اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

شبهه‌ی چهاردهم

شبهه‌ی چهاردهم

به اعمالی استشهاد می‌کنند که صحابه ش بعد از فوت رسول الله انجام دادند، مانند کتابت قرآن و جمع آن، نقطه گذاری و اعراب گذاری مصحف؛

می‌گویند: همه‌ی این‌ها بدعت حسنه می‌باشد و جشن میلاد از جنس همین اعمال است!

پاسخ:

گوینده‌ی این سخن یا به علم اصول جاهل است یا در صدد تلبیس مسائل برای عوام است؛ چون بدعت‌های مذموم مواردی را شامل می‌شود که با وجود اقتضای آن‌ها و عدم وجود مانعی برای انجام آن‌ها، رسول الله ج انجام‌شان نداده است؛ سوال این است که چه چیزی مانع پیامبر از برپایی جشن میلاد بود؟! و اگر مقتضای آن محبت و دوست داشتن پیامبر است، این مهم در میان صحابه موجود بوده است، پس چرا جشن میلاد نگرفتند؟ طبعا پاسخ این است که: چون مشروع نبوده است.

اما کتابت قرآن و جمع آن جهت حفظ قرآن از ضایع شدن بوده است که البته این مساله در حیات رسول الله ج وجود نداشته است؛ چنانکه تا قبل از وفات پیامبر وحی بر ایشان نازل می‌شد و اکثر صحابه در مدینه بودند؛ وقتی رسول الله ج وفات یافتند و وحی بعد از کامل شدن قطع شد و سرزمین‌های اسلامی گسترش یافته و صحابه در جاهای مختلف پراکنده شدند و برخی از مردم در مورد آیاتی از قرآن دچار اختلاف شدند، این وضعیت اقتضا می‌کرد که قرآن در یک مصحف جمع و نوشته شود؛ بنابراین از سینه‌ها و از الواح پراکنده در یک مصحف جمع شد و از آن نسخه‌برداری شده و در شهرهای مختلف منتشر شد؛ و سایر مصحف‌ها سوزانده شد؛

و چون مردم از زبان عربی دور شدند و بسیاری از عجم‌ها مسلمان شدند و زبان‌های غیر عربی در میان آن‌ها راه یافت، برای قرائت صحیح نیازمند نقطه‌گذاری بودند؛ اما در زمان رسول الله ج قرآن به این صورت جمع و مکتوب نبوده است؛ علمای اصول این عمل را "مصالح مرسله" می‌نامند که شرح آن طولانی است و در این مختصر نمی‌گنجد.

و تقرب جستن به خداوند با امور نوپیدا و بندگی کردن با بدعت چنانکه وضعیت در جشن میلاد چنین است از باب مصالح مرسله نیست؛ در باب عبادات به مصالح مرسله استدلال نمی‌شود زیرا عبادات توقیفی هستند و در آن‌ها مجالی برای اظهار نظر و اجتهاد و عمل به مواردی نیست که مردم نیک می‌شمارند؛ و از طرفی عبادات حق محض الله تعالی هستند و شناخت حق و حقوق خداوند چه از نظر کمی و چه کیفی و زمانی و مکانی، جز از طریق او ممکن نیست.

شبهه‌ی سیزدهم

شبهه‌ی سیزدهم

به این مساله استدلال می‌کنند که عمر س بعد از وفات رسول الله ج، برای نماز تراویح، صحابه را پشت سر یک امام جمع کرد.

می‌گویند: و این عمل عمر بدعتی حسنه می‌باشد!

پاسخ:

هرکس در عملکرد عمر س در این زمینه تامل کند، درمی‌یابد که استشهاد به آن ضعیف‌تر از استشهادی قبلی است؛ زیرا این عمل را خود رسول الله ج در زمان خود انجام داد؛ و همراه صحابه نماز تراویح را به جماعت خواند؛ و امام آن‌ها بود. و این مساله را شیخین بخاری و مسلم از طریق ام المومنین عایشه روایت کرده‌اند. اما بعد از چند بار تکرار آن، برای ادای آن به جماعت همراه صحابه خارج نشد، چون ترس فرض شدن این نماز را بر آن‌ها داشت؛ در زمان ابوبکر نماز تراویح پشت سر امامان متعدد خوانده می‌شد اما در زمان عمر، چون دیگر ترس فرض شدن این نماز نبود، عمر س خواندن تراویح پشت سر یک امام را همچون زمان پیامبر بر پا نمود؛ حال چگونه می‌توان گفت: عمر نماز جدیدی را ابداع کرده که در زمان پیامبر نبوده است؟! و این کجا و ابداع جشن و مراسم میلاد برای پیامبر کجا [که هیچ اصل و اساسی نه در زمان پیامبر و نه در بین صحابه و تابعین و تبع تابعین ندارد]؟!

شبهه‌ی دوازدهم

شبهه‌ی دوازدهم

بر این باورند که برخی از صحابه بدعت‌های حسنه بوجود آورده‌اند و در این زمینه به حدیثی استشهاد می‌کنند که در صحیح بخاری از رفاعه بن رافع زُرَقی روایت شده که می‌گوید: روزی پشت سر رسول الله ج نماز می‌خواندیم؛ وقتی سرش را از رکوع بلند کرد، گفت: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»؛ مردی که پشت سر ایشان بود گفت: «رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ»؛ وقتی رسول الله ج از نماز فارغ شد، فرمود: «مَنِ الْمُتَکَلِّمُ؟»: «چه کسی این کلمات را خواند؟». آن مرد گفت: من بودم؛ رسول الله ج فرمود: «رَأَیْتُ بِضْعَةً وَثَلاثِینَ مَلَکًا یَبْتَدِرُونَهَا، أَیُّهُمْ یَکْتُبُهَا أَوَّلُ»: «سی و اندی فرشته را دیدم که برای نوشتن این جملات از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و هر کدام سعی می‌کرد قبل از دیگری آن‌را بنویسد».

می‌گویند: این صحابه آن ذکر را بدعت نهاد و آن را از پیامبر نشنیده بود؛ و همین بدعت حسنه است!

پاسخ:

این فهم و درک نادرستی است؛ صحابه ش از مزیتی برخوردار بودند که دیگران از آن بی بهره‌اند؛ اینکه رسول الله ج در میان آن‌ها بود و افعال و اعمال‌شان را تصحیح می‌کرد؛ و آنچه صحابه‌ای انجام می‌داد و پیامبر آن را تایید می‌کرد، خود یکی از سنت‌های تقریری پیامبر محسوب می‌شد و بدعت نیست؛ چنانکه علمای اصول به این قاعده تصریح کرده‌اند؛ و معتقدند هر عملی که صحابه انجام می‌دادند و پیامبر تایید می‌کرد از این قبیل است.

شبهه‌ی یازدهم

شبهه‌ی یازدهم

به حدیثی استدلال می‌کنند که مسلم از جریر روایت کرده که رسول الله ج فرمودند: «مَنْ سَنَّ فی الاسلام سُنَّةً حَسَنَةً، فَعَمِلَ بِهَا مَنْ بَعْدِهِ، کَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَمِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْتَقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ»: «هرکس در اسلام سنت نیکویی ایجاد کند و دیگران بعد از او بدان عمل کنند، اجر و پاداش آن عمل و مانند اجر و پاداش عمل کنندگان به آن برای او خواهد بود بدون اینکه از اجر عمل کنندگان به آن چیزی کاسته شود».

می‌گویند: مراسم گرفتن و شادی کردن به مناسبت میلاد پیامبر سنت حسنه می‌باشد!

پاسخ:

چنین استدلالی درواقع تحریف حدیث از معنای صحیح آن و جهل یا اظهار جهل به سبب ورود آن می‌باشد؛

سبب ورود این حدیث: قومی از اعراب نزد رسول الله ج آمدند که از فرط فقر لباس پشمین و پاره بر تن داشتند؛ این بود که رسول الله به صدقه دادن تشویق کرد؛ و چنان از مواجه شدن با این صحنه ناراحت شد که ناراحتی در چهره‌اش نمایان بود؛ پس مردی از انصار مقداری طلا آورد و به این ترتیب سایر مردم صدقات خود را آوردند؛ چنانکه رضایت در چهره‌ی رسول الله ج نمایان گشت و فرمود: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً ..»؛

بنابراین مقصود از این حدیث، زنده کردن سنتی از سنت‌های پیامبر می‌باشد چنانکه در روایت ابن ماجه و دیگران از طریق عمرو بن عوف مزنی وارد شده که رسول الله ج فرمودند: «مَنْ أَحْیَا سُنَّةً مِنْ سُنَّتِی قَدْ أُمِیتَتْ بَعْدِی، فَإِنَّ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنَ النَّاسِ، لَا یَنْقُصُ مِنْ أُجُورِ النَّاسِ شَیْئًا، وَمَنْ ابْتَدَعَ بِدْعَةً لَا یَرْضَاهَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ، فَإِنَّ عَلَیْهِ مِثْلَ إِثْمِ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنَ النَّاسِ، لَا یَنْقُصُ مِنْ آثَامِ النَّاسِ شَیْئًا»: «هرکس سنتی از سنت‌های مرا که بعد از من به فراموشی سپرده شده، زنده گرداند، برای او اجر و پاداشی همچون اجر و پاداش کسانی از مردم خواهد بود که بدان عمل می‌کنند بدون اینکه از پاداش مردم چیزی کاسته شود؛ و هرکس بدعتی را ایجاد کند که البته الله متعال و رسولش بدعت را نمی‌پسندند، برای او گناهی به اندازه‌ی گناه کسانی از مردم خواهد بود که بدان عمل می‌کنند بدون اینکه از گناهان مردم چیزی کاسته شود».

امام شاطبی در این زمینه می‌فرماید: «و این خود دلالت دارد که سنت در اینجا همان عمل صحابه می‌باشد یعنی عمل به آنچه سنت بودن آن ثابت است - یعنی صدقه». و مراد از آن جشن و مراسم میلاد پیامبر نیست.

و کسی که فرموده: «مَن سَنَّ فی الإسلامِ سُنَّةً حسَنةً» همو فرموده است: «علیکم بسُنَّتی وسُنَّةِ الخُلفاءِ الراشدینَ المهدیِّینَ مِن بَعدی، تمسَّکوا بها وعَضُّوا علیها بالنواجِذ، وإیَّاکم ومُحْدَثاتِ الأمورِ؛ فإنَّ کلَّ مُحْدَثةٍ بِدعةٌ، وکلَّ بِدعةٍ ضَلالةٌ»: «سنت من و سنت خلفای راشد و هدایت یافته‌ی پس از مرا بر خود لازم بگیرید و با چنگ و دندان (یعنی سخت) به سنت من و خلفای راشدین تمسک جویید و از بدعت‌ها و امور نوپدیدار در دین بپرهیزید که هر امر نوپیدایی در دین بدعت است و هر بدعتی گمراهی است».

و همان پیامبر فرموده است: «مَن أحْدَثَ فی أمْرِنا هذا ما لیس منه فهو رَدٌّ»: «هرکس در دین‌مان چیزی ایجاد کند که از آن نیست، بداند که عملش مردود است».

و همه‌ی این‌ها احادیث صحیحی هستند که گردن نهادن به همه‌ی آن‌ها و جمع نمودن بین آن‌ها امری ضروری است.

شبهه‌ی دهم

شبهه‌ی دهم

وقتی برای علاقمندان برگزاری جشن میلاد برای پیامبر ج ثابت می‌شود که اینکار بدعت است و رسول الله و صحابه این کار را انجام ندادند و عده‌ای از علما این مساله را تاکید کرده‌اند ازجمله حافظ بن حجر که می‌گوید: «اصل عمل میلاد بدعت است و از هیچ‌یک از سلف صالح در قرون ثلاثه نقل نشده است». چنانکه سیوطی آن را از وی در «الحاوی للفتاوی» (1/ 229) نقل می‌کند.

می‌گویند: بله، بدعت است اما بدعت حسنه است؛ ابن حجر و سایر علما این مساله را ذکر نموده‌اند.

پاسخ:

دیدگاه درست و صوابی که علمای محقق بیان کرده‌اند این است که: در اسلام بدعت به دو بخش بدعت حسنه و بدعتی که ضلالت و گمراهی است تقسیم نمی‌شود، بلکه همه‌ی بدعت‌ها ضلالت و گمراهی هستند. چنانکه به صراحت در حدیث صحیح بیان شده است؛ اقوال علما در انکار تقسیم بدعت به حسنه و سیئه بسیار است و طولانی؛ و ذکر آن‌ها در این مختصر نمی‌گنجد لذا به دو نقل از دو عالم مشهور در فقه و اصول اکتفا می‌کنم.

1-   امام ابو عبید القاسم بن سلام؛ ایشان از علمای شاخص قرن سوم هستند که در سال 224 هجری وفات یافت؛ ابن بطال در شرحش بر بخاری (8/ 588) از وی نقل می‌کند: «بدعت‌ها همگی در گمراهی یکسان هستند».

2-   ابو اسحاق ابراهیم بن موسی شاطبی؛ عالم اصولی مالکی؛ وی در فتاوایش (ص 180) می‌گوید: «اینکه رسول الله ج فرمودند: «کل بدعة ضلالة»: «هر بدعتی گمراهی است» نزد علما حمل بر عمومیت آن می‌شود که هیچ بدعتی از این قاعده مستثنی نیست و هرگز بدعتی حسنه یا نیکو نمی‌باشد». و در کتاب «الاعتصام» (1/246» می‌گوید: «این تقسیم امری جدید و ابداعی است که دلیل شرعی بر آن دلالت نمی‌کند».

از جمله مواردی که موید کلام آن‌ها می‌باشد، دیدگاه امام دار الهجره مالک بن انس در بیان این قاعده‌ی بزرگ است: «مَن ابتدَعَ فی الإسلامِ بِدعةً یراها حسَنةً، فقد زعَم أنَّ محمدًا خان الرِّسالةَ؛ لأنَّ اللهَ تعالى یقولُ: ﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ؛ فما لم یکُن یومئذٍ دِینًا، فلا یکونُ الیومَ دِینًا»: «هرکس در اسلام بدعتی ایجاد کند و آن را حسنه و نیکو شمارد، درواقع مدعی شده که محمد به رسالت خیانت کرده است زیرا الله تعالی می‌فرماید: «امروز دین‌تان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را [به عنوان بهترین] دین برایتان برگزیدم». بنابراین آنچه در ان روز جزئی از دین نبوده امروز بخشی از دین نیست». «الإحکام فی أصول الأحکام»، ابن حزم (6/ 58) و «الاعتصام» شاطبی (1/62)».

از شاگرد امام مالک، امام شافعی نیز این مهم نقل شده است؛ جوینی در «نهایة المطلب فی درایة المذهب» (18/ 473) و غزالی در «المستصفى» (1/171) از امام شافعی نقل می‌کند که: «مَن اسْتَحسَن فقد شَرَعَ»: «هرکس از استحسان حکمی استخراج کند به تشریع دست زده است». طبعا در مورد کسی که استحسان را تشریعی می‌داند که الله متعال به آن اجازه نداده است، چنین تصوری نمی‌رود که برخی از بدعت‌ها را نیکو شمارد.