ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
80- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿کَلَّا لَئِن لَّمۡ یَنتَهِ﴾
باب [80]: قوله تعالی: ﴿اگر از این کارش دست برندارد...﴾
1802- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ أَبُو جَهْلٍ: لَئِنْ رَأَیْتُ مُحَمَّدًا یُصَلِّی عِنْدَ الکَعْبَةِ لَأَطَأَنَّ عَلَى عُنُقِهِ، فَبَلَغَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «لَوْ فَعَلَهُ لَأَخَذَتْهُ المَلاَئِکَةُ» [رواه البخاری: 4958].
1802- از ابن عباسب روایت است که گفت: ابوجهل گفت اگر محمد را ببینم که در نزدیک خانه [کعبه] نماز میخواند، بر گردنش سوار میشوم، چون این خبر برای پیامبر خدا ج رسید، فرمودند:
«اگر خواسته باشد چنین کند، ملائکۀ [عذاب] او را میگیرند»([2]).
سُورَةُ الْکَوْثَرِ
[1]- از مسائل متعلق به این سورۀ آنکه:
1) سورۀ (علق) که به نام سورۀ (اقرأ) نیز یاد میشود، مکی، است.
2) این سورۀ دارای (1) رکوع، و (19) نزده آیت، و (73) هفتاد وسه کلمه، و (197) یک صد ونود وهفت حرف، و (125) یک صد وبیست وپنج نقطه است.
[2]- نسائی/ از ابوهریرهس روایت میکند که ابوجهل میخواست چنین کند، ولی دیدیم که به عقب برمیگردد، و دستش را بر رویش میگیرد، کسی از وی پرسید: چه شده است؟ گفت: بین من و بین او – یعنی: محمد ج – جویی از آتش قرار دارد، و پیامبر خدا ج فرمودند: «اگر نزدیک میشد، ملائکه او را تکه تکه میکردند».
79- «باب»
1801- عَنْ عَبْد اللَّهِ بْنِ زَمْعَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَخْطُبُ، وَذَکَرَ النَّاقَةَ وَالَّذِی عَقَرَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «﴿إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا﴾ انْبَعَثَ لَهَا رَجُلٌ عَزِیزٌ عَارِمٌ، مَنِیعٌ فِی رَهْطِهِ، مِثْلُ أَبِی زَمْعَةَ» وَذَکَرَ النِّسَاءَ، فَقَالَ: «یَعْمِدُ أَحَدُکُمْ، فَیَجْلِدُ امْرَأَتَهُ جَلْدَ العَبْدِ، فَلَعَلَّهُ یُضَاجِعُهَا مِنْ آخِرِ یَوْمِهِ» ثُمَّ وَعَظَهُمْ فِی ضَحِکِهِمْ مِنَ الضَّرْطَةِ، وَقَالَ: «لِمَ یَضْحَکُ أَحَدُکُمْ مِمَّا یَفْعَلُ» وَقَالَ أَبُو مُعَاوِیَةَ: حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَمْعَةَ، قَالَ: النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِثْلُ أَبِی زَمْعَةَ عَمِّ الزُّبَیْرِ بْنِ العَوَّامِ [رواه البخاری: 4942].
1801- از عبدالله بن زَمعهس([2]) روایت است که وی: از پیامبر خدا ج شنیده است که خطبه میدادند، [و در خطبۀ خود] از شتر [صالح÷] و کسی که شکمش را دریده بود یاد کرده و فرمودند:
«وقتی که بدترین آن قوم [برای کشتن شتر] برخاست، این شخص قوی و با جرأت، و شخص با شرارتی بود، و در عین حال شخصی بود که مانند ابوزمعه اقوام و خویشاوندان زیادی داشت.
و موضوع زنها را ذکر نموده و فرمودند: «بعضی از شما زنش را به مانند آنکه غلامش را بزند، لت و کوب میکند، و چه بسا که در آخر همان روز با همان همسرش، همبستر گردد»([3]).
بعد از آن در مورد خنده کردن به کسی که از وی بادی خارج میشود وعظ کردند و گفتند: «چرا اگر از کسی بادی خارج میشود خنده میکنید»؟([4]).
و از عبدالله بن زمعه در روایت دیگری آمده است که پیامبر خدا ج – عوض ابی زمعه گفتند - «مانند ابی زمعه عم زبیر بن عوام»([5]).
سُورَةُ الْعَلَقِ
[1]- از مسائل متعلق به این سوره آنکه:
1) سورۀ مکی است.
2) این سورۀ دارای (1) یک رکوع، و (15) پانزده آیت، و (50) پنجاه کلمه، و (247)، دوصد وچهل وهفت حرف و (97) نود وهفت نقطه است.
[2]- وی عبدالله بن زمعه بن أسود قرشی اسدی، خواهر زادۀ ام المؤمنین ام سلمهل است، در مدینه منوره سکنی گزین گردید، پنج سالش در هجرت گذشت، پدرش پیش از هجرت در حال کفر مرد، و خودش در سال سی وپنج هجری وفات یافت، (الاصابه: 2/311).
[3]- یعنی: چنین شخص بین دو کار مخالف جمع میکند، زدن زن که سبب تنفر و دشمنی است، و همبستر شدن با زن که سببش محبت و دوستی است، پس چون احتمال همبستر شدن با زن وجود دارد، نباید هیچ وقت او را لت و کوب کند، و حتی اگر نخواسته باشد امروز و یا در چند روز آینده با همسرش همبستر شود، آیا مگر پیش از این با همسرش همبستر نشده است؟ و البته که شده است، و در صورتی که چنین است، این شخص چگونه به خود اجازه میدهد که همسرش را لت و کوب نماید.
[4]- معنایش این نیست که بیرون کردن باد از دبر امر عادی است، و نباید به آن خندید، بلکه معنایش این است که نباید چنین کاری کرد، و سبب خنده دیگران شد، و حتی اگر از کسی بادی بدون ارادهاش خارج میگردد، نباید به این کار خنده کرد، و سبب خجالت آن شخص گردید.
[5]- یعنی: عاقر ناقه را به ابو زمعه عم زبیر بن عوام تشبیه کردهاند، و قابل تذکر است که ابو زمعه عم حقیقی زبیر نیست، زیرا نام ابو زمعه اسود است، و اسود بن مطلب بن اسد است، و عوام بن خویلد بن اسد است، پس اسد که همان ابو زمعه باشد، پسر عم عوام میشود نه عم وی، و اطلاق پسر عم، بر عم، در لسان عرب جائز است و رواج دارد.
77- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابٗا یَسِیرٗا﴾
باب [77]: قوله تعالی: ﴿به آسانی حساب را میگذراند﴾
1799- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَیْسَ أَحَدٌ یُحَاسَبُ إِلَّا هَلَکَ». وبَاقِی الحَدیث تَقَدَّمَ فی کِتابِ العِلْم. [رواه البخاری: 4939 وانظر حدیث رقم: 103].
1799- از عائشهل روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند: «هرکسی که [در روز قیامت] مورد محاسبه قرارگیرد هلاک میشود»، و بقیه حدیث در باب (علم) گذشت([2]).
78- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿لَتَرۡکَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٖ﴾
باب [78]: قوله تعالی: ﴿به حالات گوناگونی مواجه خواهید شد﴾
1800- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا: قالَ ﴿لَتَرۡکَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٖ﴾ «حَالًا بَعْدَ حَالٍ»، قَالَ: «هَذَا نَبِیُّکُمْ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ» [رواه البخاری: 4940].
1800- از ابن عباسب روایت است که گفت: معنی این قول خداوند متعال که میفرماید: ﴿به حالات گوناگونی مواجه خواهید شد﴾ این است که: حالتی بعد از حالت دیگری بر شما خواهد آمد، این معنی را پیامبر خدا ج گفتهاند([3]).
سُورَةُ الشَّمْسِ
[1]- از مسائل متعلق به این سورۀ آنکه:
1) سورۀ (انشقاق) مکی است.
2) این سورۀ دارای (1) یک رکوع، و (25) بیست وپنج آیت، و (108) یک صد وهشت کلمه، و (448) چهار صد وچهل وهشت حرف، و (209) دوصد ونه نقطه است.
[2]- و بقیه حدیث این است که: عائشهل گفت: پرسیدم آیا خداوند نگفته است که به زودی محاسبه آسانی خواهد شد؟ فرمودند: «این مرحله پیش شدن به حساب است، ولی کسی که بطور دقیق محاسبه شود، هلاک میشود»، و این حدیث به شماره (88) قبلاً گذشت.
[3]- در اینکه مراد از یک حالت به حالت دیگر شدن چیست؟ سخنانی زیادی گفتهاند، بعضی میگویند که مراد از آن حالت قیامت است، و کلبی میگوید که مراد از آن این است که مردم میمیرند و زنده میشوند، و باز میمیرند و زنده میشوند، و ابن عباسب میگوید: مراد از آن مردن، و زنده شدن، و حساب دادن است، و عکرمه میگوید: مراد از آن، حالت شیر خوارگی، و بعد از آن حالت طفولیت، و بعد از آن حالت جوانی، و بعد از آن حالت پیری است، والله تعالی أعلم.
76- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾
باب [76]: قوله تعالی: ﴿روزی که مردم در حضور پروردگار جهانیان میایستند﴾
1798- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾ «حَتَّى یَغِیبَ أَحَدُهُمْ فِی رَشْحِهِ إِلَى أَنْصَافِ أُذُنَیْهِ» [رواه البخاری: 4938].
1798- از عبدالله بن عمرب روایت است که پیامبر خدا ج فرموند: «روزی که مردم در حضور پروردگار جهانیان میایستند» مردم در عرق خود تا دو نرمۀ گوش فرو میروند»([2]).
سُورَةُ الانشقاق
[1]- از مسائل متعلق به این سورۀ آنکه:
1) در مکی، بودن و مدنی بودن سورۀ (مطففین) بین علماء اختلاف است، و راجح آن است که مدنی است، و امام سخاوی/ میگوید: این سورۀ بعد از سورۀ (عنکبوت) نازل شده، از ابن عباسب روایت است که: چون پیامبر خدا ج به مدینه آمدند، دیدند که این مردم از نگاه کیل و وزن از بدترین مردمان هستند، خداوند متعال ﴿وَیۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِینَ﴾ را نازل ساخت، و همان بود که این مردم کیل و وزن خود را اصلاح ساختند.
2) این سورۀ دارای (1) یک رکوع، و (780) هفت صد وهشتاد حرف، و (169) یک صد وشصت ونه کلمه، و (36) سی وشش آیت، و (358) وسه صد وپنجاه وهشت نقطه است.
[2]- قاضی ابوبکر بن عربی/ میگوید: در قیامت عرق هرکس با خودش ایستاده میشود، و این طور نیست که مانند حالت دنیا مایعات با یکدیگر خلط شوند، و این از اموری است که ایمان آوردن به آن واجب است، و البته خداوند متعال بر هر چیزی قادر است، ﴿أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ﴾.
1797- عَنْ عَائِشَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَثَلُ الَّذِی یَقْرَأُ القُرْآنَ، وَهُوَ حَافِظٌ لَهُ مَعَ السَّفَرَةِ الکِرَامِ البَرَرَةِ، وَمَثَلُ الَّذِی یَقْرَأُ، وَهُوَ یَتَعَاهَدُهُ، وَهُوَ عَلَیْهِ شَدِیدٌ فَلَهُ أَجْرَانِ» [رواه البخاری: 4937].
1797- از عائشهل از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند:
«کسی که قرآن را حفظ نموده و تلاوت میکند، مانند ملائکه کرام است، و کسی که قرآن را تلاوت نموده و یاد میگیرد، و این کار برایش مشقت آور است، برای او دو مزد است»([2]).
سُورَةُ الْمـُطَفِّفِینَ
[1]- از مسائل متعلق به این سورۀ آنکه:
1) سورۀ (عبس) که به نام سورۀ (سَفَره) نیز یاد میشود، مکی است، حاکم از عائشهل روایت میکند که این سورۀ در مورد ابن ام مکتومس که شخص نابینائی بود، نازل گردید، این شخص نزد پیامبر خدا ج آمد، و میگفت: یا رسول الله! مرا رهنمائی کنید، و در این وقت در نزد پیامبر خدا ج چندین نفر از سرکردگان قریش وجود داشتند، و پیامبر خدا ج به این شخص نابینا اعتناء نکرده و مشغول گفتگو با آنها و دعوت آنها به سوی اسلام بودند، و همان بود که این آیات نازل گردید.
2) این سورۀ دارای (1) یک رکوع، و (42) چهل ودو آیت، و (133) یک صد وسی وسه کلمه، و (552) پنج صد وپنجاه ودو حرف، و (292) دو صد ونود ودو نقطه است.
[2]- این دو مزدی که برای این شخص است، یکی مزد تلاوت، و دیگری مزد مشقت در تلاوت است، و البته این به آن معنی نیست که مزد این شخص از مزد کسی که قرآن را حفظ میکند بیشتر است، بلکه به این معنی است که مزد آن نسبت به خودش دو چند میشود نه نسبت به حافظ قرآن، از این جهت است که شخص اول نسبت به علو مقام خود به مرتبه ملائکه کرام صعود میکند.