اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

موقف پیامبر اسلام در مورد تغییر نام‌ها

موقف پیامبر اسلام در مورد تغییر نام‌ها

محمد ج همیشه سعی و تلاش می‌ورزید که مطابق ارشادات الهی، مسلمانان را به امور مثبت متوجه نموده و از معانی و مفاهیم زشتی که مخالف عقیده، اخلاق و روش اسلامی بود، منع نماید؛ از جمله‌ی این موارد، تغییر نام‌های غیر اسلامی است. رسول اکرم ج خودش بالفعل در این عرصه کار نموده و حتی نام‌های ی را که دارای مفاهیم نادرست بود، تغییر می‌داد.

در این مورد احادیث زیادی از نبی کریم ج روایت شده است؛ چنان‌چه بی بی عایشهل می‌گوید که رسول الله ج نام‌های زشت و قبیح را تغییر می‌دادند.»[1]

هنگامی که پیامبر اسلام مبعوث گردید، نام‌های ی وجود داشت که از دیدگاه شریعت اسلام بی نهایت زشت و بد بودند؛ مثلا نام‌های ی که انسان را به بندگی بت‌ها نسبت می‌داد، رسول الله ج این نام‌ها را کاملا از بین برد و فقط نام‌های ی را تأیید می‌نمود که مطابق عقیده‌ی اسلامی بوده و به بندگی خدای دلالت نماید.

همچنان از دیدگاه عقیده‌ی اسلامی نباید کسی نام بسیار خشن و زشت را بالای خود بگذارد که به مجرد شنیدن نامش مردم از او متنفر شوند. همچنان انسان مومن باید متواضع بوده، خود و فرزندان خود را به نیکی‌ها نسبت ندهد و نگوید که ما نیکوکار و غیره هستیم. زینب بنت ابی سلمه می‌گوید: که نامم بره (نیکوکار) بود، نبی کریم ج فرمود: خود را تزکیه نکنید و به اهل نیکی نامگذاری نکنید او را زینب نام بگذارید.[2]

از این حدیث شریف معلوم می‌گردد که مسلمانان نباید خود را از قبل تزکیه کنند.

 عبدالحمید می‌گوید: یک روز به نزد سعید بن مسیب نشستم، برایم گفت: پدرکلانش (حزن) نام داشت و به نزد پیامبر ج رفت. از وی پرسید: نامت چیست؟ فرمود: حزن (جگرخون). پیامبر ج گفت: بلکه تو سهل هستی. وی گفت: من نامی را که پدرم گذاشته است تغییر نمی‌دهم. سعید بن مسیب می‌گوید، در بین ما بعد از آن همیشه غم و اندوه وجود داشت.[3]

از این حدیث شریف معلوم می‌گردد که نام‌های ی چون جگرخون، غمگین، و غم‌زده وغیره نام‌های درست نیست و باید از گذاشتن چنین نام‌ها که معانی نادرست دارند، اجتناب نمود و همچنان از سخن سعید بن مسیب معلوم می‌گردد که نافرمانی از امر پیامبر ج سبب غمگینی آن‌ها گردیده بود.

عبدالله بن عباسب می‌فرماید: نام بی بی جویریۀ، برَّه بود، پیامبر ج آن را به جویریه تبدیل نمود.[4]

جویریه یکی از امهات المومنین است و این نام را برایش رسول کریم انتخاب نموده‌اند. و برَّه که به معنای نیکوکار و خود را تزکیه نمودن است، نزد پیامبر اسلام نام درستی نبود.

عبدالله بن عمرب می‌گوید: عمرس دختری داشت که نامش (عاصیه) بود؛ یعنی گناه‌کار، پیامبر ج نامش را (جمیله) گذاشت.[5]

از این حدیث شریف معلوم می‌گردد، نام‌های ی که انسان را به گناه‌کار بودن نسبت می‌دهد، نام درست نیست؛ زیرا هیچ‌کسی از بطن مادر گناه‌کار خلق نمی‌گردد.

سهل بن سعد می‌گوید: منذر پسر اسید را بعد از ولادتش به نزد نبی کریم ج آوردند، نبی کریم ج پرسید:

نامش چیست؟

گفت: فلان نام (نامی را برایش گرفت)

رسول الله ج فرمود: نخیر، نامش منذر باشد.[6]

شریح از پدرش روایت می‌کند که وقتی با قومش به نزد پیامبر ج آمدند، پیامبر ج شنید که او را ابی الحُکم می‌گویند، او را به نزد خود خواند و برایش گفت:

«حکم کننده خدای است» خود را به این صفت ملقب مساز.

گفت: هنگامی که قومم اختلافی می‌کنند به نزد من می‌آیند و در بین‌شان فیصله می‌کنم و هر دو طایفه به فیصله‌ی من راضی می‌شوند، به همین علت مرا ابوالحُکم می‌گویند.

نبی کریم ج وسلم فرمود:

این کار خوب است ولی آیا فرزندی نداری؟

گفت: بلی دارم (شریح، مسلم وعبدالله).

رسول الله ج فرمود: بزرگ‌شان کدام یک است؟

گفتـم: شریح.

نبی کریم ج فرمود: بدین ترتیب تو ابوشریح هستی.[7]

از این حدیث شریف معلوم می‌گردد که نام‌ها و القابی که در آن مشابهت با نام‌ها وصفات خدای باشد، نادرست است.

اسامه پسر اخدری می‌گوید: شخصی که اسمش اصرم بود با گروهی از مردم به نزد رسول الله ج آمد، پیامبر ج پرسید: نامت چیست؟ گفت: اصرم. نبی کریم ج فرمود: نخیر، بلکه تو زرعه هستی.

اصرم از (صرم) گرفته شده بمعنای قطع کننده، برنده، و زرعه از زراعت گرفته شده است.[8]

ابو داوود می‌گوید: پیامبر ج نام‌های ی چون عاص، عزیز، عتله، شیطان، حکم، غراب، حباب، شهاب را نیز تغییر دادند و من اسناد آن را بخاطر اختصار ترک نمودم.[9]

عاص: به معنای گناه‌کار است وانسان مومن نباید طفل معصوم خود و یا خود را گناه‌کار نام‌گذاری کند؛ زیرا انسان مسلمان باوجود این‌که از نزدش اشتباهی سر می‌زند ولی به معصیت و گناه راضی نیست و کسی‌که خود را گناه‌کار نام‌گذاری می‌کند، به این معناست که او به معصیت خدای راضی است.

عزیز: باعزت را گویند، انسان مومن نباید نام خود را عزیز بگذارد، عزت و ذلت بدست خدای است و کسی نباید ادعا کند که من باعزت هستم، بلکه بگذارد تا در روز قیامت فیصله شود که چه کسی باعزت است و چه کسی نیست. همچنان عزیز نام خدای است.

عتله: در زبان دری به معنای (مارتول) است یعنی آلهء آهنی که به واسطه‌ی آن، سنگ را می‌شکنند. شیخ عبدالحق محدث دهلوی می‌گوید: عتله چیزی را به زور کشیدن است و در این نام غلظت و شدت است.

شیطان: نام زشتی است که نباید آن را بر فرزندان خود گذاشت.

حَکَم: از حکم کننده گرفته شده است که حکم فقط برای خدای است ﴿إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِ٤٠ [یوسف: 40].

غراب: نام پرنده است و برای انسان جایز نیست که خود را از انسانیت کشیده و نام‌های پرنده‌ها را بر خود بگذارد.

حباب: یکی از نام‌های شیطان است و به معنای مار نیز آمده است.

شهاب: به معنای شعله‌ی آتش است که توسط آن شیطان‌ها رانده می‌شوند.

همچنان بدرالدین عینی حنفی در کتاب خود به نام عمدة القاری شرح صحیح البخاری از تفسیر ثعلبی نقل نموده است که هنگامی که عبدالله بن ابی فوت نمود، پسرش نزد نبی کریم ج آمد تا از وی اجازه بگیرد، رسول الله ج از وی پرسید که نامت چیست؟

گفت: حباب.

رسول الله ج فرمود: تو عبدالله هستی، زیرا حباب شیطان است.[10]




[1]- عن عائشةل قالت: إن النبی (ص) کان یغیر الاسم القبیح» «رواه الترمذی»

[2]- «عن زینب بنت أبی سلمة قالت سمیت برة فقال رسول الله ج لا تزکوا أنفسکم. الله أعلم بأهل البر منکم سموها زینب.» به روایت مسلم

[3]- «عن عبد الحمید بن جبیر بن شیبة قال جلست إلى سعید بن المسیب فحدثنی أن جده حزنا قدم على النبی ج فقال ما اسمک؟ قال اسمی حزن قال بل أنت سهل. قال ما أنا بمغیر اسما سمانیه أبی. قال ابن المسیب فما زالت فینا الحزونة بعد.» به روایت بخاری

[4]- «عن ابن عباس قال: کانت جویریة اسمها برة فحول رسول الله ج اسمها جویریة وکان یکره أن یقال خرج من عند برة.» به روایت مسلم

[5]- «عن ابن عمر أن بنتا کانت لعمر یقال لها عاصیة فسماها رسول الله ج جمیلة.» به روایت مسلم.

[6]- «عن سهل بن سعد قال أتی بالمنذر بن أبی أسید إلى النبی ج حین ولد فوضعه على فخذه فقال وما اسمه؟ قال فلان لاولکن اسمه المنذر.» متفق علیه.

[7]- «عن شریح بن هانئ عن أبیه أنه لما وفد إلى رسول الله ج مع قومه سمعهم یکنونه بأبی الحکم فدعاه رسول الله ج فقال إن الله هو الحکم فلم تکنى أبا الحکم؟ قال إن قومی إذا اختلفوا فی شیء أتونی فحکمت بینهم فرضی کلا الفریقین بحکمی. فقال رسول الله ج ما أحسن هذا فما لک من الولد؟ قال لی شریح ومسلم وعبد الله قال فمن أکبرهم؟ قال قلت شریح قال فأنت أبو شریح» به روایت أبوداود و نسائی.

[8]- «عن أسامة بن أخدری أن رجلا یقال له أصرم کان فی النفر الذین أتوا رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم ما اسمک؟ قال اصرم، قال بل أنت زرعة.» به روایت أبوداود.

[9]- وقال وغیر النبی صلى الله علیه وسلم اسم العاص وعزیر وعتلة وشیطان والحکم وغراب وحباب وشهاب وقال ترکت أسانیدها للاختصار.

[10]-        که وفی (تفسیر الثعلبی) لما مات عبد الله بن أبی انطلق ابنه لیؤذن به النبی فقال له ما اسمک قال الحباب قال أنت عبد الله والحباب شیطان، عمدة القاری شرح صحیح البخاری تالیف بدر الدین العینی الحنفی، 12/244.

از صحت و سقم این حدیث مطلع نشدم اما احتمالا صحیح نمی‌باشد زیرا یکی از فرزندان او عبدالله نام داشت که نزد پیامبر آمد تا ایشان بر پدرش نماز بخواند و بعد از آن ماجرا رسول خدا از نماز خواندن بر منافقان منع شد. (مصحح)

اساس مشابهت، محبت است

اساس مشابهت، محبت است

هنگامی که این حدیث پیامبر اکرم ج را می‌خواندم که «من تشبه بقوم فهو منهم» ([1]): «کسی‌که با قومی خود را مشابه می‌سازد، از جمله‌ی آنان است» وعلمای اسلام می‌گفتند که مفهوم حدیث شریف این است، کسانی که خود را مانند دیگران می‌سازند در روز قیامت با آنان حشر می‌شوند. من واقعا تعجب می‌نمودم که هرگاه کسی مسلمان باشد و کلمه‌ی لا اله الا الله را بخواند و نماز‌ها و عبادات را نیز انجام دهد، با مشابه ساختن چهره، نام و لباس خویش با غیر مسلمانان چه نقصی خواهد نمود؟

بالآخره با مطالعه‌ی آیات قرآنی و احادیث پیامبر ج و تجاربی که از میان مردم حاصل نمودم، دانستم که اساس مشابهت، محبت می‌باشد. ما چرا خود را با کسی مشابه می‌سازیم؟ برای این‌که او را دوست داریم.

از عالمی پرسیدم که چرا این‌گونه لباس میپوشی؟ گفت: به اساس تحقیقاتی که نموده‌ام، فهمیده‌ام که پیامبر اسلام ج لباس‌های سفید را دوست داشت، من نیز خواستم مثل پیامبر اسلام ج لباس بپوشم.

خواهری، چادر بزرگی را پوشیده بود و می‌گفت که زنان مومن باید خود را مشابه با، بی بی فاطمه و بی بی عایشه بسازند.

ازکسی پرسیدم که نام پسرت را چرا چنین گذاشته‌ای؟

فرمود: از فلان شخص بسیار خوشم می‌آمد، به همین سبب خواستم نام پسرم را مثل نام او بگذارم.

از کسی پرسیدم چرا چهره‌ات را مشابه با فلان (قهرمان) فیلم ساخته‌ای؟

گفت: من آن قهرمان را بسیار دوست داشتم، به همین خاطر خواستم چهره‌ام را مثل او بسازم.

دیگری می‌گفت: من زمانی فلان دختر فیلم را دیدم که لباس‌های زیبایی پوشیده است بسیار خوشم آمد لذا تصمیم گرفتم که لباس‌هایم را مثل لباس‌های او بسازم.

خلاصه این‌که هرکسی بر اساس محبتی که با جانب مقابل دارد، خود را در نام، لباس و چهره‌اش، مشابه او می‌سازد. پیامبر اکرم ج این حدیث معجزه آسا را فرموده است: «هرکسی که خود را با مردمانی مشابه می‌سازد، از جمله‌ی آنان محسوب خواهد شد.» اکنون کسانی که خدای را دوست دارند، در هنگام اختیار نام اولادشان، نام‌های خدای را با پیشوند عبد می‌گذارند وهمچنین کسانی‌که پیامبران، صحابه‌ی کرام و آل بیت پیامبر ج را دوست دارند، نام‌های آنان را برای فرزندان‌شان اختیار می‌کنند و هرگاه کسی از ایشان مشوره می‌خواهد، برای‌شان نیز نام‌های ی را مشوره می‌دهند که مطابق قرآن وسنت باشد و از نام‌های زشت که مربوط به اعتقادات و فرهنگ غیر مسلمانان است، اجتناب می‌ورزند.



[1]- «عن أبی عبیدة بن حذیفة عن أبیه أن النبی صلى الله علیه و سلم قال من تشبه بقوم فهو منهم لم یرو هذا الحدیث عن هشام بن حسان إلا علی بن غراب ولاعن علی إلا عبد العزیز تفرد به محمد بن مرزوق» حدیث شماره: 8327 جلد: 8 صفحه: 179 معجم الاوسط.

ارتباط نام‌گذاری با عقیده و فرهنگ اسلامی

ارتباط نام‌گذاری با عقیده و فرهنگ اسلامی

نام‌گذاری ارتباط مستقیمی با عقیده و فرهنگ هر ملتی دارد، هندوها بر اساس عقیده‌ی‌شان اسامی بت‌ها را بر فرزندان‌شان می‌گذارند، مسیحیان عرب پسران خویش را عبدالمسیح نام می‌گذارند؛ زیرا عقیده دارند که آنان بندگان عیسی مسیح هستند، بت‌پرستان عرب نیز قبل از اسلام، نام‌های ی چون (عبداللات = بندهء لات)، (عبدالعزی = بندهء عزی) و دیگر نام‌های مشرکانه داشتند که با آمدن عقیده‌ی اسلامی و مسلمان شدن، بسیاری از اسامی این اشخاص نیز به نام‌های اسلامی مبدل گردید.

مشرکین عادت داشتند که به معبودان خود قسم هم می‌خوردند، به این اساس این عمل آنان نیز به عنوان یک جرم پنداشته شد: «وعن أبی هریرة عن النبی صلى الله علیه وسلم قال من حلف فقال فی حلفه باللات والعزى فلیقل لا إله إلا الله.» (متفق علیه): «ابوهریرهس می‌گوید: رسول الله ج فرمود: هرگاه کسی به لات وعزی قسم خورد، بگوید: (لا اله الا الله) ([1])

وقتی کسی برای ما بگوید که نامش (رام) است فورا می‌دانیم که او هندو، سکهـ و بت پرست است و وقتی بگوید که نامش گلراج سنگ است فورا می‌دانیم که او از (هندوهای سکهـ) می‌باشد.

در کشورهای غربی به مجرد این‌که می‌شنوند، فلان شخص نامش محمد است فورا می‌دانند که این شخص مسلمان است و از پیروان محمد ج می‌باشد.

بر این اساس، نام، یک علامت و نشانه است برای شناخت عقیده‌ی انسان و لازم است که هر مسلمان متدین در هنگام اختیار نام فرزندانش، عقیده‌ی خویش را در نظر داشته، نامی را برای فرزندانش اختیار کند که مطابق عقیده‌ی اسلامی بوده و نامی را نگذارد که مخالف عقیده‌اش باشد.



[1]- مشکاة المصابیح باب الایمان والنذور الفصل الأول.

مقدمه

مقدمه

الحمد لله الذی جعل الاسماء الاسلامیة علامة للعقیدة الاسلامیة والصلاة والسلام على رسوله محمد الذی وصفه الله سبحانه وتعالى فی السماء باحمد وفی الارض برسول الله محمد ج وعلى آله واصحابه الذین کانت اسمائهم احسن الاسماء بعد الانبیاء والرسل ومن تبعهم باحسان الى یوم الدین اما بعد:

هرکسی برای این‌که عقیده‌ی وی ثابت گردد، نشانه‌های خاصی برای اثبات این حقیقت دارد و نام، یکی از دلایل واضح و روشن بر داشتن و یا نداشتن عقیده‌ی اسلامی می‌باشد.

 نام‌گذاری اسلامی یکی از سنت‌های فراموش شده در کشور عزیز ما افغانستان می‌باشد. امروز در شرایطی که به عوض نام‌های اسلامی روز بروز نام‌های ی رواج می‌گردد که مخالف اعتقادات مسلمانان است، خواستم برای احیا و زنده نگهداشتن این سنت پیامبر اسلام ج این رساله‌ی کوچک را تحریر نمایم تا مسلمانان مخلص که می‌خواهند زندگی 24 ساعته‌ی خویش را مطابق سنت‌های رسول کریم ج آماده سامان بخشند، از این رساله به عنوان راهنما برای نام‌گذاری اطفال‌شان استفاده نمایند و در حق بنده نیز دعای خیر کنند.

از آن‌جا که هر تحقیقی مطابق توان بشری انسان می‌باشد، آنچه از این بحث درست وصواب بوده از توفیق پروردگار عالم می‌باشد، هر کاستی‌ای در آن، ازتقصیر وعجز انسانی خودم و وساوس شیطان می‌باشد از خداوند (جل جلاله) استدعا می‌کنم که این عمل بنده را در جمله‌ی صالحات اعمالم محاسبه نموده وسبب بخشش گناهانم گرداند.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

پوهنمل عبدالظاهر داعـــــی

استاد پوهنحی شرعیات پوهنتون کابل

ذوالحجة الحرام 1429 هـ ق