ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیسون نویسندهی فرانسوی مینویسد: «[حضرت] محمد در زمان خود، باهوشترین اعراب و پرهیزکارترین و بردبارترین و ملایمترین آنان با دشمنان دین بود و امپراتوری اسلام پابرجا و برقرار نشد، مگر در سایهی برتری او بر رجال آن زمان. دینی هم که آورد و مردم را به آن فرا میخواند، برای مللی که آن را پذیرفتند، دارای منافع عظیمی بود. نبوغ و استعداد [حضرت] محمد بزرگترین اسباب موفقیت و بزرگی مرتبه و شهرت او شد؛ افزون براین دانش کامل او به ادیان زمان خود، مؤید این شهرت میشد. در نیکیکردن و اظهار خدمت و قدردانی از خوبیهای دیگران و اقرار به نیکی مردم، بهترین سرمشق برای عموم بود و رفتارش در قلوب همگی تأثیر شگفتی برجای نهاد. پیش از آنکه حلیمهی سعدیه، پیغمبر را برای شیردادن ببرد، ثویبه، کنیز ابولهب، چند روزی او را شیر داد و چون بزرگ شد و دانست که این زن به او شیر داده است، این نیکی و احسان را فراموش نکرد و همواره میکوشید به او خوبی کند و بارها از همسر خود خدیجه درخواست کرد که او را از ابولهب بخرد و آزاد کند، ولی ابولهب از فروشاش خودداری کرد([1]) و [حضرت] محمد در نیکی به آن زن از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد و تا در مکه بود، به او رسیدگی میکرد و پس از هجرت به مدینه، باز او را از یاد نبرد و همواره هدایایی از قبیل لباس و پول برایش میفرستاد و چون در بازگشت از جنگ خیبر خبر مرگ ثویبه را شنید، پرسید: آیا کسانی دارد که بتوان به آنان نیکی کرد؟ ولی آن زن کسی را نداشت که از احسان [حضرت] محمد بهرهور شود»([2]).
مورخ انگلیسی ریوزندباسورت اسمیت در کتاب محمد و آیین محمد نوشته است: «ما از پیامبران پیشین اطلاعات زیادی در دست نداریم، اما تاریخ دین اسلام و حضرت محمد خیلی روشن است و همچون آفتاب هیچ راز پوشیدهای در تاریخ زندگیاش وجود ندارد»([1]).
توماس کارلایل نوشته است: [حضرت] محمد از آغاز کودکی، به امانتداری، صحیح اندیشیدن و استواری در گفتار و رفتار، خو گرفته بود. تاریخ ما ثابت میکند که او پیوسته انسانی با محبت و مهربان، اجتماعی و راستگو بوده است. چون بعید میدانم که سخنانم موجب تغییر دین برخی هم کیشانم به اسلام گردد، نگرانی ندارم که کمالات [حضرت] محمد را بر زبان بیاورم. اما دروغهایی که از سر تعصب برای حفاظت از آیین مسیحیت به [حضرت] محمد نسبت داده شدهاند، عاقبت به ضرر خود ما تمام خواهد شد»([1]).
اچ. آ. ار. گیب در کتاب مکتب محمد نوشته است: «اکنون همهی مردم جهان به این حقیقت گردن نهادهاند که اصلاحات [حضرت] محمد ارزش و موقعیت زنان را بالا برده است»([1]).
ادوارد گیبون([1]) و سیمون اوکلی([2]) نوشتهاند: «هیچ تبلیغی جز جاودانیبودن مذهب او این چنین تحیر ما را در پی ندارد. همان اثر خالص و کاملی که [حضرت] محمد در مکه و مدینه به جا گذاشت، حتی پس از گذشت دوازده سده از انقلاب او همچنان حفظ میشود. تصور عقلانی خدا، بوسیلهی بتهای قابل مشاهده پست نشده است. افتخارات و شرافت رسول خدا حد تقوای انسانی را در نوردیده و قوانین زندهی او، پیروانش را در مرزهای منطق و مذهب، مقید و محدود ساخته است»([3]).