اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

یک نعمت و امتیاز ویژه

یک نعمت و امتیاز ویژه

فهم و درایت این مرد یهودی قابل تحسین است و این گفتار او، یک گام مهم تاریخی تلقی می‌شود و این گواهی از نظر روایت و تاریخ نیز مستند و معتبر است و به اعتبار قراین و شواهد نیز، قابل فهم است، از این روایت ثابت شد که بنابر گواهی یک دانشمند یهودی (که نماینده‌ی آگاه و مستند مذهب خویش بشمار می‌رود) در دین یهود نسبت به ختم نبوّت هیچ گونه اعلام و مطلبی وجود ندارد، اما در دین اسلام، این مطلب صراحتاً اعلام شده است، خدا می‌داند آن عالم یهود با چه اندوه و حسرتی این مطلب را به حضرت عمرس بیان داشته است، اگر امروز، آن یهودی در پیش چشم ما حاضر می‌بود، آثار اضطراب و اندوه و حسرت را بر سیما و چهره‌اش به خوبی مشاهده می‌کردید، اگر انسان عمق قدرت و گیرایی الفاظ و تعبیر این گفتار را بررسی کند، تا حدی در‌می‌یابد که چگونه و با چه حسرتی، این مفهوم را اظهار داشته است، از این تحلیل به این نتیجه می‌رسیم که در آن مذهب، هیچ گونه اعلانی در این رابطه، از سوی خداوند وجود ندارد و لطف و احسان خداوندی است که دین اسلام را به این خصوصیت و امتیاز بزرگ، افتخار بخشیده است‌که تکمیل دین و پایان نبوّت را اعلام فرموده است و اسلام را بعنوان آخرین آیین برگزیده انتخاب نموده است.

سدّی در برابر اضطراب فکری

سدّی در برابر اضطراب فکری

عدم وجود عقیده‌ی ختم نبوت، در ادیان گذشته، نقش بسزایی در تحریف آن دین‌ها داشته است. زیرا در آن ادیان، هیچ مانع و سدی در برابر مدعیان دروغین نبوّت ایجاد نشده است و در این رابطه هیچ گونه تعهد و اعلانی صورت نگرفته است از اینجاست که در ادیان گذشته، افراد زیادی یکی پس از دیگری، ادعای نبوّت می‌کردند و مردم از دعوت آنان متأثر می‌شدند و دنیای یهودی و مسیحی، با بحران و پراکندگی ذهنی و مذهبی روبرو شده است.

کسانی‌که تاریخ دین یهودی و مسیحی را مطالعه کرده‌اند، به خوبی می‌دانند ‌که کثرت تعداد مدعیان نبوت، در این دو آیین، موجب فاجعه و فتنه‌ی بزرگی شده است، این علت برای آنان به عنوان یک بحران (CRISIS) و مساله‌ی بسیار مهمی (PROBLEM) شناخته شده است، توجه بنده را برای اولین بار در این رابطه یکی از نوشته‌های علّامه اقبال (که خداوند مقام او را در بهشت بلند فرماید) به خود جلب کرد، وی برای اولین بار (تا جایی‌که بنده مطالعه کرده‌ام) نوشته ‌است که ختم نبوت، نشان عالی و امتیاز ویژه و نعمت بزرگی است که خداوند برای امّت اسلامی عنایت فرموده است، گویا خداوند بوسیله‌ی اعلان ختم نبوت، چنین فرمودند که اکنون نباید برای انتظار وحی جدید به سوی آسمان بنگرید، بلکه اکنون وقت آنست که به سوی زمین بنگرید و شایستگی و توانمندی خود را برای آبادی زمین (که جانشین خدا در روی آن هستید) و همدردی با انسان‌ها و تلاش برای رستگاری و خوشبختی ابدی آنان صرف کنید. آری، اینک توانمندی خود را در این میدان ضایع نکیند که هر‌چند گاه به سوی آسمان بنگرید که آیا منجی و پیامبری جدید، با وحی و آیینی تازه، از راه نرسیده است؟ آیا مستقیماً راهنمایی و دستور العملی از آسمان فرود نمی‌آید؟

اقبال نوشته است که:

 «ختم نبوت» نعمتی است که این امّت را از تفرقه و اضطراب فکری و از گرفتار‌شدن در دام انسان‌های فریبکار نجات بخشیده است».([1])

در پرتو این گفتار بود‌که بنده، بطور مستقیم به بررسی و مطالعه‌ی تاریخ دین یهودی و مسیحی پرداختم، در خلال مطالعه دریافتم‌که دانشمندان یهود و مسیحی در عالم نگرانی و پریشانی عجیبی بسر می‌برند و نمی‌دانند چه راهکاری انتخاب کنند تا از این مصیبت بزرگ، رهایی یابند، زیرا هر‌روز، یک مدعی جدیدی برای نبوّت سر‌بر‌می‌آورد و برای اثبات راستگویی و دروغگویی او باید معیاری وجود داشته باشد و آن هم در حدی باشد که فراخور فهم همگان باشد، دانشمندان این دو آیین می‌گویند، همه‌ی نیروی فکری و توان ما در این راه صرف می‌شود که ثابت کنیم فلان مدعی نبوت، دروغین یا دجّال یا کذّاب است، آری! دنیای یهودی و مسیحی، قرن‌ها در این آزمایش سخت دست و پا زده است.

در اینجا از منابع معتبر یهودی و مسیحی، فقط دو نمونه، اقتباس و تقدیم می‌گردد:

(آلبرت ام تایمسون) (ALBERT M. TAYMSON) عضو برجسته‌ی مجمع تاریخی یهود (اروپا) در کتاب «دایرة المعارف مذاهب و اخلاق» می‌‌نویسد:

«پس از سلب آزادی حکومت یهود (در این مدت زمان‌که تا چند نسل ادامه یافت) عده‌ی زیادی ادعای پیامبری نموده‌اند و خود را مسیح موعود پنداشته‌اند، این پیام‌آوران نوید‌بخش، در تاریک‌ترین دوران تبعید و آوارگی، همواره یهودیان را به بازگشت دوباره به میهن خویش‌ (جایی‌که اجداد و پدران‌شان از آنجا اخراج و تبعید شده‌اند) مژده و امید می‌دادند، اغلب این افراد (به خصوص در زمانه‌های قدیم) در مکان و زمانی ظهور می‌کردند که ظلم و ستم بر یهود به اوج خود می‌رسید و نشانه‌های شورش و اعتراض علیه‌ی این وضع رسوا‌کننده پدیدار می‌گشت. غالب این جنبش‌ها از نوع سیاسی بود، مخصوصاً در دوره‌های اخیر، که تقریباً، همه‌ی جنبش‌ها رنگ سیاسی داشته است، گرچه این حرکت‌ها، کاملاً از عنصر و مظهر دینی، بی‌بهره نبودند. امّا بنیانگذاران آن‌ها، به ترویج بدعات و توسعه‌بخشیدن قلمرو سیادت و نفوذ خویش، تلاش می‌کردند، در نتیجه‌ی این اقدام‌ها، تعالیم اصلی یهود، در معرض نابودی قرار می‌گرفت و فرقه‌های جدیدی پدید می‌آمد و سپس در نهایت به مسیحیت یا اسلام می‌پیوستند».([2])

ادوین کنوکس میتشل (EDWIN KNOX MITCHELL) استاد تاریخ کلیسا‌های یونان، رومی و شرقی در مدرسه‌ی مذهبی هارت فورد (HARTFORD) نسبت به این بلای بزرگ، در مسیحیت، می‌نویسد:

«این پیامبران دروغین‌که مدعی حکمت ماورائی([3]) (SUPERIOR WISIDOM) بودند، به زودی مورد عدم اعتماد قرار گرفتند و اُسقف‌ها و رهبران کلیسا احساس می‌کردند که خطری جدّی آینده‌ی کلیسا و منافع آن‌ها را تهدید می‌کند و تا آن زمان هنوز یک‌روش تادیبی به وجود نیامده بود‌ که هم شناخته شده باشد و هم‌بتواند قدرت فریبکاران را نابود کند و بدان وسیله، مکّاران سود‌جو ‌که مدعی بودند خداوند با آن‌ها سخن می‌گوید و به وسیله وحی راز‌های سربسته‌ را با آنان، درمیان می‌گذارد، تنبیه شوند، آری! هنوز چنین محک و معیاری وجود نداشت‌که به وسیله‌ی آن بتوان صدق و راستی و میزان روحانیت این مدعیان را مورد آزمایش قرار داد، کشف چنین معیاری به طور قطع لازم و ضروری بود و اگر در اکتشاف این معیار، موفقیت حاصل نمی‌شد، کلیسا، ناگزیر بود به وضع و تعیین آن معیار اقدام کند تا بدین‌وسیله از شکست و پراکندگی اصول اساسی مذهب و راه‌یافتن الحاد در زندگی، جلوگیری بعمل‌آید و بدین ترتیب چاره‌ای نیز برای حفظ و آرامش خود بیندیشد».([4])

اینک فکر کنید، وقتی اصل مذهب، چنین سرنوشتی داشته باشد، وضع بقیه‌ی کار‌ها روشن است. اینجاست‌که با در نظر‌داشتن حقایق یاد شده، به مفهوم و اهمیت این حدیث‌ که همواره آن را قرائت و تدریس می‌کنیم پی می‌بریم، من خود نیز از جمله کسانی هستم‌ که بحمد‌الله، دروس حدیث را فرا‌گرفته‌ام و تدریس هم نموده‌ام، اما حقیقت این است که زمانی به اهمیت و ارزش این حدیث پی بردم ‌که مسأله‌ی ختم نبوّت عنوان شد و از بحران فکری و اضطراب روحی یهود و مسیحیان آگاهی یافتم، این اطلاعات، ما را در فهم این حدیث یاری نمود، متن روایت که در کتب حدیث آمده است، به این شرح است:

«جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْیَهُودِ إِلَى عُمَرَ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، إِنَّکُمْ تَقْرَءُونَ آیَةً فِی کِتَابِکُمْ لَوْ عَلَیْنَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ نَزَلَتْ، لاتَّخَذْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیدًا، قَالَ: وَأَیُّ آیَةٍ هِیَ؟ قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی [المائدة: 3]، قَالَ: فَقَالَ عُمَرُ: وَاللهِ إِنَّی لَأَعْلَمُ الْیَوْمَ الَّذِی نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَالسَّاعَةَ الَّتِی نَزَلَتْ فِیهَا عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، عَشِیَّةَ عَرَفَةَ فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ»([5])

در اینجا نکات مهمی را باید مورد توجه قرار داد، زیرا قضیه مربوط به یکی از دانشمندان یهود است (نه فرد معمولی) که به خدمت حضرت عمرس حاضر شد و گفت: یا امیر‌المؤمنین! شما در کتاب مقدس خود، آیه‌ای می‌خوانید که اگر آن آیه بر ما ملت یهود نازل می‌شد، روز نزول آن را به عنوان روز عید، جشن می‌گرفتیم، اما شما به آسانی از آن می‌گذرید، (گویا در‌نیافته‌اید که این آیه چقدر مهم و حد‌فاصل بین ادیان، و نعمت بزرگی است در حق امّت اسلام).

حضرت عمر پرسید، منظور شما کدام آیه است؟ یهودی گفت: آیه ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ...حضرت عمر فرمود: بخدا سوگند که ما آن روز و آن ساعت را که این آیه بر حضرت رسول اکرم ج فرود آمد، به خوبی می‌دانیم آن روز، روز جمعه و شامگاه روز عرفه (نهم ذی الحجه) بود.([6])

در این پاسخ، نبوغ اندیشه و راهنمایی فاروقی، نمایان است. ایشان فرمودند که من به خوبی یاد دارم ‌که این آیه در روز وقوف عرفه و روز جمعه نازل شد و این روز، عید رسمی و شناخته شده‌ای است،([7]) همچنین حضرت عمرس در این پاسخ، به این نکته نیز اشاره فرموده است که ما به جشن و عید جدیدی نیاز نداریم (و اسلام در حقیقت، دین جشنواره‌ها و اعیاد ساختگی نیست).



[1]- برای تفصیل بیشتر رجوع شود به «سخنرانی‌های علّامه اقبال در مــدارس» RECONSTRUCTION OF RELIGIOUS THOUGHT IN ISLAM و ترجمه‌های فارسی آن: «باز‌سازی اندیشه» و «احیای فکر دینی در اسلام».

[2]- ENCTCLOPEDIA OF RELICION AND ETHLCS. Vol. 8. P.581..

[3]- حکمت ما وراء عقل‌که از منبع غیب سرچشمه می‌گیرد (مترجم)

[4]- ENCYCLOPEDIA OF RELIGION AND ETHICS. Vol.8 p. 581.

[5]- روایت صحیح بخاری، کتب صحاح و سنن، مسند امام احمد بن حنبل (متن حدیث از مسند احمد بن حنبل نقل شده است).

[6]- همچنین در کتاب «اصول کافی» باب «ما نص الله» به روایت ابو‌الجارودیه از امام صادق÷ آمده است‌که این آیه روز عرفه نازل شده است. (مترجم)

[7]- بدین ترتیب این آیه در فاصله زمانی دو عید نازل شده است؛ یکی روز جمعه و دیگری روز عید قربان زیرا شامگاه روز عرفه، شب عید قربان است.

انحراف مسیحیت

انحراف مسیحیت

کسانی‌ که در تاریخ مسیحیت، مطالعه دقیق و گسترده دارند، قلب سالم، حق پسندی و عدالت‌خواهی و مطالعه‌ی تاریخی آنان گواهی می‌دهد که گمراهی مسیحیان فقط به نوعی انحراف محدود و جزیی و جهل و برداشت نادرست و غلط ‌فهمی ظاهری منحصر نمی‌شود، بلکه گمراهی آنان خیلی فراتر و حال آنان مانند مسافری است که از جاده و مسیری‌که مقصد اوست منحرف شده است و راهی را در پیش گرفته است که درست عکس منزل مقصود است، او هر‌چند با سرعت به جلو گام بردارد از مسیر واقعی خویش دور‌تر می‌شود و از منزل مقصود بیشتر فاصله می‌گیرد.

و این بیت فارسی، در حق او صدق می‌کند:

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است([1])

گمراهی مسیحیّت، نتیجه‌ این واقعیت است که خداوند متعال، ادیان گذشته‌ی آسمانی را فقط وسیله‌ی اشاعه و گسترش دین قرار داده است، از این روی انسان‌های بی‌شماری، قبل از آمدن آخرین دین و پیش از بعثت خاتم پیامبران، به وسیله‌ی آن دین‌ها، هدایت شده‌اند و به رستگاری و نجات اخروی نایل آمده‌اند.

اما چون این ادیان، برای همیشه تجویز نشده بودند، خداوند متعال حفظ همیشگی آن‌ها را وعده نفرمودند و در قرآن مجید نیز چنین تصریحی وجود ندارد. بلکه بر‌عکس قرآن، در این رابطه می‌فرماید:

﴿بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن کِتَٰبِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ عَلَیۡهِ شُهَدَآءَۚ [المائدة: 44]

«دانشمندان و علمای یهود (و نصاری) مامور حفظ و نگهداری کتاب آسمانی خود بودند».

اما در حق قرآن مجید می‌فرماید:

﴿إِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩ [الحجر: 9]

«ما محافظ و نگهبان آن هستیم».

در هیچ جای قرآن، چنین مطلبی وجود ندارد ‌که خود «الله» حفاظت کتاب‌های آسمانی قدیم را بر عهده گرفته باشد.

(بنابراین تا زمانی‌که دانشمندان و علمای ادیان گذشته، احساس مسؤولیت و انجام وظیفه می‌کردند، آن کتاب‌ها محفوظ ماندند و سر‌انجام به علت اینکه خداوند حفظ آن‌ها را به عهده نگرفته بود، توسط عالمان سوء مورد دستبر و تحریف قرار گرفتند - م)



[1]- سرزمین حجاز و بیت الله، سمت مغرب کشور ایران قرار دارند و ترکستان در سمت مشرق واقع است. بنابراین اگر کسی به قصد بیت الله، به سوی مشرق حرکت کند، بجای کعبه به ترکستان می‌رسد.

پرونده‌ی سیاه یهود

پرونده‌ی سیاه یهود

هر‌کس کتاب «پروتکل‌های دانشوران صهیون» ترجمه‌ی کتاب «البروتوکولات»([1]) را مطالعه کند یا حد‌اقل به کتاب «یهود جهانی» نوشته‌ی هنرمند و میلیونر معروف آمریکایی، سر هنری فورد (HENRY FORD) که عبارات و اقتباسات زیادی از کتاب فوق الذکر را آورده است نگاهی بیندازد و از برنامه‌های هولناک جهانی سازمان مخفی یهود نسبت به فاسد‌ساختن جوامع بشری و نابودی ارزش‌های اخلاقی و معنوی و ترویج فساد بین جوانان، آگاهی یابد، بدون شک بدنش به لرزه در‌می‌آید و یقین می‌کند که براستی یهود، دشمن انسانیت و مستحق غضب الهی است. در اینجا با نهایت اختصار و اجمال، به چند نمونه از عناوین نقشه‌های پلید یهود اشاره می‌کنیم:

1-   مبارزه با رهبران مذهبی و افراد متدین هر‌مذهب و از بین‌ردن نفوذ و اعتبار پیشوایان دینی و انداختن آنان از چشم مردم تا بدین وسیله، به رسالت آنان لطمه وارد شود.([2])

2-   نشر فرهنگ و ادبیات ضداخلاقی ‌که با عقل و منطق هیچگونه رابطه‌ای نداشته باشد.([3])

3-   ایجاد اختلاف و راه‌اندازی جنگ‌های خانمان‌سوز جهانی.([4])

4-   سران حکومت‌ها و نمایندگان آنان، مانند مهره‌های شطرنج بی‌اراده و بی‌اختیار باشند (تا از این طریق، آنان بتوانند، اهداف سیاسی یهودی‌ها را تحقق بخشند).([5])

5-   فساد فکری جوانان، از طریق تعلیم و تربیت، مطبوعات، رمان‌ها و فیلم‌های مبتذل سینمایی و ترویج عیاشی و تجمل‌پرستی و فساد اخلاقی.([6])

در اینجا اقتباسی از پروتکل اول کتاب «البروتوکولات» می‌آوریم تا مطالعه‌کنندگان، به عمق نقشه‌های شوم و توطئه‌های پنهانی یهود و حدود پیروزی آنان در این میدان، که خود اعتراف کرده‌اند آگاهی یابند. این دانشوران می‌نویسند:

«اساس این آریستوکراسی ما بر دو اصل است: اول پول و این چیزی است ‌که بر عهده‌ی ماست. دوم علم‌ که از طرف دانشوران ما تأمین می‌شود.

نکته‌ی دیگری ‌که راه ‌رسیدن به پیروزی را برای ما آسان می‌کند این است که ما، در روابط و رفتار‌های خود با مردم، همواره روی نقاط حساس آن‌ها انگشت می‌گذاریم و رگ‌های حیاتی آنان را بدست می‌گیریم و از نغمه‌ها و شعار‌هایی استفاده می‌کنیم‌ که افکار عمومی و عقل توده را بیش از هر‌چیز دیگر به هیجان در‌می‌آورد، از جمله این نقاط حساس است: پول، حرص به ثروت و آزمندی به نیاز‌های مادی و عواطف بشری، هر‌یک از این نکات ضعف انسانی و محور‌های کلیدی، به تنهایی برای تسخیر افکار عمومی و نابودی و فلج‌ساختن حرکت‌ها و رهبری احساسات جوامع بشری، کافی است و می‌تواند نیروی اراده‌ی مردم را تابع و تسلیم کسی کند که کار و فعالیت آنان را خریده و در اختیار دارد.([7])



[1]- این کتاب ترجمه‌های متعددی به زبان فارسی دارد، اخیراً از سوی بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی تحت عنوان «پروتکل‌های دانشوران صهیون» ترجمه و منتشر شده است. (مترجم)

[2]- ملاحظه شود: «الیهودی العالمی» ترجمه عربی کتاب مذکور که به انگلیسی نوشته شده است؛ ص: 94.

[3]- همان منبع، ص: 95.

[4]- همان، ص: 107.

[5]- همان کتاب، ص: 129.

[6]- الیهودی العالمی، ص: 183.

[7]- پروتکل‌های دانشوران صهیون، پروتکل اول، ص: 259، آستان قدس رضوی (با تصرف).

یک نکته در مورد زبان شناسی

یک نکته در مورد زبان شناسی

در اینجا به همین مناسبت توجه‌ی شما را به یک نکته در مورد زبان و ادب، جلب می‌کنم بسیاری از کلمات دخیل‌که از یک زبان به زبان دیگر وارد شده‌اند در قدرت و ادای مفهوم، با زبان اصلی فرق دارند، زیرا کلمات نیز، سیر تاریخی دارند، همان‌گونه که نسل‌های بشر و تمدن و اندیشه‌های انسانی سیر تاریخی دارند، برخی کلمات در طول این سفر تاریخی، بسیاری از ویژگی‌های خود را از دست می‌دهند و از عوامل خارجی و محلی تأثیر می‌پذیرند.

در زبان اردو و فارسی نیز بسیاری از کلمات عربی وجود دارد که فهمیدن و بکار‌بردن معنی و مفهوم صحیح آن‌ها برای انسان مشکل است و قدرتی را که در اصل زبان داشتند از دست داده‌اند، از جمله این کلمات، لفظ: «ضلالت» است که برای هر‌نوع فساد عقیده و فساد عمل و انحراف‌های جزیی و لغزش‌های کوچک و بزرگ به کار می‌رود، اما معنای واقعی این کلمه بسیار عمیق‌تر و فرا‌تر از یک گمراهی محدود و جزیی است. تحقیقات در مورد زبان‌شناسی نشان می‌دهد همانگونه که اجسام و موجودات خارجی دارای درجه‌ی حرارت (TEMPERATURE) هستند، الفاظ و کلمات نیز دارای یک نوع درجه حرارت خاصی هستند و همانطور‌که اجسام دارای سایز و اندازه‌های مختلفی هستند، کلمات نیز قطع‌ها و اندازه‌های متفاوتی دارند، شگفت این جا است که خداوند، حقیقت بزرگی را به زبان شخصیت بر‌گزیده‌ی خویش ‌که تاریخ مسیحیت را مطالعه نکرده بود و در مورد آن هیچ‌گونه وسیله‌ی اطلاع‌رسانی در دست نداشته است و مسافرتش به یک کشور مسیحی فقط چند روز و ملاقاتش با یک فرد مسیحی، فقط برای چند دقیقه ثابت است، آشکار ساخته است و آن اینکه کلمه‌ی «المغضوب علیهم» را در حق یهود و واژه‌ی «الضالین» را در حق مسیحی‌ها بکار برده است. ([1])

تنها همین جمله، برای اثبات اینکه قرآن کلام الهی است کافی می‌باشد، ممکن بود در حق مسیحیان به جای این واژه، ده کلمه‌ی دیگر به کار برده شود، بلکه در زبان غنی عربی امکان داشت بیش از پنجاه لفظ استعمال شود ‌که همه در حق آن‌ها صادق و با احوال آنان منطبق باشند، اما خداوند، یک فرق واضح و آشکار بین مسیحیان و یهودی را در نظر داشته است و برای یهود کلمه‌ی «المغضوب علیهم» بکار برده است. هر‌کس تاریخ یهود را مطالعه کرده است می‌داند که سراسر تاریخ یهود بیانگر این واقعیت است که آن‌ها همواره «مغضوب علیهم» (مستحق و مورد خشم الهی) بوده و هستند.([2])

با توجه به نقش ویرانگر یهود و آثار منفی و ناگواری‌که این جرثومه‌های فساد بر اخلاق و رفتار جوامع بشری گذاشته‌اند و با آگاهی از نقشه‌های فاسد و توطئه‌های نافرجامی‌که یهود در طول تاریخ بکار برده است و با‌اطلاع از نافرمانی و سرکشی‌های این قوم ذلیل در برابر احکام خدا که موجب محرومی آنان از برکات و نصرت خداوندی گردیده است، به حق یقین می‌کنیم‌ که عنوانی مناسب‌تر از واژه‌ی «المغضوب علیهم» در حق آنان وجود ندارد.



[1]- علّامه ابن کثیر در تفسیر معروف خود روایتی به نقل از حضرت عدی بن حاتم آورده است‌که ایشان گفتند: من از رسول اکرم ج پرسیدم‌که مصداق «المغضوب علیهم» چه کسانی هستند؟ فرمود: یهود، سپس پرسیدم «ضالین» چه کسانی هستند؟ فرمود: این گمراهان نصاری هستند، عیناً روایتی به همین مفهوم از حضرت ابو‌ذر نیز نقل شده است، ابن ابی حاتم می‌گوید: همه مفسران اتفاق نظر دارند که مراد از «المغضوب علیهم» یهود و مقصود از «ضالین» نصاری (مسیحیان) هستند. (تفسیر ابن کثیر، جلد:1، ص: 53 و 54.

[2]- ما در عصر خود شاهد ذلّت و خواری یهود بوده و هستیم به ویژه در زمان حاضر‌که یهود از اطراف جهان، اخراج و تحت برنامه‌های خاصی به سوی اسرائیل رانده می‌شوند تا در آنجا اسکان داده شوند، ولی اهالی آنجا نیز وجود نحس آن‌ها را تحمل نمی‌کنند و به بهانه‌های مختلف، مانند ترس از فقر و بیکاری، اعتراض خود را علیه این طرح، ابراز می‌دارند. (مترجم)