ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
﴿یَٰوَیۡلَتَىٰ لَیۡتَنِی لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِیلٗا٢٨﴾ [الفرقان: 28].
ترجمه: «اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم»
پروانه دلتان را به سوی هر گلی نفرستید. دوستی با یک معتاد، مسلول و جذامی، سالم را هم مریض میکند. معاشرت با آدمهایی حریص، حسود، لاابالی و گناهکار هم آدم را بههمین دردها مبتلا میکند. تا میتوان با گلهای معطر دوست شد. چرا همنشینی با زبالههای متعفن؟ همان تنهایی بهتر است از اینکه با چنین کسانی دوست باشیم.
﴿نَّحۡنُ نَقُصُّ عَلَیۡکَ نَبَأَهُم بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّهُمۡ فِتۡیَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى١٣﴾ [الکهف: 13].
ترجمه: «ما خبرشان را بر تو درست حکایت مىکنیم: آنان جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و بر هدایتشان افزودیم»
آنان که «سرمایه جوانی» را هدر میدهند، نصیب آنان در آینده عمرشان جزء «بار حسرت» و «میوه ندامت» نخواهد بود.
جوانی بهار عمر است. دریغا اگر بلور شفاف جوانی را با «سنگ غفلت» بشکنیم. خداوند دوست میدارد جوانی را که جوانی خود را در راه خدا میگذراند.
﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ﴾ [النور: 31].
ترجمه: «اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید».
«بهار» رستاخیزی است که حیات را از «گور طبعیت» بیرون میآورد. «بهار» غزل زیبای طبعیت و آیتی از قدرت خداست. وقتی با رسیدن بهار، طبعیت «نو» میشود. ما چرا نو نشویم؟
ناتوانترین مردم کسی است که از اصلاح خویش عاجز باشد.
باشگاه خودسازی
﴿أَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیۡهِ وَکِیلًا٤٣﴾ [الفرقان: 43].
ترجمه: «آیا آنکس که هواىِ [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدى؟ آیا [مىتوانى] ضامنِ او باشى؟»
باید به «باشگاه خودسازی» رفت و با تمرین «اراده» را تقویت کرد. یکی از تمرین ها رها ساختن «دل» از اسارت «هوس» است. اوراقِ «پرونده دل» را ورق بزنیم و صفحه به صفحه در جستجوی آفت ها باشیم و به دنبال درمان آنها برویم. اگر پیروی از هوای نفس کنی، تو را کر و کور میسازد!
﴿فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنۡهَا مَن لَّا یُؤۡمِنُ بِهَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ١٦﴾ [طه: 16].
ترجمه: «مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوای نفسش پیروی کرده است تو را از آن باز دارد،آن گاه هلاک شوی».
﴿أَفَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمۡعِهِۦ وَقَلۡبِهِۦ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِۦ غِشَٰوَةٗ فَمَن یَهۡدِیهِ مِنۢ بَعۡدِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ٢٣﴾ [الجاثیة: 23]
«آیا دیدهای کسی را که معبود خود را هوای (نفسانی) خویش قرار داد، و الله از روی علم او را گمراه کرد، و بر گوشش و دلش مهر نهاد، و بر دیده اش پرده قرار داد؟! پس (اگر الله هدایتش نکند (چه کسی بعد از الله اورا هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمیگیرید؟!».
آنکس که اسیر «خویشتن» است، اسیر «دشمن» هم میشود. آزاده کسی است که از دام خواهشات نفس رها شده، مالک دنیا و ثروت باشد، نه مملوک و برده آن! آزاده واقعی همان بنده واقعی خداست! برده واقعی همان آزاده دنیایی است!.