ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
54- فضیلت لا حول ولا قوة إلاَّ بالله[1]
بیشک از جمله کلمات عظیمی که نصوص دربارهی فضیلت آن، و بیان منزلت و جایگاه والای آن آمده حَوْقَله یا همان گفتن «لاحول ولا قوة إلاَّ بالله» است. این سخن در برخی احادیث به صورت چسبیده و پیوسته به کلمات چهارگانهای که پیشتر سخن دربارهی آنها به صورت تفصیلی بیان شد، آمده است. از جمله نصوصی که این کلمه، به صورت پیوسته و همراه با آن کلمات آمده حدیثی است که ترمذی و حاکم به نقل از عبدالله بن عمرو بن عاصب روایت کردهاند که: رسول الله r فرمودند: «هر کس روی زمین: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَکْبَرُ وَسُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِالله را بگوید به طور قطع همهی گناهان او بخشیده میشوند اگر چه بیشتر از کف دریا باشند»[2]. و همچنین حدیثی که ابوداود و نسائی و دارقطنی و دیگران از ابن ابی اوفیy روایت کردهاند که: شخصی به نزد رسول الله r آمده و گفت: ای پیامبر r من نمیتوانم که قرآن را یاد بگیرم چیزی به من بیاموز که [به جای آن] مرا کفایت کند. پیامبر r فرمودند: «بگو: سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَکْبَرُ وَلاَحَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ» سپس آن عرب بادیهنشین آن جملات را گفت و دستش را مشت کرد سپس گفت: اینها برای خدا است، پس برای خودم چه؟ پیامبر r فرمود: بگو: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی وَٱرْحَمْنیِ وَعافِنِی وَارْزُقْنِی وَاهْدِنِی» (خداوند مرا ببخش و به من رحم کن و مرا عافیت عطا کن و روزی عطا فرما و هدایتم نما). آن عرب بادیهنشین آن مطلب را برگرفته و دستش را مشت کرد پیامبر r فرمودند: «اما این شخص دستانش را از خیر پُر نمود»[3] از ابوسعید خدری t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «باقیات صالحات را زیاد کنید. کسی پرسید: ای پیامبرr آنها کدامها هستند؟ پیامبرr فرمود: گفتن الله اکبر ولا إله إلا الله وسبحان الله والحمد لله ولا حول ولا قوة إلا بالله». این حدیث را احمد و ابن حبان و حاکم و دیگران روایت کردهاند[4]. در سند این حدیث أبوسمح دراج بن سمعان وجود دارد که صدوق است اما در روایتش از ابوهیثم ضعف وجود دارد[5]. و این از آن موارد است.
تعدادی از صحابه و تابعین لاحول ولا قوة إلاّ بالله را در مجموع «باقیات الصالحات»[6] به حساب آوردهاند، امام احمد در مسندش روایت کرده که از امیرالمؤمنین عثمان بن عفانt درباره «باقیات الصالحات» سؤال شد که آنها کدامها هستند؟ ایشانt فرمودند: «عبارتند از: (گفتنِ) لا إله الا الله، وسبحان الله، والحمدلله، والله اکبر، ولا حول ولا قوة إلاّ بالله»[7] ابن جریر از ابن عمرب روایت کرده که از او دربارهی «باقیات الصالحات» سؤال شد و او پاسخ داد: [گفتنِ] لا إله إلا الله، والله اکبر، وسبحان الله، ولا حول ولا قوة إلاَّ بالله. مالک از سعید بن مسیب روایت کرده که گفت: «باقیات صالحات عبارتند از: سبحان الله، والحمدلله، ولا إله إلا الله، والله اکبر، ولا حول ولا قوة إلاَّ بالله».
ابن جریر طبری از عمارة بن صیاد روایت کرده که گفت: «سعید ابن مسیب دربارهی «باقیات صالحات» از من سؤال کرد، در پاسخ گفتم: عبارتند از نماز و روزه، سعید گفت: درست جواب ندادی، گفتم: منظور زکات و حج است، سعید گفت: درست پاسخ ندادی، باقیات صالحات این پنج کلمهاند: لا إله إلا الله، والله اکبر، وسبحان الله، والحمدلله، ولا حول ولا قوة إلاّ بالله». این سخن ابن مسیب این توهم را ایجاد میکند که «باقیات صالحات» محصور در این پنج کلمهاند اما آنچه علمای محقق نسبت به آن اتفاق نظرند دارند این است که باقیات صالحات شامل همه کارهای خیر و نیک است. همچنان که از ابن عباسب در تفسیر «باقیات صالحات» گفته: منظور ذکر خداوند است، کلام لا إله إلا الله، والله اکبر، وسبحان الله، والحمدلله، وتبارک الله، ولا حول ولا قوة إلا بالله، وأستغفرالله، و صلوات فرستادن بر رسول الله، و انجام روزه و نماز و حج و پرداخت صدقه و زکات و آزاد کردن بنده، و جهاد، و به جای آوردن صلهی رحم و همه کارهای نیک همگی جزو باقیات صالحات هستند؛ کارهایی که برای اهلش در بهشت تا زمانی که آسمانها و زمین بر پا باشند باقی میمانند.
در خصوص فضیلت این کلمه و بیان جایگاه عظیم آن نزد خداوند و اجر و ثوابی که از [گفتن] آن به دست میآید نصوص خاصی از سوی رسول الله r نقل شده است، از جمله حدیثی که امام بخاری و امام مسلم از ابو موسی اشعری t روایت کردهاند که: ما در سفری همراه پیامبر خدا r بودیم، هر گاه بر تپّهای بالا میرفتیم «الله اکبر» میگفتیم، و در روایتی دیگر: از هیچ مکان مرتفعی بالا نمیرفتیم و به درون هیچ درهای فرود نمیآمدیم مگر این که با صدای بلند الله اکبر میگفتیم، پیامبر r فرمودند: «ای مردم آرام و خوددار باشید چون شما شخص کر یا غائب را نمیخوانید بلکه خداوند را میخوانید که او شنوا و بیناست»، سپس پیامبرr نزد من آمد و من با خود (آهسته) میگفتم: «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ» (هیچ حرکت و قدرت و استطاعتی وجود ندارد مگر به خواست خدا). پیامبر r فرمودند: «ای عبدالله بن قیس! بگو: لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةُ إِلاَّ بِاللهِ، این گنجینهای از گنجینههای بهشت است»، یا فرمودند r: «آیا تو را به کلمهای راهنمایی نکنم که آن گنجینهای از گنجینههای بهشت است؟ آن کلمه، لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ است»[8].
یکی از علماء در شرحی بر این حدیث گفته: «پیامبر r معلم امتش است، هر گاه آنان را بر حالتی از خیر دیده خواهان خیر بیشتری برای آنان بوده است، پیامبر r دوست داشته کسانی که صدایشان را به خاطر گفتن اخلاص و تکبیر بلند میکنند حرکت و قدرت را نیز به خدا نسبت دهند و بدین شیوه توحید و ایمان به قدر را گرد هم آورند، و در حدیث آمده است: «هر گاه بنده بگوید: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ، خداوند میگوید: بندهام تسلیم شد و گردن نهاد»، حاکم این حدیث را روایت کرده، با سندی که حافظ ابن حجر دربارهی آن گفته: «قوی» است[9].
و در روایتی دیگر آمده: «آیا تو را به کلمهای در زیر عرش راهنمایی نکنم که آن گنجینهای از بهشت است؟ بگو لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ، خداوند میگوید: بندهام تسلیم شد و گردن نهاد» این حدیث را حاکم روایت کرده و گفته: «صحیح است و سببی پوشیده که به صحت حدیث، ضرر برساند، برای آن بیان نشده است» و ذهبی با او موافقت کرده است.
امام احمد و ترمذی و ابن حبان و دیگران از ابو ایوب انصاری t روایت کردهاند که: آن شب که پیامبر r را به اسرا و معراج بردند، با ابراهیم u ملاقات کرد، ابراهیم u فرمود: «ای محمد به امتت بگو که نهال بسیاری در بهشت بکارند، پیامبر r فرمود: نهال بهشت چیست؟ ابراهیمu فرمود: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ»[10].
امام احمد از ابو هریره t روایت کرده که پیامبر r فرمودند: زیاد بگویید: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ. چون این عبارت یکی از گنجینههای بهشت است»[11].
احمد و ترمذی و حاکم و دیگران از قیس بن سعد بن عباده روایت کردهاند که پدرش او را نزد پیامبرr فرستاد تا در خدمت پیامبر r باشد، قیس گوید: پیامبر r نزد من آمد در حالی که نماز خوانده بودم. با پای خود به من زد و فرمود r: «آیا تو را به یکی از درهای بهشت راهنمایی نکنم؟ گفتم: حتماً این کار را بکنید. فرمود: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ»[12].
اینها برخی از احادیثی هستند که در بردارنده بیان فضیلت این کلمهی بزرگاند همچنین این احادیث حاوی پاداشهای بزرگ، و نعمات و برکات ارجمند، و فوائد گوناگونی هستند که در دنیا و آخرت از این کلمه حاصل میگردد.
ابن عراقی/ تعدادی از فضائل نقل شده در خصوص این کلمه را در ابیاتی زیبا و شیرین به نظم کشیده و میگوید:
یا صاح أکثر قول لاحول ولا |
|
قوة إلاَّ فهی للداء دواء |
ای دوست من ذکر لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ را بسیار بگو زیرا این ذکر داروی بیماری (های قلب) است.
وإنها کنزٌ من الجنة یا |
|
فوز امرىء لجنة المأوى أوا |
این ذکر گنجینهای از گنجینههای بهشت است و خوشبختی از آن کسی است که به جنت المأوی بازمیگردد.
له یقول ربنا اسلم لی |
|
عبدی واستسلم رضیاً هوى |
پروردگارمان به او میگوید: تسلیم شو ای بندهام و گردن بنه و هوی و آرزوهای خودت را رضایتمندانه تسلیم کن.
همچنین این شعر را با خود زمزمه میکرد:
تبرّأ من الحول والقوة |
|
تنل أیَّ کنز من الجنة |
از حرکت و قدرت خودت دوری بگیر به هر گنجینهای از بهشت میرسی.
وسلِّم امورک الله کی |
|
تبیت وتصبحَ فی جنَّة |
و کلیهی امورت را به خداوند بسپار تا صبح و شام در بهشت به سر بری.
ولا ترج إن مسَّ خطب سوى |
|
إلهک ذی الفضل والمنَّة |
اگر مشکلی برایت پیش آمد جز به خدایت امیدوار مباش، خدایی که دارای فضل و منّت است.
وواظب على الخیر واحرص |
|
على أداء الفرائض والسنة |
بر انجام کارهای خیر مداومت داشته باش و بر ادای فریضهها و سنتها حریص باش.
وکن سالم الصدر للمسلمین |
|
من
غلٍّ وحقدٍ ومن ظنَّةٍ[13] |
و سینهات را از کینه و حقد و سوءظن نسبت به مسلمانان سالم نگهدار.
از خداوند کریم و بخشنده میطلبیم که ما را بر انجام هر کار خیری که او دوست داشته و میپسندد موفق گرداند، و ما را از هر لغزشی در سخن و عمل مصون دارد. ما حرکت و تحول و قدرتی نداریم مگر به خواست خدا، او ما را کفایت کرده و وکیل خوبی است.
[1]- هیچ حرکت و تحول و قدرتی وجود ندارد مگر به خواست خداوند
[2]- مسند (2/210، 158)، و سنن ترمذی (شماره: 3460)، و مستدرک حاکم (1/503)، و صحیح الجامع (شماره: 5636).
[3]- سنن ابو داود (شماره: 832)، و سنن نسائی (2/143)، و سنن دار قطنی (1/314 و 313).
[4]- المسند (3/75)، و صحیح ابن حبان (الإحسان) (شماره: 840)، و مستدرک (1/512).
[5]- تقریب التهذیب اثر ابن حجر (ص: 201).
[6]- (کهف/46)، و (مریم/76).
[7]- مسند (1/71).
[8]- صحیح بخاری (شماره: 6384، 4205)، و صحیح مسلم (شماره: 2704).
[9]- فتح الباری (11/501).
[10]- مسند (5/418)، و صحیح ابن حبان (الإحسان) (شماره: 821).
[11]- مسند (2/333)، و شیخ آلبانی در الصحیحة (شماره: 2528) آن را صحیح دانسته است.
[12]- مسند (3/422)، و مستدرک (4/290)، و بنگر به: الصحیحة (4/37-35).
[13]- بنگر به: فضل لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ اثر ابن عبدالهادی (ص: 40 - 39).