اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

خواهرانش

خواهرانش

حضرت ابوبکر صدیق س پیش از اسلام دختری بنام «قتله» دختر عبدالعزی قریشی عامری را به عقد خویش در آورد که مؤرخین در مورد اسلام این زن شک دارند، ثمرۀ این ازدواج پسری بنام عبدالله و دختری بنام أسماء بود.

ابوبکر أم رومان را نیز به همسری پذیرفته بود که به اسلام و هجرتش اشاره شد، از وی عبدالرحمن و عائشه متولد شد.

پس از اسلام ابوبکر أسماء دختر عمیس را خواستگاری کردند که ایشان پسرش «محمد بن ابی‌بکر» را بدنیا آوردند و چندی بعد «حبیبه» دختر خارجه را به زنی پذیرفتند که از این زن پس از وفات ابوبکر «ام کلثوم» ضمتولد شد[1].



[1]- ابوبکر، طنطاوی.

مادر أم المؤمنین

مادر أم المؤمنین

اسم مادرش أم رومان بود، البته مؤرخین در مورد اسم ایشان اختلاف نظر دارند، برخی اسمش را زینب ذکر نموده و برخی نیز او را دعد دختر عامر بن عویمر بن عبدالشمس معرفی کرده‌اند[1].

أم رومان در سال‌های اول ظهور اسلام به ایمان مشرف شد، حضرت عائشهل در این مورد می‌فرمایند: «از روزی که بیاد دارم پدر و مادرم مسلمان بوده‌اند». مادر عائشهل پس آن که شوهرش ابوبکر صدیق س به مدینه هجرت نموده در آنجا اقامت ورزیدند به ایشان پیوست.

در روایتی از ابن سعد آمده که ام رومان در حیات پیامبر اکرم ج در سال ششم هجری دنیای فانی را بدرود گفتند و حضرت پیامبر ج بر قبرستان حاضر شد و از خداوند متعال بر ایشان آمرزش خواستند.

صحت این روایت را سخن بخاری در تاریخ اوسط و صغیرش تکذیب می‌کند، چرا که بخاری نام ایشان را در لیست کسانی که در خلافت حضرت عثمان وفات کرده‌اند آورده است[2].

ابن حجر در فتح الباری به این نقطه اشاره نموده که: «من پس از بحث و بررسی در روایت‌های وارده بدین نتیجه رسیده‌ام که روایت بخاری درست است»[3].



[1]- ابوبکر طنطاوی.

[2]- ابوبکر طنطاوی.

[3]- فتح الباری 7/337.

نسب أم المؤمنین عائشه

نسب

أم المؤمنین عائشه دختر صدیق اکبر خلیفه و جانشین رسول اکرم ج، أبوبکر: عبدالله فرزند أبی قحافه، عثمان بن عامر، بن عمرو، بن کعب، بن سعد، بن تیم، بن مره، بن کعب، بن لوی، قرشی، تیمی مکی نبوی هستند[1].

اکثریت دانشمندان و تاریخ شناسان در نام پدر ایشان که عبد الله بود همنظر اند، البته نامش قبل از اسلام «عبدالکعبه» بود و پس از اسلام، رسول اکرم ج ایشان را «عبدالله» نام نهادند.

ابن عساکر می‌گوید که تقریباً همه روایات در این نقطه که نام ابوبکر، عبدالله و لقبش عتیق[2] بوده اتفاق نظر دارند[3].

امام ترمذی از عائشهل روایت کرده است که روزی ابوبکر صدیق به محضر مبارک پیامبر ج تشریف فرما شد، رسول اکرم ج به ایشان فرمودند: «أَنتَ عَتِیْقُ اللهِ مِنَ النَّارِ» یعنی: «تو، عتیق الله (بنده‌ۀ آزاده شدۀ‌ خدا) از آتش جهنم هستی.» ابوبکر، پس از آن به عتیق (آزادشده) لقب یافتند.

کنیۀ ایشان ابوبکر بود و «بکر» یعنی جوانی پاک و بی‌آلایش بود ـ به شتر جوان نیز بکر می‌گویند ـ و در روایات ثابت است که پیامبر اکرم ج ایشان را بدین کنیه نیز صدا می‌زدند. و از زمان جاهلیت قبل از اسلام به صدیق، راستگو، نیز مشهور بود و ایشان از جملۀ سران قریش بشمار می‌آمد که مسئولیت پرداخت خونبها را به عهده داشت. یعنی اگر چنانچه خونبها و دیه‌ای به قریش تعلق می‌گرفت، می‌بایستی ابوبکر آنرا تصدیق کند، و با اعلام ابوبکر قریش موظف به پرداخت دیه بود. اما اگر کسی غیر از ابوبکر تعهد به پرداخت دیه می‌کرد قریش در مقابلش هیچ مسئولیتی را نمی‌پذیرفت.

پس از اسلام نیز بدین صفت ـ صدیق ـ مشهور شد و آن بدان سبب بود که شبی که حادثۀ اسرا و معراج روی داد و پیامبر اکرم ج به درگاه خداوندی حاضر شدند، بسیاری از مردم این خبر را تکذیب نموده از اسلام برگشتند، برخی نیز پیش ابوبکر رفته خواستند در ایمانش رخنه اندازند، بدو گفتند: آیا رفیقت را دیده‌ای؟ شنیده‌ای چه می‌گوید؟

ادعا می‌کند که یک شبه به بیت المقدس رفته و بازگشته؟!

ابوبکر گفت: از زبان خودش شنیده‌اید؟

گفتند: آری.

وی گفت: اگر رسول خدا ج چنین فرموده باشند به خدا سوگند که راست گفته‌اند.

حیرت‌زده گفتند: آیا تو می‌توانی حرفش را باور کنی که دیشب به بیت المقدس رفته و قبل از طلوع خورشید دوباره بازگشته است؟!

ابوبکر به آرامی گفت: آری، من او را در اموری مهم‌تر از این تصدیق نموده‌ام، مگر نه اینست که صبح و شام اخبار آسمانی و کلام خداوند را بر من تلاوت می‌کند و من او را تصدیق می‌کنم؟ پس چگونه اسراء و معراجش را انکار کنم... سپس شتابان خدمت رسول خدا ج رسید و جویای حقیقت شد، پس از شنیدن قصۀ اسرا و معراج بر آن مهر تصدیق نهاده به درستی رسالت والای پیامبر اکرم ج شهادت و گواهی داد. پیامبر خدا ج نیز بدیشان فرمودند که: «ای ابوبکر، تو صدیق، بسیار راستگو هستی»[4].

در صحیح بخاری روایت انس بن مالک خدمتگزار رسول اکرم ج آمده است که روزی رسول خدا ج به همراهی ابوبکر و عمر و عثمان بالای کوه احد رفته بودند، ناگهان کوه به لرزه آمد، پیامبر اکرم ج نیز پایشان را محکم بر کوه کوبیده فرمودند: «ای احد، آرام گیر که بر سر تو پیامبری است و صدیقی و دو شهید....».



[1]- سیر اعلام النبلاء.

[2]- عتیق یعنی آزاده مرد.

[3]- ابوبکر طنطاوی.

[4]- ابوبکر طنطاوی.

اسم و شهرت أم المؤمنین عائشه

اسم و شهرت عائشه

ایشان به نام «عائشه» مشهور بود و به این نام مردم او را می‌خواندند. عائشه برگرفته از عیش و زندگی است، رسول خدا ج نیز از روی محبت و دوستی ایشان را «عائش»[1] صدا می‌زدند.

در صحیح البخاری به روایت از عائشهل آمده است: که رسول خدا ج به من فرمودند: «ای عائش، این جبرئیل است که به تو سلام می‌گوید...».

در شمایل ترمذی آمده است که پیامبر ج او را مخاطب قرار داده فرمودند: «ای موفقه»[2] و بیشتر وقت‌ها ایشان را به «ای دخت صدیق، یا دخت ابوبکر» صدا می‌زدند[3].

حضرت عائشه از رسول خدا خواستند برایشان کنیه و لقبی اختیار فرمایند، ایشان نیز او را به انتخاب کنیه از خواهر زاده‌اش عبدالله پسر اسماء (عبدالله بن زبیر) راهنمائی نمودند از اینرو بود که عائشه را «ام عبدالله» نیز صدا می‌زند[4].

در سنن نسائی دو روایت آمده که اشاره دارند به اینکه رسول پاک ج ایشان را به «حمیرا» نیز لقب می‌دادند[5].

بسیاری از فقهاء و علمای اصول فقه بر حدیث «نیمی از دین خویش را از حمیرا بیاموزید» تکیه می‌ورزند در حالیکه پژوهشگران و محققانی چون امام ابن کثیر در این باره رأیی دیگر دارند، ایشان می‌گویند: «این حدیث هیچ اصل و اساسی نداشته و هیچ یک از اصول و ثوابت اسلام بدان وابستگی نداشته با آن ثابت نمی‌شود. و من از استادمان ابوالحجاج مزی نیز دربارۀ این حدیث پرسیدم ایشان فرمودند که این حدیث را هیچ پایه و اساسی نیست»[6].

و «حمراء» در زبان عرب به سفید پوستی که به سرخی می‌گراید می‌گویند که معمولاً در بین ساکنان عربستان که بیشتر سبزه‌اند کم‌تر یافت می‌شود، امام ذهبی در این باره می‌گویند که: حضرت پیامبر ج ایشان را بخاطر زیبایی و لطافت پوستش که به سرخی می‌گرایید حمیرا[7] نیز صدا می‌زدند[8].



[1]- العائش: کسی را گویند که زیبای و شادکامی زندگی می‌کند. (المعجم الوسیط)

[2]- موفقه: برگرفته شده است از توفیق بخشیدن، یعنی ای کسیکه خداوند به تو توفیق انجام کارهای نیک و شایسته داده است.

[3]- السمط الثمین.

[4]- ابن ماجه و أبوداود.

[5]- نگا: السمط الثمین.

[6]- البدایة والنهایة 4/92.

[7]- سیر اعلام النبلاء.

[8]- حمیراء: تصغیر حمراء است و حمراء مؤنث احمر یعنی قرمز و سرخ است و حمیرا لقب حضرت عائشه بود که پیامبر خدا ج از روی دوستی و محبت و عشق علاقۀ بسیاری که به ایشان داشتند او را بدین نام حمیراء یا سرخ روی صدا می‌زدند.

مقدمه

مقدمه

تعریف و ثنا تنها سزاوار پروردگار عالمیان است.

و سلام و درود بر پیامآور رسالت آسمانی توحید و بر فرزندان و خاندان و یاران راستین آن مقام با عظمت و شکوه تا روز رستاخیز بادا.

بسی جای تأسف است که پس از نزدیک به چهارده قرن هنوز کتاب مستقلی از زندگی این بانوی بزرگ اسلام به رشته تحریر در نیامده تا او را آنچنان که بود به تصویر کشد در حالیکه عائشهل از بزرگ‌ترین شخصیت‌هایی است که در تاریخ فکری، سیاسی و علمی صدر اسلام نامش می‌درخشد و آثار بزرگی که بر جای نهاده تا کنون ره گشای سالکان درب هدایت و الگو و نمونه ساز برای ملت و امت ما تا روز قیامت است.

ما نیز با نگاشتن این کتاب سعی داریم که جزئی هر چند ناچیز از دَینی که این انسان بزرگ برگردن ما دارد را ادا کنیم، چرا که گمان می‌بریم، تمام آنچه که دربارۀ زندگی ایشان به رشته تحریر درآمده نتوانسته این زندگی پرتلاش و با شکوه را در همه‏ی زمین‌های علمی و سیاسی و ادبیش در برگیرد و در یافتیم که احاطه کامل به این زندگی با عظمت نیاز به کتابی مستقل و پژوهشی جدید که ثمرۀ تلاش و زحمت‌های بیدریغ روزهای صبر و شب‌های بیداری بدور از دیدۀ تعصب و یکسونگری باشد، نیاز دارد.

با مراجعه و بررسی کتا‌ب‌های پیشین مشاهده کردیم که بیشتر نویسندگان به اشاره‌ای گذرا و الفاظی کنایه‌ای بسنده کرده و از پژوهش و بررسی علمی و بارور کردن موضوع شانه خالی کرده‌اند.

استاد سعید افغانی ثمره و تلاش 30 سال تحقیق و بررسی خویش را در کتابی زیبا که جنبه‌‌های سیاسی زندگی این بانوی بزرگ را رقم می‌زند عرضه داشتند، اما کتاب با وجود همه جوانب زیبا و علمیش شامل برخی از تهمت‌‌های ظالمانه و کنایه‌های لغزنده و تیزی است که نشانۀ تأثیر پذیری این استاد بزرگ از حکایت‌های ادبی و روایت‌های تاریخی نادرستی است که ایشان به خود زحمت مراجعه و تحقیق سند و متن آنها را نداده‌اند، و گمان می‌بریم که اگر این زحمت را متحمل می‌شوند هرگز و هرگز سعی در باتلاق چنین لغزش‌هایی فرو نمی‌‌رفتند.

استاد محمود العقاد نویسندۀ مشهور و سرشناس مصری کتابی با عنوان (صدیقه دخت صدیق) به رشته تحریر درآورده‌اند که بارزترین جلوه‌های عظمت و بزرگی این بانوی بزرگ را به تصویر می‌کشد، عقاد نیز چون افغانی در تحلیل و بررسی برخی از حوادث دچار همان سوء تفاهمات و اشتباهات شده است.

ما باید تاریخ خود را طبق معیارها و قوانین علمی مدثین بزرگوار بنگاریم زیرا که این شیوه علمی بهترین راه دسترسی به حقایق تاریخی باشد. پس در این کتاب تلاش کردم که شیوۀ علمی بسیار دقیقِ محدثین را که بر مبنای نقد سند و متن روایت است ضمن سایر قواعد علم اصول حدیث رعایت کنم.

در ضمن برنامۀ کاریم مسئولیت تحقیق و بررسی روایت‌های مسند عائشهل به من واگذار شده بود که پس از مدت زمانی دیدم که اطلاعات کافی و بی‌نظیری از زندگانی و شخصیت این بانوی نمونه و الگو بدست آورده‌ام که خود جزئی است بسیار مهم از زندگی پیامبر اکرم ج که نه تنها مسلمانان بلکه همه انسان‌های آزاده می‌بایستی آن را گوشوارۀ پند و اندرز گوش‌های خویش سازند از این رو بر آن شد که زنجیر اسارت از گردن این سخن‌های دربند ورق‌های بی‌رونق را بشکنم و این میوۀ ارزنده‌ که خود اثر سال‌ها زحمت و تلاش بود را بین دو جلد کتابی نهاده به پژوهشگران و مشتاقان تقدیم دارم تا حقیقت این شخصیت بزرگ را آنچنان که بود دریابند.

پس از پایان یافتن کنکاش و بررسی‌هایم در مورد زندگی این بانوی بزرگ، شروع به ترتیب موضوعات کتاب نمودم و بدینصورت کتاب پرده از زندگی این شخصیت بزرگ برکشید تا خورشید تابان حقائق برای همگان آشکارا نمایان گردد.

و از آنجا که عائشه ل بدور از پیامبر ج معنی و مفهومی ندارد و زندگی و جهاد او ثمره‌ای بود از تربیت و تعلیمش در مدرسۀ رسول خدا ج کتاب را به سه بخش مهم تقسیم بندی کردم که عبارتند از:

1-  بخش اول که عائشه قبل از خانه رسالت را به تصویر می‌کشد.

2-  بخش دوم با عائشه در زیر سایه سقف نبوت همگام می‌شود.

3-  بخش سوم، زندگی بانوی دانشمند را پس از فراغ یار و همگام بودن در صحنه‌های سیاسی و علمی و در مجلس شورای جانیشنان رسول اکرم ج به تصویر می‌کشد.

4-  بخش چهارم: در این بخش معالم و صفات برگزیده این شخصیت را مورد بحث و بررسی قرار دادم و جنبه‌های علمی و ادبی او را بیش از پیش جلوه‌گر ساختم.

در بخش‌های مختلف کتاب هرگز بیان حقوق زن و کوشش‌های بانوی بزرگ در راه برطرف ساختن ظلم و ستم و جور جامعۀ جاهلی از یاد نبردهام، و خواننده خود شاهدی خواهد بود از نقش بسیار بزرگ و ارزنده‌ای که عائشهل در این راستا ایفا نمودند که باعث شد زن مظلوم از زیر تازیانه‌ی ظلمت و تاریکی جهالت رها شده یکباره در زیر چتر رحمت دین خدا به مقام‌های رفیع و بلند و ارزش‌های والای انسانی دست یابد.

پس اگر زنِ امروز می‌خواهد در سایه شرف و عزت از همۀ حقوق انسانی و عادلانه خویش بهره‌گیرد تنها راهش همان همگامی و هم صدا بودن با عائشه بزرگ است که خود نمونه و اسوۀ زن فداکاری است که از دانشگاه عظمت و شکوه رسالت محمد ج فارغ التحصیل شده است.

بسی مایه سعادت و خوشبختی‌ام است که خداوند متعال بر من منت نهاد تا توانستم این تلاش ناچیزم را در سالی منتشر سازم که به سال جهانی زن نامگذاری شده بود، تا مردمان گیتی، مقام والای زن مسلمان را با دیده خویش نظاره‌گر شوند و دریابند که چگونه اسلام با زیرکی و درایت خاصی زن را از منجلاب پستی‌ها و شهوت‌ها رها ساخته به سوی مراتب والای بشریت و ساختار انسانیت بدور از زرق و برق‌های دروغین سوق داده است.

زندگی عائشهل آینه ایست روشنگر از زندگی زن مسلمان و حقیقتی است که زن را در زیر سایه قرآن و فرامین پیامبر اکرم ج تجلی می‌دهد. عائشهل یعنی تصویر زندۀ قرآن از زن مسلمان.

از خداوند متعال تمنا دارم که دیدۀ مردان و زنان مسلمان را به سوی واقعیت‌های بگشاید تا هر کدام موقعیت و حقیقت خویش را در زندگی دریابند و جایگاه و وظیفۀ و مسئولیت طبیعی خود را بر دوش گرفته، و فرامین خداوند را با جان و دل پذیرفته به آنها پرده عمل بپوشانند.

حمد و سپاس از آن اوست، اویی که تنها سزاوار پرستش و بندگی است...

بندۀ فقیر دربار الهی

عبدالحمید طهماز

10/جمادی الاول/ 1395 ق

حماة - سوریه


 

فصل اول:

عائشه در خانه صدق و ایمان

 

1-  اسم و شهرت

2-  نسب

3-  مادر

4-  خواهران

5-  خانوادۀ مهاجر و مجاهد

6-  تولد

7-  طفولیت و کودکی

8-  خواستگاری پر برکت

9-  عروس در هجرت

10- ازدواج مبارک

11- آمادگی برای زفاف

12- روز زفاف

13- مهریه عروس

14- مهبط وحی

15- جهاز عروس

16- زندگانی و معیشت