باب (28)
دعاهایی که پیامبر ج پیش از
خوردن غذا و پس از آن میخواندند
(1) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ، حَدَّثَنَا ابْنُ لَهِیعَةَ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ أَبِی حَبِیبٍ، عَنْ رَاشِدِ الْیَافِعِیِّ، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَوْسٍ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الأَنْصَارِیِّ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا، فَقُرِّبَ طَعَامٌ، فَلَمْ أَرَ طَعَامًا کَانَ أَعْظَمَ بَرَکَةً مِنْهُ أَوَّلَ مَا أَکَلْنَا، وَلاَ أَقَلَّ بَرَکَةً فِی آخِرِهِ، فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ هَذَا؟ قَالَ: «إِنَّا ذَکَرْنَا اسْمَ اللَّهِ حِینَ أَکَلْنَا، ثُمَّ قَعَدَ مَنْ أَکَلَ وَلَمْ یُسَمِّ اللَّهَ تَعَالَى فَأَکَلَ مَعَهُ الشَّیْطَانُ».
188 ـ (1) ... ابوایوب انصاریس گوید: روزی در نزد رسول خدا ج نشسته بودیم که برایشان غذایی را آوردند؛ من هیچ غذایی را پُر برکتتر از آن به هنگام آغاز، و کم برکتتر از آن به هنگام پایان ندیده بودم.
از این رو، از پیامبر ج پرسیدم: ای رسول خدا ج! این غذا چگونه است؟ [و چرا به هنگام آغاز خوردن، پُربرکت بود و به هنگام پایان، کم برکت؟] پیامبر اکرم ج فرمودند: وقتی که ما شروع به غذا خوردن نمودیم، نام خداوند متعال را بردیم [و «بسم الله الرحمن الرحیم» گفتیم]؛ آنگاه فردی [بر سفرهی غذا] نشست و بدون آنکه نام خداوند متعال را بر زبان بیاورد[ و «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید] از آن غذا خورد و شیطان نیز همراه او از غذا خورد؛ [بدین جهت، در غذا بیبرکتی آمد!]
&
«فقرّب»: در نسخهای دیگر از «الشمائل المحمدیّة»، «فقرب الیه» آمده است؛ یعنی برای پیامبر ج غذایی آورده شد.
«فلم اَرَ»: تا کنون ندیده بودم.
«اعظم برکة»: پُر برکتتر، افزونتر.
«اول ما اکلنا»: نخستین باری که آن غذا را خوردیم. یعنی در آغاز خوردن غذا.
«اقلّ برکة»: کم برکتتر.
«کیف هذا؟»: این غذا چرا اینگونه است؟ یعنی: چرا به هنگام آغازِ خوردن، پُربرکت بود و به هنگام پایان، کم برکت؟
«ذکرنا اسم الله»: نام خدا را بر زبان آوردیم. یعنی «بسم الله» گفتیم.
«و لم یُسَمّ الله تعالی»: نام خدا را بر زبان نیاورد. یعنی: در شروع غذا خوردن، «بسم الله» نگفت.
«فاکل معه الشیطان»: شیطان نیز با او از آن غذا خورد.
«خوردن شیطان» میتواند دو معنی داشته باشد:
1- اینکه شیطان حقیقتاً از آن غذایی که نام خدا بر آن برده نشده، میخورد.
2- خوردن شیطان، کنایه از بیبرکتی در غذا است؛ چرا که شیطان، نماد و مظهر بدی، شرّ، بیبرکتی و ... است.
در اینجا به بیان پرتوی از آداب غذاخوردن میپردازیم:
انسان به آب و غذا به عنوان وسیله برای تحقّق هدفی دیگر نگاه میکند و آنها را در ذات خود هدف به حساب نمیآورد؛ زیرا هدف او از خوردن و آشامیدن، کسب نیرو و سلامتی در راستای ادای مسئولیّت بندگی خداوند است. مسئولیّت و عبادتی که او را شایستهی دست یابی به سربلندی دنیا و سعادت آخرت قرار میدهد. و به همین خاطر خورد و خوراک انسانِ مسلمان، هدف زندگی او نیست و تنها زمانی که احساس گرسنگی و تشنگی بنماید، لب به غذا و آب میزند؛ زیرا از پیامبر گرامی اسلام ج نقل شده است که: «ما مردمی هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمیخوریم و هرگاه دست به غذا بردیم، پرخوری نمیکنیم».
بر همین اساس، انسان مسلمان در ارتباط با خوردن و نوشیدن، آداب شرعیِ ویژهی زیر را عملی میکند:
الف) آداب پیش از غذا؛ که عبارتند از:
1- غذا و نوشیدنی خود و خانوادهاش را از مال حلال و مشروع تهیه نماید و رنگ و بوی حرام و شبه حرام را از آن پاک گرداند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ﴾ [البقرة: 172]؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از روزیهای حلال و پاکی که به شما دادهایم بخورید».
2- هدف و نیّت او از خوردن و آشامیدن، تقویت بدن در راستای ادای مسئولیتهایش باشد، تا ضمن خوردن و لذّت بردن از غذا، اجر و پاداشی را هم کسب نموده باشد؛ زیرا قصد نیک، کارهای مباح را تبدیل به عبادت مینماید و طبعاً عبادات، دارای پاداش میباشد.
3- پیش از غذا، دستانش را به خوبی بشوید.
4- از اسراف و تبذیر و ریخت و پاش پرهیز کند.
5- به هنگام صرف غذا روی دو زانو، یا بر روی پا و زانوی چپ بنشیند و زانوی راست را به صورت عمودی قرار دهد؛ زیرا رسول خدا ج میفرماید: «در حالت تکیه زدن غذا نمیخورم و به سادگی مانند بردگان غذا میخورم و همچون آنان مینشینم». [بخاری]
6- هر غذایی را که آماده بود، تناول نماید و از آن عیب جویی نکند؛ و چنانچه آن را دوست نمیداشت، از خوردن آن خود داری نماید؛ زیرا ابوهریرهس میگوید: «هیچگاه رسول خدا ج از هیچ غذایی بدگویی نمینمود، اگر اشتها داشت، غذا را میل میفرمود و اگر غذا را دوست نمیداشت، از خوردن آن امتناع میفرمود». [ابوداود]
7- تا جایی که امکان داشت، سعی کند به همراه خانواده یا میهمان و کارگر و ... غذا را صرف کند. از رسول خدا ج روایت گردیده است که: «با هم بخورید تا خداوند آن را پُر برکت بنماید» [ابوداود و ترمذی].
ب) آداب هنگام صرف غذا؛ عبارتند از:
1- خوردن غذا را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کند؛ زیرا پیامبر گرامی اسلامج فرموده است: «هرگاه شروع به خوردن غذا نمودید، نام خداوند را فراموش نکنید. اگر ابتدا گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» را فراموش کردید، هرگاه به خاطرتان آمد، بگویید: «بسم الله اوّله و آخره». [ابوداود و ترمذی].
2- با حمد و شکر خداوند آن را تمام کند و پس از آن بگوید: خداوندی را سپاس که این غذا را برایم آفریده بدون اینکه من در آفرینش آن به خود زحمتی بدهم. خداوند گناهان پیشین او را میبخشاید.[بخاری و مسلم]
3- با سه انگشتِ دست راست، لقمهای کوچک را بردارد و به خوبی آن را در دهان بجود؛ و از جلو دست خود غذا را بردارد؛ زیرا پیامبرگرامی اسلام ج خطاب به عُمربن سلمهس فرموده است: «ای نوجوان! نام خداوند را ذکر کن! و با دست راست و از جلو دست خود غذا را بردار».[بخای و مسلم]
4- از ریختن و هدر دادن غذا، پرهیز کند و قبل از برداشتن سفره، دستها را به خوبی پاک نماید؛ زیرا پیامبر ج فرموده است: «هرگاه غذایی را تناول نمودید، پیش از شستن دستها، آن را به خوبی پاک کنید و لیس بزنید». [ابوداود]
5- هرگاه چیزی از غذا از دستش افتاد، پس از پاک کردن آن را تناول نماید؛ زیرا پیامبر ج فرموده است: «هرگاه غذایی از دست شما افتاد، آن را بردارید و ناپاکی آن را پاک کنید و آن را برای ابلیس باقی نگذارید». [مسلم]
6- بر روی غذای داغ فوت نکند و تا وقتی که داغ است آن را تناول ننماید؛ و آب را در سه نوبت بنوشد و هر بار دهان را از لیوان بردارد و تنفّس نماید؛ زیرا انس بن مالکس نقل نموده که رسول خدا ج به هنگام نوشیدن آب، سه بار لب را از ظرف بر میداشت و تنفّس مینمود. [بخاری و مسلم]
7- از پرخوری پرهیز کند؛ زیرا پیامبر ج فرموده است: «بنی آدم، هیچ ظرفی را مانند ظرف شکم به ناروا پُر ننموده است؛ کافی است که انسان برای کسب قوّت، چند لقمه غذا را تناول کند، اگر این کار را نکرد، یک سوم را از غذا و یک سوم را از نوشیدنی پُر کند و یک سوم دیگر را برای راحتی نفس، خالی نگاه دارد.»[احمد]
8- قبل از همه، غذا را به بزرگتران تعارف نماید و سپس از طرف راست، آن را در میان جمع بگرداند و خود در آخر همه غذا بردارد؛ زیرا پیامبرگرامی اسلام ج فرموده است: «از بزرگتران شروع کنید».
9- میزبان خود را مجبور نکند که مدام برای خوردن غذا به او تذکّر دهد و بدون تعارف تاجایی که اشتها دارد غذا را میل کند؛ زیرا این کار ممکن است اسباب ناراحتی میزبان را در مورد خوب نبودن غذا فراهم کند، یا اینکه ممکن است اسباب ریاء و ظاهرسازی بشود.
10- اگر با دیگری در یک ظرف غذا میخورد، هوای دوست خود را داشته باشد و حق او را ضایع نکند؛ به خصوص اگر غذا اندک باشد.
11- به هنگام صرف غذا به دست و دهان دیگران نگاه نکند و مراقب غذا خوردن آنان نباشد؛ زیرا ممکن است سبب شرم آنان بشود و به اندازهی کافی غذا صرف نکنند.
12- کار زشت و ناپسندی را که باعث آزردگی دیگران بشود، انجام ندهد. برای مثال اگر با کسی دیگر غذا میخورد، دست خود را داخل ظرف نکند و به هنگام برداشتن لقمه به خاطر آنکه چیزی از غذای دهان او دوباره به داخل ظرف نیفتد، سرخود را زیاد جلو نیاورد و چنانچه با دستان خود چیزی را از روی دندانهایش بیرون آورد، دستش را دوباره داخل ظرف نکند. و همچنین از چیزهای زشت و تهوّع آور به هنگام غذا نام نبرد؛ زیرا ممکن است اسباب آزار و کم اشتهایی دیگران را فراهم نماید.
ج) آداب پس از غذا؛ عبارتند از:
1- در جهت پیروی از سنّت رسول خدا ج پیش از سیر شدن، از غذا خوردن دست بردارد، تا به پُرخوری و چاقی که اسباب بسیاری از بیماریها را فراهم میکنند، دچار نگردد.
2- پس از صرف غذا، دستان و دهانش را شستشو بدهد.
3- برای محافظت از بهداشت دهان و دندان، پس از صرف غذا میان دندانهای خود را پاک کند و دست کم در شبانه روز یک بار مسواک بزند.
4- شکر نعمتهای خداوند را پس از خوردن و آشامیدن فراموش ننماید و دعاهای پس از صرف غذا را بخواند.
(2) حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا أَبُو دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا هِشَامٌ الدَّسْتَوائِیُّ، عَنْ بُدَیْلٍ الْعُقَیْلِیُّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ، عَنْ أُمِّ کُلْثُومٍ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا أَکَلَ أَحَدُکُمْ فَنَسِیَ أَنْ یَذْکُرَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى طَعَامِهِ فَلْیَقُلْ: بِسْمِ اللَّهِ أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ».
189 ـ (2) ... عایشهل گوید: رسول خدا ج فرمودند: هرگاه یکی از شما شروع به خوردن غذا نمود و فراموش کرد که نام خداوند متعال را در آغاز خوردن غذا ببرد و «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید، باید [درمیان غذا خوردن و وقتی که یادش آمد] چنین بگوید: «بسم الله اوّله و آخره»؛ «این غذا را با نام خدا شروع میکنم و با نام او به پایان میبرم.»
&
«فنسی»: پس فراموش کرد.
«علی طعامه»: یعنی در آغاز غذا خوردنش.
«فلیقل»: باید بگوید. این امر، محمول بر نُدب و استحباب است نه بر وجوب.
«بسم الله اوّله و آخره»: این غذا را با نام خداوند متعال شروع میکنم و با نام او به پایان میبرم.
(3) حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّبَّاحِ الْهَاشِمِیُّ الْبَصْرِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الأَعْلَى، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبِی سَلَمَةَ، أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَعِنْدَهُ طَعَامٌ فَقَالَ: «اُدْنُ یَا بُنَیَّ فَسَمِّ اللَّهَ تَعَالَى وَکُلْ بِیَمِینِکَ وَکُلْ مِمَّا یَلِیکَ».
190 ـ (3) ... عُمر بن ابی سلمهس گوید: در حالی به خدمت رسول خدا ج رفتم که در نزد ایشان غذا بود. آن حضرت ج به من فرمودند: پسرم! نزدیک بیا و نام خدا را بر زبان بیاور (و با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع کن) و با دستِ راستِ خویش بخور و [سعی کن تا] از آنچه در جلو تو است، بخوری.
&
«اُدنُ»: فعل امر، به معنای «نزدیک بیا».
«یا بُنَیَّ»: ای پسرم! «یا»: حرف ندا برای نزدیک و دور و کثیرالاستعمالترین حروف ندا است؛ و از این جهت میتوان این حرف را پیش از منادی حذف کرد؛ و اسم جلالهی الله و مشتقات و اَیُّها و اَیَّتها، تنها به وسیلهی این حرف، منادی واقع میشود. اما در این مثال: «یا له کذا او من کذا»، یا حرف ندا و لام پس از آن، برای تعجّب است؛ و «بُنَیَّ» مصغّر ابن است به معنی «پسرک».
«فسمّ الله»: نام خدا را ببر؛ یعنی بسم الله الرحمن الرحیم بگو.
«کُل»: فعل امر است به معنی بخور.
«بیمینک»: با دست راست خود.
«ممّا یلیک»: از آن غذایی که جلو تو است.
(4) حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَیْلاَنَ، حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الزُّبَیْرِیُّ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ، عَنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ رِیَاحٍ، عَنْ أَبِیهِ رِیَاحِ بْنِ عَبِیدَةَ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا فَرَغَ مِنْ طَعَامِهِ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا وَجَعَلَنَا مُسْلِمِینَ».
191 ـ (4)... ابوسعید خدریس گوید: رسول خدا ج هرگاه از خوردن غذا فارغ میشدند، این دعا را میخواندند و میفرمودند: «اَلحَمدُ لِله الَّذِی اَطعَمَنَا وَ سَقَانَا وَ جَعَلَنا مِنَ المُسلِمِینَ»؛ «سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که به ما خوراک و آشامیدنی، ارزانی فرمود و ما را از زمرهی مسلمانان و حقگرایان قرار داد».
&
«فرغ»: فارغ شد و خلاصی یافت.
«الحمد»: در زبان عربی، در کنار «حمد» دو حقیقت دیگر نیز وجود دارد: یکی «مدح» و دیگری «شکر».
«حمد»: در لغت عرب به معنی ستایش کردن در برابر کار یا صفت نیکِ اختیاری است؛ یعنی هنگامی که کسی آگاهانه کار خوبی انجام دهد و یا صفتی را برای خود برگزیند که سرچشمهی اعمال نیکِ اختیاری است، ما او را «حمد و ستایش» میگوییم.
ولی «مدح» به معنی هرگونه ستایش است؛ خواه در برابر یک امر اختیاری باشد یا غیر اختیاری. به عنوان مثال: تعریفی را که از یک گوهر گرانبها میکنیم، عربها آن را «مدح» مینامند. و به تعبیر دیگر، مفهوم مدح عام است، در حالی که مفهوم حمد خاص میباشد.
ولی مفهوم «شکر» از همهی اینها محدودتر است و تنها در برابر نعمتهایی شکر و سپاس میگوییم که از دیگری با میل و ارادهی او به ما رسیده است. البته «شکر» از یک نظر عمومیّت بیشتری دارد؛ چرا که شکر گاهی با زبان است و گاه با عمل؛ در حالی که حمد و مدح معمولاً با زبان است.
و اگر به این نکته توجه کنیم که الف و لام «الحمد»، به اصطلاح «الف و لام جنس» است و در اینجا معنی عمومیّت را میبخشد؛ چنین نتیجه میگیریم که هرگونه حمد و ستایش، مخصوص خداوندی است که به ما غذا و آشامیدنی داد و ما را از مسلمانان قرار داد.
حتی هر انسانی که سرچشمهی خیر و برکتی است، و هر پیامبر و رهبر الهی که نور هدایت در دلها میپاشد، و هر معلّمی که تعلیم میدهد، و هر شخص سخاوتمندی که بخشش میکند، و هر طبیبی که مرهم بر زخم جانکاهی مینهد، ستایش آنها از ستایش خدا سرچشمه میگیرد؛ چرا که همهی این مواهب در اصل از ناحیهی ذات پاک او است؛ و یا به تعبیر دیگر، حمد اینها حمد خدا و ستایش اینها ستایشی برای او است.
و نیز اگر خورشید نورافشانی میکند، ابرها باران میباراند و زمین برکاتش را به ما تحویل میدهد اینها نیز همه از ناحیهی او است. بنابر این تمام حمدها به او تعالی برمی گردد.
و به تعبیر دیگر، جملهی «الحمد لله» اشارهای است هم به توحید ذات و هم توحید صفات و هم توحید افعال.
«الله»: نام ذات واجب الوجود و خدای سزاوار پرستش است. اصل آن «اِلاه» به معنی «معبود» است.
الف و لام بر این کلمه داخل و همزه برای تخفیف حذف شده است. و به هنگام ندا، همزهی الف و لام، به صورت قطع خوانده میشود و «یا اَلله» گفته میشود.
«الذی»: اسم موصول مفرد مذکر است و برای وصف معرفهها به وسیلهی جمله وضع شده است. به معنی: آن مرد که، آنکه، که، آنچه. مثنای آن: «اللذان» در حالت رفع و «اللذَین» در حالت نصب و جر است؛ و جمع آن «الذین واللاؤون» است؛ و مصغّر آن «اللُّذَیّا» است؛ و گاهی اَلَّذِی به معنی جمع به کار میرود؛ مثل: «و خُضتم کالذی خاضوا».
«اطعمنا»: ذاتی که به ما خوراک داد.
«سقانا»: ذاتی که به ما آشامیدنی داد.
(5) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ، حَدَّثَنَا ثَوْرُ بْنُ یَزِیدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ أَبِی أُمَامَةَ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا رُفِعَتِ الْمَائِدَةُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ یَقُولُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْدًا کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ غَیْرَ مُودَعٍ وَلاَ مُسْتَغْنىً عَنْهُ رَبَّنَا».
192 ـ (5) ... ابواُمامهس گوید: هرگاه سفره از پیش رسول خدا ج برداشته میشد، آن حضرت ج میفرمودند: «اَلحَمدُ لِله حَمداً کَثِیراً طَیِّبَاً مُبَارَکَاً فِیه، غَیر مُوَدِّع وَلا مُستَغنی عَنه رَبُّنا»، «سپاس و ستایش خدای را سزاست؛ سپاس و ستایشی فراوان و پاکیزه و برکت یافته و فرخنده. پروردگارا ! (حمد وستایش ما را سپاس و ستایشی قرار ده) که به آن کفایت و بسنده نشود و ترک نگردد و بینیازی از آن حاصل نیابد.»
&
«رُفعت»: برچیده میشد، برداشته میشد.
«المائدة»: این واژه را میتوان به دو گونه ترجمه کرد:
1- سفره؛ یعنی هرگاه سفره از پیش رسول خدا ج برداشته و برچیده میشد.
2- غذا و ظرف آن؛ یعنی هرگاه ظرف غذا از پیش رسول خدا ج برچیده میگشت.
«غیرمودِّع»: حمد ما را سپاس و ستایشی قرار بده که به آن کفایت شود و ترک نگردد. یعنی حمد ما را پیوسته و دائمی بدار.
«ولا مستغنی عنه»: حمد ما را ستایشی قرار بده که از آن بینیازی حاصل نیابد.
(6) حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَبَانَ، حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ هِشَامٍ الدَّسْتَوائِیِّ، عَنْ بُدَیْلِ بْنِ مَیْسَرَةَ الْعُقَیْلِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ، عَنْ أُمِّ کُلْثُومٍ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَأْکُلُ الطَّعَامَ فِی سِتَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَجَاءَ أَعْرَابِیٌّ فَأَکَلَهُ بِلُقْمَتَیْنِ! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَوْ سَمَّى لَکَفَاکُمْ».
193 ـ (6) ... عایشهل گوید: رسول خدا ج با شش نفر از یاران خود غذا میخوردند که مردی بادیه نشین آمد و تمام غذا را با دو لقمه خورد! رسول خدا ج فرمودند: [غذا کفایتتان را نکرد] ولی اگر این مرد صحرا نشین نام خدا را بر زبان میآورد و «بسم الله الرحمن الرحیم» میگفت، این غذا شما را کافی بود.
&
«فی ستة»: به معنی «مع ستة» است؛ یعنی: پیامبر ج همراه با شش تن از یارانش غذا میخورد.
«اعرابی»: عرب بادیه نشین، مرد تازی بیابانی، یک عرب بادیه نشین و صحراگرد.
«بلقمتین»: با دو لقمه؛ یعنی با دو لقمه غذا را خورد.
«سمّی»: بسم الله الرحمن الرحیم میگفت.
«لکفاکم»: البته که غذا، شما را بسنده و کافی میبود.
(7) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ وَمَحْمُودُ بْنُ غَیْلاَنَ، قَالاَ: حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ أَبِی زَائِدَةَ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی بُرْدَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ اللَّهَ لَیَرْضَى عَنِ الْعَبْدِ أَنْ یَأْکُلَ الأُکْلَةَ فَیَحْمَدَُهُ عَلَیْهَا، أَوْ یَشْرَبَ الشَّرْبَةَ فَیَحْمَدَُهُ عَلَیْهَا».
194 ـ (7) ... انس بن مالکس گوید: پیامبر ج فرمودند: به راستی خداوندﻷ از بندهای راضی و خوشنود میگردد که چون غذایی میخورد یا نوشیدنیای را مینوشد، خدای خویش را بر خوردن و نوشیدنی آن خوراک و آشامیدنی، ستایش میکند.
&
«لیرضی»: البته که راضی و خوشنود میشود.
«الاُکلة»: به ضم همزه «الاُکلة»، به معنی لقمه است، و به فتح همزه «الاَکلة»، به معنی یک وعده خوراک است.
«الشربة»: به ضم و فتح شین: آن مقدار از نوشیدنی که یک باره نوشیده شود.(جرعه)
«فیحمده علیها»: خداوند متعال را ستایش کند بر آن لقمهی غذا یا جرعهی نوشیدنی.
ناگفته نماند که:
رویکرد اساسی اسلام در آداب عمومی این است که در تمامی حالات و لحظات، مسلمانان را با خداوند متعال پیوند دهد؛ و به همین خاطر از فرصتهای طبیعی و مناسبات عادی نیز که پیوسته در روز یک یا چند بار تکرار میگردند، استفاده مینماید تا از این طریق فرد مسلمان پیوسته به یاد خدا باشد و با او در پیوند و در ارتباط باشد و پیوسته خدای خویش را به وسیلهی تسبیح، تهلیل، تکبیر، تحمید، ذکر و دعا به یاد آورد.
راز فلسفهی اذکار و دعاهای مأثور که در آغاز و پایان خوردن، نوشیدن، هنگام خواب، بیداری، دخول و خروج از مستراح، استفاده از یک وسیلهی سواری، پوشیدن لباس، مسافرت و بازگشت از آن و... وارد شده نیز همین است تا پیوسته انسان مسلمان به یاد خدا بوده و رابطهی خود را با او قطع ننماید.
لذا لازم است به مسلمانان یاد داده شود که هرگاه غذا میخورند، «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویند و بعد از غذا نیز، دعاهای مأثور از پیامبر ج را بخوانند، تا از این طریق، مفاهیم و معانی ربّانی در سطح جامهی اسلامی گسترش یابد و در زندگی فردی و اجتماعی یک مسلمان، ظهور و بروز نماید.
بعد از رسول خدا باید ص را بگذارید شما ج گذاشت اید جل جلا له هو برا ی زات عالی الله است و خیلی از چیز ها را ننوشتید مثلا به ۳ نوع میشود نشست روی پای چپ دو زانو مجاهد وار
در سه ظرف نخورید شکسته عکس دار و قیمتی
سه نوع غذا را نخورید سوخته خمیر داغ معده را به سه قسمت تقسیم کنیم اب هوا غذا و خیلی چیز های دیگر ممنون میشم اصلاح کنید