اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

69- باب: مستحب بودن عزلت در دوران فتنه و فساد و هنگامِ ترس از ابتلا به فتنه در دین (انحراف) و نگرانی از آلوده شدن به حرام

69- باب: مستحب بودن عزلت در دوران فتنه و فساد و هنگامِ ترس از ابتلا به فتنه در دین (انحراف) و نگرانی از آلوده شدن به حرام و شبهات و امثال آن

الله متعال می‌فرماید:

﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٥٠                   [الذاریات: ٥٠]     

پس به سوی الله بگریزید. همانا من برای شما هشداردهنده‌ی آشکاری از سوی او هستم.

602- وعن سعد بن أبی وقَّاصt قال: سَمِعْتُ رسولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم  یَقُول: «إِنَّ اللهَ یحِبُّ العَبْدَ التَّقِیَّ الخَفِیَّ الغَنِیَّ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: سعد بن ابی‌وقاصt می‌گوید: از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  شنیدم که می‌فرمود: «همانا الله، بنده‌ی پرهیزگار، غنی (بی‌نیاز) و عزلت‌گزیده (ناشناخته) را دوست دارد».

[نووی می‌گوید: منظور از غنی (بی‌نیاز) کسی‌ست که عزت نفس و غنای درون دارد.]

603- وعن أبی سعید الخُدریِّt قال: قال رَجُلٌ: أَیُّ النَّاسِ أفضَلُ یارسولَ اللَّه؟ قال: «مُؤْمِنٌ مجَاهِدٌ بِنَفسِهِ وَمَالِهِ فی سبیل اللَّه». قال: ثُمَّ من؟ قال: «ثُمَّ رَجُلٌ مُعتَزِلٌ فی شِعْبٍ مِن الشِّعَاب یَعبُدُ رَبَّهُ».

وفی روایةٍ: « یتَّقِی اللَّهَ ویَدَع النَّاسَ مِن شَرِّهِ». [متفقٌ علیه]([2])

ترجمه: ابوسعید خدریt می‌گوید: مردی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  پرسید: ای رسول‌خدا! بهترین مردم، کیست؟ فرمود: «مؤمنی که با جان و مالش در راه الله جهاد کند». سؤال کرد: سپس چه کسی؟ فرمود: «سپس مردی که در یکی از دره‌ها عزلت می‌گزیند و پروردگارش را عبادت می‌کند».

و در روایتی آمده است: «مردی که تقوای الله پیشه می‌سازد و مردم را ترک می‌کند تا از شرَّش، در امان باشند».

604- وعنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «یُوشِکَ أَنْ یَکُونَ خَیْرَ مَالِ الْمُسْلِم غَنَمٌ یَتبَِّعُ بِهَا شَعَفَ الجِبَال وموَاقِعَ الْقَطْرِ یَفِرُّ بِدینِهِ من الفِتَنِ». [روایت بخاری]([3])

ترجمه: ابوسعید خدریt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «به‌زودی، بهترین ثروت و داراییِ مسلمان، گوسفندانش خواهند بود که او به دنبالِ آن‌ها به قله‌ی کوه‌ها و محل‌های بارش باران می‌رود تا دینش را از فتنه‌ها محفوظ بدارد».

شرح

مؤلف/ بابی بدین عنوان گشوده است: «مستحب بودن عزلت در دوران فتنه و فساد و هنگامِ ترس از ابتلا به فتنه...».

گفتنیست: مؤمنی که در میانِ مردم می‌ماندو در برابر اذیت و آزار آنان شکیبایی می‌ورزد، از مؤمنی که عنانِ صبر از دست می‌دهد و از مردم؛ کناره‌گیری می‌کند، بهتر است؛ البته گاه شرایطی پیش می‌آید که عزلت و گوشه‌نشینی بهتر است؛ مانندِ زمانی که انسان نگرانِ منحرف شدن از دین خود باشد؛ مثلاً در سرزمینی زندگی می‌کند که او را به سوی بدعت یا انحراف از دین، فرا می‌خوانند یا در سرزمینی آکنده از فسق و فجور زندگی می‌کند و نگرانِ است که شاید به کارهای زشت، دچار شود. در چنین شرایطی، عزلت و گوشه‌نشینی یا دوری از اجتماع، بهتر است.

به همین خاطر است که انسان، وظیفه دارد از سرزمین شرک به سرزمین اسلام و از مناطق پرفساد به مناطقِ سالم، هجرت کند؛ هجرت با عوض شدن مردم و زمانه نیز یک وظیفه‌ی شرعی‌ست. از این‌رو در حدیث صحیح آمده است: «به‌زودی، بهترین ثروت و داراییِ مسلمان، گوسفندانش خواهند بود که او به دنبالِ آن‌ها به قله‌ی کوه‌ها و محل‌های بارش باران می‌رود تا دینش را از فتنه‌ها محفوظ بدارد».

لذا در جمع‌بندی این موضوع می‌گوییم: زمانی عزلت و گوشه‌نشینی از حضور در اجتماع بهتر است که شرارت و فتنه‌ همه‌گیر شود؛ و گرنه، در اصل حضور در اجتماع بهتر است و باید در میان مردم باشیم و به ارشادِ مردم و امر به معروف و نهی از منکر بپردازیم و آنها را به سوی حق و حقیقت فرا بخوانیم و سنت را برایشان بیان کنیم. اما اگر تحمل این شرایط ممکن نبود و فتنه‌ها، افزایش یافت، پس عزلت و گوشه‌نشینی در بلندای کوه‌ها یا در ژرفای دره‌ها بهتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  هم‌چنین ویژگی شخصی را بیان نمود که الله عزوجل  او را دوست دارد؛ چنان‌که فرمود: «إِنَّ اللهَ یحِبُّ العَبْدَ التَّقِیَّ الخَفِیَّ الغَنِیَّ». یعنی: «همانا الله، بنده‌ی پرهیزگار، غنی (بی‌نیاز) و عزلت‌گزیده (ناشناخته) را دوست دارد».

پرهیزگار، کسی‌ست که تقوای الهی پیشه می‌سازد، فرمان‌های الله عزوجل  را انجام می‌دهد و از آن‌چه نهی فرموده، دوری می‌کند؛ نمازش را به‌موقع و با جماعت به‌جا می‌آورد، زکاتش را می‌دهد، ماه رمضان، روزه می‌گیرد، حج می‌‌گزارد، به پدر و مادرش نیکی می‌کند، با خویشاوندانش ارتباط دارد، به همسایگانش نیکی می‌نماید، از نیکی‌ کردن به یتیمان، دریغ نمی‌کند و همواره به کارهای نیک و پسندیده‌ای می‌پردازد که نشانه‌ی تقوا و پرهیزگاری‌ست.

منظور از غنی یا بی‌نیاز در این حدیث، کسی‌ست که با ایمان و اعتماد به الله عزوجل  از غیرِ او بی‌نیازی می‌جوید و عزت نفس دارد و دست نیاز، پیشِ مردم دراز نمی‌کند و خودش را نزدشان خوار و ذلیل نمی‌گرداند؛ بلکه با ایمان به الله، از مردم بی‌نیازی می‌جوید و به غیرالله روی نمی‌آورد.

عزلت‌گزیده یا ناشناخته، کسی‌ست که اظهارِ وجود نمی‌کند و پیشِ دیگران، به خودنمایی و اظهارِ خویشتن نمی‌پردازد و به این فکر نمی‌کند که انگشت‌نمای مردم شود یا توجه مردم را به‌خود جلب نماید تا همه از او سخن بگویند؛ بلکه از خانه به مسجد و از مسجد به خانه می‌رود و خیلی عادی با نزدیکان و برادران مسلمانش دیدار می‌کند؛ البته منظور، این نیست که اگر الله عزوجل  به کسی علم و دانش داده، در خانه‌اش بنشیند و این دانش را به دیگران آموزش ندهد؛ این، با تقوا مغایرت دارد؛ لذا به جای این‌که در خانه بنشیند و دیگران را از این دانش، محروم نماید، بهتر است این علم را به مردم منتقل کند و اگر ثروتی دارد، به جای نشستن در خانه، دیگران را از آن بهره‌مند سازد. اگر دو گزینه‌ی شهرت و گم‌نامی پیشِ رویش بود و هر دو نتایج یکسانی داشت، پس گزینه‌ی دوم را انتخاب کند؛ ولی اگر ناگزیر، نشر علم و دانش و برگزاریِ کلاس‌های علمی و حلقه‌های درس یا ایرادِ سخنرانی در جمعه و اعیاد شرعی - فطر و قربان-  به شهرتش منجر می‌شد، ایرادی ندارد و وظیفه‌اش را انجام دهد؛ این هم جزو چیزهایی‌ست که الله عزوجل  می‌پسندد.

***

605- وعنْ أبی هُریرةt عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیًّا إِلاَّ رَعَى الْغَنَمَ»؛ فَقَال أَصْحابُه: وَأَنْت؟ قال: «نَعَم، کُنْتُ أَرْعَاهَا عَلى قَرارِیطَ لأَهْلِ مَکَّةَ». [روایت بخاری]([4])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «الله، هیچ پیامبری مبعوث نکرد مگر این‌که چوپانی کرده بود». اصحابش پرسیدند: آیا شما هم چوپانی کرده‌اید؟ فرمود: «بله، من نیز گوسفندان اهالی مکه را در برابر چند قیراط - مُزدی ناچیز- می‌چراندم».

606- وعنه عَنْ رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  أَنَّهُ قال: «مِنْ خَیر مَعَاشِ النَّاسِ رَجُلٌ مُمْسِکٌ عِنَانَ فَرسِهِ فِی سَبِیلِ اللَّه، یَطیرُ عَلى مَتْنِهِ، کُلَّمَا سَمِعَ هَیْعَةً أَوْ فَزْعَةً، طارَ عَلَیْهِ یَبْتَغِی الْقَتلَ أَو الْمَوْتَ مظَانَّهٍ، أَوْ رَجُلٌ فی غُنَیمَةٍ فی رَأْسِ شَعَفَةٍ مِن هَذِهِ الشَّعَف، أَوْ بَطنِ وادٍ مِن هَذِهِ الأَودیَةِ، یُقِیم الصَّلاةَ ویُؤتی الزَّکاةَ ویَعْبُدُ رَبَّهُ حتَّى یَأْتِیَهُ الیَقِینُ لیَسَ مِنَ النَّاسِ إِلاَّ فی خَیْرٍ». [روایت مسلم]([5])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «یکی از بهترین نمونه‌های زندگی مردم، زندگی مردی‌ست که لگام اسبش را در راه الله گرفته، بر پشت آن جولان می‌کند و هر بار صدای حضور دشمن یا بانگِ جنگ را می‌شنود، بی‌پروا به امید کشتن دشمن یا به امید شهادت در راه الله، به سوی مناطقی می‌شتابد که چنین موقعیتی دارند. یا - نمونه‌ی دیگر- زندگیِ مردی‌ست که در میان تعدادی گوسفند در ارتفاع یکی از این کوه‌ها یا در عمق یکی از این دره‌ها به‌سر می‌برد، نمازش را برپا می‌کند، زکات می‌دهد و پروردگارش را عبادت می‌نماید تا آن‌که مرگش فرا رسد و جز در کارهای نیک و پسندیده، - مردم را ترک می‌کند و- در میان مردم نیست».

شرح

در این باب حدیثی بدین مضمون ذکر شده است که ابوهریرهt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «الله، هیچ پیامبری مبعوث نکرد مگر این‌که چوپانی کرده بود». یعنی هر پیامبری پیش از آن‌که به نبوت مبعوث شود، چوپان بوده است. اصحابy پرسیدند: ای رسول‌خدا! آیا شما هم چوپانی کرده‌اید؟ فرمود: «بله، من نیز گوسفندان اهالی مکه را در برابر چند قیراط - مُزدی ناچیز- می‌چراندم». علما گفته‌اند: حکمتش این بود تا پیامبران، پیش از بعثتشان افرادی مسؤولیت‌پذیر پرورش یابند و بیاموزند که چگونه مسؤولیتی را که به عهده می‌گیرند، به‌خوبی ادا نمایند و با نگهداری از گوسفندان، ویژگی‌هایی چون صبر، آرامش، عطوفت و مهربانی در آنان تقویت شود. زیرا چوپان، گاه گوسفندان را به چراگاهی سرسبز و پرگیاه می‌برد و گاه گوسفندان به جایی می‌روند که خشک و بی‌گیاه است و گاه چوپان، گوسفندان را در جایی نگه می‌دارد. منظورم، اینست که پیامبر نیز امتش را به سوی علم، هدایت و بصیرت سوق می‌دهد؛ مانند چوپان که به نگهداری و مراقبت از گوسفندها می‌پردازد و آن‌ها را به مناطق و چراگاه‌های پرگیاه می‌برد؛ یعنی به جاهایی که هم به غذای کافی می‌رسند و هم به آب خوب و سالم. از آن‌جا که گوسفندان، حیوانات ضعیفی هستند و به نگهداری نیاز دارند، معمولاً چوپان‌ها و کسانی که از گوسفندان نگهداری می‌کنند، آدم‌های مهربان، آرام و رقیق‌القلبی هستند. از این‌رو الله متعال چوپانی یا نگهداری از گوسفندان را برای پیامبرانش انتخاب کرد، نه نگهداری از شترها را؛ زیرا ساربان‌ها و پرورش‌دهندگان شتر، معمولاً سرسخت و سنگدل‌اند؛ مانندِ ویژگی‌هایی که شترها دارند. لذا پیامبران، ابتدا چوپان بودند تا ویژگی‌های خوبی که یک چوپان دارد، در آن‌ها تقویت شود و بیش‌تر و بهتر به انسان‌ها، رسیدگی نمایند.

رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  در برابر مزدی اندک برای اهل مکه چوپانی کرد؛ موسی علیه السلام  نیز برای پرداختِ مهریه‌ی همسرش، یعنی دختر شعیب علیه السلام ، چوپانی نمود و گوسفندان شعیب را چراند. الله متعال می‌فرماید:

﴿قَالَ إِنِّیٓ أُرِیدُ أَنۡ أُنکِحَکَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَیَّ هَٰتَیۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِی ثَمَٰنِیَ حِجَجٖۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِکَۖ وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَیۡکَۚ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٢٧               [القصص: ٢٧]     

(شعیب به موسی) گفت: من می‌خواهم یکی از این دو دخترم را به ازدواج تو در آورم؛ به شرط آن‌که هشت سال در استخدام من باشی و اگر این مدت را به ده سال برسانی، با خود توست.

دومین حدیثی که در این بخش ذکر شده، نشان می‌دهد که گاه عزلت و گوشه‌نشینی بهتر است؛ «و بهترین نمونه، مسلمانی‌ست که لگام اسبش را در راه الله گرفته، بر پشت آن جولان می‌کند و هر بار صدای حضور دشمن یا بانگِ جنگ را می‌شنود، بی‌پروا به امید کشتن دشمن یا به امید شهادت در راه الله، به سوی مناطقی می‌شتابد که چنین موقعیتی دارند. هم‌چنین مسلمانی‌ست که در ارتفاع یکی از کوه‌ها یا در عمق یکی از دره‌ها به‌سر می‌برد، و الله عزوجل  را عبادت می‌کند و جز در کارهای نیک و پسندیده، مردم را ترک می‌نماید و در میان آن‌ها نیست».

پیش‌تر این نکته را بیان کردیم که این دسته از متون دینی که نشان‌گر عزلت و گوشه‌نشینی‌ست، حمل بر این می‌شود که حضور در اجتماع و جمع مردم، زیان‌بار باشد و به دین و ایمان انسان، ضرر برساند؛ اما اگر به دین و ایمان شخص ضرری نرسد، مؤمنی که با مردم و در میان آن‌هاست و در برابر اذیت و آزارشان شکیبایی می‌ورزد، از مؤمنی که از آن‌ها دوری می‌کند و عنان صبر از دست می‌دهد، بهتر است.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 2965.

([2]) صحیح بخاری، ش: 2786؛ و صحیح مسلم، ش: 1888.

([3]) صحیح بخاری، ش: 19.

([4]) صحیح بخاری، ش: 2262.

([5]) صحیح مسلم، ش: 1889.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد