ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سخاوی در «الاجوبة المرضیة» (3/1117) در نقلی از کسی میگوید: اگر اهل صلیب شب میلاد پیامبرشان را عید بزرگ خود میدانند، اهل اسلام سزاوارتر و شایستهتر به بزرگداشت روز ولادت پیامبرشان هستند.
پاسخ:
در رد این دیدگاه پاسخی روشنتر از آنچه بخاری و مسلم روایت کردهاند سراغ ندارم؛ اینکه رسول الله ج فرمودند: «لَتَتَّبِعُنَّ سَنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلَکُمْ شِبْرًا بِشِبْرٍ، وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ، حَتَّى لَوْ دَخَلُوا جُحْرَ ضَبٍّ لَاتَبَعْتُمُوهُم». قُلْنَا: یَا رسول الله، الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى؟ قَالَ: «فَمَنْ؟»: «شما وجب به وجب و ذراع به ذراع از روش پیشینیان پیروی خواهید کرد؛ حتی اگر آنان وارد سوراخ سوسماری شده باشند شما نیز وارد آن خواهید شد».
گفتیم: ای رسول خدا! منظور از گذشتگان، یهود و نصارا است؟ فرمود: «پس چه کسی است؟!».
به رفتار ابولهب استدلال میکنند که چون کنیز وی ثویبه اسلمی بشارت ولادت پیامبر ج را به او داد، وی را آزاد کرد؛ و به همین دلیل از عذاب ابولهب کاسته شد و تخفیف گرفت؛ و میگویند: اگر این پاسخ کسی باشد که قرآن او را نکوهش کرده و به سبب شادمانیاش از میلاد پیامبر عذابش تخفیف یافته، پس در مورد مومن موحدی که به مناسبت میلاد پیامبر شادی میکند چه انتظاری میرود؟!
پاسخ:
چه زشت و قبیح است استدلال به عمل کافری در جاهلیت که از ولادت پسر برادرش در دورانی اظهار شادی میکند که مردم از ولادت پسر شادمان شده و به دنیا آمدن دختران را ننگ و عار میدانستند و آنها را زنده به گور میکردند؛ آیا ابولهب از این جهت خوشحال شد که او پیامبر خداست؟! و آیا میدانست که او در میان آنها مبعوث خواهد شد؟! و در مورد او این آیه نازل میشود: ﴿تَبَّتۡ یَدَآ أَبِی لَهَبٖ وَتَبَّ١﴾ [المسد: 1] «بریده باد هر دو دست اَبولَهَب و هلاک باد!»؟!
در پاسخ به این شبهه نیز همان مطلب گذشته را تکرار میکنیم که: نزاع مذکور بر سر فضل شادی به خاطر رسول الله ج و دوست داشتن و احترام گذاشتن به ایشان نیست، بلکه نزاع در مشروعیت مواردی است که آنها را مصداق محبت و دوست داشتن پیامبر میدانند و با ارتکاب آنها با راه و روش پیامبر مخالفت میورزند.
برای برپایی جشن یا مراسم میلاد پیامبر به روایتی استدلال میکنند که بیهقی در سنن خود آورده است؛
از انس روایت است که رسول الله ج بعد از نبوت برای خود عقیقه کرد؛ و میگویند: پیامبر ج به سبب شادی ناشی از فرا رسیدن روز میلادش، برای خود عقیقه کرد با اینکه ابوطالب در بدو تولد پیامبر برای او عقیقه کرده بود؛ و این دلیلی است بر جواز تکرار همه سالهی شادمانی به سبب میلاد پیامبر.
پاسخ:
این حدیث همچنانکه بیهقی پس از روایت آن میگوید، حدیثی "منکر" است؛ و نووی در "المجموع" (4378) میگوید: روایتی باطل است. و ابن حجر عسقلانی در (الفتح) (9/509) میگوید: ثابت نیست. بنابراین استدلال به آن درست نیست. بر فرض که ثابت هم باشد در آن دلیلی برای آنها نیست به دلیل اختلافی که بین این عمل و جشن میلاد در هر سال وجود دارد؛ و این قیاسی مع الفارق است.
به حدیثی استشهاد میکنند که ترمذی و دیگران از بریده با این مضمون روایت کردهاند: دختر بچهای نذر کرده بود که چون رسول الله ج به سلامت از یکی از غزواتش بازگردد، دف بزند و در برابر رسول الله آواز بخواند؛ که رسول الله ج به او فرمود: «إِنْ کُنْتِ نَذَرْتِ فَاضْرِبِى وَإِلاَّ فَلاَ»: «اگر نذر کدی که دف بزنی، اینکار را بکن وگرنه چنین نکن».
میگویند: این جشن گرفتن و اعلان شادمانی به مناسبت بازگشت پیامبر از غزوه است که رسول الله آن را تایید نمودند؛ حال آنکه آمدن ایشان به دنیا امری بزرگتر است!
پاسخ:
سبحان الله؛ چه بزرگ است مکر و نیرنگ ابلیس در مورد این امت و تلبیسی که در مورد آن به کار میبرد. به واقعهای استناد میکنند که در طول حیات پیامبر ج یک بار هم تکرار نشده است و خود را به غفلت و بیخبری میزنند که رسول الله ج و اصحاب بزرگوار ایشان بعد از پیامبر، هیچ جشن و مراسمی به مناسبت روز میلاد پیامبر نگرفتند با اینکه این روز همه ساله تکرار میشده است. از این گذشته آیا آنها به فضل و برتری ولادت پیامبر بر سالم بازگشتن پیامبر از غزوه داناترند یا آن دختربچه صحابی؟! چرا آن صحابی به جای نذر کردن جهت شادی برای بازگشت پیامبر از غزوه، نذر نکرد که برای روز ولادت پیامبر جشن گرفته و شادی کند؟! از همهی اینها که بگذریم، این عمل وی مراسمی نبوده که مردم همگی گرد آن جمع شوند بلکه وفای او به عملی بوده که نذرش را کرده بود و اگر همچون جشن و مراسمی بود که به مناسبت میلاد پیامبر گرفته میشود هر ساله آن را تکرار میکرد چنانکه بر پا کنندگان مراسم جشن میلاد چنین میکنند.
از شبهات عجیبی که ذکر میکنند این است که به نصوص و احادیثی استدلال میکنند که به درود و سلام بر پیامبر امر میکنند و پیامبر در آنها خود را مدح میکند و صحابه در حضور پیامبر ایشان را مدح میکنند.
میگویند: در روز میلاد و در گردهماییها و مراسمی که به مناسبت آن برپا میگردد، جز درود و سلام بر پیامبر و مدح ایشان کار دیگری صورت نمیگیرد، چرا این عمل را انکار میکنید؟!
پاسخ:
با اینکه این ادعا درست نیست و با مغالطه همراه است و این جشن و مراسم با اعمال حرام زیادی همراه است چنانکه پیشتر اشاره شد، اما مغالطهی بزرگ این است که ادعای مذکور اصلا محل نزاع نیست. زیرا منکران برپایی جشن میلاد و بزرگداشت این روز، درود فرستادن بر پیامبر ج و مدح ایشان را انکار نمیکنند بلکه آنها پیوسته و همیشه بر رسول الله درود میفرستند؛ اما انکار آنها متوجه جمع شدن و جشن گرفتن و مراسمی است که در این روز یا روزهای مخصوصی برپا میگردد؛ زیرا مطلقا در سنت نبوی و لو برای یک بار هم که شده، وارد نشده که رسول الله ج همراه اصحابش یا اصحاب با یکدیگر در مناسبتی جهت درود فرستادن بر پیامبر یا مدح ایشان گردهم جمع شده باشند چه برسد به اینکه این کار را در شب مخصوصی انجام داده باشند.