حشر، کلمهای کوچک است، اما معانی بزرگی را در خود جای داده و به کثرت در قرآن و احادیث تکرار شده است.
بنابراین،
· حشر یعنی چه؟
· مردم چگونه و کجا حشر میشوند؟
· سرزمین محشر کجاست؟
· انواع و اصناف مردم در محشر چگونه خواهد بود؟
حشر به معنای گردآوردن اشیای متفرق و قرار دادن آنها در یک جاست.
و حشر قیامت به معنای جمع آوری مخلوقات در یک مکان برای محاسبه و داوری در میان آنان است.
خداوند روز قیامت را «یوم الجمع» نامیده است. زیرا خداوند همۀ بندگان را در آن روز گرد میآورد. چنان که میفرماید: ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّجۡمُوعٞ لَّهُ ٱلنَّاسُ وَذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّشۡهُودٞ﴾ [هود: 103]. «آن روزی که مردمان را در آن (برای حساب و کتاب) گرد میآورند، و روزی است که مشاهده میگردد».
خداوند همگی موجودات، و اولین و آخرین آنها را گرد میآورد، چنان که میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِینَ وَٱلۡأٓخِرِینَ٤٩ لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِیقَٰتِ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ٥٠﴾ [الواقعة: 49-50]. «بگو: پیشینیان و گذشتگان، و پسینیان و آیندگان. * قطعاً جملگی در وعده گاه روز معیّن (رستاخیز) گرد آورده میشوند».
و هیچ چیزی خداوند را عاجز و ناتوان نمیگرداند، هر جا که بندگان بمیرند و از بین بروند، خداوند آنان را از اطراف فضا، تاریکیهای آب، اعماق زمین، شکم پرندگان، حیوانات و ماهیان گرد میآورد و همۀی این موارد برای الله یکسان است. چنان که خداوند میفرماید: ﴿أَیۡنَ مَا تَکُونُواْ یَأۡتِ بِکُمُ ٱللَّهُ جَمِیعًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ﴾ [البقرة: 148]. «هر جا که باشید خدا همگی شما را گرد میآورد (و به حساب همگان رسیدگی میکند). خدا بر همه چیز تواناست».
علم خداوند، همه جا را فرا گرفته است و هیچ کسی را فراموش نمیکند، چنان که خداوند میفرماید: ﴿إِن کُلُّ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِی ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا٩٣ لَّقَدۡ أَحۡصَىٰهُمۡ وَعَدَّهُمۡ عَدّٗا٩٤ وَکُلُّهُمۡ ءَاتِیهِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَرۡدًا٩٥﴾ [مریم: 93-95]. «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بندۀ خداوند مهربان (و فرمانبردار یزدان) میباشند. * او همۀ آنان را سرشماری کرده است، و دقیقاً تعدادشان را میداند. * و همۀ آنان روز رستاخیز تک و تنها در محضر او حاضر میشوند».
آری، خداوند مخلوقات را سرشماری کرده است، نر و ماده، بزرگ و کوچک آنان را میداند، کردار، گفتار و نَفَسهای آنان را شمار کرده و همگی در تحت قهر و سلطۀ او قرار دارند و هر کدام به تنهایی به بارگاه الله حاضر میگردد و هر طور که بخواهد در میان مخلوقاتش حکم و داوردی میکند. چنان که میفرماید: ﴿وَحَشَرۡنَٰهُمۡ فَلَمۡ نُغَادِرۡ مِنۡهُمۡ أَحَدٗا﴾ [الکهف: 47]. «و همگان را (برای حساب و کتاب) گرد میآوریم و کسی از ایشان را فرو نمیگذاریم».
هرگاه رستاخیز برپا شود، خداوند همۀ مخلوقات را در یک مکان محشور میگرداند.
در جاهای متعدد قرآن کریم آیاتی وجود دارد که حشر را به اثبات میرسانند، ما در اینجا چند مورد را ذکر میکنیم:
﴿وَحَشَرۡنَٰهُمۡ فَلَمۡ نُغَادِرۡ مِنۡهُمۡ أَحَدٗا﴾ [الکهف: 47]. «و همگان را (برای حساب و کتاب) گرد میآوریم و کسی از ایشان را فرو نمیگذاریم».
﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِینَ وَٱلۡأٓخِرِینَ٤٩ لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِیقَٰتِ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ٥٠﴾ [الواقعة: 49-50].
«بگو: پیشینیان و گذشتگان، و پسینیان و آیندگان. * قطعاً جملگی در وعده گاه روز معیّن (رستاخیز) گرد آورده میشوند».
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَجَمَعۡنَٰهُمۡ جَمۡعٗا﴾ [الکهف: 99]. «ودر صور دمیده میشود، و ما ایشان را به گونۀ شگفتی (برای حساب و کتاب در یکجا) گرد میآوریم».
رسول خداج فرمود: «یَجْمَعُ اللَّهُ النَّاسَ الأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ، یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی وَیَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ»،[1] «خداوند، اولین و آخرینِ انسانها را در یک میدان، جمع میکند طوریکه صدا به همۀ آنها میرسد و چشم، همۀ آنها را میبیند».
مخلوقات، در روز قیامت در سرزمینی سفید و صاف گرد آورده میشوند.
رسول خدا ج فرمود: «یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى أَرْضٍ بَیْضَاءَ عَفْرَاءَ، کَقُرْصَةِ نَقِیٍّ، لَیْسَ فِیهَا مَعْلَمٌ لأَحَدٍ»[2] «روز قیامت، مردم روی زمینی کاملا سفیدکه مانند نان آردِ بدون سبوس است، حشرخواهند شد. در آن زمین، هیچ کس، خط و نشانی ندارد».
سرزمین محشر در شام خواهد بود، زیرا آن حضرت ج به سمت شام اشاره نموده و فرمود:
«به این سمت، سواره و پیاده و در حالت کشیده شده به صورتهایتان به این سمت محشور میگردید، در روز قیامت دهانتان بسته میشود و هفتاد امت خواهید بود، و شما بهتریم و گرامیترین آنها قرار خواهید گرفت، و اولین چیزی که زبان میگشاید و سخن میگوید، ران پا خواهد بود»[3].
در روز قیامت بین مخلوقات داوری شده و حقایق برملا خواهد شد و در میان خصومتها و دادخواهیهای بندگان قضاوت خواهد شد. آن روز، روزی بسیار طولانی، یعنی پنجاه هزار سال خواهد بود. چنان که خداوند فرموده است: ﴿تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَیۡهِ فِی یَوۡمٖ کَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِینَ أَلۡفَ سَنَةٖ٤﴾ [المعارج: 4]. «فرشتگان و جبرئیل به سوی او (پر میکشند و) بالا میروند و در مدّتی که پنجاه هزار سال (معمولی برای انسانها) طول میکشد».
در آن روز مردم همچنان در ترس و اضطراب بسر میبرند، جز کسی که الله بر او رحم نموده و در امانش قرار دهد.
در اثر طول مدت آن روز، مردم مدت زمانی را که در دنیا زیستهاند، از یاد میبرند، زیرا هیچ چیزی با مقدار آن روز برابری نمیکند، از این رو مردم گمان میبرند که به نسبت طول روز قیامت و هول و هراس آن، جز یک ساعت از روز، در دنیا درنگ نکردهاند.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ کَأَن لَّمۡ یَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّنَ ٱلنَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیۡنَهُمۡۚ قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِ وَمَا کَانُواْ مُهۡتَدِینَ٤٥﴾ [یونس: 45]. «روزی که آنان را گرد میآورد، انگار جز ساعتی از روز نماندهاند که با همدیگر آشنا شوند به راستی کسانی زیانبارند که رویارویی با خدا را تکذیب کردهاند و راهیاب نبودهاند».
و نیز میفرماید: ﴿وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ یُقۡسِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیۡرَ سَاعَةٖۚ کَذَٰلِکَ کَانُواْ یُؤۡفَکُونَ٥٥﴾ [الروم: 55]. «روزی که قیامت برپا میشود، گناهکاران سوگند یاد میکنند که جز ساعتی در (دنیا و جهان برزخ) ماندگار نبودهاند! این چنین آنان (در دنیا توسّط شیاطین) بازداشته شدهاند»!.
در آن صحنه، هیچ کس به دیگری توجه نمیکند، بلکه هر کس در فکر نجات خودش هست، انسان از برادر، مادر و پدر، زن و فرزندان و قبیلهای که خود را به آن نسبت میداد، و از همۀ اهل زمین میگریزد، تا نجات یابد، اما کسی نیست که او را نجات دهد!.
وای بر هول و هراس آن روز، دوست، دوستش را از یاد میبرد، و مادر، فرزند و زن حامله، بارش را فراموش میکند!.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿یَوۡمَ یَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِیهِ٣٤ وَأُمِّهِۦ وَأَبِیهِ٣٥ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِیهِ٣٦ لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ یَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ یُغۡنِیهِ٣٧﴾ [عبس: 34-37]. «در آن روز که انسان فرار میکند از برادر خود. * و از مادر و پدرش! * و از همسر و فرزندانش. * در آن روز هر کدام از آنان وضعی و گرفتاری بزرگی دارد که او را به خود سرگرم میکند و از هر چیز دیگری باز میدارد».
و نیز میفرماید: ﴿یُبَصَّرُونَهُمۡۚ یَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ یَفۡتَدِی مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِئِذِۢ بِبَنِیهِ١١ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِیهِ١٢ وَفَصِیلَتِهِ ٱلَّتِی تُٔۡوِیهِ١٣ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا ثُمَّ یُنجِیهِ١٤﴾ [المعارج: 11-14]. «(دوستان صمیمی و خویشاوندان نزدیک) به همدیگر نشان داده میشوند و معرّفی میگردند (امّا هرکس گرفتار کار خویشتن است) شخص گناهکار آرزو میکند کاش میشد برای رهایی خود از عذاب آن روز، پسران خود را فدا سازد. * همچنین همسر و برادرش را. * همچنین فامیل و قبیله و عشیرهای که او را در پناه خود میگرفتند. * و حتّی تمام کسانی را که در روی زمین هستند (همگی را فدا کند) تا این که مایۀ نجاتش شود».
انسان مجرم و تبه کار آرزو میکند که مادر و فرزندانش را فدا سازد، برایش مهم نیست که آنان هلاک شوند، بلکه مهم این است که او نجات یابد. قطعا روزی بسیار سخت و طاقت فرساست. چنان که الله میفرماید: ﴿یَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِیرٗا﴾ [الإنسان: 10]. «روزی بس ترشرو و سخت اخمو خواهد بود».
قبلا توضیح دادیم که حشر به معنای جمع کردن و گرد آوردن است و انسانها به هنگام برپایی قیامت بر دو دسته خواهند بود: گروه اول، کسانی هستند که مردهاند و در قبرهایشان بسر میبرند، و دستۀ دوم زندگانی هستند که قیامت بر آنان برپا میشود و با دمیدن اول در صور میمیرند.
و مسلماً قیامت بر بدترین انسانها برپا میشود؛ زیرا قبل از برپایی قیامت، خداوند باد پاکیزهای را میفرستد که در اثر آن جان مؤمنان گرفته میشود و آن گاه حشر انسانهای زنده آغاز میگردد.
در قرآن و احادیث، کیفیت حشر و گردآوری آنها با تفصیل بیان شده است و خداوند هیچ راهی را برای گمان و تخمین بندگان نگذاشته است.
بنابراین، حشر بر دو نوع است:
این نوع، حشر زندگان است که از همۀ دنیا به سرزمین محشر، یعنی شام گردآوری میشوند که آتشی که از «قعرة العدن» آنها را سوق میدهد و به سمت شام میبرد[4].
رسول خدا ج فرمود: «تا زمانی که هفت نشانۀ بزرگ از نشانههای قیامت ظاهر نشود، قیامت برپا نمیشود، ... و آتشی که از «قعرة العدن» بیرون میآید و مردم را به سمت محشر گرد میآورد و هر جا که آنان شب یا روز بخوابند، در آنجا توقف میکند و منتظر میماند»[5] [6].
و نیز رسول خدا ج فرمود: «نخستین علامت قیامت، آتشی است که مردم را از سمت مشرق به سمت مغرب سوق میدهد»[7].
و نیز رسول خدا ج فرمود: «شما سواره و پیاده محشور میشوید و به این سمت – و با دستش به سوی شام اشاره فرمود - بر چهرههایتان کشانده میشوید»[8].
منظور این است که این آتش مردم را از اطراف و اکناف گیتی در یک جا و در سرزمین شام گرد میآورد، و آن گاه صور اول دمیده میشود که در نتیجۀ آن انسانها میمیرند.
آخرین افرادی که حشر میشوند
وقتی این آتش به سمت مردم میآید و آنان را سوق میدهد، طبق معمول خودشان، مشغول امور زندگی و کار و بارشان هستند که ناگهان این آتش به سراغشان میآید. رسول خدا ج از آخرین افرادی که حشرآنان انجام میپذیرد، خبر داده و میفرمایند:
«و آخرین کسانی که حشر میشوند دو چوپان از طایفه مزینه خواهند بود که با گوسفندانشان به سوی مدینه میروند و گوسفندانشان را فریاد میزنند ولی آنها را وحشی میبینند، و هنگامیکه به ثنیة الوداع میرسند، به چهره، بر زمین میافتند و بیهوش میشوند» [9]،[10].
بنابراین، رسول خدا ج توضیح دادند که این دو چوپان مشغول چرای گوسفندان هستند و آنها را فریاد میزنند، ولی متوجه میشوند که آنها وحشی شدهاند و از صاحبشان فرار میکنند در حالی که قبلا با آنان مانوس بودند و به حرفشان گوش میدادند. لذا این دو چوپان به سمت شمال و شام میروند و از کنار مدینۀ منوره عبور میکنند و وقتی به ثنیۀ والوداع[11] میرسند، بر زمین افتاده و بیهوش میشوند.
این نوع اول از حشر بود که زندگان محشور گشته و به سمت محشر سوق داده میشوند، اما مردگانی که در قبورشان بسر میبرند، آنان نوع دیگری از حشر دارند.
پس از آن که در صور اول دمیده میشود، و مدت زمانی به مقدار چهل، میگذرد، آن گاه خداوند بارانی را از زیر عرش فرود میآورد، در اثر آن اجساد بندگان که در اطراف و گوشههای دنیا در زمین دفن هستند، میرویند.
و آن گاه که رشد اجساد آنان کامل میگردد، در صور دوم دمیده میشود، آن وقت مردگان از قبرهایشان بیرون میآیند، و به سرزمین محشر سوق داده میشوند تا با زندگانی که با صور اول مردهاند، ملاقات کنند.
همۀ موجودات، اعم از انسانها، حیوانات، پرندگان، آبزیان، بزرگ و کوچک، مسمان و کافر، همگی محشور شده و برای روزی که در آن تردیدی نیست، گردآوری میشوند.
خداوند میفرماید: ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّجۡمُوعٞ لَّهُ ٱلنَّاسُ وَذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّشۡهُودٞ﴾ [هود: 103]. «آن روزی که مردمان را در آن (برای حساب و کتاب) گرد میآورند، و روزی است که (از سوی مردمان و فرشتگان و پریان) مشاهده میگردد».
و نیز خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِینَ وَٱلۡأٓخِرِینَ٤٩ لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِیقَٰتِ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ٥٠﴾ [الواقعة: 49-50]. «بگو: پیشینیان و گذشتگان، و پسینیان و آیندگان. * قطعاً جملگی در وعده گاه روز معیّن (رستاخیز) گرد آورده میشوند».
و خداوند عزوجل ذات بزرگ و با عظمتی است و چیزی او را ناتوان نمیکند، و هر کجا بندگان بمیرند و نابود شود، خداوند میتواند آنان را گرد آورد. چنان که میفرماید: ﴿أَیۡنَ مَا تَکُونُواْ یَأۡتِ بِکُمُ ٱللَّهُ جَمِیعًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ﴾ [البقرة: 148]. «هر جا که باشید خدا همگی شما را گرد میآورد (و به حساب همگان رسیدگی میکند). خدا بر همه چیزی توانا است».
خداوند متعال انواع حشر را توضیح داده است که برخی از آنان عبارتند از:
· محشور ساختن همۀ مخلوقات: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَحَشَرۡنَٰهُمۡ فَلَمۡ نُغَادِرۡ مِنۡهُمۡ أَحَدٗا﴾ [الکهف: 47]. «و همگان را (برای حساب و کتاب) گرد میآوریم و کسی از ایشان را فرو نمیگذاریم».
· محشور ساختن حیوانات و وحوش: خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا ٱلۡوُحُوشُ حُشِرَتۡ٥﴾ [التکویر: 5]. «و هنگامی که ددان و جانداران گرد آورده میشوند.»
· محشور شدن مجرمان و جنایت کاران: نافرمانانی که انواع گناه و جنایت را مرتکب شدهاند، چه آن گناهشان به حد کفر رسیده باشد، یا خیر، اما در هر صورت حشرشان سخت و دشوار خواهد بود و از هول آن صحنه چشمانشان کبود و نیلگون خواهد بود. خداوند میفرماید: ﴿وَنَحۡشُرُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ یَوۡمَئِذٖ زُرۡقٗا١٠٢﴾ [طه: 102]. «و گنهکاران را کبودرنگ در آن روز (در گسترۀ رستاخیز) گرد میآوریم».
· حشر ستمگران و امثال آنان: چنان که در آن روز زناکاران با زناکاران، و رباخواران با هم نوعان خودشان و... محشور خواهند شد، خداوند در این مورد میفرماید: ﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ٢٢ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ٢٣﴾ [الصافات: 22-23]. «(ای فرشتگان من!) کسانی را که به خود ستم کردهاند، به هم کیشانشان، و به همراه آنچه غیر از خدا میپرستیدهاند، جمع آوری کنید. آن گاه آنان را به راه دوزخ راهنمایی کنید (تا بدان در آیند)».
آیا حیوانات هم محشور خواهند شد
پاسخ: آری، حیوانات نیز در روز قیامت، مانند سایر مخلوقات محشور میگردند. خداوند میفرماید: ﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا طَٰٓئِرٖ یَطِیرُ بِجَنَاحَیۡهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمۡثَالُکُمۚ مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یُحۡشَرُونَ٣٨﴾ [الأنعام: 38]. «و هیچ جنبندهای در زمین و هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند وجود ندارد مگراین که گروههایی همچون شمایند، هیچ چیز را فروگذار نکرده ایم، پس آنان در پیشگاه پروردگارشان جمع آورده میشوند».
و نیز خداوند در مورد حشر حیوانات وحشی فرموده است: ﴿وَإِذَا ٱلۡوُحُوشُ حُشِرَتۡ٥﴾ [التکویر: 5]. «و هنگامی که ددان و جانداران گرد آورده میشوند».
و نیز فرموده است: ﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَآبَّةٖۚ وَهُوَ عَلَىٰ جَمۡعِهِمۡ إِذَا یَشَآءُ قَدِیرٞ٢٩﴾ [الشورى: 29]. «برخی از نشانههای (پی بردن به خدا و قدرت) او، آفرینش آسمانها و زمین و همۀ جنبندگانی است که در آن دو پدیدار و پراکنده کرده است، و او هر وقت که بخواهد میتواند آنها را گرد آورد».
لازم نیست که در گرد آوردن حیوانات، مانند انسانها، کیفر و پاداشی در کار باشد، یا وارد بهشت یا دوزخ شوند، بلکه حشر آنان صرفا جهت قصاص گرفتن از همدیگر در میدان محشر خواهد بود، مانند این که گوسفند شاخ داری به گوسفند بیشاخ حمله کرده و به او ضربه زده است که قصاص میشود، و آن گاه به آنها گفته میشود: خاک شوید و آنان به خاک تبدیل میشوند.
رسول خدا ج میفرماید: «لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، حَتَّى یُقَادَ لِلشَّاةِ الْجَلْحَاءِ، مِنَ الشَّاةِ الْقَرْنَاءِ»[12] «حق هر صاحب حقی به صورت کامل به آن داده میشود، تا جایی که قصاص گوسفند بیشاخ از گوسفند شاخ دار گرفته میشود».
مراد از وحشت بزرگتر (الفزع الاکبر) چیست؟
پاسخ: مراد مصیبتی است که بندگان به آن گرفتار میآیند، اما نیکوکاران مانند دیگران گرفتار آن مصیبت نخواهند بود؛ زیرا آنان آمادگی آن روز را گرفتهاند و خود را برای دیدار الله اماده کردهاند.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِیرٗا١٠ فَوَقَىٰهُمُ ٱللَّهُ شَرَّ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمِ وَلَقَّىٰهُمۡ نَضۡرَةٗ وَسُرُورٗا١١ وَجَزَىٰهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةٗ وَحَرِیرٗا١٢﴾ [الإنسان: 10-12]. «ما (از عذاب) پروردگارمان میترسیم؛ از (عذاب) روز بس ترشرو و سخت اخمویی (که قیامت نام دارد). * به همین خاطر، خداوند آنان را از شرّ و بلای آن روز محفوظ میدارد، و ایشان را به خرّمی و شادمانی میرساند. * و در برابر صبری که نمودهاند، خداوند بهشت و جامۀ ابریشمین را پاداششان میکند».
رسول خدا ج فرمود: (خداوند فرموده است: سوگند به عزت و جلال من! هیچ گاه برای بنده ام، دو امنیت یا دو خوف و ترس را جمع نمیکنم. اگر او در دنیا از من در امان باشد، در روزی که بندگانم را گرد میآوردم، او را میترسانم. و اگر او در دنیا از من بترسد، در روزی که بندگانم را گرد میآورم، او را در امن و امان قرار میدهم»[13].
پرچم پیامبرج در میدان محشر
یکی از گرامی داشتهای خداوند نسبت به پیامبرمانج در میدان محشر این است که سایر پیامبران در زیر لوای او قرار خواهند گرفت، بنابراین، پیامبر ما ج امام و خطیب و صاحب شفاعت پیامبران در سرزمین محشر خواهد بود.
چنان که رسول خدا ج میفرماید: «إِذَا کَانَ یَوْمُ القِیَامَةِ کُنْتُ إِمَامَ النَّبِیِّینَ وَخَطِیبَهُمْ وَصَاحِبَ شَفَاعَتِهِمْ، غَیْرُ فَخْرٍ»،[14] «چون روز قیامت فرا میرسد، من امام، خطیب و صاحب شفاعت پیامبران قرار خواهم گرفت و بر این امر افتخار نمیکنم».
و نیز در روز رستاخیز، لوای حمد را به دست خواهد گرفت و تمام پیامبران تحت لوای او قرار میگیرند.
رسول خداج فرمود: «من سرور فرزندان آدم هستم و در این فخری نیست، و لوای حمد به دست من خواهد بود و بر این افتخار نمیکنم، و هیچ پیامبری از زمان آدم تا آنان که پس از او آمدهاند، نخواند بود، مگر این که زیر لوای من قرار میگیرند و در این هم فخری نیست و من نخستین کسی خواهم بود که زمین از وی شکافته میشود و در این هم فخر نیست»[15].
حال و وضع انسانها در میدان محشر
روز حشر، روزی طولانی، دشوار و بزرگ خواهد بود و مردم وضعیتهایی گوناگون و متفاوت خواهند داشت، اما همگی در وضعیتی که رسول خدا ج آن را بیان کرده است، خواهند بود.
آن حضرتج فرمود: «شما پا برهنه، عریان و ختنه نشده، حشر خواهید شد». سپس، این آیه را تلاوت کرد: ﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ﴾ [الأنبیاء: 104]. یعنی همانگونه که در بدو آفرینش شما را خلق کردیم، بار دیگر شما را زنده خواهیم کرد. این وعدهای است که ما میدهیم. قطعاً ما این وعده را عملی خواهیم ساخت»[16].
در احادیث آمده است که انسان با همان لباسهایی که از دنیا رفته است، مبعوث خواهد شد. چنان که روایت شده است که وقتی ابوسعید خدری در حالت احتضار قرار گرفت لباسهای جدیدی خواست و گفت: از رسول خدا ج شنیدهام که فرمود: «مرده با همان لباسهایی که در آنها مرده است، مبعوث میشود»[17].
و در حدیث قبلی آمده بود که لخت محشور میگردند.
بنابراین، چگونه این دو حدیث متعارض با هم جمع میشوند؟
پاسخ این است که خداوند آنان را لخت و عریان محشور میکند و سپس وقتی خداوند آنان را در روز قیامت لباس میپوشاند، نخستین لباسی که میپوشند، از جنس همان لباسی بود که به هنگام مرگ آن را پوشیدهاند.
و نیز در جواب این سؤال گفته شده است که منظور این حدیث شهیدان هستند، چنان که رسول خدا ج دستور دادند: آنان را در همان لباسهایی که جان دادهاند، دفن کنید، زیرا با همان لباسها حشر میشوند تا از دیگران تشخیص داده شوند.
و نیز برخی گفتهاند: این اجتهاد حضرت ابوسعید در فهم این حدیث بوده است، زیرا مراد از لباس در این حدیث اعمال نیکی است که در دنیا انجام داده است. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤﴾ [المدثر: 4]. «و جامۀ خویش را پاکیزه دار».
یعنی اعمالت را پاکیزه نگه دار، زیرا انسان بر هر عملی که جان داده است، محشور میگردد، و اگر عملش نیک بوده است، عاقبتش نیز خیر خواهد بود و اگر عملش بد بوده است، سرانجامش نیز بد خواهد بود.
این فرمودۀ نبوی این گفتۀ ما را تایید میکند: «یُبْعَثُ کُلُّ عَبْدٍ عَلَى مَا مَاتَ عَلَیْهِ»[18]، «بنده بر همان چیزی که مرده است، زنده میشود».
از این رو مستحب است که کسی که در حالت احتضار قرار دارد، کلمۀ «لاإله إلا الله» تلقین داده شود تا آخرین کلمهاش از این دنیا باشد و با همین کلمه زنده شود.
وقتی انسانها عریان حشر میگردند، آیا میتوانند به همدیگر بنگرند یا خیر؟
پاسخ: وقتی حضرت عایشه ل این حدیث را ازآن حضرت ج شنید، گفت: یا رسول الله! همۀ زنان و مردان این گونه خواهند بود؟ آیا به همدیگر نگاه نمیکنند؟ رسول خدا ج فرمود: «ای عایشه! در آن روز وضعیت سختتر از این خواهد بود که به همدیگر بنگرند»[19].
یعنی چنان ترس و وحشتی بر دلهای آنان حکمفرما خواهد بود، که هر کس به خودش مشغول بوده و به دیگری مینگرد.
رسول خدا ج در آن روز حال و وضع مردم را این گونه بیان داشته و میفرماید:
«در روز رستاخیز، خورشید به مخلوقات به اندازۀ یک میل نزدیک میشود و مردم به میزان اعمالشان در عرق فرو میروند، برخی تا پاشنۀ پاها، و گروهی تا زانوها، عدهای تا کمر، و جمعی سرتا پا غرق در عرق خواهند بود»[20].
و نیز رسول خداج فرمود: «یَعرَقُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یَذْهَبَ عَرَقُهُمْ فِی الأَرْضِ سَبْعِینَ ذِرَاعًا، وَیُلْجِمُهُمْ حَتَّى یَبْلُغَ آذَانَهُمْ».[21] «روز قیامت، مردم به اندازهای عرق میکنند که عرق به گوشهایشان میرسد و هفتاد ذراع در زمین فرو میرود».
و نیز رسول خدا ج فرمود: «بعضی از مردم، چنان بر میخیزند که تا بناگوش خود، غرق در عرق خواهند بود»[22].
و نیز رسول خدا ج فرمود: «در روز رستاخیز خورشید به اندازۀ یک میل یا دو میل نزدیک میشود، و آنان را ذوب میکند»[23].
در آن روز مؤمنین چه وضعیتی خواهند داشت؟
با وجودی که ترس و وحشت شدیدی در میدان محشر حکمفرماست و هر کدام از دیگری اظهاری بیزاری میکند، اما با این حال مؤمنان وضعیت متفاوتی خواهند داشت، زیرا فرشتگان گرانقدر با آنان ملاقات میکنند و وحشت آنان را آرام میکنند و بر دلهایشان سکون و اطمینان میبخشند.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿لَا یَحۡزُنُهُمُ ٱلۡفَزَعُ ٱلۡأَکۡبَرُ وَتَتَلَقَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ هَٰذَا یَوۡمُکُمُ ٱلَّذِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ١٠٣﴾ [الأنبیاء: 103]. «هراس بزرگ (رستاخیز نه تنها) ایشان را غمگین نمیسازد، و بلکه فرشتگان (و برای تبریک و شاد باش) پذیرایشان میگردند (و بدیشان میگویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده میشد».
آری، این بدان جهت خواهد بود که در دنیا دلهای این افراد مملو از ترس و خوف خداوند بوده و از عظمت شأن خداوند مالامال بود و خود را برای ایستادن در بارگاه الله آماده کرده بودند.
و نیز خداوند میفرماید: ﴿إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِیرٗا١٠﴾ [الإنسان: 10]. «ما (از عذاب) پروردگارمان میترسیم؛ از (عذاب) روز بس ترشرو و سخت اخمویی (که قیامت نام دارد)».
و نیز میفرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٢٧ إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَیۡرُ مَأۡمُونٖ٢٨﴾ [المعارج: 27-28]. «کسانی که از عذاب پروردگارشان بیمناک و ترسانند. * آخر، عذاب پروردگارشان امان نمیدهد (کسی را که در آن بیفتد)».
و نیز میفرماید: ﴿فَوَقَىٰهُمُ ٱللَّهُ شَرَّ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمِ وَلَقَّىٰهُمۡ نَضۡرَةٗ وَسُرُورٗا١١﴾ [الإنسان: 11]. «به همین خاطر، خداوند آنان را از شرّ و بلای آن روز محفوظ میدارد، و ایشان را به خرّمی و شادمانی میرساند».
رسول خداج فرمود: «خداوند میفرماید: به عزّت و جلالم سوگند که من دو ترس یا امنیت را در بندهام جمع نمیکنم. اگر او در دنیا از من در امان قرار گرفت، روزی که بندگانم را گرد میآورم، او را میترسان، و اگر او در دنیا از من ترسید، روز که بندگانم را گرد میآورم، او را امنیت و ارامش نصیب میگردانم.»[24]
هر انسان در روز رستاخیز، بر حسب اعمالش محشور میگردد، لذا حشر مؤمنان آسان و حشر کفار سخت خواهد بود، بلکه در اثر شدّت خشمی که بر کفار طاری خواهد شد و دلهرۀ شدید و سختی بزرگش که آنان را فرا خواهد گرفت، برخی از آنان چنان بر میخیزند که ذلّت و رسوایی آنان نمایان است.
برخی از کفار بر چهرههایشان محشور میگردند. خداوند میفرماید:
﴿وَنَحۡشُرُهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ عُمۡیٗا وَبُکۡمٗا وَصُمّٗاۖ مَّأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ کُلَّمَا خَبَتۡ زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا﴾ [الإسراء: 97]. «و ما در روز رستاخیز ایشان را بر روی رخساره (کشانده و) کور و لال و کر (از گورها) جمع میگردانیم (و به صحرای محشر گسیل میداریم). جایگاهشان دوزخ خواهد بود. هر زمان که زبانۀ آتش (به سبب سوختن گوشت و استخوان ایشان) فروکش کند، (با تجدید گوشت و استخوانشان) بر زبانۀ آتششان میافزاییم».
حضرت انسس میگوید: مردی به محضر رسول خدا ج آمد و عرض کرد: یا رسول الله! آیا کافر بر چهرهاش محشور میگردد؟ آن حضرت ج فرمود: «آری، کسی که در دنیا قادر است او را بر پاهایش حرکت دهد، در روز قیامت قادر خواهد بود تا او را بر چهرهاش به حرکت در آورد»[25].
همچنین کفار در قیامت تشنه حشر خواهند شد. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَنَسُوقُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرۡدٗا٨٦﴾ [مریم: 86]. «و گناهکاران را (همچون شتران تشنهای که به سوی آبشخور به سرعت بروند) تشنه کام به سوی جهنّم میرانیم»
رسول خدا ج در حدیث طولانی شفاعت حال کفار و مشرکانی که غیر الله را میپرستیدند، این گونه بیان فرموده است:
«خداوند به آنان میگوید: چه میخواهید؟ میگویند: خدایا! تشنه ایم. آن گاه به آنان اشاره میشود: آیا آب نمینوشید؟ و آن گاه به دوزخ که بسان سرابی است و آن را آب میپندارند، و خود را در هم میشکند، محشور میگردند و آن گاه در آن فرو میافتند»[26].
نخستین کسی که در روز قیامت لباس پوشانده میشود
اولین کسی که در روز قیامت لباس پوشانده میشود، حضرت ابراهیم خواهد بود. چنان که رسول خدا ج میفرماید: «شما پا برهنه، عریان و ختنه نشده، حشر خواهید شد». سپس، این آیه را تلاوت کرد: ﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ﴾ [الأنبیاء: 104]. یعنی: «همانگونه که در بدو آفرینش شما را خلق کردیم، بار دیگر شما را زنده خواهیم کرد. این وعدهای است که ما میدهیم. قطعاً ما این وعده را عملی خواهیم ساخت». و اولین کسی که روز قیامت، لباس پوشانیده میشود، ابراهیم است[27].
و نیز خداوند مؤمنان را لباس میپوشاند؛ زیرا آنان در نزد خداوند گرامیتر از این هستند که عریان باشند؛ لذا بر حسب اعمالشان از لباسهای گرانمایه پوشانده میشوند و سواری و مرکبهایی برایشان تدارک دیده میشود که هر کس را به جایگاه آرام و محل عزّت و کرامش میرسانند.
نخستین کسی که در روز قیامت فرا خوانده میشود
نخستین کسی که در روز قیامت فرا خوانده میشود، پدرمان، آدم خواهد بود. رسول خدا ج فرمود: «نخستین کسی که در روز قیامت فرا خوانده میشود، آدم هست، آن گاه به فرزندانش نشان داده میشود و گفته میشود: «این پدرتان، آدم است. آدم میگوید: خدایا، حاضرم و خیر و خوشبختی از آن توست، الله تعالی میگوید: کسانی از نسل تو که به دوزخ میروند، بیرون کن، آدم میگوید: خدایا! چقدر از آنان را بیرون کنم؟ خداوند میگوید: از هر صد نفر، نود و نه نفر را بیرون کن! آن گاه صحابه پرسیدند: یا رسول الله! وقتی از میان هر صد نفر ما، نود و نه نفر راهی دوزخ شوند، پس چه چیزی از ما باقی میماند؟ رسول خدا ج فرمود: همانا امت من در میان امتهای دیگر مانند موی سفیدی در گاو سیاهی خواهد بود[28].
اعمالی که سختی محشر را آسان میکند
با وجود این سختیهای در میدان محشر، انسانها به اموری نیاز دارند تا آن سختیها و هول و هراسها را برایش تخفیف دهد.
در روایات آمده است که برخی اعمال سبب ورود بهشت شده و ترازوی اعمال را سنگین میکنند، و در تخفیف سختیهای میدان محشر نقش دارند.
اعمال مؤمنان متفاوت خواهد بود، چنان که در برخی نصوص آمده است که برخی از اعمال وقوف و ایستادن در میدان محشر را آسان میکنند. بنابراین، برخی از مؤمنان شامل این افراد خواهند بود:
برخی از مؤمنان کسانی خواهند بود که خداوند آنان را در آن روز سخت، طولانی، وحشتناک و بسیار گرم در زیر سایۀ خود جای میدهد، روزی که مردم سخت در عرق غرق شدهاند، خداوند برخی از مؤمنان را جدا میکند و آنان را در زیر سایۀ عرش جا میدهد. در این مورد احادیث فراوانی وارد شده است.
رسول خدا ج در حدیثی فرمود: «خداوند، هفت گروه را روزی که هیچ سایهای جز سایه او وجود ندارد، در زیر سایه خود، جای میدهد. 1 ـ فرمانروای عادل. 2 ـ جوانی که در سایه اطاعت و بندگی خدا، رشد یافته باشد. 3 ـ کسی که همواره دل بسته مسجد باشد. 4 ـ دو مسلمانی که صرفا بخاطر خوشنودی الله با یکدیگردوست باشند و بر اساس آن ،با هم جمع یا از یکدیگر جدا میشوند. 5 ـ کسی که زنی زیبا و صاحب مقام ،او را به فحشاء بخواند ولی او نپذیرد وبگوید: من از خدا میترسم. 6 ـ کسی که با دست راستش طوری صدقه دهد ،که دست چپش نداند. 7 ـ کسی که در تنهایی بیاد خدا باشد و از ترس او، اشک بریزد»[29].
کسانی که فقط برای خوشنودی الله با هم دوستی و رفاقت برقرار میکنند
آنان که صرفا همدیگر را برای رضای الله دوست میدارند، نه به خاطر مال، رنگ، پست و مقام یا منفعت دنیوی.
رسول خدا ج فرمود: «الله تعالی در روز قیامت میفرماید: کجایند کسانی که به خاطر شکوه و جلال من با همدیگر محبت میکردند؟ امروز آنان را در زیر سایهام که جز آن سایهای نیست، جای میدهم»[30].
تاجری که به تنگدست مهلت میدهد یا قرضش را میبخشد
ترحم بر فقیر و سخت نگرفتن وی، دارای فضیلت است، و از جملۀ این ترحم، مهلت دادن آن و مطالبه نکردن دَین و قرض از اوست، تا این که فرصتی برای پرداخت دینش بیابد و یا این که بخشی از آن را از عهدۀ مستمند درگذرد.
رسول خدا ج فرمود: «هر کس تنگدستی را مهلت دهد یا قرضش را ببخشد، خداوند در روز قیامت او را در زیر سایه قرار میدهد»[31].
و نیز در روایت دیگری فرموده است: «هر کس دین مدیونش را فرو گذارد، یا آن را ببخشد، روز قیامت در زیر سایۀ عرش خواهد بود»[32].
این فرد مشابه شخص قبلی است، وی فرد تاجری است که با فقرا ملاطفت و نرمی میکند، و در مطالبۀ دیونش سختگیری نمیکند، و بلکه بخشی از مالش را به آنان میبخشد.
رسول خدا ج در حالی که از احوال مردم در روز قیامت سخن میگفت: فرمود: «خداوند در روز قیامت فردی را میآورد که به او مال داده است، و به او میگوید: تو در چه کردی؟ میگوید: خدایا! من کاری نکردم، جز این که تو به من مال عطا کردی و من با آن با مردم خرید و فروش کردم، و اخلاق من این بود که من بر توانگر آسان میگرفتم و تهیدست را مهلت میدهم. خداوند میفرماید: من به این کار سزاوارترم، آنگاه فرماید از بندهام درگذرید»[33].
در روایت دیگری آمده است که رسول خدا ج فرمود: «مردی اصلا کار نیک انجام نداده است، وی در دنیا با مردم معاملۀ قرضی انجام داده و به قاصدش (منشی) گفته است: از هر کسی توانگر بود، بگیر و هر کسی را که تهیدست بود، رها کن و از او درگذر، شاید خداوند از ما درگذرد. وقتی از دنیا میرود، خداوند میگوید: آیا کار خیری انجام دادهای؟ میگوید: خیر، مگر این که من بردهای داشتهام و با مردم معاملۀ قرضی انجام دادهام و به او سفارش کردهام که از توانگران بگیر و تهدیستان را رها کن و از آنان درگذر، شاید خداوند از ما درگذرد. خداوند میفرماید: من هم از تو گذشتهام»[34].
هر کسی که در صدد برآورده ساختن نیاز برادرش است
خداوند مردم را متفاوت آفریده است، برخی را توانگر و عدّهای را تهیدست، برخی را نیرومند و جمعی را ضعیف قرار داده و برخی ارتباطات قویتری داشته و آشنایان فراوانی دارند و عدهای بر عکس.
بنابراین، هر کس را که خداوند به نعمتی برتری داده است، باید با کسانی که خداوند آنان را از این نعمت محروم ساخته است، مساعدت نماید، تا خداوند او را در زیر سایهاش جای دهد.
رسول خدا ج فرمود: «هر کس، یک سختی از سختیهای دنیوی را از مؤمنی بر طرف سازد، خداوند یک سختی از سختیهای قیامت را از وی دور میسازد، و هر کس بر تهیدستی آسان بگیرد، خداوند در دنیا و آخرت بر او آسان خواهد گرفت، و هر کس پرده داری مسلمانی را بکند، خداوند در دنیا و آخرت از او پرده داری خواهد کرد، و خداوند در صدد کمک بندهاش است، تا زمانی که بنده در صدد کمک بردادرش باشد»[35].
عدالت، صفت بزرگان، و اخلاق حکیمان است، و هر کس بدان عمل نماید، سودمندی همنشین و توفیق یارش خواهد بود، درونش در دنیا آرام بوده و منزلتش در آخرت بالا خواهد بود، دشمنان و بدخواهانش اندک و دوستان و محبانش فراوان خواهند بود.
اما ستمگری، صفت ابلیس، و زداینده پاکی و قداست است، سرانجامش وخیم و پایانش بیاساس است، صاحبش را نابود و انجام دهندهاش را از پای در خواهد آورد.
خداوند چنان با عدالت و دادگری محبت دارد که عادلان و دادگران را در روز قیامت از دیگران متمایز و جدا میگرداند.
رسول خدا ج فرمود: «همانا دادگران در نزد خداوند، بر منبرهایی از نور، در جانب راست خداوند – که هر دو دست خداوند راست هستند - قرار خواهند گرفت، آنان که در داوری و اهلشان وقتی متولی آن قرار گیرند، عدالت میکنند»[36].
آنان عدالت را پیشه میکنند در:
- داوری شان، وقتی در میان خصومتگران حکم و داوری کنند،
- خانوادۀشان، بر همسر و فرزند ستم نمیکنند،
- آنان که در تحت سرپرستی و تکفل آنان قرار دارند، از قبیل فرمانروایان، رؤسای دولتها، مدیران شرکتها، مدارس، و...
بنابراین، این افراد اگر عدالت را پیشه کنند، خداوند آنان را بر منبرهایی از نور بالا خواهد بود.
خشم صفت بد و مذموم است و سرانجام بدی خواهد داشت. رسول خدا ج به یکی از یارانش توصیه میکرد و پیوسته به او میفرمود: «خشم نگیر، خشم نگیر، خشم نگیر».[37] چون از عاقبت خشم خبر داشت.
زیرا چقدر مشاهده شده است که خشم، دوستان را از هم جدا کرده، و جانها را نابود ساخته، و درگیری و اختلاف را رواج داده است!.
و تردیدی نیست که انسان خردمند و شجاع کسی است که نفسش را کنترل کند و به هنگام خشم و غضب بر آن تسلّط داشته باشد.
رسول خدا ج فرمود: «پهلوان آن نیست که طرف را بر زمین بزند، بلکه پهلوان کسی است که به هنگام خشم نفسش را مهار کند»[38].
بنابراین، آنان که خشمشان را فرو برده و درون خود را کنترل میکنند، خداوند در روز آخرت آنان را جزا میدهد.
رسول خدا ج فرمود: «کسی که خشمش را فرو میبرد، در حالی که میتواند، آن را به اجرا در آورد، خداوند در روز رستاخیز در جمع تمام خلایق او را فرا میخواند، و به او اختیار میدهد که هر کدام از حوریان عین را برای خود انتخاب نماید»[39].
اذان گفتن، نوعی عبادت و تقرب الی الله است، و اگر مردم فضیلت اذان را میدانستند به سوی آن میشتافتند و حتی برای آن قرعه میانداختند؛ چرا چنین فضیلتی نصیب موذن نباشد، در صورتی که او ندای توحید را بلند میکند و آن را در میان مردم آشکار میسازد؟
رسول خدا ج فرمود: «در روز قیامت گردن مؤذنان از دیگران درازتر خواهد بود»[40].
دراز بودن گردن در جمال و زیبایی میافزاید، و این زیبایی برازندۀ کسی است که عمل شایستۀ اذان را بر عهده دارد، چنان که کلمات توحیدی اذان را به گوش مردم میرساند و آنان را به سوی نماز فرا میخواند و در روز قیامت، هر موجود تر و خشکی در دنیا که اذان را شنیده است، برای مؤذن گواهی میدهد.
حضرت ابوسعید خدری س به عبدالرحمن بن صعصعه گفت: «من میبینم که تو با گوسفند و بیابان دوستی و علاقه داری، پس هر گاه با گوسفندان یا در بیابان بودی و برای نماز اذان گفتی، صدایت را بلند کن؛ زیرا هر جن و انس و هر چیزی که صدای مؤذن را بشنود، در روز قیامت برای او گواهی میدهد»[41].
ثبات و پایداری بر اسلام و مردن بر آن، سعادت بسیار بزرگی است، خداوند میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢﴾ [آل عمران: 102]. «ای کسانی که ایمان آورده اید، آن چنان که باید از خدا ترسید، از خدا بترسید و شما (سعی کنید که) نمیرید مگر آن که مسلمان باشید»
خداوند دستور داده تا سالخوردگان را گرامی داشته و جایگاهشان را پاس داریم.
رسول خدا ج فرمود: «هر جوانی، سالخوردهای را به خاطر سنش گرامی دارد، خداوند کسی را میگمارد که در سن پیری او را گرامی دارد»[42].
و نیز رسول خدا ج فرمود: «هر کس مسلمان پیر، حافظ قرآن که در آن زیاده روی و کوتاهی نکرده است، و پادشاه عادل را گرامی بدارد، خداوند را گرامی داشته است»[43].
و نیز رسول خدا ج فرمود: «هر کس بر کوچکان ما رحم نکند و بزرگان ما را احترام نکند، از ما نیست»[44].
خداوند مسلمان پیر را در روز قیامت گرامی میدارد. رسول خدا ج فرمود: «هر کس مویش در اسلام سفید شود، در روز قیامت برایش نوری خواهد شد»[45].
وضو، کلید نماز، تلاوت قران، طواف و بسیاری از عبادتهاست، و جز مؤمن کسی بر وضو محافظت نمیکند.
وضو گرفتن شعار امت اسلام است، و وضو گیرندگان زمانی که در پیشگاه پروردگارشان بایستند، اثر وضوی خویش را میبینند.
رسول خدا ج در حالی که از احوال مردم در روز قیامت سخن میگفت: فرمود: «امت من روز قیامت فرا خوانده میشوند در حالی که اعضای وضوی آنها بر اثر وضو میدرخشد. لذا هرکس خواست این نور بیشتر گردد، آن را بیشتر کند»[46].
و نیز آن حضرت ج فرمود: «زیبایی و جمال مؤمن تا جایی خواهد بود که وضو به آنجا میرسد»[47].
منظور حدیث از جمال و زیبایی، نورانیتی است که در روز قیامت او را در میان مردم مزین جلوه میدهد.
بنابراین، در روز قیامت، آن گاه که امتها موج میزنند، و کار بر آنان دشوار میگردد، و انسانها با همدیگر اختلاط میکنند، در آن لحظه امت محمد ج با یک ویژگی خاصی از دیگران شناخته و متمایز میگردند و آن ویژگی وضو و نماز است که آن، همان نورانی بودن و درخشندگی است.
رسول خدا ج فرمود: «در روز قیامت، من نخستین کسی خواهم بود که اجازۀ سجده داده میشوم، و من نخستین کسی خواهم بود که اجازه داده میشوم تا سرم را بردارم، آن گاه در پیشاپیش خود مینگرم و امتم را در میان سایر امتها میشناسم، همچنین آنان را از پشت سر و سمت راست و چپم میشناسم.» آن گاه فردی گفت: یا رسول الله! چگونه امتت را در میان سایر امتها از زمان نوح تا آخر میشناسی؟ فرمود: «اندامهای وضوی آنان در اثر وضو گرفتن میدرخشد»[48].
قرآن، مایۀ عزت در دنیا و نجات در آخرت است و هر کس شب و روزش را به حفظ و تدبر در قرآن صرف نماید، روز قیامت با انسان کسل و روی گردان یکسان نخواهد شد.
رسول خدا ج تلاوت کنندۀ سورۀ بقره و آل عمران را ستوده و فرموده است که این دو سوره، صاحب خود را در میدان محشر نجات داده و سختی آن را برایش آسان میکنند.
آن حضرت ج فرمود: «قرآن را بخوانید، زیرا این قرآن در روز قیامت برای صاحبش شفاعت میکند، دو سورۀ بقره و آل عمران را تلاوت کنید؛ زیرا این دو سوره در روز قیامت مانند ابر پُربار خواهند آمد، یا مانند پرندگان به صف کشیده بوده و از تلاوت کنندۀ خود دفاع خواهند کرد. سور بقره را بخوانید؛ زیرا تلاوت این سوره مایۀ برکت و ترک آن سبب حسرت خواهد بود و کسی که پیوسته این سوره را میخواند، ساحران نمیتوانند بر او تأثیر بگذارند»[49].
و نیز رسول خدا ج فرمود: «روز قیامت، صاحب قرآن آورده میشود، قرآن میگوید: خدایا! وی را بپوشان، آن گاه لباس کرامت به او پوشانده میشود. باز قرآن میگوید: خدایا! به او بیشتر بده، آن گاه به او تاج کرامت پوشانده میشود. باز میگوید: خدایا! از او راضی باش و آن گاه خداوند از او راضی میشود»[50].
نیکوکان، و سخاوتمندانی که خداوند به آنان مال، منزلت و علم عطا کرده است، به دنبال ضعیفان میگردند و به تهیدستان کمک کرده و به یاری ستمدیدگان میشتابند و داد محرومان میرسند و از سختی مصیبت زدگان میکاهند و اندوه افراد غمزده را تخفیف میدهند و خداوند نیز در روز رستاخیز در دشواریهای آنان تخفیف آورده و سختیهای آنان را آسان میکند.
رسول خدا ج فرمود: «هر کس یک سختی از سختیهای دنیوی از مؤمن را بر طرف سازد، خداوند یک سختی از سختیهای قیامت را از وی دور میسازد، و هر کس بر تهی دستی آسان بگیرد، خداوند در دنیا و آخرت بر او آسان خواهد گرفت، و هر کس پرده داری مسلمانی را بکند، خداوند در دنیا و آخرت از او پرده داری خواهد کرد، و خداوند در صدد کمک بندهاش است، تا زمانی که بنده در صدد کمک بردادرش باشد»[51].
خداوند، انسانها را در مراتب گوناگونی آفریده و برخی را بر برخی برتری داده است، چنان که گاهی توانمندان بر ضعیفان تسلط یافته و با برداشتن اموال یا آزار دادن جسمی و یا بازداشتن حقوقشان، به آنان ستم میکنند.
و در عین حال در میان توانمندان، افراد مؤمن و پرهیزگاری یافته میشود که به یاری ضعیفان اقدام نموده و از حقوقش دفاع میکنند و رسول خدا ج این گونه انسانها را مژده داده و میفرماید: «هر کس برادرش را در غیاب او یاری دهد، خداوند در دنیا و آخرت او را یاری میدهد»[52].
در پایان...
اینها برخی از وضعیتهای مؤمنان و پرهیزگاران در آن روزی است که زن و فرزند برای انسان سودی نمیرسانند، جز آن کس که با قلبی سلیم به درگاه الله تعالی حضور یابد.
آری، قلبی که از شرک، حسادت و غش سالم بوده و از ایمان، صداقت و تقوا پر باشد.
کسی که با عقیدۀ توحید و بدور از شرک و پرستش غیر الله بمیرد، اما انواع گناهان صغیره و کبیره را مرتکب شده است، او تحت مشیت الله قرار دارد، اگر بخواهد، او را میبخشد و اگر بخواهد معافش میکند.
در احادیث فراوانی وضعیت نافرمانان در میدان محشر توصیف شده است که آنان احوال و اشکال گوناگونی خواهند داشت، و در برخی احادیث مژده و ترغیب و در پارهای انذار و ترهیب آمده است، و آن حضرت ج از اعمالی که مرتکبان آن وضعیت وخیمی خواهند داشت، برحذر داشته است. از آن جمله:
آنان که زکات مالشان را نمیپردازند
این افراد بر خطر بزرگی قرار دارند، زیرا حق خداوند را در مال نمیپردازند و حق فقرا و تهیدستان را نمیدهند؛ بنابراین این افراد در اثر بخل و آز شدید و ضعف ایمانشان، مانع حقوق شده و حالشان در میدان محشر آن گونه خواهد بود که رسول خدا ج فرموده است.
آن حضرت ج فرمود: «کسی که خداوند به او ثروت داده است اگر زکات مالش را پرداخت نکند، روز قیامت، مالش به شکل اژدهایی سمی که دارای دو نیش زهرآگین میباشد، در میآید و به گردن او میپیچد و دو طرف چهرهاش (گونههایش) را گرفته، میگوید: من مال و خزانۀ تو هستم. سپس، رسول الله ج این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ﴾ [آل عمران: 180]. یعنی: «آنان که نسبت به آنچه خداوند به آنها عنایت کرده است، بخل میورزند، گمان نکنند که این کار، برایشان خوب است. بلکه این کار، برای آنها بد است. واین مالی که نسبت به آن بخل ورزیدهاند وحق آنرا ادا نکردهاند، روز قیامت، طوقی بر گردنشان خواهد بود»[53].
و نیز خداوند فرموده است: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَیَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٤ یَوۡمَ یُحۡمَىٰ عَلَیۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا کَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡنِزُونَ٣٥﴾ [التوبة: 34-35]. «ای مؤمنان! بسیاری از علما دینیِ یهودی و مسیحی، اموال مردم را به ناحق میخورند، و دیگران را از راه خدا باز میدارند و کسانی که طلا و نقره را اندوخته میکنند و آن را در راه خدا خرج نمینمایند، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسیار دردناکی مژده بده. * روزی (فرا خواهد رسید که) این سکّهها در آتش دوزخ، تافته میشود و پشانیها و پهلوها و پشتهای ایشان با آنها داغ میگردد (و) بدیشان گفته میشود: این همان چیزی است که برای خویشتن اندوخته میکردید، پس اینک بچشید مزۀ چیزی را که میاندوختید».
رسول خدا ج فرمود: «هر صاحب طلا و نقرهای که حق آن را (زکاتش) نپرداخته است، در روز قیامت برایش تکههایی از آتش ساخته شده و در آتش جهنم داغ داده شده، و با آن پهلو و پیشانی و پشتش داغ داده میشود و چون سرد شود، دوباره داغ داده میشود، در روزی که به اندازۀ پنجاه هزار سال است تا زمانی که در میان بندگان داوری صورت گرفته و او راهش را به سوی بهشت یا دوزخ ببیند».
گفته شد: یا رسول الله! آیا شتر هم همین حکم را دارد؟
آن حضرت ج فرمود: «و هر صاحب شتری که حق آن را ادا نکند و از جملۀ حق آن دوشیدن آن است روزی که به آب وارد شود، چون روز قیامت فرا رسد، در میدان فراخی در برابر شتران انداخته میشود در حالی که شتر به چاقترین حالت دنیایش در میآید، و هیچ بچه شتری را گم نمیکند، مگر این که وی را به کف پایش زده و با دهانش گاز میگیرد، و چون اولی بگذرد، دیگران این کار را انجام دهند، در روزی که اندازۀ آن پنجاه هزار سال است و این کار ادامه دارد تا این که در میان مردم حکم و داوری شود و مسیر وی به سوی بهشت یا دوزخ مشخص گردد.
اصحاب پرسیدند: یا رسول الله! در بارۀ گاو و گوسفند چه؟
رسول خدا ج فرمود: «و هر صاحب گوسفند وگاوی که حق آن را نداده است، چون قیامت در رسد، در میدان فراخی در برابر آنها بر رویش انداخته میشود و هیچ یک از آنها را گم نمیکند، مگر شاخدار و بیشاخ و شاخ شکستهاش آمده و او را به شاخهایش زده و با نوک پایش او را درهم میمالد و چون اولی میگذرد، دیگران چنین میکنند، در روزی که طول آن پنجاه هزار سال است و او چنین وضعیتی خواهد داشت تا این که در میان مردم حکم گردیده و مصیر وی به سوی بهشت یا دوزخ مشخص میگردد»[54].
تکبر، بیماری بزرگی است و خداوند فرد متکبر را دوست ندارد و برایش ارزشی قایل نیست و بلکه هر کس که اندازۀ ذرّهای در قلبش کبر باشد، او را وارد بهشت نمیکند.
انسانها نیز از فرد متکبر بیزارند و خردمندان وی را منفور میدارند و بزرگ و کوچک او را ناخوشایند میدانند.
رسول خدا ج حال متکبران را بیان نموده و میفرماید: «در روز قیامت، متکبران مانند مورچههای کودک حشر میشوند، در شکل و صورت مردانی که ذلت و حقارت آنان را فرا گرفته است»[55].
بدان جهت از مورچۀ کوچک نام برد که مردم بدون آن که متوجه آنان شوند، آنان را در زیر پاهایشان لِه میکنند. متکبران نیز در روز قیامت این گونه خواهند بود که در اثر شدت ذلت و حقارت در زیر پاهای مردم لِه میشوند.
گناهانی که خداوند با مرتکب شوندگانشان سخن نمیگوید
آری، در روز قیامت افرادی با خداوند دیدار میکنند که مرتکب گناهانی شدهاند که سزاوار آن هستند که در اثر شدّت حقارت و زشتی اعمال و پستی مرتبۀشان، خداوند با آنان سخن نمیگوید.
بنابراین، عذاب و کیفری که متوجه این گناهکاران تکذیب گران میشود، گوناگون میشود، از جمله این که خداوند از آنان روگردان شده و با آنان سخن نمیگوید و به آنان نمینگرد.
خداوند برخی از آنان را در قرآن کریم ذکر فرموده و رسول خدا ج نیز در احادیث از آنان یادآوری فرموده است تا انسانها از آن اعمال خودداری نموده و بر حذر باشند. برخی از این افراد عبارتند از:
آنان که علوم شرعی را کتمان نموده و فتوای شرعی را برای خشنود گردانیدن مردم یا تحقق منافع شخصی و یا اغراض دنیوی عوض میکنند و با وجود این که توانایی آشکار ساختن حق را دارند، آن را آشکار نمیسازند.
خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡتُمُونَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَشۡتَرُونَ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ مَا یَأۡکُلُونَ فِی بُطُونِهِمۡ إِلَّا ٱلنَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ١٧٤﴾ [البقرة: 174]. «کسانی که آنچه را خدا از کتاب (آسمانی) نازل کرده است، پنهان میدارند و آن را به بهای کم (و ناچیز دنیا) میفروشند، آنان جز آتش چیزی نمیخورند. و روز رستاخیز خدا (از آنان روگردان بوده و) با ایشان سخن نمیگوید و آنان را پاکیزه نمیدارد. و ایشان را عذاب دردناکی است».
و نیز خداوند فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ٧٧﴾ [آل عمران: 77]. «کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای کمی (از مادیات و مقامهای دنیوی) بفروشند، بهرهای در آخرت نخواهند داشت و خداوند با ایشان در آخرت (با مرحمت) سخن نمیگوید، و به آنان در قیامت (با محبّت) نمیگرد، و ایشان را (از آلودگیهای گناه) پاک نمیسازد، و عذاب دردناکی دارند».
کسی که شلوارش از شتالنگ پایینتر است
آن حضرتج از اسبال ازار و دراز کردن شلوار پایینتر از شتالنگ پا نهی نموده و در حدیثی فرموده است: «هر کس، ازارش پایینتر از شتالنگهایش باشد، در جهنم است»[56].
همچنین رسول خداج از این عمل برحذر داشته و افرادی را که مرتکب این عمل میشوند، آنان را به عذابهایی در میدان محشر هشدار داده است.
کسی که کالایش را به سوگند دروغین میفروشد
عموما سوگند خوردن زیاد مکروه و ناپسند است، خداوند تبارک و تعالی میفرماید: ﴿وَٱحۡفَظُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡ﴾ [المائدة: 89]. «و سوگندهایتان را پاس دارید».
پس چه برسد که سوگند خورنده، در سوگندش دروغگو باشد، که در چنین صورتی گناهش بزرگتر و مسأله سنگینتر خواهد شد.
بنابراین، کسی که کالایش را با سوگند دروغ میفروشد، و برای زیبا و مرغوب جلوه دادن کالایش به الله سوگند یاد میکند، تا مردم آن را بخرند، او بسیار دروغگوست.
کسی که به مردم چیزی میدهد و سپس به آنان منت میگذارد و به خاطر تحقیر مردم پیوسته از نیکیهایش یاد کرده و آنها را به رخشان میکشد.
حضرت ابوذرج در رابطه با این هر سه مورد از رسول خدا ج روایت فرموده است: «سه گروهند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به نگاه رحمت به آنان نمینگرد و آنان را تزکیه نمیکند و برایشان عذاب دردناکی خواهد بود».
من عرض کردم: یا رسول الله! آنان چه کسانی خواهند بود؟ آن حضرتج تا سه مرتبه فرمود: «آنان زیان کرده و ناامید شدند! کسی که ازارش پایینتر از شتالنگش است، و کسی که کالایش را با سوگند دروغین میفروشد و منتگر»[57].
معمولا بخل ورزیدن صفت زشتی است، و بیانگر پستی درون و خباثت نفس است، به ویژه زمانی که انسان نسبت به چیزی بخل ورزد که بذل و بخشش آن زیانی نداشته باشد و مردم نیز سخت بدان نیاز داشته باشند، از جمله این که انسان به آب بخل ورزد، آبی که رسول الله ج فرموده است: همۀ انسانها در آن شریک هستند.
عهدها و پیمانها، توافقها و قراردادها، بیعت با متولیان امور در امر طاعت و فرمانبرداری، دارای جایگاه بزرگی هستند، و بازی گرفتن عهدها و پیمانها یا بکار بردن حیله و مکر در آنها، خطری بزرگ و زیانی سترگ را به دنبال خواهند داشت.
رسول خدا ج در مورد همۀ این افراد میفرماید: «سه گروهند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و با نگاه رحمت به آنان نمینگرد و آنان را تزکیه نمیکند و برایشان عذابی دردناک را مهیا کرده است؛ کسی که آب اضافی دارد و آن را از مسافر مانع میگردد، و کسی که کالایش را بعد از عصر با سوگند دروغین میفروشد، و مردی که با امامی بیعت کرده و اگر به او بدهد، به عهدش وفا میکند و اگر به او ندهد، عهدش را میشکند»[58].
مراد از پیرمرد، کسی است که پا به سن پیری گذاشته و در اثر کهولت سنی، قوای جسمانیاش ضعیف شدهاند.
برخی از مردم در اثر خباثت درون و ضعف ایمان و جرأتشان بر معصیت خداوند و بیپروایی نسبت به امور دین، و در عین حال ضعف داعیۀ گناه، باز هم مرتکب گناه و معصیت میشوند.
این موضوع را با مثالی توضیح میدهیم:
مردی که پا به سن پیری گذاشته، استخوانهایش نرم شده، و نیروی شهوانیاش ضعیف و سست گشته است، چنین فردی با این اوصاف مرتکب زنا میشود، گناه این فرد از جوانی که نیروی شهوانیاش قوی است، بیشتر، بزرگتر و زشتتر خواهد بود.
با وجود این که زنا، یکی از گناهان کبیره به شمار میرود، و زنا کار پیر باشد یا جوان، مرد باشد یا زن، پردهای را که بین او و الله بوده است را دریده و خود را از مخلوق پنهان کرده اما و حرمت نگاه آفریدگار را پاره کرده است.
در مورد فرمانروای دروغگو وعید و تهدید آمده است، زیرا علاقه داشتن به بزرگی و مرتبۀ بلند در میان مردم، چیزی است که باعث میگردد تا انسان دورغ بگوید و داستانها و دلاورمردیهای ساختگی را خلق نماید تا شأن و مرتبهاش در میان مردم بالا رود یا بدان جهت دروغ میگوید تا توجه مردم را به خود جلب نماید و یا با این کار دنیا و کالای دنیا را به دست آورد.
اما پادشاه و فرمانروا از این کار بینیاز است، زیرا مردم بدون چنین کاری به او روی میآروند و بدون چنین کاری در میان مردم جایگاه دارد، و دنیا در برابر او حاضر است، بنابراین، چرا دروغ بگوید؟ جز این که خباثت درون، و بیاهمیت بودن شریعت در نگاه او و عدم توجه به عظمت پروردگار، او را به این کار وادار میکند.
اما این بدان معنی نیست که دروغ گفتن برای غیر پادشاهان جایز است، هرگز، زیرا دروغ انسان را به فجور میکشاند، و گناه و فجور انسان را به دوزخ میاندازد.
همچنین انسان عیالمند که فقیر و تهیدست باشد، لباسهایی کهنه، رختخوابی ناملایم، سواریای محقر و خانهای فرسوده را داشته باشد، اما با این حال بر مردم فخر و غرور فروخته و در مقابل دیگران خودنمایی میکند، و از روی کبر و خودبزرگتر بینی با گوشۀ دستش با مردم سلام میگوید، و در زمین با ناز و خرامان راه میرود با وجودی که چنان مالی که او را به کبر و غرور بکشاند را نیز در اختیار ندارد.
با وجود این که تکبر به صورت مطلق حرام است، چه متکبر فرد تهی دستی باشد یا ثروتمند و سرمایه داری.
رسول خدا ج در مورد هر سه مورد میفرماید: «سه نفرند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و آنان را پاک نمیکند و به آنان نمینگرد و برایشان عذاب دردناکی خواهد بود: پیرمرد زناکار، فرمانروای دروغگو و فقیر متکبر»[59].
از آن جهت خداوند با آنان سخن نمیگوید که گناهشان بسیار سنگین است.
گناهانی که خداوند به انجام دهندگانشان نمینگرد
همان گونه که خداوند در روز قیامت با افرادی سخن نمیگوید، افراد دیگری خواهند بود که خداوند از روی تحقیر و ذلیل گردانیدنشان، به آنان نمینگرد.
رسول خدا ج پارهای از گناهان را بر شمرده است که خداوند به انجام دهندگان آنها نمینگرد، و هر گاه خداوند از بنده اعراض نماید، به او نمینگرد و او رسوا شده و دچار زیان و ضرر بزرگی میشود.
برخی از آنان آنها افرادی خواهند بود که رسول خدا ج در برخی از احادیث از آنان یاد کرده است:
کسی که از روی تکبر شلوارش را از شتالنگ پایینتر میکند
اسبال ازار و پایین کردن شلوار از شتالنگ، از جمله گناهان بر شمرده شده است و باید مسلمان شلوارش را بالاتر از شتالنگ قرار دهد.
و هر گاه گناه پایین بودن شلوار با تکبر و غرور همراه باشد، گناهش بیشتر و بزرگتر میشود، از این رو خداوند از روی تحقیر و اهانت به وی، در روز قیامت به او نمینگرد.
رسول خدا ج فرمود: «هرکس، از روی تکبر، لباسش را بر زمین بکشاند، خداوند، روز قیامت به او نگاه نخواهد کرد»[60].
و نیز آن حضرت ج فرمود: «اسبال در ازار، پیرآهن و عمامه، هر کس یکی از اینها را از روی تکبر و غرور دراز کند، خداوند در روز قیامت به او نمینگرد»[61].
کسی که از پدر و مادرش نافرمانی میکند
نافرمانی والدین از جمله گناهان بزرگ و در واقع انکار خوبیهاست، و خداوند حقوق والدین را به دنبال حقوق خود ذکر نموده و میفرماید:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًا﴾ [الإسراء: 23]. «پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید».
و نیز خداوند تشکر از ووالدین را قرین تشکر و سپاسگزاری از خود قرار داده و فرموده است: ﴿أَنِ ٱشۡکُرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیۡکَ إِلَیَّ ٱلۡمَصِیرُ﴾ [لقمان: 14]. «هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش، و (بدان که سرانجام) بازگشت به سوی من است».
خوشرفتاری با والدین راه سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت است. رسول خدا ج فرمود: «هرکس که میخواهد روزیاش زیاد گردد و عمرش طولانی شود، باید که صله رحم داشته باشد»[62].
و نیز رسول خدا ج از حال نافرمان پدر و مادر خبر داده است که خداوند با نگاه رحمت به او نمینگرد.
زنی که خود را با مردان شبیه سازد
شباهت دادن یکی از زن و مرد در نحوۀ لباس پوشیدن، سخن گفتن، رفتار و... امری بسیار زشت و ناپسند و نشانۀ عدم ثبات در شخصیت و دروازهای برای فساد و فحشا در جامعه است.
این امر در زمان ما از طریق اینترنت، و برخی از شبکههای ماهوارهای که ترویج دهندۀ فحشا و فساد است، نمایان گشته است، چنان که مردان لباس زنان، و زنان لباس مردان را میپوشند.
بزرگتر و شگفت انگیزتر از همه این است که زن و مرد تغییر جنسیت داده و خلقتی را که خداوند به آنان بخشیده است را عوض نمایند و از طریق جراحیهای انجام شده و داروهای هرمونی و... زن تغییر جنسیت داده و مرد شود و مرد نیز خود را به جنس زن تغییر دهد.
رسول خدا ج از تمام این نوع تغییرات بر حذر داشته و خبر داده است که خداوند در روز قیامت به این دسته از افراد نمینگرد.
دیوث کسی را گویند که خباثت و فحشا را در خانوادهاش از قبیل: همسر، دختر و فرزندانش مشاهده مینماید و به پاسداری آنان از فساد توجه نکرده و آنها را به حجاب و پرده دستور نمیدهد. حتی برخی از زنان به روابط نامشروع و امور ناشایست مبتلا شده، مرد غیرت به خرج نمیدهد و بر آنان به خشم نمیآید. چنین فردی فاقد مردانگی است و دیوث نامیده میشود.
رسول خدا ج در توصیف این هر سه نفر میفرماید: «سه نفر هستند که خداوند در روز قیامت به آنان نگاه نخواهد کرد: نافرمان والدین، زن مردنما که خود را با مردان شباهت میدهد و دیوث. و سه نفر هستند که وارد بهشت نمیشوند: نافرمان والدین، شراب خوار و کسی که چیزی میدهد و سپس منت میگذارد»[63].
کسی که از راه پشت با همسرش نزدیکی میکند
خداوند فطرت زن و مرد را چنان آفریده است که به همدیگر میل و گرایش دارند و روابط آنان را در چارچوب شرع ابراز داشته است و آنچه را که خارج از این چارچوب باشد را حرام ساخته است. و از جمله بزرگترین گناهان کبیره این است که انسان از راه پشت با همسرش همخوابی کند.
رسول خدا ج فرمود: «نفرین شده است کسی که با همسرش از راه پشت همخوابی کند»[64].
همچنین رسول خدا ج کسی را که مرتکب چنین عملی شود، وعید داده است که خداوند در روز قیامت به او با نگاه رحمت نمینگرد. آن حضرت ج فرمود: «آن کس که با همسرش از راه پشت جماع کند، خداوند در روز قیامت به او نمینگرد»[65].
گناهانی که انجام دهندگان خود را لگام میکند
لگام افساری است که بر دهان اسب گذاشته میشود.
آنان که در روز قیامت افسار آتش در دهانشان انداخته میشود – پناه بر خدا – کسانی هستند که مردم مسایل خود را از آنان پرسیده و استفتا میکنند و آنان علم را کتمان میکنند و آن را به مردم نمیآموزند، آن هم با وجود قدرت بر نشر علم دارند و بدون آن که زیانی متوجه آنان گردد.
رسول خداج فرمود: «هر کس از او چیزی پرسیده شود و آن را کتمان کند، روز قیامت با افساری از آتش لگام میشود.»[66]
افرادی با خداوند ملاقات میکنند در حالی که الله نسبت به آنان خشمگین است
از خشم الله به خود او پناه میبریم، و از الله میخواهیم بردباری و رحمتش را شامل حال ما گرداند. رسول خدا ج فرمود: «هرکس که با سوگند دروغ، مال مسلمان را تصاحب کند، در حالی خدا را ملاقات میکند که خدا بر وی، خشمگین است»[67].
برخوردار بودن از نعمتهای خداوند، در صورتی که اعتدال رعایت گردد و در آن اسرافی صورت نگیرد، امری مباح و جایز است و چه بسا که آدمی در این کار ماجور میگردد اگر شکر نعمت را بجا آورده و خداوند را در قبال آن سپاس گوید.
اما مبالغه و زیاده روی در خوردن، نوشیده و اسراف کردن، امری ناجایز و نکوهیده است.
فردی در محضر رسول خدا ج آروغ زد و آن حضرت ج آن را شنید و چنین به نظر رسید که آن را ناگوار دانسته است، از این رو فرمود: «از آروغ زدن باز بیا؛ زیرا آنان که در دنیا بیشتر سیر هستند، در روز قیامت در گرسنگی طولانیتری بسر میبرند»[68].
و نیز رسول خدا ج فرمود: «آنان که در دنیا از مال بیشتری برخوردارند، در روز قیامت از اجر و پاداش کمتری برخوردار خواهند بود، جز آن که خداوند به او مال عطا کرده و آن را به سمت راست، چپ، پیش رو و عقب پخش کرده و انفاق میکند و در آن به خوبی تصرف مینماید.»[69]
و نیز رسول خدا ج فرمود: «آنان که از مال بیشتری برخوردارند، در روز قیامت از جایگاه پایینتری برخوردار خواهند بود، جز آن که به این شکل و به این شکل بدهد (و آن را در میان نیازمندان انفاق نماید) و کسبش پاک باشد»[70].
غدر و خیانت از صفات منافقین است و هر گاه فرد منافق وعدهای بدهد در آن خیانت میکند، و اگر مردم او را امین اموال خود بگردانند یا با او عهد و پیمان ببندند، او غدر و خیانت میکند، چنین فردی در روز قیامت رسوا شده و به شدّت خوار و ذلیل میگردد.
رسول خدا ج فرمود: «وقتی خداوند در روز رستاخیز اولین و آخرین را در روز قیامت گرد میآورد، برای هر خیانت کنندهای پرچمی را بر میافرازد، و گفته میشود: این خیانت فلانی است، این خیانت فلانی است.»[71]
بنابراین، خیانتگر کسی است که وعده میدهد و به آن وفا نمیکند، وعده میدهد و خلاف آن عمل میکند.
پرچم چیزی است که فرماندۀ جنگ آن را در میدان جنگ برداشته و دیگر مردم به دنبال او رهسپار میگردند.
روز قیامت برای خیانتگر پرچمی برافراشته میشود تا واضح گردد که او خیانتکار است و بدین شکل در روز قیامت رسوا میگردد و این پرچم در پشت او قرار میگیرد.
رسول خدا ج فرمود: «روز قیامت هر خیانتکاری پرچمی خواهد داشت که در قسمت مقعدش قرار میگیرد»[72].
و هر چند که خیانت بزرگتر باشد، به همان تناسب، پرچم نیز بزرگتر میشود.
رسول خدا ج فرمود: «در روز قیامت، برای هر خیانتکاری پرچمی خواهد بود که به میزان خیانتش برافراشته میشود؛ آگاه باشید! هیچ خیانتگری از امیر عامۀ مردم بزرگتر نخواهد بود»[73].
منظور از امیر عمومی، حاکم و فرمانروای مردم است؛ چون ضرر او متوجه انسانهای زیادی میشود و از آن جایی که او صاحب قدرت و اقتدار میباشد، نیازی به خیانت نیست، و همچنین اگر او به کسی خیانت کند، آن فرد نمیتواند از او انتقام بگیرد، یا حقش را از او باز ستاند؛ چون او دارای قدرت و سلطه است.
این وعید شامل هر رئیسی میشود، اعم از این که آن فرد، رئیس کارگران شرکتی باشد، یا مدیر مدرسه یا دانشگاه باشد، یا هر صاحب سلطهای که پس از عقد قراردادها در آنها دخل و تصرف نموده و آنها را به بازی بگیرد.
عربها در زمان جاهلیت در موسم حج و در محافلشان، پرچمی را برای خیانتکار بر میافراشتند و جنایتکار را با جنایتش در میان مردم میچرخاندند، مثلا اگر کسی دزدی کرده بود او را با آن چیزی که دزدیده بود، در میان مردم میچرخاندند، تا رسوا شده و دوباره این کار را انجام ندهد.
خیانت در اموال غنیمت این است که کسی قبل از تقسیم اموال غنیمت در میان مجاهدان، چیزی را بدزدد.
غنیمت، مال و کالایی است که مجاهدان اسلامی پس از پیروزی و غلبه بر دشمن آن را به دست میآورند.
خداوند کسانی را که در اموال غنیمت خیانت میکنند، تهدید کرده و میفرماید: ﴿وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ﴾ [آل عمران: 161]. «و هر کس خیانت ورزد، در روز رستاخیز آنچه را که در آن خیانت کرده است با خود (به صحنۀ محشر) میآورد، سپس به هر کسی پاداش و پادافره آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود، و بدانان ستم نخواهد شد».
از آن جایی که خیانت در اموال غنیمت، گناهی بسیار بزرگ است، رسول خدا ج به شدت یارانش را از این کار نهی میکرد.
ابوهریره س میگوید: نبی اکرم ج میان ما برخاست و از خیانت در غنیمت، سخن گفت و آن را گناه بزرگی برشمرد و بزرگ دانست و فرمود: «نبینم یکی از شما را در روز قیامت که گوسفندی، بر دوش دارد و آن گوسفند، بع بع میکند، یا اسبی بر دوش دارد و آن اسب، شیهه میکشد و آن شخص، میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم.
و نبینم که یکی از شما شتری بر دوش دارد و آن شتر، صدا میدهد. و آن شخص، میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم.
و نبینم یکی از شما را که طلا و نقره بر دوش دارد و میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم.
و یا نبینم یکی از شما را که قطعه پارچهای بر دوش دارد و آن پارچه، به اهتزاز در میآید و آن شخص، میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم»[74].
زیرا همۀ این افراد دزد و خیانتکارند و هر کدام در حالی میآید که آنچه را دزدیده است، بر دوش خود حمل میکند و با حمل آن شکنجه میبیند و از سنگینی آن خسته میشود و از صدای آن وحشت زده میشود و با اظهار خیانتش در میان همۀ مخلوقات رسوا میگردد.
برخی از خیانتها عبارتند از:
- خیانت حکام در بیت المال مسلمین.
- خیانت کارمندان در اموال محل کارشان.
- خیانت متولیان امور و مسئولان اموال عمومی.
در این مورد وعیدها و تهدیدهای فراوانی وارد شده است.
رسول خدا ج برخی از صحابه را به بادیهها و قبایل میفرستاد تا اموال زکات را جمع آوری نمایند. فردی به نام ابن لثبیه را به سوی قبیلۀ ازد فرستاد تا اموال زکات را جمع آوری کند. او به نزد صاحب شتر و گوسفند میآمد و مال زکات را از او دریافت میکرد، و صاحب شتر یا گوسفند سهم زکات را به او میداد تا آن را به نزد رسول خدا ج ببرد تا آن حضرت ج آن را بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند و هدیۀ خاصی را به ابن لثبیه بدهد.
وی اموال زیادی از قبیل شتر و گوسفند جمع آوری نمود و مقداری هدیه برای خود نیز جمع کرد و آن گاه به مدینه آمد و گفت: اینها مال شما هستند و اینها متعلق به خود من میباشند.
در این هنگام رسول خدا ج به خشم آمد که چگونه او برای خود هدیه بر میدارد در حالی که او کارمند است و از بیت المال حقوق دریافت میکند؟ و اگر دروازۀ هدیه به روی جمع کنندگان زکات باز شود، چه بسا که آنان در شغلشان تساهل و سهل انگاری نموده و چه بسا که رشوه بگیرند یا مرتکب خطای دیگری شوند. از این رو رسول خدا ج کاری کرد تا دروازۀ دریافت هدیه مسدود گردد.
رسول خدا ج فرمود: «چرا ما برخی از جمع کنندگان زکات را برای کاری میفرستیم و آنان میگویند: اینها مال من هستند و اینها مال شما؟ پس چرا او در خانۀ پدر یا مادرش ننشست تا ببیند که آیا برایش هدیهای آورده میشود یا خیر؟ سوگند به ذاتی که جان محمد در قبضۀ اوست، هیچ چیزی را بر نمیدارد مگر این که در روز قیامت در حالی میآید که آن را بر گردنش حمل میکند، اگر شتری بوده است، و یا گاو و یا گوسفندی، آن حیوان صدا میزند و فریاد بر میآورد»[75].
این حدیث بزرگی است و هشداری است برای آنان که از مردم هدیه میپذیرند، از قبیل این که معلم از دانش آموز، استاد دانشگاه از دانشجو، کارمند شهرداری، بیمارستان، مسئولین امنیتی و انتظامی از مراجع ذی ربط خود هدیه دریافت کنند.
چرا که همۀ این موارد رفاقت و دوستی را بین آن دو نفر جلب نموده و باعث ابتعاد و دوری دیگران میشود و در این صورت فرد ثروتمند و قدرتمند مورد اکرام و نوازش قرار گرفته و حق ضعیف و تهدیست اهمال میگردد.
بنابراین، به هیچ عنوان نباید هدیه را بپذیری در صورتی که تو در جایگاه مسئول و عهده بردار مقام و منزلت قرار داری، مگر این که در روز قیامت در حالی میآیی که آن را بر گردنت حمل میکنی، و هر کس خیانت ورزد، در روز رستاخیز آنچه را که در آن خیانت کرده است با خود (به صحنۀ محشر) میآورد.
امروز ما گرفتار افرادی هستیم که با زور و قدرت زمینهای مردم یا اراضی عام المنفعه را تصاحب میکنند و با مدارک بیاساس یا این که با مکر و حیله آنها را در تصرف خود در میآورند.
در موردکسانی که چنین عملی را مرتکب میشوند، وعید و تهدید آمده است.
رسول خدا ج فرمود: «هرکس، زمین دیگری را به ناحق، تصرف کند، روز قیامت در هفت زمین، فرو برده میشود»[76].
کسی که تکدی گری میکند، بدون آن که نیاز داشته باشد
تهیدستی که از روی کرامت نفس به خرج روزانهاش بسنده میکند و به خاطر آبرو و عزت خود از مردم چیزی نمیخواهد، و خود را در برابر دیگران ذلیل نمیگرداند، بهتر است از کسی که بهسوی مردم دست دراز میکند و از آنان کمک میخواهد و شکایت فقر و ناداریاش را به نزد دیگران میبرد.
اما زشتتر و قبیحتر این است که انسان با وجود برخورداری از پوشاک، غذا و نوشیدنیاش به حد کافی، دست نیاز را به سوی دیگران دراز کند.
رسول خدا ج این گونه افراد را از چنین کاری بر حذر داشته و میفرماید:
«هر کس بدون آن که نیازی داشته باشد، به سوی مردم دست دراز کند، در روز قیامت در حالی میآید که پوست چهرهاش خراش برداشته است.» صحابه پرسیدند: یا رسول الله! چه مقدار داشته باشد که او را از پرسیدن بینیاز میکند؟ فرمود: «پنجاه درهم یا قیمت آن از طلا»[77].
نماز یکی از ارکان و ستونهای مهم اسلام است، نماز خنکی چشمان موحدان و مایۀ لذّت ارواح محبان است.
نماز عبادتی است که خداوند امر آن را بزرگ نموده و اهل آن را مفتخر گردانیده است.
نماز آخرین چیزی است که از احکام دین و شریعت از میان برداشته میشود و آخرین چیزی است که رسول خدا ج توصیه فرمود و نخستین چیزی است که در مورد آن در روز قیامت در بارگاه پروردگار دانا و مقتدر پرسیده میشود.
پس ما سپاس میگوییم پروردگار عظیمی را که به ما اجازه داده تا در پیشگاه وی بایستیم و با دلهایمان بهسوی او روی آوریم و شکوۀ نیازهای مان را به درگاه او عرضه نماییم.
نماز، ارتباط و دیدار در میان بنده در زمین و خداوند در آسمان است.
و هر گاه امر مهمی برای آن حضرت ج روی میداد، به نماز روی میآورد.
نماز به اهل خود در میدان محشر سود میدهد، چنان که رسول خدا ج میفرماید: «هر کس بر نماز محافظت کند، نماز برای او نور، برهان و مایۀ نجات میگردد و هر کس بر نماز محافظت نکند، نماز نه برایش نوری خواهد بود و نه برهانی و نه مایۀ نجات، بلکه حشر وی با فرعون، قارون، هامان و ابی بن خلف خواهد بود»[78].
غیبت آن است که کسی را پشت سر چنان یاد کنند که او ناراحت میشود.
سخن چین کسی است که اخبار و سخنان بد مردم را به قصد اختلاف و ایجاد فتنه رد و بدل میکند.
اینها اموری هستند که عموما مردم به آنها مبتلا هستند و به سبب آنها فتنههای بزرگی برخاسته است.
این افراد از جمله بدترین انسانها هستند و بیشترین سهم ایجاد فتنه و فساد را بر عهده گرفتهاند؛ چون زبان دورویی دارند که بر حسب هوا و شهوت میچرخد و سخن میگوید.
این افراد در میدان محشر وضعیتی وحشتناک خواهند داشت، چنان که رسول خدا ج فرمود: «هر کس در دنیا گوشت برادرش را بخورد، در روز قیامت نردیک کرده میشود و به او گفته میشود: همان گونه که مرده بود او را میخوردی، اکنون که زنده است نیز او را بخور، و او وی را میخورد در حالی که چهرهاش عبوس و ترش است و داد و فریاد میزند»[79].
انسان دو رو و ذوالوجهین، کسی است که با گروهی با یک رنگ و چهره و با گروهی دیگر با رنگ و چهرهای دیگر ملاقات میکند.
رسول خدا ج فرمود: «هر کس در دنیا دو رو باشد، در آخرت، دو زبان از آتش خواهد داشت»[80].
تصویر، انواع و اشکال گوناگونی دارد، و علما بنابر انواع و اشکال گوناگون آن اختلاف دارند، اما همگی بر حرمت مجسمه سازی اتفاق نظر دارند، به ویژه زمانی که مجسمۀ بزرگان و رهبران باشد.
رسول خدا ج فرمود: کسانی که این تصاویر را درست میکنند، روز قیامت عذاب و کیفر داده میشوند. به آنان گفته میشود: زنده کنید، آنچه را که آفریده اید»[81].
و نیز آن حضرتج فرمود: «هرکس، تصویر و مجسمهای بسازد، او را عذاب داده و به او دستور میدهند تا در آن، رو ح بدمد و لی او نمیتواند»[82].
در پایان ...
نجوای قلب...
عمل انسان در دنیا، مسیرش را در قیامت مشخص میکند.
[1]- متفق علیه.
[2]- متفق علیه.
[3]- سنن نسایی. مولف محترم به بخاری حواله داده بود ولی من آن را در بخاری نیافتم.
[4]- این مطلب را در کتاب پایان جهان با تصویر و نقشه توضیح داده ام.
[5]- این آتش از قعرۀ عدن بیرون میآید و شعله ور میشود و دامنۀ آن در زمین امتداد پیدا میکند، لذا مردم از دست آن فرار میکنند و به سمت شام میآیند، و چندین شبانه روز این آتش آنان را دنبال میکند و هر جا که آنان جهت استراحت و خوابیدن توقف نمایند، آن آتش نیز توقف میکند.
[6]- مسلم.
[7]- صحیح بخاری.
[8]- احمد، ترمی و حاکم با سند صحیح، مراد سرزمین شام است که بندگان به سوی آن گردآورده میشوند.
[9]- بخاری، مزینه یکی از قبایل عربی است که تاریخشان در جاهلیت و اسلام مشهور است و بسیاری از صحابه و تابعین و شعرا به این قبیله منتسب هستند.
[10]- مترجم محترم مختصر صحیح بخاری جمله: فَیجِدَانِهَا وَحْشًا، را ترجمه کردهاند: آن را پر از جانوران وحشی میبینند، در صورتی که دکتر عریفی میگویند: مراد از حدیث این است که گوسفندانشان به صورت وحشی در میآیند. مترجم.
[11]- ثنیه، به مکان مرتفع میگویند. مورخان در حقیقت این مکان اختلاف دارند؛ چون ثنیه در لغت راهی را میگوید که در کوه باشد و اماکن زیادی در مدینۀ منوره وجود دارد، چنان که یکی در جبل السلع وجود دارد و مسافرانی که از سمت خیبر، تبوک و شام به سوی مدینه میآیند، از آنجا رد میشوند و نیز کسانی که به سمت دانشگاه اسلامی مدینه و دانشکدۀ تربیت میروند، از آنجا میگذرند، و قابل تشخیص نیست جز ارتفاعات اندکی که در اطراف آن وجود دارد و امروزه که آن منطقه آسفالت شده، خیلی کم برای مردم واضح میگردد؛ چون زمین مسطح شده است؛اما در عین حال آن منطقه برای مردم مدینه به ثنیۀ الوداع مشهور است، هر چند که دیگران آن را با این نام نمیشناسند.
[12]- صحیح مسلم (4/ 1997).
[13]- مسند الشامیین (462)، الصحیحة (742)، صحیح الجامع (4332). این حدیث صحیح لغیره است.
[14]- سنن الترمذی و مسند احمد.
[15]- ترمذی و ابن ماجه با سند صحیح.
[16]- متفق علیه.
[17]- روایت از ابوداود با سند صحیح.
[18]- صحیح مسلم (4/ 2206).
[19]- صحیح مسلم.
[20]- صحیح مسلم. سلیم بن عامر که یکی از راویان حدیث است، در توضیح مقدار میل میگوید: به خدا قسم که من نمیدانم، مراد از میل مسافت زمین و آسمان است یا میلی است که با آن چشمها را سرمه میکنند.
[21]- بخارى/ 6532.
[22]- متفق علیه.
[23]- سنن ترمذی، یعنی خورشید چنان به آنان نزدیک میشود که پی های بدنشان ذوب شده و در عرق، غرق میشوند.
[24]- روایت ابونعیم با سند صحیح.
[25]- متفق علیه.
[26]- متفق علیه
[27]- متفق علیه.
[28]- صحیح بخاری. یعنی چون آدم ابوالبشر قرار دارد، خداوند این دستور را به وی میدهد، و صحابه با شنیدن این سخن که از هر هزار نفر یک نفر نجات مییابد، سراسیمه و نگران شدند که آن یک نفر نجات یافته چه کسی خواهد بود. از این رو رسول خدا ج فرمود که آنان در مقایسه با امتهای دیگر اندک خواهند بود.
برخی از اهل علم گفتهاند: مراد کسانی هستند که بر اثر گناهانشان شایستگی آن را دارند تا وارد دوزخ شوند، اما برخی از آنان مورد آمرزش قرار گرفته و عدّهای مورد شفاعت قرار میگیرند، یا برخی ابتدا وارد دوزخ میشوند و سپس برای همیشه به بهشت وارد میشوند.
[29]- صحیح بخاری، البته مقصود حدیث این نیست که فقط همین هفت نفر در زیر سایۀ عرش قرار میگیرند و بس؛ زیرا احادیث فراوانی آمده است که خداوند افراد دیگری را نیز در زیر سایۀ عرش جای خواهد داد و علامه ابن حجر صفات افرادی را که در زیر سایۀ عرش قرار میگیرند، در کتاب «معرفة الخصال الموصلة الی الظلال» آنها را ذکر نموده است.
[30]- صحیح مسلم.
[31]- صحیح مسلم و احمد.
[32]- مسند احمد.
[33]- مستدرک حاکم با اسناد صحیح و اصل روایت در صحیحین موجود است.
[34]- نسائی، ابن حبان و حاکم با سند صحیح.
[35]- صحیح مسلم.
[36]- روایت مسلم.
[37]- صحیح بخاری.
[38]- متفق علیه.
[39]- سنن ترمذی.
[40]- صحیح مسلم.
[41]- صحیح بخاری.
[42]- سنن ترمذی.
[43]- سنن ابوداود.
[44]- سنن ترمذی.
[45]- سنن ترمذی.
[46]- صحیح بخاری.
[47]- صحیح مسلم.
[48]- مسند احمد با اسناد صحیح.
[49]- صحیح مسلم.
[50]- سنن ترمذی و حاکم با سند حسن.
[51]- صحیح مسلم.
[52]- مسند احمد و حاکم و دیگران با سند صحیح.
[53]- صحیح بخاری.
[54]- صحیح مسلم.
[55]- سنن ترمذی.
[56]- صحیح بخاری.
[57]- صحیح مسلم.
[58]- احمد، ترمذی و ابوداود. مفهوم حدیث این است که مسافری که در طول را هزینهاش در طول سفرش تمام میکند و به نوشیدن جرعهای آب نیاز پیدا میکند و از کسی که آب اضافی با خود دارد، میخواهد تا به او آب بدهد و او از روی بخل و آز، به او آب نمیدهد.
دوم کسی که بعد از عصر به خرید و فروش میپردازد و در اثنای معامله سوگند دروغین یاد میکند تا مشتری را به خرید آن قانع سازد. و نیز سوگند خوردن زیاد در معامله، اگر چه راست باشد، حرام است، و اگر از روی دروغ باشد، که گناهی بس بزرگ و عظیم دارد، و مراد از سوگند بعد از عصر به اعتبار اغلب است؛ زیرا بیشتر معاملات پس از عصر انجام میگیرند، وگر نه سوگند خوردن در معاملات در تمام اوقات حکم واحدی دارد.
سوم مردی که با امامی بیعت میکند و او را به عنوان امیر خود انتخاب میکند ت از او اطاعت نموده و به حرفش گوش فرا دهد، اگر امیر به او اموال و هدایایی بدهد به پیمانش وفا میکند و اگر امام به او چیزی ندهد، به او خیانت میکند و پیمانش را میشکند،
[59]- صحیح مسلم و سنن نسائی.
[60]- متفق علیه.
[61]- سنن نسائی، ابودارود و ابن ماجه.
[62]- متفق علیه.
[63]- سنن نسائی با سند صحیح.
[64]- مسند احمد و ابوداود با سند صحیح.
[65]- سنن نسایی با سند صحیح.
[66]- ابوداود و ترمذی با سند صحیح.
[67]- متفق علیه.
[68] سنن ترمذی و ابن ماجه با سند صحیح، آروغ زدن نشانۀ پری معده است.
[69]- صحیح بخاری.
[70]- سنن ابن ماجه.
[71]- صحیح مسلم.
[72]- صحیح مسلم.
[73]- صحیح مسلم.
[74]- متفق علیه.
[75]- بخاری و مسلم.
[76]- صحیح بخارى.
[77]- سنن ابوداود.
[78]- مسند احمد و ابن حبان با اسناد صحیح.
[79]- ادب المفرد بخاری و معجم الاوسط طبرانی با اسناد حسن.
[80]- ابوداود با سند صحیح.
[81]- متفق علیه.
[82]- متفق علیه.
در روز قیامت، آسمان و زمین، به آسمان و زمینی دیگر تبدیل میشوند و حرکت نظام تمام جهان مختلّ میگردد و خداوند جبار برای داوری بین بندگان نازل میشود.
بنابراین،
· حال آسمانها چگونه میشود؟
· زمین چگونه تبدیل شده و چه وضعی به آن میگیرد؟
· در چنین وضعی بندگان در چه وضعی قرار میگیرند؟
خداوند ما را از هول و هراس قیامت خبرداده است، روزی که برای بندگان سخت شده و دلهایشان دچار استرس و آشفته میشوند.
زمین دچار زلزله شده و شکاف بر میدارد، کوها به حرکت در آمده و نابود میشوند، دریاها منفجر شده آتش میگیرند، آسمانها شکاف برداشته و به جنبش در میآیند، خورشید در هم پیچیده و بینور میشود، ماه خاموش شده و تابشاش از بین میرود، ستارگان تیره شده و درخشششان را از دست میدهند، و خداوند زمان را با دستش و آسمانها را با دست راستش میگیرد.
وضعیت آسمانها و زمین در روز رستاخیز
نصوص قرآن و سنت بیانگر این مطلب هستند که خداوند زمین را در دست گرفته و آسمانها را درهم میپیچد.
خداوند در مورد آسمانها فرموده است: ﴿یَوۡمَ نَطۡوِی ٱلسَّمَآءَ کَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡکُتُبِ﴾ [الأنبیاء: 104]. «ما آسمان را در هم میپیچیم به همان صورت که طومار نامهها در هم پیچیده میشود».
﴿وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِ﴾ [الزمر: 67]. «و آسمانها با دست راست او در هم پیچیده میشود».
یعنی مانند نویسندهای که در برگهایش مینویسد، و چون از نگارش دست میکشد، آنها را با دستش میپیچد، در روز قیامت همین اتفاق میافتد و خداوند آنها را در هم پیچیده و در دستش قرار میدهد.
ابوهریره س میگوید: شنیدم که رسول الله ج میفرمود: «یَقْبِضُ اللَّهُ الأَرْضَ، وَیَطْوِی السَّمَوَاتِ بِیَمِینِهِ، ثمَّ یَقُولُ: أَنَا الْمَلِکُ، أَیْنَ مُلُوکُ الأَرْضِ»؟،[1] «(روز قیامت) خداوند، زمین را در مشتاش میگیرد. سپس میفرماید: من پادشاه هستم. پادشاهان زمین کجایند»؟
و نیز آن حضرت ج فرمود: «خداوند آسمانها را درهم میپیچد، و آنها را با دست راست خود میگیرد، آن گاه میگوید: منم فرمانروا، کجایند فرمانروایان؟ کجایند جباران؟ کجایند ستمگران؟ آن گاه زمین را با دست چپش میپیچد و میگوید: منم فرمانروا، کجایند فرمانروایان؟ کجایند جباران»[2]؟
رسول خدا ج در مورد وضعیت زمین فرموده است: «زمین در روز قیامت به یک قرص نان، تبدیل میشود و خداوند جبار آن را با دستش میگرداند و بعنوان مهمانی به اهل بهشت، تقدیم مینماید همانطورکه یکی از شما نانی را که در سفر میپزد، از این دست به آن دست میکند و جمع و جور مینماید».
پس از آن، مردی از یهودیان آمد و گفت : ای ابو القاسم! خداوند تو را مبارک گرداند. آیا از مهمانی اهل بهشت در روز قیامت، تو را مطلع نسازم؟ فرمود: «بلی». آن مرد، همانگونه که نبی اکرم ج فرموده بود، گفت: زمین به یک قرص نان، تبدیل میشود. نبی اکرم ج بسوی ما نگاه کرد و خندید تا جایی که دندانهای مبارکاش، آشکار شد. آنگاه مرد یهودی گفت: آیا از خورش بهشتیان تو را باخبر نسازم؟ خورش آنها بالام و ماهی است. صحابه پرسیدند: آن، چیست؟ مرد گفت: ماهی و گاوی هستند که از گوشهی کبد آنها هفتاد هزار نفر میخورند»[3].
چون در روز قیامت در صور دمیده میشود، زمین و همۀ آنچه بر آن قرار دارد از کوههای سخت، درختان برافراشته، گیاهان و نباتات، به یکباره برداشته شده و فاش فاش میشوند.
خداوند میفرماید: ﴿فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ نَفۡخَةٞ وَٰحِدَةٞ١٣ وَحُمِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةٗ وَٰحِدَةٗ١٤ فَیَوۡمَئِذٖ وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ١٥﴾ [الحاقۀ: 13-15]. «هنگامی که یک دم در صور دمیده شود.* و زمین و کوهها از جا برداشته شوند و یکباره در هم کوبیده و متلاشی گردند. * بدان هنگام است که آن واقعۀ (بزرگ قیامت در جهان) رخ میدهد (و رستاخیز برپا میشود)».
بنابراین، کوهها بسان ریگها و شنهای نرمی در میآیند. چنان که خداوند فرموده است: ﴿یَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ وَکَانَتِ ٱلۡجِبَالُ کَثِیبٗا مَّهِیلًا١٤﴾ [المزمل: 14]. «روزی، زمین و کوهها سخت به لرزش و جنبش در میآید و (چنان کوهها در هم کوبیده میشود که) کوهها به تودههای پراکنده و تپههای ریگ روان تبدیل میگردد».
حتی که کوهها در اثر شدت هول و هراس و اضطراب، مانند پشمهای نرم و پشم رنگارنگِ حلّاجی شده در میآیند، پس از آن که سخت و سفت و ثابت بودند. خداوند میفرماید: ﴿وَتَکُونُ ٱلۡجِبَالُ کَٱلۡعِهۡنِ ٱلۡمَنفُوشِ٥﴾ [القارعة: 5]. «و کوهها، همسان پشم رنگارنگِ حلّاجی شده میشوند».
و خداوند کوهها را از جایشان بر میکند و هیچ کوهی در زمین باقی نمیماند. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا٢٠﴾ [النبأ: 20]. «و کوهها به حرکت انداخته میشوند (و روان میگردند و در فضا به شکل غباری در میآیند) و یک سراب بزرگی را تشکیل میدهند».
آری، کوهها به شکل سرابی در میآیند که برای بیننده بسان آبی میماند که چون انسان به آن نزدیک میشود، چیزی نمییابد، سپس کوهها از بین رفته و به خاکی تبدیل میشوند که بادها با آن بازی میکنند. چنان که خداوند فرموده است: ﴿وَیَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡجِبَالِ فَقُلۡ یَنسِفُهَا رَبِّی نَسۡفٗا١٠٥ فَیَذَرُهَا قَاعٗا صَفۡصَفٗا١٠٦ لَّا تَرَىٰ فِیهَا عِوَجٗا وَلَآ أَمۡتٗا١٠٧﴾ [طه: 105-107]. «(منکران رستاخیز) از تو در بارۀ کوهها میپرسند (که به هنگام پایان گرفتن جهان چه سرنوشتی خواهند داشت؟). بگو: پروردگارم آنها را از جا میکند و (در هوا) پراکنده میدارد (و بر باد میدهد). * سپس زمین را به صورت فَلات صاف و هموار و بیآب و گیاه رها میسازد. * در آن هیچ گونه پستی و بلندی نمیبینی».
به هنگام برپایی قیامت، وضعیت کوهها این گونه خواهد بود، اما دریاها که سه چهارم کرۀ خاکی را به خود اختصاص دادهاند، وضعیتی شگفت انگیزتر از کوهها خواهند داشت.
دریاهای بزرگ و هواناک، بسیار عمیق و رعب آور، که در درون خود وضعیتهایی هولناکتر از زندگان دارند، در روز قیامت منفجر شده و آتش میگیرند. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ فُجِّرَتۡ٣﴾ [الانفطار: 3]. «و هنگامی که دریاها شکاف برمی دارند و به هم میپیوندند».
منفجر شدن دریاها به معنای پرشدن آنها و پوشیدن قسمتهای خشکی است، یا این که به معنای منفجر شدن آب آن است، چون از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تشکیل یافته است که آتش زا هستند[4].
و آتش گرفتن آنها به معنای شعله ور شدن آتش آن است، و این ممکن است در اثر زلزله و شکاف برداشتن بخشها و قسمتهای درون دریا روی دهدکه آب دریا در آن داخل میشود که مواد آتش زا آن با مایعات درون زمین برخورد کرده و در نتیجه دریاها آتش گرفته و بر سطح دریاها پدیدار میگردد.
در روز قیامت آسمان سخت تکان خورده و دچار اضطراب میشود، چنان که خداوند میفرماید: ﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩﴾ [الطور: 9]. «روزی آسمان سخت به تکان و جنبش میافتد و تند در هم میلولد».
از این رو آسمان به حرکت افتاده و مانند آسیا در جای خودش به چرخش میافتد و شکاف برداشته و پاره پاره میشود. خداوند میفرماید: ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتۡ١﴾ [الانفطار: 1]. «هنگامی که آسمان شکافته میگردد.» و نیز میفرماید: ﴿وَیَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلسَّمَآءُ بِٱلۡغَمَٰمِ﴾ [الفرقان: 25]. «روزی را که آسمانِ به وسیلۀ ابر پاره پاره میگردد».
ما نمیدانیم شکاف برداشتن آسمان به چه کیفیتی خواهد بود، اما در حقیقت حالتی بسیار وحشتناک و دشوار خواهد داشت. چنان که خداوند میفرماید: ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ١ وَأَذِنَتۡ لِرَبِّهَا وَحُقَّتۡ٢﴾ [الانشقاق: 1-2]. «هنگامی که آسمان میشکافد. * و فرمان پروردگارش را میبرد، و چنین هم میسزد و حق هم همین است».
و نیز خداوند میفرماید: ﴿وَٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَهِیَ یَوۡمَئِذٖ وَاهِیَةٞ١٦﴾ [الحاقة: 16]. «و آسمان از هم میشکافد و میپراکند، و در آن روز سست و نااستوار میگردد».
بنابراین، آسمان شکاف برداشته و سست و ضعیف میگردد، پس از آن که مستحکم و استوار بود.
در آن روز آسمان چه رنگی خواهد داشت؟
رنگ آبی و نیلگونی و زیبای آسمان در آن روز متغیر شده و به رنگهای مختلف در میآید، گاهی زرد شده و گاهی سرخ و گاهی تیره میگردد. چنان که خداوند میفرماید: ﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ وَرۡدَةٗ کَٱلدِّهَانِ٣٧﴾ [الرحمن: 37]. «بدانگاه که آسمان شکافته شود، و گلگون گردد همچون روغن گداخته».
به هنگام برپایی قیامت نور خورشید خاموش شده و روشناییاش از بین میرود. لذا جمع شده و پیچیده میگردد و نورش از بین رفته و پیچیده میگردد. چنان که خداوند میفرماید: ﴿إِذَا ٱلشَّمۡسُ کُوِّرَتۡ١﴾ [التکویر: 1]. «هنگامی که خورشید درهم پیچیده میشود».
ممکن است مراد آیه چیزی دیگر باشد، والله اعلم.
ماه نیز بینور گشته و روشناییاش از بین میرود. چنان که خداوند میفرماید: ﴿فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ٧ وَخَسَفَ ٱلۡقَمَرُ٨ وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ٩ یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ١٠ کَلَّا لَا وَزَرَ١١ إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ١٢﴾ [القیامة: 7-12]. «هنگامی که چشمها سراسیمه و آشفته میشود. * و ماه بینور و روشنایی میگردد. * و خورشید و ماه گردآوری میگردد. * انسان در آن روز خواهد گفت: راه گریز کجا است؟ * خیر! (اصلاً گریزگاهی در میان نیست و) هیچ گونه پناهگاهی وجود ندارد. * در آن روز، قرارگاه (بهشت و دوزخ) در دست پروردگار تو است».
و نیز مراد از آیۀ: ﴿وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ٩﴾ این است که جهت ماه و خورشید یکی خواهد بود و بدون این که نوری داشته باشند، از سمت مغرب طلوع میکنند.
ستارگان آسمان با وجود اشکال و اجرام گوناگونشان، و علی رغم روشنایی و زیبایی شان، به هنگام برپایی قیامت، نورشان از بین رفته و تیره میگردند و جاذبۀ خود را از دست میدهند. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنکَدَرَتۡ٢﴾ [التکویر: 2]. «و هنگامی که ستارگان تیره و تار میگردند و فرو میافتند».
و نیز فرموده است: ﴿فَإِذَا ٱلنُّجُومُ طُمِسَتۡ٨﴾ [المرسلات: 8]. «هنگامی که ستارگان محو و تاریک میگردند».
و در نتیجه فرو ریختن ستارگان، با جاذبۀ آنها دیگر ستارگان و سیارهها نیز از هم میپاشند و فرو میریزند. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا ٱلۡکَوَاکِبُ ٱنتَثَرَتۡ٢﴾ [الانفطار: 2]. «و هنگامی که ستارگان از هم میپاشند و پخش و پراکنده میشوند».
و در جایی دیگر فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُمۡسِکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ أَن تَزُولَاۚ وَلَئِن زَالَتَآ إِنۡ أَمۡسَکَهُمَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا٤١﴾ [فاطر: 41]. «خداوند آسمانها و زمین را نگاهداری میکند و نمیگذارد (از مسیر خود) خارج و نابود شوند. هرگاه (هم بخواهند از مسیر خود) خارج و نابود شوند، جز خدا هیچ کس نمیتواند آنها را نگاه و محفوظ دارد. خداوند بردبار و آمرزنده است».
کدام ستارگان گرفتار این فاجعه خواهند شد؟
والله اعلم، معلوم نیست ستارگان کهکشان ما گرفتار این فاجعه خواهند شد، یا این که همۀ ستارگان آسمان، و تعداد ستارگان و مواضع آنها را کسی جز خداوند نمیداند. خداوند میفرماید: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ٧٥ وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِیمٌ٧٦﴾ [الواقعة: 75-76]. «سوگند به جایگاههای ستارهها، و محل طلوع و غروب آنها * و این قطعاً سوگند بسیار بزرگی است».
اما ما ایمان داریم که ستارگان بینور شده و روشناییشان از بین میرود.
همۀ این حوادث و رویدادها قبل از حشر و گردآوری مخلوقات و بندگان روی میدهد و قبل از این که در میدان محشر جمع شوند. اما چگونه محشور میگردند و چه اتفاقی در سرزمین محشر روی خواهد داد؟
باور...
کرسی پروردگارمان از آسمانها و زمین وسیعتر است
و هر طور که بخواهد در جهان و هستی انجام میدهد.
امور غیبی فقط از طریق وحی گرفته میشوند و رسول خدا ج در برخی از احادیث ما را با تفصیل از کیفیت بعث و فاصلۀ مدت زمان دو دمیدن در صور خبر داده است. چنان که در حدیثی فرمودهاند:
فاصلۀ میان دو صور، چهل است. سپس افزود: آن گاه خداوند بارانی از آسمان فرو میریزد و آنان مانند گیاهان میرویند، تمام اعضای بدن انسان، از بین میرود مگر بیخ دُمش که آفرینش، از آن شروع میشود[1].
بنابراین، پس از دمیدن صور اول، همۀ موجودات در اثر آن زنده میمیرند، و مدت زمانی که مقدار آن را جز خداوند کسی نمیداند، با همین حال باقی میمانند. آن گاه خداوند آبی میفرستد که در اثر آن اجسادشان میروید.
و چون اجسادشان کامل شود، چه در قبرها یا در دریاها و بیابانها، یا کوهها و درّهها، چنان که خداوند فرموده است: ﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ﴾ [الأنبیاء: 104]. «همانگونه که (نخستین بار) آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم. این وعدهای است که ما میدهیم، و ما قطعاً آن را به انجام میرسانیم».
آنگاه خداوند در صور دوم میدمد و روحها به بدنها پریده و زندگی به آنها باز میگردند، و زمین شکافته شده و آنان زنده از قبورشان بیرون میآیند. چنان که خداوند فرموده است: ﴿یَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡ سِرَاعٗاۚ ذَٰلِکَ حَشۡرٌ عَلَیۡنَا یَسِیرٞ٤٤﴾ [ق: 44]. «روزی زمین را روی مردمان میشکافد و کنار میرود، و ایشان به سرعت (از میان خاکها) بیرون میآیند. آن روز، روز گردهم آیی است و برای ما سهل و آسان است».
و نیز خداوند فرموده است:﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١﴾ [یس: 51]. «(برای بار دوم) در صور دمیده میشود و به ناگاه همۀ آنان از گورها بیرون آمده و به سوی (دادگاه حساب و کتاب) پروردگارشان شتابان رهسپار میگردند».
بنابراین، آنان از قبرهایشان بیرون آمده و راهی قیامت میشوند.
رسول خدا ج در حدیثی فرمودند: «آن گاه در صور دمیده میشود، هرکس آن را بشنود، گردنش را خم میکند و به آن گوش فرا میدهد. نخستین کسی که آن را میشنود، مردی است که در حال درست کردن حوضچۀ شترش است. او بیهوش میشود و مردم نیز بیهوش میشوند. سپس خداوند بارانی را بسان شبنم فرود میآورد، و اجساد مردم از آن میروید، سپس بار دیگر در آن دمیده میشود، به ناگاه همگی (جان میگیرند و) به پا میخیزند و مینگرند[2]. سپس به آنان گفته میشود که به سوی پروردگارتان بشتابید و آنان را نگاه دارید که باید بازرسی شوند»[3].
آری، همان گونه که گیاهان از بذرهایشان میرویند، اجساد نیز این گونهاند و خداوند بر آنها بارانی فرود میآورد و استخوان بیخ دمش میروید تا این که کامل میشود. خداوند این ماجرا را این گونه بیان داشته است: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٥٧﴾ [الأعراف: 57]. «او کسی است که بادها را به عنوان مژده رسانهای رحمت خود پیشاپیش میفرستد. هنگامی که بادها ابرهای سنگین (و پر آب را بر دوش خود) برداشتند، آنها را به خاطر (آبیاری) زمینی مرده میرانیم و آب را در آنجا میبارانیم و با آن هر نوع میوه و محصولی را پدید میآوریم. و همان گونه (که زمین مرده را زنده میکنیم) مردگان را (نیز از دل خاک) بیرون میآوریم (و زندگی دوباره میبخشیم). تا شما متذکّر شوید و عبرت گیرید».
انسان از بیخ دمش که استخوانی سفت و گرد مانند است و در آخر ستون فقراتش از پایین قرار دارد، مانند گیاه میروید.
جلوتر نیز این جریان را در این حدیث بیان کردیم که آن حضرت ج فرمود: فاصلۀ میان دو صور، چهل است. سپس افزود: آن گاه خداوند بارانی از آسمان فرو میریزد و آنان مانند گیاهان میرویند، تمام اعضای بدن انسان، از بین میرود مگر بیخ دُمش که آفرینش، از آن شروع میشود[4].
و نیز آن حضرت ج در حدیثی فرمودند: «زمین، فرزند آدم را میخورد، جز بیخ دمش را که از آن آفریده میشود و اجزایش کامل میشود»[5].
آیا بندگان از آفرینش نخستینشان متفاوت آفریده میشوند؟
آنچه از ظاهر آیات و روایت صحیح بر میآید این است که طبیعت بندگان پس از زنده شدن از مرگ، از نظر نیروی بدنی و تحمل و... از آفرینش نخستینشان متفاوت خواهد شد. این امر به معنای آن نیست که آنان که در روز رستاخیز برای حساب و دریافت جزا زنده میشوند موجودات یا اشخاصی دیگر، جز آنانی میشوند که در دنیا بودهاند، بلکه مقصود این است که خداوند خود همان بندگانی را که در دنیا بودهاند، را میآفریند، بلکه در کیفیت ساختار و توانایی جمسیای که در دنیا داشتهاند، متفاوت آفریده خواهند شد. از جمله:
بخشیدن قدرت بیناییای اموری که آنها را در دنیا نمیدیدند؛ چون آنان در روز رستاخیز فرشتگان، جنیان و موجوداتی که خداوند میداند را میبینند. چنان که خداوند میفرماید: ﴿فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَآءَکَ فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدٞ﴾ [ق: 22]. «پس ما پرده از جلو چشمان تو به کنار زدهایم و امروز چشمانت کاملاً تیزبین شدهاند».
و همچنین اهل بهشت آب دهان ندارند و از ادرار و مدفوع پاک هستند. و در عین حال که رستاخیز بسیار طولانی خواهد بود، اما از شدت گرسنگی و تشنگی نمیمیرند و همچنین کفار و نافرمانان با این که در آتش میسوزند، اما نمیمیرند. چنان که خداوند فرموده است: ﴿وَیَأۡتِیهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٖ﴾ [إبراهیم: 17]. «و (موجبات) مرگ از هر سود بدو روی میآورد و حال این که نمیمیرد».
نخستین کسی که زمین از وی شکافته میشود
پس از آن که در صور دوم دمیده میشود، و قبرها شکافته میشوند تا مردم بیرون آیند، آن هم پس از آنکه خلقت آنان در داخل قبرها کامل میگردد، اولین کسی که زمین برایش شکافته شده و زنده میشود، پیامبرمان، حضرت محمد ج است.
چنان که رسول خدا ج میفرماید: «أَنَا سَیِّدُ وَلَدِ آدَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَأَوَّلُ مَنْ یَنْشَقُّ عَنْهُ الْقَبْرُ وَأَوَّلُ شَافِعٍ وَأَوَّلُ مُشَفَّعٍ»،[6] «من سرور فرزندان آدم در روز رستاخیز خواهم بود، و اولین کسی هستم که قبر برایش شکافته میشود و نخستین سفارش کننده و سفارش پذیرفته من خواهم بود».
از ابوهریره س روایت است که میگوید: دو نفر که یکی مسلمان و دیگری یهودی بود، یکدیگر را دشنام دادند. مسلمان گفت: سوگند به ذاتی که محمد ج را بر تمام جهانیان برگزیده است. یهودی گفت: سوگند به ذاتی که موسی را بر تمام جهانیان برگزیده است. در این هنگام، مسلمان دستش را بالا برد و یک سیلی به صورت یهودی زد[7]. یهودی نزد نبی اکرم ج رفت و آنچه را که پیش آمده بود، به اطلاع ایشان رساند. رسول اکرم ج آن مسلمان را بحضور طلبید و از او در این باره پرسید. مسلمان نیز ماجرا را تعریف کرد.
رسول خدا ج فرمود: «مرا بر موسی ترجیح ندهید؛ زیرا همۀ مردم روز قیامت بیهوش میشوند. من نیز همراه آنها بیهوش میشوم. و اولین کسی هستم که بهوش میآیم و موسی را میبینم که گوشۀ عرش را بدست گرفته است. ولی نمیدانم که او از کسانی است که بیهوش شده و قبل از از من بهوش آمده است یا از کسانی است که خدا او را استثناء نموده است[8]»[9].
و در روایت دیگری این گونه آمده است: «در صور دمیده خواهد شد و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد. باز دو مرتبه در صور دمیده میشود و من نخستین کسی خواهم بود که زنده میشود که ناگهان موسی خود را به عرش گرفته است. نمیدانم که آیا در بیهوش شدن طور مورد محاسبه قرار گرفته است یا قبل از من زنده شده است»[10].
[1]- متفق علیه.
[2]- این دمیدن دوم است که در اثر آن مردم از قبرهایشان بر میخیزند.
[3]- مسلم، (8/201 – 7568).
[4]- متفق علیه.
[5]- ابوداود، نسائی و مالک با روایت صحیح.
[6]- صحیح مسلم.
[7]- چون آن یهودی حضرت موسی را بر رسول خدا ترجیح داد، از این جهت مسلمان وی را زد.
[8]- یعنی نمیدانم که آیا حضرت موسی مانند سایر فرزندان آدم با دمیدن صور دوم بیهوش شده است، یا خداوند او را از سایر بندگان مستثنی قرار داده است. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ﴾ [الزمر: 68]. «در صور دمیده خواهد شد و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد.» همچنان که قبلا توضیح دادیم که از جمله آنان که بیهوش نمیشوند، روح، عرش و حور العین که در مبحث دمیدن صور با تصیل سخن گفتیم.
[9]- متفق علیه.
[10]- متفق علیه.
یعنی زمانی که در کوه طور بیهوش شده بود. زمانی که حضرت موسی در کوه طور بسر میبرد و با خداوند سخن میگفت، از پروردگاش خواست تا به او بنگرد. خداوند به او خبر داد که او در دنیا نمیتواند خداوند را ببیند و او توان رؤیت خداوند را ندارد. آن گاه خداوند در آن کوه سخت تجلی یافت که در اثر آن کوه متلاشی شده و به صورت ریگها و شنهایی در آمد و صخرهها و تخته سنگهایش درهم شکست. چون موسی این ماجرا را دید، از هول آن بیهوش بر زمین افتاد. لذا رسول خدا ج در این حدیث برای ما بیان فرمودند که نمیدانم موسی با همین دمیدن صور که سایر مردم بیهوش شدهاند، بیهوش شده و سپس قبل از آن حضرت ج به هوش آمده است، یا بیهوشیاش را در کوه طور گذرانده و خداوند او را از این بیهوشی عمومی معاف کرده است. خداوند در قرآن این ماجرا را توضیح داده است.
﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٤٣﴾ [الأعراف: 143]. «هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! به من بنمای تا تو را ببینم. (خدایش بدو) گفت: (تو) هرگز مرا نمیبینی. ولیکن به کوه بنگر، اگر برجای خود استوار ماند، تو هم مرا خواهی دید. امّا هنگامی که پروردگارش خویشتن را به کوه نمود، آن را در هم کوبید و موسی بیهوش و نقش زمین گردید. وقتی که به هوش آمد گفت: پروردگارا! تو منزّهی. من (از این پرسش پشیمانم و) به سوی تو بر میگردم و من نخستینِ مؤمنان (به عظمت و جلال یزدان در این زمان) هستم».
پس از دمیدن دومین بار در صور، بندگان برای بعث و نشور بر میخیزند.
بنابراین،
· بعث چیست؟
· دلایل وقوع آن کدامند؟
· نشور یعنی چه؟
· کیفیت آن چگونه است؟
· حال آنان که در بیرون قبرها بودهاند، چگونه است؟
بعث و نشر به معنای بیرون آوردن مردگان از قبرهایشان به صورت زنده، و زنده گردانیدن همۀ مردگان، حتی آنان که سوختهاند، یا غرق شده و ماهیان آنان را بلعیدهاند، یا درندگان آنان را خوردهاند، چرا که هیچ چیزی پروردگارمان را درمانده و ناتوان نمیگرداند.
ایمان به برانگیختن بندگان برای حساب و جزا، یکی از اصول ایمان است، و تکذیب و انکار آن به منزلۀ تکذیب و کفر ورزیدن خداغوند است. خداوند متعال میفرماید: ﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلسَّاعَةِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لِمَن کَذَّبَ بِٱلسَّاعَةِ سَعِیرًا١١﴾ [الفرقان: 11]. «واقع قضیّه این است که آنان قیامت را دروغ میدانند، و ما برای کسی که قیامت را دروغ بداند آتش شعله ور و سوزانی را آماده کرده ایم».
خداوند در آیات فراوانی از بعث و نشور یاد کرده است، از جمله:
﴿یَوۡمَ نَطۡوِی ٱلسَّمَآءَ کَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡکُتُبِۚ کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ١٠٤﴾ [الأنبیاء: 104].
«(این امر) روزی (تحقّق میپذیرد که) ما آسمان را در هم میپیچیم به همان صورت که طومار نامهها در هم پیچیده میشود. همان گونه که آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم. این وعدهای است که ما میدهیم، و ما قطعاً آن را به انجام میرسانیم».
﴿قُلۡ یَتَوَفَّىٰکُم مَّلَکُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِی وُکِّلَ بِکُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ تُرۡجَعُونَ١١﴾ [السجدة: 11].
«بگو: فرشتۀ مرگ که بر شما گماشته شده است، (به سراغتان میآید و) جان شما را میگیرد، سپس بهسوی پروردگارتان بازگردانده میشوید».
﴿زَعَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَن لَّن یُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ٧﴾ [التغابن: 7].
«کافران میپندارند که هرگز زنده و برانگیخته نخواهند گردید! بگو: چنین نیست که میپندارید، به پروردگارم سوگند! زنده و برانگیخته خواهید شد، و سپس از آن چیزهایی که میکرده اید با خبرتان خواهند کرد. و این کار برای خدا ساده و آسان است».
· رسول خداج فرمود: «یُبْعَثُ کُلُّ عَبْدٍ عَلَى مَا مَاتَ عَلَیْهِ».[1] «هر انسانی بر هر عقیدهای که مرده است، محشور میگردد».
· «إنما یُبْعَثُ الناس على نِیَّاتِهِمْ».[2] «مردم بر نیتهایی که داشتهاند، برانگیخته میشوند».
دلایلی بر ممکن بودن بعث و برانگیختن
خداوند در برابر دیدگانمان دلایل فراوانی را قرار داده است که این دلایل ما را وادار میکنند تا به بعث و نشور ایمان بیاوریم. پارهای از این دلایل عبارتند از:
· فرود آمدن باران بر زمین، که پس از نزول آن به اجازۀ الله زنده میشود.
ما به سرزمینی خشک، بیحاصل و مرده گذر میکنیم که در آن نه گیاهی وجود دارد و نه کشت و حیاتی، و چون خداوند باران را فرود میآورد، به اهتزاز در آمده و زندگی و حیات به آن باز میگردد و سرزمینی زنده و سرسبز قرار میگیرد.
پس همانگونه که زمین خشک و بیحاصل بود، سرسبز و خرم گردید، به همین شکل، خداوند مردگان را زنده خواهد کرد و به این استخوانهای پوسیده و اجساد خشکیده حیات خواهد بخشید. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٥٧﴾ [الأعراف: 57]. «او کسی است که بادها را به عنوان مژده رسانهای رحمت خود پیشاپیش میفرستد. هنگامی که بادها ابرهای سنگین (بر دوش خود) برداشتند، آنها را به خاطر زمینی (خشکیده همچون) مرده میرانیم و آب را در آنجا میبارانیم و با آن هر نوع میوه و محصولی را (از خاک تیره) پدید میآوریم. و همان گونه (که زمین مرده را پرجنب و جوش و زنده میکنیم) مردگان را (نیز از دل خاک) بیرون میآوریم (و زندگی دوباره میبخشیم. در بارۀ این امثال که بیانگر نمونۀ معاد در این دنیا است بیندیشید) تا شما متذکّر شوید و عبرت گیرید».
در حدیثی از طریق ابی رزینس روایت شده است که گفتم: یا رسول الله! چگونه خداوند مردگان را زنده میکند؟ فرمود: آیا به سرزمین خشکی گذر نکردهای؟ گفتم: بله، فرمود: آیا دوباره گذرت بر آن سرزمین نیفتاده است که سرسبز و شاداب باشد و دو باره گذر نمایی که خشکیده و بار دیگری آن را سرسبز و خرم ببینی؟ گفتم: بلی، فرمود: خداوند این گونه مردگان را زنده خواهد کرد»[3].
استدلال به آغاز آفرینش بر اعادۀ آن
ذاتی که ابتدا وقتی خواست، آفریدگان را آفرید و آنان را صورت بخشید، تواناست که باری دیگر، در چه وقت و چگونه آنان را زنده گرداند؛ زیرا اعاده کردن از آفرینش نخستین آسانتر است. چنان که خداوند میفرماید: ﴿یَوۡمَ نَطۡوِی ٱلسَّمَآءَ کَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡکُتُبِۚ کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ١٠٤﴾ [الأنبیاء: 104]. «(این امر) روزی (تحقّق میپذیرد که) ما آسمان را در هم میپیچیم به همان صورت که طومار نامهها در هم پیچیده میشود. همان گونه که آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم. این وعدهای است که ما میدهیم، و ما قطعاً آن را به انجام میرسانیم.»
و نیز میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِ﴾ [الروم: 27]. «او است که آفرینش را آغاز کرده است و سپس او را باز میگرداند، و این برای او آسانتر است».
زنده گردانیدن برخی از مردگان در دنیا
در دنیا نیز برای برخی از بندگان مرگ صورت گرفته و خداوند آنان را زنده گردانیده است، مانند مانند زنده کردن فردی که در بنی اسرائیل کشته شد و وقتی پارهای از گوشت گاو را به او زدند، زنده شد.[4] چنان که خداوند میفرماید:
﴿فَقُلۡنَا ٱضۡرِبُوهُ بِبَعۡضِهَاۚ کَذَٰلِکَ یُحۡیِ ٱللَّهُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ٧٣﴾ [البقرة: 73]. «پس گفتیم: پارهای از آن (قربانی) را به آن (کشته) بزنید. (و این کار را کردید و خدا کشته را زنده کرد). خداوند مردگان را (در روز قیامت) چنین زنده میکند و دلایل (قدرت) خود را به شما مینمایاند تا این که (حقیقت و اسرار شریعت را) دریابید».
همان گونه که فردی از روستایی گذر نمود که ویران شده و سقف خانههایش بر زمین افتاده بود[5].
یا این داستان که خداوند از حضرت ابراهیم یادآور نموده است: ﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ رَبِّ أَرِنِی کَیۡفَ تُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ قَالَ أَوَ لَمۡ تُؤۡمِنۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِن لِّیَطۡمَئِنَّ قَلۡبِی﴾ [البقرة: 260]. «و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی. گفت: مگر ایمان نیاوردهای؟! گفت: چرا! ولی تا اطمینان قلب پیدا کنم (و با افزودن آگاهی بیشتر، دلم آرامش یابد)».
از کمال قدرت الهی این است که چیزی را از ضد آن بیرون میآورد
یعنی خداوند تواناست که جسدی زنده و تر و تازه را از استخوانی خشک و مرده بیرون آورد، آنگونه که آتش را از درخت سبز بیرون میآورد.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ٧٨ قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ٧٩ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ٨٠﴾ [یس: 78-80]. «برای ما مثالی میزند و آفرینش خود را (از خاک) فراموش میکند و میگوید: چه کسی میتواند این استخوانهایی را که پوسیده و فرسودهاند زنده گرداند؟! * بگو: کسی آنها را زنده میگرداند که آنها را نخستین بار (از نیستی به هستی آورده است و آنها را بدون الگو و مدل) آفریده است، و او بس آگاه از (احوال و اوضاع و چگونگی و ویژگی) همۀ آفریدگان است. * آن کسی که از درخت سبز، برای شما آتش بیافریده است، و شما با آن، آتش روشن میکنید. (او که قادر بر رستاخیز انرژیها است، قادر به برانگیختن مردگان و بازگرداندن به زندگی دوبارۀ ایشان است)».
قدرت خداوند بر آفرینش آسمانها و زمین
خداوند آسمانها و زمین با آن عظمت، شگفتی و استحکامی که دارند، را خداوند آفریده است، پس ذاتی که بر آفریدن این اشیای بزرگ و با عظمت تواناست، بر آفریدن چیزی کمتر و حقیرتر بیشتر قدرت دارد. چنان که خداوند میفرماید: ﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ٨١﴾ [یس: 81]. «آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، قدرت ندارد (انسانهای خاک شده را دوباره) به گونۀ خودشان بیافریند؟ آری! (می تواند چنین کند) چرا که او آفریدگار بس آگاه و دانا است».
وضعیت کسانی که در قبرها قرار نگرفتند
کسی که در آب غرق شده و ماهیها وی را بخورند و در شکمشان متلاشی گردند، یا سوخته و خاکستر گردد، یا درندگان وی را بخورند، یا هر کسی که به مرگ طبیعی خویش نمیرد و مانند سایر مردم در قبر دفن نشود، قطعا بعث و نشور شامل این گونه افراد نیز خواهد شد.
رسول خدا ج داستان فردی از گذشتگان را نقل کرده و میفرماید: «... خداوند به او مال و فرزند بخشید، وقتی زمان مرگش فرا رسید، رو به فرزندانش گفت: من چگونه پدری برایتان بودهام؟ آنان میگویند: تو برایمان بهترین پدر بودهای. میگوید: پس من هیچ عمل خیری را انجام نداده ام. لذا هر گاه مردم، مرا بسوزانید، و چون به زغال تبدیل شدم، آن گاه مرا خُرد نمایید، و هرگاه طوفانی آمد، خاکسترهایم را به دریا بیندازید، سوگند به الله! اگر خداوند بر برانگیخته کردن من قدرت پیدا کند، چنان عذاب و کیفری به من دهد که به هیچ یک از جهانیان نداده است[6]. از این رو از آنان پیمان گرفت که پس از مرگش چنین بکنند».
چون این فرد وفات کرد، فرزندان به وصیتش عمل کردند و در روزی طوفانی ذرّههای بدنش را به باد دادند. خداوند به زمین دستور داد: همۀ آنچه را که در درونت داری، گرد آور و زمین نیز به فرمان الهی عمل نمود، ناگهان آن فرد در بارگاه الهی حاضر شده و ایستاد. خداوند از او پرسید: ای بندۀ من! چه چیزی تو را وادار کرد که چنین کاری انجام دهی؟ گفت: خدایا! از ترس تو چنین کاری انجام دادم. از این رو خداوند نیز او را به خاطر این کارش بخشید[7].
آری، همۀ آفریدگان زنده بر میخیزند، و به تجمع گاه رستاخیز سوق داده میشوند تا جزای اعمالشان را ببینند و در میانشان داوری صورت گیرد.
[1]- صحیح مسلم (8 / 165).
[2]- صحیح ابن ماجه، صحیح (10 / 24).
[3]- مسند الإمام أحمد با روایت حسن (20 / 29).
[4]- مردی در بنی اسرائیل وجود داشت که فرزندی نداشت وی سرمایۀ فراوانی داشت و جز یک برادرزاده وارث دیگری نداشت. لذا برادرزهاش در میراث عمویش شتاب نموده و او را به قتل رساند و شبانه نعشش را برداشت و بر دروازۀ فرد دیگری گذاشت و صبح آن روز ادعی نمود که او آن را کشته است. در نتیجۀ آن نبرد بزرگی بین آنان درگرفت، تا جایی که دست به اسلحه برده و در مصاف هم قرار گرفتند.
آنگاه خردمندان آنان گفتند: چرا به جان هم افتاده و اختلاف میکنید در حالی که پیامبر خدا، موسی در میان شماست.
لذا در نزد موسی آمدند و ماجرا را برای وی تعریف کردند. آن گاه خداوند برای موسی وحی فرستاد و فرمود: ﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تَذۡبَحُواْ بَقَرَةٗۖ قَالُوٓاْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوٗاۖ قَالَ أَعُوذُ بِٱللَّهِ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ٦٧﴾ [البقرة: 67]. «و (به یاد آورید) آن هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خدا به شما دستور میدهد که گاوی را سرببرید، گفتند: آیا ما را مسخره میکنی؟ گفت: به خدا پناه میبرم از این که جزو نادانان باشم».
اگر آنان از موسی اطاعت کرده و اعتراض نمیکردند و گاوی را میکشتند، این کار برای آنان کفایت میکرد، اما آنان سختی کردند و در نتیجه کار برایشان دشوار گردید تا این که به گاوی که آن ویژگیها را دارا بود، را پیدا کرده و صاحبش فقط صاحب همان یک گاو بود. گفت: به خدا سوگند آن را به کمتر از پری پوستش از طلا نخواهم فروخت. لذا آن گاو را به همان قیمت خریده و آن را ذبح نموده و پارهای از آن را به مقتول زدند، آن گاه او برخاست. از او پرسیدند: چه کسی تو را به قتل رسانده است؟ به برادرزادهاش اشاره نمود و گفت: این. آن گاه دوباره به زمین افتاد و مرد. تفسیر ابن کثیر، سوره بقره، (1/145).
[5]- این ماجرا را خداوند در این آیه بیان فرموده است: ﴿أَوۡ کَٱلَّذِی مَرَّ عَلَىٰ قَرۡیَةٖ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ یُحۡیِۦ هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۖ فَأَمَاتَهُ ٱللَّهُ مِاْئَةَ عَامٖ ثُمَّ بَعَثَهُۥۖ قَالَ کَمۡ لَبِثۡتَۖ قَالَ لَبِثۡتُ یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖۖ قَالَ بَل لَّبِثۡتَ مِاْئَةَ عَامٖ فَٱنظُرۡ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمۡ یَتَسَنَّهۡۖ وَٱنظُرۡ إِلَىٰ حِمَارِکَ وَلِنَجۡعَلَکَ ءَایَةٗ لِّلنَّاسِۖ وَٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡعِظَامِ کَیۡفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکۡسُوهَا لَحۡمٗاۚ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُۥ قَالَ أَعۡلَمُ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٥٩﴾ [البقرة: 259]. «یا (آیا آگاهی از) همچون کسی که از کنار دهکدهای گذر کرد، در حالی که سقف خانهها فرو تپیده بود و دیوارهای آنها بر روی سقفها فرو ریخته بود؛ گفت: چگونه خدا این (اجساد فرسوده و از هم پاشیدۀ مردمان اینجا) را پس از مرگ آنان زنده میکند؟ پس خدا او را صدسال میراند و سپس زندهاش گرداند و (به او) گفت: چه مدّت درنگ کردهای؟ گفت: (نمیدانم، شاید) روزی یا قسمتی از یک روز. فرمود: (نه) بلکه صدسال درنگ کردهای. به خوردنی و نوشیدنی خود (که همراه داشتی) نگاه کن (و ببین که با گذشت این زمان طولانی به ارادۀ خدا) تغییر نیافته است. و بنگر به الاغ خود (که چگونه از هم متلاشی شده است. ما چنین کردیم) تا تو را نشانۀ (گویایی از رستاخیز) برای مردمان قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها بنگر که چگونه آنها را برمیداریم و به هم پیوند میدهیم و سپس بر آنها گوشت میپوشانیم. هنگامی که (این حقائق) برای او آشکار شد، گفت: میدانم که خدا بر هر چیزی توانا است».
[6]- یعنی این فرد از شدت دیدار خداوند چنین فرمانی را صادر نمود و چون هیچ عمل نیکی را برای آخرتش ذخیره نکرده بود، یا این کار میخواست از بعث و نشور فرار کند، تا سوخته و خُرد گردد و خاکسترش در دریا متلاشی شود و خداوند نتواند دوباره او را زنده گردانده و برانگیزد.
[7]- متفق علیه.