ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
او دختر عمه رسول خداص بود، رسول خداص بسیار کوشش نمودند تا او را به ازدواج زید غلام آزادشدهی خود در آورد، لیکن این ازدواج دوام نداشت، زید او را رها کرد، هر چند که رسول خداص بسیار تلاش کرد زید را راضی کند که او را طلاق ندهد، ولی زید راضی نگردید.
خداوند به زینب، بخاطر این مصیبت و خواری چنین عوض داد که رسول خداص در سال 5 هجری با او ازدواج نمود.
معترضین میگویند: رسول خداص یک روزی در خلوت و تنهایی زینب را دید، بعد از آن فرزند خواندهاش را وادار به طلاق نمود و خودش با او ازدواج کرد.
اینها سه مطلب را فراموش کردهاند:
1- زینبل دختر عمهی رسول اللهص است، در جلو چشمش پرورش یافته و بزرگ شده است، شکل و قیافهاش بر رسول خداص پنهان نبود.
2- ازدواج او با زیدس با تلاش خود نبی اکرمص بود.
3- اسلام تبنی (فرزند خواندگی) را باطل قرار داده است.
(زینب در سال 20 هجری وفات نمود).
نخست با ابو سلمه عبد بن الاسد که پسر عمه و برادر رضاعی رسول خدا بود، ازدواج کرد. ام سلمه، همراه شوهرش نخست به حبشه هجرت کرد، سپس به مدینه هجرت نمود، او از مکه تا مدینه به تنهایی سفر کرد.
ابو سلمه در جنگ احد زخمی گردید، و سپس شهید شد و چهار یتیم بجای گذاشت، رسول خداص دلش بر آن زن و یتیمان بیکس رحم آمد و در سال سوم هجری با او ازدواج کرد.
(در سال 9 هجری وفات کردند).
نخست با طفیل بن حارث ازدواج کرد، سپس با عبیده بن حارث ازدواج نمود، هر دوی آنها پسر عموی حقیقی رسول خداص بودند، برای سومین بار با عبدالله بن حجش ازدواج کرد، او عمه زاده رسول خداص بود که در جنگ احد شهید شد.
رسول خداص در سال سوم هجری با او ازدواج کردند که فقط سه ماه بعد از ازدواج زنده بودند.
او آنقدر به فقرا و مساکین رسیدگی مینمودکه به «ام المساکین» ملقب شد.
(در سال 4 هجری شهید شد).
او دختر عمر فاروقس است، همراه شوهر اول خود به سرزمین حبشه هجرت کرد، آنگاه به مدینه هجرت نمود، شوهرش در غزوه احد زخمی شد و بر اثر همان جراحات شهید گردید.
رسول خداص در سال سوم هجری با او ازدواج نمود.
حفصهل بیش از حد بندهی عبادتگذار بود.
(در سال 45 هجری وفات کردند).
او دختر ابوبکر صدیقس است، ابوبکر صدیقس با دل و جان و اموال به رسول خداص و اسلام خدمت نمود تا جایی که رسول خداص میفرمود: «من تمام احسان و خدمتهای مردم را عوض و پاداش دادهام، جز خدمت ابوبکر که پاداش آن را فقط خداوند میدهد».
ابوبکر اراده نمود که دخترش را به ازدواج رسول خداص در آورد، و میفرمود:
من در تمام عمرم سه آرزو و تمنا داشتم؛ که یکی از آنها اینست که دخترم در خانهی رسول خداص باشد.
رسول خداص به فرمان خداوند، این تمنای یارغارش را جامه عمل پوشید.
حضرت عایشهل سال دوم هجری به خانه رسول خدا ص آمدند.
همانگونه که پدر خدمات شایانی برای اسلام انجام داد، دختر نیز چنان فاضل دانشمند بودند که بزرگان صحابه برای حل مسائل دشوار و سخت به ایشان رجوع مینمودند و بیش از دو هزار و دویست حدیث روایت نموده است.
(در سال 57 هجری وفات کردند).