ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
* راه بیستم: فریب دادن و گمراه کردن به طاعت زود گذر
گاهی شیطان انسان را به طاعت زودگذر مثل گریه و غیره گمراه میسازد و فریب میدهد؛ پس شخص گمان میکند که همین برایش کافی است، چه بسیارند مردمانی از عوام یا بعضی از مردم که در سال یک مرتبه در ماه رمضان گریه میکنند، یا در نماز تراویح و قیام شب حاضر میشوند، یا کارهایی اینگونه انجام میدهند. پس شیطان به ایشان القاء میکند: بعد از این هرکاری که بکنید ضرری به شما نمیرساند، بنابراین، به آنان جرأت میدهد و به معاصی و گناه میکشاند. از خداوند میخواهیم ما و شما را از شر شیطان و شرک او حفظ کند و از نفسهای خویش و اعمال بد خود به الله پناه میبریم.
* راه نوزدهم: کناره گیری از مردم و رویگردانی از آنان
و از جمله: اینکه انسان از مردم رویگردان میشود، از آنان کنارهگیری و دوری مینماید، با خود فکر میکند که این کار برایش خیر است؛ چون از مردم کنارهگیری کند، میگوید: به این دلیل از مردم کنارهگیری کرده و رویگردانم که: میترسم به ایشان ضرر برسانم، یا به آنان بدی کنم، یا به ایشان ظلم نمایم، چنانکه امام احمد ـ در آخر عمرش ـ مدتی اندک از مردم کنارهگیری کرد و رویگردان شد، پس به وی گفتند: ای امام! گفته میشود: از مردم کنارهگیری کردهای؟ گفت: "من از مردم کنارهگیری کردم؟! این مردم هستند که از من کنارهگیری نمودند". لیکن مذموم آن است که: برای برتری بر مردم و نکوهش آنان، از ایشان کنارهگیری کند، از مخالطت با ایشان تکبر بورزد و خود را برتر از ایشان بداند؛ پس خودخواه و متکبر بوده و برای علمش ناز کند، پس مردم را نکوهش کرده و از آنان عیب بگیرد و «مَنْ قَالَ: هَلَکَ النَّاسُ، فَهُوَ أَهْلَکُهُمْ»[1].
(کسی که بگوید: مردم هلاک شدند، پس وی ایشان را هلاک کرده است).
* راه هجدهم: گمراه نمودن مردم به ترک عبادت از ترس نفاق
از بزرگترین فریب شیطان این است که بعضی از مردم را وادار به ترک عبادت میکند، برای اینکه منافق نگردند، یا به آنان میفهماند که در کارشان خصلتی از منافقین وجود دارد؛ مانند کسی که قاری قرآن یا معلم یا دعوتگر است، ولیکن بعضی معاصی را پنهانی انجام میدهد، مانند نگاه کردن، یا گناهانی شبیه به این که امید است با توبه محو و پاک شود و به فرمان خدا در حال یا در آینده از آن پاک گردند، پس شیطان همواره با او بوده و به او میگوید: تو منافق میباشی، چراکه در جلوی مردم تظاهر به صلاح میکنی، اما در خلوت مرتکب گناه میگردی! پس بهجای اینکه شخص خود را قانع نماید، گناه را ترک کند و از آن دست بردارد و در این مورد کوشش کند، تا اینکه بر خیر مستقیم گردد؛ شیطان او را فریب میدهد تا اعمال خیر را ترک کند، در مجالس صالحین شرکت ننماید، یا نماز، تعلیم و امامت را ترک کند. پس پیوسته و همیشه به او تلقین میکند که شایسته نیست بین این عمل صالح ظاهری و آن عمل ناپاک باطنی جمع نمایی، اگر مردم بدانند که تو در خلوت و نهانی چه میکنی، به تو تف میاندازند و از تو روی بر میگردانند و دوری میکنند. پس پیوسته شیطان این مطالب را برایش تکرار میکند تا اینکه اعمال صالح را ترک مینماید. خدای تعالی میفرماید: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَیِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ ذَٰلِکَ ذِکۡرَىٰ لِلذَّٰکِرِینَ١١٤﴾ [هود: 114].
(و (ای پیامبر!) در دو طرف روز، و ساعاتی از شب، نماز را بر پادار، بیشک نیکیها بدیها را از بین میبرند، این پندی برای پند پذیران است).
* راه هفدهم: تظاهر به فرو انداختن چشم
و از جمله: اظهار رویگردانی و فرو انداختن چشم میباشد، پس وقتی انسان مثلا زنی را یا چیزی را میبیند که شایسته است آن را نبیند و چشم خود را فرو اندازد، سرش را پائین میاندازد. حال آنکه مطلوب این است که: چشم خود را فرو اندازد نه اینکه سرش را پائین اندازد و تظاهر به فرو انداختن چشم نماید، همه این کارها تظاهر و برای پاک نشان دادن خود است؛ بلکه گاهی شیطان او را به دزدیده نگاه کردن به سمت راست یا چپ دعوت مینماید. خدای تعالی فرموده است: ﴿یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ١٩﴾ [غافر: 19].
(«الله» خیانت چشمها و آنچه را که سینهها پنهان میدارند، میداند).
* راه شانزدهم: تظاهر به غفلت از ظاهر
یکی از روشهای مخفی ریا، غفلت از ظاهر میباشد، بسیار اوقات شیطان انسان را به این میفریبد که باید موهایش پریشان، لباسش کثیف و پاره باشد؛ زیرا این کار تظاهر به زهد و تواضع است. حال آنکه سنت به ظاهر انسان اهمیت میدهد، نبی ج به تمیزی و شانه کردن موهایش اهمیت میداد، روایت شده که آن حضرت ج از هر روز روغن زدن به موها نهی نمودند، مگر یک روز در میان[1].
از آنحضرت ج روایت است که فرمودهاند: «مَنْ کَانَ لَهُ شَعْر فَلْیُکْرِمْهُ»[2].
(هرکس که موی دارد باید که آن را گرامی بدارد[ یعنی تمیز نگهدارد و شانه کند]).
بر دعوتگر است که بر پاکیزگی ظاهر حریص باشد، لباس نیکو بپوشد، هیأتش را نیکو نماید، موهایش را شانه کند، ظاهری آراسته داشته باشد، از عطر و مواد خوشبو کننده استفاده کند، به شانه کردن و تمیز بودن موهایش اهمیت بدهد، به آنچه که وقتش را خیلی نگیرد، یا باعث مشغول شدن وی به آن نشود، موهای خود را زینت دهد؛ ولی در آن مبالغه نکند، پس برای ظاهر نیکو تلاش کند و ظاهرش را از هر عیبی پاک و تمیز بدارد.
[1]ـ به روایت احمد (16793)؛ و ترمذی (1756)؛ و ابوداود (4159)؛ و نسائی (5055) مرفوعاً، از حدیث حسن بصری از عبدالله بن مغفلس. ترمذی گفته: حدیث حسن و صحیح است.
[2]ـ به روایت ابوداود(4163)؛ و حاکم (8485) از حدیث ابوهریرهس. مناوی در فیض القدیر (11439) گفته: رمز لحسنه یعنی سیوطی و اصل آن قول ابن حجر در الفتح این است: اسناد آن حسن است، برای آن از حدیث عایشهل در الغیلانیات شواهد وجود دارد، سند آن حسن است.