اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

شیوه‌ی حفظ قرآن

شیوه‌ی حفظ قرآن

از برازنده‌ترین و کاملترین درجات برای مسلمان این است که او حافظ کتاب خداوندی باشد، به این مفهوم که آیات توأم با ترتیب و صحتش در عقل و قلب‌شان محفوظ باشد. همانطوری که پیامبر اسلام قرآن را به وسیله‌ی جبرییل ÷ از جانب خداوند عزوجل به مسلمانان آورد.

و طوری حفظ نماید که هر وقت بخواهد از حافظه‌اش بازگردان نماید، غیر از این که احتیاج به دیدن مصحف شود و همین طور حفظ در سینه‌ها بود که به ما قرآن سلیم از ضیاع و تحریف در مرور قرن‌ها رسید.

یقیناً عصرهایی بر مسلمان‌ها گذشت که تدوین در آن وقت متعذر(دشوار) بود و نیز در اماکن زیستند که حمل مصاحف در آنجا دشوار بود، همانطوری که امروز در برخی کشورهای کمونیستی (سوسیالیستی) دیده می‌شود که مسلمانان نمی‌توانند با خود قرآن را حمل و یا تدریس نمایند.

روی این اساس آنچه که باید در این مقطع بر آن اعتماد داشت حفظ قرآن در سینه‌های مسلمین است، چنانچه در عهد حضرت ابوبکر و عثمان ب کار بدین منوال بود.

از اینجاست که در هر نماز به نمازگذار واجب شده است که به قرائت سوره و یا آیه از حفظ پس از قرائت سوره‌ی فاتحه در دو رکعت اول بپردازد و نیز بسیاری از ادعیه جدید از آیات قرآنی است.

همین طور احکام شرعی، پندها و مواعظ سودمندی را در قرآن مشاهده می‌نمایید که در آیات معینی تمثیل شده است و این استشهاد عالی است بر کمال عقل متکلم به آیات قرآنی و برتری موقف ادبی آن که به آیات تکلم نماید.

روی این اساس است که حتی غیر مسلمان‌ها آیات قرآنی را نقل می‌کنند و حفظ می‌نمایند و در سخن‌ها و نوشته‌های‌شان می‌آورند، چون درخشش و جلال خاصی را در آن می‌آفریند.

پس ای برادر مسلمان! آنچه که بر تو لازم و واجب است این است که مرتب به حفظ بخشی از قرآن کریم از صمیم قلب هر روز و یا هر هفته بپردازی تا آنگاه که إن شاء الله مقدار کافی را از کلام خداوند أ حفظ بداری.

در حدیث شریف آمده است که پیغمبر خدا ج تصمیم گرفت که در یکی از جنگ‌ها (غزوات) فرمانده تعیین کند از هریک یارانش سوال از مقدار حفظ (قرآن) شان نمود به این گفته که:

چه اندازه از قرآن را حفظ دارید؟ هریک از آن‌ها آن اندازه که حفظ داشتند می‌گفتند که فلان آیه و فلان سوره را من حفظ دارم تا که یکی گفت: همراهم سوره‌ی بقره است!

آن حضرت فرمود: برو تو امیرشان باش([1]).

انگیزه و حکمت اقدام پیامبر خدا در تعیین آن شخص که گفت من سوره‌ی بقره را حفظ دارم، این است که این سوره‌ی دراز همه‌ی آنچه را در بر دارد که برای فرماندار از شئون جنگ، سیاست، قیادت، عدل و رحمت و نیز شئون دنیا و آخرت ضروری است.



[1]- در سند این حدیث اختلاف است.

فضل و برتری قرآن

فضل و برتری قرآن

قرآن کلام خداوندی است که پروردگار ﻷ بر پیامبرش حضرت محمد ÷ وحی فرموده است، معجزه‌ی خالد و جاویدان در صدق دعوت آن حضرت ج و برهان قوی در اقناع مردم...

این کلام خداوندی در مرور زمان و ایام، دستور جاویدانی بوده است که برای تنظیم شئون زندگی در همه‌ی اعصار و در همه‌ی جاها صالح است.

شگفتی‌های آن پایان نپذیرفته و از کثرت دست گشتن از هم نپاشیده است و در قرآن کریم آیات بسیاری است که پروردگار عزوجل ما را به تدبر در مفاهیم آن تحریض(تشویق) و ترغیب نموده است.

الآیات:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ یَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ٢٩ [فاطر: 29].

«بی‌گمان کسانی که کلام خدا را تلاوت می‌کنند و نماز را بر پا می‌دارند، و از آنچه روزی‌شان داده‌ایم؛ پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، به تجارتی (پر سود) که هرگز زیان (و کساد) ندارد؛ امید دارند».

و در جایی دیگر می‌فرماید:

﴿وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٩١ وَأَنۡ أَتۡلُوَاْ ٱلۡقُرۡءَانَۖ [النمل: 91-92].

«امر کرده شدم از جمله مسلمان‌ها باشم و این که بخوانم قرآن را».

و در جایی دیگر می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ لَمۡ یَخِرُّواْ عَلَیۡهَا صُمّٗا وَعُمۡیَانٗا٧٣ [الفرقان: 73].

«و کسانی‌که چون به آیات پروردگارشان پند داده شدند، کر و کور بر روی آن نمی‌افتند».

﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ [العنکبوت: 45].

«بخوان (ای محمد ج) آنچه وحی فرستاده شد به سوی تو از کتاب و برپادار نماز را».

و خداوند أ فرمود:

﴿إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُ ٱلرَّحۡمَٰنِ خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَبُکِیّٗا۩٥٨ [مریم: 58].

«چون آیات (خداوند) رحمان بر آنها تلاوت می‌شد، سجده کنان و گریان (به خاک) می‌افتادند».

و خداوند عزوجل فرمود:

﴿ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَتۡلُونَهُۥ حَقَّ تِلَاوَتِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٢١ [البقرة: 121].

«کسانی که کتاب به آن‌ها داده‌ایم، آن را چنان که شایسته‌ی آن است می‌خوانند، آن‌ها به آن (هدایت) ایمان می‌آورند، و کسانی که به او کافر شوند پس بی‌گمان ایشان زیانکارانند».

و خداوند تعالی فرمود:

﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا [الفرقان: 30].

«و گفت (پیغمبر ج) ای پروردگار من! هرآینه قومم این قرآن را متروک ساختند».

برخی از احادیث شریفه

«قومی در خانه‌ای از خانه‌های خدا (مسجد) جمع نمی‌شوند که کتاب خدا را تلاوت نمایند و در میان خویش تدریس کنند، مگر این که بر آن‌ها آرامش و سکینه نازل می‌شود و رحمت خداوندی آن‌ها را می‌پوشاند و ملائکه بر آن‌ها درود می‌گویند و خداوند آن‌ها را در زمره‌ی مقربین خود می‌خواند»([1]).

و رسول خدا ج فرمود:

«آنکه در قرآن مهارت دارد (تفسیر آن را می‌داند) در ردیف نیکوکاران و مقربین خداوندی حشر می‌شود و آن که قرآن را می‌خواند و در آن تجسس و تکاپو به خرج می‌دهد در حالی که بر آن مشکل است برای او دو پاداش است»([2]).

و رسول خدا ج فرمود:

«آن که حرفی را از کتاب خدا بخواند برای او در این عمل حسنه است و حسنه به ده برابر است، نمی‌گویم (الم) یک حرف است، بلکه الف حرف است، لام حرف است و میم حرف است»([3]).

و رسول خدا ج فرمود:

«برای صاحب قرآن گفته می‌شود، بخوان و صعود نما و به ترتیل بخوان چنانکه در دنیا به ترتیل می‌خواندی، زیرا که مرتبه‌ی تو در آخر آیه‌ای است که می‌خوانی»([4]).

و رسول خدا ج فرمود:

«خداوند با این کتاب (قرآن) اقوامی را بلند می‌سازد و دیگری را پایین می‌آورد»([5]).

رسول خدا ج فرمود:

«قرآن را بخوانید زیرا که قرآن برای اصحابش در روز قیامت شفیع می‌شود»([6]).

از خداوند می‌خواهیم ما را از اهل قرآن و از آنان که به حق هدایت شدند و به حق عدالت می‌نمایند بگرداند.



[1]- صحیح مسلم، حدیث از ابی هریره روایت کرده است.

[2]- حدیث متفق علیه که حضرت عایشه راوی آن است.

[3]- حدیث صحیح است که ترمذی از حدیث ابن مسعود روایت کرده و گفته است: حدیث حسن صحیح.

[4]- احمد و ابوداود و ترمذی از حدیث عبدالله بن عمرو روایت کرده و اسناد حدیث حسن است.

[5]- صحیح مسلم، حدیث از حضرت عمر س آورده است.

[6]- صحیح مسلم از حدیث ابی امامه الباهلی س روایت نموده است.

آموختن و آموزاندن قرآن

آموختن و آموزاندن قرآن

فراگرفتن و تعلیم قرآن در این حیات از برترین و عالیترین اعمال است، چون تعلیم قرآن است که خردهای خلق را مباشرتاً با نور خداوندی منور می‌گرداند...

و از همین‌جا است که پیامبر خدا ج می‌فرماید:

«خَیْرُکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ القُرْآنَ وَعَلَّمَهُ».

«بهترین شما کسانی اند که قرآن یاد گرفته‌اند و به دیگران نیز یاد می‌دهند».

البته شایسته‌تر این است که تعلیم قرآن افتخاری و مجانی خاص برای رضای خداوندی باشد و در مقابل آن مزدی گرفته نشود.

و همین طور زیبنده است اعمالی دیگر که منوط به عبادات است چون تعلیم دین، اذان، امامت، وعظ، امر به معروف و نهی از منکر، تجهیز مرده، حمل و دفن مرده رایگان و افتخاری باشد.

اما برخی علماء نیز گفتند، برای شخص که جز این وظیفه، دیگر مصروفیتی ندارد مجاز است از بودجه‌ی دولت به اندازه‌ای که در پیشبرد زندگی آن کافی باشد بگیرد، البته به شرط این که از مردم چیزی نگیرد و آیات کلام خداوندی را با ثمن نفروشد.

آنچه که مایه تأسف می‌نمایاند این است که بیشتر دولت‌های اسلامی در رعایت این شئون کوتاهی کرده‌اند، مردمی که به این اعمال قیام نموده‌اند در ضروریات زندگی محتاج شدند، فقر و پریشانی عاید حال‌شان گردید و موقف‌شان در نظر بسیاری  از مردم پایین آمد.

اما علی‌رغم بی‌تفاوتی آن‌ها بر ما واجب است که حق اهل قرآن و آنانی را که به این کار قیام می‌نمایند بشناسیم و آن‌ها را یاری و مساعدت کنیم.

چون با این اقدام می‌شود عزت‌شان به خاطر کرامت دین بلند و مکرم گردد.

باری: مسلّم است که تعلیم قرآن و علوم شرعیه همانا عالی‌ترین عمل در این حیات است و آنچه در نزد خداوند است خیر و پایدار می‌باشد.

در ترتیب تلاوت قرآن این که از سوره‌ی بقره تا سوره‌ی ناس بر ترتیب مصحف خوانده شود افضل است، اما در تعلیم اگر از آخر مصحف به طرف اول آن شروع شود علماء و دانشمندان اسلام نیکو دانسته‌اند.

حکم ثبت آیات قرآن مجید

حکم ثبت آیات قرآن مجید

ثبت قرآن کریم بر کاست و نوارهایی که جدیداً رواج یافته است مجاز می‌باشد، به شرط این که با سخن مردم و اغانی خلط نگردد و هم به شرط این که توأم با آن دیگر چیزها پخش نشود و در میان آن نیز دیگر صداها ثبت نگردد و این به خاطر کرامت و بزرگی کلام خداوندی است و نباید چون دیگر صداها به لهو کشانده شود.

خداوند تعالی می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَشۡتَرِی لَهۡوَ ٱلۡحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ٦ [لقمان: 6].

«و از مردم کسی هست که سخنان بیهوده را می‌خرد؛ تا به نادانی (مردم را) از راه خدا گمراه سازد، و آن (آیات) را به ریخشند می‌گیرد، اینان برای‌شان عذاب خوار کننده است».

چنانچه امروز نوارهای زیادی هست که از برخی قاریان قرآن به شکل جدید ثبت شده است و ثبت تمام قرآن در نوارهای مخصوص نیز یافت می‌شود.

البته نخستین ثبت کامل که از قرائت قرآن به ترتیل ارائه شد از مؤلف این کتاب بود، از جانبِ من در وقتی بود که هیچ دولتی در این باره اصلاً نیندیشیده بود و در آن وقت مدیر معارف قطر بودم که نسخه‌ای از آن را در سال 1376 هـ به کتابخانه‌ی ازهر شریف و نسخه‌ای را نیز به کتابخانه معارف قطر (که در 15 حلقه بود) اهداء کردم.

بجاست یادآوری نمایم که برخی از دولت‌های استعماری با همکاری یهود، به طبع «قرآن مختصر» اقدام کرده‌اند که هدف‌شان از این عمل تحریف اسلام و حذف آیاتی است که در آن ذکر جهاد و ذم یهود آمده است.

کشور امارات متحده عربی در مسابقه‌ای که میان قراء قرآن (البته بر اسلوب ترتیل) برگزار نمود، محمود خلیل الحصری در آن مسابقه موفق شد و اولین مجموعه از نوارهای قرآن به سبک ترتیل سال 1389 هـ (تعداد آن 44 نوار بود) صادر شد که به همه‌ی گوشه‌های جهان ارسال گردید، البته برخی اهدایی و عده‌ای هم در بدل با قیمت بود.

با این اقدام بود که این توطئه و نقشه‌ی خبیث خنثی شد و خداوند کتابش را از تحریف حفظ فرمود.

حقا که تلاوت مرتله در نفس خشوع را برمی‌انگیزاند و اثرات اخلاص از آن نمودار است، گذشته از این که قرائت آن از اشتباهات عاری بوده است و ریا را با خود ندارد.

جمع‌آوری و تدوین قرآن

جمع‌آوری و تدوین قرآن

پیامبر خدا آنگاه که به رسالت مبعوث شد، خود امّی بود و خواندن و نوشتن نمی‌دانست.

آن حضرت برای نوشتن وحی در آن وقت نویسندگانی را تعیین فرمودند که هرگاه وحی نازل می‌شد، به دستور آن حضرت ج به نوشتن آیات قرآنی می‌پرداختند.

از جمله‌ی کاتبان وحی حضرت علی بن ابی طالب، عثمان بن عفان، معاویه بن ابی سفیان و زید بن ثابت را می‌توان نام برد.

پیامبر خدا نویسندگان وحی را به نوشتن قرآن امر فرمودند تا آنگاه که همه‌ی قرآن نوشته شد و جبرییل ÷ همراه پیامبر ج چندین مرتبه قرآن را بازگردان نمود.

البته به علت عدم وافربودن کاغذ در آن وقت قرآن را بر «استخوان‌ها» و پهلوهای شترها و قطعه‌های جلدها (پوست‌ها) و پوسته‌های درخت خرما و امثال آن می‌نوشتند.

و مسلمان‌ها سوره‌های قرآنی را در چنین چیزهای جدا جدا و کبیر الحجم می‌نگاشتند مثلاً سوره‌ای بقره که مرقوم شده بود جز این که در اتاق بزرگی نگهداری شود، چاره‌ای نبود.

و فراموش نشود که با آن هم بیشترین اعتماد بر حفظ صحابه بود که آیات قرآنی را در سینه‌های شان حفظ کرده بودند.

چون جنگ‌های رده و مسیلمه‌ی کذاب به وقوع پیوست، شمار زیادی از حفاظ قرآن کریم که در آن نبردها شرکت داشتند و فی سبیل الله جهاد می‌نمودند به شهادت رسیدند.

زمان خلافت حضرت ابوبکر س فرا رسیده بود، حضرت عمر بن خطاب س چون این وضع را دید و مشاهده کرد که تعداد زیادی از حفاظ قرآن به شهادت رسیده‌اند، این موضوع را با حضرت ابوبکر صدیق خلیفه‌ی مسلمین در میان گذاشت و چنین گفت:

که وی اشخاصی را به جمع قرآن مکلف سازد تا آنگاه که حضرت ابوبکر صدیق س زید بن ثابت و جماعت دیگر را با وی به این مأموریت ثقیل مکلف فرمود...

آن‌ها در این وقت به این کار عظیم اقدام نمودند و قرآن کریم را در صحیفه‌ای جمع‌آوری کردند و اصحاب کبار به تطبیق آنچه که در سطور و صدور «سینه‌های» حفاظ است پرداختند و به دقت و امانت که در جمع آن شده بود، اجماع کردند که تاریخ مثیلی را به چنین اجماعی نمی‌شناسد.

چون خلافت حضرت عثمان س فرا رسید در آن وقت مردم در لهجات و قرائت آن اختلاف نظر پیدا کردند.

ناگفته نماند که رسول خدا ج برای مسلمین در این که با لهجات مختلف قرائت نمایند اجازه دادند به خاطر تسهیل بر مسلمین و این البته در ابتداء نزول قرآن بود. همانطوری که جبرییل ÷ به آن حضرت ج تعلیم داده بود اهل بصره از قرائت ابی موسی اشعری پیروی می‌کردند، اهل کوفه از قرائت عبدالله بن مسعود، اهل دمشق از قرائت ابی بن کعب و همینطور اهل حمص قرائت مقداد بن اسود را موافق برای خود پذیرفته بودند.

حضرت عثمان س در زمان خلافت خویش حذیفه بن یمان را به توحید این قرائت‌ها در میان مسلمان‌ها به خاطر جلوگیری از اختلاف‌ها که از سبب این ایجاد می‌شد موظف فرمود تا اختلاف مسلمان‌ها چون یهود و نصاری بروز نکند...

در آن وقت مصاحفی را که حضرت ابوبکر س بنابر مشورۀ حضرت عمر س به جمع آن دستور داده بودند و نزد حضرت حفصه بود طلب کردند و تدوین آن را با مقارنت به مصاحفی که در پایتخت دولت اسلامی بود اعاده نمودند و قرائت مصاحف را به زبان قریش توحید ساختند؛ چون زبان قریش همان زبانی بود که قرآن به آن نازل گردید.

بعد از نوشتن چندین مصحف به سوختاندن دیگر مصاحف امر نمودند و از نسخه‌ی جدید نسخه‌هایی برای بلاد توزیع و انتشار دادند.

این همان نسخه‌ای است که به نام مصحف عثمان([1]) و یا مصحف امام مسمی گردیده است.

در عهد عبدالملک بن مروان، حجاج بن یوسف دستور داد که بر حروف مصحف نقطه‌ها و شکل‌هایی بگذارند و بدین ترتیب تلاش‌های مسلمین بعد از آن تداوم یافت تا آنجا که اجزاء، ربع‌ها و سجده‌ها در مصاحف مشخص و منظم گردید و مصحف در شکلی درآمد که هم اکنون در دست است و بی‌گمان محققین و دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان در جهان در این که قرآن همانا اصح کتب در جهان است و در آن تبدیل و تحریفی عاید نشده باشد، اجماع نمودند. چقدر زیبا است فرموده‌ی خداوند:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩ [الحجر: 9].



[1]- لازم است که در این که می‌گوییم «مصحف عثمان» و یا «به خط حافظ عثمان» فرقی و تفکیک قایل شویم. چون اولی منسوب به خلیفه حضرت عثمان بن عفان است و شخص دومی خطاط ترکی است.

      و همینطور لازم است که میان «ابوحفص» که عمر بن خطاب است و قرائت «حفص» که یکی از علماء قرائت است و از زمره‌ی تابعین بوده است و در سال 246 وفات یافته است فرق قائل شویم.