ارکان اسلام یعنی پایههایی که اسلام بر آنها قرار دارد و پنج رکن هستند:
گواهی اینکه تنها معبود بر حق و شایستۀ اطاعت، الله
تعالی است؛
2. برپاداشتن نماز؛ 3. پرداخت زکات؛ 4.
روزۀ ماه رمضان؛ 5. حجّ بیت الله برای کسی که توان [مالی و بدنی و ...] داشته باشد.
ارکان اسلام به طور مختصر همین است که بیان شد؛ ارکانی که امّت را امّتی اسلامی و متّقی و پیرو دین حق میگرداند و باعث میشود که با مخلوقات، بر اساس عدالت و صداقت رفتار کنند، زیرا سایر احکام و شرایع اسلام با صحّت این پایهها، اصلاح میشوند و امّت با تصحیح امور دینیاش به رستگاری و صلاح میرسد و هر اندازه که این امور فاسد و تباه شود، به همان اندازه احوال امّت نابود و فاسد میگردد.[1]
در ادامه، مطالب مختصری دربارۀ ارکان فوق بیان خواهد شد.
أ. مراد از دو شهادت؛ یعنی گواهی به اینکه الله متعال تنها معبود بر حق و محمّد ج بنده و فرستادۀ الله تعالی هستند. این دو گواهی، نخستین رکن از ارکان اسلام به شمار میروند.
ب. مفهوم «لا إله إلّا الله»: یعنی اینکه فقط الله ﻷ معبود بر حق است. بنابراین «إله» بر وزن فِعال به معنای مفعول؛ یعنی مألوه و همان معبود است.
ت. این کلمه دو رکن دارد: نفی در عبارت: «لا إله» و اثبات در: «إلّا الله».
«لا إله» الوهیّت و خدایی را از غیرالله نفی و رد مینماید.
و عبارت «إلّا الله» الوهیّت را برای معبود یگانه و بیهمتا اثبات میکند.
ث. «لا إله إلّا الله»، 7 شرط دارد: 1. علمی که مخالف با جهل باشد؛ 2. یقین مخالف با تردید؛ 3. اخلاص متضاد با شرک؛ 4. صدقی که منافات با کذب داشته باشد؛ 5. محبّت مخالف با ضدّ خود؛ 6. تسلیم و اطاعتی که متضاد با خودداری و سرپیچی باشد؛ 7. پذیرشی که مخالف با ردّ و انکار باشد.[2]
ج. فقط تلفّظ این کلمۀ بزرگ کافی نیست، بلکه باید نسبت به آن آگاه بود و به مقتضایش عمل کرد.
ح. «محمّد ج رسول الله»؛ یعنی اطاعت از پیامبر ج در آنچه فرمان داده و تصدیق ایشان در آنچه خبر داده و دوری از آنچه نهی و منع نمودهاند. همچنین یعنی اینکه عبادت الله متعال فقط با آنچه پیامبر ج مشروع ساختهاند، انجام گردد و امر و نهی ایشان گرامی داشته شود و سخن هیچ فردی از مخلوقات، مقدّم بر سخن رسول الله ج نشود.[3]
خ. حکمت و فلسفۀ اتّصال شهادت «محمّد ج رسول الله» به شهادت «لا إله إلّا الله» و هر دو را یک رکن قراردادن با وجود اینکه مشهودبه [مورد شهادت] متعدّد است، این بوده که دو گواهی مذکور، پایه و اصل صحّت اعمال به شمار میروند و اسلام و هر عملی، تنها با اخلاص برای الله متعال و پیروی از پیامبر ج مورد قبول واقع میشود.
به عبارتی دیگر، لازم است که فقط الله یگانه پرستش شود؛ آن هم با آنچه بر زبان رسولش؛ محمّد ج مشروع ساخته است.
به سبب اخلاص، گواهی «لا إله إلّا الله» و بر اثر پیروی از پیامبر ج، شهادت «محمّد ج رسول الله» محقّق میگردد و از این رو، هر دو با هم کامل میشوند و باید که همواره با هم باشند.
بر این اساس، گواهی به یگانگی الله و گواهی به رسالت پیامبر ج ثابت میگردد.[4]
أ. مفهوم لغوی نماز «صلاة»: واژۀ «صلاة» به معنای دعا، دعای به خیر، رحمت، تسبیح، رکوع و سجود است.
ب. مفهوم «صلاة؛ نماز» در اصطلاح شریعت: عبادتی که مشتمل بر سخنان و اعمالی مخصوص بوده و با تکبیر شروع شده و بوسیلۀ تسلیم به پایان میرسد.[5]
ت. وجه تسمیه: چون دربرگیر معانی لغوی «صلاة»؛ همچون دعای خیر، تسبیح، تعظیم، رکوع، سجود و امثال آن است.[6]
ث. اقامۀ نماز: یعنی عبادت برای الله متعال با انجام نماز مداوم و کامل در اوقات مخصوص و با رعایت شرایط و حالت و ساختار آن.
نماز، فرایض، ارکان، شروط، مکمّلها، نواقص و احکامی دارد که بیان آنها به درازا میکشد و در بسیاری از کتابهای عالمان به طور گسترده بیان شده است.[7]
ج. ثبوت نماز: نماز از طریق قرآن، سنّت و اجماع ثابت شده و یکی از ضروریات و ارکان دین اسلام است.[8]
نمازهای پنجگانه ارزشی والا و اهمّیت بزرگی داشته و از چندین وجه، بر سایر احکام واجب برتری دارند؛ نماز بزرگترین و مهمترین رکن اسلام پس از شهادتین بوده و این رکن در آسمان فرض شد.
ح. نماز مشتمل بر کاملترین و بهترین و جامعترین انواع عبادت است؛ نماز تکبیر، تحمید، ثنا، تنزیه و تقدیس الهی، تلاوت قرآن، درود بر رسول الله ج و خاندان ایشان و دعا برای تمامی بندگان صالح است.
علاوه بر این، مشتمل بر قیام، رکوع، سجود، نشستن و پایین و بالارفتن است و هر یک از اعضا و مفاصل بدن، در این عبادت شریکند که مهمتر از همه، دل حاضر فرد نمازگزار است.[9]
أ. مفهوم لغوی زکات: واژۀ «زکات» در لغت به معنای رشد و نمو، افزونی، پاکی، پاکیزگی، به ثمر رساندن و سوددادن و امثال آن است.[10]
ب. تعریف شرعی زکات: حقّی واجب از مالی خاص برای گروهی مخصوص در زمانی معیّن.[11]
ت. هدف از پرداخت زکات: عبادت الله تعالی با بخشیدن مقداری لازم از اموالی که زکات دارد و به حدّ نصاب رسیده است.[12]
ث. وجه تسمیه: با توجّه به مفهوم لغوی زکات، علّت نامگذاریاش این است که باعث افزایش و پاکی مال میشود.
ج. حکم زکات: این عمل از دیدگاه شریعت، واجب است. الله أ میفرماید:
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ﴾ [المزّمّل: 20]
«و نماز را برپا دارید و زکات بدهید.»
مسلمانان اجماع و توافق دارند که زکات رکنی از ارکان اسلام بوده و این اجماع بر پایۀ متون قرآن و سنّت است.
کسی که منکر وجوب زکات شود، کافر، و فردی که از پرداخت زکات سر باز زند، فاسق به شمار میرود.[13]
ح. زکات یکی از ارکان و مبانی بزرگ اسلام است و دلایل فراوانی از قرآن و سنّت بر این موضوع دلالت دارند.
اهمّیت و ارزش زکات به حدّی است که الله تعالی در 82 موضع از آیات قرآن، زکات را در کنار نماز بیان کرده است.
خ. زکات یکی از محاسن اسلام است که باعث تعهّد، مهربانی، احسان و کمک به یکدیگر میشود.
د. زکات نوعی فریضه و عبادت است و نتایج اقتصادی پسندیدهای برای فرد و جامعه دارد؛ از جمله:
- زکات یکی از وسایل توزیع مجدّد درآمد و ثروت در جامعه است: این کار منجر به همدردی با فقیران میشود و یکی از اسباب عدالت اقتصادی به شمار میرود که با وجود اختلاف در تعریف و وسایل آن، مورد اتّفاق تمامی اقتصاددانان است.
- یکی از انگیزههای سرمایهگذاری است: کسی که دارای وجوهی نقد باشد، باید آنها را سرمایهگذاری کند تا مصرف نشوند.
- زکات یکی از عوامل امنیتی است که باعث میشود محیطی مناسب برای بهبود اقتصادی به وجود آید: زیرا فقر یکی از اسباب جرم به شمار میرود.
- یکی از اسباب بهبود اوضاع افراد فقیر در جامعه به شمار میرود: یعنی در زمینۀ بهبود سطح معیشتی، بهداشتی و آموزشی فقیران نقش دارد.
- در کاهش بار مالی تحمیلشده بر بودجۀ دولت مؤثّر است: یعنی یارانهها و کمکهایی که برای نیازمندان؛ همچون یتیمان، پیرزنان و سایر افراد محتاج به مراقبتهای اجتماعی داده میشود را کاهش میدهد.
ذ. زکات در چهار نوع زیر واجب است:
- اشیای قیمتی: شامل طلا و نقره و ضمایم آنها؛ همچون پول و ارزهای معاصر که از کاغذ یا غیره ساخته میشود؛
- چهارپایانی که میچرند: مانند گاو، شتر و گوسفندی که بیشتر سال را در صحراها میچرد؛
- حبوباتی که از زمین میرویند: همچون گندم و میوهها؛ مانند خرما، و نیز معدن؛ همچون معدن آهن؛
- کالاهای تجاری: یعنی کالاهایی که به قصد سود و فایده، برای خرید و فروش مهیّا شدهاند.[14]
زکات در موارد فوق واجب است و هر یک از انواع مذکور، جزئیّاتی دارند که بیان مقادیر و نصابها و سایر امور مربوط به آنها طولانی است و در کتابهای عالمانی که در این زمینه تحقیقاتی انجام دادهاند، به طور گسترده بیان شده است.
ر. مراد از مصارف زکات، مواردی است که زکات به آنها پرداخت میشود و در آیۀ زیر بیان شدهاند:
﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ﴾ [التّوبة: 60]
«صدقات [و زکاتها] فقط مخصوص فقیران و مساکین و کارگزاران [جمعآوری] آن و دلجوئیشدگان [نومسلمانان] و برای [آزادکردن] بردگان و [ادای وام] بدهکاران و در راه الله و به راهماندگان [است؛ این] فریضهای [مقرّرشده] از جانب الله تعالی است. و الله دانای حکیم است.»
أ. مفهوم لغوی روزه: این واژه در لغت به معنای خودداری و ترک است، چنانکه گفته میشود: از خوراک، نوشیدنی، ازدواج و سخن خودداری کرد یا آن را ترک نمود.[15]
ب. تعریف شرعی روزه: یعنی خودداری فردی مشخّص از اشیائی مخصوص در زمانی معیّن به همراه نیّت.[16]
بنا بر قولی: روزه یعنی پرهیز از مبطلات روزه، از طلوع فجر تا غروب خورشید به همراه نیّت.[17]
ت. مقصد از روزۀ ماه مبارک رمضان: عبادت برای الله تعالی با خودداری از مبطلاتِ روزه در روزهای ماه رمضان.[18]
مبطلات روزه: خوردن، نوشیدن، همبستری و آنچه در حکم آنها باشد... .
ث. وجوب روزه: روزه در ماه شعبان سال دوم هجری فرض گردید و به اجماع مسلمانان، پیامبر ج در 9 ماه رمضان روزه گرفتند.
روزۀ ماه مبارک رمضان، یکی از ارکان و فرایض مهمّ اسلام به شمار میرود که دلایلی از قرآن کریم، سنّت نبوی و اجماع بیانگر آن است.
ج. روزۀ ماه مبارک رمضان، فضیلتهای بزرگی دارد؛ از جمله اینکه: باعث بخشش گناهان گذشته میشود، یکی از بزرگترین اسباب آراستهشدن به تقوای الهی است، روزه باعث حفاظت و نجات از آتش دوزخ میشود، بوی دهان روزهدار، در نزد الله تعالی، خوشبوتر از بوی مشک است، الله ﻷ روزه را به خودش اختصاص داده و فقط او پاداش روزه را میدهد [یا خودش پاداش روزه میشود].
ح. روزه اسرار و حکمتهایی دارد؛ از جمله:
- روزه درسی مفید برای کنترل نفس، تسلّط بر خواهشات و حفاظت کامل نفس از انگیزهها و اسباب بیهودگی و پوچی است.
- روزه باعث میشود که اشخاص بیشتر متوجّه امانتداری باشند و اخلاص در عمل را افزایش داده و سبب میگردد که تنها هدف اعمال، رضایت الهی باشد.
این فضیلتی بزرگ بوده و باعث میشود که صفت زشت چاپلوسی و ریا و نفاق ریشهکن گردد.
- روزه اخلاق پسندیده و اعمال نیک را در میان افراد پرورش میدهد و آنان را برای نیکی به پدر و مادر، صلۀ رحم و نیکی به خانواده و همسایگان تشویق میکند.
روزه سبب دستیابی به صحّتی عمومی و کامل میشود؛ به عبارتی دیگر، در روزهداری، سلامتی جسمی و ظاهری، سلامتی روحی و معنوی و سلامتی فکری و ذهنی وجود دارد.
أ. مفهوم لغوی حج: واژۀ «حج» در لغت به معنای قصد است؛ گفته میشود: حَجَّهُ یَحجُّهُ حَجّاً؛ یعنی قصدِ او کرد. و رجلٌ محجوجٌ؛ یعنی مرد مقصود.[19]
ب. مفهوم شرعی حج: یعنی قصد و رفتن به بیت الحرام با اعمالی مخصوص در زمانی معیّن.[20]
یعنی رفتن به مکّۀ مکرّمه در زمان حج که ماههای مشخّصی دارد: شوّال، ذوالقعده و ذوالحجّه با نیّت ادای مناسک؛ یعنی احرام از میقات، طواف، سعی بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و سایر اعمال حج.[21]
ت. مشروعیّت حج: این عمل یکی از ارکان و مبانی مهمّ اسلام است.
آیاتی از قرآن و احادیثی از پیامبر ج و اجماع مسلمانان دلالت بر مشروعیّت و حقّانیّت حج دارند.
ث. حج برای کسی که توان داشته باشد، تنها یک بار در عمر واجب است و کسی که بیشتر از یک بار حج نماید، کارش مستحب [و پسندیده] است.
حج دارای اسراری جذّاب و زیبا، حکمتهایی متنوّع، برکاتی متعدّد و فوایدی مشهود در زندگی فردی و اجتماعی است.
[1]- نک: رسائل فی العقیدة، شیخ محمّد بن عثیمین، ص 10.
[2]- نک: مختصر الأسئلة والأجوبة الأصولیّة علی العقیدة الواسطیّة، عبدالعزیز سلمان، ص9.
[3]- الأسئلة والأجوبة الأصولیّة علی العقیدة الواسطیّة، ص 10.
[4]- نک: الشّبهات اللّطیفة علی ما احتوت علیه العقیدة الواسطیّة من المباحث المنفیّة، عبدالرّحمان سعدی، ص 113؛ رسائل فی العقیدة، محمّد بن عثیمین، ص 9.
[5]- نک: فقه السّنّة، سیّد سابق، ج 1، ص 81؛ توضیح الأحکام من بلوغ المرام، عبدالله بسّام، ج 1، ص 469.
[6]- نک: توضیح الأحکام، ج 1، ص 469.
[7]- رسائل فی العقیدة، ص 9؛ تیسیر العزیز العلّام شرح عمدة الأحکام، عبدالله بسّام، ج 1، ص 100.
[8]- نک: تیسیر العزیز العلّام شرح عمدة الأحکام، عبدالله بسّام، ج 1، ص 100؛ توضیح الأحکام من بلوغ المرام، عبدالله بسّام، ج 1، ص 470.
[9]- نک: رسائل فی العقیدة، ص 9؛ تیسیر العزیز العلّام شرح عمدة الأحکام، عبدالله بسّام، ج 1، ص 100.
[10]- نک: لسان العرب، ج 14، صص 358- 359.
[11]- نک: توضیح الأحکام، ج 3، ص 381.
[12]- نک:رسائل فی العقیدة، ص 9.
[13]- نک: توضیح الأحکام، ج 3، ص 282.
[14]- همان، صص 149- 163.
[15]- نک: لسان العرب، ج 12، ص 350.
[16]- توضیح الأحکام، ج 3، ص 439.
[17]- فقه السّنّة، سیّد سابق، ج 1، ص 381.
[18]- رسائل فی العقیدة، ص 10.
[19]- لسان العرب، ج 2، ص 226.
[20]- نک: حاشیة إبن عابدین، ج 2، ص 454؛ توضیح الأحکام، ج 4، ص 3.
[21]- الحج، عبدالله طیّار، ص 15.
3. منابع قانونگذاری در دین اسلام
قرآن و سنّت، منبع قانونگذاری در دین اسلام به شمار میروند که عقاید، قوانین، احکام، آداب و امثال آن از این دو مصدر گرفته میشود.
3-1. ماهیّت و شواهد صداقت قرآن کریم
أ. تعریف لغوی قرآن: واژۀ «قرآن» مصدر بر وزن فُعلان مانند غُفران و شُکران است.
برخی میگویند: «قرآن» به معنای جمعآوری بوده و علّت نامگذاری قرآن این است که سورهها را جمع نموده و با هم گِرد میآورد.[1]
ب. و در اصطلاح شریعت، قرآن کلام معجز الهی است که بر پیامبر ج نازل شده و به صورت تواتر نقل گشته و به قصد عبادت، تلاوت میشود.[2]
ت. قرآن کریم آخرین، طولانیترین و کاملترین و جامعترین کتاب آسمانی است.
ث. قرآن کریم، نگهبان و گواه و حاکم بر کتابهای آسمانی پیشین و تصدیقکنندۀ آنهاست؛ یعنی مطالب صحیحشان را تایید نموده و تحریفات و تغییرات صورتگرفته در آنها را ردّ و انکار و اصلاح میکند.
ج. اخبار اولین و آخرین در این کتاب وجود دارد و شامل احکام و حکمتهاست.
ح. قرآن مجید آخرین پیام الهی برای بشریّت و بلکه برای جنّ و انس بوده و مخصوص اقوام یا زمانهایی خاص نیست.
خ. قرآن محفوظ از زیادت و نقصان و تحریف بوده و الله متعال ضامن حفاظتش شده است:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾ [الحجر: 9]
«همانا ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم.»
یعنی این کتاب، از هر آنچه شایستۀ آن نباشد؛ مانند اشتباه و تغییر، تحریف، زیادت، نقصان و امثال آن حفاظت میکنیم و هیچ کس نمیتواند باطلی را بر آن بیفزاید یا حقیقتی را از قرآن حذف کند.[3]
د. قرآن مجید تاثیرات فراوانی در دلها دارد. کسی که با تمام وجود به قرآن گوش دهد، قطعا تاثیرات بزرگی را در جانش خواهد یافت هر چند معانی و دلالتهایش را نفهمد.
ذ. قرآن کریم بیشترین تاثیر را در پیشرفت و رستگاری امّتها داشته و دارد. الله تعالی بوسیلۀ این کتاب، قوم عرب را بزرگانِ حکمت و هدایت و بهترین امّت برای راهنمایی مردم ساخت.
ر. از دیگر ویژگیهای قرآن، این است که شگفتیهایش پایانی ندارد، الله ﻷ فراگیری و حفظ آن را آسان نموده و مشتمل بر عادلترین، بزرگترین و بهترین احکام است.
أ. مفهوم لغوی سنّت: سنّت در لغت به معنای روش و سیرت است.
ب. مفهوم اصطلاحی سنّت: هر سخن، عمل، تایید، ویژگی خَلقی و فطری، صفت اخلاقی یا سیرت و روشی که از پیامبر ج نقل شده و به اثبات رسیده است؛ فرقی نمیکند که پیش از بعثت یا پس از آن باشد.[4]
ت. سنّت نبوی دومین منبع قانونگذاری در اسلام به شمار میرود و بخشی از وحی و ذکری بوده که الله تعالی ضامن حفاظت آن شده است.
فرد مسلمان فقط با رجوع به این دو منبع [قرآن و سنّت]، میتواند شریعت را بفهمد و هر مجتهد و عالمی به آن دو نیاز دارد.
ث. دلایل فراوانی مبنی بر حجّتبودن سنّت و اینکه دومین منبع قانونگذاری اسلام به شمار میرود، وجود دارد؛ از جمله: وجوب ایمان به رسول الله ج، وجوب اطاعت از ایشان، دلالت سنّت بر این مطلب و اجماع مسلمانان بر وجوب عمل به سنّت.
ج. الله ﻷ مسلمانان را مسؤول توجّه به آن نموده و مردانی را فرستاده که کاملا به این مسأله اهمّیت داده و سنّت را از دروغ و اشتباه دور ساخته و صحیح و ضعیفش را روشن نمودهاند. این کار نسل به نسل انتقال یافته و مسلمانان در تمامی امور دینشان، به سنّت رجوع نموده و به آنچه در آن است، عمل کرده و چنگ زده و بر این کار مداومت نمودند تا پیروی از پیامبر ج را به صورتی شایسته انجام دهند.[5]
این موضوع با توجّه به آنچه دربارۀ گرامیداشت سنّت، فضیلت حدیث و محدّثان، عنایت سلف صالح به حدیث نبوی و تلاش عالمان برای حفاظت از احادیث، گفته شده است، بیشتر روشن میگردد.
سنّت نبوی به طور کل، موافق با قرآن کریم است؛ مطالبِ مبهم آن را تفسیر، مجملش را تفصیل، مطلق آن را مقیّد، عامش را خاص و احکام و مقاصدش را تشریح مینماید. علاوه بر این، بر اساس اصول و قواعد قرآن و با تحقّق اهداف و مقاصد آن، احکامی را بیان نموده که در قرآن کریم نیامده است. در نتیجه، سنّت نبوی کاربرد عملیِ آنچه در قرآن کریم بیان شده است، به شمار میرود.
[1]- لسان العرب، ابن منظور، ج 1، صص 128- 129؛ البیان فی علوم القرآن، محمّد بن علیّ حسن و سلیمان قرعاوی، ص 3.
[2]- البیان فی علوم القرآن، ص 3.
[3]- نک: زاد المسیر فی علم التّفسیر، ابن جوزی، ج 4، ص 384؛ فتح القدیر، شوکانی، ج 3، ص 139.
[4]- نک: السّنّة ومکانتها فی التّشریع الإسلامی، مصطفی سباعی، ص 59؛ المختصر من علوم الحدیث، ص 16.
[5]- نک: المختصر الوجیز فی علوم الحدیث، ص 33.
2. الله أ و قدرتش
أ. الله: پروردگار و صاحب هر چیزی، آفریدگار یکتا، تدبیرکنندۀ تمام هستی، دانا به تمامی موجودات، زندهکننده، میراننده، روزیدهنده، توانا، متّصف به همۀ کمالات، پاک و منزّه از هر نوع نقص و عیب و تنها ذات شایستۀ پرستش است.
ب. الله ﻷ اسامی فراوانی را برای خویش نام برده و قرآن مجید و سنّت مطهّر پُر از اسمهای مبارک الهی است.
مشهورترین و بزرگترین و مهمترین نام الهی، «الله» است.
ت. این اسم ویژگیهای فراوانی دارد؛ از جمله:
- «الله» اسم اعظم الهی است: گروهی از عالمان بر این باور بوده و بیان نمودهاند که «الله» اسم اعظم الهی است و اگر پروردگار با این اسم، خوانده شود، اجابت میکند و اگر چیزی از وی درخواست شود، میدهد.
- نام مذکور، اصل همۀ اسمای حسنای الهی به شمار میرود و سایر نامها به آن منسوب شده و صفتش قرار میگیرند.
- «الله» مستلزم و متضمّن تمامی مفاهیم اسمای الهی است. در همۀ اذکار منقول، این نام وجود دارد و بیشتر از سایر اسمای الهی در قرآن آمده است.
أ. قدرت صفتی ثابت از صفات پروردگار است؛ قدرتی تام و کامل.
ب. از دیگر اسامی الهی، قدیر، قادر و مقتدر را میتوان نام برد. نامهای مذکور در قرآن کریم بیان گشته و بیشتر از همه، «قدیر، سپس «قادر» و پس از آن، «مقتدر» تکرار شده است.
ت. تمامی آنها دلالت بر ثبوت صفت قدرت برای الله ـ میکنند و نشان میدهند که قدرت الهی کامل است. الله متعال با قدرت خویش، موجودات را به وجود آورد و با قدرت خود، آنها را تدبیر میکند و با قدرت خویش، آنها را برابر و پابرجا مینماید و با قدرت خود، میمیراند و زنده میکند و بندگان را برای جزا برمیانگیزاند و فرد نیکوکار را به سبب نیکیاش، پاداش داده و بدکار را به علّت بدیاش، مجازات مینماید. ذاتی که هر گاه ارادۀ انجام کاری نماید، میگوید: باش و بلافاصله آن کار صورت میگیرد.
همچنین الله متعال با قدرت خویش، دلها را بر آنچه اراده کند، برمیگرداند و کسی را که بخواهد، هدایت نموده و کسی را که بخواهد، گمراه میکند و انسان مؤمن را مؤمن، فرد کافر را کافر، نیکوکار را نیکوکار و بدکارا را بدکار میگرداند.
ث. به سبب کمال قدرتش، هیچ کس چیزی از علمش را نمیداند مگر آنچه بخواهد که به کسی خبر دهد. بر اساس کمال قدرتش، آسمانها و زمین و آنچه در میانشان است را در 6 روز به وجود آورد و هرگز مانده و رنجور نگشت. هیچ یک از مخلوقاتش نمیتواند وی را ناتوان کند و از اختیارش خارج گردد، بلکه در هر جا که باشند، در تصرّف الله أ هستند؛ ذاتی که قدرتش منزّه از خستگی و درماندگی و ناتوانی است و هر چه بخواهد را میتواند انجام دهد.
به علّت کمال قدرتش، هر چیزی تحت فرمان و تدبیر اوست و هر چه بخواهد، میشود و آنچه نخواهد، صورت نمیگیرد.[1]
ج. یکی از اصول مهم و بزرگ ایمان، ایمان به قدر است. کسی که به قدر ایمان نداشته باشد، به الله ﻷ نیز ایمان ندارد. بنابراین انکار قدر به معنای انکار قدرت الله متعال است.
داستان بشر با آفرینش آدم ÷ و فرمان الله متعال به فرشتگان برای سجده به سیّدنا آدم و تکبّر و انکار ابلیس و راندن وی و فرستادنش به زمین و سکونتدادن آدم و همسرش إ و نیرنگ شیطان برای گمراهنمودن او با خوردن از آن درخت و سقوط وی به زمین و ایجاد دشمنی میان ابلیس و فرزندان آدم ÷ از یک سو و میان سیّدنا آدم و فرزندانش از سویی دیگر، شروع شد.
داستان بشر این گونه شروع شد و آدم ÷ و فرزندانش ده قرن بر اطاعت از الله تعالی و توحید زندگی کردند، ولی پس از آن، شرک به وجود آمد و غیرالله به همراه الله متعال مورد پرستش قرار گرفت و در نتیجه، الله ﻷ نخستین رسولش؛ یعنی نوح ÷ را فرستاد تا مردم را به عبادت الهی و ترک شرک فرا خواند. سپس پیامبران و رسولانی پیدرپی آمدند تا اینکه الله تعالی سیّدنا محمّد ج را برگزید تا خاتم پیامبران و رسولان † باشد و رسالت ایشان، آخرین رسالت و کتاب نازلشده بر سیّدنا محمّد ج؛ یعنی قرآن کریم نیز آخرین پیام الهی برای بشر باشد.
أ. مفهوم لغوی اسلام: واژۀ «اسلام» از نظر لغوی، دارای مفاهیم زیادی است که میتوان تمامی آنها را در معانی فرمانبرداری، تسلیمشدن، اطاعت، اخلاص، اظهار فروتنی و قبول، خلاصه کرد.[1]
ب. اسلام عام: تسلیمشدن بنده و تواضع وی در برابر الله متعال و پایبندی به آنچه پیامبری از پیامبران الهی آورده و ابراز و بیان آن.
ت. اسلام خاص: یعنی تسلیمشدن و فرمانبرداری از الله متعال و پایبندی به آنچه پیامبرمان؛ محمّد ج آورده است.[2]
أ. مفهوم لغوی فطرت: یعنی الله متعال مخلوقات را به گونهای آفرید که فطرتا وی را میشناسند.
ب. و در اصطلاح شرع، فطرت همان اسلام بوده و مفهوم خلقت مردم بر دین اسلام یعنی اینکه الله أ آنان را برازنده و شایستۀ احکام این دین آفرید و آموزههایش را متناسب با آفرینش و سرشتشان گرداند.
ت. توصیف اسلام به فطرت الهی، یعنی اینکه اصل اعتقاد در آن، جاری بر مقتضای فطرت عقلی است و منافاتی با آن ندارد.
أ. بِرّ و نیکی از الفاظ مهمّ شرعی است که در بسیاری از آیات قرآن و احادیث نبوی بیان شده است.
ب. این واژه دارای مفاهیمی جامع و نتایجی عمیق بوده و شامل هر نوع خیر و فلاحی میشود.
ت. یکی از بهترین تعاریف گفتهشده در مورد بِرّ، سخن شیخ عبدالرّحمان سعدی / بوده که میگوید: «بِرّ اصطلاحی جامع و شامل عقاید ایمانی، اعمال دل، افعال جوارح و اعضا و تمامی دستورات و ترک محرّمات و ممنوعات است.»[3]
ث. از دیگر معانی بِر، صله و احسان، طاعت، تقوا و اخلاق نیکوست.
أ. اخلاق از دیدگاه اسلام، ارزش و جایگاه والایی دارد.
ب. اخلاق جمع خُلق و خُلُقُ بوده و خلق حالتی نفسانی است که انسان در آن حالت، کارهایش را بدون تفکّر و اختیار انجام میدهد.
ت. خلق در برخی افراد، غریزی و ذاتی است، امّا در بعضی دیگر، فقط با ریاضت و تلاش حاصل میشود.[4]
ث. حُسن خلق یعنی آراستهشدن با فضایل و مکارم؛ مانند خوشرویی، نرمی، سخن نیکو، داشتن دلی پاک و دوری از آنچه ضدّ فضایل و مکارم است.
ج. بهترین اخلاق نیک این است که با هر کس از تو بریده و قهر کرده، ارتباط برقرار کنی و به کسی که تو را [از آموزش و منفعت و مال] محروم نموده، بخشش نمایی و کسی را که [خون یا مال و آبروی] تو را ضایع و تباه کرده، عفو کنی.
ح. خُلق عظیمی که الله تعالی محمّد ج را با آن توصیف نموده، همان دین مشتمل بر تمامی دستورات الهی است.
خ. اخلاق واقعی و حقیقی، اقدام به فرمانبرداری و انجام آنچه الله متعال دوست دارد، از روی میل و با دلی گشاده است،[5] که شامل دینداری، بردباری، عدالت، صبر بر سختیها، تواضع، زهد، بخشندگی، حیا، شجاعت و امثال آن میشود.
د. شریعت اسلام دلایلی بیان نمود که نشان میدهد اخلاق نیک، فضایلی بزرگ دارد و باعث ایجاد خیر و سعادت دنیا و آخرت میگردد؛ حُسن خُلق فرمانبرداری از دستورات الهی و پیروی از رسول الله ج است، باعث بالارفتن درجات و مقامها، ورود به بهشت، نزدیکی به مجلس رسول الله ج در آخرت، دسترسی و رسیدن به محبّت الهی، آسایش خاطر، خوشی زندگی و آسانشدن کارها میشود.
ذ. متون شرعی دلالت دارند که تغییر سرشت و اخلاق امری ممکن و قابل دسترس بوده و دشوار و محال نیست، در صورتی که انسان برای رسیدن به همّت و اخلاقی والا، اسباب موجود را به کار گیرد.
ر. در متون فراوانی، اسباب رسیدن به اخلاقی نمونه و برتر بیان شده است، اگر آدمی ار آنها استفاده نماید و بر این کار مشتاق باشد.
الحمدلله وحده، والصّلاة والسّلام على رسول الله نبیّنا محمّد وعلى آله وصحبه ومن والاه، امّا بعد:
پژوهش حاضر، چکیدهای از تحقیق برگزیدۀ مسابقۀ جهانی (معرّفی اسلام)، با عنوان «دین اسلام؛ ماهیّت، شرایع، عقاید و نظامهای آن» است که توسّط اتّحادیّۀ جهانی معرّفی اسلام؛ وابسته به انجمن جهان اسلام برگزار گردید.
در تحقیق پیش رو، ساختار این پژوهش و تلاش نویسنده و چکیدهای از آنچه در کتاب اصلی آورده شده است، بیان میگردد.
ساختار تحقیق: این تحقیق[1] مشتمل بر یک مقدّمه، هشت فصل و یک نتیجهگیری کلّی، به ترتیب زیر است:
فصل اول: حقیقت دین اسلام و منابع قانونگذاری و ارکان آن؛
فصل دوم: ارکان ایمان؛
فصل سوم: محمّد ج؛ خاتم پیامبران و رسولان †؛
فصل چهارم: مسائلی دربارۀ علم غیب؛
فصل پنجم: مطالبی در مورد گناهان، توبه و دعا؛
فصل ششم: نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی در اسلام؛
فصل هفتم: موضع اسلام دربارۀ برخی از مسائل معاصر؛
فصل هشتم: ادلّهای در اثبات حقّانیّت اسلام.
موارد فوق، فصلهای تحقیق پیش رو بوده و هر یک از آنها دارای چندین بخش و هر بخشی متشکّل از چند مبحث است و بسا اوقات بر حسب نیاز و سیاق، در برخی از بخشها و مباحث، مقدّمهای بیان شده است.
نتیجهگیری: چکیدهای از آنچه در متن اصلی آمده، در این بخش بیان شده است.
روش کار نویسنده: وی در تحقیق حاضر، اموری را رعایت کرده است؛ از جمله:
1. بسیار تلاش نموده تا محورهای پژوهش، مستقل و در عین حال، مرتبط به یکدیگر باشند؛ به عبارتی دیگر، صلاحیت این را دارند که به تنهایی و جدای از هم بیان شوند و تکمیلکننده و تاییدکنندۀ یکدیگر نیز هستند، زیرا اسلام دینی استوار بوده و مسائلش متّصل به هم است.
2. تلاش نموده تا لحن تحقیق آرام و متناسب با عقل و روحیۀ فرد مسلمان و غیرمسلمان؛ بویژه افراد غربی باشد و نیز سعی نویسنده بر آن بوده که لحن و زبانش دور از احساس شکست و تحریک باشد، زیرا این کار بیشتر باعث پذیرش تحقیق میشود.
نویسنده کار مذکور را با یقین به صحّت مطالب و تلاش برای بیان حق و آوردن دلیل انجام داده است.
همچنین تلاش نموده تا سنّت و مدرنیته را با هم جمع نماید، چون سنّت باعث تقویت پژوهش و مدرنیته سبب شناخت احوال مخاطبان و بیان سخن بر اساس آن احوال میگردد.
3. سعی بر آن بوده که تحقیق حاضر از طریق موارد زیر، در ساختاری نو و شکلی زیبا بیان گردد:
أ. رعایت قوانین پژوهشی؛ همچون نقل سخنان و مطالب دیگران و تخریج احادیث و امثال آن؛
ب. تلاش برای صحّت زبان متن و رعایت قواعد املایی و علایم نگارشی؛
ت. توجّه به روش تحقیق و تلاش برای اینکه پژوهش پیش رو، بازاریِ عامیانه یا بدویِ نامفهوم نباشد، بلکه کاری در بین این دو حالت صورت گیرد؛
ث. رجوع به منابع اصلی و قابل اعتماد؛ فرقی نمیکند که قدیمی یا معاصر باشند؛
ج. رعایت آنچه باعث علاقه و شوق مخاطبان شود؛ از طریق برخی عناصر و تنوّع در استشهاد و نقل مطالب؛
ح. تلاش برای اینکه تحقیق حاضر، جذّاب و پر رونق و دور از درشتی و خشکی و خشونت تحقیقات دانشگاهی باشد؛
و موارد دیگری که بر فهم مقصود و رفع خستگی و امکان تقسیم پژوهش و استخراج مباحثی از آن کمک نماید.
بسیاری از محورهای تحقیق، نزدیک به هم و در هم آمیختهاند و جداکردن آنها از یکدیگر، کار مشکلی است و به همین علّت، تلاش نمودم تا هر یک از آنها، به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و یکدیگر را تکمیل نمایند.
این بود خلاصهای از سختیهای کار و ساختار پژوهش حاضر و آنچه - إنشاء الله- بیان خواهد شد.