عبادت الله در حالت احرام، به همراه طواف کعبه و سعی میان صفا و مروه و تراشیدن یا کوتاه کردن مو.([1])
بر اساس رأی صحیحترِ اهل علم، عمره مانند حج برای یک بار در عمر واجب است.([2]) زیرا در حدیث عائشه ـ رضی الله عنها ـ آمده که ایشان پرسیدن: آیا بر زنان جهاد لازم است؟ فرمود: «آری بر آنان جهادی واجب است که جنگی در آن نیست: حج و عمره».([3])
اگر مسلمان قصد احرام برای عمره نمود برای وی لازم است همان کارهایی را که هنگام احرام برای حج انجام میدهند، انجام دهد، یعنی غسل و خوشبویی و نماز؛ سپس نیت احرام برای عمره کند و اینکه لبیک گوید: «لبیکَ عمرةً».
- سپس همان لبیک معروف را بگوید: «لَبَّیکَ اللهُمَّ لَبَّیک، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیک، إنَّ الحَمدَ والنَّعمَةَ لَکَ والمُلک، لا شَریکَ لَک». مردان لبیک را با صدای بلند و زنان آن را طوری میگویند که تنها خودشان بشنوند.
- اگر در هنگام احرام از این میترسد که مانعی در راه وی قرار گیرد باید در لبیک خود شرط بگذارد و بگوید: «فإن حبسنی حابِسٌ فمحلی حیث حَبَستنی».
- هرگاه به مسجد الحرام رسید، طواف آغاز میکند و در صورت امکان حجر الأسود را استلام میکند و میبوسد و اگر نتوانست به آن دست بزند از دور به آن اشاره میکند و بدون آنکه آن را ببوسد میگوید: الله اکبر.
- در اثنای طواف هر دعایی که خواست میکند و بسیار ذکر میکند.
- وقتی به رکن یمانی رسید در صورت امکان آن را استلام میکند، اما در صورت عدم امکان به سوی آن اشاره نمیکند.
- معتمر هرگاه خواست طواف کعبه را انجام دهد از ابتدا تا انتهای طواف ردای خود را به صورت اضطباع از زیر بغل راست خود رد میکند و بر روی کتف چپ میاندازد. این کار فقط مخصوص طواف قدوم در عمره و حج است.
- در اثنای طواف در سه دور اول به صورت رمل حرکت میکند به این صورت که سریع قدم میزند، اما اگر این کار باعث آزار دیگر حاجیان و معتمران شود آن را ترک میکند.
- پس از پایان طواف به مقام ابراهیم میرود و دو رکعت نماز میخواند.
- سپس به مَسعیٰ میرود و با نزدیک شدن به صَفا این آیه را میخواند:
﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ﴾ [البقرة: 158].
(در حقیقت صفا و مروه از شعائر الله است).
سپس بر صفا بالا میرود تا جایی که کعبه را ببیند، پس به آن رو میکند و دستانش را بلند کرده حمد پروردگار را میگوید و دعا میکند.
- پس از آنکه دعایش تمام شد پیاده به سوی مروه میرود. پس از آنکه به نشانۀ سبز رسید تا جایی که میتواند و باعث آزار دیگران نمیشود، میدود تا به نشانۀ سبز بعدی برسد. سپس قدم زدن خود را ادامه میدهد تا به مروه برسد و همان کاری را که بر روی صفا انجام داد در آنجا انجام میدهد.
- پس از آنکه هفت دورش به پایان رسید سر خود را میتراشد یا همۀ آن را کوتاه میکند. زنان تنها به اندازۀ یک بند انگشت یعنی تقریبا دو سانتی متر از موی خود را کوتاه میکنند.
- اینگونه عمرۀ مسلمان به پایان میرسد.
عمره سه رکن دارد:
1- اِحرام.
2- طواف کعبه.
3- سعی بین صفا و مروه.
1- اِحرام از میقات.
2- تراشیدن یا کوتاه کردن مو.
- شخص حاجی در روز هشتم ذی الحجه که آن را روز ترویه([1]) میگویند به نیت حج از جایی که ارادۀ حج نموده احرام میکند، به این صورت که لباس معمولی خود را از تن به در میآورد و همانند غسل جنابت غسل میکند و با بهترین عطری که دارد سر و ریش خود را خوشبو میکند و اگر در وقت فریضه بود نماز فرض را به جای میآورد و در غیر این صورت دو رکعت به نیت سنت وضو میخواند. پس از پایان نماز، احرام میکند یعنی به نیت اِحرام برای حج لبیک میگوید. روش لبیک برای حج چنین است: «لَبَّیکَ حَجّا» و اگر ترس این داشت که مانعی در راه حج وی قرار گیرد و نتواند آن را کامل کند در نیت خود شرط میگذارد و میگوید: «وإن حَبَسنی حابِسٌ فمَحَلی حیثُ حبَسَتنی»، یعنی اگر مانعی مرا باز داشت، محل من جایی است که مرا باز داشت، اما اگر ترس مانعی ندارد، شرط نمیگذارد.
- سپس به سوی مِنی خارج میشود و در آنجا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را به صورت قَصر و بدون جمع به جای میآورد (یعنی هر نماز را در وقت خود میخواند و نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت به جای میآورد)، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ در منی نمازها را قصر میکرد اما جمع نمیکرد. منظور از قصر، دو رکعت خواندن نمازهای چهار رکعتی است.
- با طلوع خورشیدِ روز عرفه از منی به سوی عرفه میرود و در صورتی که برایش امکان داشت تا زوال آفتاب در نمره توقف میکند، اما اگر برایش ممکن نبود اشکال ندارد، زیرا توقف در نمره سنت است.
- با زوال آفتاب نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر در دو رکعت به جای میآورد، سپس همۀ وقت خود را در عرفه به ذکر و دعا و تضرع به درگاه خداوند عزوجل صرف میکند و رو به قبله دستان خود را بلند میکند و هر دعایی را که میخواهد از درگاه خداوند میخواهد.
بیشترین دعای پیامبر در آن جایگاه بزرگ چنین بود: «لا إله إلا الله وحدَه لا شریک له، له الملک وله الحمدُ وهوَ علی کلِّ شیء قدیر»، و سعی میکند تا آخرین وقتِ روز فرصت دعا را غنیمت بشمارد زیرا بهترین دعا، دعای روز عرفه است.
- با غروب خورشید به سوی مزدلفه میرود و پس از رسیدن به آنجا نماز مغرب و عشاء را یکجا میخواند، مگر آنکه پیش از عشاء به مزدلفه برسد که در این صورت مغرب را در وقت آن میخواند، سپس منتظر میماند تا وقت عشاء فرا رسد و آن را نیز در وقت خود به جای میآورد.
اما اگر به سبب خستگی یا کم بودن آب یا هر مشکل دیگری نیاز به جمع بین دو نماز داشت اشکالی ندارد که نماز مغرب و عشاء را با هم بخواند حتی اگر وقت عشاء وارد نشده باشد، و اگر میترسد تا پیش از نیمه شب به مزدلفه نرسد میتواند پیش از رسیدن به مزدلفه نمازهایش را بخواند و به تاخیر انداختن نماز تا پس از نیمه شب جایز نیست.
- سپس شب را در مزدلفه میماند و با سر رسیدن وقت فجر نماز صبح را در اول وقت آن با یک اذان و یک اقامه به جای میآورد و به سوی مشعر الحرام میرود و لا اله الا الله و الله اکبر میگوید و هر دعایی که دوست دارد میکند تا هوا کاملا روشن شود. اما اگر نتوانست به مشعر الحرام برود همان جایی که هست دعا میکند به این صورت که رو به قبله دستانش را به آسمان بلند میکند.
- پس از آنکه هوا روشن شد پیش از طلوع خورشید به منی میرود و در «وادی محسر» سرعت خود را زیاد میکند. پس از آنکه به منی رسید هفت سنگریزۀ پی در پی ـ یکی پس از دیگری ـ را به سوی جمرۀ عقبه پرتاب میکند و با انداختن هر سنگریزه تکبیر میگوید. سنگریزۀ رمی جمرات باید تقریبا به اندازۀ هستۀ خرما باشد. عقبه آخرین جمرات و نزدیکترین آنان به مکه است.
- پس از پایان رمی، هَدی خود را قربانی میکند، سپس اگر مَرد است سر خود را میتراشد و اگر زن است تنها به اندازۀ یک بند انگشت از موی سرش را کوتاه میکند.
- سپس به مکه میرود و طواف و سعیِ حج را به جای میآورد و به منی برمیگردد و شبهای یازدهم و دوازدهم را در آنجا میماند و جمرات سه گانه را پس از زوال آفتاب در دو روز رمی میکند. بهتر آن است که پای پیاده برای رمی جمرات برود، اما اگر سواره برود اشکالی ندارد. نخست جمرۀ اول را که دورترین جمره از مکه است و پس از مسجد خیف قرار دارد با هفت سنگریزۀ پی در پی رمی میکند و با هر پرتاب تکبیر میگوید. سپس کمی جلو میرود و دعای طولانی میکند ـ در دعایی که دوست دارد ـ اما اگر زیاد ایستادن و دعا کردن برایش سخت است هر قدر که برایش ممکن است دعا میکند، اما شایسته نیست ایستادن و دعا را ترک کند زیرا دعا سنت است. سپس جمرۀ عقبه را با هفت سنگریزۀ پی در پی رمی میکند و با هر پرتاب تکبیر میگوید و پس از آن دعا نمیکند.
- با پایان رمی جمار در روز دوازدهم اگر خواست زودتر از آنجا میرود و در منی منزل میگیرد، و اگر خواست تأخیر کند، به منی میرود و شب سیزدهم را در منی میماند. همانطور که پیشتر گفتیم رمی جمرههای سه گانه پس از زوال آفتاب است، و دیرتر رفتن به منی بهتر است. رمی سوم واجب نمیشود مگر پس از غروب خورشید روز دوازدهم در حالی که خودش در منی است. در این صورت باید در منی بماند تا جمرات سهگانه را پس از زوال آفتاب رمی کند. اما اگر در روز دوم خورشید غروب کند در حالی که بر خلاف اختیار خود به سببی مانند ازدحام و ترافیک همچنان در منی باشد، ماندن در روز سیزدهم برای وی واجب نیست زیرا این ماندن خلاف اختیار او بوده [و قصد تاخیر نداشته است].
- وقتی میخواهد از مکه به سوی سرزمین خود بیرون رود پیش از رفتن، طواف وداع را به جای میآورد زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «کسی از شما [به سرزمین خود] نرود مگر آنکه آخرین دیدارِ وی با خانه [ی کعبه] باشد».([2]) و در روایتی دیگر آمده که: «مردم را امر نمود تا آخرین دیدارشان با خانۀ کعبه باشد، جز آنکه برای زنان حائض تخفیف قائل شد».([3]) زیرا بانوانی که در عادت ماهیانه یا نفاس هستند طواف وداع ندارند.
- طواف وداع باید آخرین کاری باشد که حاجی پس از ارادۀ رفتن در مکه انجام میدهد اما اگر پس از طواف وداع به انتظار همسفران خود نشست یا برای بستن بار خود توقف کرد یا چیزی را که نیاز داشت در راهِ رفتن خریداری نمود اشکالی ندارد و طواف وداع را تکرار نمیکند مگر در صورتی که مثلا قصد نمود سفرش را تا آخر روز به تأخیر اندازد که در این صورت باید پیش از رفتن طواف وداع را دوباره تکرار کند تا آخرین کاری باشد که در مکه انجام میدهد.
- اگر شخصی حاجی خواست پیش از حج یا بعد از آن به زیارت مسجد نبوی برود باید نیت زیارت مسجد را داشته باشد نه زیارت قبر، زیرا بستن بار سفر به نیت عبادت برای زیارت قبور جایز نیست و بلکه تنها برای مساجد سهگانه یعنی مسجدالحرام و مسجد نبوی و مسجد الاقصی جایز است. پس از آنکه به مسجد نبوی رسید با پای راست وارد میشود و میگوید: «بسمِ الله، والصلاةُ والسلامُ علی رسولِ الله، اللهمَّ اغفر لی ذنوبی وافتَح لی أبواب رحمتِک، أعوذُ باللهِ العظیم، وبِوجهِهِ الکریم، وبِسلطانِهِ القدیمِ من الشیطانِ الرَّجیم». سپس هر مقدار که خواست نماز میخواند.
بهتر آن است که نمازش در روضه باشد. میان منبر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ و حجرهاش که قبر ایشان در آن قرار دارد، را روضه میگویند زیرا باغی از باغهای بهشت است. سپس هر گاه نماز خواند و خواست قبر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ را زیارت نماید، باید با ادب و وقار در برابر آن بایستد و بگوید: «السلامُ علیکَ أیُّها النّبی ورحمة اللهِ وبرکاته، اللهم صل علی محمد، وعلی آلِ محمد کما صلیتَ علی إبراهیم وعلی آلِ إبراهیم، إنک حمید مجید، اللهم بارک علی محمد وعلی آل محمد کما بارکت علی إبراهیم وعلی آل إبراهیم إنک حمید مجید. أشهد أنک رسول الله حقا، وأنک قد بلغت الرسالة، وأدیت الأمانة، ونَصَحت الأمة، وجاهَدتَ فی الله حق جهاده، فجزاک الله عن أمتک أفضل ما جزی نبیّا عن أمته». سپس کمی به راست میرود و بر أبیبکر صدیق رضی الله عنه سلام میگوید و از وی اعلام خشنودی میکند، سپس کمی به راست میرود و بر عمر بن الخطاب رضی الله عنه سلام میکند و برای وی دعای خشنودی میکند، و اگر برای وی و ابوبکر صدیق رضی الله عنهما دعای مناسبی کند خوب است.
- زنان به زیارت قبر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ و قبر هیچکس دیگری نمیروند زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ زنانی را که به زیارت قبور میروند و کسانی را که بر قبرها مسجد میسازند و آن را چراغانی میکنند نفرین کرده است.([4]) اما [در روضه] نماز میگزارد و از همان جایی که هست بر رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ سلام میکند. برای مردان شایسته است به زیارت بقیع که قبرستان مدینه است بروند و بگویند: «السلام علیکم أهل الدیارِ من المؤمنین والمسلمین وإنا إن شاء الله بکم لاحقون، یرحم الله المستَقدِمین منا ومنکم والمستأخرین، نسأل الله لنا ولکم العافیة، اللهمَّ لا تَحرمنا أجرهم، ولا تفتنّا بعدهم، واغفر لنا ولهم».([5])
[1]- روز هشتم ذی الحجه را برای این ترویه نام نهادهاند که مردم در این روز از مکه به منی آب میبردند به طوری که تا آخرین روز ایام حج برایشان کافی باشد زیرا در آن دوران در منی آب وجود نداشت. برخی گفتهاند برای این آن را ترویه نام نهادهاند که خداوند متعال در آن روز مناسک را به ابراهیم نشان داد (از ریشۀ رؤیه).
[2]- به روایت مسلم در کتاب الحج، باب وجوب طواف الوداع وسقوطه عن الحائض (۱۳۲۷).
[3]- بخاری در کتاب الحج، باب طواف الوداع (۱۷۵۵)، و مسلم در کتاب الحج، باب طواف الوداع (۱۳۲۸).
[4]- به روایت احمد (۴/ ۴۵۸) به شماره (۱۹۲۶) و ابوداود در کتاب الجنائز، باب «فی زیارة النساء للقبور» (۲۸۱۷) و ترمذی در أبواب الصلاة، باب «ما جاء فی کراهیة أن یتخذ علی القبر مسجدا» (۲۹۴) ونسائی در کتب الجنایز، باب «التغلیظ فی اتخاذ السرج علی القبور» (۲۰۱۶). شیخ آلبانی این روایت را در مشکاة به شماری ۷۴۰ صحیح دانسته است.
[5]- مسلم در کتاب الجنائز، باب ما یقال عند دخول القبور والدعاء لأهلها (۹۷۴ و ۹۷۵) و ابن ماجه در کتاب ما جاء فی الجنائز، باب ما جاء فیما یقال إذا دخل المقابر (۱۵۴۷).
جمهور علما شب ماندن در مِنی را واجب میدانند؛ بر این اساس کسی که آن را ترک کند باید فدیه بدهد و فرقی نمیکند همۀ شبهای ماندن در منی را ترک کند یا تنها یک شب را. بر اساس رأی دیگری اگر کسی که شب ماندن در منی را ترک گفته عذری ندارد در صورتی که یک شب را در منی مانده و شبهای دیگر را ترک کرده باید به اندازۀ توانش صدقه دهد و اگر شبهای یازدهم و دوازدهم را ترک کرده باید قربانی کند و این روایتی از امام احمد([1]) است که شیخ بن باز([2]) و شیخ ابن عثیمین آن را برگزیدهاند.([3])
شب ماندن در مِنیٰ بر چه کسانی واجب نیست؟
برای بیمار یا کسی که کارهای مربوط به او را انجام میدهد و همینطور کسانی که مسئولیتهای مربوط به حج را انجام میدهند و باید در هر حال آماده به کار باشند شب ماندن در منیٰ ساقط است، و این را علمای معتبر تشخیص میدهند.
منظور از شب ماندن در منی این است که حاجی بیشتر شب یازدهم و دوازدهم ـ در صورت تعجیل ـ و سیزدهم را ـ در صورت تاخیر ـ در منی بماند.
اشتباهاتی که برخی از حجاج مرتکب آن میشوند:([4])
اینها تعدادی از اشتباهات است که ممکن است برخی از حجاج مرتکب آن شوند:
1- اینکه نیت شخص از انجام حج، دستاوردی دنیایی یا ریا و خودنمایی و فخرفروشی باشد.
2- سفر زنان بدون محرم.
3- برخی از حاجیان گمان میکنند پوشیدن کفش و ساعت مچی و عینک و دیگر چیزهایی که به آن نیاز دارند، جایز نیست در حالی که صحیح این است که پوشیدن آن ایرادی ندارد.
4- برخی از حجاج گمان میکنند احرام با پوشیدن لباس احرام شروع میشود، و پس از پوشیدن لباس احرام دست از ممنوعات احرام میکشند، اما صحیح این است که احرام با نیت آن شروع میشود نه به مجرد پوشیدن لباسِ احرام.
5- بیشتر حاجیان به خواندن دعاهای خاص در هنگام طواف ـ به صورت فردی یا دستجمعی ـ پایبندی میکنند که این کار صحیح نیست و طواف دعای خاصی ندارد.
6- برخی از حاجیان رکن یمانی را میبوسند اما این کار اشتباه است زیرا رکن یمانی تنها استلام میشود و اگر دست زدن به آن امکان نداشت به آن اشاره نمیشود ، چنانکه برخی از حاجیان انجام میدهند.
7- برخی از حجاج در هنگام طواف در حال ازدحام وارد نیم دایرهای که به آن «حجر اسماعیل» میگویند میشوند؛ این کار باعث میشود طواف آنان ناقص شود زیرا این قسمت، بخشی از کعبه است [و برای طواف باید به دور کعبه چرخید نه داخل آن].
8- برخی از حجاج پس از طواف نیز در حالت اضطباع میمانند [یعنی ردا را بر روی کتف راست خود نمیاندازند] و در همین حالت دو رکعت نماز طواف را به جای میآورند. این کار اشتباه است و باید کتف را بپوشانند.
9- برخی از حجاج گمان میکنند دو رکعت طواف باید حتما در پشت مقام ابراهیم باشد و این صحیح نیست بلکه در هر جایی از مسجدالحرام که این نماز را بخوانند برایشان کافی است و شایسته نیست برای ادای این دو رکعت باعث آزار و اذیت دیگر برادرانشان شوند.
منظور از هَدْی، حیوانی است که حاجیان یا عمرهگزاران برای نزدیکی به خداوند قربانی میکنند که شتر یا گاو یا گوسفند است.
هَدْی بر دو نوع است:
1- هَدْی شُکران: این هدی برای کسی که حج را به صورت تمتع یا قِران به جای میآورد واجب است تا شکری باشد برای الله متعال که وی را برای انجام این شعیرۀ بزرگ توفیق داده است. این نوع هَدْی واجب است.
2- هَدْی جبران: این قربانی برای جبران اشکالی است که در حج یا عمره رخ داده، یعنی ترک یکی از واجبات یا ارتکاب یکی از ممنوعات، و همینطور برای هدیی که به خاطر اِحصار واجب میشود. این نوع هَدْی نیز واجب است.
تفاوت این دو نوع هدی این است که در نوعی اول (هدی شکران) جایز و بلکه مستحب است خود حاجی نیز از آن بخورد، اما خوردن حاجی از هدی جبران جایز نیست بلکه باید آن را به فقرای حرم صدقه دهد.
شروطی که باید در هَدْی رعایت شود
1- اینکه هدی از چارپایان باشد (شتر و گاو و گوسفند و بز).
2- اینکه عاری از عیب باشد.
3- اینکه عمر شتر پنج سال تمام، و عمر گاو دو سال و عمر بز یک سال و عمر گوسفند شش ماه باشد.
4- هَدْی باید در وقت مشخص آن قربانی شود، یعنی از روز عید (دهم) تا غروب خورشیدِ روز سیزدهم ذی الحجه.
5- هْدْی باید در مکان معین یعنی سرزمین حَرَم ذبح شود.
هشتم: تراشیدن یا کوتاه کردن مو
تراشیدنِ مو یا کوتاه کردن آن از واجبات حج است و کسی که آن را ترک کند باید قربانی بدهد، چرا که خداوند متعال میفرماید:
﴿لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ﴾ [الفتح: 27].
(شما بدون شک به خواست الله در حالی که سر تراشیده و موی کوتاه کردهاید با خاطری آسوده وارد مسجدالحرام خواهید شد).
وقت تراشیدن: وقت تراشیدن و کوتاه کردن مو از هنگام خروج از مزدلفه آغاز میشود و جایز است آن را تا پایان ایام تشریق به تاخیر انداخت.
مواردی دربارۀ تراشیدن و کوتاه کردن مو
نخست: اهل علم بر این اتفاق دارند که تراشیدن بهتر از کوتاه کردن است.
دوم: برای کسی که حج تمتع به جای میآورد جایز است که [برای عمره] موی خود را کوتاه کند و تراشیدن را برای حج بگذارد، اما اگر مدت زمان میان عمره و حج زیاد است به طوری که موی سر اندکی بیرون میآید بهتر است برای عمره نیز سر خود را بتراشد.
سوم: بهتر است همۀ سر را به یک اندازه کوتاه کرد یا تراشید، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ همۀ سر خود را به طور کامل تراشیدند.