ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
او همراه با شوهر اول خود، سکران، مسلمان شد، مادر او نیز مسلمان شده بود، آنگاه هر سه نفر به حبشه هجرت کردند و شوهرش در آنجا وفات کرد. (بعد از وفات سیده خدیجه کبری) در سال دهم نبوت رسول خداص با او ازدواج نمود.
(سال 54 هجری وفات کردند).
اولین همسر رسول خداص است، او هنگامی که دیانت و امانت و برکت رسول خداص را مشاهده نمود، پیغام پیشنهاد ازدواج را برای رسولخداص فرستاد.
بجز ابراهیم تمام فرزندان رسول اللهص از ایشان هستند، حتی بعد از وفات ایشان، همیشه رسول خداص از وفاداری و غمگساری او یاد میکردند. (سال دهم نبوت وفات کردند).
خانوادهی ایشان
رسول خداص نُه (9) عمو داشتند که از آنان: حمزه([1]) و عباسب مسلمان شدند.
ابوطالب([2]) جانثار و یاور او بود.
شش عمه داشتند که از آنان صفیهل)[3]( مسلمان گردید.
غلام: دوازده غلام داشتند که همه را آزاد فرمود.
کنیز: سه کنیز داشتند که یکی از آنان ام ایمن بود که او دایهی رسولخداص نیز بود و رسولص بسیار به او احترام میگذاشت.
پسران:سه پسر: 1ـ قاسم([4]). 2ـ عبدالله([5]). 3ـ ابراهیم، داشتند که همگی در کودکی وفات کردند.
دختران:چهار دختر داشتند:
1- زینبل که شوهرش ابوالعاص بن ربیع بود.
2- رقیهل که شوهرش عثمان غنیس بود.
3- ام کلثومل که شوهرش نیز عثمان بود که بعداز وفات خواهرش رقیه به ازدواج وی در آمد([6]).
4- فاطمهل([7]) که شوهرش علی مرتضیس بود، امام حسن([8]) و امام حسین ب از ایشان متولد شدهاند.
[1]- لقب ایشان «اسد الله و رسوله» (شیرخدا و رسولش) و سید الشهداء است.
[2]- پدر علی مرتضی است.
[3]- مادر زبیر بن العوام است.
[4]- بر اساس اسم او کنیت رسول الله ابوالقاسم است.
[5]- لقبش طیب و طاهر است.
[6]- از این رو به عثمان «ذوالنورین» گویند که رسول خدا دو دخترشان را به نکاح ایشان در آورده است.
[7]- القاب ایشان: بتول، زهرا، سیدة النساء میباشد، از آنجای که نسل ایشان در دنیا باقی مانده بر سایر خواهرانش فضیلت دارد.
[8]- حضرت امام حسنس، در نیمه رمضان، سال سوم هجری و امام حسینس، در شعبان سال چهارم هجری، متولد شدند.
یکماه پیش از وفات همهی یاران را جمع نمود سپس فرمود:
«ای مسلمانان! خداوند شما را سلامتی دهد و شما را حفاظت فرماید و شما را مصون بدارد و مددتان فرماید، و همهی شما را سر بلند کند، هدایت و توفیق دهد و در پناه خودش شما را جای دهد، از بلاها شما را محفوظ دارد و دینتان را برایتان حفظ نماید، من همگی شما را به تقوا و خوف خدا وصیت مینمایم، شما را به خدا میسپارم و شما را جاینشینان خود مقرر مینمایم و از عذاب الهی شما را میترسانم. امید است که شما نیز مردم را از عذاب بترسانید، نباید کسی از شما سرکشی و طغیان کند و متکبرانه در میان مردم راه برود، سرای آخرت تنها از آن کسانی است که در دنیا فروتن هستند و در زمین فساد نمیکنند.
بدانید که سر انجام نیک از آن پرهیزگاران است، گویا اکنون حکومتها و مقامهایی که به آن میرسید مشاهده میکنم. من بیم آن ندارم که شما مشرک میشوید، ولی بیم آن دارم که در دامن دنیا و بلاها بیافتید و هلاک شوید، همانگونه که امتهای گذشته هلاک شدند».
چند روز پیش از وفات همهی مسلمانان را فرا خواند و دربارهی انصار و مهاجرین راهنمایهایی و سفارشاتی بیان فرمود.
آنگاه فرمودند: «اگر کسی بر من حقی دارد مطالبه نماید».
شخصی عرض کرد: شما برای مسکینی 3 درهم از من گرفتید که به من نداده اید.
رسول گرامیص در همانجا ادا کردند. سپس برای مردم دعا فرمود.
در ایام بیماری فرمود: «ای مردم! در مورد غلامان و کنیزان، خدا را در نظر بگیرید؛ آنان را خوب لباس بپوشانید و خوب غذا دهید، با آنان همیشه به نرمی رفتار کنید».
هنگام جان دادن فرمود:«نماز، نماز، حقوق غلامان و کنیزان»[1].
و آخرین سخنی که چشم به آسمان دوخته بود و فرمودند، این جمله بود:
«اللهم الرفیق الأعلی»[2].
رسول گرامیص به مدت 23 سال و 5 روز احکام و دین خدا را به بندگان رسانید و راه راست خدا را برای مردم نشان داد و 63 سال و 5 روز از عمر مبارک ایشان گذشته بود که در 12 ربیع الأول روز دوشنبه از دنیا رحلت فرمودند.﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ﴾.