اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

علت اساسی اختلاف میان ادیان

 علت اساسی اختلاف میان ادیان

نخستین سوالی که برای انسان مطرح می‌گردد و بسیاری اوقات ذهن انسان را مشغول می‌سازد، این است که چرا ادیان مختلف سبب اختلافات زیادی در جهان گردیده‌اند و به ویژه چرا کسانی که کتاب‌های آسمانی بدست دارند، دست به چنین اختلافاتی می‌زنند و آن را به خدای عزوجل نسبت می‌دهند؟ و شاید بعضی‌ها قدم فراتر گذاشته و دین را سبب این همه اختلافات و تشنج‌ها بدانند؛ این چنین سوال‌ها گاه‌گاهی انسان را درمورد تمامی ادیان به شک می‌اندازد؛ زیرا بر اساس دانش و علم، دین الهی باید بشریت را از بدبختی‌ها نجات دهد و آنان را به سوی حقیقت‌ها بکشاند؛ درحالی که برعکس اغلب مشکلات جهان توسط این ادیان و پیروان آن‌ها بوده وحتی ظهور مکاتب الحادی بر اساس ظلم و تجاوز بزرگان این ادیان صورت گرفته است و مکاتب مارکسی و سکولاریستی درآغاز به سبب ظلم کلیسا و خرید و فروش جنت و دوزخ توسط رهبران کلیسا بوجود آمده است؛ وبالأخره بی‌عدالتی‌های اجتماعی جامعه در آن زمان نیز که قدرت بدست کلیسا و پاپ‌ها و کشیش‌ها بود، سبب شد تا اشخاصی مانند سارتر و مارکس و ژان ژاک روسو ظهور نمایند و دین را افیون ملت‌ها و مخدر دانسته وبالأخره کلیسا را اصطبل (طویله‌ی) اسب‌ها سازند، چنان‌چه بعد از انقلاب فرانسه این حادثه واقع شد.

حقیقتی را که باید هر انسان حق طلب بداند، این است که دین الهی که توسط پیامبران برای ما و امت‌های پیامبران قبلی رسیده، فقط یک دین بوده که بنام دین مقدس اسلام است.

﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ١٩ [آل عمران: 19]. «در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است و کسانى که کتاب (آسمانى) به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آن‌که علم براى آنان (حاصل) آمد آن هم به سابقه‌ی حسدى که میان آنان وجود داشت و هرکس به آیات خدا کفر ورزد پس (بداند) که خدا زودشمار است».

تمامی پیامبران از آدم÷ تا محمد ج همه و همه برای یک هدف آمده‌اند وآن توحید اللهأ است که ایمان به توحید و تسلیم شدن در برابر احکام الهی را خود خالق بشریت، اسلام نامیده است.

زمانی که ما در آیات قرآن عظیم الشان تفکر و تدبر می‌کنیم، بخوبی درک می‌کنیم که تمامی پیامبران یکتاپرست ومسلمان بوده، مردم را به برادری و اخوت دعوت می‌نمودند، پیروان حقیقی تمامی پیامبران مسلمان بودند، همه دعوت به توحید می‌نمودند و سلسله‌ی پیامبران نیز با هم رابطه‌‌ی قوی داشته است.

 در مقابل، نام‌های دیگری مثل یهودیت، مسیحیت، و غیره نام‌هایی‌اند که انسان‌ها بعد از تغییر دین حقیقی الهی، برای ادیان دست ساخته‌ی خود اختیار نمودند و آن را ادیان الهی نامیدند.

شک در راستین بودن دعوت‌گران مسیحیت

شک در راستین بودن دعوت‌گران مسیحیت

مسیحیان تعدادی از دعوت‌گران خود را به نا‌م‌ها و بهانه‌های مختلف به افغانستان می‌فرستند. آنان برای تعدادی از اطفال و جوانان، بایبل (کتاب مقدس مسیحیان) را توزیع می‌کنند. در این‌جا برای من سوالی پیش می‌آید که چرا دعوت‌گران مسیحیت، در افغانستان دعوت می‌کنند؟ برای بعضی‌ها هدیه‌هایی تقدیم می‌کنند در حالی که هزاران انسان مسیحی در افریقا از گرسنگی هلاک می‌گردند و این دعوت‌گران -به اصطلاح راه حق- برای آنان هیچ کاری نمی‌کنند و امروزه در افغانستان برای مرتد شدن یک شخص میلیاردها جمع می‌کنند؛ برای انسان تعجب آور و سوال برانگیز است؟؟؟

شما تصاویری از مسیحیان و انسان‌های دیگر را ببینید که در افریقیا در چه مشکلاتی به سر می‌برند؟

 

ShowLetter-1

ShowLetter-2

ShowLetter-3

آیا این اطفال وانسان‌ها حق ندارند که لقمه نانی بدست آورند؟ تا حیات‌شان‌ را نجات دهند در حالی که دعوت‌گران مسیحیت میلیاردها دلار را بنام کمک‌های انسانی در کشور‌هایی که استعمار می‌خواهد، مصرف می‌کنند؟

 

این انسان بیچاره مانند حیوانی در عقب شخصی رفته و محتاج یک تکه نان است و دعوت‌گران مسیحیت در افغانستان آمده برای مردم افغانستان دعوت به مسیحیت می‌کنند و می‌گویند که ما دوستان بشر هستیم، آیا این انسان‌ها بشر نیستند؟؟؟

 

 

ShowLetter-5

این طفل محروم مجبور می‌شود که از تشنگی وگرسنگی بول و مدفوع حیوانات را بخورد و دعوت‌گران مسیحیت در افغانستان آمده به مردم می‌گویند که ما برای کمک انسانی و بخاطر مسیحی ساختن شما کار می‌کنیم ...

اگر آنان ذره‌ای از خدا دوستی و بشر دوستی می‌داشتند به حال این انسان‌ها دل می‌سوختاندند که از پدر پدر مسیحی هستند و از گرسنگی هلاک می‌شوند ...

 

حقیقت این است که اکثر موسسات نصرانی‌سازی و مسیحی‌سازی، وابسته به استعمار بوده و تاریخ، این را ثابت نموده است که اکثریت آنان بخاطر جاسوسی و یا هم بخاطر گمراه نمودن مردم از راه حق کار می‌کنند و هدف‌شان این نیست که کسی مسیحی شود و یا مسلمان. فقط هدف‌شان همین است که انسان‌هایی را از عقیده و ایمان‌شان دور سازند، تا این شخص مرتد شده و مسیحی شده وسیله‌ی خوبی برای استعمار باشد.


مقدمه

مقدمه

الحمدلله الذی انزل القرآن وحفظه الى یوم الدین ، والصلاة والسلام على رسوله القائل قولوا لا إله إلا الله تفلحوا ، وعلى آله واصحابه الذی رفعوا لواء التوحید اما بعد:

عصر امروزی که ما در آن زندگی می‌کنیم، عصری است که هیچ‌کسی نمی‌تواند بدون دیگران زندگی کند، به هر شکلی که باشد، وسایل مختلف اطلاعات جمعی، موسسات خارجی، ملاقات با اتباع ادیان مختلف، کنفرانس‌ها، مهاجرت‌ها، سفر‌های علمی و تفریحی، انسان را با شناخت دیگران مواجه می‌سازد و از این‌که دنیای امروزی مانند قریه‌ی کوچکی شده که تمامی اخبار یک کرانه‌ای زمین به کرانه‌های دیگرش بدون گذشت زمان به شکل مستقیم می‌رسد‌، همه‌ی حقیقت‌های قابل دید را انسان توسط رسانه‌های مختلف مشاهده نموده و به چشم وگوش خویش آن را احساس می‌کند.

موضوع ادیان مختلف که پیروان هر دینی خواه حق باشد یا باطل، خواه هدف عالی داشته باشد و یا هم اهداف استعماری، به شکلی از اشکال، می‌خواهد آن را بر دیگران پیشکش نماید و خود را در این راستا پیشگام قرار دهد، مسیحیان نیز در میان سایر مردمان در این عرصه تلاش می‌نمایند؛ آنان دین خود را جهانی دانسته و سایر مردم را به آن دعوت می‌کنند و در این راستا میلیون‌ها دلار را همه روزه صرف می‌کنند.

این‌که در کشور های غربی روز بروز خود مسیحیان به گمراهی رفته، میلیون ها جوان اصلا به دین خودشان هیچ عقیده و علاقه‌ای ندارند و یا هم غرق در فساد‌های اخلاقی هستند و این دعوت‌گران مسیحیت درمقابل آنان خاموش هستند برای انسان در راستی بودن دعوت آنان شک ایجاد می‌کند که چرا ؟؟؟

بهر صورت امروز در کشور ما افغانستان دروازه‌ها باز شده و هرکسی هر چیزی که می‌خواهد بکند، می‌کند و من اکنون به این عقیده رسیده‌ام که منظور دعوت‌گران مسیحیت فقط دور کردن مسلمانان از عقیده‌ی اصلی‌شان می‌باشد، تا انسان مرتدی که از اصل و نسب خویش دور شده، با بیگانه‌ها معامله کند و وسیله‌ی خوبی برای وطن فروشی و جاسوسی برای استعمار گردد.

دعوت‌گران مسیحیت خود حیران هستند و در بسا حالات به چشم سر می‌بینیم که دانشمندان وعلمای بزرگ غرب و حتی کشیشان مسیحیت خود به اسلام رو می‌آورند([1]).

به هر صورت خواه هدف مقدس باشد و یا نا مقدس ... خواه کشیشان مسیحیت وغلامان‌شان بخواهند مردم ما را به عقیده‌ی باطل مسیحیت و کتاب تحریف شده‌ی بایبل دعوت کنند ویا این‌که آنان را از دین‌شان کشیده و به شکل تعلیق درآورند که نه مسلمان باشد و نه هم مسیحی ... وهر هدفی دیگری هم باشد ... اکنون دعوت مسیحیت آغاز شده و دعوت‌گران مسیحیت در هر کرانه‌ی وطن تلاش به این کار می‌کنند ...

درین راستا وظیفه‌ی هر انسان با ایمان است که برای رساندن حق به دیگران سعی وتلاش ورزند و فرزندان کشور را از این بدبختی‌ها نجات دهد.

بر اساس حکم الهی که فرموده است: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٦ [الإسراء: 36]. «درآنچه علم ندارید (بدون تحقیق وپژوهش) توقف نکنید؛ زیرا قلب‌ها، گوش‌ها، و چشمان شما (که وسیله تحقیق وفهم صحیح‌اند) همه (برای رسیدن به حقیقت) مسوولیت دارند».

بر ما مسلمانان لازم است که در این راستا تحقیق بیشتر نموده، حقیقت‌ها و چالش‌ها را بصورت کامل درک نموده و در برخورد با مشکلات به کارشناسان ومتخصصین دین‌شناسی رجوع نموده و طالب معلومات بیشتر گردیم، همچنان بر این متخصصین لازم است که این حقیقت‌ها را برای همه بفهمانند، تا باشد که هرانسانی در اختیار راه حق با درایت کامل سیر وحرکت نموده و آنانی که می‌خواهند با درک حقیقت‌ها در قطار حق‌پرستان قرار گیرند به آسانی بتوانند به مقصد ومطلوب خویش برسند.

این پژوهش‌ها ثمرات نیکی را در بردارد؛ زیرا مسلمانان می‌دانند که چه مشکلی در راه است و همچنان مسیحیان حق خواه با دانستن حقیقت‌ها درقطار مومنان حقیقی قرار می‌گیرند؛ زیرا ما کسانی را سراغ داریم که روزگاری در صف بزرگترین مسیحیان بودند ولی اکنون با رسیدن به حقایق، دین مقدس اسلام را با عقل، درک ودانش خویش از تن وجان، پذیرفته و نه تنها به دین حق گرایش خویش را اعلان نموده‌اند بلکه سبب هدایت صدها و بلکه هزاران مسیحی‌ای شده‌اند که از حق بی‌خبر بودند، آنان مانند سایر مردم عادی جامعه نبودند، بلکه اشخاصی بودند که در مسیحیت دارای مقام‌های عالی کلیسایی بودند وتخصص بسیار عالی به سوی دکترا داشته‌اند.

ولی به اساس گفته‌ی رسول الله ج: «خیارکم فی الجاهلیة خیارکم فی الاسلام» آنان‌که درجاهلیت برتر بودند، در اسلام نیز برتر شدند؛ و اگر چه این حدیث شریف برای عصر قبل از اسلام است، ولی ما حقیقت آن را هم اکنون نیز درک می‌کنیم که بهترین اشخاص در مسیحیت روزی بهترین دعوت‌گران اسلام شده‌اند، که مثال‌های این شخصیت‌ها را می‌توان درچهره‌های آشوک کولن که دعوتگری است که بعد از مسلمان شدن، توانست به کمک ویاری ذات یکتای متعال یکصد و پنجاه هزار 150000 مسیحی را به دین مقدس اسلام هدایت نماید.

محترم یوسف استس دکتر علم لاهوت توانست بعد از اسلامش در شهر تگساس امریکا دعوت‌گری گردد و در یک صحبتش در مکسیکو 40 نفر را یک‌باره مسلمان سازد و همچنان سامی فرناندس که بعدها نجیب رسول خود را نامیده است، بعد از خدمات عالی درکلیسا، به دین مقدس اسلام رو آورده و در فیلیپین به دعوت الهی مشغول می‌شود.

خانم بیتی باومن خود به دین مقدس اسلام مشرف شده وسپس کتابش را بنام «اینک خورشید ازغرب طلوع می‌کند» نوشته و برای دعوت اسلامی سعی و تلاش می‌ورزد.

این شخصیت‌های بارز مسیحیت، حقیقت‌ها را دانستند و من خواستم در این رساله‌ام، حقیقت‌های مسیحیت را خدمت دوستان عزیر تقدیم دارم، تا با درک حقیقت‌ها، هم خود عقیده‌ی وحدانیت را بخوبی بشناسند و هم در وقت ضرورت، کوشش نمایند که سبب هدایت دیگران گردند؛ زیرا رسول اللهج به علیس فرموده است که: «هرگاه یک شخصی را اللهأ توسط تو هدایت نماید، برایت نسبت به بسیاری نعمت‌های دنیا بهتر است».

مسلمان، خیرخواه است، نمی‌خواهد که خودش یکتاپرست و دیگران را در گنداب شرک غرق یابد، نمی‌خواهد در مقابل بدی‌ها بی‌تفاوت باشد، نمی‌خواهد به جنت به تنهایی رود و دیگران مستحق دوزخ وآتش گردند‌، بلکه می‌خواهد‌، همه‌ی بشریت حقیقت توحید را درک نموده، همه موحد باشند و در روز قیامت همه یکسان به بارگاه پروردگار عالمیان ایستاده و از جنت الهی مستفید گردند. (وما ذلک علی الله بعزیز)

من با درک مسوولیت خویش به عنوان یک مسلمان

از الله متعالأ استدعا می‌نمایم که این رساله‌ام را سبب هدایت سایرین گردانده وآن را وسیله‌ی رضایت خویش در دنیا وآخرت بگرداند و بنده در صف خادمان توحید ویکتن از چپراسی‌های بارگاه الهی پذیـرا گردد. آمین یا رب العالمین.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

عبدالظاهر داعی




[1] - شما می‌توانید درین زمینه کتاب (چرا ما مسلمان شدیم) گرد آورده شده توسط بنده را از کتابخانه مستقبل ویا کتابخانه سیرت مقابل بلاک‌های شادات ظفر بدست بیاورید.

هدیه

هدیه

هرکسی کتابی را که می‌نویسد برای کسی هدیه می‌دهد، مادرش، پدرش، دوستانش، استادانش وغیره ولی من:

این کتاب را برای آن جوانانی هدیه می‌کنم که در سنگر مبارزۀ عقلانی و فکری با دشمنان اسلام قرار دارند‌، سنگر قلم‌، سنگر دلیل‌، سنگر مبارزه‌ی فکری با فکر، سنگر مبارزه علیه تروریزم فکری غرب علیه مسلمانان.

به جوانانی هدیه می‌کنم که با دانستن زبان انگلیسی و زبان‌های غربی در مقابل آنان ایستاده، دعوت‌گران مسیحیت را با دلایل مربوط به رد عقیده‌ی تحریف شده‌ی آنان سرکوب می‌کنند و آن دعوت‌گران بالأخره مجبور می‌شوند که به سخنان این جوانان گوش دهند.

به آن خواهری تحفه می‌دهم که خودش سالیان سال با مسیحیان بحث و مناقشه نموده است و مسیحیان او را فیلسوف عصر دانسته‌اند که چطور یک دختر قهرمان افغان از صفحات کتاب بایبل باخبر بوده و برای‌شان از کتاب خود‌شان دلیل رد مسیحیت را بیان می‌دارد.

به آن جوانانی هدیه می‌دهم که دلار‌های موسسات نتوانسته آنان‌ را بخرد و مانند سایر اشخاص بی‌ایمان در مقابل پول سر خم ننموده‌اند، بلکه دلایل آنان را با دلایل روشن و واضح از کتاب خودشان و از قرآن عظیم الشان بیان داشته‌اند.

به جوانانی تحفه می‌دهم که مبارزه علیه مسیحیت را در سر خط مبارزات فکری خویش قرار داده و به هیچ بیگانه اجازه نمی‌دهند که به هر وسیله‌ای که باشد هموطنان بی‌سواد ما را فریب دهند.

به آن جوانانی تحفه می‌دهم که در سنگر مبارزه علیه انگلیسی‌های متجاوز چون سپاهیان گمنام جنگیده و شهید شده‌اند و در مقابل تجاوز روس نیز جام قهرمانانه‌ی شهادت را از دست روس‌ها بلند نمودند و امروز نیز در مقابل تجاوز صلیبی‌ها ایستاده‌اند و همچنان‌که در سنگر مبازه‌ی مسلحانه همیشه قهرمان بودند امروز در سنگر قلم و استدلال نیز کمر دشمنان اسلام را شکسته‌اند و با علم و فرهنگ و هنر، دشمنان را در این راستا نیز شکست داده‌اند وافتخار کشور‌شان شده‌اند.

هرانکس که بداند قدر دین را

 

نساید پیش غیر الله جبین را

اگر گردون به کام او نگردد

 

به کام خویش گرداند زمین را