از زمانی که اسلام ظهور کرد و پا در عرصهی گیتی گذاشت و پیامبر ج به عنوان خاتم پیامبران مُهر ختم رسالتها را بر پای آخرین نامهی آسمانی زد، سنّت گهربار و پرارج پیامبر ج به عنوان هم سنگِ قرآن، محل استدلال و مرجع دوم احکام و مسائل دینی بوده است.
همهی مسلمانان ضرورت و لزوم اجتماع به سنّت و حجّیت اقوال و افعال و تقریرات حضرت ج را پذیرفتهاند و هیچ مسلمانی نمیتواند ادعا کند که از ارشادات و توجیهات سنّت بینیاز است و چنین جسارتی، ظلم و دهن کجی به زحمات توان فرسای رسول خدا ج میباشد. زیرا از کانال اطاعت از رسول است که اطاعت خداوند کامل میشود و هیچ گروه و صنفی نمیتواند بدون بهرهمندی از تعالیم و آموزههای آن گامی به جلو بردارد.
مفسّر برای شناخت شأن نزول و تبیین مجملات، تخصیص عامها؛ شخص اصولی برای تحکیم قوانین، فقیه برای استنباط و استخراج احکام، لغوی، نحوی، منطقی و هر طالب علمی ناچار است سری به این کتابخانهی عظیم بزند.
سنّت پیامبر ج یعنی دعوت به نیکی، کمال و فضایل اخلاقی است؛ بازرگانان را فرا میخواند تا در معامله صادق باشند تا با پیامبران و صدّیقان و شهیدان محشور شوند. کارگران را دعوت میکند تا وظیفه و کارشان را به نحو احسن انجام دهند. پدران و مادران، برادران، خواهران و فرزندان و همهی اقشار جامعه را میخواند که با همیاری و همکاریِ یکدیگر، مسئولیت خویش را در ساختن یک جامعهی پویا ایفا نمایند.
سنّت دعوت به امانت، صدق، رحمت، سعادت، برادری، تعاون، ایثار و فداکاری میکند.
سنّت مسلمین را میخواند تا با اقتداء به پیامبر ج و اسوه قرار دادن او خود را مزین به اخلاق اسلامی نمایند و همانند سایر محدثین که از مرز سنّت قبساتی برگرفتند و خانهی دنیا و قیامت را فروزان نمودند، نور افشانی کند. سنّت میخواهد که بخاری، احمد بن حنبل و سفیان ثوری را به جامعهی بشری عرضه کند.[1]
پیامبر اکرم ج در شرایط و اوضاع مختلف و به مناسبتهای گوناگون به اهمیت سنّت و عمل به آن اشاره میفرمود و پیوسته مؤمنان را به پیروی از سنّت و دستورات و اوامر خویش توصیه و سفارش میکرد. در جایی فرمودند:
«تَرَکْتُ فِیْکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوْا مَا مَسَّکْتُمْ بِهِما: کِتابُ اللهِ وَ سُنَّتِیْ»[2]
«در میان شما دو امر را بجا گذاشتهام، مادامی که آنها را دستاویز خود قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد. آن دو امر، کتاب خدا و سنّت پیامبر خداست.»
رسول خدا ج پیوسته صحابه را به حفظ و عمل احادیث و سنن خویش تشویق میکرد و چنین میفرمود:
«نَضَّرَ اللهُ عَبْداً سَمِعَ مَقٰالَتِیْ فَوَعٰاهٰا ثُمَّ أَدّاهٰا کَمٰا سَمِعَ».[3]
«شاداب و خرّم گرداند خداوند کسی را که گفتهها، احادیث و سنن مرا میشنود و حفظ میکند، سپس آنها را همانطور که شنیده است به دیگران میرساند.»
پیامبر ج بر صحابه وظیفه نهاد که سخنانش را به دیگران برسانند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزند، اگر چه آن حدیث و سنّت، یک سخن باشد:
«بَلِّغُوْا عَنِّیْ وَلَوْ اٰیَةً».[4]
«احادیث و سنن مرا به دیگران برسانید اگر چه یک جمله باشد».
و نیز میفرماید:
«أَلٰا لَیُبَلِّغَ الشّاهِدُ الْغٰائِبَ…»[5]
«هان ای مردم! حاضران به غائبان احادیث و سخنان مرا برسانند.»
و به یاران باوفایش دستور میداد:
«إِرْجِعُوْا إِلیٰ أَهْلِیْکُمْ فَعَلِّمُوْهُمْ».[6]
«به نزد اهل خویش باز گردید و سخنانم را به آنان آموزش دهید.»
آنانی که از اطاعت پیامبر اکرم ج سر باز میزنند، نتیجه و فرجام بد و رقّت باری در انتظارشان خواهد بود، و در مقابل کسانی که به اوامر و فرامین منجی عالم بشریت از تَه دل و با صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل لبّیک میگویند، رضایت و عنایت الهی و نعمات و احسانات خداوندی در انتظارشان خواهد بود:
«عَنْ أَبِیْ هُرَیْرَةَس أَنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج قٰالَ: کُلُّ أُمَّتِیْ یَدْخُلُوْنَ الْـجَنَّةَ إِلّا مَنْ أَبیٰ! قِیْلَ: وَ مَن یَّأْبیٰ یٰا رَسُوْلَ اللهِ! قٰالَ: مَنْ أَطٰاعَنِیْ دَخَلَ الْـجَنَّةَ وَ مَنْ عَصٰانِیْ فَقَدْ أَبیٰ.»[7]
«از حضرت ابوهریرهس روایت است که پیامبر ج فرمودند: تمام امّتم به بهشت میروند، مگر کسی که سرباز زند. از ایشان پرسیدند: چه کسی سر باز میزند؟ فرمودند: آنکه از من اطاعت نماید، به بهشت میرود، و آنکه از دستورات من سرپیچی کند، به تحقیق سر باز زده است و از ورود به بهشت محروم خواهد شد.»
بر تمام مسلمانان واجب است تا دستورات و اوامر پیامبر ج را در تمام مراحل زندگی مو به مو عمل کنند و آنها را نصب العین و آویزهی گوش خویش قرار دهند و به صدقِ گفتار و کردار رسول خدا ج ایمان و باور داشته باشند:
«عَنْ أَبِیْ هُرَیْرَةَس عَنِ النَّبِیِّ ج قٰالَ: دَعَوْنِیْ مٰا تَرَکْتُکُمْ، فَإِنَّمٰا أَهْلَکَ مَنْ کٰانَ قَبْلَکُمْ کِثْرَةُ سُؤٰالِهِمْ وَ إِخْتِلٰافِهِمْ عَلیٰ أَنْبِیٰاءِهِمْ، فِإِذٰا نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَاجْتَنِبُوْهُ وَ إِذٰا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْءٍ فَأْ تُوْا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ.»[8]
«ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمودند: «مادامی که من شما را گذاشتهام، شما نیز مرا واگذارید و از من دست بردارید و سؤالهای بیمورد نکنید، چرا کسانی که پیش از شما بودند، به سبب سؤال زیاد و اختلاف با پیامبرانشان، هلاک و نابود شدند. هرگاه شما را از چیزی نهی کردم از آن دوری کنید، و اگر به شما دستور بدهم، به قدر توان در انجام آن بکوشید.»
کسی که از سنّت پیامبر ج روی گردانی نماید، از رسول خدا ج مطرود است. پیامبر ج میفرماید:
«فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِیْ فَلَیْسَ مِنِّیْ».[9]
«هر که از سنّت من روی برتابد، از من نیست.»
و کسانی که از اوامر و فرامین و تعالیم و آموزههای تعالی بخش و تابناک حضرت پیامبر ج مخالفت و نافرمانی میکنند، مواظب باشند، چرا که نتیجه و فرجام شوم و نحسی در انتظارشان است:
«عَنْ أَبِیْ إِیٰاسٍ «سَلَمَةِ بْنِ عَمْرِو ابْنِ الْاَکْوَعِ»س قٰالَ: أَنَّ رَجُلاً أَکَلَ عِنْدَ رَسُوْلِ اللهِ ج بِشِمٰالِهِ فَقٰالَ: کُلْ بِیَمِیْنِکَ. قٰالَ: لٰاأَسْتَطِیْعُ. قٰالَ: لٰاإِسْتَطَعْتَ. مٰا مَنَعَهُ اِلَّا الْکِبْرَ ؛ فَمٰا رَفَعَهٰا إِلیٰ فِیْهِ.»[10]
«ابواِیاس سلمة بن عمرو بن اکوعس گوید: مردی در جلوی رسول خدا ج با دست چپ غذا میخورد. آن حضرت ج به او فرمودند: با دست راستت بخور. آن مرد گفت: نمیتوانم، و چیزی جز تکبر و غرور، او را از انجام فرمان رسول خدا ج باز نداشت. آن حضرت ج فرمودند: بعد از این هم نخواهی توانست. آن مرد بعد از آن نتوانست چیزی را به طرف دهانش بلند نماید و دستش فلج شد.»
خلاف
پیمبر کسی ره گزید |
|
که هرگز
به منزل نخواهد رسید |
یکی از عوامل موفقیّت در پیکار با مشاجرات و مجادلات بیمحتوا و نامفهوم، و توهمات و خرافات و اراجیف و اکاذیب، و بدعتها و نوآوریهای مذموم، چنگ زدن و تمسک جستن به سنّتها و تعالیم پیامبر اکرم ج است:
«عَنْ عِرْبٰاضِ بْنِ سٰارِیَةَ قٰالَ: وَعَظَنٰا رَسُوْلُ اللهِ ج مَوْعِظَةً بَلِیْغَةً وَ جِلَتْ مِنْهَا الْـقُلُوْبُ وَ ذَرَفَتْ مِنْهَا الْـعُیُوْنُ. فَقُلْنٰا: یٰا رَسُوْلَ اللهِ! کَأَنَّهٰا مَوْعِظَةً مُوَدَّعْ فَأَوْصِنٰا. قٰالَ: أُصِیْکُمْ بِتَقْوَی اللهِ وَ السَّمْعِ وَ الطّاعَةِ، وَ إِنْ تَأَمَّرَ عَلَیْکُمْ عَبْدٌ. وَ إِنَّهُ مَنْ یِعِشُ مِنْکُمْ فَسَیَریٰ إِخْتِلٰافاً کَثِیْراً فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِیْ وَ سُنَّةِ الْـخُلَفٰاءِ الرّاشِدِیْنَ الْـمَهْدِیِّیْنَ، عَضُّوْا عَلَیْهٰا بِالنَّوٰاجِذِ وَ إِیّاکُمْ وَ مُحْدَثٰاتُ الْأُمُوْرِ فَإِنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلٰالَةٌ»[11]
«عرباض بن ساریهس گوید: رسول خدا ج برای ما موعظهی شیوا و بلیغی ایراد فرمودند، که از آن دلها ترسید و چشمها به اشک آمد. گفتم: ای رسول خدا ج! انگار این موعظهی خداحافظی است، ما را وصیت کن. پیامبر ج فرمود: شما را به تقوی و ترس از خدا و شنیدن و فرمان بردن توصیه میکنم، هر چند غلام حبشی بر شما امارت و قیادت داشته باشد.
هر که از شما زنده بماند، بزودی شاهد اختلافات زیادی خواهد بود، پس بر شما باد پیروی از طریقه و سنّتِ من و طریقه و روش خلفای راشدین که هدایت دهندگاناند، آن را با دندانهای آسیاب محکم نگاهدارید و از امور نوپیدا و بدعت به دور باشید، زیرا هر امر نو پیدا و بدعتی، گمراهی در پی دارد.»
براستی بهترین، برترین، زیباترین، کاملترین و جامعترین طریقه و روش، طریقه و سنّت پیامبر اکرم ج است:
«عَنْ جٰابِرٍ قٰالَ: کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج إِذٰا خَطَبَ اِحْمَرَّتْ عَیْنٰاهُ وَ عَلٰا صَوْتُهُ وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ حَتّی کَاَنَّهُ مُنْذِرُ جَیْشٍ یَقُولُ: صَبَّحَکُمْ وَ مَسّاکُمْ وَ یُقُوْلُ: بُعِثْتُ اَنَا وَ السّاعَةُ کَهٰاتَیَنِ. وَ یُقرنُ بَین اُصْبُعَیْهِ السَّبّابَةَ وَ الْـوُسْطیٰ وَ یَقُولُ: اَمّا بَعْدَ: فَاِنَّ خَیْرَ الْـحَدِیْثِ کِتٰابُ اللهِ وَ خَیْرَ الْـهَدْیِ هَدْیُ مُحَمَّدٍ ج وَ شَرَّ الْاُمُوْرِ مُحْدَثٰاتُهٰا وَ کُلُّ بِدْعَةٍ ضَلٰالَةٌ...»[12]
«جابرس گوید: وقتی که رسول خدا ج خطبه ایراد میفرمودند: چشمانشان قرمز شده، صدایشان بلند میشد و سخت غضبناک میگردید گویا که ایشان بیم دهندهی لشکری هستند که میگوید: مواظب باشید دشمن صبحگاهان بر شما یورش میآورد یا بر شما شبیخون میزند. و میفرمود: من برانگیخته شدم، در حالی که فاصلهی من و قیامت مانند این دو است و انگشت سبّابه و وسطی را به هم میچسباند و میفرمود: اما بعد؛ بیگمان بهترین و برترین سخن، کتاب خدا (قرآن) و بهترین و برترین راه و طریقهی هدایت، راه محمدی ج است. بدترین امور، آن است که نوپیدا باشند و هر چیز نوپیدا و بدعتی (که مخالف قرآن و سنّت باشد) گمراهی است.»
و محبت و دوستی با رسول اکرم ج و دخول بهشت، منوط به دوست داشتن و عمل کردن به سنّتهای گرانقدر رسول خدا ج است:
«عَنْ اَنَسٍ قٰالَ: قٰالَ رَسُوْلُ اللهِ ج: یٰا بُنَیَّ! اِنْ قَدَرْتَ اَنْ تُصْبِحَ وَ تُمْسِیَ وَ لَیْسَ فِیْ قَلْبِکَ غِشُّ لِاَحَدٍ فَافْعَلْ. ثُمَّ قٰالَ: یٰا بُنَیَّ! وَ ذٰلِکَ مِنْ سُنَّتِیْ؛ وَ مَنْ اَحَبَّ سُنَّتِیْ فَقَدْ اَحَبَّنِیْ وَ مَنْ اَحَبَّنِیْ کٰانَ مَعِیْ فِی الْـجَنَّةِ.»[13]
«انسس گوید: رسول خدا ج به من فرمود: پسرم! اگر قدرت و توانایی داری به اینکه صبح و شبت را بگذرانی در حالی که در قلبت نسبت به هیچ کس کینه و حسدی نداشته باشی، حتماً این کار را بکن. فرزندم! این از سنّت من است و هر که سنّتم را دوست داشته باشد به تحقیق مرا دوست داشته است و آنکه مرا دوست بدارد، در بهشت با من خواهد بود.»
رسول خدا ج پیرامون فضیلت چنگ زدن به سنّت میفرماید:
«مَنْ تَمَسَّکَ بِسُنَّتِیْ عِنْدَ فَسٰادَ اُمَّتِیْ فَلَهُ أَجْرَ مِائَةَ شَهِیْدٍ.»[14]
«کسی که در دورانِ فساد امّتِ من به سنّت من چنگ زند، برایش اجر و مزد صد شهید وجود دارد.»
یکی از اصول و مبادی بنیادین و محوری و اساسی اسلام این است که هر کس در طریقه و روش پیامبر ج چیزی را بوجود آورد که از آن نیست و با آن مخالف است، مردود میباشد و از هیچگونه ارزش و جایگاهی در شریعت مقدس اسلام برخوردار نیست:
پیامبر ج میفرماید:
«مَنْ اَحْدَثَ فِیْ أَمْرِنٰا هٰذٰا مٰا لَیْسَ مِنْهُ فَهُوْرَدٌّ»[15]
«هر کس در امر دین ما چیزی را به وجود آورد که از آن نیست، آن مردود است»
عبدالله بن مسعودس میگوید:
«خَطَّ لَنٰا رَسُوْلُ اللهِ ج خَطّاً ثُمَّ قٰالَ: هٰذٰا سَبِیْلُ اللهِ. ثُمَّ خَطَّ خُطُوْطاً عَنْ یَمِیْنِهِ وَ شِمٰالِهِ وَ قٰالَ: هٰذِهِ سُبُلٌ عَلیٰ کُلِّ سَبِیْلٍ مِنْهٰا شَیْطٰانٌ یَدْعُوْا اِلَیْهِ وَ قَرَأَ: «وَ أَنَّ هٰذٰا صِرٰاطِیْ مُسْتَقِیْماً فَاتَّبِعُوْهُ»[16]
«رسول خدا ج برای ما خطّی مستقیم کشید (آن حضرت ج برای روشن شدن موضوع برای یارانش از وسایل آموزشی استفاده مینمود که ماسه یکی از وسایل آموزشی آن زمان بود.) سپس فرمود: این راه راست خداست. سپس در چپ و راستش خطهایی رسم نمود و فرمود: «این هم راههایی است که بر سر هر یک از این راهها شیطانی است که مردم را به سوی آن فرا میخواند. و این آیه را تلاوت نمود: «بیتردید راه راست من این است، پس از آن پیروی کنید.»
پیامبر ج همواره این خطبه را تکرار میفرمود:
«اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ خَیْرَ الْـحَدِیْثِ کِتٰابُ اللهِ وَ خَیْرَ الْـهَدْیِ هَدْیُ مُحَمَّدٍ ج وَ شَرَّ الْأُمُوْرِ مُحْدَثٰاتُهٰا وَ کُلُّ بِدْعَةٍ ضَلٰالَةٌ»[17]
«اما بعد، پس براستی که بهترین سخن و خبر، کتاب خداست، و بهترین راه و روشن، طریقه و روش محمد ج است و بدترین کارها، کارهای نوپدید است و هر بدعت و نوپیدایی گمراهی و ضلالت است.»
پیامبر اکرم ج مسلمانان را از بدعتها و خرافات و اراجیف و اکاذیب بر حذر میداشت و به آنان دستور میداد که از سنّتهای گهربار و تعالیم تابناک و فرامین حیات بخش ایشان پیروی کنند و به آن چنگ بزنند. پیامبر ج میفرماید:
«لَقَدْ تَرَکْتُمْ عَلَی الْـمَحَجَّةِ الْـبَیْضٰاءِ لَیْلُهٰا کَنَهٰارِهٰا لٰایَزِیْغُ عَنْهٰا اِلّا هٰالِکٌ»[18]
«به تحقیق من شما را بر راه راست و روشن قرار دادم که شبِ آن راه، چون روزش روشن است و هر کس آن را رها کرده و به بیراهه رود، هلاک گردیده است.»
معیار و ملاک ایمان واقعی و صد در صد خالص و پیراسته، اتباع از فرامین روح بخشِ حضرت ختمی مرتبت ج است، آن حضرت ج میفرماید:
«لٰایُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتّی یَکُوْنَ هَوٰاهُ تَبْعاً لِمٰا جِئْتُ بِهِ».[19]
«تا وقتی که امیال و خواهشات شما، مطیع و فرمانبردار آنچه از هدایت آوردهام نشود، مؤمن کامل نخواهید شد.»
آن کس که از سنّتها و دستورات پیامبر اکرم ج تبعیّت میکند، خداوندﻷ وی را از مشکلات و معضلات، چالشها و دغدغهها، ناهمواریها و ناملایمات دنیوی و اخروی، نجات میدهد و آنکه به سنّت و دستورات آن حضرت ج پشت میکند، در باتلاق مشکلات و معضلات غرق خواهد شد. پیامبر ج میفرماید:
«اِنَّمٰا مَثَلِیْ وَ مَثَلُ مٰابَعَثَنِیَ اللهُ بِهِ، کَمَثَلِ رَجُلٍ أَتیٰ قَوْماً فَقٰالَ: یٰا قَوْمِ! اِنِّیْ رَأَیْتُ الْـجَیْشَ بِعَیْنَیَّ وَ اِنِّیْ أَنَا النَّذِیْرُ الْـعُرْیٰانُ، فَالنَّجٰاءُ فَالنَّجٰاءُ. فَاَطٰاعَهُ طٰائِفَةٌ مِنْ قَوْمِهِ فَاَدْلَجُوْا فَانْطَلَقُوْا عَلیٰ مُهْلِهِمْ، فَنَجَوْا وَ کَذَبَتْ طٰائِفَةٌ مِنْهُمْ فَاَصْبَحُوْا مَکٰانَهُمْ، فَصَبَّحَهُمْ الْـجَیْشُ فَاَهْلَکَهُمْ وَ اجْتٰاحَهُمْ، فَذٰلِکَ مَثَلُ مَنْ اَطٰاعَنِیْ فَاتَّبَعَ مٰاجِئْتُ بِهِ وَ مَثَلُ مَنْ عَصٰانِیْ وَ کَذَّبَ مٰاجِئْتُ بِهِ مِنَ الْـحَقِّ.»[20]
«مَثَل من و آنچه که خداوند مرا به آن مبعوث گردانیده، به سان مردی است که نزد قومی بیاید و بگوید: ای مردم! با چشمان خودم لشکری دیدهام و من به عنوان گویندهای بیم دهنده هستم که به علامت خطر، لباس از تن کنده و بر بالای سرش میگرداند و میگوید: عجله کنید و درصدد نجات خود برآیید! آنگاه گروهی از وی اطاعت میکنند و در اوایل شب از آنجا به راه میافتند و با آرامی مسیرشان را میپیمایند و نجات مییابند. و گروهی دیگر سخنش را دروغ پنداشته و تا صبح در مکان خویش میمانند و لشگر غارتگر، صبحگاهان بر آنها یورش میبرد و هلاکشان میسازد و از ریشه و بن برمیکند. و این مَثَل کسی است که از من اطاعت نماید و در آنچه که آوردهام از من تبعیّت نماید و مانند کسی که از من نافرمانی نماید و آنچه از حق آوردهام تکذیب نماید و دروغ پندارد.»
پس از قرآن، سنّت پیامبر ج بزرگترین اصل از اصول چهارگانهی شریعت مقدس اسلام میباشد؛ یعنی دومین منبع قانونگذاری و تشریع است:
«عَنْ مَعٰاذِ بْنِ جَبَلٍس اَنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج لَـمّا بَعَثَهُ اِلَی الْـیَمَنٍ قٰالَ: کَیْفَ تَقْضِیْ اِذٰا عُرِضَ لَکَ الْـقَضٰاءُ؟ قٰالَ: اَقْضِیْ بِکِتٰابِ اللهِ. قٰالَ: فَاِنْ لَمْ تَجِدْ فِیْ کِتٰابِ اللهِ؟ قٰالَ: فَبِسُنَّةِ رَسُوْلِ اللهِ ج. قٰالَ: فَاِنْ لَمْ تَجِدْ فِیْ سُنَّةِ رَسُوْلِ اللهِ ج؟ قٰالَ: اَجْتِهِدُ رَأیِیْ وَ لٰا آ لُوْا - اَی لٰا اَقصِرُ فِی الِاجْتِهٰادِ - قٰالَ: فَضَرَبَ رَسُوْلُ اللهِ ج عَلیٰ صَدْرِهِ وَ قٰالَ: اَلْحَمْدُ لِـلّهِ الَّذِیْ وَفَّقَ رَسُوْل رَسُوْلِ اللهِ ج لِمٰا یَرْضیٰ رَسُوْلُ اللهِ.»[21]
«معاذ بن جبلس گوید: آنگاه که پیامبر ج وی را به «یمن» فرستاد، از وی پرسید: در میان مردم به چه چیزی حکم میکنی؟ گفت: به کتاب خدا. باز پرسید: اگر آن را در کتاب خدا نیافتی به چه حکم میکنی؟ جواب داد: به سنّت پیامبرش. دوباره پیامبر ج پرسیدند: اگر آن را در سنّت رسول خدا ج نیافتی، به چه حکم میکنی؟ جواب داد: در حل مسئله از قوهی اجتهادم کار میگیرم و در این کار از هیچ کوششی دریغ نمیورزم. پیامبر ج کارش را تصدیق نمود و برایش چنین دعای خیر نمود: حمد و ستایش خداوندی را سزاست که پیک رسول خدا را مطابق آنچه رسول خدا از آن راضی و خشنود است، موفق گرداند.»
خوشا به حال آنانی که احیای سنّت میکنند، پیامبر ج روزی به بلال فرمود:
«إِعْلَمْ یٰا بَلٰالُ! قٰالَ: مٰا أَعْلَمُ یٰا رَسُوْلَ اللهِ؟ قٰالَ: إِعْلَمْ اَنَّ مَنْ اَحْییٰ سُنَّةً مِنْ سُنَّتِیْ قَدْ اُمِیْتَتْ بَعْدِیْ، فَاِنَّ لَهُ مِنَ الْاَجْرِ مِثْلَ مَنْ عَمِلَ بِهٰا مِنْ غَیْرِ اَنْ یَنْقُصَ مِنْ اُجُورِهِمْ شَیْئاً، وَ مَنِ ابْتَدَعَ بِدْعَةً ضِلٰالَةً لٰایَرْضٰاهَا اللهُ وَ رَسُوْلُهُ کٰانَ عَلَیْهِ مِثْلَ اٰثٰامِ مَنْ عَمِلَ بِهٰا لٰایَنْقُصُ ذٰلِکَ مِنْ اَوْزٰارِ النّاسِ شَیْئاً.»[22]
«بدان ای بلال! بلال گفت: چه را بدانم ای فرستادهی خدا؟ فرمود: بدان هر آنکه سنّتی از سنّتهای مرا پس از اینکه بعد از من از بین رفتند را احیاء نماید، اجرش به میزان اجر و مزد کسی خواهد بود که بر آن عمل نماید، بیآنکه از اجر و مزد عمل کنندگان چیزی کم گردد، و هر آنکه بدعتی را ایجاد کند که مورد پسند خدا و رسول خدا نباشد، گناهش به میزان گناه کسی خواهد بود که بر آن عمل نماید، بیآنکه از گناه عمل کنندگان چیزی کم گردد.»
رسول خدا ج به نسلهای بعد از خویش نیز دربارهی سنّت و تمسک به آن بسیار تأکید میکند و از فتنهی انکار سنّت، خبر میدهد و نسلهای بعدی را آگاه میکند تا در مقابل منکرین سنّت، کسانی که بر اریکهی قدرت و حکومت نشستهاند و برای رهایی از سنّت پیامبر خدا ج و بیاعتبار ساختن آن، آهنگ انکار را ساز کردهاند، قَد عَلَم بکنند و به مصاف آنها بروند و در پیکاری عزتمندانه و غیورانه، مشت محکمی بر دهان آنها بکوبند، و عرصهی فعالیّت را بر آنها تنگ بگردانند.
رسول خدا ج میفرماید:
«اَلٰا یُوْشَکُ رَجُلٌ شَبْعٰانٌ عَلیٰ أَرِیْکَتِهِ یَقُوْلُ: عَلَیْکُمْ بِهٰذَا الْـقُرْاٰنِ فَمٰا وَجَدْتُمْ فِیْهِ مِنْ حَلٰالٍ فَاَحِلُّوْهُ، وَ مٰا وَجَدْتُمْ فِیْهِ مِنْ حَرٰامٍ فَحَرِّمُوْهُ؛ وَ اِنَّ مٰا حَرَّمَ رَسُوْلُ اللهِ کَمٰا حَرَّمَ اللهُ»[23]
«آگاه باشید نزدیک است که مردی با شکم سیر بر تختش تکیه زند و بگوید: این قرآن را محکم بگیرید، هر چه را در آن حلال یافتید، حلال، و هر چه را که حرام دیدید، حرام بدانید. و براستی که حرام کردهی رسول، همانند حرام کردهی خدا است.»
و در حدیثی دیگر که امام مسلم در صحیح خود از ابن مسعودس روایت میکند، چنین آمده است:
«مٰا مِنْ نَبِیٍّ بَعَثَهُ اللهُ فِیْ اُمَّةٍ قَبْلِیْ اِلّا کٰانَ لَهُ مِنْ اُمَّتِهِ حَوٰارِیُّوْنَ وَ اَصْحٰابٌ یَأْخُذُوْنَ بِسُنَّتِهِ وَ یَقْتَدُوْنَ بِاَمْرِهِ. ثُمَّ اِنَّهٰا تَخْلُفُ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلُوْفٌ یَقُولُونَ مٰا لٰایَفْعَلُونَ، وَ یَفْعَلُونَ مٰا لٰایُؤْمَرُونَ، فَمَن جٰاهَدهُم بِیَدِهِ فَهُوَ مُؤمِنٌ وَ مَنْ جٰاهَدَهُم بِلِسٰانِهِ فَهُوْ مُؤمِنٌ وَ مَنْ جٰاهَدَهُم بِقَلبِهِ فَهُوَ مُؤمِنٌ وَ لَیْسَ وَرٰاءَ ذٰلِکَ مِنَ الْاِیْمٰانِ حَبَّةُ خَرْدَلٍ.»[24]
«پیامبر ج میفرماید: خداوند هیچ پیامبری را در میان امتهای گذشته نفرستاد مگر اینکه برای او از امتش حواریّان و یارانی بودند که به سنّت و طریقت او متمسک میشدند و به فرمان او اقتداء میکردند. بعدها اخلاف و فرزندان آنان میآمدند و میگفتند چیزهایی را که انجام نمیدادند، و انجام میدادند چیزهایی را که بدان مأمور نشده بودند. کسی که با دست خویش با آنان جهاد کند، مؤمن است، و کسی که با زبان خویش با آنان جهاد کند مؤمن است، و کسی که قلباً با آنان جهاد کند مؤمن است، در غیر این صورت به اندازهی دانهی سپندی ایمان در او وجود نخواهد داشت.»
احادیثی که ذکر شد، نمونههایی از مجموعهی احادیث بیشماری است که در این زمینه وارد شده است و ما هم به همین اندازه اکتفاء میکنیم. باشد که خوانندگان عزیز، سنّت و دستورات آن حضرت ج را برای موفقیت و پیشرفت و ترقّی و تعالی و تکامل ایمانی، اخلاقی و عرفانی خویش، نصب العین و آویزهی گوش خود در تمام مراحل زندگی قرار بدهند.
[1]- چراغ مصطفوی، ترجمهی جلال جلالیزاده، ص 3-4.
[2]- موطای امام مالک.
[3]- ترمذی به روایت ابوهریرهس
[4]- بخاری
[5]- بخاری
[6]- ترمذی
[7]- بخاری
[8]- بخاری و مسلم
[9]- بخاری و مسلم
[10]- مسلم
[11]- ابوداود، ترمذی، احمد و ابن ماجه
[12]- مسلم
[13]- ترمذی
[14]- رواه البیهقی فی کتاب الزهد من حدیث ابن عباس. مشکاة المصابیح
[15]- بخاری، مسلم، ابوداود و ابن ماجه
[16]- احمد، نسایی و دارمی
[17]- مسلم
[18]- ابن ماجه و حاکم در مستدرک
[19]- شرح السنة، اربعین نووی
[20]- بخاری و مسلم
[21]- رواه ابن عبدالبرّ و البغوی و غیرهما
[22]- ترمذی و ابن ماجه
[23]- ابن ماجه، ابوداود و دارمی
[24]- مسلم، ابوداود، ترمذی، نسایی و ابن ماجه
در قرآن عظیم الشأن آیههای زیادی مبتنی بر پیروی نمودن از اوامر و فرامین و تعالیم و آموزهها و احکام و دستورات و توصیّهها و سنّتهای پیامبر اکرم ج وجود دارد؛ آیههایی که با الفاظ و اسلوبی مختلف، صراحتاً و اشارتاً مهر تأیید بر سنّت پیامبر اکرم ج زده و پیروی و عمل کردن بر آن را بر تمام مسلمانان واجب قرار داده است.
بنا به فرمودهی قرآن، معیار صداقت دوستی انسان با خدا، اتباع پیامبر اکرم ج است:
﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣١﴾ [آل عمران: 31]
«بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید، و خداوند آمرزندهی مهربان است.»
در هنگام بروز اختلافات و مشاجرات مذهبی، طایفهای،
گروهی، و کشمکشهای
دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، سیاسی و نظامی، فرهنگی و اقتصادی و... باید به
قرآن و سنّت مراجعه نمود:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا٥٩﴾ [النساء: 59]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا با پیروی از قرآن و از پیامبر خدا محمد ج با تمسّک به سنّت او اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمانِ خود فرمانبرداری نمایید مادام که دادگر و حقگرا بوده و مُجری احکام شریعت اسلام باشند، و اگر در چیزی اختلاف داشتید و در امری از امور کشمکش پیدا کردید، آن را به خدا با (عرضهی به قرآن) و پیامبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانید تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بدانید. و چنین عمل کنید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنّت) برای شما بهتر و خوش فرجامتر است.»
پیامبر است که با دستورات و اوامر و فرامین تعالی بخش و سعادت آفرین خویش، انسانها را به سوی شاهراه هدایت رهنمون میسازد:
﴿وَإِنَّکَ لَتَهۡدِیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٥٢﴾ [الشورى: 52]
«تو (ای محمد ج)! قطعاً مردمان را به راه راست رهنمود میسازی.»
در جایی تمام افعال و فرمودههای پیامبر بزرگوار اسلام ج، لازم الاجراء بیان شده است:
﴿مَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٧﴾ [الحشر: 7]
«چیزهایی را که پیامبر برای شما از احکام الهی آورده است، اجرا کنید، و از چیزهایی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید. از خدا بترسید که خدا عقوبتِ سختی دارد.»
اطاعت از رسول خدا، اطاعت از خداست:
﴿مَّن یُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ حَفِیظٗا٨٠﴾ [النساء: 80]
«هر که از پیامبر ج اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است، چرا که پیامبر جز به چیزی دستور نمیدهد که خدا بدان دستور داده باشد، و جز از چیزی نهی نمیکند که خدا از آن نهی کرده باشد و هر که به اوامر و فرامین تو (محمد ج) پشت کند، خودش مسئول است و باک نداشته باش، ما شما را به عنوان مراقب احوال و نگهبان اعمال آنان نفرستادهایم، بلکه بر رسولان پیام باشد و بس.»
اطاعت از رسول خدا ج همردیف با اطاعت خداوند است:
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ١٣٢﴾ [آل عمران: 132]
«و از خدا و پیامبر اطاعت کنید تا که در دنیا و آخرت مورد رحمت و مرحمت قرار گیرید.»
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَکُمۡ٣٣﴾ [محمد: 33]
«ای مؤمنان! از خدا و پیامبر اطاعت کنید و کارهای خود را با انجام معاصی و نافرمانی خدا و رسول باطل مگردانید.»
در قرآن علاوه بر آیههایی که در آنها به اطاعت و تمسّک به سنّت پیامبر ج امر شده است، آیههای دیگری نیز وجود دارد که حاکی از فرجام بدنافرمانان میباشد. خداوند در آیهای دربارهی عقوبتِ رقّتبار کسانی که به نافرمانی رسول خدا ج برمیخیزند، میفرماید:
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّهُۥ مَن یُحَادِدِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَأَنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدٗا فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡخِزۡیُ ٱلۡعَظِیمُ٦٣﴾ [التوبة: 63]
«آیا ندانستهاند که هر کس با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کند، سزای او آتش دوزخ است و جاودانه در آن میماند؟ این گرفتار آمدن به دوزخ، رسوایی و خواری بزرگی برای مخالفان خدا و رسول است.»
در جایی دیگر میفرماید:
﴿وَمَن یُشَاقِقِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ١٣﴾ [الأنفال: 13]
«و هر که با خدا و پیامبرش بستیزد او در خور عذاب است و هر چه زودتر خدا او را گرفتار مجازات دردناک در دنیا و آخرت خواهد کرد، چه خدا دارای عقوبت سخت است، همانگونه که دارای رحمت وسیع است.»
و نیز میفرماید:
﴿فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ٦٣﴾ [النور: 63]
«آنان که با فرمان پیامبر گرامی اسلام مخالفت میکنند، باید از این بترسند که بلایی در برابر عصیانی که میورزند گریبانگیرشان گردد، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود.»
قرآن کریم با لهجهای رسا و قاطعانه به مؤمنان اعلام میدارد که رسول خدا ج در تمام ابعاد و زوایای مختلف زندگی مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، سیاسی و نظامی، فرهنگی و اقتصادی، عبادی و خانوادگی و... بهترین و برترین الگو و نمونهاند:
﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا٢١﴾ [الأحزاب: 21]
«سرمشق و الگوی زیبایی در شیوهی پندار و گفتار و کردار پیامبر خدا ج برای شما است. برای کسانی که دارای سه ویژگی باشند: امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدا را بسیار یاد کنند.»
در آیهای خداوند متعال با سوگند اعلام میفرماید: هر که قضاوت و فیصلهی پیامبرج را نپذیرد و به حکم وی در مشاجرات خویش راضی نباشد، مؤمن گفته نمیشود:
﴿فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا یَجِدُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَیۡتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسۡلِیمٗا٦٥﴾ [النساء: 65]
«اما، نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم قضاوت تو باشند.»
قرآن میگوید: سزای کسانی که نافرمانی رسول را کنند، جهنم است:
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّهُۥ مَن یُحَادِدِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَأَنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدٗا فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡخِزۡیُ ٱلۡعَظِیمُ٦٣﴾ [التوبة: 63]
«آیا ندانستهاند که هر کس با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کند، سزای او آتش دوزخ است و جاودانه در آن میماند؟ این گرفتار آمدن به دوزخ رسوایی و خواری بزرگی برای مخالفان خدا و رسول خداست.»
و نیز میفرماید:
﴿یَوۡمَئِذٖ یَوَدُّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَعَصَوُاْ ٱلرَّسُولَ لَوۡ تُسَوَّىٰ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضُ وَلَا یَکۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِیثٗا٤٢﴾ [النساء: 42]
«در روز قیامت، کسانی که کفر را برگزیده و از فرمان پیامبر خدا سر بر تافتهاند، دوست میدارند که کاش همانگونه که مردگان را در خاک دفن میکنند و خاک بر پیکرشان میریزند، ایشان را نیز در دل خاک دفن میکردند و زمین مزار ایشان را بر روی آنان صاف میکردند و همچون مردگان در خاک پنهان میشدند و چنین شرمندگی و درد و رنجی را در آتش دوزخ نمیدیدند. در آن روز آنان نمیتوانند کردار یا گفتاری را از خدا پنهان سازند.»
خداوندﻷ یکی از صفات بارز، شاخص و برجستهی افراد مؤمن را «اطاعت و فرمانبرداری بیچون و چرا از اوامر و فرامین و تعالیم و آموزههای خدا و رسول» برمیشمارد:
﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥١﴾ [النور: 51]
«مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند، سخنشان تنها این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم! و رستگاران واقعی ایشانند.»
و در حقیقت رستگاران واقعی و کامیابان حقیقی و راهیافتهگان راستین، فقط اطاعت کنندگان خدا و رسول هستند:
﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَخۡشَ ٱللَّهَ وَیَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٥٢﴾ [النور: 52]
«و هر کس از خدا و پیامبرش پیروی کند و از خدا بترسد و از مخالفت فرمان او بپرهیزد، اینچنین کسانی به رضایت و محبت خدا و نعیم بهشت و خیر مطلق دست یافتگان و به مقصود خود رسیدگانند.»
در جایی دیگر باز خداوند متعال به اتّباع و فرمانبرداری از رسول خدا ج فرمان میدهد و میفرماید:
﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٥٧﴾ [الأعراف: 157]
«رحمت خدا اختصاص به کسانی دارد که پیروی میکنند از فرستادهی خدا حضرت محمد ج، پیامبر اُمّی که خواندن و نوشتن نمیداند و وصف او را در تورات و انجیل نگاشته مییابند. او آنان را به کار نیک دستور میدهد و از کار زشت باز میدارد، و پاکیزهها را برایشان حلال مینماید و ناپاکیها را بر آنان حرام میسازد و فرو میاندازد، و بند و زنجیر احکام طاقتفرسا را از دست و پا و گردن ایشان به درمیآورد. پس کسانی که به او ایمان بیاورند و از او حمایت کنند و وی را یاری دهند و از نوری پیروی کنند که به همراه او نازل شده است (قرآن)، بیگمان آنان رستگارند.»
و نیز میفرماید:
﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٥٨﴾ [الأعراف: 158]
«ای پیامبر! به مردم بگو: من فرستادهی خدا به سوی همهی شما (اعم از عرب و عجم و سیاه و سفید و زرد و سرخ) هستم. خدایی که آسمانها و زمین از آنِ اوست، جز او معبودی نیست. او است که میمیراند و زنده میگرداند. پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش، آن پیامبر درس نخواندهای که ایمان به خدا و بسخنهایش دارد. از او پیروی کنید تا هدایت یابید.»
براساس فرمودهی خدا، اطاعت رسول خدا ج باعث رحمت است:
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ١٣٢﴾ [آل عمران: 132]
«و از خدا و پیامبر اطاعت کنید تا که در دنیا و آخرت مورد رحمت و مرحمت قرار گیرید.»
و نیز میفرماید:
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٥٦﴾ [النور: 56]
«نماز را در وقت معیّن و با خشوع و خضوع لازم بخوانید و زکات را به مستحقان آن بپردازید و از پیامبر اطاعت کنید، تا اینکه از سوی خدا به شما رحم شود و مشمول رضایت و عنایت او گردید.»
قرآن میگوید: «اطاعت از رسول خدا ج شرط اساسی و بنیادین ایمان» است:
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ١﴾ [الأنفال: 1]
«و اگر مؤمن و مسلمانید، از خدا و پیامبرش فرمانبرداری و اطاعت کنید.»
و اطاعت از رسول خدا ج شرط پذیرش اعمال و کردار مسلمانان است:
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَکُمۡ٣٣﴾ [محمد: 33]
«ای مؤمنان! از خدا و پیامبر اطاعت کنید، و کارهای خود را با انجام معاصی و مخالفت با فرامین خدا و تعالیم پیامبر خدا، باطل مگردانید.»
پیروی نمودن از فرامین و دستورات و سنّتهای تابناک رسول خدا ج باعث به دست آوردن نِعمات اخروی است:
﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٣﴾ [النساء: 13]
«هر کس از خدا و پیامبرش در آنچه بدان دستور دادهاند اطاعت کند، خدا او را به باغهای بهشت وارد میکند که در آنها رود بارها روان است. و چنین کسانی جاودانه در آن میمانند و این پیروزیِ بزرگی است.»
و نیز میفرماید:
﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّۧنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِینَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِکَ رَفِیقٗا٦٩﴾ [النساء: 69]
«و کسی که از خدا و پیامبرش اطاعت کند، او در روز رستاخیز به بهشت رود و همراه و همنشین کسانی خواهد بود که مقرّبان درگاهند و خداوند بدیشان نعمت هدایت داده است و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است. آن مقرّبانی که او همدمشان خواهد بود، عبارتند از: پیامبران و راستروان و راستگویانی که پیامبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند و شهیدان و شایستگان، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند!»
ملاک و معیار کامیابی و فلاح و رستگاری اطاعت از پیامبر ج است:
﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِیمًا٧١﴾ [الأحزاب: 71]
«هر که از خدا و پیامبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست مییابد.
اتّباع پیامبر ج تضمینی برای فایده رساندن اعمال و عدم فنای آنها است:
﴿وَإِن تُطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَا یَلِتۡکُم مِّنۡ أَعۡمَٰلِکُمۡ شَیًۡٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ١٤﴾ [الحجرات: 14]
«اگر از خدا و پیامبرش فرمانبرداری و اطاعت کنید، خدا از پاداش کارهایتان چیزی نمیکاهد. بیگمان خداوند آمرزگار و مهربان است.»
خداوند همهی مسلمانان را ملزم و مکلّف ساخته تا از دستورات و سنّتهای پیامبر اکرم ج اطاعت کنند، و به آنان اطمینان داده که پیروی از پیامبر ج مایهی سعادت و خوشبختی است و سخنان و دستورات پیامبر اکرم ج کلاً حکمت و معرفت و وحی الهی است و از هوا و هوس به دور میباشد:
﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤﴾ [النجم: 3-4]
«محمد ج از روی هوا و هوس سخن نمیگوید، و آن چیزی که با خود آورده است و با شما در میان نهاده است، جز وحی و پیامی نیست که از سوی خدا به او وحی و پیام میگردد.»
در حقیقت ما برای فهمیدن مُبهمات، مُجملات، مشکلات و مَخفیات قرآنی، نیاز مبرمی به سنّت پیامبر ج و اطاعت از اوامر و فرامین و تعالیم و آموزههای ایشان داریم، چرا که بدون سنّت و دستورات تابناک اختر رسالت، نمیتوانیم به گنجینهی پر ارزش قرآن دسترسی پیدا بکنیم:
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلذِّکۡرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ٤٤﴾ [النحل: 44]
«و قرآن را بر تو نازل کردهایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است [که احکام و تعلیمات اسلامی است] و تا این که آنان قرآن را مطالعه و دربارهی مطالب آن بیندیشند.»
و نیز میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِی بَعَثَ فِی ٱلۡأُمِّیِّۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٢﴾ [الجمعة: 2]
«خدا کسی است که از میان بیسوادان پیامبری را برانگیخته است و به سویشان گسیل داشته است تا آیات خدا را برای ایشان بخواند، و آنان را پاک بگرداند. او بدیشان کتاب (قرآن) و شریعت یزدان را میآموزد. آنان پیش از آن تاریخ، واقعاً در گمراهی آشکاری بودند.»
و نیز میفرماید:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِتَحۡکُمَ بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِمَآ أَرَىٰکَ ٱللَّهُۚ وَلَا تَکُن لِّلۡخَآئِنِینَ خَصِیمٗا١٠٥﴾ [النساء: 105]
«ما کتاب قرآن را که مشتمل بر حق و بیانگر هر آن چیزی که حق است، به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است، داوری کنی، و مدافع خائنان مباش.»
و خداوند متعال از سنّت و دستور پیامبر ج به عنوان «حکمت» و «برکت» و «معرفت» نام میبرد:
﴿وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَمَآ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَٱلۡحِکۡمَةِ یَعِظُکُم بِهِۦۚ﴾ [البقرة: 231]
«و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب (قرآن) و حکمت (سنّتهای پیامبر ج) بر شما نازل کرده است، به خاطر بیاورید.»
بنابراین انسان سعادتمند و پیروز در دنیا و آخرت کسی است که قدم به قدم از سنّتهای رسول اکرم ج اطاعت نموده، و ایشان را الگوی زندگی خویش قرار دهد.
نویسندهی کتاب «زادالطالبین»: علّامه، محدّث، فقیه و اندیشمند، مولانا «محمد عاشق الهی»، فرزند «محمد صدیق بن اسدالله»، و از نامآوران اندیشه در شبه قارهی هند در قرن سیزدهم هجری قمری است.
ایشان در سال 1343 ه . ق در روستای «بَسی» از توابع شهر «بلندشهر» هندوستان، چشم به جهان گشود.
وی در کوچکی، قرآن را حفظ و سپس به سال 1356 ه . ق در روستای «حسنپور» به یکی از مدرسههای دینی و حوزههای علمیّه ملحق شد.
در سال 1360 ه . ق به دانشگاه «مظاهر العلوم» سهارنفور رفت و در همانجا به تحصیل ادامه داد تا در سال 1363 ه . ق فارغالتحصیل شد و به جرگهی علماء و صاحبنظران اسلامی راه یافت و پس از آن تا سال 1383 ه . ق زینتبخش مسند تدریس در مدرسهها و حوزههای علمیّه بود.
در سال 1384 ه . ق، علامه، مفتی محمد شفیع عثمانی؛ (نویسندهی تفسیر «معارف القران») از وی خواست تا به پاکستان هجرت کند و زینتبخش مسند تدریس در دانشگاه «دارالعلوم کراچی» باشد؛ او نیز دعوتش را لبّیک گفت و در حدود ۱۲ سال به استادی دارالعلوم کراچی مشغول بود. و چون مفتی محمد شفیع، مریض و دردمند شد، او را فرمان داد تا عهدهدار وی در امر فتوا باشد؛ علامه محمد عاشق الهی نیز بر حسب فرمان مفتی محمد شفیع، بر کرسی افتاء نشست و با این کار، آوازهی علمی او، همه جا را فراگیر کرد.
وی به سال 1396 ه . ق به مدینهی منوّره هجرت کرد و تا وقت مرگ خویش در همانجا زندگی به سر برد؛ و در همین دوران بود که در مدینهی منوره، تفسیر «انوار البیان فی تفسیر القران» (در ۹ جلد) را به رشتهی تحریر درآورد.
علامه محمد عاشق الهی، متجاوز از دهها کتاب در عرصههای اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی، تفسیری، حدیثی و علوم مختلف دیگر نوشت که معروفترین و نفیسترین آنها تفسیر «انوارالبیان فی تفسیر القرآن» میباشد؛ و مهمترین کتابهای دیگر ایشان عبارتند از:
1- «التسهیل الضروری لمسائل القدوری» [این کتاب در چهار جلد، توسط نگارندهی سطور با عنوان «سیری در مسائل قدوری»، ترجمه شده و نشر خواجه عبدالله انصاری نیز آن را به زیور طبع آراسته است.]
2- «التحفة المرضیة، شرح مقدمة الجزریة».
3- «انعام الباری شرح اشعار البخاری».
4- «تبهیج الراوی بتخریج احادیث الطحاوی».
5- «الاحکام الضروریة فی التجارة».
6- ارکان اسلام.
7- شرح حدود و قصاص.
8- طریق حج و عمره.
9- طریقهی نماز.
10- القادیانیة ما هی؟
11- اصلاحی مقالات (۴ جلد)
12- تحفة خواتین.
13- تبلیغی اور اصلاحی مضامین (۷ جلد)
14- تحفة المسلمین (۲ جلد)
15- «ترجمه و شرح الحصن الحصین»
16- «العناقید الغالیة من الاسانید العالیة»
17- «زادالطالبین و حاشیته مزاد الراغبین» (همین کتاب مورد ترجمه)
و سرانجام سنّت الهی در حق علّامه محمد عاشق الهی؛ نیز تحقّق یافت و وی پس از عمری تلاش و مبارزهی خستگیناپذیر در راه گسترش معارف اسلامی، حقایق و اسرار قرآنی، اوامر و فرامین الهی، و تعالیم و آموزههای تابناک و تعالیبخش و سعادتآفرین نبوی، و کوشش بیوقفه برای بازگشت مجدّد عظمت دیرینهی اسلام، در ۱۳ ماه مبارک رمضان به سال 1422 ه . ق پس از نماز صبح در مسجد نبوی، به دیار یار پر گشود. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
فیض محمد بلوچ
بهمن ماه 1389 خورشیدی
کتابخانهی حوزهی علمیهی صدیقه - تربت جام