ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باب (27)
چگونگی وضو یا دست شستن پیامبر ج به
هنگام خوردن غذا
(1) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ،حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَیُّوبَ، عَنِ ابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ مِنَ الْخَلاَءِ فَقُرِّبَ إِلَیْهِ الطَّعَامُ. فَقَالُوا: لاَ نَأْتِیکَ بِوَضُوءٍ ؟ قَالَ: «إِنَّمَا أُمِرْتُ بِالْوُضُوءِ إِذَا قُمْتُ إِلَى الصَّلاَةِ».
185 ـ (1) ... عبدالله بن عباسب گوید: رسول خدا ج [چون از اجابت مزاج فارغ شدند و] از مُستراح بیرون آمدند؛ برایشان غذا آوردند؛ و از ایشان پرسیدند: آیا برایتان وسایل وضو گرفتن بیاوریم؟ آن حضرت ج فرمودند: به راستی به من دستور داده شده است که هرگاه برای نماز بلند شدم، وضو بگیرم.
&
«الخلاء»: آبریزگاه، مستراح، محلّی خلوت برای قضای حاجت و اجابت مزاج.
«بوَضوء»: وَضو [به فتح واو]: به معنای وسایل وضو گرفتن از قبیل آب و آفتابه است. و «وُضو» [به ضم واو]: به معنای وضو گرفتن و شستشوی اعضاء و دست نماز گرفتن است.
«اُمِرتُ»: فرمان داده شدهام.
«اذا قمت الی الصلاة»: هرگاه برای نماز بپا خواستم و وضو نداشتم.
یاد آور میشویم که وضو گرفتن برای هر وقت نمازی، مستحب است و فقط آنگاه فرض میشود که انسان، بیوضو بوده و قصد نمازگزاردن را داشته باشد.
انس بن مالکس گوید: «رسول خدا ج به هنگام ادای هر نماز، وضویی جدید میگرفتند. از وی پرسیده شد: شما چگونه عمل میکردید؟ فرمود: ما نمازها را ـ تا آنگاه که بیوضو نمیشدیم ـ با یک وضو میخواندیم.»
بنابراین وضو بالای وضو، فقط یک امر مستحبی است، اما فضیلت و برتری زیادی دارد؛ چنانکه در حدیث شریف آمده است: «وضو بالای وضو، نوری بر بالای نور است». نقل است که: «هر کس بر بالای وضو، وضو بگیرد، برایش ده نیکی و حسنه نوشته میشود».
همچنین در حدیث شریف آمده است: «رسول خدا ج در روز فتح مکّه، همهی نمازها را با یک وضو خواندند؛ عمربن خطابس از ایشان پرسید: امروز شما کاری کردید که تاکنون نمیکردید! رسول خدا ج فرمودند: ای عمر! من به قصد این کار را کردم». یعنی تا چنین تصور نشود که وضو گرفتن برای هر نماز، واجب است. پس وضو گرفتن برای هر وقت نمازی، مستحب است و فقط آنگاه فرض میشود که انسان، بیوضو بوده و قصد نمازگزاردن را داشته باشد.
(2) حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمَخْزُومِیُّ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِینَارٍ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْحُوَیْرِثِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الْغَائِطِ فَأُتِیَ بِطَعَامٍ، فَقِیلَ لَهُ: أَلاَ تَوَضَّأُ؟ فَقَالَ: «أَأُصَلِّی فَأَتَوَضَّأُ؟»!.
186 ـ (2) ... عبدالله بن عباسب گوید: رسول خدا ج از اجابت مزاج، فارغ شدند و برگشتند؛ آنگاه برایشان غذایی آورده شد تا از آن تناول فرمایند؛ و بدیشان گفته شد: آیا وضو نمیگیرید؟ آن حضرت ج فرمودند: مگر میخواهم نماز بگزارم تا برایش وضو بگیرم؟ [یعنی وقتی بخواهم نماز بگزارم، وضو میگیرم].
&
«الغائط»: این واژه بر خلاف مفهومی که امروز از آن میفهمند [«غائط»، در تعبیرات امروز غالباً به مدفوع انسان گفته میشود]، در اصل به معنی زمین گودی است که انسان را از اَنظار مردم دور میدارد؛ و افراد بیابان گرد و مسافر در آن زمان، برای قضای حاجت آنجا میرفتند تا از دیدگاه مردم دور باشند؛ بنابراین معنی جمله چنین میشود: «رسول خدا ج از مکان قضای حاجت برگشتند»؛ که روی هم رفته کنایه از اجابت مزاج و قضای حاجت است.
به هر حال «الغائط» در لغت، زمین پست و گود را میگویند؛ و چونکه عربها برای قضای حاجت عموماً زمین گود و پست را برمیگزیدند، به همین سبب آن را بر مُستراح اطلاق کردند؛ گرچه برخی مواقع بر نجاست نیز اطلاق میگردد.
ناگفته نماند که در احادیث برای محل قضای حاجت، از این الفاظ و واژهها، استفاده شده است: «الخَلاء»؛ «کنیف»؛ «حش»؛ «مرحاض»؛ «مذهب» و «مصنع».
و امروزه اهل مصر نیز، آن را «بیت الادب» و «بیت الطهارة»؛ و اهل حجاز آن را «مُستراح» میگویند.
«الا توضَّأ»: آیا وضو نمیگیرید؟ چنین به نظر میرسد که منظور وضوی شرعی است؛ و گویا شخصی که گفته و پرسیده است: وسایل وضو گرفتن بیاورم، تصور میکرده است که وضو گرفتن پیش از غذا خوردن واجب و الزامی است و آن حضرتج با جملهی «أاُصلّی فأتوضّأ» [مگر میخواهم نماز بگزارم تا برایش وضو بگیرم؟] خواستهاند تا به او بفهمانند که وضو، برای خواندن نماز و امور دیگری که طهارت شرط آن است، واجب و الزامی است؛ و با این وجود، استحباب شستن دستها پیش از غذا خوردن، مسلّم است و احادیث دیگر، این مطلب را تأکید میکنند.
(3) حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَیْرٍ، حَدَّثَنَا قَیْسُ بْنُ الرَّبِیعِ.
(ح) وَحَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْکَرِیمِ الْجُرْجَانِیُّ، عَنْ قَیْسِ بْنِ الرَّبِیعِ، عَنْ أَبِی هَاشِمٍ، عَنْ زَاذَانَ، عَنْ سَلْمَانَ قَالَ: قَرَأْتُ فِی التَّوْرَاةِ أَنَّ بَرَکَةَ الطَّعَامِ الْوُضُوءُ بَعْدَهُ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَخْبَرْتُهُ بِمَا قَرَأْتُ فِی التَّوْرَاةِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «بَرَکَةُ الطَّعَامِ الْوُضُوءُ قَبْلَهُ وَالْوُضُوءُ بَعْدَهُ».
187 ـ (3) ... سلمانس گوید: در تورات خواندم که چنین نوشته شده بود: به راستی برکت غذا، در شستن و تمیز نمودن دستها پس از خوردن غذا، به ودیعه نهاده شده است.
سلمانس در دنبالهی سخنانش گوید: این موضوع را برای پیامبر اکرم ج بازگو نمودم و ایشان را از آنچه در تورات خوانده بودم، با خبر گردانیدم. رسول خدا ج فرمودند: برکت غذا، در شستن دستها پیش از خوردن غذا و پس از آن است.
&
«قرأتُ»: خوانده بودم.
«التوراة»: کتاب مقدس یهود. کتاب مذهبی بنی اسرائیل که از موسی÷ باقی مانده است و متأسفانه بعدها، دستخوش تحریف و تغییر شد.
اسفار خمسه یا پنج کتاب نخستین تورات، عبارتند از:
سفر تکوین: که راجع به خلقت عالم و اوائل تاریخ بنی اسرائیل بحث کرده است.
سفر خروج: که مهاجرت بنی اسرائیل را از مصر شرح داده است.
سفر لاویان: که شامل قوانین مذهبی و شرایع و قواعد و حدود سبط لاوی [یکی از اسباط دوازدهگانهی بنی اسرائیل] است.
سفر اعداد: که از مسافرت بنی اسرائیل و فتح اراضی کنعان و قوهی مادی آنها گفتگو میکند.
سفر تثنیه: که مکمّل کتب قبلی است و تکرار شرایع را به طور اختصار بیان کرده است.
مجموعهی اسفار پنجگانه و ملحقات تورات را «عهد قدیم» یا «عهد عتیق» میگویند و به اسفار مقدّسه که بعد از مسیح÷ نوشته شده است [انجیل]، «عهد جدید» میگویند.
«برکة»: نموّ کردن و افزون شدن. افزایش. افزونی. فراوانی. نیک بختی. سعادت و خوش دیدن. جمع: برکات. و در اینجا مراد از خیر و برکت در غذا، از میان رفتن فقر و تنگدستی است که شستن دستها موجب آن میشود. چنانکه در احادیث و روایات دیگر بدین مطلب اشاره رفته است.
«الوضوء بعده»: وضو گرفتن پس از خوردن غذا. در اینجا مراد از «وضو گرفتن»، وضوگرفتن لغوی است؛ یعنی شستن دستها؛ و استحباب شستن دستها پس از غذا و پیش از آن را ثابت میکند.
گرچه برخی از علماء و صاحب نظران اسلامی، وضوی شرعی و اصطلاحی را مراد گرفتهاند، ولی قول صحیح، همان شستن دستها است؛ زیرا از مطالعه و تحقیق مجموع احادیث و اخبار رسیده به ما، چنین فهمیده میشود که وضو گرفتن فقط برای نماز و امور دیگری که در آنها طهارت شرط است، واجب و ضروری میباشد.