مذهب مسیحیت نیز، سرنوشتی مشابه مذهب بودا دارد، مورخان مسیحی، خود اعتراف دارندکه مذهب مسیحیت با چنان سرعتی به سوی انحراف پیش رفتکه مشکل است نظیرش را در تاریخ ادیان و مذاهب دیگر یافت، در همان سدهی اول، طی توطئهای به رهبری سینت پول([1]) (SAINT PAUL) (10م- 66م) مورد دستبرد قرار گرفت و مسیحیت روح اصلی خود را از دست داد و آیینی جدید با ایدئولوژی و نظام نوینی روی کار آمد که هیچگونه مشابهتی با افکار و آراء داعی راستین و نخستین (حضرت مسیح÷) ندارد و کاملاً ساخته و پرداختهی افکار آقای پولیس راهب یا سینت پول (SAINT PAUL) است که به حضرت مسیح، نسبت داده شده است. با مطالعهی کتابهاییکه اخیراً در این رابطه نوشته شده است میتوان دریافتکه این مذهب با چه سرعت سرسامآوری به تحریف پیش رفته است.
یکی از محققان مسیحی، دربارهی این حقیقتکه چگونه در اواخر قرن چهاردهم، عقیدهی «تثلیث»([2]) به این مذهب راه یافت، مینویسد:
«این باورکه خدای یگانه از اقانیم سهگانه (خدا، عیسی، روح القدس) مرکب است در اواخر قرن چهارم در افکار و زندگی و روح و روان دنیای مسیحیت، چیره گشت و تا عرصهی درازی بعنوان یک عقیدهی رسمی در سر تا سر جهان مسیحیت رواج داشت. تا اینکه در نیمهی دوم قرن نوزدهم میلادی راز تغییر و دستبرد در این عقیده و سیر تحول آن فاش شد.([3])
یکی از دانشمندان معاصر مسیحی بنام (ERNEST DE BUNSEN) با جرأت و صراحت بیشتر به بیان این تحول انقلاب پرداخته و مینویسد:
«آیین و نظامیکه در انجیل کنونی موجود است، نظامی استکه حضرت مسیح هرگز به قول و عمل خویش به آن دعوت ننموده است و نمیتوان مسئولیت نزاعی را که هماکنون میان مسیحیان، یهودیان و مسلمین وجود دارد بر عهدهی حضرت مسیح گذاشت، بلکه همهی اینها ساخته و پرداختهی همان یهودی – مسیحی لامذهب (پولیس) هستند و همچنین نتیجهی تشریح تجسّمی و تمثیلی صحیفههای مقدس و آراستن آنها به پیشگوییها و مثالها است. پال به پیروی از استفن (STEFHEN) که مبلّغ مذهب «ایسانی» (ESSENE) بود، بسیاری از رسوم مذهب بودایی را وارد مذهب مسیحی کرد و به حضرت مسیح نسبت داد، افسانهها و داستانهای متضادیکه در انجیل امروزی وجود دارد و براساس آنها، حضرت مسیح را بسیار پایینتر از مقام واقعیش معرفی میکنند، همه و همه ساختهی پولیس مقدس، (PAUL) هستند نه تعالیم حضرت مسیح، آقای پولیس و اسقفها و راهبان بعد از او، همهی این عقاید و نظام را ترتیب دادهاند و دنیای مسیحیت ارتودکس به مدت 18 قرن است که این عقاید خرافی را اصول عقاید خود قرار داده است. ([4])
کسانیکه در رشتهی تاریخ ادیان و مذاهب، صاحب نظر هستند، به خوبی میدانند که خداوند چه حقیقت مهم تاریخی را از زبان، پیامبر «امی»([5]) (به مدرسه نرفته) که در صحرا به دنیا آمده است و در آنجا رشد کرده است، بیان داشته است و آن اینکه پیروان مسیحیت را به عنوان و لقب «ضالین» یاد کرده است، این نکته یک حقیقت تاریخی است که تاریخ در برابر آن، مؤدبانه سر تسلیم فرودآورده است و همهی گنجینههای تاریخی سرافکنده شده آن را تایید خواهند کرد و مورّخان، دچار شگفتی خواهند شد. اینجاست که اعجاز قرآن حقانیت بعثت نبوی را به وضوح آشکار میکند.
[1]- پولس مقدس.
[2]- اعتقاد به سه خدا که عبارتند از خدا، عیسی و روح القدس، (مترجم).
[3]- اقتباس از دائرة المعارف کاتولیکی جدید.
(NEW CATHOLICENCY CLOP AEDIA. Vol. 14. 1967)
مقاله تثلیث مقدس ج14، ص: 295- با اختصار.
[4]- SLAMOR TURE CHRISTIANITY p. 128.
[5]- پیامبر گرامی اسلام، مستقیماً تحت نظارت و مراقبت الهی تربیت یافته است و دروس متداول و کلاسیک را در هیچ مدسهای فرا نگرفته است، از اینروی ایشان را «امّی» مینامند (مترجم).
آیین بودایی، پرچمدار بتپرستی
تاریخ مذهب بودایی آشکارا نشان میدهد که این آیین، در ابتدای ظهور، برای اصلاح جامعه و پایاندادن، به تبعیض و نژادپرستی وارد میدان شده بود و علیه بحران بتپرستی و (کیفیت سرسامآور آن) قیام کرده بود، ولی سرانجام خودش رهبر و پرچمدار نژادپرستی و بتسازی و پیکرهتراشی قرار گرفت خود آقای پندت([1]) جواهر لعل نهرو به این حقیقت اعتراف کرده است وی در کتاب معروف خود (The Discovery of India) (کشف هند) به استناد مورخان بلند پایهی هندو مذهب با صراحت مینویسد: «مذهب بودایی عاقبت به همان بلایی گرفتار شد که خود برای از بینبردن آن قیام کرده بود».([2])
یکی از محققان هندو مذهب بنام سی.وی.ویدیا (C.V.VAIDYA) در کتاب «تاریخ قرون وسطای هند» (History of Mediaeval Hindu India) دربارهی دورهی پادشاه بودایی راجههرش (606- 648) مینویسد:
«در آن زمان، مذهب
بوداییسم و هندوییسم، هر دو در بتپرستی یکسان بودند بلکه بودایسم در بتپرستی، از
مذهب هندوییسم پا را فراتر گذاشته بود، این مذهب در واقع، بر انکار وجود خدا پایهگذاری
شده بود ولی سرانجام شخص «بودا» را به مقام خدایی رساندند و او را بزرگترین خدا
قرار دادند، سپس تعداد خدایان افزایش یافت و افراد دیگری مانند
(BOD KISTA VAS) در شمار خدایان قرار گرفتند و بتپرستی، بویژه در مذهب «مهایانا»([3]) به طور رسمی وارد شد و دامنهی آن در هند، تا حدی
گسترش یافت که در بعضی از زبانهای شرقی، نام «بُدهـ»([4]) (بودا) مرادف «بت» شناخته شد.([5])
بنده شهر باستانی کشفشده در حفاریهای تاکسیلا (TAXILA) را با چشم خود مشاهده نمودهام، در میان آثار کشفشده، هزاران مجسمه از «گوتیم بودا»([6]) در اندازههای مختلف و اشکال زشت و زیبا، وجود دارد که انسان با دیدن آنها دچار شگفتی و نفرت میشود.
آری مذهبیکه علیه بتپرستی قیام نموده بود، به سرعت در دام بتپرستی یا به تعبیر دقیقتر «بوداپرستی» گرفتار گردید، چنانکه قبلاً اشاره شد کلمهی بت بیش از کلمهی «بُدهـ» (بودا) در بعضی از کشورها رواج یافت. این موضوع جالب توجه است که مذهبی که براساس مخالفت با بتپرستی پا به عرصهی حیات گذاشت چگونه خود، شعار بتپرستی قرار گرفت؟ و فکر مردم جهان را چنان به خود مشغول داشتکه این کلمه در همهی زبانها مانند سکهی رایج، رواج یافت و بدین ترتیب شخصیت پرستی و مقدس مآبی و متمرکزکردن قوای فکری بشر، به یک فرد، از مذهب بودا نشأت گرفت.
[1]- از القاب دانشمندان هندو مذهب.
[2]- DISCOVER YOEINDIA.
[3]- شاخهای از مذهب بودایی. (مترجم)
[4]- در زبان هندی «بودا» را «بُدهـ» مینامند که بر وزن بت است. برخی معتقدند که کلمۀ «بت» به تقلید از «بُدهـ» رواج یافته است، جهت تحقیق بیشتر به کتاب «سیره نبوی» اثر همین مؤلف مراجعه نمائید.
[5]- History of Mediaeval Hindi India: C.V.Vdidyd vol. i. p. 101.
[6]- مؤسس آئین بودایی در حدود سالهای (566- 86 ق- م).
در رابطه با دین اسلام، در قرآن مجید، نسبت به تحقیق هر دو اصل یاد شده، اشارات واضح و صریحی وجود دارد، برای نمونه خداوند در مورد ترویج دین صریحاً میفرمایند:
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ٩﴾ [الصف: 9]
«او (الله) کسی است که پیامبر خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همهی ادیان غالب گرداند، گرچه برای مشرکان خوشایند نباشد».
و در جای دیگر فرموده است:
﴿وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ٣٢﴾ [التوبة: 32]
«هرچند کافران، دوست نداشته باشند».
از این گفته خداوند که ﴿لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ﴾ بوضوح پیدا است که این دین بر تمام ادیان جهان، از هرنظر، غالب و پیروز خواهد شد، نه تنها از نظر قدرت سیاسی و انتظامی، بلکه از نظر حجّت و دلیل و تسخیر اندیشه و عقل نیز برتری خواهد یافت.
و در جای دیگر خداوند، به رسول الله ج مژده داده و چنین فرموده است:
﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١ وَرَأَیۡتَ ٱلنَّاسَ یَدۡخُلُونَ فِی دِینِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا٣﴾ [النصر: 1-3]
«وقتیکه نصرت خدا و پیروزی فرا رسد میبینیکه مردم گروه گروه در دین خدا داخل میشوند، پس به پاکی و ستایش یادکن پروردگارت را و از او آمرزش بخواه، همانا او بسیار توبهپذیر است».
چشم انداز زیبا و باشکوه ﴿یَدۡخُلُونَ فِی دِینِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢﴾ در زمان زنندگی گهربار خود پیامبر اکرم ج و از آن پس نیز بارها در تاریخ اسلام تکرار شده است.
همچنین در سورهی نور فرموده است:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗا﴾ [النور: 55]
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و عمل شایسته انجام دادهاند، وعده داده استکه آنها را حتماً خلیفهی روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشیده بود، (همچنین وعده فرموده است که) دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، پا برجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل خواهد کرد».
نشر و گسترش دین نیز یکی از نتایج «تمکین فی الأرض» (قدرت و سلطه) است از اینجا استکه میفرمایند:
﴿ٱلَّذِینَ إِن مَّکَّنَّٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ﴾ [الحج: 41]
«این الفاظ، خیلی جامع و پرمحتوا و دارای مفاهیم وسیعی هستند که انسان را به تفکر وا میدارد و تاریخ نیز یکایک این حقایق را تصدیق میکند».
امّا حفظ و صیانت دینکه رکن دوّم و بسیار مهم است نیز در قرآن مجید تضمین شده است و نسبت به آن یک اعلامیّهی مهم و شگفتآور، صادر شده و تاریخ را گواه قرار داده است، این اعلامیه عبارتست از این فرمان خداییکه میفرماید:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾ [الحجر: 9]
«همانا ما قرآن را فرو فرستادیم و خود ما محافظه و نگهدار آن هستیم (تا مورد تحریف و دستبرد قرار نگیرد)».
با صراحت تمام، اعلام شده استکه خداوند حفظ و نگهداری قرآن مجید را از نظر شریعت و احکام، زبان و ادبیات، فهم و تفسیر بر عهده گرفته است، به کلّی فراتر از آن، وجود افرادی را که با زبان قرآن، سخن بگویند نیز تضمین نموده است، زیرا بقای هر زبان مرهون وجود کسانی است که با آن زبان تکلّم کنند و نسبت به آن احساس غیرت نمایند و این مطلب، بقای آداب و قواعد و حرکت تألیفی آن را نیز شامل میشود.
سروران: من تاریخ را تفسیر قرآنکریم نمیدانم، چون این گفته یک نوع جسارت و بیباکی است، اما معتقدمکه تاریخ، گواه و تاییدکنندهی قرآن مجید است بنابه گواهی تاریخ، بدون شک ادیان متعدد دنیا نیز، در میدان «انتشار دین» پیشرفتهایی داشتهاند، بعضی از آن ادیان در عصر خود، نیمی از جهان را تحت سیطرهی خویش قرار دادهاند و بعضی دیگر یک چهارم را تحت سیطرهی خویش قرار دادهاند و حتی برخی از آنها در سراسر جهان گسترش یافتهاند.
از مطالعهی تاریخ، به این نتیجه میرسیمکه از جمله دینهایی که در حدّ جهانی بر وسیعترین بخش دنیا و بر نظام زندگی و فکری انسانها تأثیر عمیق گذاشتهاند دو مذهب شایان ذکر است: اول مذهب بوداییکه تقریباً آسیای میانه را تحت سلطهی خود قرار داده بود و نفوذ آن به تنها در افغانستان و ترکستان (شامل سمرقند و بخارا) بلکه تا کرانهی شام، گسترش یافت. کشفیات و حفاریهای باستان شناسی در «تاکسیلا»([1]) (TAXILA) نشان میدهدکه آثار این مذهب از پاتلی پتر (در هند شرقی) تا پنجاب (هند غربی) و کشورهای ساحلی دریای مدیترانه (Mediterranean Sea) انتشار یافته است و حتی بر اخلاق و تمدن این کشورها نیز، تاثیر گذاشته بود، این مذهب، قسمت بزرگی از جهان را به سرعت تحت تأثیر خود قرار داد و تا چین و ژاپن گسترش یافت و هماکنون نیز در چین رواج دارد و اخیراً در سیستم فکری دانشمندان مذاهب دیگری و علمای علم توحید و کلام و فلسفه سرایت کرده است.
دوم مذهب مسیحی است که از مرز فلسطین (خاستگاه اصلی آن) گذشته است و تا قلب اروپا پیش رفت و سرانجام، از سوی امپراطوری روم که پایتخت سیاسی و مذهبی آن «قسطنطینیه» بود، مذهب رسمی شناخته شد و فرصتطلبان و تشنگان جاه و مقام که در واقع مشرک و بتپرست بودند به مسلک مسیحیت درآمدند و تأثیر آنان موجب شد که مسیحیت، به ترکیبی از عقاید شرکی و شعائر مسیحی تغییر هویت دهد([2]) این مذهب بعدها، تمام قاره اروپا و امریکا را به آغوش خود جذب کرد و در سرزمین شام (سوریه، فلسطین، لبنان و اردن فعلی) انتشار یافت.
اما تاریخ، با شکلی عجیب و شگفتآور، این واقعیت را نیز بیان میداردکه به همان نسبتکه دامنهی رواج و نشر این دو مذهب جهانی، گسترش یافت و پیروزی بزرگی در این میدان کسب کردند به همان نسبت در میدان حفظ و مصونیت دین ناکام ماندند و نتوانستند روح اصلی خود را حفظ کنند و به سرعت دستخوش تحولات و طعمهی توطئههای داخلی و خارجی شدند.([3])
[1]- شهر باستانی است که در اطراف شهر راولپندی و اسلام آباد در پاکستان قرار دارد.
[2]- برای اطلاع بیشتر، به کتاب (الصراع بین الدین والعلم) اثر دراپر امریکایی مراجعه کنید.
[3]- آئین زرتشت نیز از این حقیقت مستثنی نیست، اخیراً کتابی تحت عنوان «نگرشی بر اسلام و زرتشت» به قلم یکی از نویسندگان گبر از سوی انتشارات علوی، منتشر شده که نویسنده این کتاب با روشی مرموزانه و تردستی تمام کوشیده است تا زرتشتی را دین آسمانی و همطراز با دین اسلام بلکه در بسیاری از موارد برتر از آن تلقی نماید و زرتشت را از رسول گرامی اسلام، حضرت محمد ج برتر قرار دهد، کسانیکه این کتاب توهینآمیز را مطالعه کردهاند صدق گفتار مارا درمییابند. (مترجم)
الحمدلله رب العاملین والصلوة والسلام على رسوله سید المرسلین وخاتم النبیین، محمد وآله واصحابه أجمعین ومن تبعهم بإحسان ودعا بدعوتهم إلى یوم الدین.
اما بعد! فأعوذ بالله من الشیطان الرجیم ﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾ [المائدة: 3]
«امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را بعنوان آیین (جاودان) شما برگزیدم».
رییس محترم! حضار گرامی و برادران عزیز! تا جاییکه من اطلاع دارم این اولین کنگرهای است که در یک مرکز فرهنگی جهانی و تاریخی و سرچشمهی اندیشه و عمل، مانند «دار العلوم دیوبند» در موضوع ختم نبوّت و بررسی حقیقت و خطرهای فرقهی «قادیانی»([1]) برگزار میشود و این آیین نوساخته از جنبههای علمی، دینی و کلامی کاملاً تحلیل و بررسی میشود.
بنده بسیار متأسفم که نمیتوانم از این اجتماع باشکوه، بطور کامل بهرهمند شوم، چون بنابر عوارض و مشکلات پیشآمده ناگزیرم با کسب اجازه از میزبانان جلسه و همکاران گرامی و شرکتکنندگان محترم، مرخص شوم([2]) مطلبی که هماکنون بعرض میرسد چکیدهای است از مطالعات قرآنی و تاریخ ادیان و ملل و بررسی تطبیقی مذاهب که آن را به عنوان یک طالب العلم حقیر تقدیم میکنم. روی سخنم بیشتر به طبقهی اهل علم و آن دسته از طلاب گرامی است که در حال آمادگی برای خدمت دین هستند.
شنوندگان محترم! از مطالعهی قرآن، درمییابیمکه دو اصل، در رابطه با دین، از اهمّیت فوق العادهای برخوردارند و از ضروریات اساسی ادیان و مذاهب بشمار میروند:
1- اشاعه و نشر دین.
2- پاسداری و حفظ دین.
[1]- فرقهای ضاله و خارج از اسلام است که از سوی استعمار انگلیس، طرح ریزی شده و در شبه قاره هند و پاکستان رواج دارد، پیروان این فرقۀ باطل، فردی به نام غلام احمد قادیانی را که دست پرورده انگلیس بوده، پیغمبر خدا میدانند و از او پیروی میکنند. (مترجم)
[2]- کنفرانس در سه روز برگزار شده و حضرت امام، به علت کثرت مشاغل و مسئولیتهای فرهنگی فقط در جلسه افتتاحیه شرکت کرده است.
پس از سپاس و ستایش حق و درود بر نبی حق، این نخستین بار است که بعد از نام دعوتگر و مصلح بزرگ جهان اسلام، حضرت امام العصر سید ابوالحسن علی حسنی ندوی، بجای جملاتی همچون: «مدظله و حفظه الله» جملههایی مانند: «قدس سره، رحمة الله علیه و ...» بکار میبرم، راستی چه دشوار است داغ مفارقت مردان بزرگ و خاموشی چراغهای فروزان معنویت، اما چون همهی امور از جانب «الله» فیصله میشود این اندوه طاقتفرسا نیز، در جوار الطاف او آسان خواهد بود.
اینک که از انفاس قدسی این منبع روحی محروم شدهایم، چارهای جز این نداریم که فیوضات ایشان را در آثار و نوشتههای وی جستو کنیم.
چو گل رفت و گلستان شد
خراب |
بوی گل را از که جوئیم جز
گلاب |
آنچه یک اثر علمی یا هنری را ماندگار میسازد، تنها شیوایی عبارت، زیبایی کلمات و تعابیر و اهمیت موضوع یا طراحی و معماری مدرن نیست، بلکه اخلاص و خداجویی، حس خیرخواهی و حسن نیت، در رأس همهی این عوامل قرار دارد، به عبارت دیگر (برگرفته از یکی از ابیات خواجه حافظ) سوز درون، اشک روان، آه سحر، نالهی شب است که تأثیر میبخشد، گرچه عوامل یاد شده نیز بیتاثیر نیستند، اما تاثیر آنها مقطعی است. از اینجاست که یک کتاب بخاطر برخورداری از محاسن فوق، مؤقتاً جای پایی در بین خوانندگان باز میکند. امّا به زودی مقبولیت خود را از دست میدهد و به عنوان یک اثر ماندگار تلقی نمیشود.
اینکه میبینید آثار بزرگانی همچون امام سید ابو الحسن ندوی/، از مقبولیت و معنویت خاصی برخوردار است، جاذبهی معنوی و بُعد عرفانی، سوز درون و حسن خیرخواهی و سعهی صدر امام است که بیش از هر عامل دیگر موثر واقع شده است، گرچه این حقیقتی است انکار ناپذیر که علّامهی فقید، شخصیتی جامع، محققی نامور، ادیبی بلندپایه و مبتکر سبک ادبی نوینی در ادبیات اسلامی، به ویژه ادبیات عرب بود و مسؤولیت «بنیاد جهانی ادبیات اسلامی» را به عهده داشت، اما بدون شک به وسیلهی ربانیت و نیروی معنوی توانست جهانی را دگرگون کند.
خدا را سپاس میگوییم که در پرتو توفیق و الطاف او توانستیم اثری دیگر از آثار گرانبهای مجدّد و بزرگمرد قرن پانزدهم هجری و برجستهترین شخصیت قرن بیستم میلادی به خوانندگان تقدیم نماییم.
رسالهی حاضر، شامل دو گفتار است که در مقاطع مختلف ایراد شده است و نظر به اهمیت موضوع، به صورت رسالهی جداگانه منتشر شده است.
گفتار نخست تحلیلی است پیرامون «اهمیت ختم نبوّت و تکمیل دین و تاریخ ادیان و ملل» که در تاریخ 24 صفر (1407هـ) برابر با 29 اکتبر (1986م) در یک کنفرانس علمی و تحقیقی، در دانشگاه دارالعلوم دیوبند ایراد شده است.
لازم به ذکر است که حضرت امام العصر/ این نطق را به صورت ارتجالی و با اتکاء بر حافظه و مطالعات عمیق و گستردهی خویش در این موضوع، ایراد کرده است([1]) . و پس از استخراج از نوار، به نظر ایشان رسیده و مدارک و شواهدی که در سخنرانی بطور فشرده بیان شده است از اصل منابع، اقتباس و ارایه شده است.
میتوان گفت که این گفتار، خلاصه و چکیدهی مطالعات ایشان در موضوع تاریخ ادیان و ملل است که بسیار فشرده ارائه شده است([2]) و گویا دریا را در کوزه جمع کرده است، خوانندگان محترم پس از مطالعهی این رسالهی کمحجم، درمییابند که چه حقایق مهم و جواهر گرانبهایی در این صدف کوچک و سخن کوتاه و جامع عرضه شده است.
گفتار دوم مقالهای است جداگانه که تحت عنوان «خلیفهی راشد امیر المؤمنین علی بن ابی طالب» نگاشته شده است و به جهت مناسبت با موضوع قبل، آن را نیز با این رساله ضمیمه کردهایم، در این گفتار ثابت میکند که خلفای چهارگانهی نبوی، دارای بینش و خطمشی واحدی بودند و روح خلافت نبوی و محورهای اصلی آن، در هر چهار نفر به صورت مساوی وجود داشته است.
بیش از این مناسب نمیدانم که بین شما و گفتار روح بخش حضرت علّامهی فقید، حایل شوم، در خاتمه از کلیهی دوستانکه در مراحل مختلف ارائهی این اثر، نقش داشتهاند تشکر میکنم و از همهی استفادهکنندگان، التماس دارمکه مولف و مترجم را در دعاهای خیر خود فراموش نفرمایند.
نیازمند رحمت خدای منّان
عبدالقادر دهقان
سراوان – بخشان
بسم الله الرحمن الرحیم
[1]- انتخاب تیترها و عناوین جانبی از مترجم است.
[2]- امام ندوی/ در این زمینه کتاب مستقلی بنام «النبی الخاتم» و کتاب دیگری بنام «القادیانی والقادیانیة» دارند که کتاب اخیر تحت عنوان «مذهب قادیانی» توسط ابوالقاسم امین به فارسی ترجمه و منتشر شده و از مهمترین منابع موضوع بشمار میآید. اخیراً دوست عزیز جناب آقای مولوی یار محمد امراء نیز به ترجمه مجدّد آن همّت گماشته است.