1- صحنههایی از قیامت، بیان خطرِ دوستان ناباب. پس قبل از این که انگشت ندامت را بگزی، مواظب باش!.
2- ذکر برخی مثالها از هلاکت امتهای تکذیب کننده، توسط الله ـ، و انگشت اشاره به کفار قریش؛ که اگر بر باورتان پافشاری کنید، عاقبت شما هم اینچنین خواهد بود.
3- استدلال به برخی از مخلوقات جهت اثبات یگانگیِ الله أ در آفرینش. پس به کتاب آفرینش بنگر که ایمانت افزون میگردد.
4- وقتی ویژگیهای عباد الرحمان را در آخر سورهی فرقان میخوانی، به چه میاندیشی؟ آیا عزم خویش را جزم کردهای که مزیّن به صفات آنان شوی؟
5- ابتدای سورهی شعرا با دلداری به رسول الله ج در مقابل رنجی که از رویگردانی قومش میکشید، آغاز میشود.
6- این سوره چندین داستان بیان میدارد که همگی برای تثبیت رسول الله ج میباشد. به همین منظور تمام داستانها با این فرمودهی الهی پایان مییابد: ﴿وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلرَّحِیمُ٩﴾ [الشعراء: 9] یعنی: «و بدون شک پروردگار تو بسیار چیره و بینهایت مهربان است». لیکن بسیاری از مشرکین ایمان نمیآورند. الله متعال هم غالب و قادر است که بر آنان عذاب فرو فرستد و او بر پیامبرانش بینهایت مهربان است. پس آنان را بر دشمنانشان یاری نمود.
7- در داستان موسی ÷ قدرتِ اعتماد بر الله أ در سختترین شرایط، آشکار میگردد. ﴿قَالَ کَلَّآۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ٦٢﴾ [الشعراء: 62]. یعنی: «(موسی) گفت: هرگز! قطعاً آفریدگارِ من، با من است؛ خیلی زود رهنمودم میکند». واقعاً چه یقین بالایی!.
8- قلب سالم آن است که صاحبش را در روز قیامت سود بخشد. آیا دلهایمان را شکافتهایم که سالماند یا نه؟
9- وقتی نوح ÷ قومش را امر به معروف و نهی از منکر نمود، او را به اخراج و رجم تهدید کردند! و ما امروزه با سخنی زودگذر مورد اذیت و آزار قرار میگیرم؛ فرقِ میان این دو چه بسیار است.
10- هود ÷ نعمتهایی را برای قومش یادآور شد و گفت: سپاس و شکرگزاریِ (جواب) این نعمتها، تقوا و پرهیزگاری است.
11- در داستان پیامبر الهی، صالح ÷ بیدارباشی است بر اینکه نباید از اسرافکاران و مفسدین اطاعت کرد. مبادا که تو را بفریبند و به فتنه اندازند.
12- خطر جدیِ موافقت یا راضی بودن به منکر؛ حتی اگر صورت هم نگیرد!. ببین سرانجام زنِ لوط ÷ چه شد.
13- الله را آنگونه عبادت کن که گویا او را میبینی، اگر تو او را نمیبینی، او که نظارهگر توست، در داستان شعیب ÷ و پایانِ سورهی شعراء جلوه میکند: ﴿ٱلَّذِی یَرَىٰکَ حِینَ تَقُومُ٢١٨﴾ [الشعراء: 218].
یعنی: «معبودی که چون برمیخیزی تو را میبیند».
14- این سوره با اشاره به شأن و منزلت قرآن کریم و امر به دعوت به سوی الله أ خاتمه مییابد.
15- ابتدای سورهی نمل میگوید: قرآن برای کسی که چندین صفت در او یافته شود، هدایت و مژده است. پس آنها را پیدا کن.
16- در داستان موسی با فرعون، بازتابِ تکبر و ظلم در انکارِ آیات الله أ، روشن میگردد.
17- در امانتداریِ هُدهُد و حرص او بر توحید، و از خود بیخود نشدن در مقابل نعمتهای دنیا که در نزد کفار دید؛ اندیشه کن؛ لذا توحید چیزی است که حیوانات بر اساس آن آفریده شدهاند؛ چه برسد به انسانهای مکلَّف.
18- داستان سلیمان ÷ و سبأ بیان میدارند که چگونه پادشاهی و قدرت در اطاعت الهی و در معصیت به کار گرفته میشود.
19- در داستان قوم صالح ÷ مشخص میگردد که هر چند حیلهگران، مکر و دسیسه کنند، الله أ هم علیه آنان تدبیر میکند و آنان نمیفهمند.
1- در ابتدای سورهی مؤمنون، صفات و ویژگیهایی را خواهی خواند؛ آیا از خود پرسیدهای چند صفت از آنها را در خویش محقق نمودهای؟
2- به داستان نوح ÷ نظاره کن که چگونه الله أ به او یادآوری میکند تا برای نجاتش از قوم ظالم او را حمد و ستایش کند.
3- مختصر تعریفی از داستان برخی از پیامبران †، جهت دلداری و تسلّی قلب رسول ج .
4- نمایش لحظهی احتضار و مرگ، دمیدن در صور، سرانجام آنان که آیات الهی را تکذیب کردند و وعید سخت به آتش جهنم برای آنها از جانب الله ـ.
5- اولین سورهی مؤمنون این آیه است: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١﴾ [المؤمنون: 1] یعنی: «قطعاً مؤمنان رستگار شدند». و آخرِ آن آیهی: ﴿إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ١١٧﴾ [المؤمنون: 117] است. یعنی: «بیگمان کافران رستگار نمیشوند». چه فرقِ بزرگی!
6- سورهی نور با بیان حّد زنا، تهمت و حکم لعان شروع میشود. گویا این سوره به منزلهی دیوارهای محکمی است برای پیشگیری از زنا و انتشار آن در جامعه.
7- داستان اِفک (تهمت به عایشه ل) به ما تحقیق، مطمئن شدن و نگهداری زبان را میآموزد. و بیان میدارد که تهمت زدن چه پیامد مخرّبی دارد.
8- از این حادثه مناقب و فضیلت مادرمان عایشه ل آشکار میگردد. لذا از تکذیبکنندگانِ قرآن بر حذر باش.
9- نکوهیدن کسی که دوست داشته باشد زنا و کار فحشا را میان زنان و مردان مؤمن پخش ومنتشر کند. چرا که این کار تأثیر زیادی در فاسد کردن جامعه دارد.
10- دستور به چشم پوشی و نادیدهگرفتن اذیت و آزار. خصوصاً اگر آزار دهنده از اقوام و بستگان باشد.
11- دستور به اجازه گرفتن در هنگام ورود به خانه و همچنین چشم فروبستن و پاکدامنی یا حفظِ شرمگاه.
12- راهنمایی و هدایت به ازدواج و اشاره به اینکه الله ﻷ ثروت و توانمند شدن را تکفّل کرده است. و بیان اینکه باید هنگام ناتوانی از ازدواج، عفت و عزت نفس داشت. و همچنین حرمت زنا را هم بیان میدارد.
13- به مثالی که الله ـ در مورد نورش میزند بیندیش. از آفریدگارت بخواه که تو را به آن نور رهنمود کند. سپس ببین در مورد آنان که از نور الهی محروم گشتند، چگونه مثال میزند. و نجات را از پروردگارت طلب کن. و چه بسیار افرادی را که با وجودِ مدارک عالی، از این نور محروم نموده است!.
14- سخن از برخی صفات منافقین، بیان صفتِ رویگردانی از حکم الهی!
15- الله أ در صورت محقق شدنِ سه شرط به اهل ایمان وعدهی قدرت و جانشینی در زمین را داده است: برپاداشتن نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر.
16- بیان مفصّلِ احکامِ اجازه خواستن کودکان در هنگام ورود به خانه؛ ذکر حجابِ پیرزنان. تمام این موارد، از دیوارهای عفاف است که سورهی نور آن را بنا نهاده است. سپس از حکم ِخوردن در خانهی خویشاوندان سخن به میان میآید.
17- در پایان سوره دعوت و فراخوان به ادب در هنگام تکلّم با رسول الله ج ارائه میشود.
18- سورهی فرقان با تمجید از ذاتی شروع میشود که فرقان (قرآن) را نازل نمود. تو چه بهرهای از این قرآن بردهای؟
19- ابطال شبهات مشرکین، پیرامونِ قرآن و رسول الله ج.
1- سورهی انبیاء با هشدار نسبت به برانگیخته شدن و وقوع قطعیِ آن، و اینکه وقوعش نزدیک است، آغاز میشود. آیا آمادگیاش را داریم!
2- مجد و عظمت و شرافت بسته به پیروی از قرآن کریم است. ﴿لَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ کِتَٰبٗا فِیهِ ذِکۡرُکُمۡۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٠﴾ [الأنبیاء: 10] یعنی: «به راستی برایتان کتابی نازل کردهایم که آوازه و تعریف شما در آن است، آیا خِرد نمیورزید؟!».
3- توضیحِ مفصّل از اثبات توحید، و اینکه دعوتِ تمام پیامبران یکیست؛ و آنهم توحید میباشد.
4- مناظره و مناقشهی عقلی و عرضهی ادلهی حسّی قابل رؤیت که بر یگانگی الله ـ دلالت دارد.
5- دَمی از عذابِ الهی برای فراموشی کلّ نعمتها و خوشیها کافیست. به این آیه بیندیش: ﴿وَلَئِن مَّسَّتۡهُمۡ نَفۡحَةٞ مِّنۡ عَذَابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یَٰوَیۡلَنَآ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ٤٦﴾ [الأنبیاء: 46]. یعنی: «و اگر شمّه ای از عذاب پروردگارت بدیشان برسد خواهند گفت: وای بر ما! به راستی که ما ستمگر بودهایم».
6- داستان نابودی بتها به دست ابراهیم ÷ مدل و الگویی زیبا در کارآزمودگی، حکمت و توکل قوی بر الله ـ است.
7- شرح و بسط داستان بسیاری از پیامبران و چگونگی هلاکت مخالفین آنان به دست الله أ و عزّت دادن به دوستانِ خویش.
8- الگویی بسیار زیبا از ارتباطِ قوی و محکمِ پیامبران با آفریدگار و نجات آنان در لحظات سخت و دشوار، در سورهی انبیاء.
9- این سوره با ذکرِ عاقبت مشرکین و معبودان آنان پایان مییابد. سپس به توحید فرا میخواند.
10- سورهی حج با ترساندن مردم از هول و هراس زلزلهی قیامت، و بر حذر داشتن از اتّباع شیطان، شروع میشود.
11- جدال مشرکین در مورد انکار برانگیخته شدن بعد از مرگ و استدلال به ابتدای آفرینش انسان و زنده کردن زمینِ مرده و بیجان.
12- توضیح چگونگی فرض شدن حج و ذکر برخی از ارکان و مستحبات آن؛ البته با تمرکزی روشن بر اعمال قلب.
13- بزرگداشتِ شعائر و نشانههای حج و اینکه خودِ قربانی یعنی بزرگداشت الله ﻷ. و آن را از عادات خارج کرده و در لیست عبادات به شمار میآورد.
14- ذکر اخراج مهاجرین از سرزمین و کاشانهشان؛ و سخن از شروط قدرت و تمکین در زمین.
15- ذکر بعضی از اقوام که پیامبرانشان را تکذیب کردند. و در ادامه ذکر برخی از مکر و حیلهها و فتنههای شیطان.
16- ذکر دلایل بر وجودِ قدرت الله أ و برخواستنِ بعد از مرگ و اعتراض و احتجاجِ مشرکین.
17- این سوره با دعوت به جهاد و برپایی نماز و چنگ زدن به الله أ خاتمه مییابد.
1- آزمایش قدرت و حکومت، در داستان ذوالقرنین آشکار میگردد. این داستان نمونه و الگویی است برای افراد صاحب قدرت و نفوذ؛ تا که توان خویش را در برپاداشتن عدل و دادِ میان مردم به کار گیرند.
2- سورهی کهف با بیان صحنههایی از روزِ حضور در نزد الله ـ و سرانجام کفار و اهل ایمان، خاتمه مییابد.
3- کلمهی رحمت با تمام مشتقات و زیرمجموعهی خودش، بیست مرتبه در سورهی مریم تکرار میشود. پس به اماکن رحمت نگاهی بیندار و به اسبابش بیندیش. باشد که به آن دست یابی.
4- این سوره به صورت غیر مستقیم، از پنج فایدهی تقوا و پرهیزگاری سخن میگوید. بکوش تا آنان را پیدا و استخراج کنی.
5- سورهی مریم با داستان زکریا ÷ و قدرت الله ـ که بعد از سپید شدن موی زکریا و نازا شدن همسرش به او فرزندی عطا کرد، شروع میشود. حال آیا کسی بعد از شنیدن این داستان، نا امید میگردد؟
6- داستان مفصّل ولادت عیسی ÷ از مریم، و سخن گفتنش در گهواره که من بنده و فرستادهی الله أ هستم. جای شگفت است آنانی که ادعا میکنند تابعِ عیسی ÷ هستند و او را فرزند الله ـ میدانند؟! الله ﻷ بسی بلندمرتبهتر از این سخنها ست!
7- داستان ابراهیم ÷ و مناظره و بحث او با پدرش در مورد پرستش بتها. و عطوفت و مهربانیِ ابراهیم با پدرش که باربار میگفت: ای پدر من (پدرجان)؛ با وجودی که آزر مشرک بود. لذا در این داستان درس بزرگی است برای داعیانِ دین، که در هنگام دعوتِ والدین، با عطوفت و نرمی عمل کنند.
8- داستان بعضی از پیامبران و اینکه هر پیامبری ویژگی و صفاتی دارد که در خور تأمل و اندیشیدن است. و باید به دنبال مواضع تأسی و الگو برداری از داستان هر یک از پیامبران بود. مانند صادق بودن در وعده، دستور دادن اهل و خانواده به نماز و زکات در داستان اسماعیل؛ و بر همین منوال تا آخر ... .
9- بعد از آن صحنههایی از سرای محشر عرضه میشود که دلهای مؤمن از هولش به لرزه میافتد. در پی آن، شبهات کسانی را که گمان میکنند الله ﻷ فرزندی دارد، باطل مینماید. الله أ بسی والاتر از این سخنهاست.
10- سورهی طه با شرح و بسطِ جریان رشد و نمو موسی ÷، تأیید وی از جانب الله أ در دوران کودکی و اوقات ناتوانی، چگونگی حفاظت الله ﻷ از موسی، اجابت خواستهها و مهیا نمودن اسباب قدرتِ در دعوت برای وی، آغاز میشود.
11- تمام حالات خوف وترسی که بر دل موسی در هنگام ارسال به سوی فرعون و قرعه کشی با ساحران پدید آمده بود، به معیت الهی و کمک برادرش هارون و آیاتی که همراهش بود، نابود گردید. پس با الله متعال باش و مضطرب و نگران مشو.
12- ساحرانِ فرعون در ابتدای روز کافر بودند و در آخرِ روز مؤمنانی نیکوکار شدند. سرعت تأثیر ایمان بر آنان را نظاره کن!.
13- ذکر منّت الله متعال بر بنی اسرائیل که آنان را در مسیرِ شام از مصر خارج کرده و به سوی کوه سینا رهنمون کرد. و نیز غرق نمودن فرعون به همراه قومش؛ که بنی اسرائیل نظارهگر آن بودند. تا بدین وسیله دل مومنان از فرعون و قومش خُنک گردد.
14- سامری گوساله را ساخت تا بنی اسرائیل در غیاب موسی ÷ آن را عبادت کنند. و با تزیین گوساله باطلش را زینت داد تا آن را بر جُهال ترویج دهد. پس از داعیان باطل، هر چند هم که باطلشان را بیارایند، بر حذر باش.
15- در اواخر سورهی طه سخن از آنانی است که از یاد روز قیامت رویگردانند. و بیانِ صحنهای از حالاتِ خواری و هول و هراس که در آن روز به وقوع میپیوندد.
16- یادآوری عداوت و کینهی شیطان با انسان. که داستان آدم ÷ و وسوسهی او توسط شیطان از مضمون این یادآوری است. لذا سزاوار است که از دشمنِ اولین پدرِ خود، برحذر باشیم.
17- سورهی طه با دلداری به رسول ج در مقابل سخنِ مشرکین به وی و ثبات و پایبندی پیامبر ج بر دین، خاتمه مییابد. و از مهمترین مواردی که انسان را بر سختی و مشقت دشمنان یاری میکند، برپا داشتن نماز به روشی است که رضایت بخش باشد.
1- آیات آغازینِ سورهی إسراء از حقایق مهمی پیرامون مسجد الأقصی، داستان ورود بنی اسرائیل و فسادکاری آنان در آنجا را ذکر میکند. و میگوید: به زودی سرانجامِ کار به سود نیکان و صالحان خواهد بود.
2- بیان واضح و روشن مبنی بر این که قرآن در همه چیز، در عبادات، معاملات و غیره، به استوارترین راه رهنمون میکند.
3- سخن پیرامون دنیا و آخرت و تفاوت تلاشگران به سوی آن: ﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا١٨ وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا١٩ کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا٢٠ ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا٢١﴾ [الإسراء: 18-21]. یعنی: «هر کس که [آسایش] زودرسِ [دنیا] را بخواهد، در آن، برای هر کس که اراده کنیم هر چه بخواهیم، سریع مىدهیم، سپس جهنم را برایش مقرّر مىکنیم که نکوهش شده و مطرود در آن میافتد {18} و هر کس که [پاداش] آخرت را بخواهد و برای آن در حالى که خود مؤمن است تلاش فراوان کند، اینان سعىشان مورد حقشناسی واقع میشود {19} و به هر یک از اینان و آنان، بخشش پروردگارت را مىدهیم و عطای پروردگارت، ممنوع [از تصرّف] نیست {20} بنگر چگونه برخى از آنان را بر برخى [دیگر] برترى دادیم و بىگمان آخرت [به اعتبار] مراتب افزونتر و در افزوندهى بزرگتر است {21}».
4- بیست توصیهی بزرگ متعلق به امور اخلاقی و اجتماعی در آیاتی که با این آیه شروع میشود: ﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ﴾ [الإسراء: 23] یعنی: «و پروردگارت [چنین] حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید...». تا پایانِ این وصیتها: ﴿وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا٣٧ کُلُّ ذَٰلِکَ کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا٣٨﴾ [الإسراء: 37-38] یعنی: «و خرامان در زمین راه مرو؛ بىگمان تو نمىتوانى زمین را بشکافى و در بلندى نمىتوانى به کوه برسى {37} همهی اینها، بدیهایش در نزد پروردگارت ناپسند است {38}». حال خوب بنگر در این مورد چه جایگاهی داری!
5- جوابگویی به مشرکین، ابطال شریک خواندن، ذکر گفتگو با ابلیس در هنگام آفرینش آدم ÷، تأکید بر تلاش شیطان در گمراه کردنِ ما، و اینکه هر چه انسان پایبند عبودیت الله ـ باشد، از شرّ شیطان سالمتر میماند. ﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞ﴾ [الإسراء: 65]. یعنی: «بیگمان تو بر بندگانم سلطه و قدرتی نداری».
6- راهنماییهای الهی به پیامبرمان ج مبنی بر این که حتی به مقدار کم هم به شیطان اعتماد و گرایش نداشته باشد؛ بلکه به پروردگارش پناه آورد. جواب خواستههای مشرکین را بدهد و پاسخگوی آنان باشد و آیات و نشانههای آفرینش الهی را ذکر نماید.
7- در پایان سوره با بیانِ تکذیب موسی توسط فرعون با وجودی که موسی ÷ معجزات و ادلهی زیادی هم آورده بود، رسول الله ج را دلداری میدهد.
8- سخن از برخی اهداف و مقاصد نزول قرآن، اثر آن بر قلوبِ اهل قرآن و مراعاتِ ادبِ تلاوت قرآن در هنگام نماز.
9- سورهی کهف در بردارندهی چهار امتحان وآزمایش است که عبارتند از: دین؛ مال و ثروت؛ علم و قدرت و حکومت، سخن میگوید.
10- آزمایش دینی در داستان اصحاب کهف جلوه میکند. این داستان، مثالی زنده و پویاست برای کسی که در ابتدای راهِ حق قرار گرفته است و قصد حرکت در این مسیر را دارد. و اینکه سلامت دینی، بسته به دور بودن از اماکن و موقعیتهای فتنه و صادقانه پناه آوردن به الله أ است.
11- امتحان مالی در داستان آن دو مرد که باغدار بودند، تجلی میکند. یکی آن مالدار که قیامت را تکذیب نمود و دیگری آن فقیر که به الله ﻷ ایمان داشت و سرانجام هر کدام. و این که سالم ماندن در این امتحان بسته به شکر و سپاس از بخشندهی نعمتهاست و باید که این نعمت در راستای طاعت او تعالی خرج گردد.
12- امتحانِ در مورد علم هم به صراحت در داستان موسی و خضر إ نمایان میشود. این داستان برای طلاب و دانشجویان، در ادب، همت و ارادهی عالی، امر به معروف و نهی از منکر، درس عبرت است. بر طالب علم است که علم و دانش مربوطه را به عالم واگذارد. در مقابل استاد و شیخِ خویش مؤدب باشد و در تحصیل علم شتابزده عمل نکند.