آگاهییافتن از حرکتها و نهضتهای نوین
بر علماء و طلاب که طلیعهداران اجتماع بشری هستند، لازم است از کیفیت و کمیت فتنههای نو ظهور یافته، اطلاعات کامل داشته باشند واین قاعده کلی را نباید فراموش کرد، که اطلاعات ناقص، به مراتب از عدم آگاهی خطرناکتر میباشد. بسااوقات در محیط حوزهها، سخن از جنبشها و حرکتهائی به میان میآید که از اصل و اساس و چگونگی برنامههای آنها، اطلاعات درستی در دست نمیباشد، تا اینکه آن حرکت و یا جنبش، مورد نگاههای تحقیقی و تنقیدی قرار گیرد.
قبل از هرچیز لازم است در پرتوی مشورههای اهل حل و عقد و تحت سرپرستی آنها، در آغاز، اهداف و افکار این نهضتها باید مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد. تا اینکه برتری نظام اسلامی، بر تمام مکاتب فکری جهان به اثبات رسید، گرچه این کار بسیار دشوار است، اما امری است بسیار لازم و ضروری.
مشکلات مطالعات جدید و مسئولیتهای مربوطه
کیفیت مطالعات جدید در حوزهها، به سرعت در حال تغییر و تحول است که متأسفانه از اینچنین مطالعاتی، بهره مناسبی گرفته نمیشود، زیرا برنامههای مطالعاتی بر نهج صحیح و با دقت کامل صورت نمیگیرد. به جای اینکه در پی حصول حقایق باشیم فقط به این خوشحال هستیم که مطالعه کتب غیر حوزوی از وظایفمان میباشد. و باید این حقیقت را بپذیریم، اینطور هم نیست که برخی تصور کردهاند زیرا مطالعه کتب خارجی، کار آسان و سرسری نمیباشد. و برای این کار مهم و اساسی و سازنده، نیاز به مشاورین دلسوز و تجربهکار میباشد، تا کتابهای مفید و سازنده را مهیا ساخته، جهت استفاده، آماده سازند. این روش اگر در پرتوی صحیح تعلیم و تربیت و به سرپرستی و راهنمائی مشاورین کارآزموده و تجربهکار صورت گیرد، لازماً نتایج مثبتی به دنبال خواهد داشت و در زمینۀ فرهنگ و تاریخ ادبیات و پیشرفت شریعت اسلامی، خدمات ارزندهای صورت خواهد گرفت. تا جائی که بسااوقات از اموری که کلاً اسلامی هستند، آن اهداف را نمیتوان به دست آورد. و اینجاست که تفسیر واقعی این آیه روشن خواهد گشت.
﴿مِنۢ بَیۡنِ فَرۡثٖ وَدَمٖ لَّبَنًا خَالِصٗا سَآئِغٗا لِّلشَّٰرِبِینَ٦٦﴾ [النحل: 66].
«از میان سرگین و خون شیری خالص گوارا برای نوشندگان».
و اگر حقیقت اینطور نیست؛ پس این حقیقت را باید پذیرفت که هنوز قوانین اساسی دین مبین اسلام در وجودمان استوار و متمرکز نگردیده و خاصیت فکر و اندیشه، در این صورت، فاسد خواهد بود. و این مصرع، دلیلی بر این مدعا خواهد بود:
ع: هرچه گیرد علتی، علت شود.
ارتباط مستقیم با ادبیات و زبان کشور
برای تبلیغاتی و دعوت و ارشاد و تثبیت نظام اسلامی در جامعه، لازم است مبلغین اسلامی از آداب و رسوم و فرهنگ کشوری که در آنجا زندگی میکنند آگاهی و اطلاعات کاملی داشته باشند، تا به بهترین اسلوبی بتوانند به اهداف عالیه خود برسند. دعوت به سوی دین، آن وقت مؤثر خواهد بود که آن دعوت سرشار از نیروی پرتوان معنویت باشد و این هم حقیقتی است معنوی که خداوند به پیامبران ، قدرت و نیروی گویایی معنوی معجزانه به خصوصی، عنایت فرموده بودند تا بهتر بتوانند قوم خویش را به راه راست ارشاد نمایند و همین موضوع در آیههای متعددی از قرآن عنوان گردیده است:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ٢﴾ [یوسف: 2].
«همانا فرستادیم آن را قرآنی (به زبان) عربی شاید درک بکنید».
﴿بِلِسَانٍ عَرَبِیّٖ مُّبِینٖ١٩٥﴾ [الشعراء: 195].
«به زبان عربی آشکارا».
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ﴾ [إبراهیم: 4].
«و نفرستادیم هیچ رسولی را مگر به زبان قومش».
صاحبان عقل و خرد به خوبی در جریانند که مقصود از «لسان القوم» تنها این نیست که انسان فقط اکتفاء به فراگیری زبان آن کشور کند و یا اینکه دیگران را بیاموزاند، بلکه هدف اساسی، این است که نسبت به دیگران، از فرهنگ و تاریخ و ادبیات کشور، آگاهی و تجربه بیشتری داشته باشد و این مدعا از آیات و احادیث متعددی به اثبات رسیده، ارشاد خداوندی است:
﴿لِتُبَیِّنَ لَهُمُ﴾ [النحل: 64].
«تا بیان کنی برای ایشان».
و در حدیثی چنین آمده:
«أنا أفصحِ العرب»[1].
«من فصیحترین عربها هستم».
واقعاً آنانی که در اصلاح و تجدید تاریخ اسلامی، کارنامههای درخشانی داشته و بر افکار و اندیشههای مسلمین اثرات مثبتی گذاشتهاند، از فرهنگ و ادبیات کشورشان آگاهی کامل داشتهاند و از تصنیفات و تألیفات و سخنرانیهایشان، آثار فصاحت و بلاغت و معنویت ادبیات کشورشان به وضوح نمایان است. سخنرانیهای شیخ عبدالقادر گیلانی / اکنون هم، سرفهرست است. مکتبوبات امام ربانی / از لحاظ متون ادبی از انشاء نویسیهای ابوالفضل و فیضی به مراتب بهتر میباشد. «حجة الله البالغه» اثر ارزنده شاه ولی الله / از لحاظ عربی و مفاهیم علمی، به غیر از مقدمه ابن خلدون مانندی دیگر، ندارد. شاه ولی الله / نه تنها اینکه، نسبت به زبان عربی مهارت تام داشتند، بلکه نسبت به زبان فارسی نیز مهارت کامل داشتند. چنانچه از شاهکارهای ادبیات فارسی ایشان میتوان «إزالة الخفاء» را نام برد. البته این گفتار، نسبت به عهدی است که محور کتب متداوله، بر فارسی و عربی متمرکز بود. اما بعد از اینکه زبان اردو به عنوان زبان رسمی شناخته شد، فرزندان شاه ولی الله /، آثارشان را به زبان اردو به رشته تحریر درمیآوردند. چنانچه ترجمه اردو قرآن مجید، بهترین شاهکاری، در ادبیات زبان اردو میباشد.
آثار علمی مولانا محمد قاسم نانوتوی / نیز نمونههای درخشانی در ادبیات زبان اردو به شمار میآیند. به تعبیر دیگر محور ادبیات کشور، به علماء متمسک شده بود. چنانچه خواجه الطاف حسین حالی، مولوی نذیراحمد دهلوی و مولانا شبلی نعمانی از تدوینکنندگان زبان اردو محسوب میگردند.
مکتوبات مولانا حبیب الرحمن، تذکره گل رعنا و تاریخ یاد ایام، از ارزندهترین شاهکارهای ادبیات زبان اردو هستند. و کیفیت ادبی و تاریخی آنها، در سطح بسیار عالی میباشد. یاد مولانا سید سلیمان / برای همیشه زنده و جاوید باد که مقالههای تحقیقی و ادبیاش، کیفیت و معیار زبان اردو را بسیار بالا برد. مولانا ابوالکلام آزاد / هم به نوبه خویش توسط آثار ارزندهاش، روح تازهای در کالبد ادبیات اردو دمید چنانچه «سحر هلال والهلال» فضای فرهنگی هندوستان را مسحور کرده بود و تا هماکنون معیارهای فرهنگی و ادبیاش پابرجا و استوار میباشد.
واقعاً اگر علماء، با توجه بیشتر و دوراندیشی نسبت به ادبیات کشورشان توجهات لازمه را بکنند، بعداً برای کسی مجالی نخواهد بود، که بر قشر علماء این تنقید را بکند که علماء جهت ارتقاء فرهنگی و ادبی کشورشان، هیچگونه اقدامی نکردهاند.
سلف بزرگوار در راستای پیشبرد اهداف عالیه اسلام زبان رسمی کشور را برمیگزیدند و اکنون این وظیفه ما است که از آن سرمایههای عظیم فرهنگی و ادبی و عقیدتی و مذهبی محافظت بکنیم. واقعاً اگر در فکر خدمت به شریعت اسلامی و ابلاغ عقاید و تعالیم اسلامی به عموم مسلمین هستیم لازم است کلامی گویا و قلمی رسا داشته باشیم. بنابراین سخنرانیها، مجالس اصلاحی، تألیفات و تصنیفاتمان را طوری ترتیب بدهیم که بیانگر بهترین اسلوبهای فرهنگی، ادبی، فصاحت و بلاغت و بیان و معانی باشند.
[1]- ابن کثیر و ملا علی قاری و عجلونی و دیگر علما میگویند که این حدیث با اینکه صحیح نیست اما معنایش درست است. (مصحح)
زبان عربی از زبانهای ترقییافته و متداوله بینالمللی میباشد. زبان عربی، زبان تألیف و تصنیف، دعوت و تبلیغ، سیاست، فلسفه و منطق و سایر علوم است. متأسفانه در محیط حوزهها، شایعه شده که زبان عربی به صورت قدیم و جدید میباشد، که زبان عربی قدیم در قرآن و حدیث و فقه منحصر است و زبان عربی نوین که اکثر لغاتش فرانسوی و انگلیسی میباشد. فراگیریاش بسیار مشکل است و بر اثر همین تبلیغات بیاساس، بسیاری از علماء و طلاب به جای اینکه به دنبال فراگیری زبان عربی باشند، از فراگرفتنش وحشت میکنند. حالا که اگر واقعیت امر را در نظر بگیریم به این نتیجه خواهیم رسید، که اصلاً وجودی از زبان عربی به عنوان عربی جدید نیست و در حال حاضر، زبانی را که علماء، مؤلفین و مصنفین خاور میانه به کار میگیرند به قرآن و حدیث و به ادبیات عصر جاهلیت اعراب و بعد از آن عصر، قریبتر میباشد. احیاناً اگر مواردی جهت رفع نیازهای جدید، پیش آید، در آن صورت از منابع قدیمی فرهنگ زبان عربی و قرآن و حدیث استمداد گرفته میشود و در این زمینه کارنامههایشان در سطح بسیار عالی میباشد.
بعد از اینکه ناپلئون به مصر حمله برد و لغات غیر عربی که در زبان عربی، داخل شده بود، با یک حرکت فرهنگی، کلاً لغات و الفاظ غیر عربی، جدا گردیده و در عوض، الفاظ صریح و اصیل عربی به کار برده شد؛ و در حال حاضر، معیار فرهنگی و ادبی عربی این ممالک، ترقی چشمگیری نموده و تبلیغات و انتشارات زبان عربی به مرحلهای رسیده که حتی الفاظ و لغات نادر زبان عربی، اکنون در اختیار عموم مردم قرار گرفته است. متأسفانه! نحوه فراگیری زبان عربی در حوزههای علمیه به گونهای است، که نمیتوان به توسط آن، در کشورهای عربی خدمات علمی و تحقیقی ارزندهای را انجام داد. واقعاً اگر خواهان این هستید که در کشورهای عربی و ممالک دیگر، نسبت به دین مبین اسلام انجام وظیفه نمائید و یا در پی شناساندن نهضتهای انقلابی و اصلاحی اینجا، به آن دیار هستید. در این صورت نیاز مبرم، به آمادگی کامل میباشد. موقعیت تاریخی و جغرافیائی هندوستان طوری است که، نمیشود به طور کلی از کشورهای دیگر منقطع گردد. زیرا در حرکتهای سیاسی خاورمیانه، نقش اساسی و حیاتی را ایفاء میکند.
اگر علماء در این اوضاع و احوال بحرانی جهان اسلام و غیراسلام، سیاست بیطرفانهای را دنبال کنند و در اندیشه فکر رهبانیت باشند، علناً باید گفت که در چنین موقعیتی، علماء نیابت واقعی اسلام را انجام ندادهاند و این سیاست نه تنها برای خودشان مفید نخواهد بود بلکه برای کشورشان نیز ثمرهای به دنبال نخواهد داشت.
بنابراین برای فراگیری کامل زبان عربی، لازم است که حوزههای علمیه، سرمایهگذاری بیشتری کنند ورنه با ارتکاب کوچکترین غفلت و عدم احساس مسئولیت، خطرات و عواقبت نافرجامش، تا مدتی ادامه خواهد داشت.
سخن به درازا کشید، و پیرامون مسائل گوناگونی اظهار نظر گردید. در پایان شایسته است، به این نکته هم اشاره شود، که ارزندهترین یادگار بزرگان دین، این بود که از احساسات و رجحان مذهبی مسلمانان محافظت و در مقابل هرگونه بدعتها و دسیسهکاریها مقاومت نمودند و در جهت ریشهکنساختن آنها، از هیچگونه سعی و کوششی دریغ، نورزیدند.
شاه اسماعیل شهید / و مولانا رشید احمد گنگوهی / از زمرۀ شخصیتهائی هستند، که در این زمینه کارنامههای درخشانی را به امت اسلامی تقدیم داشتند و اصلاً حاضر نبودند، کوچکترین نظریه، اندیشه و دسیسهای علیه دین اسلام بروز کند.
بعد از به اشغال درآمدن هندوستان، توسط نیروهای متجاوز انگلیسی، و ظهور افکار و نظریات نوین، مشکلات جدی برای جامعه پیش آمد لیکن با بودن این همه مشکلات، علماء توانستند با آن روح ایمانی که داشتند، در مقابل هرگونه حملات و تهاجمات، مقاومت نمایند، و در ارتباط با شریعت، به اندازهای حساس بودند که تا آخرین لحظه، راجع به بدعات و مراسم غیر شرعی کوچکترین تسامحی از خویشتن ابراز نمیکردند و به خاطر سربلندی و اقتدار شریعت اسلامی هیچگونه خوف و هراسی، به خود راه نمیدادند. و هیچ مجرمی و بدعتگری، توان آن را نداشت از نگاههای تیز و مؤثر شریعت، جان بدر برد.
اسلاف بزرگوار، به خاطر اخلاق حسنۀشان، در راستای عظمت اسلام و مسلمین حاضر به پذیرش هرگونه فتواهای نادرست، تحمل شکنجهها و امثال اینها شدند، اما هرگز حاضر به این نشدند، کوچکترین خلل و ضعفی در اهداف و آرمانهایشان، بروز کند. نتیجۀ همین رشادتها و از خود گذشتگیهای آنان بود که امروزه میلیونها انسان، از اسارت مهلکه بدعات و مراسم غیر شرعی رهائی یافتند. خدای ﻷ یاد این بندگان مخلص و مردان احرار را برای همیشه زنده و جاویدان باقی نگه دارد. و آرامگاههایشان را نورانی گرداند و از طرف امت اسلامی جزای خیر، به آنان عنایت فرمایند.
و اکنون در آن برهه از زمان، قرار گرفتهایم که به تاریخ درخشنده آنان افتخار میکنیم به محض اینکه یادی از آنان به میان آید در روح و روانمان طراوت، لطف و محبت ایمانی به خصوصی نمایان خواهد گشت چون هریک از آنان از مصادیق این آیه بودند:
﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلٗا٢٣﴾ [الأحزاب: 23].
«از مؤمنان، مردانی هستند که، راست گفتند. آنچه را، با خدا، پیمان بر آن بستند، پس از ایشان است، آنکه گذراند عهد خویش را، و از ایشان است آنکه انتظار کشید، و تبدیل نکردند، تبدیلی».
آنان با تقدیم خون پاکشان با آبیارینمودن گلستان شریعت اسلامی، از کیان اسلام محافظت فرمودند و در آخر این پیام را بر ایمان به امانت گذاشتند:
آغشتهایم هرسرخاری به خون دل |
قانون باغبانی صحرا نوشتهایم |
و اکنون این وظیفه، به ما برمیگردد تا از این سرمایۀ جاودانی، که به عنوان امانت نزدمان است، پاسداری کنیم.
از شما علماء و طلاب، گلایهای دارم، واقعاً بسی جای تأسف و اندوه است به جای اینکه از پاسداران واقعی این سرمایه عظیم میشدیم، اکنون در حال فاصلهگرفتن از آن هستیم. در حالی که اسلاف بزرگوارمان کلاً اوقات و صلاحیتهای خویش را جهت پاسداری از آن سرمایههای جاودانی، وقف نموده بودند. شما هم به خوبی متوجه باشید که با همان، فرزانگان راه خدا منسلک هستید. سؤالی که مطرح میگردد این است که چند نفر از شما، از سوانح عمری و کارنامههای درخشان آنان آگاهی دارید؟ چند نفر از شما، کتاب صراط مستقیم و تقویة الایمان را مطالعه نمودهاید؟ چند نفر از شما، از منزلت و فلسفه توحید و سنت باخبر هستید؟
آنها میتوانند بگویند، که ایمان به خدای اهل جاهلیت چگونه بود و قرآن چرا آنان را از زمره مشرکین قرار داد. توحید دارای چه مراحلی میباشد و شرک دارای چه مظاهری است. تعریف جامع و مانع بدعت چیست و چه ضررهائی را به دنبال خواهد داشت.
و اکنون وظیفه شما است که راجع به مسایل مذکوره آگاهی کامل داشته و جهت فراگیری آن مسایل از هیچ کوششی نباید دریغی داشته باشید، تا امتیاز شاخصی با عامه مردم داشته باشید. اما باز هم، این احساس خطر را دارم که بسیاری از شما راجع به اینگونه مسایل اطلاعات کافی و وافی نداشته باشید.