ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تشبیه نمودن اللهأ به انسان
از دیدگاه قرآن عظیم الشان، اللهأ دارای صفات بزرگی میباشد که با انسان فرق میکند و قرآن عظیم الشان در این زمینه میگوید: ﴿لَیۡسَ کَمِثۡلِهِۦ شَیۡءٞۖ١١﴾ [الشورى: 11]. «مثل اللهأ هیچ چیزی نیست»، ولی در کتاب بایبل در قصهی آدم و حوا میخوانیم: «عصرهمان روز، آدم و زنش، صدای الله را که در باغ راه میرفت شنیدند و خود را لابلای درختان پنهان کردند»([1]).
این جمله را لطفا باز بخوانید و به آن فکرکنید، صدای راه رفتن و درباغ راه رفتن، مجسم ساختن اللهأ و تشبیه وی به انسانهاست.
تشبیه نمودن اللهأ به صفاتی که انسان دارد و برای ذات اللهأ راه رفتن و صدای پایش را شنیدن دلیلی بربطلان عقیدۀ مسیحیت میباشد.
در صفحهی دوم چنین نوشته شده است: «الله آدم را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن نگهداری نماید و به او گفت: از همهی میوههای درختان باغ بخور، بجز میوهی درخت شناخت نیک و بد؛ زیرا اگر از میوهی آن بخوری مطمئن باش خواهی مرد»[1].
درصفحه بعدی (صفحه سوم) نوشته شده است: «آن درخت در نظر زن زیبا آمد و با خود اندیشید: میوۀ این درخت دلپذیر میتواند خوش طعم باشد و به من دانایی ببخشد، پس از میوۀ درخت چید و خورد و به شوهرش هم داد و او نیز خورد، آنگاه چشمان هر دو بازشد و از برهنگی خود آگاه شدند، پس با برگهای درخت انجیر پوشش برای خود درست کردند.» ([2]) بعد ازخواندن این دو نص کاملا حیران شدیم که الله تعالی درنخست چگونه برای آدم و حوا تأکید میکند که هرگاه از این میوه بخورند، مطمئنا خواهند مرد، ولی بعدها زمانی که آنها از آن میوه خوردند، نمردند، در اینجا برای انسان سه فکر پیدا میشود:
1- اینکه تصدیق نماید که اللهأ العیاذ بالله، دروغ گفته است و نسبت دادن دروغ به اللهأ کفراست.
2- اینکه اللهأ با آنها (العیاذ بالله) فریبکاری نموده، تا آنان از ترس مرگ از این درخت نخورند و نسبت فریب به اللهأ نیز کفراست.
3- اینکه الله نمیدانست که خوردن این میوه سبب قتل آدم و حوا نشده، این سخن را به شکل تخمینی و خیالی گفته است و نسبت این صفت نیز به اللهأ بی ادبی، بی احترامی و کفر میباشد؛ زیرا الله أ به همه چیزعالم و با خبراست.
4- اینکه اللهأ از دروغ و فریب منزه بوده و بر همه چیزعالم است، بناء این سخنانی که در بایبل ذکرشده و نسبتش به خدا داده شده، همگی کار همان دشمن سرسخت مومنان (پولس یهودی) میباشد که دین توحید را خواست تا از اساس ریشه کن نموده، در آن روایتهای ضد خدا و ضد وحدانیت را جایگزین نمود.
درحالی که وقتی قرآن عظیم الشان را مطالعه نماییم، الله متعالأ برای ما بیان میدارد که برای انسان راه خیر و شر را رهنمایی نموده است، او ذات مهربان است، عالمی است که غیب و آشکار همه را خوب میداند.
مشکل موجودیت چندین بایبــل واختلاف میان آنها
بایبل نه کلام خدا و نه کلام پیامبر و نه هم کلام کدام شخص نیک
یک حقیقتی را که باید بدانیم این است که بسیاری از مردم در مورد تحریف انجیل صحبت میکنند، ولی به اساس گفتهی دکتر سید علی موسوی واقعیت چیز دیگراست، این اناجیل که مشاهده میکنیم نه سخن خدا و وحی بر عیسی÷ و نه سخن ویا نوشتهی خود مسیح است، بلکه همهی نوشتهها، سرگذشت و داستان زندگی مسیح است که بوسیله شاگردان مغرض و حتی ارادتمندانی چون پولس نوشته شده است و همانها نیز در هر زمان و در هر تحولی به وسیلهی کشیشان دیگر، دست خورده و تحریف شدهاند.» ([1])
من میخواهم بر سخنان دکتر موسوی یک نکته را اضافه کنم که با مطالعهی بایبل کاملا برای یک انسان مومن ثابت میگردد که این نوشتهها را نمیتوان به شاگردان مسیح نسبت داد و یا حتی به یک مسلمان با ایمان عادی؛ زیرا سخنانی را که در این کتاب میخوانیم، بسیار بعید است که از زبان یک شاگرد مسیح و یا کدام شخص خداپرست نوشته شود، بلکه حقیقت این است که متون این کتاب توسط دشمنان خدا وپیامبران چنان طرح گردیده که هرمعتقد بر آن را خواسته باشد یا نباشد، به شرک سوق میدهد، او را به اهانت پیامبران عادت میدهد و بزرگترین پیامبران خدا را به زنا، شراب نوشی، بت پرستی مته میسازد.
انجیلی را که ما مسلمانان به آن ایمان داریم همان کلام الهی بود که مانند قرآن عظیم الشان توسط جبرئیل بر عیسی÷ نازل شده بود؛ دشمنان مسیح، آن اناجیل را کاملا از ساحه برداشته و کتاب تاریخی را که در مورد قصههای دروغین پیامبران و مسیح است، بنام کتاب خدا در بین مردم منتشر نمودند.
بی احترامی به اللهأ درکتاب مقدس مسیحیان (بایبل)
من چند سال قبل کتاب مقدس (بایبل) را به زبان عربی مطالعه نمودم؛ زمانی که محصل بودم و در پوهنتون مصروف تحصیل بودم، برای نخستین بار کتاب مقدس بدستم افتاد، آن را میخواندم و در مورد آن فکر میکردم؛ درخواندن نخستین صفحات آن احساس کردم که این کتاب توهینی به ذات پروردگار عالمیان است.
اندی قبل، یکی ازمحصلین کندز نسخهای ازکتاب مقدس (بایبل) را به زبان فارسی که از نزد مسیحیانی که در ولایت کندز دعوت به مسیحیت مینمودند، حاصل نموده برایم تقدیم نمود واز خاطرات تلخ خویش با میشنرهایی که مردمان مظلوم و بیسواد ما را مورد حمله قرار داده، میخواهند آنان را از دین مقدس یکتاپرستی به دین سه خدایی بکشانند، صحبت مینمود، ما همه به تعجب رفتیم که کشور مسکین ما چقدر داغ و رنج حملات خارجیها و بیاتفاقیهای داخلی را چشیدند و هنوز از زخمهای تجاوزهای سابقه رهایی نیافته و هنوز آن آلام ودردها فراموششان نشد؛ و یا به عبارت دیگر هنوز از فقر و بیچارگی سالهای جنگ، ویرانی و نابودی تمام هستیهای مادی خویش غم میکشند و جنگ همه چیز را از نزدشان برده وهیچ چیزی باقی نمانده است که اکنون تروریستان فکری با هزاران نیرنگ، هجوم جدیدی را برین ملت مسکین آغاز نمودهاند. آنان میخواهند که آخرین ثروت مسلمانان که عقیدهی یکتاپرستی است نیز از آنان بگیرند و آنان را از عقیدهی یکتاپرستی به تثلیث (سه خدایی) بکشند.
ملت مسلمان که سالها در مقابل مهاجمان مسلح قیام نموده، هرمکناتن و لشکر تروریستیاش و هربریژنف و قوای سرخ وحشیاش را شرمسار از وطن راندهاند و قهرمانانه یا جام شهادت حاصل نمودهاند و یا هم غازیان سربلند سعادت دنیا را حاصل نمودهاند؛ این ملت مسلمان در قیامهای جدید خویش، تروریستان فکری را نیز شکست خواهند داد و این افغانستان که در سابق مقبرۀ انگلیسها و روسها شد، درعصر کنونی مقبرهای برای صلیبیها گردد و اینک سربازان گمنام این کشور در بالای کمپیوترهای خویش نشسته و حقیقتها را به ملت خود بیان میدارند تا آنان حق را ازباطل درک نمایند و با آمدن حقیقتها، باطل سرنگون و نابود گردد ﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا٨١﴾ [الإسراء: 81][2].
خلاصه اینکه من در حضور آن دوستم و موجودیت برادرم قیامالدین، محصل دیگر پوهنتون کابل نخستین صفحات بایبل را باز نمودیم، در نخستین صفحات این کتاب نامقدس بزرگترین خطایی که درمقابل خدای متعال مرتکب شدهاند، با خواندن صفحهی اولی همه به اشتباه این کتاب پی بردیم، شاید بپرسید چگونه؟
زمانی که یک انسان میشنود که کتابی به خداوند عزوجل نسبت داده میشود، انسان با تمام آداب و احتیاط میخواهد این کتاب را بخواند، به ویژه زمانی حدیث پیامبراسلام را در این مورد انسان میخواند که شما کتاب های تورات وانجیل تحریف شده را نه تصدیق کنید ونه هم تکذیب کنید.
ولی وقتی انسان درشرایط فعلی که مسیحیان هجوم آورده و میخواهند این کتاب را منحیث کتاب خدا ثابت نموده به مردم برسانند، انسان مجبور میشود که این کتاب را بخوبی مطالعه نماید، تا برای سایر هموطنان ما که درین مورد مطالعه ندارد حقیقتها را برساند، ولی متاسفانه زمانی که انسان این کتاب را مطالعه میکند، میبیند که این کتاب، خدای عزوجل را توهین میکند و صفاتی را برای الله متعال بیان میدارد که شایستهی آن ذات نیست، نه تنها شایسته نیست بلکه مطلقا کفراست، خدا سخنی را میگوید و سپس آن سخن درست نمیشود، نسبت دادن دروغ، فریب، حسادت، جهل، بیخبری و سایر صفات غیر درست، به علاوه اینکه خدا را مانند یک انسان بسیار ضعیف و حتی فریبکار معرفی میکند که هیچگاهی انسان نمیتواند با خواندن این عبارات، احساس کند که این کتاب کلام خداست و حتی کلام یک پیامبر و یا هم کلام کدام انسان مومن و خدادوست.
درمورد پیامبران نیز این کتاب بینهایت بیحرمتی و بیاحترامی نموده و هر پیامبر معصوم و پاک را به زنا، شراب خواری، تجاوز به ناموس دیگران، دسیسهی قتل، بت پرستی و بتخانه سازی متهم نموده است، که خواندن این متنها انسان را بینهایت متاثر نموده، نه تنها به این باور میرسد که این عبارات کلام خدا نمیتواند باشد، بلکه یک انسان یکتاپرست و پیامبردوست این جرئـت را نمیکند که درشأن پیامبران چنین بیادبی کند و برای انسان ثابت میکند که این عبارات را کسانی نوشتهاند که نه به خدا ایمان داشتهاند و نه هم به پیامبرانش حرمتی قایل بودهاند؛ آنها خواستهاند، تحت عنوان کتاب مقدس، امور بسیار زشتی را برای مردم پیشکش نمایند، تا پیامبران خدا را ذلیل ساخته و خدای عزوجل را مانند یک مخلوق بسیار ضعیف و بد اخلاق معرفی کنند.
مسیحیان عقیده دارند که خدایشان از سه بخش (خدای پدر – خدای پسر و روح القدس) تشکیل شده است ولی در قسمت دیگری از بایبل آوردهاند که او سه روز وفات نمود، به اساس این گفتهیشان در مدت سه روز خدایشان از دو بخش تشکیل شده و بخش سومیاش وفات بود، شما این متن انجیل متی بخش: 17، شماره: 22 همچنان مرقس بخش: 9، شماره: 30 و لوقا بخش: 9، شمارههای: 44-45 را بدقت بخوانید در عنوان نوشته است: «دومین پیشگویی عیسی در بارۀ مرگ خود» سپس مینویسد: «وچون ایشان در جلیل میگشتند، عیسی بدیشان گفت: «پسر انسان بدست مردم تسلیم کرده خواهد شد، او را خواهند کشت و در روز سوم خواهد برخاست پس بسیار محزون شدند».