قرار دادیم {20} و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههایش به نزد ماست. و آن را جز به اندازهاى معین فرود نمیآوریم {21} و بادها را بارور کننده [ابرها] فرستادیم، آنگاه از آسمان، آبى باراندیم و آن را به شما نوشانیدیم و شما خازن آن نیستید {22}».
این آیات ترس انسان از مسأله رزق و روزی را برطرف و نابود میکند. مهم، به کار گرفتن اسباب، با توکل بر الله متعال است.
4- بیان مفصل در مورد آغازِ آفرینش انسان و جن و دستور ابلیس به سجده و جواب به جواب ایستادن او در این مورد. و اینکه چگونه به سبب کبر و حسادتش، از درگاه الهی طرد و رانده شد. همچنین بیان اینکه او میکوشد تا گناهان را برایمان زیبا جلوه دهد تا همانند او هلاک شویم؛ پس باید خوب آگاه و بیدار باشیم.
5- وقتی مؤمن دو آیهی ذیل را میخواند، بین ترس و امید به سوی الله ـ طیِ مسیر میکند. نه ناامیدی و نه هم سهلانگاری. ﴿۞نَبِّئۡ عِبَادِیٓ أَنِّیٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ٤٩ وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ ٱلۡعَذَابُ ٱلۡأَلِیمُ٥٠﴾ [الحجر: 49-50]. «بندگانم را آگاه کن که من آمرزنده مهربانم و همانا عذاب من عذابی دردناک است».
6- بیان مفصل داستان ابراهیم ÷. و با وجود مشقت و وضعیت نابهنجار، لفظ مژده و بشارت بارها تکرار میشود. پس چگونه مؤمن بعد چنین حالتی نا امید میگردد.
7- داستان نوح ÷ بیان میکند که زیادهروی در کارهای زشت و قبیح تأثیر فراوانی در بداخلاقی و نابودیِ حیا دارد.
8- در آخر سورهی هود، پایبندی به (تسبیح و عبادت) را درمانی میداند برای کسی که در سینهی خویش تنگی احساس میکند. به سه آیهی آخر خوب بیندیش: ﴿وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدۡرُکَ بِمَا یَقُولُونَ٩٧ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ٩٨ وَٱعۡبُدۡ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأۡتِیَکَ ٱلۡیَقِینُ٩٩﴾ [الحجر: 97-99]. یعنی: «و به راستى مىدانیم که از آنچه مىگویند، دلتنگ مىشوى {97} پس پروردگارت را با ستایش او به پاکى یاد کن و از سجدهکنندگان باش {98} و پروردگارت را تا هنگامى که مرگ به تو رسد، پرستش کن. {99}».
9- سورهی نحل، سورهی نعمتها نامیده میشود. در آن تأمل کن و بخشندهی این نعمتها را باربار شکرگزار باش. گر چه منظور این سوره از نعمت، نعمتهای حسّی است که متعلق به سواری، لباس، مسکن و مانندِ اینهاست، لیکن به بزرگترین نعمتها که نعمتِ نزول قرآن است اشاره میکند؛آنجا که سه مرتبه آن را متذکر میشود.
10- در سورهی نحل، ادلهی زیادی بر یکتا دانستن الله ـ در الوهیت و بطلان ادلّهی مشرکین وجود دارد.
11- بعد از ذکر نعمتهای فراوان، الله ﻷ داستان روستایی را یاد میکند که به نعمتهای الهی کفر ورزیدند و در نتیجه الله أ چگونه آنان را عقوبت داد. لذا باید از کفران نعمت برحذر باشیم. تا مبادا آنچه بر سر آن آبادی آمد، بر ما هم بیاید.
12- در پایان سوره به دعوت بر اساس حکمت و پند و موعظهی نیک و صبر بر مشکلاتی که داعی در مسیر دعوت میبیند، تشویق شده است.
1- ادامه داستان یوسف ÷ و آمدن برادران نزد او و درخواست یوسف از آنها تا برادر پدریشان را با خود بیاورند. به دلیل حکمتهای زیادی؛ از جمله آزمایشی زیادتر برای یعقوب ÷ و رفعت جایگاه او در نزد الله أ با این آزمایش.
2- یعقوب از فرزندانش که تعدادشان زیاد بود، خواست که از یک دروازه وارد شهر نشوند. سخن یعقوب ÷ این مطلب را میرساند که پرهیز از اسبابی که باعث چشمشدن یا چشمزخم میگردد، شرعاً مذموم و نکوهیده نیست. البته به شرطی که در آن افراط و زیاده روی نشود.
3- شرفیاب شدن برادران به نزد یوسف، داستان گم شدن پیمانهی پادشاه و بیان تدبیر و حیلهی شرعیِ یوسف برای گرفتن و نگه داشتن برادر حقیقیاش!
4- داستانی گیرا و تأثیرگذار از صبر و شکیبایی یعقوب ÷ و گمانِ نیک وی به الله ـ. با وجودی که همه چیزِ پیرامون او تغییر یافته بود، از آنجا که به الله أ گمان نیک داشت، هرگز از پا در نیامد و استوار ماند که نتیجهاش گشایش و برون رفت از این امتحان بود. قتاده : میگوید: هیچ امتحانی بر یعقوب ÷ فرود نمیآمد مگر اینکه در پیِ آن، گمان نیکَش به الله أ هم پدیدار میشد.
5- نتیجه و أثر دانش و آگاهی نسبت به الله أ و نامها و صفاتش در روبرو شدن با قضا و قدرِ سخت و دردناکِ الهی با سلاح حسنِظن یا گمان نیکو. ﴿وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٨٦﴾ [یوسف: 86]. یعنی: «و از [حکم] الله چیزى مىدانم که شما نمىدانید».
6- یوسف عباداتی که او را به این جایگاه رسانده بود، خالصانه ادا کرده بود. او تقوی و صبر را یاد میکند. پس آندو را محقَّق کن به کامیابیِ بزرگ نایل خواهی آمد. ﴿إِنَّهُۥ مَن یَتَّقِ وَیَصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ﴾ [یوسف: 90]. یعنی: «در حقیقت هر کس پروا کند و بردبارى ورزد، پس الله پاداش نیکوکاران را فرو نمىگذارد».
7- یوسف بعد از این صبر و امتحان بزرگ و قدرت یافتن در زمین، شکر و سپاس مداوم، درخواستِ مرگ در حالت اسلام از الله ﻷ، اعتراف به نعمتهایش و بزرگداشت پدر و مادر را فراموش نکرد.
8- برادرانی که از یکدیگر بریدهاند، به عملکردِ یوسف ÷ با برادرانش نظاره نمیکنند؟ و نیز به رویکرد و عملکرد رسول ج در روز فتح مکه با اقوام و خویشاوندانش؟
9- این سوره با ذکر آیات و نشانههای کَونی الله أ و فرستادن پیامبران پایان مییابد. و میگوید: این داستانها صرفاً قصههایی گذرا نیستند! بلکه درس عبرت گرفتن از داستانهای قرآنی را گوشزد میکند.
10- سورهی رعد در سه آیهی متوالی که دل را مالامال از هیبت و بزرگی میکند، با سخن گفتن از کائنات و دلالت آن بر عظمت الله أ آغاز میشود. سپس، وجوب خالص کردن عبادات برای این آفریدگارِ بزرگ را یاد آور میشود. باز دوباره به ذکر آیات و نشانههای بزرگ در آفاق و أنفُس برمیگردد.
11- ﴿وَلَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُیِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ أَوۡ قُطِّعَتۡ بِهِ ٱلۡأَرۡضُ أَوۡ کُلِّمَ بِهِ ٱلۡمَوۡتَىٰۗ بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِیعًا﴾ [الرعد: 31]. یعنی: «و اگر قرآنى [فرستاده مىشد] که کوهها به آن روان یا زمین به آن پاره پاره مىشد یا مردگان با آن به سخن آورده مىشدند [ایمان نمیآوردند]؛ حقّ این است که [سررشته] کار، از آنِ الله است».
چه سخن حیرتانگیزی در باب اثر قرآن بر قلبهایی که در قرآن تدبر کرده و با قرآن زندگی میکنند.
12- در آیاتِ زیر دَه ویژگی ذکر شده است که هر کس مزیّن به آنها باشد، پاداشش باغ و بهشتهای پر نعمت است. ﴿۞أَفَمَن یَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ ٱلۡحَقُّ کَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩ ٱلَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَلَا یَنقُضُونَ ٱلۡمِیثَٰقَ٢٠ وَٱلَّذِینَ یَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن یُوصَلَ وَیَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَیَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ٢١ وَٱلَّذِینَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ وَیَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّیِّئَةَ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٢ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَدۡخُلُونَ عَلَیۡهِم مِّن کُلِّ بَابٖ٢٣﴾ [الرعد: 19-23].
یعنی: «آیا کسى که مىداند آنچه از [سوى] پروردگارت به تو فرو فرستاده شده حقّ است، مانند کسى است که او نابیناست؟ فقط خردمندان پند مىپذیرند. {19} آنان که به پیمان الله وفا مىکنند و عهد نمىشکنند {20} و کسانى که آنچه را الله به پیوسته داشتن آن فرمان داده است، پیوسته مىدارند و از پروردگارشان مىترسند و از سختىِ حساب بیمناکند {21} کسانى که در طلب خشنودى پروردگارشان بردبارى کردند و نماز را بر پاى داشتند و از آنچه روزیشان کردهایم نهان و آشکارا انفاق کردند و بدى را با نیکى دفع مىکنند، اینانند که سرای آخرت برای آنان است {22} بهشتهاى فناناپذیر که به آنجا در آیند و [نیز] هر کس از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان که نیکوکارند. و فرشتگان از هر در بر آنان وارد مىشوند {23}».
13- ابتدای سورهی ابراهیم با داستان موسی و پیامبران الهی به سوی قومشان و چگونگی توکل و شکیبایی آنان در قبال آزار و اذیتی که به آنان رسید و اینکه چگونه پیروز شدند، شروع میشود.
14- یاد صحنهای از صحنههای هولناک قیامت و اینکه چگونه شیطان از پیروان خود برائت میجوید! لذا مواظب باش مبادا شیطان در این دنیا تو را بفریبد؛ چرا که اگر اینجا از او پیروی کردی، پس حتماً در قیامت از تو اعلان برائت و بیزاری میکند.
15- ضرب المثلهایی برای کلمهی طیبه و کلمهی خبیثه؛ سپس شمارش برخی از نعمتهای الله أ بر انسان؛ پس آیا شکرش را به جا آوردهایم؟
16- در تشریف فرمایی ابراهیم به مکه داستانهایی زیبا و جالب از توکل و بزرگداشتِ الله ـ وجود دارد.
17- در خاتمهی سورهی ابراهیم عاقبت ظالمین و مجرمین در روزی که زمین و آسمانها دگرگون میشود، ذکر میشود. پس وای و هلاکت بر ستمکاران از آن روز بزرگ!.
1- ابتدای سورهی هود از عظمت الله أ، وسعت علمی و تعهد روزی دادن وی به مخلوقات، سخن میگوید.
2- از عظمتِ قرآن این است که در مناسبتهای مختلف تکذیبکنندگان را به جنگ میطلبد. یک بار از آنان درخواست آوردنِ همانند قرآن را دارد، باری دیگر ده سوره و در آخر آوردن یک سوره را از آنان میطلبد؛ لیکن آنان با وجودی که صاحبان بلاغت و بیان بودند، عاجز ماندند.
3- داستان نوح ÷ و گفتگویی که میان او و قومش رد و بدل شد. سپس دستور الله ـ به وی برای ساختن کشتی، و بیان مفصّل حادثهی طوفان. در این داستان درسهای بس بزرگی وجود دارد که در خورِ توجّه است. داستان نوح ÷ در این سوره از همه جای قرآن در سیاقی طولانیتر آمده است.
4- گفتمان نوح ÷ و فرزندش، بیانگر این مطلب است که حب و دوستی الله أ در دل یکتاپرستان از هر چیز دیگری بزرگتر است. در این گفتگو ادبِ سخن گفتن با خویشاوندِ کافر مراعات شده است؛ حال چه برسد با مسلمانِ گناهکار. باشد که الله أ هدایتش نماید.
5- از داستان هود ÷ میآموزیم که دستاوردِ استغفار، قدرت حسی و معنوی است.
6- قوم هود او را تکذیب نموده و به جنزدگی متهم کردند؛ او هم در قبال صبوری و شکیبایی نمود و سرانجام الله ﻷ هم او را نجات داد و رهایی بخشید.
7- این سوره صحنهی نمایش داستانِ بسیاری از پیامبران و ناملایماتی که در راه دعوت به سوی الله أ چشیدند، میباشد. در این سوره شاهد شفقت و مهربانی بسیار زیاد پیامبران برای قومشان هستیم. اما برای معاند و هواپرست هیچ راه چاره و درمانی نیست.
8- در داستان شعیب توجّه و اهتمام اسلام به بُعد اقتصادی، و ناظر دانستن الله ـ در این مسیر، تجلّی میکند.
9- اشارهای کوتاه به قصهی موسی ÷ با فرعون.
10- ترسیم صحنهی هولناک از وقایع قیامت و بیان سرانجام سیهروزان و نیکبختان.
11- این سوره با دستور به استقامت و پایداری، دعوت و صبر در این مسیر پایان مییابد. و این بدین معناست که اگر دعوتگر به آن بیتوجه باشد، متوقف خواهد شد؛ بلکه قطعاً زیان خواهد کرد.
12- آغاز سورهی یوسف از اهمیتِ رویا سخن میگوید. گر چه آن که خواب میبیند، بچهای خردسال باشد. و نیز اهمیت گوش فرا دادن به کودکان.
13- در اوایل سوره به حسادت برادران یوسف و آزمایش شدن و مشقتهای یوسف به سبب جمال و زیباییاش، اشاره میشود. لیکن او صبر کرد و نهایت از آنِ او شد.
14- گاه دشمنان تو قصد آزار و اذیّت، بلکه قصد جان تو را میکنند، اما به یاد داشته باش که: ﴿إِنَّهُۥ مَن یَتَّقِ وَیَصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٩٠﴾ [یوسف: 90] یعنی: «بیگمان هرکس تقوا پیشه کند و بردباری ورزد همانا الله پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند».
15- ذکر داستان کامخواهی زن عزیز مصر و عاملی به نام اخلاص که یوسف را از آن کار بازداشت. تو چه اندازه اخلاص برای مقابلهی با شهوات داری؟
16- قصهی یوسف دلالت بر این دارد که اگر دعوت به سوی الله ـ در دل جای گرفت، صاحب خود را حتی اگر زندانی هم باشد، از دعوت دادن به سوی الله متوقف نمیکند.
1- ادامهی بحثِ منافقین. سپس ذکر عربهای نیک و بد. سپس مهاجرین و انصار. گویا این، عملیات تسویه حساب با تمام اقشار و طبقاتی است که جامعهی مدینه را تشکیل میدهند.
2- آیا تا کنون به کلمهی ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ﴾ در این قول الله ـ اندیشیدهای: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٠٠﴾ [التوبة: 100].
یعنی: «و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکوکاری از آنان پیروی کردند، و راه ایشان را به خوبی پیمودند، الله از آنان خشنود است، و آنان از او خشنودند، و الله برایشان باغهایی آماده کرده است که از زیر آن رودها روان است که در آنجا همیشه جاودانند، این است کامیابی بزرگ». سپس این آیات را با آیات سورهی واقعه مطابقت بده که میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلسَّٰبِقُونَ١٠ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ١١ فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ١٢ ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ١٣ وَقَلِیلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِینَ١٤﴾ [الواقعة: 10-14]. یعنی: «و پیشی گیرندگانی که پیشتازند. {10} اینان مقرّبان (درگاه الهی) هستند. {11} در باغهای پر ناز و نعمت (خواهند بود). {12} گروهی از پیشینیان. {13} و گروه اندکی از پسینیان هستند {14}». حال تلاش کن از آن گروه اندک باشی.
3- ذکر مسجد ضرار و مقصود و نیت بد ساخت آن. به همین منظور الله أ پیامبرش ج را از نماز خواندن در آن نهی فرمود. سپس مسجدی را نام میبرد که حقدارتر به برپایی عبادت در آن است. و در این جریان، تذکر و پندی است بر اینکه ملاک و ارزش عمل به نیتِ صحیح است نه به مظهرِ آن.
4- ویژگی آنانی که خویشتن را به الله متعال فروختند. و بازداشتن پیامبر ج و مؤمنان از اینکه برای منافقین، طلب آمرزش کنند.
5- هنگامی که قلب به آتشِ معصیت گداخته میشود، داستان آن سه نفری را که از جنگ باز مانده و توبه نمودند، به اهلِ قرآن متذکر میشود. پس آیا شایسته است بدون توجّه و تأمّل از کنار آن گذشت؟
6- اواخر سورهی توبه در یک تقسیم بندی، از ارتباط مردم با قرآن سخن میگوید؛ که شایسته است کمی در آن تفکر شود. تا مبادا از گروه زیانکاران باشی.
7- الله ـ در ابتدای سورهی یونس تعدادی از نشانههای کَونیاش را ذکر کرده و برای اثبات وجود و عظمت خویش، مثالهایی میزند.
8- به مبارزه طلبیدن و تحدی مشرکین با قرآن.
9- بالاترین مقام و درجهی بنده این است که دوست الله أ باشد. لیکن چگونه میتواند به دوستی و ولایت دست یابد؟ ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٦٢ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ﴾ [یونس: 62-64]. یعنی: «هان! بیگمان دوستان الله بیمی بر آنان نیست و آنها اندوهگین نمیشوند. {62} کسانی که ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه کرده اند. {63} برای آنان در زندگانی دنیا و آخرت بشارت است». پس هر کس ادعای دوستی و ولایت کند در حالی که عاری و تهی از این مشخصات باشد، دوستیاش دروغین و توخالی است.
10- بیان قصهی نوح ÷ و سپس داستان موسی ÷ و فرعون. و نمایش و بیان لحظهی غرق شدن فرعون، تا برای افراد بعد از او درس عبرتی باشد. و اینکه ایمان در هنگام سکرات موت به انسان فایده نمیبخشد.
11- بیان اینکه الله ـ به پیامبرش دستور میدهد تا بر ایمان و دنبالهروی از وحی و صبر و
شکیبایی، ثابت قدم باشد تا دستور الهی در برپایی قیامت صادر گردد.
1- توصیفِ محل وقوع جنگ بدر و خوابِ پیامبر ج ادامه مییابد. و اینکه چگونه الله ﻷ آن را مایهی آرامش و طمأنینه قرار داد.
1- ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ٤٦ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ٤٧﴾ [الأنفال: 45-47]. یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگاه با گروهی روبرو شدید، پایداری نمایید، و الله را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید. {45} و از الله و پیامبرش اطاعت کنید، و با همدیگر اختلاف نورزید، که در آن صورت در مانده و ناتوان میشوید، و شکوه و هیبت شما از میان میرود. و صبوری کنید که الله با صابرین است. {46} و مانند کسانی مباشید که از روی غرور و سرکشی و برای خودنمایی از سرزمینشان بیرون آمدند، و مردمان را از راه الله باز داشتند. و الله به آنچه که میکنند احاطه دارد. {47}».
این آیات برای پیروزی و مداومت آن و برای بیان مکر و حیلهی شیطان و جلوگیری از آن و به تصویر کشیدن بزدلیِ منافقین، شش فراخوان دارد که مالامال از پند و خیرخواهی است.
3- پایان سورهی انفال، بیانگر قویترین پیوندی است که مسلمانان را گِرد هم میآورد. و آن پیوند برادریِ مشترک برای یاری رساندن به یک پیام و رسالت است؛ نه چیزی دیگر از روابط زمینی.
4- سورهی توبه با مشخص کردن مدتزمان عهد و پیمانهای میان رسول ج و مشرکین، و حالات و جنگ و صلحی که در پیِ آن میآید، آغاز میشود. و آن، پیامی بسیار بزرگ در پایبندیِ اسلام به عهد و پیمانهایش با کفار است.
5- در ابتدای سورهی توبه از احکامِ وفا و پیمانشکنی، و بازداشتن مشرکین از ورود به مسجد الحرام و حرمتِ دوستی با آنان سخن به میان میآید.
6- در هنگام توان، جنگ با اهل کتاب؛ تا اینکه با خواری و زبونی جزیه پرداخت کنند. البته برخی از عقاید و باورهای باطل آنان هم ذکر میشود.
7- جریان آبادانی مساجد فقط در این سوره ذکر میشود. و ارتباط آن با ایمان به الله ﻷ و روز قیامت، اشارهای به ضرورتِ اخلاص است. و میگوید: منافقین سزاوار چنین افتخاری نیستند. چرا که آنان اهلیّت و شایستگیِ آبادانی حسی و معنوی را ندارند.
8- اساس و پایهی تاریخ، بر مبنای ماههای هجری است و اصل هم همین است. و همچنین به بیان ماههای حرام میپردازد و این ماهها عبارتاند از: رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرّم. شمارش سالهای شرعی هم بر همین مبناست. و ابطال عادت کفار که در مورد ماههای حرام مکر و حیله میکردند هم، بیان میشود.
9- تشویق مسلمانان برای خروجِ سریع به میادین جهاد؛ البته آنهم هر گاه که حاکمِ مسلمان برای جهاد فی سبیل الله، فراخوان دهد.
10- این سوره در بردارنده نصی صریح مبنی بر مصارف هشتگانه زکات است؛ آنجا که الله متعال میفرماید: ﴿۞إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٦٠﴾ [التوبة: 60] یعنی: «زکات فقط برای مستمندان، بینوایان، کارگزارانِ جمع آوری زکات، کسانی که از آنان دلجویی میشود، آزادی بردگان، بدهکاران و در راه ماندگان است. این یک فریضۀ الهی است و الله دانا و حکیم است».
راز و حکمت این کار هم شاید بدین خاطر باشد که در این سوره بحث زیادی از مال و ثروت میشود. و منافقین هم منتظرند که مال و منالی به دست آورند. علاوه بر آن از حقوق الله ـ در این اموال هم بیخبرند. چنانکه رویکرد بسیاری از علما و پارسایانِ یهود هم همین بوده است. آنانکه فقط به منعِ زکات اکتفا نمیکنند بلکه، اموالشان را برای بازداشتنِ راه الله أ هزینه میکنند.
11- سرزنشِ منافقین کاهل و تنبل، و آنان که به دروغ عذر و بهانه آوردند و آنان که بدون عذر موجّه از رفتن به جهاد تخلف ورزیدند.
12- ذکر صفات منافقین و وعید و تهدیدی که الله أ برایشان در نظر گرفته است. و نیز یادکردنِ صفات مؤمنان و آنچه الله ﻷ در آخرت به آنان وعده داده است. به قلب و اعضایت نگاهی بینداز و ببین به کدام گروه نزدیکتر هستی.
13- نهی پیامبر ج در کمک خواستن از منافقین برای جهاد. از آنان جز ضرر و زیان، چیزی نصیب مسلمانان نمیشود. در ادامه از استغفار و درود فرستادن و خواندن نماز جنازه بر آنان هم نهی مینماید.
14- ﴿ٱلَّذِینَ یَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِینَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فِی ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ فَیَسۡخَرُونَ مِنۡهُمۡ سَخِرَ ٱللَّهُ مِنۡهُمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ٧٩﴾ [التوبة: 79].
یعنی: «آنان که از مؤمنان که مشتاقانه و بیش از اندازه به صدقات و خیرات میپردازند، و نیز از آنان که جز به اندازۀ تاب و توانشان چیزی را نمییابند عیب و خرده میگیرند، و آنان را مسخره میکنند، الله ایشان را مورد تمسخر قرار میدهد، و عذابی دردناک دارند».
آیهی فوق، یکی از پستترین اخلاقِ منافقین را که عیب و خردهگیری به صدقهدهندگان است، متذکر میشود. خودشان بذل و بخشش نمیکردند و خیّرین هم از دستشان در امان نبودند. لذا مؤمن باید در این زمانه آسوده خاطر باشد. زیرا صحابهی رسول ج که بهترین مردمانِ بعد از انبیاء بودهاند هم از این تمسخر و نیش زبان در امان نماندند.