ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1705- وعن أَبی هریرةt أنَّه سَمِعَ رسُولَ اللهِr یَقُولُ: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یَنْشُدُ ضَالَّةً فی المَسْجِدِ فَلْیَقُلْ: لا رَدَّها اللهُ عَلَیْکَ، فإنَّ المَسَاجِدَ لَمْ تُبْنَ لِهذَا». [روایت مسلم]([1])
ترجمه: از ابوهریرهt روایت است که از رسولاللهr شنید که میفرمود: «هرکه از کسی شنید که در مسجد، گمشدهای را اعلام میکند، بگوید: الله آن را به تو برنگرداند؛ زیرا مساجد برای این ساخته نشدهاند».
1706- وعنه أنَّ رسولَ اللهِr قَالَ: «إِذَا رَأیْتُمْ مَنْ یَبِیعُ أَوْ یَبْتَاعُ فی المَسْجِدِ، فَقُولُوا: لا أرْبَحَ اللهُ تِجَارَتَکَ، وَإِذَا رَأَیْتُمْ مَنْ یَنْشُدُ ضَالَّةً فَقُولُوا: لا رَدَّهَا الله عَلَیْکَ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن میباشد.]([2])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرگاه دیدید که کسی در مسجد چیزی میفروشد یا میخَرَد، بگویید: الله در تجارت تو سود ندهد؛ و هرگاه دیدید که کسی در مسجد گمشدهای را اعلام میکند، بگویید: الله آن را به تو برنگرداند».
1707- وعن بُریَدَةَt أنَّ رَجُلاً نَشَدَ فی المَسْجِدِ فَقَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى الجَمَلِ الأَحْمَرِ؟ فَقَالَ رسولُ اللهِr: «لا وَجَدْتَ؛ إنَّمَا بُنِیَتِ المََسَاجِدُ لِمَا بُنِیَتْ لَهُ». [روایت مسلم]([3])
ترجمه: بریدهt میگوید: مردی در مسجد اعلام کرد که آیا کسی شترِ سرخِ مرا ندیده است؟ رسولاللهr فرمود: «آن را نیابی؛ همانا مساجد فقط برای همان هدفی بنا شده که برای آن ساخته شدهاند».
1708- وعن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدِّهِt أنَّ رسولَ اللهِr نَهَى عَن الشِّراءِ والبَیْعِ فِی المَسْجِدِ، وَأنْ تُنْشَدَ فِیهِ ضَالَّةٌ؛ أَوْ یُنْشَدَ فِیهِ شِعْرٌ. [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.]([4])
ترجمه: از عمرو بن شعیب از پدرش از پدربزرگش روایت است که رسولاللهr از خرید و فروش در مسجد و از اعلام گمشده در آن، و نیز از اینکه در مسجد شعر بخوانند، نهی فرمود.
1709- وعن السِّائبِ بن یزیدَ الصَّحابِیِّt قَالَ: کُنْتُ فی المَسْجِدِ فَحَصَبَنِی رَجُلٌ، فَنَظَرْتُ فَإذَا عُمَرُ بْنُ الخَطَّابِt فَقَالَ : اذْهَبْ فَأتِنِی بِهذَینِ، فَجِئْتُهُ بِهِمَا، فَقَالَ: مِنْ أیْنَ أَنْتُمَا؟ فَقَالا: مِنْ أهْلِ الطَّائِفِ، فَقَالَ : لَوْ کُنْتُمَا مِنْ أهْلِ البَلَدِ، لأَوْجَعْتُکُمَا، تَرْفَعَانِ أصْوَاتَکُمَا فی مَسْجِدِ رَسُولِ اللهr! [روایت بخاری]([5])
ترجمه: سائب بن یزید صحابیt میگوید: در مسجد بودم که کسی سنگریزهای به سوی من انداخت؛ و چون نگاه کردم، دیدم که عمر بن خطابt میباشد. فرمود: برو و آن دو نفر را نزدم بیاور. آن دو را نزد عمرt آوردم. از آنها پرسید: شما اهل کجا هستید؟ گفتند: اهل طائفیم. فرمود: اگر از اهالی اینجا بودید، شما را تنبیه میکردم؛ صدایتان را در مسجد پیامبرr بلند میکنید!
شرح
مولف/ بابی دربارهی کراهت صدابلندی در مسجد و اعلامِ گمشده در آن و نیز کراهت خرید و فروش در آن گشوده است.
الله متعال، مساجد را در کنار نام خود ذکر فرموده است؛ چنانکه میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ أَن یُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَآ﴾
[البقرة: ١١٤]
و کیست ستمکارتر از کسی است که از بردن نامِ الله (و عبادتش) در مساجدِ الله جلوگیری میکند و در خراب کردن آنها میکوشد؟
پیامبر اکرمr نیز واژهی مسجد را در کنارِ نام اللهU ذکر کرده است و این، بیانگر اهمیت و شرافت مساجد میباشد؛ چنانکه فرموده است: «لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ الله مَسَاجِدَ اللهِ»؛([6]) یعنی: «کنیزان الله (زنان) را از رفتن به مساجدِ الله منع نکنید». الله متعال میفرماید:
﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ ٣٦ رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ﴾ [النور : ٣٦، ٣٧]
(این چراغ و نورش) در خانههایی(ست) که الله اجازه داده ارج داده شوند و نامش در آنها، بامداد و شامگاه یاد گردد. مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد الله باز نمیدارد.
بنابراین مساجد، شرافت و احترام ویژهای دارند؛ از اینرو برای جُنُب روا نیست که بدون وضو در مسجد بماند؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «لا تَدْخُلُ الْمَلائِکَةُ بَیْتًا فِیهِ جُنُبٌ»؛([7]) یعنی: «فرشتگان به خانهای که در آن شخصِ جُنُبی باشد، وارد نمیشوند». مسجد نیز از این مستثنا نیست؛ یعنی اگر جُنُبی در مسجد باشد، فرشتگان وارد مسجد نمیشوند یا اگر وارد شوند، اذیت میگردند؛ از اینرو فردِ جُنُب نباید در مسجد بماند یا وارد مسجد شود؛ مگر آنکه وضو بگیرد؛ زیرا صحابه# در مسجد میخوابیدند و چهبسا فردی از آنان جُنُب میشد و از مسجد بیرون میرفت و سپس وضو میگرفت و به مسجد باز میگشت؛ و پیامبر r نیز این عمل را تأیید فرمود.
یکی از آداب مسجد، این است که انسان هنگام ورود به مسجد، پیش از نشستن دو رکعت نماز بخواند؛ هر وقت که باشد؛ حتی هنگام طلوع یا غروب خورشید؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «إِذَا دَخَلَ أحَدُکُمُ المَسْجِدَ، فَلا یَجْلِسْ حَتَّى یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ»؛([8]) یعنی: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، پیش از نشستن دو رکعت نماز بخواند». همچنین پیامبرr روز جمعه سخنرانی میکرد که شخصی، وارد مسجد شد و نشست. رسولاللهr از او پرسید: «آیا نماز خواندهای؟» پاسخ داد: خیر. پیامبرr فرمود: «قُم فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَتَجَوَّزْ فِیهِمَا»؛([9]) یعنی: «برخیز و دو رکعت، نمازِ کوتاه بخوان». برخی از علما با استناد به این حدیث، تحیۀالمسجد را واجب دانستهاند؛ زیرا با اینکه گوش کردن به خطبهی جمعه واجب است، پیامبرr به آن مرد دستور داد که دو رکعت تحیۀالمسجد بخوانَد. لذا کسی که وارد مسجد میشود و بدون خواندن مینشیند، از پیامبرr نافرمانی کرده است؛ چراکه پیامبرr فرمود: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، پیش از نشستن دو رکعت نماز بخواند».
یکی از احکام مسجد، این است که خرید و فروش در آن، جایز نیست؛ چه معاملهی کوچکی باشد و چه معاملهی بزرگی. و چون معاملهی باطلیست، کالای مورد معامله به خریدار تحویل نمیگردد و مبلغ معامله نیز به فروشنده داده نمیشود؛ بلکه بر خریدار و فروشنده واجب است که معامله را به هم بزنند؛ بدینسان که فروشنده، پول خریدار را پس دهد و خریدار، کالای فروشنده را برگرداند. مبادلهی پول در مسجد در صورتیکه بهقصدِ معامله یا خرید و فروش نباشد، ایرادی ندارد؛ مثلاً فقیری از شما درخواست کمک میکند و شما یک اسکناس پنج هزار تومانی دارید؛ ایرادی ندارد که این اسکناس را به او بدهید و چهار هزار تومان پس بگیرید.
آری؛ خرید و فروش در مسجد، حرام است و اگر کسی را دیدید که در مسجد داد و ستد میکند، به فرمودهی پیامبرr به او بگویید: «الله در تجارت تو سودی ندهد»؛ یعنی برایش دعای ضرر و زیان کنید؛ رسولاللهr در ادامه فرمود: «زیرا مساجد برای این ساخته نشدهاند». احتمال میرود که این فرمودهی پیامبرr از آن جهت باشد که انسان، این جمله را نیز به کسی که در مسجد خرید و فروش میکند، بگوید؛ و نیز احتمال میرود که پیامبرr این عبارت را از آن جهت فرموده است که علت حُکم را بیان نماید؛ در این صورت نیازی به گفتنِ این عبارت به آن شخص نیست؛ مگر آنکه گفتن این عبارت به او، باعث شود که با طیب خاطر، سخن شما را بپذیرد و از این بابت که برای تجارتش دعای بیبرکتی و زیان کردهاید، ناراحت نشود؛ بلکه میتوانید به او یادآوری کنید که مساجد برای نماز، کسب علم، تلاوت قرآن و ذکر الله متعال ساخته شدهاند. بدین ترتیب برایش روشن میشود که بددعایی شما برای تجارتش از روی خیرخواهی بوده است. حتی میتوانید برایش توضیح دهید که بهپیروی از فرمان پیامبرr چنین دعایی کردهاید؛ آری؛ به فرمان کسی که الله متعال به فرمانبرداریاش دستور داده و اطاعت از او را بهسان اطاعت از خویش قرار داده است:
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ﴾ [التغابن : ١٢]
و از الله اطاعت کنید و فرمانبردار پیامبر باشید.
همچنین اعلام گمشده در مسجد، روا نیست؛ لذا اگر کسی کیف پولش را گم کرد و حتی گمان غالبش این بود که آن را دزدیدهاند، باز هم جایز نیست که در مسجد اعلام کند که کیف پولم را گم کردهام؛ بلکه میتواند بیرون مسجد بایستد و از نمازگزاران بپرسد که آیا کیفش را ندیدهاند؟
پیامبرr فرموده است: و هرگاه دیدید که کسی در مسجد گمشدهای را اعلام میکند، بگویید: الله آن را به تو برنگرداند». باری مردی در مسجد اعلام کرد که آیا کسی شترِ سرخِ مرا ندیده است؟ رسولاللهr فرمود: «آن را نیابی»؛ زیرا مساجد برای این ساخته نشدهاند. گفتنیست: اگر کسی در مسجد چیزی مانند دستهکلید پیدا کرد، بنا بر دیدگاه برخی از علما ایرادی ندارد که در مسجد اعلام کند که دستهکلیدی پیدا کرده است؛ زیرا این، احسان و نیکیست؛ اما برخی از علما این را هم مکروه دانستهاند؛ لذا اگر امکان یافتن صاحبش در بیرون از مسجد وجود داشت، بهتر است که از اعلام یافتهاش در درون مسجد خودداری کند. در هر حال، بر ما واجب است که احترام مساجد را نگه داریم؛ باری امیرالمومنین، عمر بن خطابt در مسجدالنبیr بود و دید که دو نفر صدایشان را بلند کردهاند؛ آن دو را به حضور خواست و از آنان پرسید: اهل کجا هستید؟ گفتند: اهل طائفیم. فرمود: اگر از اهالی اینجا بودید، شما را تنبیه میکردم؛ صدایتان را در مسجد پیامبرr بلند میکنید!
همچنین از خواندن شعر و سرود در مساجد، نهی شده است؛ البته اشعار بیهودهای که هیچ خیری در آنها نیست؛ یعنی خواندن اشعار پرمحتوا که حاوی نکات شرعی و آموزندهایست، ایرادی ندارد؛ زیرا حسان بن ثابتt در مسجد پیامبرr شعر میخواند و پیامبرr نیز گوش میداد. باری عمر بن خطابt حسانt را از خواندن شعر در مسجد منع کرد. حسانt گفت: من در مسجد، در حضور کسی که از شما بهتر بود- یعنی در حضور پیامبرr- شعر میخواندم. لذا اگر شعری با مضمامین دینی و آموزشی باشد، مثلاً به اطاعت و فرمانبرداری از الله و رسولش فرا بخواند یا به جهاد در راه اللهU تشویق کند، خواندن آن در مسجد اشکالی ندارد.
نکته: اگر کسی در مسجد خوابیده بود و محتلم شد، برای ماندن در مسجد کافیست که وضو بگیرد؛ اما برای نماز، باید غُسل کند.
***
([1]) صحیح مسلم، ش: 568.
([2]) صحیح الجامع، ش: 573؛ إرواء الغلیل، ش: 1295؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/، ش: 1066.
([3]) صحیح مسلم، ش: 569.
([4]) صحیح الجامع، ش: 6885؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 991.
([5]) صحیح بخاری، ش: 470.
([6]) صحیح بخاری، ش: 900؛ و صحیح مسلم، ش: 422 بهنقل از ابنعمر$.
([7]) ضعیف است؛ روایت : احمد در مسندش (1/83) بهنقل از علیt؛ آلبانی/ این حدیث را در ضعیف الجامع، ش: 6203 ضعیف دانسته است.
([8]) ر.ک: حدیث شمارهی 1151. [مترجم]
([9]) صحیح مسلم، ش: 1449 بهنقل از سُلَیک غَطَفانیt