اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مردان بر زنان قوامت و سرپرستی دارند

﴿ ...وَلَهُنَّ مِثۡلُ ٱلَّذِی عَلَیۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَیۡهِنَّ دَرَجَةٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ٢٢٨ [البقرة: 228]

﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ فَٱلصَّٰلِحَٰتُ قَٰنِتَٰتٌ حَٰفِظَٰتٞ لِّلۡغَیۡبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُۚ... [النساء: 34]

***

توضیح موضوع: قبلاً نیز گفتیم که خداوند متعال به دو دلیل «قوامت» و «نظارت» را در اختیار مرد قرار داده است:

1.     به خاطر مسئولیّت بیشتر و آینده‌نگری و بررسی دقیقتر و اندیشمندانه‌تر امور اقتصادی در مقایسه با خانم‌ها که آن‌ها هم از نظر عاطفی و احساسی به خاطر مسئولیت مادری بر مردان برتری دارند.

2.     مرد است که در ارتباط با دخل و درآمد برای اداره‌ی امور خانواده مسئولیّت دارد و چنان‌چه مخارج منزل با درآمدی که با برنامه و کار مرد ارتباط مستقیم دارد، هماهنگی نداشته باشد، دچار نابسامانی و گرفتاری مالی خواهند گردید. زیرا مرد با توجه به کار و میزان درآمدش، قبل از هر تصمیمی، همه‌ی حساب‌ها را باید در نظر بگیرد.

حُسن معاشرت با زنان

حُسن معاشرت با زنان

﴿ ...وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِن کَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَکۡرَهُواْ شَیۡ‍ٔٗا وَیَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِیهِ خَیۡرٗا کَثِیرٗا١٩ [النساء: 19]

تأمین مخارج زن و فرزندان

تأمین مخارج زن و فرزندان

﴿ ...وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ وَکِسۡوَتُهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ لَا تُکَلَّفُ نَفۡسٌ إِلَّا وُسۡعَهَاۚ... [البقرة: 233]

﴿أَسۡکِنُوهُنَّ مِنۡ حَیۡثُ سَکَنتُم مِّن وُجۡدِکُمۡ وَلَا تُضَآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُواْ عَلَیۡهِنَّۚ وَإِن کُنَّ أُوْلَٰتِ حَمۡلٖ فَأَنفِقُواْ عَلَیۡهِنَّ حَتَّىٰ یَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ فَإِنۡ أَرۡضَعۡنَ لَکُمۡ فَ‍َٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأۡتَمِرُواْ بَیۡنَکُم بِمَعۡرُوفٖۖ وَإِن تَعَاسَرۡتُمۡ فَسَتُرۡضِعُ لَهُۥٓ أُخۡرَىٰ٦ لِیُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِۦۖ وَمَن قُدِرَ عَلَیۡهِ رِزۡقُهُۥ فَلۡیُنفِقۡ مِمَّآ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُۚ لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ سَیَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ یُسۡرٗا٧ [الطلاق: 6-7]

مهریه‌ی زنان

مهریه‌ی زنان

﴿وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗۚ فَإِن طِبۡنَ لَکُمۡ عَن شَیۡءٖ مِّنۡهُ نَفۡسٗا فَکُلُوهُ هَنِیٓ‍ٔٗا مَّرِیٓ‍ٔٗا٤ [النساء: 4]

﴿وَإِنۡ أَرَدتُّمُ ٱسۡتِبۡدَالَ زَوۡجٖ مَّکَانَ زَوۡجٖ وَءَاتَیۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا فَلَا تَأۡخُذُواْ مِنۡهُ شَیۡ‍ًٔاۚ أَتَأۡخُذُونَهُۥ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا٢٠ وَکَیۡفَ تَأۡخُذُونَهُۥ وَقَدۡ أَفۡضَىٰ بَعۡضُکُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ وَأَخَذۡنَ مِنکُم مِّیثَٰقًا غَلِیظٗا٢١ [النساء: 20-21]

***

توضیح موضوع: شریعت اسلام در جهت محافظت از حرمت و کرامت و منزلت زن، و به منظور احترام و تکریم و تجلیل و تعظیم او، اعطای هدیه‌ای را بر مرد که بیانگر رغبت او به ازدواج با آنان خانم است، واجب گردانیده که از نظر شریعت «مهریّه» نامیده می‌شود.

وجوب اجازه خواستن از زن قبل از ازدواج

وجوب اجازه خواستن از زن قبل از ازدواج

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنکِحَ زَوۡجًا غَیۡرَهُۥۗ... [البقرة: 230]

﴿وَإِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَبَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ أَن یَنکِحۡنَ أَزۡوَٰجَهُنَّ إِذَا تَرَٰضَوۡاْ بَیۡنَهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ... [البقرة: 232]

***

توضیح موضوع: پدر حق ندارد دختر بالغ و عاقل خود را به نکاح کسی دربیاورد که دختر او را نمی‌پسندد و دوست نمی‌دارد. بلکه لازم است پدر با دختر خود در مورد کسی که می‌خواهد همسر او بشود، مشورت نماید، اگر دختر از قبل شوهر نموده باشد (یعنی بیوه باشد)، باید به صراحت نظر خود را اعلام نماید و چنان‌چه برای اولین بار باشد که دختر ازدواج می‌نماید، سکوتش - چنان‌چه از روی نادانی و ترس و اشتباه نباشد - به معنی رضایت او تلقی می‌شود، و چنان‌چه نه می‌گوید، هیچ کس نمی‌تواند او را به نکاح کسی که دوست ندارد، دربیاورد. از ابوهریرهس روایت است که پیامبر ج فرمود:

«بیوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشیزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسی داده نشود. گفتند: ای رسول خدا ج ! اجازه (رضایت) دوشیزه چگونه است؟ فرمود: این است که ساکت بماند». [ابن ماجه و مسلم]

از خنساء دختر خدام انصاری روایت شده است که:

«من بیوه زن بودم و بدون اجازه و رضایتم، پدرم مرا شوهر داد. خدمت رسول خدا ج رسیدم و موضوع را با او مطرح نمودم، ایشان آن عقد را باطل اعلام فرمودند.» [بخاری، ترمذی، نسائی، ابن ماجه و ابوداود]

و از ابن عباسب هم روایت شده که دختری خدمت رسول خدا ج رسید و خدمت ایشان گفت: که پدرش بدون رضایتش او را شوهر داده است. رسول خدا ج اختیار قبول یا فسخ نکاح را به او سپرد». [احمد و ابوداود]

و حضرت عایشهل می‌گوید: «دختری به او مراجعه نمود و گفت: پدرم مرا به عقد برادرزاده‌اش درآورده تا خود را از فقر و ناداری برهاند. و من عمو زاده‌ام را دوست ندارم. عایشهل گفت: بنشین تا رسول خدا ج برگردد (و پس از آمدن ایشان) موضوع را با او در میان نهاد و رسول خدا ج کسی را دنبال پدر دختر فرستاد و با او صحبت فرمود، و در نهایت به دختر حق انتخاب داد. دختر گفت: اینک به کاری که پدرم انجام داده رضایت می‌دهم؛ اما خواستم بدانم در اینگونه موارد زنان از حقی برخوردار هستند یا خیر؟» [نسائی]

از ظاهر این روایات و احادیث اینگونه فهمیده می‌شود که شرط صحت عقد نکاح، اجازه و رضایت دختر و بیوه‌زن است و چنان‌چه پدر یا ولیّ بدون اجازه آنان را به عقد نکاح کسی دربیاورند، آن نکاح درست نیست. و یکی از رهنمودهای زیبای اسلام در رابطه با دختران آن است که هنگام ازدواج دختر، با مادر او هم لازم است مشورت بشود، تا رضایت پدر و مادر هر دو جلب گردد. زیرا ابن عمرب می‌گوید: رسول خدا ج فرموده است:

«در مورد دختران با مادرانشان مشورت نمائید».

وقتی که پدر حق ندارد دخترش را بدون رضایتش به عقد نکاح کسی دربیاورد، دختر هم براساس حدیث «بدون ولیّ عقد نکاح معنی ندارد» [ترمذی]، نباید خود را به نکاح کسی دربیاورد.

و بهتر آن است که ازدواج پس از موافقت پدر و مادر و دختر انجام پذیرد، تا زمین‌های برای اختلاف و مشاجره و کینه و خصومت فراهم نشود. زیرا خداوند به خاطر مودت و محبت میان مردم است که نکاح را مقرر فرموده است.

بدین صورت اسلام به پدران می‌آموزد که دختران آنان پیش از هر چیزی دیگر، انسان هستند، و انسانی همسان خود را می‌خواهند، و کالایی نیستند که اگر کسی حاضر بود مبلغ بیشتری را برای آن پرداخت نماید، با او وارد معامله بشوند. متأسفانه بسیاری از پدران در گذشته و در زمان معاصر با دختران خود چنین روشی را بکار برده و می‌برند.

به هر حال، شریعت مقدس اسلام از منزلت پدر و مادری محافظت می‌نماید، و در عین اینکه به دختران و زنان حق اظهار نظر و تصمیم گیری می‌دهد، آنان را به ادب و اخلاق و احترام به پدر و مادر دعوت می‌نماید.

بر همین اساس، ما استبداد و اجبار پدر را در مورد شوهر دادن دختر خود، بدون جلب رضایت خود او و مادرش صحیح نمی‌دانیم، و همچنین افسار گسیختگی و تصمیم‌گیری به ازدواج از طرف دختران بدون مشورت با پدر و مادر و جلب رضایت ایشان، راه صحیح و مشروع نمی‌شماریم. زیرا هر دو روش غالباً سبب ناهنجاریها و مشکلات دامنه‌داری می‌شوند. گاهی اوقات دخترانی که به اجبار تن به ازدواج داده‌اند، دست به خودکشی می‌زنند. یا حاضر به زندگی با شوهری که هیچ علاقه‌ای به او ندارند، نمی‌دهند و گاهی بر سر موضوع، میان پدر و مادر نزاع و اختلاف پدید می‌آید، و چندین خانواده آرامش و صمیمیّت خود را از دست می‌دهند. از طرف دیگر پدر دختر، غالباً ازدواج خودسرانه‌ی او را تحمل نمی‌کند و برای محافظت از حیثیّت و احترام خانوادگی خود دست به اقداماتی غالباً خشونت بار بر علیه دختر و یا مردی که اقدام به ایجاد ارتباط با دخترش نموده، می‌زند.